سایر منابع:
سایر خبرها
تصاویر: اولین زن لژیونر دوچرخه سواری ایران
....طوری که ماندانا می گوید اگر همسرش نبود او به این اندازه موفق نمی شد: متاسفانه زیاد شنیده ایم که برای بانوان ورزشکار مشکلات خانوادگی به وجود آمده است. اما خدا رو شکر برای من تاهل به شکل دیگری بود. همه پیشرفت های من بعد از ازدواج بود و این همسرم بود که باعث شد من بتوانم سطحم را بالاتر از کشور بکشم و به مسابقات برون مرزی بروم. واقعا فکر می کنم چنین مردی کم پیدا شود و کمتر مردی مانند همسر ...
روایتی همسرانه از مسیح بلوچستان +تصاویر
انقلاب حاضر می شد ودر عملیات طریق القدس ایشان به عنوان فرمانده گردان از تیپ 25 کربلا، ظاهر شد.در رخدادهای کردستان (سال های 58 و 59) و در غایله گنبد کاووس در سال های (58 و 59) ایشان رزمنده ای بود که کیلومتر ها از خانه خود مهاجرت کرده و در خط مقدم انقلاب حاضر می شد و از انقلاب و تمامیت ارضی کشورش دفاع می کرد و در حقیقت اوج بزرگی آقای شوشتری، در دفاع مقدس پیدا شد. وی همین نقش را در عملیات های ...
7 روز اغما در سردخانه!
زمین بازی کودکان خردسالشان فرود می آمد، سرنوشت را برایشان زیر و رو می کرد. دزفول و اهواز و خرم اباد هم نداشت. جنگنده ها تا وسط تهران آمده بودند. چه زندگی های بسیاری که با بمب های صدام در هشت سال جنگ تحمیلی ویران شد و چه ارزوهای بزرگی و کوچکی که بر باد رفت و خون هزاران انسان بی گناه بود که سرانجام صدام و جنایت هایش را رسوا و انقلاب اسلامی را در تاریخ ماندگار کرد. نشستی با حضور پنج خانواده ...
معجزه سه شهید در زنده کردن مادر
نفر به نفر از پسرها قد کشیدند و بزرگ شدند، از شیره جان مادر نوشیدند و رزق حلال پدر را خوردند تا درخت خانواده پالیزوانی با 10 پسر به بار بنشیند، درخت گل کرد و از بین 10 فرزند سه نفر از آنها به شهادت رسیدند، یکی در وقایع انقلاب و دو نفر دیگر در دفاع مقدس. همه برادرها دست پرورده پدری هستند که یک نماز را بدون جماعت نخواند و در تمام سال های زندگی عرق ریخت و نان زحمتش را خورد، بعید نبود از خانواده ای ...
رزمندگان دفاع مقدس، جهادگران و شاهدان حق و حقیقت
جنگ تحمیلی، نخستین روحانی شهید دفاع مقدس، نخستین نماینده امام خمینی(ره) که در جنگ به شهادت رسید، نخستین فرمانده شهید جنگ های چریکی و پارتیزانی، تشکیل دهنده گروه های مسلح به امر امام خمینی(ره) در سال 1342، نخستین برگزار کننده تظاهرات در شهرستان بروجرد تا جایی که به عنوان رهبر انقلاب بروجرد معرفی شد، نخستین تشکیل دهنده ستاد پشتیبانی از جبهه های جنگ و حمایت از جنگ زدگان در بروجرد، نخستین ارسال کننده ...
همسرکشی تازه عروس
؟ دانشجوی رشته برق بودم. تو به اتهام قتل جمیله (مادربزرگ) و پسر عمویت و وارد آوردن جراحات غیر منتهی به قتل متهم هستی آیا اتهام هایت را قبول داری؟ نه من فقط صدمه به بدن شان وارد کردم. چرا به خانه مقتول رفتی؟ همسر پسر عمویم از من خواست که با او حرف بزنم. چرا با اینکه می دانستی شوهراین زن در منزل نیست به خانه اش رفتی؟ من 10 سال ...
دلنوشته ای برای فرزند شهیدم
مرگ در راه دفاع از عقیده همان قدر زیبا و برازنده است برای مرد که گردنبند مروارید برای زن جوان سرور شهیدان حسین بن علی (ع) تابستان 1359؛ یک سال ونیم از انقلاب گذشته است، خسرو لباس مقدس سربازی بر تن دارد، مدت سه ماه به مأموریت در کردستان برای دفاع از انقلاب و مبارزه با ضدانقلاب اعزام شده است. یک بار نگارنده پدر خسرو، برای دیدار آن عزیز به کردستان می روم ولی موفق به زیارتش نمی شوم. پس از ...
کدام مردان زنانشان را کتک می زنند؟
به گزارش جام نیوز ، چهار سال است که از همسرش جدا شده اما پشیمان است. دلیل طلاقش فحاشی و کتک زدن های شوهرش بوده اما حالا که تنها شده، می گوید کاش حتی به قیمت کبودی های روی بدنم، در خانه شوهرم می ماندم. اینکه سرنوشت یک زن پس از طلاق به کجا می رسد که هر روز دشنام شنیدن و آسیب دیدن را بر به دست آوردن آزادی اش ارجح می داند، موضوع این مطلب نیست اما در ادامه، با کمک هرایر دانلیان، روانشناس و زوج درمانگر ...
شهید مدافع حرمی که رفت تا انتقام سیلی مادر را بگیرد/ حسین هریری نام جهادی سید عمار را در تاریخ ثبت ...
.... معیارهای یک رزمنده مدافع حرم برای ازدواج چه بود؟ اتفاقاً یکی از شرط هایش این بود که چون رزمنده مدافع حرم هستم دوست دارم باز هم به عنوان مدافع حرم باقی بمانم و نمی خواهم ازدواج مانعی برای اعزام مجددم شود. در پاسخ گفتم دقیقاً من هم از همسر آینده ام این انتظار را داشتم که حداقل یکبار هم شده برای دفاع از حرم بی بی زینب (س) گامی برداشته باشد. پس چه بهتر که شما خودتان مشتاق این ...
لباس شهادت تک سایز است!
کنار عکس هایت شده بهترین زینت خانه. سر که می چرخانم عکس تو را می بینم در کنار عکس عموی شهیدت. حاج محمدحسین معز غلامی شهید روزهای دفاع مقدس که تو دوست داشتی مثل او باشی. صبور و شجاع. مادر چادر نمازش را جمع می کند و با یک لیوان شربت زعفرانی روبه رویم می نشیند. پدر تکیده تر از همیشه خوشامد می گوید و روایت دلدادگی تورا نقل می کنند. زمستان که رفت تو آمدی. با عطر گل و بوی بهار. هنوز مؤذن بانگ ...
ماجرای زخم کتف مبارک حضرت سجاد(ع) که تا زمان شهادت خوب نشد
غلام به تو بخشیده نشود؟ ، پس به سرپرست غلامان خود دستور داد تا همه غلام هایی را که در خانه آن حضرت(ع) بودند به من بدهند، او غلامان را حاضر ساخت، ولی من آن غلام سیاه را در بین آنان ندیدم، گفتم: غلام سیاهی که من می خواهم در میان آنان نیست! سرپرست غلامان گفت: غیر از فلان غلام که نگهبان چارپایان است کسی نیست، گفتم: او را بیاور! چون او را آورد دیدم همان غلام سیاهی است که من می خواستم. به امام(ع) عرض ...
عاشقانه ای در روزهای بی آینه
که دنبالمون بودند نذاشتن اون چیزایی رو که دلم می خواد برات بخرم. امروز با سلیقه خودمون خرید می کنیم. چند تا پیراهن و چند جفت کفش امتحان کردم. دو دست لباس برایم خرید با یک جفت کفش و یک کیف. ظهر رفتیم رستوران ناهار خوردیم و بعدازظهر رفتیم پارک و سینما.... *** حسین راحت حرف می زد؛ انگار چند سال بود که من زنش بودم. وقتی می گفتم شما ، می گفت: ای بابا! وقتی می گی شما، من قاطی می کنم ...
شهید شدن افتخار است اما من رفتم که بُکشم
.... هرجا به مشکل می خورم می روم بهشت زهرا قطعه شهدا سر مزار پدرم می نشینم . خیلی وقت ها با ناراحتی رفتم، خیلی وقت ها رفتم و داد زدم. خیلی وقت ها ساعت دو نصفه شب رفتم که البته این بعد از برگشتنم از سوریه بوده که از نظر اعصاب به مشکل خوردم. هر وقت هم رفتم سر مزار پدرم، گفتم که بابا آمدم این مشکل را حل کنم. حرفهایم را زدم و برگشتم و حداقل در 80 درصد موارد جواب گرفتم. آن 20 درصد هم بعدها دیدم که یک ...
مرزبانی عزاداری با طراحی فقه/ حسن حسینی یار
، أماانّک من الذین یعدون من اهل الجزع لنا. مسمع بن عبدالملک می گوید: امام صادق(ع) به من فرمود: ... هیچ می شود آن مصیبتی که بر حسین(ع) واقع شده را به یادآوری؟ گفتم: آری. فرمود: آیا جزع می کنی؟ گفتم: آری به خدا قسم! و اشک می ریزم به گونه ای که اهل من اثر آن را در من مشاهده می کنند و دست از طعام می کشم تا اثر آن برچهره ام آشکار می شود. امام(ع) فرمود: خدا رحمتت کند! و اشک هایت را قبول کند بدان که تو در ...
روضه امام حسین(ع) سند نمی خواهد/ آسیب شناسی عزاداری، نقشه شوم منافقین است!/ آسیب شناسی را باید امثال حاج ...
بود یا اسم دیگر داشت، بالأخره دختر بود دیگر. این دختر سه ساله با سر بابایش چطور صحبت کرده؟ قهراً من الذی ایتمنی را گفته است. زبان حال را گفته است. زبان حال تا وقتی توهین نباشد، دروغ نباشد اشکالی ندارد. مشکل شرعی که ندارد. تازه موجب تباکی هم می شود. از مصادیق ابکا و تباکی هم می شود. بنابراین با توجه به این مطالب، می توانیم نتیجه بگیریم که خیلی از این مسائل که به عنوان آسیب شناسی مطرح می ...
همسر شهید: برای رفتن به سوریه بچه ها را راضی کرده بود، مانده بود چطور من را راضی کند!/ پیشانی اش رو ...
یک شب خواب دیدم عازم سوریه شدم. برای ورود به حرم حضرت زینب (س) اذن دخول خواندم. همین که خواستم وارد شوم، نگاهم به پرچم سبزرنگی افتاد. خاطرم هست که سید یحیی وارد حرم شد و من تا آمدم وارد شوم دربسته شد. گفتم: چرا من را نبردی؟ یحیی گفت: جای تو اینجا نیست تو باید بروی کربلا. از خواب بیدار شدم که نماز صبح را بخوانم، خوابم را برای سید یحیی تعریف کردم. گفت: دوست داری چادر حضرت زینب (س) دوباره خاکی شود؟! راضی هستی حضرت از دست تو ناراحت شوند؟! و بعدازاین خواب بی تابی های من کمتر شد و راضی به رفتن شدم. ...
شهید مدافع حرمی که سنگ مزار ندارد
جهان فرو می بندد و به شهادت می رسد. شهادتی که البته هنوز توسط مقام های مسئول به رسمیت شناخته نشده است و به همین دلیل، سنگ مزاری برای او وجود ندارد. با این حال، همسرش می گوید که هیچ شکایتی از هیچ کس ندارد و تنها نگرانی اش، آینده فرزندانش است. گفت و گوی با خانم زهرا فروغی را بخوانید. سلام پدر مهربانم. پدر عزیزم! می دانم که تو شهید هستی. گرچه مردم به من می گویند پدرت ...
عاشورا محور رشد تعلقات و آگاهی ها و اقدامات در جامعه منتظرین
در بهره مندی از نفحات عاشورای حسینی در محرم هر سال اعوذبالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین و اصلی و اسلم علی خاتم انبیائه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین و اللعن علی اعدائهم اجمعین. ظهور شفاعت کلی نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در عاشورا واقع شده و عاشورا مهمترین وسایط و وسایل شفاعت حضرت است که یک بار در عالم بیشتر اتفاق ...
اولین رمان علمی - تخیلی ایرانی در 200 نسخه تجدید چاپ شد/ زنده شدن صنعتی زاده به وسیله دستگاه جانکاس
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان رستم در قرن بیست و دوم در ابتدا به تدریج و به صورت پاورقی در روزنامه ی شفق شرخ (در دوره ی مدیرمسئولی مایل تویسرکانی) چاپ شد. این اثر برای اولین بار به صورت کتاب در سال 1313 منتشر شد. رستم در قرن بیست و دوم ، را اولین رمان علمی-تخیلی زبان فارسی می دانند. این رمان پس از 83سال فقط در 200جلد تجدید چاپ شده است. مهدی گنجوی، ویراستار ایرانی ساکن ...
دوست ندارم مرد خوب در فیلمم باشد
فیلمنامه درباره ایدز نوشتم که یکی از آنها حتماً باید مجوز می گرفت و ساخته می شد، آن هم داستان یک معتاد نجیبی بود که از طریق سرنگ آلوده دچار بیماری شده بود و همسرش را هم آلوده کرده بود، چه اشکالی داشت اگر این فیلم ساخته می شد؟ در پاسخ من گفتند که نه، قبحش می ریزد . این کارگردان درباره مقاوت هایی که در برابر اصلاحیه های ارشاد در طول مدت فعالیتش کرده است، گفت: من دست خط دارم از مدیر کل ارشاد ...
مداحی را بیشتر از فوتبال و شعر دوست دارم
می شد. بازیکن سابق سپیدرود رشت در مورد سوال ما که خیلی جالب است که یک فوتبالیست آنقدر با شعر و شاعران آشناست گفت، من قبل از اینکه فوتبالیست باشم، شاعر هستم. متاسفانه فوتبال مرا از شعر دور کرده است. کسی بودم که دو هفته یک بار یا ماهی یک بار باید شعر می گفتم اما فوتبال مرا از این فضا دور کرده است. ذهن که خسته می شود دیگر نمی توان قلم به دست گرفت. من به شاعری به عنوان شغل یا منبع ...
تهمینه میلانی: از حکم پرونده عباس کیارستمی خون گریه کردم
. داستان زنی بود که شوهر معتاد داشت که خیلی هم نجیب بود و از طریق سرنگ آلوده به ایدز مبتلا شد و ایدز به همسرش نیز منتقل می شود. واقعا چه اشکالی داشت این فیلم را می ساختم تا به زنان خانه دار معصومی که از خطراتی اینچنین مطلع نیستند، هشدار می دادیم؟ اما در موردش گفتند که قبح قضیه از بین می رود!؟ چه قبحی؟ اگر ما آسیب ها را با این دلیل که آبرویمان در دنیا می رود بیان نکنیم مثل چاهی است که کرم می گذارد و ...
باید شعر و مدح مطابق با نیازهای اسلام باشد/ آقا گفتند با خواندن شما دلم باز شد
وصیتنامه ها را بگیرید و مطالعه کنید یک بار ساعت 12 شب بود؛ عازم مشهد مقدس بودم. در هواپیما دیدم پیرزنی با عصا وارد شد. بسیار با عصمت و عفت و محجبه بودند. گفتم: "کیفتان را بدهید به من، کمکتان کنم." کمکش کردم بنشیند. از قضا جایش صندلی کناری من بود. موقع پذیرایی و تا برسیم مشهد سعی کردم به آن پیرزن کمک کنم. خیلی تشکر و دعا کرد. نزدیک مشهد که شدیم، گفت: "خیلی زحمت من را کشیدی." و ادامه داد: "چیزی ندارم ...