سایر منابع:
سایر خبرها
نورخدا در یک منزل آسمانی/ شهید زنده ای که با هر نفس درس خداشناسی می دهد
بود اما زمانی که دیدم وضعیت زندگیمان خیلی خوب نیست، گفتم می خواهم این بار مسئولیت را از روی دوش شما بردارم، این مهر را حلال و خودم را راحت کنم. گفت: نه، این کار را نکنی! من آرزو دارم یک روزی حتما شما را به این سفر معنوی ببرم و مهرت را ادا کنم. خدا نکند خسته بشوم اعجاز کلام این بانوی فداکارکشورمان به قدری مجذوبم می کند که دوست دارم سراپا گوش شوم و فقط بشنوم، روحیه باصلابت و پرشکوه ...
برآورده شدن حوائج شیعیان توسط امام کاظم (علیه السلام)
زنی برخورد کردم که بسیار زیبا بود. با او یک زنی دیگر بود که او را همراهی می کرد. به زن گفتم: آیا به عقد من در می آیی؟ رو به من کرد و گفت: اگر تو زن دیگری نداشته باشی. گفتم: نه من همسر دیگری ندارم. آنها با من تا در خانه ام آمدند، داخل خانه شدم. وقتی که یک لنگه کفشم را در آوردم و هنوز لنگه دیگر در یابم بود در این هنگام صدای در خانه برخاست. بیرون آمدم دیدم موفق غلام امام کاظم علیه السلام است. گفتم ...
ترور نرم بیولوژیکی جایگزین ترور سخت دهه 60
یک جا دارد چه کسی ندارد. در آن زمان حکم تشریفات فرماندهی برای او اجرا شد و قرار بود بروند اما شهید بابایی گفت تا زمانی که تمام پرسنلم شرایطشان مشخص نشود نمی روم. قرارمان این بود که ساعت 3 نصف شب همه دوباره جمع شویم، او از تک تک پرسید که خانه دارید یا نه، برای آنها که آشنایی در تهران داشتند وسیله گرفت که بروند و برای آنهایی که جایی نداشتند هتل رزو کرد. وقتی همه را راهی کرد خودش هم رفت ...
بازیگر سینما:شایعه شد که من اعتیاد یا ایدز دارم!
در نقشی که بازی می کند احساساتی بروز دهد که در خانه هم با همسر خود به آن شکل برخورد می کند. این امر باعث می شود که حتی خانواده هنرپیشه ها بگویند که احساسات واقعی نیست و هنرپیشه هستی. همچنین پسر من در این مدت می دید که لحظات سختی دارم. برای مثال ما به مهمانی یا عروسی نمی رفتیم و با عکس گرفتن در مهمانی ها مشکل داشتیم. پورعرب با اشاره به شایعاتی که درباره او در زمان بیماری اش شده بود، اظهار ...
رابطه دهه هفتادی ها با شعر و ادبیات و هنر
در شعر هم تا حدی همین اتفاق افتاد و شعر سپید و ترجمه رونق گرفت؛ اما بعد، دوباره موجی جدید از غزل نو و شعر کلاسیک توانست راه خودش را در دل مخاطبان دهه هفتادی باز کند. این نوع از شرع، دو خصوصیت عمده دارد؛ اولا مناسبتی است و برای هر اتفاق خوب و بدی می تواند محصولی ارائه بدهد و در ثانی، از عشق سخن می گوید و همان موضوعات مناسبتی را می تواند یک جوری به عشق ربط بدهد. مثلا اگر طوفانی ...
آنتونی کوئین، شطرنج فوق العاده بازی می کرد
انجام دادم، سر آن کار هم به علی اصرار کردم تختی را نساز تا همان اسطوره ای که هست بماند چون همه مسائل تختی را نمی توان مطرح کرد. همکاری با عباس کیارستمی من اولین بازیگر حرفه ای هستم که با کیارستمی کار کردم؛ البته کاری را در قبل از انقلاب با بازیگران حرفه ای داشت اما بعد از آن دیگر بیشتر با مردم عادی کار کرد. زیر درختان زیتون تجربه خیلی خوبی برایم بود. کیارستمی را از طریق فیلم هایش می ...
ترجیح می دهم بازی نکنم
آخرسر علی به حرف من رسید، وقتی جایزه ای در جشنواره نصیبش نشد. محمدی برای کشاورز از خاطرات مادر می گوید و توضیح می دهد: البته به اکبر عبدی برای بازی در این فیلم جایزه دادند و همه ما به اضافه تمام عوامل برای قسمت های مختلف کاندیدا بودیم. کشاورز از محمدی می پرسد که هنوز جشنواره ای وجود دارد؟ خانه سینما چطور؟ شنیدم یک فیلم ایرانی جایزه اسکار گرفته و دختر علی حاتمی در آن بازی کرده، خیلی خوشحال شدم وقتی ...
چمران: کاش معاون اولی احمدی نژاد را پذیرفته بودم
بودند سبب می شد که خانه مان همیشه بحث های سیاسی داشته باشیم. البته مصطفی بیشتر از همه سیاسی بود. در خانه سر سفره شام و ناهار و اینها همیشه بحث های سیاسی داشتیم. مگر پدر هم سیاسی بودند؟ ایشان اصلا مغازه اش در پامنار پاتوق گروهی از سیاسیون بود که عموما همگی از جبهه ملی بودند و فعالیت های سیاسی ضد رژیم داشتند. روزنامه ها را می آوردند، می خواندند و بحث می کردند به گونه ای که مادرم گاهی به پدرم ...
سفری با عطاهای فراموش نشدنی
مورد اعتماد باشد. دل را به دریا زدم و جلو رفتم. نمازش که تمام شد. از او در باره حاج آقا پرسیدم آن فرد خیلی ترسید. خودم را معرفی کردم و گفتم که در دو سال تبعید آقا در نورآباد در خدمت ایشان بوده ام. آن فرد وقتی به من اعتماد کرد گفت: پشت سر من بیا من جلو درب خانه آقا کمی مکث می کنم و رد می شوم. پشت سرش راه افتادم تا این که جلوی درب خانه ای ایستاد. مکثی کرد و رد شد. من هم درب آن را کوبیدم و حاج آقا ...
پل خواب ها
سمت مواد رفتم. آن قدر مصرف کردم که خانه و زندگیم رو فروختم و خرج این اعتیاد لعنتی کردم. آن قدر وضعم خراب شد که خانوادم منو خونشون راه ندادن و چاره ای نداشتم جزکارتن خوابی. به خدا خسته شدم از این وضعیت. هر روز از ترس پلیس و ماموران شهرداری باید از این منطقه به اون منطقه کوچ کنیم. دستی دستی خودم رو بدبخت کردم. اگر قدرت داشتم برای ترک حتما می رفتم کمپ و پاک می شدم. بدبختی این هست که توی کمپ ما رو میزنن ...
کار کثیفی که نسرین بخاطر مهرداد کرد / آبرویم رفت پشیمانم
در یکی از شبکه های اجتماعی با هم آشنا شدیم. روزهای اول فقط از سر شوخی و شیطنت با مهرداد ارتباط داشتم؛ اما هیچ وقت فکر نمی کردم اینقدر وابسته او شوم. مهرداد حرف های عاشقانه می زد و با هم قول و قرار عاشقانه گذاشته بودیم. مادرم از این ماجرا خبر داشت. او خودش شبانه روز درگیر گوشی تلفن همراهش بود، برای همین هم نمی توانست چیزی بگوید. پدرم از دست کارهای ما مثل سیر و سرکه می جوشید و حرص می ...
شهره زن شوهر دار بود وقتی گفتم نیستم به صورتم اسید پاشید!/وسوسه شدم و به ستار زنگ زدم
سوختگی شده است. شاکی در توضیح ماجرا گفت: مدتی قبل با زن جوانی به نام شهره در خیابان آشنا شدم که مدعی بود، مجرد است. ما با هم رابطه تلفنی و پیامکی داشتیم تا اینکه متوجه شدم او شوهر دارد. بعد از آن بود که من رابطه ام را با او قطع کردم، اما شوهرش همیشه مرا تهدید می کرد. شب حادثه در نزدیکی خانه مان ایستاده بودم که شهره با بطری پلاستیکی به من نزدیک شد و ناگهان مایع داخل آن را به صورتم پاشید و از محل ...
((ذکر تمام عالم یا علیست))
علم هارونت می شوم و اذن بده بنویسم ذکر تمام عالم یا علیست تردید در علی تردید در خداست گواهی داد خدا ((هل اتی الا انسان)) بهشت را به تنها ترین بنده اش اهل نسب علی ذات قل هو الله احد جلوه کرد در والعصر وعده دادش در یاسین و الله الصمد با ...
علت مرگ پدرخوانده حمید صفت خونریزی مغزی اعلام شد
.... همه مدت درگیری من نزدیک آنها بودم، حمید ضربه ای به سر هوشنگ نزد. در همان جلسه بود که پسرهای مقتول یا همان برادرهای ناتنی حمید صفت درخواستشان درخصوص این پرونده را به بعد از اعلام نظر قطعی پزشکی قانونی درخصوص علت مرگ پدرشان موکول کردند. سهیل پسر 31ساله مقتول در آن جلسه به بازپرس پرونده گفت: مشخص شدن واقعیت این ماجرا از همه چیز مهمتر است. تا زمانی که علت واقعی مرگ پدرم از سوی پزشک قانونی اعلام نشود، من درخواستم را مطرح نمی کنم. ...
ریل ها در انتظار سوت
شدم بیایم این جا. برای این کار استخدام که ندارند. همه قراردادی هستیم. ما درس نخواندیم، زیر دیپلم و کار از این بهتر به ما نمی دهند. وحید از جوان ترهاست، 22ساله و منتظر است تا حرف های حاج قاسم تمام شود و بعد دنباله حرف های او را می گیرد: حاجی درست میگه. همه جوره تو فشاریم، از حقوق هم که خبری نیست بیمه ها را هم فقط وقتی بچه ها اعتراض می کنند، می ریزند. من خودم هرروز باید از ورامین تا این جا ...
400 شهروند اصفهانی در یک کارگاه ساختمانی زندگی می کنند!
به طبقه بالا رفتند. پیش از افزایش میزان حریق، مردم خانمی را که در خانه دچار حادثه شده بود بیرون کشیده بودند. از چند دقیقه بعد آرام آرام خودروهای دیگر آتش نشانی نیز آمدند اما هیچ کدام در عملیات استفاده نشدند. شاید چهارمین خودرویی که به محل رسید نزدیک در ساختمان ایستاد تا شلنگ آب را به طبقه بالا برساند." آتشپاد بهزاد بزرگ زاد، مدیرعامل سازمان آتش نشانی اصفهان اعتراض شماری از ...
استکبارستیز، اهل مدارا و ساده
گواه می دهد. پس از ورود امام خمینی رحمه الله به ایران و به پیروزی رسیدن انقلاب اسلامی، آیت الله طالقانی پشت سر ایشان قرار گرفت و بازویی توانا برای آن رهبر شد و اطاعت از حضرتش را بر همه واجب می دانست. او امام را نعمتی عظیم از جانب خداوند برای ملت ایران می شمرد و قدردانی نکردن از آن را سبب دچار شدن به عذاب الهی می دانست و در مقابل بدخواهان و گروه های تفرقه افکن که وانمود می کردند او نظر مثبتی ...
امواج فکری و شبهات عقیدتی بشدت اکثریت جامعه ما را تحت تأثیر قرار می دهد/ طلاب باید تلاش کنند و توقعی هم ...
ارتباطات به گونه ای به هم مرتبط شده است که هر حادثه ای در هر گوشه دنیا می تواند در شرایط و وضعیت زندگی ما تاثیر بگذارد. یک عالم دین نمی تواند امروز بی خبر نسبت به این شرایط، تحصیلات خودش را انجام بدهد.امروز در میانمار با یک گروهی از مسلمانان البته نه با همه مسلمانانی که در میانمار هستند، این برخوردها اتفاق می افتد. شاید صحنه های دردناک آن را احیاناَ در بعضی از رسانه ها به خصوص رسانه های اینترنتی دیده ...
دردسر جوان خوش خواب در ساختمان مخروبه
کنجکاوی وارد ساختمان شده اند و به گمان این که پسر جوان فوت کرده، به او نزدیک شده اند که متوجه زنده بودن او می شوند. همین موضوع باعث شده که گمان کنند این جوان سارق بوده و خودش را به مردن زده است؛ بنابراین او را کتک زده و دستگیر می کنند. با جمع بندی این اطلاعات، ماموران به تحقیق ازجوان بازداشت شده پرداختند که او عنوان کرد آرایشگر است و سرقتی در کار نبوده و فقط برای چند دقیقه استراحت به آنجا رفته که ...
دوره شهرداری احمدی نژاد شبیه بعد انقلاب بود و نیروها با سلامت کار می کردند
صندوق ها نام کسی از طرفداران رزم آرا و شاه درنیامد و همگی از ملیون و مذهبیون بودند، مثلا آقای راشد، آیت الله کاشانی، مکی، بقایی، حسیبی، زیرک زاده و اینها. بعد از بیشتر از 60 سال، چقدر دقیق همه اسم ها خاطرتان هست! البته اگر فکر کنم اسم هر دوازده نفر منتخب یادم می آید. کلاس پنجم ابتدایی که بودم ماجرای 28 مرداد پیش آمد که من خودم شاهد بودم که حرکت ها از جنوب شهر به سمت خانه مصدق ...
وقتی استاندار شدم محبوبیت روحانی در خوزستان 13 درصد بود
شناختی از من نداشت تا گفته شود که انتخابم بر اساس رابطه بوده است. شناخت ما به همان مطرح شدن به عنوان گزینه استانداری خوزستان بر می گردد که چندین جلسه در زمینه های مختلف مصاحبه شدم و در رابطه با دیدگاه ها ، نقطه نظرها و برنامه هایم برای مدیریت در خوزستان ، سوال شد. البته این حرفی که می زنم مطلق نیست. ولی در روند انتصابم به عنوان استاندار خوزستان اگر بنا بر حاکم شدن رابطه بود که دیگر ...
دلیل مرگ ناپدری خواننده رپ مشخص شد
هوشنگ را مانند پدر خودم دوست داشتم و اصلا فکرش را نمی کردم که او جانش را از دست بدهد. باور کنید اگر پدرخودمم هم بود با او درگیر می شدم و اعتراض می کردم که چرا مادرم را کتک زده است. وی ادامه داد: من به هیچ عنوان به سر او ضربه ای نزدم و احتمال می دهم که حاج آقا پس از درگیری به دلیل اصابت سرش به مبل یا دیوار دچار خونریزی مغزی شده باشد. پس از اظهارات متهم، قاضی سیدسجاد منافی آذر، بازپرس جنایی ...
محاکمه هوادار داعش به اتهام قتل پدر و دوستش
قاضی اسلامی محاکمه شد. ابتدارئیس دادگاه توضیح داد که هیچ کدام از اولیای دم در دادگاه حاضر نشده اند. بنا بر این نظر رئیس قوه قضاییه در این مورد گرفته خواهد شد. سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: من با یک چاقوی سلاخی پدرم را به قتل رساندم و از این کار پشیمان نیستم. پدرم می دانست که با نیت کشتنش به خانه اش رفته ام. همین که وارد شدم با پلیس تماس گرفت اما قبل از آن من کار را تمام کردم.وی در ...
قاتل: اعدامم کنید وگرنه داعشی می شوم!
شدم و با دو ضربه او را به قتل رساندم و به تایباد فرار کردم. اعتراف به قتل پدر متهم در ادامه بازجویی ها درباره قتل پدرش گفت: پدرم چهار زن داشت و در این چندسال خیلی ما را اذیت کرده بود. بعد از قتل ایزد وقتی به تایباد برگشتم، تصمیم به قتل او گرفتم. شب حادثه وقتی وارد خانه پدرم شدم، فهمید می خواهم او را به قتل برسانم، به همین خاطر تا مرا دید با پلیس 110 تماس گرفت، ولی تا رسیدن مأموران ...
بی بندوباری جنسی در غرب بیشتر جنبه توریستی و کسب درآمد دارد
اینکه همه غرب خوب است، چرا این نوع نگاه را انتخاب کرده ای؟ علت اصلی اش این بود که خودم نیز در اوایل نگاه خوبی نسبت به غرب نداشتم. مخصوصاً از اینکه نخبگان جامعه مان به غرب مهاجرت می کنند، ناراحت بودم. اما وقتی که خودم از نزدیک با غرب و جامعه شان روبه رو شدم، دیدم خوبی هایی دارند که توانسته اند سطح جامعه شان را تا حدی بالا ببرند که بتوانند بچه های نخبه ما را جذب کنند. غرب مجموعه ای از خوبی ...
عراقی ها از سلامت پیکر شهید شگفت زده شدند
آن لحظه استخاره کردم و ادامه دادن خوب و ترک آن بد آمد. مثل اینکه تقدیر الهی این بود که دوره تبلیغ چند ساله در اسارت برایم در نظر گرفته شود. در دل قرارگاه های تانک و زرهی دشمن قرار گرفتم. وقتی سر چهارراه رسیدم دیدم بچه ها چند ماشین را زده اند ولی خبری از نیروهای تأمین نیست. فهمیدم عقب نشینی شده است. دیگر تا آمدم به خط دوم و اول برسم هوا گرگ و میش شده بود. پشت خاکریز دوم با عراقی ها رودررو شدم که ...
داستان بنّایی که واسطه حضرت امیر(ع) و علامه امینی شد
دیدم امام، حاجت او را برآورده کرده، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است. خطاب به حضرت(علیه السلام) عرضه داشتم: جواب این مرد را دادی و حاجتش را برآورده کردی! اما من مدتی است به خدا متوسل می شوم و شما را شفیع قرار می دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده، آیا من کتاب را برای خودم می خواهم، یا به خاطر کتاب شما؟ آنگاه گریه برایم مستولی شد و با حالت ناراحتی از حرم بیرون آمدم ...
چرا امتیاز تحصیل شامل کودکان پاکستانی نمی شود
و می گوید مگر من چه کم دارم؟ اگر کارت آبی گرفتم و درس خواندم، می خواهم یک وکیل خوب شوم و به کسانی که پرونده هایشان ناقص می ماند و نمی توانند پول کارهایشان را بدهند، کمک کنم. مرتضی نویسنده است و بازیگر تئاتر؛ همه اینها را در سال هایی که گذشته در خانه هنر جمعیت یاد گرفته؛ اینها اما برایش کافی نیست. او می خواهد قد بکشد کنار همه بچه ها، چه افغان باشند چه ایرانی، آنها که خودش می گوید هیچ فرقی با هم ...
ماجرای جنایت منافقین علیه سیّد 17 ساله/ می گفت ما اینجا بایستیم و بعثی ها خواهران ما را اسیر کنند؟
کردند به جبهه برود چون میگفتند پدرت رفته جبهه تو را نمی برند اما اسماعیل آنقدر اینطرف و آنطرف رفت تا خودش را به جبهه رساند و آخر به آنچه که از خدا می خواست رسید. 3 ماه به عنوان نیروی بسیجی در جبهه بود و بعد برای اینکه راحت تر به جبهه برود به عضویت ارتش درآمد و 9 ماه به عنوان نیروی ارتش به جبهه رفت. خوابی که به حقیقت پیوست مادر شهید حسینی ماجرای شهادت فرندش را اینگونه تعریف می ...
توتون سیگار باعث سکته طالقانی شد یا انگشتر سفیر شوروی؟/ روایت هایی از مرگ طبیعی
.... در مورد شخصیت های بزرگ این نوع شایعات طبیعی است. در همین مجله اکبر بدیع زادگان برادر شهید علی اصغر بدیع زادگان و از اعضای دفتر آیت الله طالقانی هم می گوید: وقتی از مرگ آیت الله طالقانی با خبر شدم خود را به دفتر او رساندم. خانۀ ما در خیابان زرین نعل بود. از آنجا شروع کردم به دویدن! کمی بعد دیدم ماشینی بوق می زند. برگشتم دیدم برادرم است. با او رفتم خانۀ آقای چهپور و دیدم بله، صحت ...