سایر منابع:
سایر خبرها
زندگی از چشم کودکان کار؛ از تامین هزینه اعتیاد پدر تا قطع انگشتان
دارم که همگی را خودم به تنهایی زیر پر و بال گرفته ام. پسرم 16 ساله است و تا پارسال در کارگاه پرسکاری کار می کرد به همین دلیل از درس و مدرسه عقب مانده بود. سال گذشته از طرف هانه علم ایرانیان پسرم را شناسایی کرده و به مدرسه فرستادند و حالا شاگرد اول مدرسه است. رضا مدت 4 سال از 7 صبح تا 7 شب کار کرد و اواحر ماهانه 700 هزار تومان دریافت می کرد و حتی بیمه هم نداشت. وی ادامه می دهد: هر وقت رضا ...
آزادی مرد همسرکش بعد از 14 سال
پدر و مادرشان اولیای دم جدید پرونده بودند، درخواست قصاص متهم را کردند. پرونده برای اجرای حکم به اجرای احکام ارسال شد که یکی از برادران اکرم فوت کرد و فرزندان او به عنوان اولیای دم جدید پیگیر پرونده نشدند. با گذشت 14 سال از قتل اکرم و بلاتکلیفی متهم، او طبق ماده 429 قانون اساسی از دادگاه تقاضا کرد هرچه زودتر تکلیفش روشن شود. به این ترتیب، با درخواست متهم برای رسیدگی به وضعیتش، او در شعبه دوم ...
این زن با مرد قاتل زیر یک سقف زندگی می کرد
ساله با همسرش شهرام پرده برداشت و به بازپرس گفت: من و شهرام 26 سال با هم زندگی کردیم اما مدام با هم اختلاف داشتیم، شهرام بارها و بارها مرا کتک زده و حتی تهدید کرده بود که روی من اسید می پاشد، او مرا بسیار کتک می زد و بارها شده بود که آب جوش، قابلمه برنج، آش و ... را روی من ریخته بود اما من هیچ موقع از او شکایت نکردم. وی ادامه داد: شهرام به تریاک اعتیاد داشت، کار درست و حسابی نداشت و ...
سکانسی متفاوت از زندگی یک خانواده مهاجر افغانستانی؛ خشت می زنیم و شُکر می کنیم
با همان دستان ضخیم و گلی پاک می کند، خیلی لبخند خوشایندی نمی زند، می گوید آدم ها گاهی راه های فرار از شرمندگی پیش خانواده اش را باید بلد باشد، دستانش را مقابل دختر کوچکش باز می کند و او را در آغوش می گیرد. می پرسم یعنی چه؟ میگوید البته شوخی بود اما من سه پسر و دو دختر دارم، این آخری دو ساله است تقریبا، بقیه همه جوان هستند، هدف که ناله و گله گذاری نیست اما من هم دلم نمی خواست بچه هایم ...
موتراشی دختران و کارِ اجباری کودکان کار در کمپ های بهزیستی!
روسری اش را جلو می کشید به صحبت پرداخت. او که دو روز قبل آزاد شده است، درباره دستگیری اش گفت: ما را به زور بردند. اول شهرداری برای گرفتن ما آمد که من و خواهرم فرار کردیم ولی ماموران بهزیستی دستگیرمان کردند. ماشین شان را جایی پارک کرده بودند که ما نبینیم. ما را داخل ماشین بردند و آنجا یکی از خانم ها گفت چرا سر و صدا می کنید؟ داد بزنید می زنم تان! خواهر بزرگم به ماموری که ما را گرفته بود، گفت ...
نقش و حضور زنان در کربلا
. ثمره این تجمّع، حرکت سه نفر (یزید بن ثبیت و دو پسرش عبد اللّه و عبید اللّه ) به مکّه و همراه شدن با قافله شهیدان کربلا بود.[53] 32. مرجانه، مادر ابن زیاد این زن، فرزندش را به خاطر کشته شدن امام(ع)، توبیخ نمود.[54] 33. نوار، همسر یا خواهر کعب (قاتل بُرَیر) طبری، چنین آورده است: هنگامی که کعب بن جابر (قاتل بُرَیر) باز گشت، همسرش (یا خواهرش) نَوار دختر جابر ...
برای قصاص، چشم خواهرم را کور کنید
شدیم در حال بحث کردن با یکدیگر بودیم که ناگهان ساناز به من حمله کرد و با سوئیچ ماشینش به چشمم زد. همان لحظه دنیا برایم تاریک شد و وقتی به بیمارستان منتقل شدم متوجه شدم بینایی چشم راستم را از دست داده ام و باید تخلیه شود. او ادامه داد: نابیناشدن یکی از چشم هایم تأثیر زیادی در زندگی من گذاشت؛ از آن زمان به بعد، دچار افسردگی شده ام؛ به همین دلیل برای خواهرم تقاضای قصاص چشم دارم. در ادامه جلسه، ساناز در ...
کاش هیچ بچه ای مثل ما نباشد
متاسف شدم، خیلی هایشان کودک را الحاق و الصاق به چیزی می دانند، آنها می خواهند قانونی بنویسند که حمایت دولت را داشته باشد. با همه اینها او معتقد است که نگاه جامعه با 10 سال پیش فرق کرده و بهتر شده: حالا خود بهزیستی هم مراکز شبه خانواده را به دیگر مراکز ترجیح می دهند، سازمان های مردم نهاد باید در این زمینه با بهزیستی تعامل داشته باشند، از آن طرف هم بهزیستی باید در سیاست هایش یک بازنگری داشته باشد. ...
جنگ چیزی جز فاجعه نیست
فاصله با دنیای واقعی بود که از تخیل سرچشمه می گرفت. در زمان کودکی همیشه برای خودم در ذهن شخصیت هایی رو خلق می کردم و براشون ماجرا می ساختم. مثلاً قبل از خواب توی تختم با دستام فرم سر حیوانات را در می آوردم، یکی گرگ می شد آن یکی جغد و یا شیر و با هم مکالمه داشتند و معمولاً یک کوهی هم پشت سرشان بود که زانوهام بود! این بازی را ادامه می دادم تا کم کم پلک هام سنگین بشود. چند سال بعد که گذشت محض سرگرمی ...
نوعروس کرجی داماد را بخشید تا اعدام نشود! / راز ملاقات های پنهانی عروس چه بود؟ + عکس
سرانجام از این ناشناس کینه به دل گرفتم و کار به نزاع خونینی کشید.اما پس از قتل جوان ناشناس فهمیدم او برادر همسرم بوده که به خاطر اعتیادش حاضر به معرفی خود نبوده و گاه به گاه به دیدن خواهرش می آمد تا از او پول بگیرد. سال 92 بین این دو جوان در یکی از خیابان های کرج نزاعی درگرفت و برادرزن 31 ساله به دست شوهرخواهرش به قتل رسید. متهم به قتل پس از دو بار محاکمه به قصاص محکوم شد اما درست زمانی که یک ...
درخواست قصاص چشم برای خواهر
گفت دیگر نمی خواهد در این کار به ما کمک کند. سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و او سوئیچ خودرو را به سمتم پرتاب کرد و به چشمم خورد و باعث نابینایی ام شد. با ثبت این شکایت، خواهر شاکی دستگیر شد و صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدا، شاکی خواستار قصاص چشم خواهرش شد سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: آن روز نمی خواستم آسیبی به خواهرم بزنم اما وقتی سوئیچ را به سمتش پرتاب کردم، ناگهان صورتش را به سمتم برگرداند و سوئیچ به چشمش خورد. من هیچ قصدی از این کار نداشتم و تقاضای بخشش دارم. ...
روایت مادرانه از زندگی با شوهری که 2 دخترش را کشت و خودکشی کرد/ 2 برادر دیگرش هم خودکشی کرده بودند
. در ادامه مراحل رسیدگی به پرونده، پیش از ظهر امروز مادر و دو دایی سوگند و سولماز در شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران حاضر شدند. مادر این دو دختر در اظهاراتش از اختلافات بیست و شش ساله با همسرش شهرام پرده برداشت و به بازپرس گفت: من و شهرام 26 سال با هم زندگی کردیم اما مدام با هم اختلاف داشتیم، شهرام بارها و بارها مرا کتک زده و حتی تهدید کرده بود که روی من اسید می پاشد، او ...
مردان پرنده
از مردان پرنده بود. مردانی که دل آن داشتند که در ارتفاع 30، 40 متری تیرآهن ها را به هم جوش بدهند. بی پولی و بی آبی چند ماه از مرگ محمود گذشته، قبری بر کمر کوه به نامش خورده و عکسش توی طاقچه خانه خواهر است. پدر و مادر محمود این عید قربان هم برای عروس سیاهپوش عیدی بردند. اکرم عکس برادرش را برمی گرداند روی طاقچه، کنار عکس شوهر و برادر شوهرش که چشم هایی به روشنی چشم محمود دارند ...
چشم خواهرم را کور کنید
به گزارش سرویس حوادث جام نیوز، پرونده نزاع خونین این دو خواهرکه سال 93 تشکیل شد پس از شکایت زن میانسال که یک چشمش را از دست داده بود دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی قربانزاده و با حضور قاضی غفاری- مستشار- برگزارشد. در این جلسه شاکی خواستارقصاص یکی از چشمان خواهرش شد. متهم نیز در دفاع از خود گفت: من و خواهرم نوبتی پدر پیرمان را نگهداری می کردیم اما آن روز درگیری ما برسراین موضوع بالا گرفت و من خواستم او را آرام کنم که ناخواسته ضربه ای به چشمش زدم. با این اظهارات قضات وارد شور شدند و متهم را به پرداخت دیه محکوم کردند. ایران 110 ...
گزارش اختصاصی نی ریزان فارس از خودکشی های پیدا و پنهان در نی ریز
با او در میان بگذارم، وضع از این هم که هست بدتر می شود. او از کودکی عادت کرده بود با دردهایش کنار بیاید تا بلکه خود به خود درمان شوند. اما دلایل مطرح شده به عنوان علل خودکشی همیشه وجود داشته؛ از جمله اعتیاد و نبود رابطه مؤثر بین والدین و فرزندان. حال چه شده که این آسیب اجتماعی در چند سال اخیر روی خود را بیشتر به ما نشان می دهد؟ تلفن همراه عامل آسیبهای اجتماعی ...
پایان مرگبار 18 سال دوستی با مرد برج ساز
.... سعید دستگیر شد و پس از انکار اولیه، سرانجام به قتل و مثله کردن جسد سهیلا به دلیل اختلافات شخصی اعتراف کرد و به زندان افتاد. درخواست قصاص صبح دیروز، جلسه محاکمه در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی برگزار شد. در ابتدا، پدر و مادر مقتول درخواست قصاص کردند. سپس سعید در جایگاه ایستاد و گفت: من فوق لیسانس کامپیوتر دارم و شغلم ساخت و ساز و خرید و فروش ...
درخواست قصاص چشم خواهر
زن جوانی که هنگام درگیری با خواهرش برسر نگه نداشتن پدرش چشم خود را از دست داده است درخواست قصاص کرد. به گزارش خبرنگار ما، بیست و پنجم مردادماه سال 95 زن 35 ساله ای به نام مهتاب به اداره پلیس رفت و از خواهرش به خاطر کوری چشم راستش شکایت کرد. او گفت: سال هاست پدرم از کار افتاده است و نمی تواند کارهای شخصی اش را انجام دهد. با خواهر و برادرهایمان قرار گذاشتیم تا هر کدام به نوبت هفته ای یک ...
گم شدن دو مهندس راه در جاده زندگی
همسرش احضار شده بود. همسرش هستی نیز که مدرک تحصیلی مهندسی راه و ساختمان داشت با تقدیم دادخواستی به دادگاه اصرار داشت مهریه اش را دریافت کند. وقتی احمد وارد شعبه 261 دادگاه خانواده شد، قاضی محمود سعادت در حال بررسی پرونده زن و شوهر بود. او دقایقی بعد به مهندس جوان گفت: چه شده که علیه همدیگر پرونده تشکیل داده اید؟ مرد جوان پاسخ داد: دو سال پیش با هم ازدواج کرده ایم، اما چهار ماه ...
روایت هایی خواندنی از زندگی و مرگ سهراب سپهری
، خواهر بزرگ تر سهراب و با سخنان او آغاز می شود: سهراب بچه سوم بود. اول برادر بزرگ ترمان بود، بعد من و بعد سهراب. وقتی به دنیا آمد، دو سالم بود و خودم هم کوچک بودم و خیلی چیزها را به یاد نمی آورم اما یادم می آید سهراب شیطان بود و ما با هم همبازی بودیم. بازی های ما هم شبیه بازی های بچه های دیگر بود. دوزبازی می کردیم که روی کاغذ بود. من 6 ساله بودم و او 4 ساله. بعد هم که بزرگ تر شدیم، تخته نرد بازی می ...
ابراز قدردانی رضا توکل از خانواده مقتول و مردم خیر کشورمان
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از خراسان رضوی، رضا توکل، زندانی متهم به قتل عمد که به همت خیرین کشورمان از اعدام نجات یافته بود به گفتگو با ایکنا نشست. آمنه توکل، خواهر رضا توکل در گفت وگو با ایکنا گفت: حدود هشت سال پیش ساعت 22:30 در منزل نشسته بودم که برادرم به خانه وارد شد و مدتی کوتاهی را در خانه استراحت کرد که بعد از آن افرادی به دنبالش آمدند و او را بردند، من به برادرم گفتم ...
ریشه در خاک/ حجاب و اصالت دو رگه ایرانی- آمریکایی
انتخاب کرده و همچنان به حفظ دین و حجابتان ادامه دهید ؟ -حدود 12 سال پیش در یکی از سفرهایمان که برای دیدار با خانواده مادری به آمریکا آمدیم با همسرم آشنا شدم. پدر من و پدر همسرم از سال های دور که در ایران بودند باهم همکار بودند و همدیگر را می شناختند. پدر همسرم با پدرم مشورت می کنند و از آنها می خواهند که ما با هم آشنا شویم و اگر صلاح بود، ازدواج کنیم. همسر من وقتی 10 ساله ...
هیولانگاری از انقلاب اسلامی در سینمای ایران از کجا آغاز شد؟ +عکس
آثار قابل تحلیل تهمینه میلانی خواهیم پرداخت. نیمه پنهان(1379) خلاصه فیلم: فرشته در آستانه رسیدگی همسرش خسرو در مقام نماینده ریاست جمهوری به پرونده قضایی یک زن محکوم به اعدام، دفترچه ی خاطراتش را به او می دهد. خسرو در دفتر می خواند که فرشته که در سال های 58-59 دانشجو بوده، جذب گروه های سیاسی چپ می شود و به عنوان هوادار فعالیت می کند. در این شرایط به محفلی روشنفکرانه راه می یابد ...
قتل برادر برای پنهان کردن قتل پدر
تهدیدهای همسرم مجبور شدم بعضی اظهارات را به مأموران بگویم. اگر مقصر بودم به کلانتری نمیرفتم و ماجرا را به پلیس گزارش نمیدادم. آخرین دفاع متهم متهم در آخرین دفاعش گفت: نیلوفر دروغ میگوید وقتی او را طلاق دادم همدیگر را نمیدیدیم، چطور میتوانستم او را تهدید کنم. او در پایان گفت: مدتی که در زندان بودم با همسر برادرم صحبت کردم و قرار شد خانهای که در پرند خریداری کردهام را به آنها بدهم تا رضایت دهند، نمیدانم چرا در دادگاه بار دیگر اعلام قصاص کردند. در آخر هیئت قضایی وارد شور شد. منبع: روزنامه جوان ...
جذب 400 کودک خیابانی در طرح ساماندهی
کودکان خیابانی) منتقل شدند. امان الله در میانه گریه هایش جسته و گریخته پاسخ سوالات مددکاران حاضر در ون و مامور انتظامی مستقر را می دهد. 12 ساله است و از پدر و مادری افغانستانی در ایران متولد شده است. همراه با پدر و مادر و 2 خواهر و 2 برادر خود در خانه ای اجاره ای در حوالی شوش و لب خط زندگی می کند. بچه بزرگ خانواده است و می گوید نان آور خانه هم هست. پس از تولد چند سالی به افغانستان رفته ...
روش های تربیت کودکان، تنبیه یا تشویق؟
آفریده که هرگز کفرشان زایل نشود و خلقی نیز بین این دو آفریده و ایمان آن ها عاریتی است. از این رو این گروه عارگیان (= معارین) نامیده می شوند و اگر خداوند بخواهد ایمان را از آن ها سلب می کند،و ابوالخطاب از جمله کسانی بود که ایمان شان عاریتی است. عیسی شلقان گوید: بعد از این گفت و گو به محضر امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم و آن حضرت را از این ماجرا و گفت و گو با خبر ساختیم. امام پس از استماع این ...
داعش، بازسازی خلافت در اربیل/تغییر رویکرد عربستان به روسیه تاکتیکی یا راهبردی؟
، بازسازی خلافت در اربیل سعدالله زارعی در کیهان نوشت: حجم مباحثی که در سطوح مختلف کشورها درباره همه پرسی اقلیم کردستان عراق و زمینه چینی جدایی شمال از بقیه بخش های عراق مطرح شده است، ابعاد این اقدام را به خوبی نشان می دهد با این حال بعضی از جریانات سیاسی در ایران و خارج از ایران در صدد برآمده اند تا ماجرا را کوچک و متعلق به حوزه ای خاص جلوه بدهند. هدف آن ها عادی سازی موضوعی ...
فیلم "شیار 143" تمام لحظات زندگی ام را تداعی کرد/ منتظرم پسرم برگردد
گفت دوست دارم خدا یک فرزند به من عطا کند که روحانی شود و در راه اسلام و قران باشد، اوایل کارگر کارخانه بود و بعدها به بنا کاری مشغول شد. صبح قزوین : چند ساله بود که به جبهه رفت و در چه سنی شهید شد؟ فرضی : قبلش دو بار به جبهه اعزام شده بود، که آخرین بار 23 سالش بود که در 16 آبان رفت و 23 آبان سال 1361 در عملیات محرم مفقود شد. صبح قزوین : آخرین دیدار شما با فرزند شهیدتون ...
نه داد می زنم و نه شعار می دهم!
پاسخ بدهد و بخشی از اصطکاکات روانی اش شخصیتی باشد به نام محمد جهان آرا، اصرار و تاکید شخصی دارم که این کاراکتر به شدت جایگاه درست تری پیدا می کند، چون در گوشه های گم ذهن خسته و پریشان یک مرد عامی و کارگر عاشق و دل داده خرمشهری، جهان آرا را مرور می کنیم. آن وقت هرچه بر این شخصیت به گزارش نمایشنامه اثر گذاشته باشد، روی مخاطب هم اثر می گذارد، ولی اگر خودش در میانه میدان باشد، دست کم به آن شیوه، من ...
قاتل: خودم را مرده فرض می کنم
خود را برای یافتن دیگر بقایای جسد آغاز کرد، اما این تلاش ها ناکام ماند. بنابراین پس از بازسازی صحنه جرم و صدور کیفرخواست پرونده تکمیل و به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. روز گذشته پرونده روی میز هیئت قضایی به ریاست قاضی زالی و مستشار اسلامی قرار گرفت. ابتدای جلسه بعد از قرائت کیفرخواست اولیای دم درخواست قصاص کردند سپس متهم در جایگاه حاضر شد و با شرح دوباره ماجرا را شرح داد. ...
راوی درد و دریغ دیگران شدم
به ده سال تبدیل شد. ما هم به ناچار دوران حبس را سپری کردیم تا انقلاب رخ داد و زندانیان سیاسی همگی آزاد شدند. بعد از انقلاب بواسطه رفت و آمدی که به خانه خواهرم داشتم به دختر همسایه اش علاقه مند شدم، نخستین شرطی که ایشان برایم گذاشت این بود که کار ثابتی پیدا کنم. بواسطه تحصیلاتم در دفتر حقوقی وزارت فرهنگ و آموزش مشغول شدم و ازدواج کردم. حدود دو سال از فعالیتم در این وزارتخانه گذشت که بحث پاکسازی های ...