سایر منابع:
سایر خبرها
دنیل کریگ: نمی خواهم دایناسور شوم
شانس هم به مصاحبه های جذابی تن نداده هست. استیون سودربرگ استیون سودربرگ انتخاب ما برای آشنایی با حال و روز این سال هایش یکی از اظهار کرد و گو های بلندی هست که مجله اسکوآیر با او انجام داده و کریگ، هم در مورد تجربه بازیگری در فیلم های متنوع گفت وگو می کند و هم در مورد مجموعه گروه که جدیدا خبر دست یافته قرار هست در قسمت جدید آن هم نقش مامور 007 را برعهده داشته باشد. عصر یک چهارشنبه در ماه ژوئن ...
مسئولان در کمک رسانی به زلزله زدگان کرمانشاه تفاوتی بین شیعه و سنی نمی گذاشتند
است من سر کلاس نیایم. گفتم چرا؟ گفت حقیقتش می رویم کمک جمع کنیم برای کرمانشاه، اتفاقا از بچه های بسیجی دانشکده هم هست. چند ساعت بعد آمد ، پرسیدم چقدر جمع کردید؟ گفت نزدیک 500هزار تومان. رفتیم مسجد و بیرون دانشگاه و ... خانم رنج کشان که ایشان هم همکارمان در دانشکده هستند طرف های ساعت 1 یا 2 بعدازظهر شروع به جمع آوری پول کرد. ایشان هم تا ساعت 4 ،300 یا 400 هزار تومان جمع کرده بودند. دو روز ...
محمدعلی حدت: نمی توان در اصفهان بود و عاشق نبود
بودم و سال 47 تا 49 در سنندج به خدمت سربازی رفتم. از سال 49 تا 58 در تهران کار طراحی پوسترهای سینمایی انجام می دادم و مجدداً سال 58 تا سال 63 به اصفهان و بعد هم به تهران بازگشتم و تا سال 68 آنجا ماندم، اما آن سال به اصفهان آمدم و تا امروز در این شهر ماندگار شدم. چطور به نقاشی روی آوردید؟ موسیقی در خانواده ما حضور پررنگی داشت و از حوضخانه منزلمان در گازورگاهی یزد همیشه صدای ساز و ...
مصرف قرص اورژانسی، چرا تاخیر دارم؟
باید مثل همیشه بعد از خواهر شوهرم پریود میشدم نشدم میشه بخاطر اینکه اون ماه دوبار پریود شدم هستش ؟ اخه الانم یکم دلم احساس بدی دارم و گاز معدمم زیاد شده نمیدونم عفونت کردم یا حامله ام خیلی میترسم به شوهرم بگم اخه ما دو سال دیگه ازدواج میکنیم و خیلی بده الان باردار شم اگه امکانش هست جوابمو بدین ممنون میشم. پاسخ دکتر مرجان قاجار، جراح و متخصص زنان، زایمان و نازایی: دوست عزیز مصرف قرص های اورژانسی تا چند سیکل باعث اختلال در قاعدگی می شود، چون بعد از قرص خونریزی داشتید احتمال بارداری خیلی کم است اما برای اطمینان خودتان می توانید تست بتا بدهید. ...
احتمال بارداری با تخمدان پلی کیستیک، امیدوار باشم؟
سوال مخاطب نی نی بان: سلام... خانمی 20ساله هستم، پریودای نامنظمی دارم بطوریکه دو سه ماه یه بار پریود میشم، اونم با تزریق آمپول (6ماهی هست اینطوری شدم) الان قصد بارداری دارم و دوماهه جلوگیری نمیکنم. رفتم دکتر برام متفورمین (بعد شام یه قرص) و مدروفم (14روز بعد قاعدگی قرصو بخورم، شبی دو قرص به مدت 12روز) تجویز کردن. امکانش هست باردار بشم با وجود پلی کیست؟! دوست دارم هرچی زودتر نی نی بیارم. ...
لکه بینی و ترشحات قهوه ای، دچار مشکلی شدم؟
همش درد پریود و خیلی کم لکه و ترشحات قهوه ای رنگ دارم تقریبا دو روز ادامه داره الان سوالم این هست که من دچار مشکلی شدم یا اینکه باردارم... خیلی نگرانم؟ پاسخ دکتر کتایون برجیس، جراح و متخصص زنان و زایمان و فلوشیپ نازایی: ما معمولا به خانم هایی که سیکل قاعدگی منظمی دارند و به موقع دچار عادت ماهانه می شوند توصیه می کنیم اگر می خواهند بدانند که باردار هستند یا نه بعد از اینکه ...
محمدرضا عروجی از روزهای سخت اما پربار اسارت می گوید
در ادامه می خوانیم . از چه زمانی به عنوان رزمنده راهی جنگ شدید؟ چون ما ساکن اهواز بودیم از همان ابتدای جنگ به نوعی درگیر جنگ شدیم. آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم و پس از شروع رسمی جنگ همراه خانواده به طرف ملایر و بروجرد رفتیم. سال 1361 به صورت داوطلب عازم جبهه شدم و در جهاد و سپاه و بسیج بودم تا سال 15/6/62 که به خدمت سربازی رفتم. سه ماه در تهران آموزشی دیدم و بعد از آن یک ماه و ...
خاطراتی از 27 دی 1357؛ چهارشنبه سیاه اهواز
.... صدای شلیک قطع نمی شد، همچنین غرش تانک ها. لحظه ای مردی را دیدم که دَمَر افتاده بود و غرقِ خون. سرش متلاشی شده بود. هنوز تصویر مغزِ پاشیده اش، جلوی چشمانم است. من و دوستانم، دست هایمان را به خونش آغشته کردیم و با کفِ دست هایمان به مردم نشان می دادیم و شعارمان این بود که: می کُشم، می کُشم، آن که برادرم کُشت. آن روز چند شهید دادیم. عده ای دستگیر شدند و برخی هم زخمی. به آخرآسفالت[3] رفتیم تا ...
دفع لخته گوشتی، دلیلش خوردن کلومیفن بود؟
سوال مخاطب نی نی بان: باسلام و خسته نباشید 6ماه که اقدام کردم. چند ماه پیش قبل از اینکه بفهمم شوهرم مشکل واریکوسل داره بدون تجویز پزشک کلومفین مصرف کردم ولی باز خود موعود پریود، پریود شدم خون پریود با بقیه روزا فرق میکرد. روز دوم پریود ازم اندازه انگشت اشاره خون لخته گوشت مانند اومد. حالت میگو مانند بود. ولی جنین نبود. بنظر شما بخاطر کلومفین بود؟ پاسخ دکتر فریبا الماسی، متخصص زنان، استاد دانشگاه و فلوشیپ جراحی لاپاراسکوپی: دوست عزیز ممکن است مربوط به مصرف کلومیفن باشد، کلومیفن دارویی نیست که خودسرانه مصرف کنید، مصرف اشتباه آن می تواند عوارض خطرناکی داشته باشد. ...
قتل عام خانواده شادگانی توسط فرزند ناتنی/ اعتراف کسی که خواستگار همسرش را کشت/ جنازه دلالان عتیقه از ته ...
مورد بازجویی قرار گرفت و ادعاهایی را مطرح کرد که روزنه های تاریکی را در این پرونده جنایی باقی گذاشت. او مدعی شد هادی (مقتول) مدتی بود تلاش می کرد تا همسرم از من طلاق بگیرد و با او ازدواج کند. به همین خاطر من کینه او را به دل گرفتم تا این که روز حادثه به یک مراسم عروسی دعوت شدیم. من همسرم را به آرایشگاه بردم و قرار بود ساعتی بعد دنبالش بروم اما در همین هنگام درحالی با هادی روبه رو شدم که ...
پای درد دل کسبه پلاسکو یک سال پس از آتش سوزی؛ وعده ها پوچ درآمدند
درصد که بعد از آن اصلا آقای ربیعی ناپدید شد. همان موقع گفتند با جواز کسب به کسبه پلاسکو وام می دهیم اما بانک که رفتیم سند ملکی خواستند. در همان مرکز خرید نور، از پله ها که بالا رفتم به مغازه یکی دیگر از کسبه های پلاسکو رسیدم. بالای در شیشه ای مرتضایی نوشته بود. چند همکار قدیمی که حالا بیشتر دور هم جمع می شوند تا کاسبی کنند در مغازه نشسته بودند. علی اصغر مرتضایی از روز حادثه می گوید: روز ...
حجاریان گفت هزینه کردیم تا هاشمی حذف شد، زنده اش نکنید
اعضای نهضت آزادی بود از من دعوت شد که در مدرسه رفاه در کمیته استقبال با لباس نظامی نیرو هوایی اگر بتوانید حضور پیدا کنید و گفتند اگر تو بتوانی با لباس نیرو هوایی در اینجا حضور داشته باشی برای روحیه افرادی که به این مراجعه می کنند خیلی خوب است. من از اول بهمن 1357 با لباس همافری در روابط عمومی کمیته استقبال شروع به کار کردم. آقای دانش منفرد رئیس مدرسه علوی و اولین فرمانده سپاه و رئیس کمیته استقبال ...
نفتکش مثل یک بمب شناور است
اتمام جنگ تحمیلی و درست همان زمانی که می خواستم به دانشگاه بروم، دانشگاه آزاد علوم دریایی خارک تاسیس شد. آن زمان می گفتند این رشته آینده و امنیت شغلی دارد و چون این موضوع برای من مهم بود، رشته دریانوردی را انتخاب کردم و سال 75 هم فارغ التحصیل شدم. چه زمانی به عنوان یک نیروی متخصص پا به روی عرشه نفتکش گذاشتید؟ 18 ماه دانشجوی کارآموز بودم و سال 77 به عنوان افسر نفتکش کارم را به ...
آیت الله علوی بروجردی: باید کاری کنیم که مردم عدل علی را به چشم ببینند
برای من پیدا شده و این فرصت کم پیش می آید. تمام دنیا الان جمع شده اند و به صدام کمک می کنند. صدام هم یقین داریم که آدم باطلی است و یقین داریم در مقابل حق ایستاده است؛ لذا به دست او کشته شدن فوز است. این فرصتی نیست که همیشه پیش بیاید. یک وقت من سامرا می رفتم، همین سال گذشته، قدری وضع جاده خوب نبود. مدت طولانی ای بود که مشرف نشده بودم. این دوستان در عراق به من گفتند که خطرناک است. من گفتم این سعادت ...
نگاهی به مصائب بچه های طلاق
: من و برادرم سال ها تو یه خانواده متشنج بودیم که کم کم هم از پدرمون متنفر شدیم هم شکل رابطه ای که با مامانمون داشتیم یه رنگ بدی گرفت مخصوصا من که بزرگ تر بودم از بابام بدم می اومد و از مامانم دلخور بودم چون محیط خوبی برای زندگی نداشتیم . بعد از جدایی شون اون آدم هایی که توی نقش همسری نمی تونستن خوب ظاهر شن حالا نقش پدر و مادری شون مشخص شده بود و بعد از یه مدت جدا از رابطه بدشون ما هم تونستیم ...
هوشنگ بازوند چرا استانداری کرمانشاه را انتخاب کرد؟!
هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید [...] هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید که می توانیم داخل اتاق شویم... میز بزرگ انتهای اتاق رانگاه می کنم، اما آنجا نیست. خیلی راحت یک گوشه اتاق پشت میزی که چند صندلی دورش چیده شده نشسته و تلی از برگه ها جلوی دستش است و گوشی به دست برگه ها را مدام بالا و پایین می کند. چند لحظه ای منتظر می مانم تا کارش با برگه ها و این گوشی که لحظه ای از دستش جدا نمی شود تمام شود. گوشی را که قطع می کند، با کشیدن نفسی عمیق سریع می گوید: “خب، من در خدمتم” هنوز صحبت را شروع نکرده مدیر دفتر وارد می شود و وقت جلسه بعد را متذکر می شود که 15 دقیقه بیشتر فرصت نیست و جلسه بعدی شروع می شود. این کوتاهی وقت مجابم می کند بی مقدمه سر اصل مطلب بروم، حالا 100 روزی می شود که به کرمانشاه آمده و برای همین بی مقدمه می پرسم، چرا کرمانشاه آمدید؟ نگاهش که سنگین می شود، می گویم: وزیر کشور گفت که سه استان را به شما پیشنهاد داده اند، چرا از این میان، کرمانشاه را انتخاب کردید؟ با خودش سوال مرا بلند بلند تکرار می کند:” چرا کرمانشاه را انتخاب کردید؟” و با چشمانش دوردست اتاق را نگاه می کند و می گوید: “دیپلم که گرفتم رفتم دانش سرا، مدتی آنجا ماندم که بعدها معلم شوم، اما دیدم با روحیه من نمی خواند. 17 اسفند ماه سال 61 بود که همراه دوستانم راهی کردستان شدم، آن زمان کوموله و دموکرات در کردستان بود و شرایط سخت بود. دوستانم برگشتند اما من ماندم و علی رغم همه سختی ها 48 ماهی را در کردستان سپری کردم. مبارزه با شرایط سخت را همیشه دوست داشتم بعدها این روحیه را در سمت های اجرایی مختلف هم داشتم. زمان شروع دولت یازدهم سه استان مرکزی، همدان و لرستان را به من پیشنهاد دادند که من لرستان را انتخاب کردم. آن زمان لرستان بیشترین نرخ بیکاری را داشت و برای همین فکر می کردم می توانم آنجا قدری از مشکلات را حل کنم و خداروشکر اتفاقات خوبی هم افتاد. شروع دولت دوازدهم هم سه استان مازندران، گلستان و مرکزی پیشنهاد شد و برای من واقعا فرقی نداشت که کدام استان بروم، اما مدتی بعد کرمانشاه هم پیشنهاد شد و وزیر کشور گفت: کرمانشاه می روی. من هم گفتم می روم و با توجه به شناخت حدودی که از مشکلات اینجا به ویژه بیکاری داشتم گفتم که حتما کرمانشاه می روم.” وقتی از اصرارش برای آمدن به کرمانشاه می گوید، برای پرسیدن سوال بعدی دچار تردید می شوم! آرام می پرسم تا شاید تلخی سوالم آزاردهنده نباشد، یادش می آورم مدیری غیرکرمانشاهی است و به اصطلاح خودمان غیربومی و از این می پرسم که با وجود همه مقاومت هایی که برای آمدنش به کرمانشاه وجود داشت، چرا باز کرمانشاه را انتخاب کرد؟ چندثانیه سکوت می کند و بعد هم با لحنی قاطع می گوید: “خداوکیلی دنبال این بودم که قدری از مشکلات بیکاری کرمانشاه را حل کنم. در لرستان تجربه خوبی داشتم و فکر کردم می توانم در کرمانشاه از این تجربه استفاده کنم، البته نمی دانم موفق می شوم یا نه، اما همین الان هم خیلی خیلی امیدوارم که این کار را انجام دهم” صداقت کلامش جسارت پرسیدن سوال بعدی را به من می دهد و از مهمان های لرستانی در روز “معارفه اش” می پرسم که چه کسی از آنها برای حضور در این مراسم دعوت کرده بود؟ “خداوکیلی خودشان آمده بودند و من احدالناسی را دعوت نکردم. در روز معارفه از استانهای همدان و مرکزی هم آمده بودند چون من آنجا هم خدمت کرده بودم و این میهمانان برای بدرقه آمده بودند” از وقتی به کرمانشاه آمده پُرکاریش حسابی زبان زد شده، اینکه اصلا خواب ندارد و شب و نصفه شب جلسه می گذارد و همه مدیران باید حاضر باشند، برگزاری جلسات در ساعت های غیرمتعارف 12 شب و 6 صبح. می پرسم روال همیشگی کارش است یا نه فکر می کند کرمانشاه به کار بیشتری نیاز دارد؟ خیلی سریع و بدون لحظه ای درنگ می گوید:” نه، عادت همیشگی من است، از قبل هم بوده، در لرستان هم اینطور بود و هرجا رفتم همین طور بوده و همین طور خواهد بود” می گویم خیلی ها فکر کردند که اول کارتان برای اینکه نشان دهید پرکار هستید اینگونه کار می کنید و بعدا همه چیز به روال عادی بر می گردد که با قاطعیت می گوید:” سه ماه گذشته و حجم کاری من و مدیران روز به روز بیشتر شده و در روزهای پس از زلزله شدت هم گرفت و اگر عمری باشد و دعا کنید که بیمار نشوم با همین شدت ادامه خواهد داشت” انگار یاد خاطره ای افتاده باشد کمی مکث می کند و بعد لبخندی می زند و می گوید:” اولین جلسه صبح زود بود که دیدم همه مدیران کرمانشاه حاضر شدند، برای خودم تعجب برانگیز بود و مطمئن شدم اینها از مدیران لرستان همه چیز را درباره من پرسیده اند و می دانند روال کار من چگونه است و همه صبح زود در جلسه حاضر شده اند” پرسیدن این سوال تکراری برایم ملال آور است که بالاخره این قطار چه شد؟ به بازدیدش از پروژه راه آهن در 25 مهرماه و در روزهای اول کاری اش اشاره می کنم، اینکه تاکید کرده بود تا رسیدن قطار به کرمانشاه کارهای زیادی مانده و قولی برای افتتاح نمی دهد و با این حرفش آب سردی روی تن ما کرمانشاهیان ریخت... خودش هم انگار مثل ما تلخی این انتظار سخت را چشیده باشد، با کشیدن نفس عمیقی می گوید:” سه پروژه روی ما فشار عجیبی آورده و افکار عمومی به شدت پیگیر آن هستند. یکی پالایشگاه آناهیتا، یکی پتروشیمی اسلام آبادغرب و یکی هم این پروژه قطار کرمانشاه. برخی پروژه های اقتصادی در برخی استان ها هستند که از حالت یک پروژه عادی تبدیل به یک مطالبه اجتماعی می شوند و این سه پروژه چنین وضعیتی دارند” مدتی مکث می کند و خیلی محکم و با همان تکیه کلام همیشگی اش می گوید: “خداوکیلی مشکل راه آهن کرمانشاه ضعف مدیریتی است که اینقدر طولانی شده. مشکلاتی سر راه افتتاح این پروژه وجود دارد که هفته گذشته با وزیر راه جلسه داشتیم و دو معاون وزارت قول دارند که مشکلات را حل و فصل کنند و پیگیری که کردم قول 22 بهمن را برای افتتاح به من دادند” با ناباوری می گویم یعنی واقعا 22 بهمن افتتاح می شود؟ زیر لب آرام و متفکرانه و کمی هم با تردید می گوید:” به نظرم بشود. گیرهایی دارد که اگر رفع کنند می شود 22 بهمن پروژه را افتتاح کرد، اما از طرف من هیچ قولی ندهید” این صحبت را که می کند انگار بخواهد دوباره مطمئن شود وسط مصاحبه شماره یکی از مسئولین وزارت راه را می گیرد و روی بلندگو می گذارد گوشی را که برمی دارد می گوید:” کی این پروژه را آماده می کنید؟” و آن طرف خط قول افتتاح برای 22 بهمن را می دهد، انگار باور نکرده، دوباره می پرسد: “خداوکیلی کی این پروژه آماده می شود” و باز هم همان تاریخ 22 بهمن از آن طرف خط تکرار می شود... گوشی را که قطع می کند، نگاهش را سمت من می گیرد و می گوید: ” این است، می گویند 22 بهمن، اما من قولی نمی دهم” از قطار و آرزوی محال رسیدنش می گذرم و روزهای پرهیجان و پُرکار اربعین را برایش یادآوری می کنم، از این که از راه نرسیده راهی قصرشیرین شد تا “خسروی” را پذیرای هزاران زائر اربعین کند... لحنش مصمم می شود و با جدیت خاصی می گوید “به هر شکل ممکن دنبال این هستم که مرز خسروی را برای عبور و مرور زائران باز کنیم. نیاز به یک سری کارهای دیپلماسی دارد که در جلسه با وزیر امور خارجه قطعا پیگیر آن خواهم بود. من اعتقاد دارم که محور اصلی توسعه کرمانشاه “توریسم گردشگری” است و باید تا می توانیم در این حوزه سرمایه گذاری کنیم و اگر بخواهیم این محور توسعه شکل بگیرد، هنر ما این است که از مرزهای استان استفاده کنیم. الحمدالله در حال حاضر مرز پرویزخان باز شده و مرز سومار هم احتمالا تا یک ماه آینده تبدیل به مرز رسمی شود و باید از این مرزها به عنوان یک فرصت خوب برای توسعه استان استفاده کنیم. ” از قاطعیت روزهای اولش در اعلام خبر بازگشایی مرز “خسروی” برای عبور زائران می پرسم و اینکه چرا دست آخر این اتفاق که کلی مردم کرمانشاه و مرزنشینان برایش ذوق کرده بودند نیفتاد که می گوید:” یک سری کارها و اقدامات دیپلماسی نیاز است که دست ما نیست و از روز اول قرار بود این مرز باز شود و ما قطعا پیگیر بازگشایی آن خواهیم بود” سراغ زخم عمیق و قدیمی کرمانشاه می روم و از بیکاری کرمانشاه می پرسم و برای استانداری که خودش بهتر می داند بیکاری کرمانشاه در چه رتبه و جایگاهی است و چه تعداد بیکار داریم وضعیت حاد و بحرانی “بیکاری” استان را شرح می دهم... یادش می آورم که در شورای اشتغال استان به مدیران تاکید کرده بود عددی برای ایجاد اشتغال در سال جاری بدهند و از آنها تعهد گرفته که عدد اعلام شده را محقق کنند. با لحنی ناباورانه می پرسم این وعده عملی می شود؟ “با مدیران استان میثاق نامه ای امضا کردیم که باید تعداد شغلی که برای امسال پیش بینی شده محقق شود و قطعا در صورت کم کاری هر مدیر باید پاسخگوی ما و مردم باشد. کار سختی نیست تحقق این تعداد شغل و ظرفیت ما واقعا بیشتر از اینهاست و همه مدیران می دانند تحقق 17 هزار شغلی که برای امسال پیش بینی شده کار چندان سختی نیست” نفس عمیقی می کشد و ادامه می دهد: “می دانی، مشکل ما این است که دپوی بیکاری داریم و همین حالا حدود 145 هزار نفر در استان بیکارند و مثل یک سیل سالی 7500 نفر به آنها اضافه می شود. مدیران ما هم باید جلوی سیل را بگیرند و برای آنها اشتغال ایجاد کنند و هم باید فکری به حال این دپوی بیکاری کرده و برای آنها اشتغال ایجاد کنند.” بعد جوری که خودش هم ابراز شگفتی می کند با تاکید می گوید: ” 145 هزار نفر بیکار، شوخی نیست، این یعنی 10 لشگر آدم بیکار” در فکر فرو می رود، برای تغییر موضوع سراغ “بودجه” را می گیرم و از گله مندی اش از بودجه امسال استان و کم کاری مدیران برای گرفتن بودجه بیشتر می پرسم و تاکید می کنم که واقعا کم کاری مدیران کاهش بودجه استان را رقم زده؟ فکرش بیشتر می شود و بعد از مدتی می گوید:” نه، البته یک مقداری کم کاری بوده ولی یک مقدار دیگر هم برمی گردد به درگیری مدیران در بحث زلزله و از طرف دیگر یک مقداری بودجه کشور هم در مجموع کاهش پیدا کرده” اسم مدیران که وسط می آید، سراغ برنامه کلی اش برای تغییر مدیران و فرمانداران استان را می گیرم و اینکه تاحالا فقط یک معاونت استانداری تغییر کرده.... با لبخندی از من و افکار عمومی فرصت می خواهد و می گوید:” شما و افکار عمومی باید به ما فرصت بدهید چون حداقل شش ماه لازم است تا یک مدیر سایر مدیران را شناخته و بخواهد تغییراتی اعمال کند. یکی از تغییرات مهم تغییر معاون سیاسی بود که انجام شد و مشغول ارزیابی های لازم در این مسیر هستیم. از فشار احزاب سیاسی و اعمال دیدگاه سیاسی در انتخاب مدیران جدید می پرسم که با بالابردن سر نفی می کند و می گوید:” ملاک اصلی من برای انتخاب مدیران قدرت ریسک پذیری است و ضمن بهره گیری از نظرها و مشورت های دلسوزانه واقعا برایم فشار چه از ناحیه احزاب سیاسی و چه از نواحی دیگر مطرح نیست. مدیری که ریسک پذیر نباشد با شرایط کرمانشاه نمی تواند کار کند. ما نرخ بالای بیکاری بویژه در میان جوانان داریم و عملا در شرایط بحران هستیم و شرایط بحرانی و خروج از آن، مدیر ریسک پذیر می طلبد که تاوان هزینه ها را بدهد” از اولویت بومی و غیربومی بودن در انتخاب مدیران می پرسم با تردید می گوید:” اولویت با مدیران بومی است، اما اگر این را مدنظر قرار ندهیم ممکن است مدیران قوی تری انتخاب کنیم” از ضرورت تغییر مدیران می پرسم با نگاه عمیق و لحن تامل برانگیزی می گوید:” همین را بدانید در این زلزله تعداد مدیرانی که خوب کار کردند واقعا کم بودند” و به همین حد بسنده می کند. سرش را پایین می اندازد و برگه ها را بالا و پایین می کند...خیلی بی مقدمه می پرسم چطور نقدتان کنیم؟ با لبخند سرش را بالا می آورد. می گویم خودتان روی نقد و نقادی تاکید دارید حالا خودتان بگویید چطور نقدتان کنیم؟ با همان لبخند سریع می گوید:” هرجور دوست دارید نقد منصفانه کنید، واقعا از نقد منصفانه لذت می برم. بعد لبخندش بیشتر می شود و می گوید: ” اما اگر هم از نقد فراتر رفت و به تخریب هم رسید باز هم ایراد ندارد قضاوت را به مردم می سپاریم چون مردم آگاه و هوشیارند. من اصلا نگران نقد نیستم” از دیدش به کرمانشاه در این 100 روز می پرسم، اینکه کرمانشاه را طی این مدت چطور دیده؟ نگاهش را روی برگه ها متمرکز می کند و می گوید: “دارم یک کتاب راجع به خاطرات زلزله می نویسم، فکر کنم کتاب خوبی شود” سکوت می کند و بعد سریع و محکم می گوید: “یک ذره ای هوایش غبارآلود است و شفافیت های بسیاری پشت پرده این غبار وجود دارد، حیف نمی توانیم این غبار را کنار بزنیم و شفافیت ها بیرون بیایند، باید برویم جلو تا این شفافیت ها بیرون بیاید. زمان می خواهد. اگر از من بپرسند کرمانشاه چه سرزمینی است می گویم سرزمینی است که فرصت های بسیاری را سوزانده، کرمانشاه به استانها و منطقه غرب خدمات می دهد و ظرفیت های خوبی دارد که باید از آنها استفاده شود، اما در مجموع می توانم بگویم کرمانشاه آینده خوبی دارد” مدیردفتر حالا بعد از چندباری آمدن و رفتن و پنهانی وقت جلسه را متذکر شدن، این بار روی برگه کاغذ باز زمان جلسه بعدی را یادآوری می کند و جلوی ما بلند می گوید: “دیر می شود.” سوالاتم تقریبا به پایان رسیده، نیم خیز می شود که برود. می پرسم پشیمان نیستید؟ خیلی محکم سمتم نگاه می کند و با لحن جدی می گوید:”اصلا، به هیچ وجه پشیمان نیستم. نه تنها پشیمان نیستم بلکه انگیزه ام در این 100 روز 100 برابر شده” باید برویم و بگذاریم “هوشنگ بازوند” استاندار کرمانشاه به جلسه برسد. برگه ها را برمی دارد و سمت میز می رود و آماده رفتن به جلسه بعدی. ساعت از 7 شب گذشته.... منبع: گفتگو از محبوبه علی آقایی خبرنگار ایسنا درج شده توسط : امین آزادبخت (مدیر سایت ) ...
بیماری روزئولا در کودکان، چیست و چه علائمی دارد؟
صورتی-قرمز و نسبتاً صاف یا کمی رشد کرده هستند. وقتی که فشار داده می شوند ، نقاط به رنگ سفید تبدیل شده و ممکن است حاله نوری اطراف آنها تشکیل گردد. روزئولا به طور معمول جدی نیست ؛ اما تب خیلی شدید می تواند تهدیدکننده حیات انسان باشد. اگر شما مشکوک به روزئولا هستید و فرزندتان تب بیش از 103 درجه فارنهایت داشته باشد یا تب او بیش از 7 روز طول بکشد ، هرچه سریعتر به پزشک متخصص اطفال مراجعه کنید. ...
کنجکاوی را از تئاتر گرفته ایم
ایران آنلاین /از همان موقع که با بازی اش در سعادت لرزان مردمان تیره روز در واپسین سال دهه هفتاد شمسی، چاره ای جز اعطای تندیس برای هیأت داوران جشنواره فجر نگذاشت تا سال 1393 که بعد از مدت ها دوباره به تئاتر بازگشت و این بار هم مورد توجه قرار گرفت. از آن روز تاکنون، اسکندری سعی کرده در نمایش هایی روی صحنه برود که خطی جز جریان غالب تئاتر امروز ایران را دنبال می کنند. تازه ترین مورد، مربوط به حضورش ...
گفتگوی اختصاصی با استاد دانشگاه شهید بهشتی جادوی پول و بانک - 12 | صمصامی: بانک، اسلامی نمی شود؛ انگار ...
بارها برای گرفتن نظرات حسین صمصامی، به دانشگاه شهید بهشتی رفته ام؛ حتی چند سال قبل، وقتی پس از بایکوتهای نانویسا، و در اتفاقی نادر کلاس پول، ارز و بانکداری را او ارائه کرده بود، مانند یک دانشجوی اقتصاد، هر هفته سر کلاس او حاضر شدم، که به تدوین منظومه ای رسانه ای از مدلی که او ارائه کرده بود منجر شد. حال بعد از مدتی غیبت، شنبه گذشته ساعت 10 با او قرار ملاقات گذاشتم. با اندکی تاخیر رسیدم ...
این پسره نماز نمی خونه... !
. سوار قایق شدیم تا برگردیم. پارو زدیم و هور را شکافتیم. هنوز مسافتی دور نشده بودیم که خمپاره ای توی آب خورد و پارو از دستش افتاد. ترکش به قفسه سینه و زیر گردنش خورده بود، سرش را توی بغلم گرفتم. با هر نفسی که می کشید خون گرم از کنار زخم سینه اش بیرون می زد. گردنش را روی دستم نگه داشته بودم، ولی دیدم فایده ای نداشت. با هر نفس ناقصی که می کشید، هق هقی می کرد و خون از زخم گردنش بیرون می جهید ...
خدایا از تو می خواهم که مرا از سربازان امام زمان (عج) قرار دهی
...> سخنی چند با امت سلحشور و غیور ایران خود را لایق نمی بینم تا بخواهم سخنی با امت شهیدپرور عزیزم داشته باشم و زبانم در این باره قاصر و الکن است. با سلام به امت همیشه در صحنه و غیور: شما امت اسلامی امتی هستید که تا به حال هیچ ضعف و لغزش در خود ندیده اید و هرگز نخواهید دید شما در قبال خون شهدا و خون هایی که ریخته می شود کاملا به وظایف خود آشنا می باشید و تا به حال هم که بیش از هشت ...
تناقض خاطرات سال67 بااظهارات سال93 هاشمی
عراق توانست بعد از تصرف جفیر و پادگان حمید به 15کیلومتری اهواز برسد. از جانب دیگر لشگر 3 زرهی و تیپ 33 نیروی مخصوص عراق برای اشغال خرمشهر و آبادان وارد عمل شدند و توانستند بعد از 34 روز مقاومت مردم خرمشهر، در 4 آبان 59 این شهر را به اشغال خود درآورند و همچنین با عبور از رودخانه کارون، آبادان را نیز محاصره کنند. صدام در مجموع طی چهار ماه از ابتدای جنگ موفق شده بود با حدود 6 ...
توضیحات آسرایی درباره سرطان حنجره اش
بعد از این عمل زبان من زخم شد و اشاراتی از سرطان را نشان داد، بعد از آزمایشات متوجه شدیم که سرطان خوش خیم است و بعد از عمل و چکاپ و رعایت های زیاد این مشکل برطرف شد. اگر قرار باشد به اولین آلبوم تان نمره ای بدهید عدد شما چند خواهد بود؟ قطعا این آلبوم را مردود می کنم؛ زیرا آلبوم خوبی نشد، اگر به عقب برگردم به هیچ وجه این آلبوم را نمی سازم، انتخاب شعر و تنظیم آهنگ خوب نبود به ...
نشست کارشناسان برای بهبود حال ناخوش صنعت دارو
... نماینده سردشت و پیرانشهر در مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه برای موضوع آرندی باید منابع مناسبی هزینه شود، افزود: کشور سوئیس چند درصد از منابع خود را صرف آرندی می کند؛ باید فناوری و تکنولوژی صنایع داروسازی را به روز کنیم؛ یکی از معضلات میزان منابع در اختیار صنایع داروسازی است به گونه ای که 5 شرکت وارد کننده به اندازه تمامی صنایع داروسازی نقدینگی دارند بنابراین باید منابع لازم تامین شود. ...
رابطه زناشویی مقعدی، عوارض دارد؟
سوال مخاطب نی نی بان: بعد از نزدیکی با همسرم از مقعد و هم از پشت دچار حالت تهوع و درد شدیدی زیر ناف شدم که کم کم به طرف سمت راستم و کل شکمم رسید. رفتم دکتر گفت کیست تخمدان راستت دچار خون ریزی شدید شده که عمل جراحی باز کردم. یعنی خونریزی کیستم مربوط به نزدیکی که کردیم، می شود؟ پاسخ دکتر مرجان قاجار، جراح و متخصص زنان، زایمان و نازایی: دوست عزیز با توجه به توضیحی که داده اید مربوط به نزدیکی است. اما از متخصص خودتان که شما را از نزدیک معاینه کرده است باید علت را بپرسید. در کل نزدیکی از مقعد بهداشتی نیست و اصلا توصیه نمی شود. ...
بعد از عمل کیست تخمدان، میشه رابطه داشت؟
سوال مخاطب نی نی بان: بنده به دلیل خون ریزی کیست مجبور به عمل جراحی باز شدم، که آپاندیسم هم دراوردن موقع عمل خیلی خون از دست دادم و بعدش دو کیسه خون تزریق کردن. الان 15 روزه از عملم می گذرد کمرم خیلی درد می کنه و درست نمی تونم بشینم. چرا؟ آیا جای بخیه ها محو میشه یا خیر؟ دکتر برام ژل سیکاکتیو تجویزکرده. و دکتر بهم گفت می توانی نزدیکی داشته باشی و مشکلی نیست ولی من میترسم به نظر شما مشکلی نیست ...
جراحی کیست زنانه، سخت است؟
سوال مخاطب نی نی بان: به دلیل خونریزی شدید کیستم مجبور شدم جراحی بازکنم که در طی عمل آپاندیسم هم در آوردن .الان 16 روزه از عملم گذشته. سمت راستم جای لوله ای که خون های اضافه را بیرون می کشیده و بالای بخیه هام سفت شده که وقتی دست میزنم چیزی شبیه استخوان احساس می کنم. می خواستم بپرسم آیا مسله مهمیه چیکار کنم؟دلیلش چیه؟ پاسخ دکتر اشرف آل یاسین، متخصص زنان و زایمان: دوست عزیز شما عمل سنگینی داشته اید، به همین دلیل باید از نزدیک معاینه و بررسی شوید تا در صورت لزوم سونو هم انجام دهید. ...
قرص دوفاستون و لکه بینی، بارداری ممکنه؟
سوال مخاطب نی نی بان: سلام، من سه ماه که متفورمین و دوفاستون میخورم، ماه اول بعد قطع دوفاستون سه روز بعد پریود اومد، ماه دوم دوتاش مونده بود تموم بشه شدم، این ماه یک هفته است تموم شده هنوز نشدم، دو روز پیش لباس زیرم یکم خون قهوه ای شد خیلی کم، پستان هام درد میکنه که ماه قبلم درد میکرد، علائم پریود هم داشتم که الان بهتر شد، سه روز پیش بی بی چک منفی بود، امکان بارداری هست؟ پاسخ دکتر ...
کارگردان روزی روزگاری : معلمم نگذاشت افسر شاه شوم
اینها را سعی کردم جفت بکنم با آن تصویری که چند ماه قبل دیده بودم. البته من اصلا تصور این را نداشتم که می شود فیلم ساز شد و آشناتر هم که شدم با سینما تصورم این بود که آدم هایی که در فیلم کار می کنند مثلا از یک کره دیگر آمدند! خوشبختانه باز من رشته هایی که زده بودم کنکور نتوانستم قبول بشوم و رفتم سربازی و بعد از سربازی باز اصفهان بودم و یک دوره نقشه کشی ساختمان دیدم و سربازیم تمام شد ...
تست بتا منفی، بارداری خارج از رحم دارم؟
سوال مخاطب نی نی بان: سلام من در شهریور ماه یکبار 2 روز بعد پریودم یکبار 8 روز و یکبار 15 روز بعد رابطه بدون دخول داشتم که در آخرین رابطه 2 عدد لونژیل خوردم ولی در دو رابطه قبلم نه. 7 روز بعد قرص پریود شدم که مثل همیشه بود ولی آبان فقط 1 بار لک داشتم. الان توی آذر 4 روز لک داشتم و الانم 9 روز خونریزی شدید دارم بصورتی که هنوز لخته ازم میره 3 بار بیبی چک گذاشتم منفی بود نوک سینمم فشار میدم مایع ...