سایر منابع:
سایر خبرها
خواب نوزاد کنار جسد مادر
قتل دخترش خبر داد. به دنبال این خبر بود که راهی خانه زن جوان شدیم، اما کسی در را باز نمی کرد. در تحقیقاتمان یکی از همسایه ها گفت: این زن و شوهر مدت هاست که دعوا می کنند. دیشب هم مثل شب های دیگر باهم دعوایشان شد، اما برخلاف معمول خیلی زود دعوا تمام شد. لحظاتی بعد هم صدای بسته شدن در آپارتمانشان به گوش رسید. برای همین کنجکاو شدم و از چشمی در که نگاه کردم، امیر آقا را دیدم که عصبی و مضطرب از خانه ...
از جابجایی مدیران تا اعلام ساعت مرگ؛ ادعاهای یک رمال
که فالم بهش می افته و دعایی که بهش می دم سر 3 روز اثر میکنه و زنگ میزنه تشکر می کند باید به یک چیزی اعتقاد داشته باشد. من حتی برای شوهرم و پسرم فال می گیرم و کارهایمان را بر اساس همان انجام می دهیم، برای دوستم چند روز پیش تولدش بود و گفتم که دو قطعه طلا بهش کادو می دهند که روز تولدش دو قطعه طلا دادند، یا حتی می گویم دوشنبه دعوا می کنی و دیگر می داند و از دعوا جلوگیری می کند. ...
انواع مادرشوهر و نحوه برخورد با آنها
. در غیر این صورت خیلی خونسرد و بدون دلخوری مسأله تان را با او درمیان بگذارید و شرایطتان را بگویید. مادر شوهر دخالت کن عنوان این مدل از مادر شوهر احتمالا ناله خیلی ها را در آورده است! مادر شوهرهایی هستند که به همه چیز کار دارند، از رنگ مو و مدل ابروی شما گرفته تا ساعت خواب و بیداری و دست پخت و تربیت بچه و رفتار با فامیل های خودتان حتی. اگر فکر می کنید با جنگ و دعوا و تلافی و ...
نقشه شوم برای مرد آزارگر
این زن که پس از این ماجرا در دام اخاذی های برادر دوستش گرفتار شده بود مدتی بعد همراه شوهرش نقشه قتل مرد آزارگر را کشید. شوهر این زن پس از قتل مرد آزارگر و جنایتی فجیع جنازه تکه تکه شده را در احمد آباد شهریار رها کرد. پرونده این زن و شوهر شش سال پس از جنایت و با کش و قوس فراوان قضایی سرانجام با پرداخت دیه به اولیای دم مختومه شد. گفت وگوی اختصاصی تپش با شوهر افغان این زن را می خوانید ...
مرحوم حاج آقا مصطفی جلوی هیچ کس خودش را نمی باخت/ کسی نزدیک تر و در عین حال گمنام تر از مرحوم عراقی به ...
ایشان رو به وخامت گذاشت. من مجرد بودم و جایی را نداشتم که اقامت کنم، لذا بعد از منبر به مدرسه معصومیه می رفتم و در آنجا استراحت می کردم. شبِ رحلت آیت الله خوانساری خواب دیدم که وارد تالار باشکوهی شده ام و در اطراف مجلس، ائمه اطهار (ع) نشسته اند. من صورت هایشان را نمی دیدم، ولی متوجه بودم که یکی از آنها امام زمان (عج) هستند. آیت الله خوانساری در کنار ایشان نشسته بود من دو زانو و به حالت ادب در مقابل ...
به مناسبت سالمرگ استاد ابوالقاسم حالت؛ طنز پرداز
و دور ز دیدار تو بودم / همسایه دیوار به دیوار تو بودم سویم نفکندی نظری، گرچه شب و روز / چون آینه آماده دیدار تو بودم بودی تو طبیب من و آگاه نبودی / از درد من زار که بیمار تو بودم مانند نسیم سحری، حال من ای گل / زآن بود پریشان، که هوادار تو بودم از دور جوانی که بهین فرصت عیش است / کامی نگرفتم که گرفتار تو بودم گر از تو همه ناز خریدم عجبی نیست / زیرا که تهی دست خریدار ...
8 زن، قربانی تجاوزهای پسر شیشه ای
، بعدازظهر دوشنبه هفته جاری طی یک عملیات تعقیب و گریز پلیسی دستگیر شد. این جوان با قبول همه اتهامات وارده در نخستین جلسه بازپرسی، به دستور قاضی سهرابی برای تحقیقات بیشتر در اختیار اداره شانزدهم آگاهی تهران قرار گرفت. نخستین تجاوز در خیابان تهران نو ماجرای این پرونده سیزدهم مردادماه سال جاری با مراجعه زن جوانی به کلانتری 128تهران نو، به جریان افتاد. او به ماموران کلانتری گفت که از سوی ...
در خانه فالگیر مشهور شهر چه می گذرد؟
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس ، سمیه دیگر عادت کرده هر روز ساعت 8 صبح با صدای زنگ تلفن خانه اش از خواب بیدار شود و از آن طرف خط، صدای بیقرار یک زن را بشنود: سلام سمیه خانم جون. بدموقع که تماس نگرفتم؟ قربون دستت وقت داری یه قهوه برام بگیری؟ آن وقت سمیه دست و رو نشسته و در حالتی میان خواب و بیداری قهوه جوش را می گذارد روی گاز. قهوه که دم می کشد، به اندازه یک قاشق چایخوری آرام می ریزد داخل ...
فریدون اعلا: دل بسته تاریخم اما عاشق طب خون
رفته اند؛ حالا از دکتر مصدق بگیر که عموزاده اوست تا قوام السلطنه و وثوق الدوله که پسرخاله های پدر فریدون علا هستند و علی امینی که پسردایی پدرش. این گفتگو هم حاصل یک شب نشینی دلنشین با اوست، حاصل بحث درباره دو موضوع؛ یکی تاریخچه شکل گیری سازمان انتقال خون و مشارکت جویی مردم در اهدای خون و یکی درباره خانواده و تاریخ بلندبالای خانواده علا . آقای دکتر همیشه کسانی که روبه روی شما قرار گرفته ...
مدیرانی که از مفاد جلسات خبر ندارند / آزادی 135 زندانی در کهگیلویه و بویراحمد / دخترانی که از شناسنامه ...
؛ مردهایی که یا پدرشان هستند یا همسرشان. مردهایی که می دانند در سرنوشت دخترها و زن هایشان، جز کار و سختی چیزی نوشته نشده است. این را هم نصرت الله حجتی فر به ما می گوید. نصرت الله هم بزرگ تر روستای آب بلوط است و هم پدر شوهر مینا. او هم از سختی هایی که دخترها و عروس هایش می کشند، گلایه دارد: ما اینجا آب نداریم. زن ها با دبه های 40 لیتری می روند از چشمه آب می آورند. هر روز چندبار می روند و می آیند ...
همسر شهید: وقتی اصرار کردم به سوریه نرود گفت نروم آبرویم پیش حضرت زهرا می رود/ در دوران چهارساله عقد، ...
... روز آخر تسویه حساب به من گفت: به مادرت قول داده بودم تا آخرین روز در کنارت باشم. او مرد خوش قولی بود. حتی اگر قول هم نداده بود، آنقدر دلسوز سربازهایش بود که نگذارد دوباره دوره خدمتم را رها کنم. کارت پایان خدمتم هم نمی آمد! یک روز رفتم پادگان و سید گفت: آخر هم فکر کنم کارت پایان خدمتت را نبینم. روزی که کارت به دستم رسید، گفتم: باید به سید نشان دهم و از او تشکر کنم. به پادگان رفتم که گفتند ...
اعتراف به قتل همسر پس از 15 سال + عکس
فرار کرده است. پلیس جست وجوها را برای پیداکردن این مرد آغاز کرد؛ اما با وجود همه تلاش های صورت گرفته هیچ سرنخی از او به دست نیامد. این پیرمرد صبح دیروز در نخستین جلسه بازپرسی به صراحت به قتل همسرش اعتراف و بازپرس هم دستور بازداشت موقت او را صادر کرد. چرا خودت را معرفی کردی؟ دیگر تحمل این عذاب وجدان را نداشتم. 15سال شب و روز صحنه سقوط همسرم را می دیدم. مسبب مرگ او من بودم. خون ...
روضه امام حسن مجتبی (ع) به همراه متن و فایل صوتی
مردم نامرد دنیا کنه، دست از سر علی بر دارن. زینب... یه وقت دیدیم کوچه تاریک شد. نگاه کردم دیدم یه غول بی شاخ و دم، یه لندهور از روبرو داره میاد... جلو مادرمو گرفت... مادرم رفت به راست. اونم اومد به راست. مادرم رفت به چپ اونم اومد چپ... زینب... رفتم جلو گفتم چیه؟! اما حیف!! قدم کوتاه بود... اونم بی حیا قدش درازه... دستشو بلند کرد... دانلود روضه امام حسن مجتبی (ع) – حاج حسن خلج ...
نخبه ریاضی، خواستگار مادرش را کشت
... او گفت: وحید از مدت ها قبل برای مادرم مزاحمت ایجاد کرده بود. او امروز مرا به محل حادثه کشاند و وقتی رویم پرید، چاقو خورد. با تکمیل جزئیات ماجرا، کیفرخواست پرونده صادر شد و برای رسیدگی در اختیار شعبه پنجم دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت. هفته گذشته، جلسه محاکمه با درخواست قصاص اولیای دم شروع شد. سپس علی که از دانش آموزان نخبه ریاضی است در جایگاه ایستاد و گفت: پدر و مادرم چند ...
متهمان قتل را گردن هم انداختند
کرد و روی زمین افتاد. من در درگیری نقشی نداشتم و مهران را به طرف ماشینش بردم تا درگیری تمام شود. به این ترتیب با توجه به شواهد و قرائن موجود، هر دو متهم به اتهام مباشرت در قتل روانه زندان شدند و پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند و در ادامه هر دو متهم بعد از آخرین دفاع به قصاص محکوم شدند. حکم صادره به ...
سه بار قصاص برای عاملان جنایت در جماران
چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی محاکمه شدند. در ابتدای جلسه دادگاه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس ناهید 29 ساله در جایگاه ایستاد و با قبول اتهام مشارکت در قتل مادربزرگ، گفت: شوهرم با زنان دیگر ارتباط داشت. سر همین قضیه با هم به اختلاف خوردیم و من از خانه قهر کردم. روز حادثه، به پسرعموی شوهرم، داوود گفتم به خانه مان بیاید تا درباره اختلافم با وحید حرف بزنیم ...
ماجرای اشغال موصل توسط داعش به روایت یک زن
خوشحال بودم. ازدواج کردن به منزله این بود که من از عروس داعش شدن در امان بودم، چیزی که برای زنان زیاد دیگری رخ داده بود. روز عروسی ما لحظه ای شاد در دریایی از یاس و ماتم محسوب می شد، اما به ما اجازه ندادند که عروسیمان را جشن بگیریم. موسیقی و رقص و آواز ممنوع شده بود. مجبور بودم برای مراسم خیمار بپوشم. وقتی به همراه همسرم برای امضای عقدنامه به محضر رفتیم، او حتی نمی توانست مرا ببیند. یازده ...
بعد تو ضرب المثل شد، دختران بابایی اند ...
به دامن دشت/ کسی که پای برهنه دوید من بودم همان زمان، قافله متوجه نیزه ای شد که سر امام حسین علیه السلام بر بالای آن بود. نیزه به زمین فرو رفته بود. دشمن هر چه سعی کرد که آن را در آورد، نتوانست. زینب علیهاالسلام به هر سو می دوید. ناگهان چشمش به یک سیاهی افتاد. جلو رفت تا به آن رسید در آنجا یک زن را دید که سر کودکِ گمشده را به دامن گرفته است. رو به آن زن نمود و پرسید: شما ...
قاتلان جنایت را گردن هم انداختند
اولیای دم به دیوان عالی کشور فرستاده شد و قضات دیوان رأی دادگاه را نقض کردند. به این ترتیب دیروز بار دیگر 2متهم محاکمه شدند. در این جلسه که در شعبه دوم، به ریاست قاضی محسن زالی بوئینی و با حضور قاضی اسلامی برگزار شد، ابتدا مادر و دختر نوجوان مقتول برای هر دو متهم درخواست قصاص کردند. سپس متهمان یک به یک در جایگاه ایستادند و به دفاع از خود پرداختند. نخستین متهم گفت: من 3سال قبل با برادر ...
عروسک هایی که می سوزند اما نمی سازند!
...، رتبه سوم را به خود اختصاص داده اند. بر اساس مستندات این گزارش استان خوزستان با 2 هزار و 150 مورد ازدواج ثبت شده دختران 10 تا 14 سال، در رتبه چهارم و استان تهران با هزار و 742 مورد در رتبه هشتم این جدول قرار گرفته اند. به جای خانه دائی از خانه عاقد سردرآوردم صبح تازه از خواب بیدار شده بودم که مادرم بالای سرم آمد و گفت آقا می گوید حاضر شو باید جایی بروی. من که نمی دانستم چه خبر ...
غذا خوردن آلمانی
، اما نتوانستم آن راترجمه کنم و ساکت ماندم . پیش خدمت گوشت گوساله با ترشی کلم و سیب زمینی آورد. یکی از مسافرها که اهل شمال آلمان بود گفت : از ترشی کلم خیلی خوشم می آید. الان آن قدر خورده ام که جا ندارم . مجبورم که فوراً... به طرف خانم اشتیگلر برگشتم و گفت : روز قشنگی است . شما زود بیدارشدید؟ ساعت پنج ، ده دقیقه روی چمن های خیس قدم زدم . دوباره توی رخت خواب رفتم . پنج و نیم خوابم برد ...
از آق قلا تا سوته همراه با سختی های تبلیغی یک طلبه (بخش نخست)
در همان روز اسباب کشی صدایش را با صدای خواهرم زینب اشتباه گرفته بودم واین هم باعث شد که خانم سالاری موضوع را به فال نیک بگیرد و از این به بعد من را برادر خودش می خواند. خیلی وقت ها می آمد پیش خانم من و به او دلداری می داد.با هم می رفتند خرید و در نگه داری پسر شیطانی که دارم به او کمک می کرد. شب بود، به خانمم گقتم که غذا را بردار تا به خانه آن ها برویم . حوصله ی هر دوی ما سر رفته بود. من می خواستم ...
قصاص مجازات تازه عروس و همدستش
جرمش را انکار کرد و گفت: دانشجوی رشته مهندسی برق هستم که با دعوت شیدا به خانه آنها رفتم. حین درگیری فقط به اشکان ضربه زدم و در قتل آنها نقشی نداشتم. به این ترتیب هر دو متهم روانه زندان شدند و پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. در آن جلسه متهمان در شرح ماجرا با انکار جرمشان، قتل را گردن هم انداختند، اما هیئت قضائی با توجه به مدارک و شواهد موجود در پرونده، حامد را به اتهام مباشرت در قتل زن سالخورده و اشکان به دوبار قصاص و شیدا را به اتهام مباشرت در قتل زن سالخورده به قصاص محکوم کرد. روزنامه جوان 110 ...
اصلا فکرش را نمی کردی چنین آدمی باشد؟!
چرا اسکل می شویم؟ می گویند اُسکل پرنده ای است که ابتدا غذایش را قایم می کند، و بعد یادش می رود آن را کجا قایم کرده. شنقل هم پرنده ای است که غذایش را به اسکل می دهد تا برایش نگه دارد! چیزی که در این حکایت جالب است، توان بالقوه آن برای توضیح خیلی از روابط ، مخصوصا رابطه زن و مرد، یک زوج است. معمولا یکی از زوج ها، نقش اسکل را در رابطه به خود می گیرد و دیگری شنقل می شود، بعد از یک ...
زندگی برباد رفته زنان زندانی!
...: خانواده شوهرم سال ها بود که به خانه پدرم رفت و آمد داشتند. آن قدر الکی عروسم عروسم صدایم کردند که همه باورشان شده بود من عروس آن ها هستم. روز خواستگاری هیچ کس از من نپرسید احمد را می خواهم یا نه؛ آخر هم با سیلی پدرم نشستم پای سفره عقد و با گریه بله گفتم . نازنین 32 ساله است. سنش را مشکل می توان باور کرد. خط و خطوط چهره، خمیدگی، نحوه حرف زدن و مصیبت هایی که بر او وارد شده، نمی ...
3 بار قصاص مجازات دانشجویی که 3 عضو خانواده اش را کشت
تهران به ریاست قاضی قربان زاده فرستاده شد. در آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص کردند و در ادامه متهم با انکار جرمش گفت: آن شب وقتی از اتاق بیرون آمدم، دیدم پدرم با چاقو بالای سر مادرم ایستاده است. با دیدن آن صحنه عصبانی شدم و یک چاقو از آشپزخانه برداشتم و یک ضربه به پشت پدرم زدم. بعد از آن دیگر متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد. من فقط پدرم را به قتل رساندم و در قتل مادر و پدربزرگم نقشی ندارم! ...
سه بار قصاص؛ مجازات عامل جنایت خانوادگی
برای متهم کرد اولیای دم که خواهر، دایی و خاله متهم بودند برای او درخواست قصاص کردند. در ادامه پسر جوان روبه روی هیئت قضائی ایستاد و سناریوی تازه ای را مطرح کرد. وی گفت: من مادر و پدربزرگم را نکشتم و در اداره آگاهی تحت فشار به قتل اعتراف کردم. وی گفت: نیمه شب در حال پیامک فرستادن برای دختر مورد علاقه ام بودم که یکباره صدای فریاد شنیدم. وقتی به پذیرایی خانه رفتم پدرم را دیدم که چاقو در دست ...
نجفقلی حبیبی:مجلس درست عمل نمی کند
من لذت بخش بود. بنا به اصرار بسیاری از دوستانم از شهرری به تهران انتقالی گرفتم و به یک مدرسه دخترانه فرستاده شدم. مدیر این مدرسه از معلم های ولیعهد بود. یک روز این زن، در یک انتخابات بین مدرسه ای برنده شده بود و معلم ها قصد داشتند که برای تبریک به دفتر او بروند. من هم با آنها رفتم و وقتی وضع حجاب او را دیدم، از دفتر بیرون آمدم. وضع به حدی بد بود که تصمیم گرفتم همان روز تقاضای بازگشت به شهرری را ...