سایر منابع:
سایر خبرها
ادعای عجیب یک رمال: برخی از "فرماندهان انتظامی" و "مدیران" زنگ می زنند و من با "فال" می گویم چه کار کنند!
من هیچ زمینه ای ندارم. با رد صحبت هایم می گوید در خانواده شان فالگیری ندارند، تأکید می کند که اگر می خواهی فالگیر شوی باید حس ششم قوی داشته باشی من هم اول برای همکارانم فال می گرفتم، درست بود و بعد ادامه پیدا کرد و دیگران مرا به هم معرفی کردند و الان هم 25 سال است که به طور حرفه ای کار می کنم. می گوید حس ششم قوی دارد و همه چیز را می داند و برای این که حرفش را باور کنم برایم ...
از ما است که بر ما است
خیلی از ما می نالیم! البته مال امسال و پارسال و این یکی دو دهه نیست، شاید از زمان مولوی بوده که ایشان گفته: "زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول، آن های و هوی و نعره مستانم آرزوست". از همه چیز، از سیاست، از جامعه، از خیابان، از کوچه... بی خبر از آن که مانند آلودگی هوا که تک تک خودروها و وسایل آمد وشد در آن نقش دارند، همین رفتار و نگاه ماست که در نهایت و برآیند آن بخش عمده ای از جامعه ای را می سازد که از آن نالانیم. ...
ناگفته های فرزند عراقی: موتلفه تشکل عقب افتاده است
در حال رفتن بود. پیش از اجرای حکمشان نیز جلسه ای تشکیل داده بودند، قرآن می خواندند و شادمان بودند که تا لحظات دیگر پیش خدا خواهند رفت. * [شهید عراقی] یک هفته پیش از شهادت، به من گفتند که می خواهیم به قم برویم. من نیز به همراه آن ها به قم رفتم. عکس مرحوم پدرم در کنار امام(س) مربوط به همان سفر است. این آخرین دیدار پدر با مرحوم امام(س) بود. * در زمان قطب زاده در امور بین الملل صداوسیما مشغول بودم. بعد ...
فریدون اعلا: دل بسته تاریخم اما عاشق طب خون
به انگلستان بود با این ناوشکن ها و خطری که زیردریایی داشت. آن روز سیاه ترین روز زندگی من بود. همه چیز سیاه و کثیف بود. من زمانی که وارد انگلستان شدم، کاملا تنها بودم و آمادگی ذهنی چنین وضعیتی را نداشتم. آقای دکتر تقی زاده که با پدرم دوست بود، خیلی به من کمک کرد. او و همسر آلمانی اش خیلی به من محبت کردند. من نسبتا بچه بی خیالی بودم. آن زمان 13سالم بود که وارد مدرسه هرولد شدم، همان مدرسه ...
بازداشت 260 سوداگر مرگ در پایتخت
... فرزند داری؟ بله. چهار فرزند دارم که همه سر و سامان گرفته اند. آنها هم اعتیاد دارند؟ خیر. از روی آنها خجالت نمی کشی؟ هنوز نمی دانند چون تازه یک سال و نیم است که گرفتار شده ام. چرا به سمت مواد رفتی؟ چند سال پیش گرفتار سرطان سینه شدم و مجبور شدم جراحی کنم. بعد از جراحی خیلی درد داشتم و برای آرامش دردم به سمت مواد رفتم ...
طناب دار برگردن قاتل 10 نفر
این حرف پدرم خوشش نیامد و سر همین مسئله از او کینه به دل گرفت و مدام پیش من از پدرم بد می گفت. من هم از ترسم سکوت می کردم و حرفی نمی زدم. عید95 بود که پدرم شهروز را به خانه دعوت کرد و از او خواست تا تکلیف مرا درخصوص گرفتن مراسم عروسی و ازدواج مشخص کند. او هم بیشتر عصبی شد. یکی، دو روز بعد با من تماس گرفت و گفت تو زن عقدی من هستی و باید به خانه من بیایی. بعد به خانه پدرم آمد و بی آنکه ...
همسر شهید: وقتی اصرار کردم به سوریه نرود گفت نروم آبرویم پیش حضرت زهرا می رود/ در دوران چهارساله عقد، ...
چند بار تجربه سرباز فراری بودنم، نشنیده بودم. من پدرم را از وقتی 9 ساله بودم از دست داده بودم و بعدها فهمیدم نگاه سید به سربازهایش با همه متفاوت است. نگاه ویژه ای هم به سربازهایی دارد که یتیم هستند. نه تنها من بلکه هوای سربازهایی که یکی از عزیزان شان را از دست داده بودند، خیلی داشت. سید در آن روز به من گفت: از امروز من و تو باهم رفیق هستیم. نه فرمانده و سرباز! گفتم سید من تازه به اینجا آمدم. حرف ...
بر داغدیده، شاخه گُل هدیه می برند ... من جای گُل، سرِ تو به دامان گرفته ام
... نان نیست جان ز مقدم مهمان گرفته ام زهرا به چادرش ز علی می گرفت رو من از تو رو به موی پریشان گرفته ام من بلبل حسینم و افتادم از نوا چون جغد، آشیانه به ویران گرفته ام بر داغدیده، شاخه گل هدیه می برند من جای گُل، سرِ تو به دامان گرفته ام "میثم" مدار خوف ز موج بلا که من دست تو را به دامن طوفان گرفته ام. ...
پس از سالها امروز بابام را بغل گرفتم
کرده و او را به خدا می سپارد؛ اما همچنان اشک هایش جاریست بعد این همه سال؛ آنقدر انتظارش را کشیدم؛ آنقدر بدبختی کشیدم؛ گمشده ام برگشته؛ ازش سلامتی و شفاعتمونو می خوام؛ سی سال نگاه کردن به در؛ حالا برگشته؛ خوشحالم که برگشته؛ دیگه مرتب به در نگاه نمی کنم؛ سربازها رو که می بینم نمی گم این پسر منه؛ خوشحالم که بعد سی سال برگشته . و اما در گوشه ای دیگر صدای انتظار بیش از پیش بالا رفته؛ شهید ...
بی عدالتی ازعلل بزهکاری کودکان است/خشونت ساختاریافته علیه کودکان
در مناطق محروم و حاشیه کلانشهرها بودند. کودکان نیازمند حمایتی که فقر، بقاء و رشدشان را به خطر می انداخت یا متاثر می ساخت و حقوق شان را در معرض تضییع قرار می داد. بسیاری از کودکانی که در کانون دیده بودم می گفتند "چرا خانواده ام از همه امکانات اولیه زندگی محرومند و من باید شب و روز بدوم تا یک لقمه نان در بیاورم تا فقط زنده بمانیم و این همه آدم ماشین های فلان مدل و فلان قیمت را سوار می شوند؟". ...
فرماندهی که متولد مشهد بود، فرزند کردستان/ شور شیرین در ارتفاعات 2519 حاج عمران
را در خانواده درک نمی کردم. آن روزها همیشه مادرم کنارم بود و 5 تا دایی هم داشتم که همه جوره هوای من را داشتند. تا وقتی که رفتم مدرسه و فکر می کنم کلاس دوم بودم که فهمیدم وجود پدر هم لازم است. پدر هم در زندگی آدم نقش دارد ، می تواند بیاید دنبال آدم ، می تواند او را پارک ببرد. من تازه اینجا در فضای مدرسه بود که فهمیدم هزار و یک کار است که فقط یک نفر می تواند برای یک دختر بچه انجام بدهد، یک نفر که ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (455)
میگفتن برو بیار. 4. اگه مسی برنده جایزه فیفا بشه وقتی اومد رو سن قبل اهدا جایزه گوششو رو گاز میگیرن ببین این اصل یا بدل. 5. میگم پام خواب رفته داداشم میگه پتو بکش رووش. ینی میخوام بگم نمک توو خونواده ما ارثیه. از اون نگاها که حواسش بهت هست 6. به مامانم گفتم رفتی بیرون چتر دیدی برام بخر میگه چه چتری؟ گفتم چتر نجات فردا پرواز دارم بدون چطر خطرناکه. 4 روزه ...
دکتر صانع پور در گفت وگو با شفقنا: معتقد به پویایی فقه شیعی هستیم اما گاهی چهره قرون وسطایی از اسلام ...
خداوند در قرآن می فرماید لقد کرمنا بنی آدم بنابراین همه انسانها خواه زن ، خواه مرد، خواه سفید پوست، خواه رنگین پوست، خواه ایرانی، خواه غیرایرانی همگان محترم هستند و باید از حقوق انسانی مساوی با یکدیگر برخوردار باشند. و اما دوباره برگردیم به تبعیضات جنسیتی، جامعه مثل یک خانواده بزرگ است و خانواده باید پدر و مادر را با هم داشته باشد. مرد چون قرار است از خانواده حمایت کند و نگذارد دیگری ...
کمبود ویتامینD تهدید جدی برای سلامت نوجوانان استان
برای پیشگیری از این بیماری برنامه توزیع قطره AD برای کودکان زیر 2 سال اجرا می شود. اجرای طرح توزیع مکمل ویتامینD یکی از دانش آموزان اراکی در این باره گفت: اوایل که قرص ویتامین D در مدرسه توزیع می شد، سهل انگاری می کردم و دوستانم را به استفاده نکردن از این قرص تشویق می کردم. تا این که در مدت کوتاهی با درد استخوان روبه رو شدم. مریم رجبی افزود: تا مدتی از درد استخوان رنج می بردم ...
همسر شهیدی که سخنانش باعث خوشحالی رهبری شد!
آن روزی که حرف رفتن و دل کندن از خانه مطرح شد برایمان بگوید؟ دو سالی می شد که به طور مدام از رفتن به سوریه و عراق حرف می زد. حتی به من هم پیشنهاد داد که همراهش بروم. اما من خیلی مخالف بودم. آن زمان چیز زیادی از این موضوع نمی دانستم. و به او می گفتم مگر چه لزومی دارد به سوریه بروی؟ اما مخالفت های من هرگز باعث نشد امیر از رفتن منصرف شود و بخاطر اینکه من نگران نباشم گفت قرار است بعنوان ...
احیای هنر منحصربفرد چنته بافی ابرکوه پس از نیم قرن
در می آمدند، چون ازدواج ها سنتی بود و بعضاً ممکن بود یکدیگر را ندیده باشند، داماد را تحت عنوان مراسم رو بازکُنون برای دیدن عروس می آوردند. عروس هم می بایست رسم دستمال کیسه را به جا بیاورد یعنی هدایایی از قبیل پوشاک، پارچه، مُهر نماز، چُپُق و چیزهای دیگری را به داماد بدهد. داماد هم وقتی هدایا را می گرفت متقابلاً مبلغی پول یا هدیه در کیسه بگذارد و به عروس بدهد . اکرمی به نقش چنته در رسم ...
ارثیه شوم برای کودکان
شدم و چند سال بعد از تولد فرزندم، به بیماری خود و پسرم آگاه شدم؛ اما همسرم دراثر اعتیاد، جان خود را از دست داده بود و حالا من به تنهایی باید بار این همه رنج و درد را به دوش بکشم . اغلب زنانی که اینجا هستند بعد از فوت شوهران شان به بیماری ایدز خود پی برده اند و به نوعی جزو خانواده های بی سرپرست محسوب می شوند. اما در کنار تمام مشکلات مالی خود باید هزینه های کاردرمانی فرزندان بیمارشان را نیز بپردازند ...
هیچ سرمایه ای در بازار هستی به سود دهی قرآن نیست
کردند تا تو را معصیت بکنم، محبوب تر است و اینجا خیلی خوش هستم، ولی در آن کاخ ناخوش و ناراحت بودم. خب این یک معاملهٔ با قرآن که این معاملهٔ قلبی است. 5 چراغی که باید در قلب انسان روشن شود قرآن مجید می گوید: در قلب تو باید پنج تا چراغ روشن بشود: یکم چراغ توحید است، چراغ ایمان به خدا، چراغ باورکردن حق؛ چراغ دوم، چراغ قیامت است. باید بعد از 124هزار پیغمبر و 6600 آیه قرآن، باورت ...
داماد،40میلیون تومان از عروس گرفت و به کشوری دیگر پناهنده شد!
. او دوست برادرم بود. می دانستم همسرش را طلاق داده اما وقتی گفت به من علاقه مند شده قند توی دلم آب شد. بعد از فوت پدرم اوضاع خانه ما به هم ریخته بود و بر سر ارث و میراث میان خواهر و برادرها اختلاف هایی پیدا شده بود. من که به پدرم وابسته بودم دوست داشتم از آن خانه بروم و همه چیز را فراموش کنم. در این شرایط ایرج حرف های قشنگی می زد و می گفت ما در آینده خوشبخت ترین زوج فامیل می شویم. از سفرهای تفریحی ...
ماجرای اشغال موصل توسط داعش به روایت یک زن
باید آنها را می دیدند. سرانجام خانواده ام از رفتن به بیرون از خانه کاملا منصرف شدند. تنها چیزی که مرا امیدوار نگه می داشت فکر کردن به آینده بود. تصور می کردم تمام این ها موقتی و زودگذر است و روزی ما خواهیم توانست به زندگی خوبی که زمانی داشتیم برگردیم. آذر آن سال از طریق یکی از اعضای خانواده با همسرم آشنا شدم. مقدمات ازدواج ما فراهم شد، رسمی که در عراق خیلی معمول است. اما من خیلی ...
رویارویی دخترک با ازدواج تحمیلی در دوره قاجار
دشوار بود. مردان از این رو برای پا گرفتن ازدواج به بزرگان فامیل به ویژه خویشاوندان مونث خویش روی می آوردند تا دختری شایسته از خانواده ای مناسب برای آنان برگزینند. آنان بدین ترتیب، با اعتماد به این گزینش، حتی بدون دیدن دختر پیش از ازدواج، با انجام تشریفاتی ویژه پای سفره عقد می نشستند. در این میانه عمدتا کسی نظر دختر و پسر را درباره انتخاب یادشده نمی پرسید؛ دختر و پسر معمولا به انتخابی که بزرگان شان ...
بعد تو ضرب المثل شد، دختران بابایی اند ...
قرآن به صورت حرف به حرف معنا گردیده اند؛ مثلا در توحید صدوق، در ذیل سوره توحید روایتی آورده شده است که در آن بسم الله به صورت حرف حرف معنا گردیده است که الباء بهاء الله و... . البته فقط این آیه نیست که تما می حروفش معنا دارد، بلکه همه حروف آیات قرآن معنادار هستند و بالاتر از آن، نه تنها یک معنی بلکه می توانند شامل چندین معنی باشند. از این رو است که گاهی اوقات، برای یک حرف قرآن چندین معنا در روایات ...
تحلیل دلایل و پیامدهای افزایش اقدام به خودکشی در فارس و راهکارهای آن در گفتوگوی افسانه با دکتر رحیم ...
های اشتباهی است که صورت گرفته و منجر به طلاق شده، یا والدینی که دچار طلاق عاطفی شده اند و مدام با هم مشاجره می کنند. ما باید آموزش های پیش از ازدواج را بیشتر کنیم و بدانیم فرزندان از بدو تولد تا 8سالگی باید در محیط امن خانواده باشند، بعد در مدرسه به بچه ها آموزش هایی داده شود که همسو با آموزش های خانواده باشد، و سپس شرکت دادن افراد در نهادهای مدنی، به گونه ای که فرد احساس کند متعلق به جامعه است و ...
عروسک هایی که می سوزند اما نمی سازند!
. مادرم اصرار می کرد شوهرت است یک کم مهربان باش اما من قبول نمی کردم. تا اینکه عقد دائم شدیم و به خانه اش رفتم. آدم خوبی بود. هیچ وقت من را اذیت نکرد، هیچ وقت دنبال زنی نبود. 8 تا بچه به دنیا آوردم و با حاجی هم زندگی خوبی داشتم. سال 79 که حاجی به رحمت خدا رفت خیلی سوختم. اما یک وقت هایی با خودم که حرف می زنم می گویم ای کاش یک کم بزرگ تر بودم و ازدواج می کردم تا این قدر حاجی را اذیت نمی کردم. حداقل گاهی ...
غذا خوردن آلمانی
است که گوشت نخورده ام . عجیب است ! تو بچه نداری ؟ نه . ببین ، نتیجه ای که از این کار می گیری همین است دیگر. کی تا حالا شنیده که با سبزیجات بشه بچه دار شد؟ شما در انگلستان هیچ وقت خانواده ای پرزاد و ولد نداشته اید. فکر می کنم همة وقت تان را صرف جنبش حق رأی برای زنان می کنید. من الان نُه تا بچه دارم و همه ، خدا را شکر زنده هستند.بچه هایی سالم و خوب . فکر کنم بعد از این که اولی به ...
الطاف خفیه شهادت سید مصطفی چه بود؟+عکس
... یکی از اولین کسانی که از شهادت مرحوم حاج مصطفی مطلع شد سید محمود دعایی بود. او اتفاقات شب و روز شهادت سید مصطفی خمینی را چنین شرح می دهد: "آن روز صبح، من برای تهیه نان بیرون رفته بودم. هنوز آفتاب نزده بود، دیدم، ننه صغری که بسیار مورد احترام ما بود؛ فریاد می کشد و پای برهنه می دود و به سرش می زند. من از دیدن این صحنه بسیار متأثر شدم. پیرزن می گفت: خاک بر سرم شد، آقا بدو. من فوق ...
اندر حکایت حنابندان
در همه اعیاد و مراسم عروسی و عقد و نامزدی از آن استفاده می شود؛ به طوری که در فرهنگ استان هرمزگان اگر عروس حنا نگذارد، انگار عروسی معنایی ندارد. البته، به تازگی علاوه بر مراسم عروسی، در سایر محافل شادی مانند جشن تولد یا سالگرد ازدواج هم از طراحی نقش حنا استفاده می شود و مردم بیشتر به سمت حنا گرایش پیدا کرده اند. نقش حنا فرهنگ مشترک هرمزگان، هندوستان و کشورهای عربی است او افزود: از ...
درامتداد روشنایی؛ عشق در چشمان گریان
را سپری می کردم. مرد جوان ادامه داد: آن زمان 17 بهار بیشتر از عمرم نگذشته بود که عاشق الهه شدم. خانواده او از جنوب کشور به حاشیه شهر مشهد مهاجرت کرده بودند و در همسایگی ما زندگی می کردند. با وجود این که الهه چند سال از من بزرگ تر بود اما من اهمیتی نمی دادم چرا که در سن شور و هیجان جوانی قرار داشتم و با احساسم تصمیم می گرفتم. حرف های دیگران برایم مهم نبود و تنها به ازدواج با او می ...
طنز؛ پرسش های بنیادین در مورد سلبریتی ها
...،50 سالی که فعالیت هنری داشته، شخصی مغرور می پنداشتیم در حالی که الان می گویند مغرور نیست. حالا چه کنیم؟ که در این لحظه متن خبر در پاسخ به پرسش مطرح شده از قول بازیگر می نویسد: من فکر می کنم عده ای می گویند تو خجالتی هستی یا خودت رو می گیری و غرور داری ولی من آدمی هستم که دیر با افراد دیگر صمیمی می شوم، فقط همین ... به این ترتیب به سوال میلیون ها نفر مبنی بر اینکه سارا رسول زاده زود با افراد ...
نوش آباد غنی ترین شهر زیرزمینی ایران/ مسیر فرعی جاده ابریشم
شده است و گورستان تاج امیر یکی دیگر از محوطه هاست که مربوط به زمان ایلام قدیم و میانه است که بخش زیادی از این گورستان توسط دانشگاه علوم پزشکی از بین رفت. وی افزود: حدود 15 گور شناسایی شد و گورستانی به نام محمود آباد در آن سمت رود وجود دارد که ساخت و سازهای شهری روز به روز بر آن آسیب وارد می کند اهمیت این دو گورستان در این است که اطلاعات زیادی از جوامع کوچرو ایلامی به ما می دهد؛ کوچروها ...