سایر منابع:
سایر خبرها
برسد به دست پدرهای مسافر!
...؛ بفرستیم! گفتیم... گفتیم ... گفتیم؛ اما آنچه به دست ما رسید، نامه های پر از دلتنگی بود و نقاشی هایی پر از محبت که به عزیزترین عزیز غایب زندگی شان هدیه شد. نامه ها و نقاشی هایی که ته ته همه شان به برگرد بابا ، کاش بودی و دلتنگت هستم ختم شد! سلام بابای آسمانی؛ بابای خوبی ها و مهربانی ها دلتنگی دختر کوچکت بهانه ای شد برای درددلی عاشقانه برای پدر، برای پدری که حالا لبخند روی ...
شهیدی که پس از 7 سال زنده شد!
بابا برگشت، بابای آزاده اش...قصه ی آنها را باید در تاریخ می نوشتند، قصه ی دیدار پدر و دختری که هیچوقت همدیگر را ندیده بودند. به مناسبت هفته دفاع مقدس پای قصه ی اسارت حسن شوندی نشستیم.تا از آن روزها که پر بود از شور حسینی بیشتر بدانیم. از تظاهرات انقلابی تا اعزام به جبهه شعار بود و تظاهرات، روزهای انقلاب به اوج خود رسیده بود.حسن در محله ای پر از شور انقلابی قد می ...
گلچین اشعار به مناسبت 19 مهر ماه سالگرد درگذشت ژولیده نیشابوری
...> ارمغان حسین [1] الهی! بهر قربانی به درگاهت، سر آوردم نه تنها سر برایت بلکه از سر، بهتر آوردم پی ابقای قَد قامت ، به ظهر روز عاشورا برای گفتن الله اکبر ، اکبر آوردم علی را در غدیر خم، نبی بگْرفت روی دست ولی من روی دست خود، علی اصغر آوردم برای آن که هم دردی کنم با مادرم زهرا برای خوردن سیلی، سه ساله دختر آوردم ...
یک دورهمی متفاوت با آرزوهای متفاوت
آسیه دهباشی زمان اوج دلتنگی به گلستان آرامش پناه می برم. در آنجا حرف زدن با خدا هم حال دیگری دارد، به محض ورود، گویا آن آدم های بامرام مامور شده اند تا پس از دریافت انرژی منفی تو، به جای آن با خرمن خرمن انرژی مثبت بدرقه ات کنند. این بار مستقیم به سمت قطعه مدافعان حرم می روم. این قطعه حس و حال عجیبی دارد، از یک طرف احساس غرور می کنی از اینکه بچه های هم دهه تو چنین سرافراز در خاک آرمیده ...
سرپرستان بیماران اعصاب و روان در انتظار حمایت قانون
ریاضی شروع شده بود و این طور ادامه پیدا کرد که بگذار که دل حل کند این مسأله ها را. شاید سر همین هم بود که من از ریاضی متنفر شدم و در دبیرستان انسانی خواندم و آمدم سراغ حقوق. وقتی خودم را جایشان می گذاشتم حس می کردم تصمیم شان اشتباه بود. ازدواج در 18 سالگی، بلافاصله بچه دار شدن و بعد تازه دنبال کردن رؤیاهای شخصی. بابا بیست و دوسالش بیشتر نبود که بورس تحصیلی گرفت. برای او که خانواده اش ...
چیزهایی که فرزندتان می ترسد به شما بگوید
می بیند، بنابراین وقتی ناگهان کنترل تان را از دست می دهید و عصبانی می شوید، او به خوبی متوجه می شود. زمانی که چیزی را در خانه جا می گذارید و عصبانی و کلافه، داد و بیداد می کنید، فرزندتان کوچک تان نمی داند چه باید بکند. هیجانات خود را کنترل کنید و یادتان باشد روی بچه ها چه اثری می گذارد، مخصوصا روی کودک خردسال تان. 6. من یک حرف بد شنیدم / تصویر بد دیدم و نمی دانم چه باید بکنم ...
پهلوانی از کوچه پس کوچه های قطارچیان
قوز نکرد و مغازه اش جای بی پناهان و بی بضاعتان شهر بود. سال 1287 در سنندج، در محله پیر قطار چیان، در خانه کاک خداکرم چوب تراش پسری به دنیا آمد که پدر به خاطر اعتقادات مذهبی او را محمد نام نهاد. محمد به واسطه شغل پدرش که نجار بود در همان دوران کودکی و از 6سالگی وارد جرگه چوب تراشان شد و به شاگردی در دکان پدر پرداخت. او گاهی با پدر به زورخانه می رفت و عاشقانه به تماشای ورزشکاران می نشست و ...
رنج ناتمام زهرای 6 ساله
همه خانه را محلی امن و مایه آسایش می دانند که قدم نهادن درونش امنیت و آرامش برایت به ارمغان می آورد. پدر و مادر که باشی تمام تلاشت را برای فراهم آوردن مأمنی امن برای دردانه هایت می کنی اما دریغ از داشتن آرامش خاطر در آن. حال تصور کن فرزندی بیمار و علاج ناپذیر داشته باشی و هر روز ذره ذره آب شدنش را مشاهده کنی. فرزندی که حتی آرزوی بازی و شیطنت کردن در دلش مانده و نمی تواند مثل همسن و سالان خود جست و خیز کند. ...
راننده تریلی ثروت دختر برج ساز را به جیب زد
زندگی می کرد. بابک خودش را شیفته و دل باخته من نشان می داد و من نیز خصوصیات اخلاقی و رفتاری اش را پسندیده بودم. بابک آن چنان خودش را عاشق من نشان می داد که خودم هم باور کردم او همان مرد رویاهایم بوده و سرنوشت حالا او را به من رسانده است.از سوی دیگر نیز از تنهایی خسته شده بودم و به دلیل سرکوب کردن حس حقارت و پوچی که در وجودم ریشه دوانده بود با دنیایی از آرزو و خیال به عقد رسمی بابک درآمدم. همسرم کم کم ...
یاد من باشد کاری نکنم که به قانون زمین برخورد
...: در عالم خیال به چشم آمدم پدرم/ کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود/ دستی کشیده بر سر رویم به لطف و مهر/ یک سال می گذشت، پسر را ندیده بود . بعد از فوت پدر، مادرش- ماه جبین سپهری -، که اهل شعر و ادب بود؛ سرپرستی او را به عهده گرفت. سهراب تحصیلات ابتدایی را در دبستان خیام و متوسطه را در کاشان گذراند. او از محل تولدش چنین می گوید: ... خانه، بزرگ بود. باغ بود و همه جور درخت داشت. برای ...
آقای مهندس پینوکیو!
دارتر کرد و گفت: درست اومدی عمو! اصلاً دنیا وقتی به سمت صنعتی شدن پیش رفت، فهمید که فقط تربیت مدیر برای اداره ی کارگاه ها و کارخانه های صنعتی کافی نیست. چون مهندس های شاغل در کارخانه ها زیر بار حرف کسی نمی رفتن که از صنعت سر درنمی آورد. پس دانشگاه ها شروع کردن به تربیت کسانی که باید هم درس های مدیریت رو یاد می گرفتن و هم از همه ی رشته های فنی و مهندسی، سر در می آوردن. - عجب، نمی دونستم ...
دانشجویان زن بسیجی، پیشتازان اردوهای جهادی/ رسیدگی به روستاها سدی در برابر مهاجرت به شهرهاست
.... او می گوید: حس جهادی نامش روی آن است یعنی انقطاع از شهر و مردم، رفاه و امکانات. اینجا که می آیی باید دل از خواسته هایت برکنی و به هدفی دیگر فکر کنی. به بیان او اگر کسی برای جهاد می آید برای هدفی دیگر می آید و همانطور هم که شهید همت گفته اند انسان کاری را برای بنده نمی کند؛ ولی کار جهادی به گونه ای است که هر شخصی می آید باید به این موضوع فکر کند که ممکن است چند روز به حمام نرود، لباس ...
چگونه خشونت علیه کودکان را کاهش دهیم؟ (2)
نیاورد و رفت ببیند که خرس زنده است یا نه. دید که خرس سالم است و مشغول کار خودش است، سلام و احوالپرسی کرد، گفت چه قدر خوشحالم که می بینم حالت خوبه، آخه خودت گفتی بزن من که نمی خواستم بزنم. خرس گفت: نگاه کن ببین زخم خوب شده یا نه؟ هیزم شکن نگاه کرد و گفت: آره خدارو شکر خوبه خوبه و جایش هم نمانده. خرس گفت: ولی جای زخم زبونی که زدی هنوز جایش مانده، زخم تبر خوب شد ولی زخم زبون هنوز جاش مونده ...
ادبیات پایداری باید قدرت اجتماعی ما را بالا ببرد
نویسندگان حساسیت نشان دادند. رحماندوست ادامه داد: سال های سال بود که می خواستم در مورد پدر شعر بگویم، نمی توانستم زیرا احساس می کردم بچه های شهدا از من می رنجند، صبر کردم که آنها بزرگ شوند، در آن زمان کسی به ما نمی گفت که در مورد جنگ بنویسید اما همزمان با سال اول جنگ نخستین کتاب های جنگ هم نوشته شد. ما در زمان در مورد جنگ نوشتیم اما بی تجربه بودیم و مورد هجوم عده ای قرار گرفتیم که می گفتند ...
مادری یا اشتغال؛ مسئله این است/ جایگاه پدر را دریابیم
تلاش و خودساختگی بدان دست یافته اند سزاوار اهمیت و توجه هستند اما مسئله اینجاست که باید اولویت های زندگی را تعریف کرد؛ اما باید توجه داشت مادری اولویت زندگی هر زنی است همان گونه که پدر بودن نقش اصلی و اساسی هر مردی تلقی می شود. چه بسیار مردانی که برای تأمین درامد خانواده همه روز را به کار می گذرانند و کودکانش با خلأ آنان بزرگ می شوند و در غیاب حامی، نه تنها قدر زحمات پدر و مادر را نمی ...
درخشش نهال هایی که در سایه قد کشیدند
...، اما خدا را شکر پدر و مادری داشتم که مرا بیدار کردند. من به اندازه دیگران توانمندم می دانم دیگران با نگاه شان قصد آزار من را ندارند و این دست خودشان نیست اما خیلی از دوستانم به خاطر این نگاه ها خانه نشین شدند. مشکل یک کودک معلول فقط نگاه افراد جامعه نیست. ما واقعاً امکانات برابر با افراد عادی نداریم. هزینه های کاردرمانی من بسیار زیاد است و چرا این هزینه ها تحت پوشش بیمه نیست. اینجا باید به ما ...
یزد، حسینیۀ ایران
صاحب عزا بود و سیاه پوشیده. انگار خود محرم رسیده است... یزد، شهر به تازگی جهانی شدۀ کهن اگرچه با آثار باستانی اش آیینۀ تمام قد تاریخ است اما قبل از هرچیز دارالعباده است و حسینیۀ ایران! این را می شود از فکر و حرف و عمل اهالی اش فهمید.در یزد به قول عالیه مهرابی، شاعر طرح آیینی یزدی : خشت خامی که دل اهل جهان را ببرد// بر دلش نام حسینیه ایران ثبت است . عکس: علی اکبریان میمند-عطنا ...
چگونه به کودک خود امنیت دهیم؟ (3)
...> فاجعه از این جا شروع می شود. پول و ثروت ومقام و تحصیلات و غیره همه هویت هستند. مهم این است که من پدر و مادر هستم و منزلت پدری و مادری دارم. اگر این منزلت را نشناسیم و حفظ نکنیم و اگر الگوی این منزلت نباشیم، فرزندان ما آسیب خواهند دید. با پدر و مادر خود چه رفتاری داریم؟ با کلمه ی مادر چه کار کرده ایم؟ روز مادر جشن می گیریم و سرویس قابلمه و ظرف و ظروف هدیه می بریم، این درد است، جشن نیست ...
روایتی از فرشتگان آسمانی فراموش شده/ آخرین ایستگاه قامت خمیدگان
اولین نگاه بغض دلتنگی لحظات شیرین باهم بودن را از نگاه معصومانه و چشمان چشم به راهشان که دنیایی از درد و غم را در دل های پژمرده شان به یدک می کشند، حس کرد. بزرگترین دارائی شان همان حسرتی است که به دل دارند؛ حسرتی دست نیافتنی از عاطفه به جوش نیامده فرزندانشان! پدر و مادرانی که شاید انتظارشان از ملاقات چند دقیقه کوتاه تر شده باشد و یا دیگر انتظاری ندارند... در این وانفسای ...
این هنر دارد از بین می رود
تدبیر24 شاید اگر تعزیه ، همین چیزی که خیل هنردوستان مدرن حاضر نیستند لحظه ای هم به آن فکر کنند مباد که اشکشان دربیاید، توسط جماعتی از سلبریتی های پرفالوور، تبلیغ می شد، با اشتیاق در حالی که چشم هایشان گشاد شده بود، پایش می نشستند و می گفتند که این اصیل ترین هنر نمایشی ایران است که جمعی از همه هنرها است؛ از موسیقی و آواز گرفته تا حرکات نمایشی و تئاتر و ارتباطات کلامی و غیرکلامی و خلاصه هزارتا چیز دیگر؛. شاید هم جملات بزرگانی مثل روح الله خالقی را تکرار می کردند که ارتباط تعزیه را با بزرگ ترین آوازخوان ها مشخص می کرد یا سر تع ...
عطر عربی در مشام رصد صبح پیچد
شنبه 15 مهر نقد و بررسی شد. علی محمد مودب، شاعر و مدیرعامل موسسه شهرستان ادب به عدم حضور نویسندگان در صحنه نبرد انتقاد کرد و گفت: با وجود تمام پیگیری ها باز هم امکان حضور پیدا نشد و نویسنده ها از طریق تحقیق و مطالعه به این اثر دست یافتند و اگر می توانستند از نزدیک درک کنند موقعیت های مناسب تری می یافتند. نوشتن اصیل بعد از مشاهده واقعه است. باید حواسمان باشد که اگر حوادث واقعی ثبت نشوند ...
ماجرای سیلی هایی که کمیل برای یک نهی از منکر خورده بود/ همسر شهید: الان می فهمم شهید قبل از رفتن از این ...
.... یک بار حرفی به کمیل زده بودند که خیلی دلش شکسته بود، آمد با من درد دل کرد. بعد از شهادتش دیدم دوستش همان خاطره ای که از زبان کمیل شنیده بودم را تعریف می کند. کمیل هیچ وقت اسم نمی گفت و مراقب بود غیبت نکند و من تازه فهمیدم مربوط به چه کسی است. بعد از شهادت تمام حرف هایش در ذهن همه حک شده بود و من خدا را شکر می کردم. سیلی برای چادر دوست شهید: بعد از نماز ظهر بود حدود ساعت 2 ...
رفتار غلط والدین، مهارت های تربیتی
...، چون او بخوبی استراحت کرده و سرحال است.... راه بهتر: توضیحات مفصل از حوصله بچه خارج است. وقتی با سفارش های مکرر می کوشیم او را سر عقل بیاوریم و مرتب دلیل می آوریم، دقیقا مثل این است که بی صدا هی حرف می زنید و او فقط حرکات لب و دهان و دست های شما را می بیند و دیگر هیچ. کوچولو ها مینیاتوری از بزرگسالان نیستند. توصیه های طولانی در حوصله آنها نمی گنجد. مثلا برای این که فرزندمان قبل از غذا خود را با هله هوله سیر نکند کافی است به او بگویید قبل از ناهار بیسکویت، نه. از عباراتی کوتاه و خلاقانه استفاده کنید تا آنها را به فکرکردن وادار کنید، نه این که آنها را از توضیحاتتان فراری دهید. ...
نفی و نهی در حرکت و قیام امام حسین(ع)
... این جملاتی را که عرض می کنم، هم در تاریخ طبری و هم در کامل ابن اثیر و هم ابن شهرآشوب آمده است، من هم از بحارالانوار می خوانم که از ابن شهرآشوب نقل می کند. همان اول که کاروان به کربلا رسید، حضرت در نامه ای خطاب به گروهی از بزرگان کوفه نوشتند: امّا بَعْدُ فَقَدْ عَلِمْتُمْ اَنَّ رَسُولَ الله قَدْ قَالَ فِی حَیَاتِهِ مَنْ رَاَی سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ الله نَاکِثاً لِعَهْدِ ...
عماد خاتمی خطاب به فرزند عارف: ژن خوب تعبیر غلطی بود/ به پدرم انتقاد دارم، می توانست بهتر عمل کند /خیلی ...
عنوان کنشگر سیاسی فکر کنم که سیدمحمد خاتمی در آن لحظه کار درستی نکرده ولی به عنوان پدرم می گویم که در آن مقطع خیلی تنها شده بود . هر چند به عنوان یک سیاستمداری که رابطه پدر فرزندی را کنار می گذارد، ممکن است که بگویم رییس جمهور خیلی بهتر از این می توانست عمل کند. یا می توانست جور دیگر برخورد کند یا این که نه. ولی می خواهم بگویم متعصبانه برخورد نمی کنم که بگویم وای چقدر پدرم مظلوم بود و تنها مانده ...
همسُرایان/بازار مسگرانی که جانی دوباره گرفته
حکایت عاشقی است. آنها عمری در این همنوایی هر روزه ، در این آواز بلند مس زیر آسمان شهر، دلتنگی ها ی شان و عاشقی های شان را سروده اند: این برای ما فقط کار نیست، این چکش و مس تنها نیست، عشق است که ما را نگه داشته. آنها که رفتند پی کاری دیگر، از سر ناچاری رفتند. یکی رفت خیاطی، یکی رفت مسافر کشی اما دل شان این جا بود. خیلی ها رفتند و دیگر نیامدند. سال ها بعد از خاموشی صدها کارگاه مسگری، مریم قاسمی ...
تا شقایق ها هستند باید جنگید
نمی شناخت. حتی در روزگاری که باید بازنشسته می شد وخانه نشین، اسلحه را زمین نگذاشت. حاج حسین همدانی از سلاله شهدایی بود که ذخیره انقلاب بودند و مانده بودند تا راه شهدا امتداد داشته باشد. مردی که در جنگل تاریک حرص و طمع جهانخواران عهد و پیماش را با شهدا فراموش نکرد، مردی که از خاک های آسمانی فکه وشلمچه دل نکنده بود و هنوز قلبش در کربلای 4 می زد. هنوز موج دلش با موج های اروند آرام می شد. سپید مویی او ...
بازی در نقش شمر چه عواقبی داشت؟
دید گفت: تو شمر منی! جا خوردم! گفتم حتماً دارد شوخی می کند. شاید منظورش این است که احتمال داده من در طول کار اذیتش می کنم اما وقتی قرارداد نوشته شد، نقش شمر را برایم نوشته بودند. مانده بودم چه کنم! هم دوست داشتم در این کار باشم و هم آزرده و نگران که چرا من باید نقش شمر را بازی کنم؛ چه سنخیتی با این شخصیت دارم؛ هر قدر فکر کردم دیدم عقلم به جایی قد نمی دهد. بچه ها بایکوتم کردند ...
اتحادیه اروپا: مردم ایران باید نتایج برجام را حس کنند
...> ظرفیت های سرمایه گذاری در بخش بیمه ایران یکی از میزگردهای فرعی روز دوم مجمع با موضوع بیمه بود که در آن ظرفیت های سرمایه گذاری در بخش بیمه ایران مورد بررسی قرار گرفت. احسان همتی مدیر بیمه های اتکایی و امور بین الملل 'بیمه ما' نیز در سخنان خود گفت: به لطف دکتر روحانی و به لطف برجام ما این فرصت را به دست آوردیم که بار دیگر با شرکتهای بزرگ بیمه در کشورهای اروپایی بخصوص در ...
ماجرای یک رقابت بزرگ؛ پلاتینی در برابر فالکائو
دنبال می شد. اینجا فوتبال یک مذهب بود، یک جنگ واقعی که همه چیزِ مردم محسوب می شد. زیر نظر سرپرستی باهوش مثل جیووانی تراپاتونی، پلاتینی بالاخره با فوتبال ایتالیا هماهنگ و به ستاره اصلی یوونتوس تبدیل شد. پلاتینی حالا وسواس فکری فوتبال دوستان ایتالیایی شده بود. بیانکونری با وجود این ستاره فرانسوی، پیشرفت چشمگیری کرد. آن ها به فینال رقابت های اروپایی راه یافتند، جایی که با نتیجه 1-0 به ...