سایر منابع:
سایر خبرها
وقتی مریم پا در زندگی پسر پشت کنکوری گذاشت! + گفتگو
ها بودم. با خودم می گفتم احمد این چه کار احمقانه ای بود که انجام دادی. مانده بودم که چه کنم. بعد به خانه رفتم و به کسی چیزی نگفتم. چهره ام رنگ پریده بود. مادرم مدام می پرسید چه شده، حالت خوب است؟ چیزی نگفتم و به اتاقم رفتم و تا صبح نخوابیدم. صبح خانواده ام متوجه ماجرای فوت مادربزرگم شده بودند. همه سیاه پوشیده و به خانه اش رفتند. من هم سیاه پوشیدم و بشدت گریه می کردم. کسی در میان خانواده و اقوام ...
غلام رضا صنعتگر: من غلام رضا هستم
خیلی دوست دارم که هر چه بیشتر در خدمت این استاد گرانقدر باشم. * می خواهم مصاحبه را با یک خاطر یا اتفاق ویژه در مورد قطعه امام رضا (ع) به پایان ببرم. آیا مورد خاصی در این مورد یادت می آید؟ بگذار برگردم به سی و شش سال و چند ماه قبل که هنوز به دنیا نیامده بودم. تمام دکترها مادرم را جواب کرده بودند. پدربزرگم دست مادرم را می گیرد و می برد زیارت امام رضا (ع) و از آقا می خواهد که نوه اش را شفا بدهد ...
گفتگو با پسری که از دفن کردن پدرش اصلا ناراحت نیست! / او را دوست نداشتم + عکس
پاک نمی شدف پدرم زمانی که مادرم در بستر بیماری بودبا او رفتار خوبی نداشت و مدام سرش فریاد می کشید بعد از فوت مادرم این بدرفتاری ادامه داشت تا آن جایی که حس کردم پدرم اصلا من را دوست ندارد. هنوز یک سال از مرگ مادرم نگذشته بود که پدرم قصد داشت دوباره ازدواج کند. همه این اتفاقات جمع شد تا اینکه آن شب پدرم را به قتل رساندم و در کمد دیواری با ریختن سیمان دفنش کردم و به ماموران گفتم که پدرم ...
روایتی از بانوی مازندرانی که شهید حججی روزگارش را تغییر داد
مدافع حرم وقتی در حال ذبح او بودند، توهین کردم.شب چهارم محرم در عالم خواب دیدم چند تا خانم محجبه، چادری را به من هدیه کردند، حیران از خواب برخاستم، دوباره به خواب رفتم، باز هم همان خانم ها را دیدم که مقنعه سرم گذاشتند و پیشانی مرا بوسیدند، نسبت به این کارشان معترض شدم، باز هم از خواب بلند شدم، رفتم خواب را برای همسرم تعریف کنم اما شنیده بودم که خواب بد را تعریف نمی کنند.خوابیدم تا اینکه صبح از ...
انجمنی برای پولدارترین شهید دنیا
50 سال سن داشت و از من خواست به حاج آقا سلام برسانم. وقتی گفتم چرا شما و همسرتان باهم نمی روید. گفت من مادرم یهودی بود و بعد از ازدواج با پدرم مسلمان شد. به همین خاطر ما از دو طرف یهودی و مسلمان طرد شدیم و کسی به خواستگاری ما نیامد. فرد برای خدا مسلمان می شود اما تنها می شود و ما دوست داریم سازوکاری ایجاد شود که تازه مسلمانان همدیگر را پیدا کنند و حس کنند متعلق به یک خانواده هستند. در پایان آقای ...
روایت عاشقانه ای از همراهی یک دلاور!
بمیرم این کار را نمی کنم. تلاش می کنم خودم را بسازم که چگونه با یک جانباز اعصاب و روان رفتار کنم. ناصر گفت: "دارو بدهید که شما اذیت نشوید". دکتر هم گفت: می خواهید دارو بخورید؟ گفت: دوست ندارم مثل آدم های معتاد فقط خواب باشم، به من گفت: "با من حوصله می کنید؟ " گفتم: "شما بخواهید همیشه کنارتان هستم ". لحظه ای که عصبی می شود به او می گویم: "آقا خودتان را اذیت نکنید".لحظه ای تنهایش می گذارم ...
اخلاص در زیارت امام رضا علیه السلام
.... نیمه شب بلند شدم و وضو گرفتم و نماز شب خواندم و با خدا راز و نیازی کردم، هنوز نیم ساعت به نماز صبح مانده بود که سر سجاده در حال سجده خوابم برد. در خواب دیدم که وارد حیاط مسجد گوهرشاد شدم و از گوشه این مسجد وارد کفش داری حرم شدم. آمدم که به روض شریف علی بن موسی الرضا علیه السلام بروم، دیدم دست چپم، درب بزرگی هست و کنار آن هم دربان خیلی مؤدب و نورانی ای ایستاده است. به او سلام کردم وگفتم ...
سفرنامه شهر شیراز | سفر به شهر شعر و راز قسمت دوم
دیگه شمیزها تمیز شدن و توریست ها برای خواب به اتاقشون رفتن. دلم خواست یه کم دیگه تو حیاط بمونم و از آرامشش لذت ببرم. روز آخر بود. واقعا اشتها برای صبحانه هم نداشتم چون قرار بود همین روز به سمت تهران برگردم. رفتم پیش شکیبا و حسین و مرتضی تو حیاط. چنتا عکس گرفتیم و با اینکه دلم نمی خواست از خانه پرهامی برم برنامه باغ ارم رو به چند ساعت بعد موکول کردم. بچه ها گل های تازه توی گلدونا میذاشتن ...
خانوادۀ متعالی در مکتب رضوی/ احسان صمدی
رفاه زنت آنها را خرج کنی بهتر از خرج کردن آنها در راه خداست. آن شخص می رود و طبق دستور پیامبر(ص) عمل می کند اما بار دیگر نیز با دو دینار خدمت ایشان می رسد و همان مطلب را تکرار می کند. ایشان از او می پرسد خادمی داری؟ می گوید: بلی دارم؛ می فرماید: اینها را در جهت آسایش او خرج کنی از راه خدا بهتر است برای تو. می رود و در آخرین بار با دو دینار خدمت ایشان می رسد و همان خواسته را بازگو می کند. پیامبر(ص ...
اثبات دین اسلام به روایت امام رضا (ع) + فیلم
...، بزرگ آتش پرستان و علمای زرتشت و نسطاس رومی و علمای ادیان دیگر را جمع کند تا با آن ها سخنی را در میان بگذارد. فضل بن سهل همه ی آن ها را جمع کرد. مأمون به آن ها گفت: من پسر عمویی دارم که می خواهم با او مناظره کنید. فردا صبح همه شما نزد من حاضر شوید. فضل نوفلی روایت می کند که: ما نزد حضرت رضا (ع) نشسته بودیم که یاسر، خادمش، وارد شد و عرض کرد: آقای من! مأمون خدمت شما سلام می ...
مروری بر زندگینامه امام هشتم شیعیان
نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام ازآن انار تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت، زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به شهادت رسیدند. انتهای پیام/ع حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام هشتمین امام شیعیان ...
اخلاق سجاد روس ها را هم جذب کرده بود
فردایش یعنی 19 مرداد در همان عملیات به درجه شهادت نائل آمد. آن روز من به مشهد پرواز داشتم. بعد از نماز صبح دراز کشیده بودم که یک لحظه سجاد را در عالم رؤیا دیدم. در خواب به خانه برگشته بود. گفتم چطور به این زودی برگشتی؟ گفت دیگر کاری برای انجام نداشتیم و برگشتیم. بعد با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم و دیدم آقای محمدی مسئول بهزیستی کارون پشت خط است. از سجاد گلایه داشت که دوباره بدون اینکه از من ...
سیرۀ ارتباطی امام رضا (ع) از مدینه تا مرو
آنچه ابوحبیب نباجی گفته دارد. ابن شهرآشوب در ادامۀ روایت، به نقل از ابن علوان اضافه می کند: حضرت پس از چند روز نزد من فرستاده، از من ردایی با اندازه های معین خواستند. گفتم چنین ردایی نزد من نیست. حضرت رضا (ع) فرمودند: آن در بقچۀ فلانی است، کسی را نزد عیالت بفرست و آن را بخواه . کسی را فرستادم و نشانی دادم. او رفت و آنچه حضرت فرموده بودند، آورد [5] (1375 ق، ج 2: 397 ). صفوانی در روایتی ...
غریب آشنا
بندگی آن حضرت در آینه روایات و تاریخ به دست ما رسیده، می فهمیم که حضرت ثامن الحجج علیه السلام شب ها کم می خوابید و بسیاری از شب را با عبادت سپری می کرد. روزهای اول، وسط و آخر هر ماه را روزه می گرفت و می فرمود: روزه این چند روز، مثل روزه تمام عمر است . بسیار قرآن تلاوت می کرد و پاسخ او به هر پرسشی از آیات قرآن بود. انس ایشان با قرآن چنان بود که حتی در بستر خواب نیز آن را تلاوت می کرد. به نماز اول وقت ...
زیارتنامه امام هشتم علی بن موسی رضا (ع) +متن و ترجمه
می جویم و دوست دارم دوست ایشان را،و دشمن دارم دشمن آنان را،پس به حق آنان خیر دنیا و آخرت را نصیبم کن،و شرّ دنیا و آخرت و هراس های روز قیامت را از من بازگردان. سپس نزد سر آن حضرت می نشینی و می گویی: السَّلامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا نُورَ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَمُودَ ...
اینجا لباس خادمی برای همه فراهم است
اشک می ریزد به من می گوید هر طور شده خود را هر سال به این کاروان می رسانم. زائر سیستانی که خود را به صف خدام می رساند یکی از بانوانی که مامور به انجام فعالیت در آبدارخانه است به خبرنگار صبح توس می گوید: من ساکن استان سیستان و بلوچستان هستم؛ خواهرم ساکن مشهد است. سه سال پیش که خواهرم خادم این مجموعه شد به او گفتم من نیز دوست دارم در این ایام که شهادت امام رضا(ع) است و مشهد هستم ...
سفرنامه شهر شیراز | سفر به شهر شعر و راز قسمت اول
تصمیم دارم اول چند ساعتی بخوابم و روز بعد رو به مسجد برم. گفت پس برات صبحونه آماده می کنم تا به خستگیت گشنگی هم اضافه نشه:) نون داغ خرید تا برای توریست ها هم صبحانه اماده کنه. منم اول از همه یدونه نون رو کامل خوردم و بعدش منتظر شدم تا صبحانه هم آماده بشه:) از شانس خوب من دو تا از توریست ها اتاقشون رو ساعت 8:30 تحویل دادن تا همراه لیدری به سمت ییلاق برن و دو شب ییلاقی بگذرونن. پیشنهاد دادن تا ...
زندگی نامه پیامبر اسلام (ص)
هر کس ولایت دارم، علی مولای اوست. خدایا بپیوند با کسی که بدو بپیوندد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن دارد. و دوست بدار کسی را که او را دوست بدارد. و دشمن روی باش با کسی که با او دشمن روی است و خوار کن کسی را که او را خوار کند و حق را با او بگردان هر جا که بگردد. آن کس که حاضر است این سخنان را بدان کس که غائب است برساند. رحلت پیامبر (ص) در اوایل سال 11ق، پیامبر(ص) بیمار شد ...
سنت اگزوپری؛ زندگی در آسمان، مرگ در زمین
سنت اگزوپری هنگام سفر به مسکو در قطار کودک موطلایی لهستانی را در آغوش پدر و مادرش می بیند و می نویسد: میان زن و شوهر کودکی بود که با روحی سبک به خواب رفته بود. به چهره دوست داشتنی او که به خواب فرورفته بود خیره شدم. او همچون یک میوه طلایی از آن زن و مرد پدید آمده بود. سرشار از جذابیت و پیروزی بود. به صورت و لب های او خیره شدم و با خودم گفتم: این چهره یک موسیقیدان است؛ صورت فرزند موتسارت. او تصور راز ...
بچه های خلیل آباد در رفاقت سنگ تمام گذاشتند
لحظات کسی به فکر زیبایی چهره نبود و می خواستند هر چه زودتر شبیه ابوالفضل شوند. مهدی عجمی یکی از همین دانش آموزهاست؛ کسی که از 5 سال قبل با ابوالفضل دوست صمیمی است و می گوید این کمترین کاری بود که برای او انجام دادیم. مهدی اهل روستای هفت خانه شهرستان خلیل آباد است و سال ها در کنار دوست صمیمی اش مقدمات نماز جماعت ظهر را در حیاط مدرسه فراهم می کرد. مهدی از روزی گفت که تصمیم گرفت همراه با ...
عاشورا و تعزیه باعث شد موسیقی دستگاهی ما حفظ شود
کلاسیک وارد موسیقی فیلم شدم و قبل از سال 88 اپرای عاشورا، اپرای مولوی و 3 پوئم سمفونی داشتم و بعد به موسیقی فیلم وارد شدم و اعتقاد دارم موسیقی فیلم باید به شکل استاندارد ضبط شود و مثلاً اگر قرار است لحظه ای باشد که نیاز به یک موسیقی ارکسترال باشد باید ارکستر بنشیند و بزند. این که تک تک نوازنده ها را بیاوریم و ضبط کنیم و بعد در میکس و بالانس تبدیل به ارکستر سمفونیک کنیم، به نظرم جالب نیست. ...
گفتم هرگز اجازه نمی دهم به سوریه بروی!
.... من از خستگی رفتم خوابیدم که با فریاد و گریه های علی از خواب پریدم، پرسیدم چه شده علی؟ گفت: هیچی نشده در را ببند. او داخل اتاق گریه کرد و ما بیرون. پرسید مادر سی دی روضه یوسفی دارد؟ گفتیم بله و سی دی را به او دادیم. داخل اتاق روضه حضرت زهرا(س) را گذاشت و در را هم قفل کرد و تنهایی تا صبح سینه زد و گریه کرد. بعدا گفت در خواب چند مرد سید سبزپوش را دیدم که گفتند علی مشکلت حل شد، بلند شو اما علی تکان ...
واپسین ساعات حیات پیامبر اکرم (ص) چگونه گذشت؟
قصد شام خارج شده بودیم. در بین راه به من گفت: ای پسر عباس، از پسر عمویت گلایه دارم، زیرا از او درخواست کردم که همراه من خارج شود، اما امتناع کرد. هنوز هم او را ناراضی می بینم!، به نظرتو ناخرسندی اش به خاطر چیست؟، گمان می کنم که او هنوز به خاطر از دست دادن مقام خلافت از ما دلخور است! گفتم: همین طور است. او می گوید که رسول خدا صلی الله علیه و آله او را برای خلافت معیّن کرده است. او گفت: ای پسر عباس ...
زنم با کسی رابطه داشت و به خانه نمی آمد و میگفت اضافه کاری دارم
میرزا کوچک خان مشهد افزود: 10 سال قبل وقتی خدمت سربازی را به پایان رساندم تصمیم به ازدواج با دختر مورد علاقه ام گرفتم. او در محله ما زندگی می کرد و حجابش را به طور کامل رعایت نمی کرد اما من برای کم کردن روی دو جوانی که قصد ایجاد مزاحمت برای او داشتند، بدون توجه به رفتارهای نادرستش در کوچه و خیابان به خواستگاریش رفتم. با آن که خانواده ام ابتدا مخالف ازدواج ما بودند اما به انتخاب من اعتماد کردند و به ...
فتح سوسنگرد/ یادداشتی نوشتم به فرمانده ی لشکری که ...
حرکت کردند، ما هم با چند نفری که همراه من بودند، دنبال اینها حرکت کردیم. وقتی به منطقه رسیدیم، من پرسیدم چمران کجاست؟ گفتند: چمران صبح زود آمده و جلو است. یعنی قبل از آنی که نیروهای نظامیِ منظم و مدون - که برنامه ریخته شده بود که اینها در کجا قرار بگیرند و آرایش نظامیشان چگونه باشد - حرکت بکنند و راه بیفتند، چمران جلوتر حرکت کرده بود و با مجموعه ی خودش چندین کیلومتر جلو رفته بودند. بعد هم الحمدلله ...
رازهایی درباره زنان و ماجرای جالب اتاق عشق
. 35:2 وقتی که دفتر کارم برمی گردم، پیغام هایم را چک می کنم. با این که همین چند ساعت پیش با جوزف صحبت کردم از این که پیغامی از او ندارم، ناراحت می شوم. می دانم احمقانه است اما این احساسی است که دارم. 55:2 صندوق پستی ام را باز می کنم و کارت دعوتی را در آن پیدا می کنم که نویسنده ای برای سخنرانی، میهمانی ترتیب داده است. پیش خودم فکر می کنم حتما یادم باشد از ...
بذر زندگی در میان آوارها
...> روستای طهماسب دل آهه شب است، تاریک. یک تابلوی شب نما ما را به اینجا هدایت کرده. صبح فردا که دوباره این مسیر را آمدیم، معلوم شد تا اینجا کنار جاده چند روستای دیگر را که خانه های زیادی در آنها صاف شده بود، از فرط تاریکی ندیده بودیم. در عمق تاریکی روستای طهماسب، چند زن و مرد دور آتش جمع اند. بنا دارم یک سؤال واحد در بدو ورود به روستاها بپرسم. - الحمدلله این روستا تلفات نداشته است؟ ...
کمک به مردم زلزله زده غرب کشور در اولویت مسئولان باشد/ وحدت ملت لبنان توطئه های دشمنان را خنثی می کند
اشاره شده کسی که دیوار بر او خراب شود و از دنیا برود ثواب شهادت را می برد. وی ادامه داد: مردم، دولت، نهادهای مختلف برای زلزله زدگان کمک هایی فرستادند و خداوند را شاکریم که مردم ما مهربانند. خطیب موقت نماز جمعه تهران حدیثی از پیامبر اکرم(ص) ذکر کرد و گفت: پیامبر(ص) فرمودند اگر کسی شب را صبح کند و به گرفتاری های مسلمانان اهمیت ندهد، مسلمان نیست بنده این حدیث را برای کسانی گفتم ...
نگاهی به معارف، اخلاق و معنویت رسول رحمت و مهربانی/ امین و ستوده امت
او پوستی پر شده از الیاف درخت خرما. یک شب آن را برای پیامبر دولا کردم. صبح که شد پیامبر فرمود: این بستر، دیشب مرا از نماز باز داشت. آنگاه حضرت علیه السلام دستور داد آن را یک لا کردند. 14- بردباری؛ الترغیب و الترهیب به نقل از انس: من با رسول خدا صلی الله علیه و آله راه می رفتم و حضرت بُردی نجرانی با حاشیه ای زبر و درشت بر تن داشت. عربی بادیه نشین از راه رسید و ردای ایشان را محکم کشید. من ...
نادر گلچین؛ خواننده ی مولف
های مان ادامه می دادیم. به طور کلی وقتی سن یک هنرمند از 50 سال بالاتر می رود رفته رفته کم کارتر می شود. این اتفاق زمانی پررنگ تر می شود که محیط اطراف سازگار نباشد. من نیز به تنگنا افتادم و به میل و اراده خودم چند سالی گوشه نشین شدم و از خلق موسیقی کناره گرفتم؛ ولی همچنان به یک فراز از موسیقی یا یک کلام از شعر فارسی عشق می ورزم. من شعر و موسیقی را به شکل دیوانه واری دوست دارم. هیچ وقت ...