سایر منابع:
سایر خبرها
کاشانه ابرار +عکس
؛ اگر کاری داشتند از منزل خارج نمی شدم و متقابلا خانم هم همیشه مراعات ما را داشتند، خود علامه طباطبایی صراحتا فرموده اند من خیلی مدیون خانمم هستم. آیت الله احمدی میانجی، استاد اخلاق ما بودند، روزی از دفتر یکی از مراجع تماس گرفتند که شما تشریف بیاورید برای حج و مسائل پاسخگویی مشرف شوید، خب همه آرزو دارند که سفر حج بروند حالا فکر کنید سفر بدون هزینه و بدون مقدمات فراهم شده است، ایشان اما ...
روی خط آفتاب
مابقی را نفی نمی کند. سلام. وقتتون بخیر. اول از همه خواستم بابت اصلاح مشکلات قبلی ازتون تشکر کنم. وضعیت مطالب خیلی بهتر شده تصاویر به راحتی قابل خوندن و مشکلات نگارشی هم به ندرت پیش میان مشکلی که امروز دیدم در مورد "چهارراه چه کنم" زاهدان بود. این چهارراه سال هاست که به نام چهارراه رسولی شناخته میشه (تقریبا از بدو پیدایش به همین اسمه) دلیل این نام گذاری هم اینه که شخصی ...
آیا جدا کردن سلبریتی ها از روشنفکران کار درستی است؟
پایین برای تغییر زندگی مردم شکل می گیرد هم وجود دارد که در نهایت تاثیراتش را در بالادست نیز می گذارد. بنابراین همیشه نگاه را از بالا به پایین نباید؛ دید از پایین به بالا هم می توان داشت. در جامعه امروز؛ چه نخبه های اندیشه؛ چه ستاره ها یا سلبریتی ها همواره بر مردم تاثیرگذار بوده اند و به صورت متناوب نقش هایی برعهده داشته اند. و آن وقت شما می گویید الگوشدن صرف سلبریتی ها بار منفی ندارد؟ ...
بامداد افشار: گفتگو را تماشاچی ها رقم می زنند
عرصه تئاتر شوند بیشتر از همه این کنجکاوی وجود دارد که بیایند و تمرین ها را ببینند. من فکر می کنم این اتفاق درباره گروه آقای رفیعی وجود دارد که از زمان تمرین هایشان یک کارگاه برگزار می کنند. یعنی فقط برای دانشجوها مفید است؟ من حدس می زنم که بیشترین مخاطب ها، کسانی باشند که می خواهند کار تئاتر بکنند و می خواهند ببینند این روند چطور پیش می رود و بعد هم برای مخاطب هایی که تئاتر را به صورت جدی تر نگاه می کنند، هم جالب است اما به غیر از این دو دسته فکر نمی کنم دسته سومی وجود داشته باشد. اگر این نوع اجرا در طول سال هم اتفاق بیفتد اوضاع تئاتری ما هم بهتر خواهد شد و شاید یک درصدی پیشرفت کند. ...
محمدعلی حدت: نمی توان در اصفهان بود و عاشق نبود
درست کنند، سینما هم همینطور است؛ ما تئاتر روحوضی داشتیم، وقتی سینما را آوردند آن چیزهایی را که خودشان می خواستند همراهش به ما دادند، درباره اینترنت و موبایل هم همینطور است، حالا شما فضای مجازی را فیلتر کن، خب آنها فیلترشکن می گذارند. نمی توانیم در این چیزها دخالت کنیم چون از آن ما نبوده است، از آن آنهاست و خودشان هم بلدند چه کار کنند. تمام اینها بر ما تحمیل شده است، حتی رانندگی هم به همین صورت بود ...
شب به خیر لغو برجام من
سفید از ملانیا پرسیده شما چرا به پرزیدنت گفتین از هیچی خارج نشه؟ ملانیا هم گفته، پرزیدنت شما کور خونده. فکر کرده من نمی فهمم اینها همه اش مانور است؟ همه اش بازی است؟ اول از معاهده پاریس خارج شد. بعد از یونسکو هم خارج شد. بعد گیر داد باید از برجام خارج بشه. حتما بعدش هم می خواد از عهده ازدواج من خارج بشه و بره دنبال همون ورپریده اسمش را نبر؟می گویند روزی ترامپ و امینم- خواننده آمریکایی- با هم صحبت ...
ناتوانی فقیه را نباید به فقه سرایت داد
حاضر آن رویکردهای فقهی فرضا در قوه قضاییه، قوه مجریه و قوه مقننه حکم فرما باشد من تردید دارم. برای ادعایم هم دلایل مختلفی دارم: مثلا آیا در این رویکردهای فقهی، جایگاه و اعتبار مردم و اداره شوندگان که اعتبار بس بلندی است، وجود دارد و آیا نظر مردم ملاک اساسی است چراکه بدون نظر مردم نمی شود مال و اموال آنها را هزینه کرد بدون رضایت آنان هزینه کردن باعث اشتغال الذمه می شود. بسیاری از بحث های ...
روزگار مهندس بازرگان در قامت نماینده مجلس
به دنبال منافع شخصی و گروهی نبودند که فقط از اعضای خودشان در لیست قرار دهند. در خود نهضت آزادی اختلافی برای معرفی افراد خارج از حزب وجود نداشت؟ مخالفتی به خاطر ندارم. وقتی به افراد لیست هم نام نگاه می کنید، می بینید همه شایسته هستند. کوشش شده بود که بهترین کسانی که می توانند مردم تهران را نمایندگی کنند در لیست قرار گیرند. باوجود نگرانی ای که ما داشتیم- بعد از تبلیغات و ...
خانه ام موزه است و اثری از من در موزه ها نیست!
و طمع دست به دست هم می دهند و همه چیز را از تو می گیرند و لحظۀ آخر متوجه می شوی چقدر اشتباه کردی و همه اینها هیچ و پوچ بوده است. اگر از تاریخ فرهنگی و دینی و ملی خودمان درس بگیریم و به هم آموزش بدهیم خیلی چیزها فرق می کند. تفاوت میان شما و هم نسلان شما با جوانان امروز از کجا ایجاد شده است؟ یادم هست کوچه ای به نام "خلجا" در خیابان شاه (طالقانی فعلی) بود، خانه ما ابتدا در کوچه ...
پیشنهاد باقی به مستند قائم مقام: حاضرم برملا کنم
جامعه روحانیت که الان شاید خاطرم نباشد – به این جمع بندی رسیدند که برویم با ایشان صحبت کنیم، بالاخره حرف او را بشنویم و حرف خودمان را بگوییم. طبیعتاً این پیشنهاد تصویب شد، چون تقریباً نظر همه بود. حالا چه کسی برود؟ گفتند جناب آقای جوادی آملی، جناب آقای یزدی و من هم که آنجا بودم و از کوچک ترین های شان بودم گفتند خود شما، شما 3 نفر بروید با ایشان صحبت کنید که ببینیم ایشان حرفش چیست. وقتی از ایشان ...
آرایشت را پاک کن، بعد وارد شو
من خیلی مریض نیستم و می توانم چادر سر کنم؛ اما کسی که حال ندارد چه کار کند؟ حالا همه چیز درست است، همین یک قلم مانده است . مأمور حراست که به شنیدن این حرف ها عادت دارد، رو به او می کند و می گوید این قانون بیمارستان است. به ما گفته اند بدون چادر کسی حق ندارد وارد بیمارستان بشود؛ اما کسانی که عمل کرده اند، عصا دارند یا شکستگی دارند، مجبور نیستند چادر سرشان کنند. از بس که همه اعتراض کردند، چادر را ...
تکلیف ما مشخص است؛ تمام هستی خود را برای ولایت فقیه می دهیم/ مردم ما کسانی هستند که برای انتخابات ساعت ...
بعضی می گویند مردم آمده بودند. کدام مردم؟ میلیون ها نفر می آیند رأی می دهند، اینها مردم نیستند؟ آن وقت یک جمعیت چند صد نفری می شوند مردم؟ بعد چه کار می کنند؟ اموال مردم را آتش می زنند، مردم را ضرب و جرح می کنند. متأسفانه رادیو و تلویزیون هم خوب کار نمی کند، بایستی قوی برود جلو و بگوید اینها همه فتنه گر هستند، ...
مخاطب اینستاگرام از تلویزیون بیشتر است
همین طور. پر هستند از طنز دو پهلو که این طور آزاد می گذارند. پس از نظر شما طنز دو پهلو ایرادی ندارد. ایرادی ندارد، اما خودم معمولا استفاده نمی کنم. سعی می کنم به سمت بی ادبی نروم، چون یک عده نشسته اند که فقط قضاوت کنند و... شما می گویید ملت ما به خنده نیاز دارند. وجود این همه page که محتوای طنز دارند، خوب است یا بد؟ اگر راه را درست بروند خیلی هم خوب است ...
مراقب تله ها باش!
نوآوران آنلاین - حتما شما هم تا به حال با موضوعی در مسائل دینی مواجه شده اید که آن را خرافه بدانید.مخصوصا حالا که شبکه های اجتماعی در فضای مجازی گسترش غیرقابل وصفی یافته، متن هایی از این جنس بیشتر هم شده اند. خب چه باید کرد؟ چطور باید خرافه ها را شناخت؟ چطور می توان به مقابله با آنها پرداخت؟ 1- خرافه چیست و به چه معناست؟ گام اول برای مقابله با خرافات این است که بدانیم اساسا ...
می شود امپراتوری رسانه ای صهیونیستی غربی را شکست داد
.... نباید اجازه داد که این امپراتوری خطرناک و سهمگین تبلیغاتی غرب که عمدتاً دست صهیونیست ها است، این مسائل مهمّ دنیای اسلام را ندیده بگیرد. من حالا به بعضی از آنها اشاره میکنم؛ مسئله ی فلسطین یکی از مسائل بسیار مهم، بلکه مهم ترین مسئله ی دنیای اسلام است، بکلّی ندیده گرفته میشود این فشارها و این مشکلاتی که برای ملّت فلسطین وجود دارد. به نظر ما میشود امپراتوری رسانه ا ی صهیونیستی غربی را شکست داد ...
اجرای اکثر پروژه های عمرانی شهر کرمان خارج از بودجه بوده اند / این وضعیت را پیش بینی می کردم
و شما اگر حساب کنید تا پایان سال 4 ماه داریم و با فروردین هم 5 ماه می شود. اگر 5 تا 300 نفر را هم حساب کنیم، هزار و 500 نفر می شود. درحالی که ما در آنجا نزدیک به 2 هزار و 500 قبر آماده داریم. اگر خدایی نکرده اتفاق ناگواری نیفتد ما تا پایان فروردین 97 مشکلی نخواهیم داشت. افزایش قیمت قبور یکی از چالش هایی است که مردم با آن مواجه هستند. ما امسال افزایش قیمت قبور را نداشتیم. ...
هوشنگ بازوند چرا استانداری کرمانشاه را انتخاب کرد؟!
هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید [...] هنوز چند نفری مقابل دفتر ایستاده اند و صدای چند نفری هم از داخل اتاق به گوش می رسد، مدیر دفتر مدام از مقابلمان رد می شود و هربار که داخل اتاق می رود وقت جلسه را متذکر می شود. تردد افراد به اتاق تمامی ندارد و بالاخره مدیردفتر بعد از تردد چند باره افراد مختلف می گوید که می توانیم داخل اتاق شویم... میز بزرگ انتهای اتاق رانگاه می کنم، اما آنجا نیست. خیلی راحت یک گوشه اتاق پشت میزی که چند صندلی دورش چیده شده نشسته و تلی از برگه ها جلوی دستش است و گوشی به دست برگه ها را مدام بالا و پایین می کند. چند لحظه ای منتظر می مانم تا کارش با برگه ها و این گوشی که لحظه ای از دستش جدا نمی شود تمام شود. گوشی را که قطع می کند، با کشیدن نفسی عمیق سریع می گوید: “خب، من در خدمتم” هنوز صحبت را شروع نکرده مدیر دفتر وارد می شود و وقت جلسه بعد را متذکر می شود که 15 دقیقه بیشتر فرصت نیست و جلسه بعدی شروع می شود. این کوتاهی وقت مجابم می کند بی مقدمه سر اصل مطلب بروم، حالا 100 روزی می شود که به کرمانشاه آمده و برای همین بی مقدمه می پرسم، چرا کرمانشاه آمدید؟ نگاهش که سنگین می شود، می گویم: وزیر کشور گفت که سه استان را به شما پیشنهاد داده اند، چرا از این میان، کرمانشاه را انتخاب کردید؟ با خودش سوال مرا بلند بلند تکرار می کند:” چرا کرمانشاه را انتخاب کردید؟” و با چشمانش دوردست اتاق را نگاه می کند و می گوید: “دیپلم که گرفتم رفتم دانش سرا، مدتی آنجا ماندم که بعدها معلم شوم، اما دیدم با روحیه من نمی خواند. 17 اسفند ماه سال 61 بود که همراه دوستانم راهی کردستان شدم، آن زمان کوموله و دموکرات در کردستان بود و شرایط سخت بود. دوستانم برگشتند اما من ماندم و علی رغم همه سختی ها 48 ماهی را در کردستان سپری کردم. مبارزه با شرایط سخت را همیشه دوست داشتم بعدها این روحیه را در سمت های اجرایی مختلف هم داشتم. زمان شروع دولت یازدهم سه استان مرکزی، همدان و لرستان را به من پیشنهاد دادند که من لرستان را انتخاب کردم. آن زمان لرستان بیشترین نرخ بیکاری را داشت و برای همین فکر می کردم می توانم آنجا قدری از مشکلات را حل کنم و خداروشکر اتفاقات خوبی هم افتاد. شروع دولت دوازدهم هم سه استان مازندران، گلستان و مرکزی پیشنهاد شد و برای من واقعا فرقی نداشت که کدام استان بروم، اما مدتی بعد کرمانشاه هم پیشنهاد شد و وزیر کشور گفت: کرمانشاه می روی. من هم گفتم می روم و با توجه به شناخت حدودی که از مشکلات اینجا به ویژه بیکاری داشتم گفتم که حتما کرمانشاه می روم.” وقتی از اصرارش برای آمدن به کرمانشاه می گوید، برای پرسیدن سوال بعدی دچار تردید می شوم! آرام می پرسم تا شاید تلخی سوالم آزاردهنده نباشد، یادش می آورم مدیری غیرکرمانشاهی است و به اصطلاح خودمان غیربومی و از این می پرسم که با وجود همه مقاومت هایی که برای آمدنش به کرمانشاه وجود داشت، چرا باز کرمانشاه را انتخاب کرد؟ چندثانیه سکوت می کند و بعد هم با لحنی قاطع می گوید: “خداوکیلی دنبال این بودم که قدری از مشکلات بیکاری کرمانشاه را حل کنم. در لرستان تجربه خوبی داشتم و فکر کردم می توانم در کرمانشاه از این تجربه استفاده کنم، البته نمی دانم موفق می شوم یا نه، اما همین الان هم خیلی خیلی امیدوارم که این کار را انجام دهم” صداقت کلامش جسارت پرسیدن سوال بعدی را به من می دهد و از مهمان های لرستانی در روز “معارفه اش” می پرسم که چه کسی از آنها برای حضور در این مراسم دعوت کرده بود؟ “خداوکیلی خودشان آمده بودند و من احدالناسی را دعوت نکردم. در روز معارفه از استانهای همدان و مرکزی هم آمده بودند چون من آنجا هم خدمت کرده بودم و این میهمانان برای بدرقه آمده بودند” از وقتی به کرمانشاه آمده پُرکاریش حسابی زبان زد شده، اینکه اصلا خواب ندارد و شب و نصفه شب جلسه می گذارد و همه مدیران باید حاضر باشند، برگزاری جلسات در ساعت های غیرمتعارف 12 شب و 6 صبح. می پرسم روال همیشگی کارش است یا نه فکر می کند کرمانشاه به کار بیشتری نیاز دارد؟ خیلی سریع و بدون لحظه ای درنگ می گوید:” نه، عادت همیشگی من است، از قبل هم بوده، در لرستان هم اینطور بود و هرجا رفتم همین طور بوده و همین طور خواهد بود” می گویم خیلی ها فکر کردند که اول کارتان برای اینکه نشان دهید پرکار هستید اینگونه کار می کنید و بعدا همه چیز به روال عادی بر می گردد که با قاطعیت می گوید:” سه ماه گذشته و حجم کاری من و مدیران روز به روز بیشتر شده و در روزهای پس از زلزله شدت هم گرفت و اگر عمری باشد و دعا کنید که بیمار نشوم با همین شدت ادامه خواهد داشت” انگار یاد خاطره ای افتاده باشد کمی مکث می کند و بعد لبخندی می زند و می گوید:” اولین جلسه صبح زود بود که دیدم همه مدیران کرمانشاه حاضر شدند، برای خودم تعجب برانگیز بود و مطمئن شدم اینها از مدیران لرستان همه چیز را درباره من پرسیده اند و می دانند روال کار من چگونه است و همه صبح زود در جلسه حاضر شده اند” پرسیدن این سوال تکراری برایم ملال آور است که بالاخره این قطار چه شد؟ به بازدیدش از پروژه راه آهن در 25 مهرماه و در روزهای اول کاری اش اشاره می کنم، اینکه تاکید کرده بود تا رسیدن قطار به کرمانشاه کارهای زیادی مانده و قولی برای افتتاح نمی دهد و با این حرفش آب سردی روی تن ما کرمانشاهیان ریخت... خودش هم انگار مثل ما تلخی این انتظار سخت را چشیده باشد، با کشیدن نفس عمیقی می گوید:” سه پروژه روی ما فشار عجیبی آورده و افکار عمومی به شدت پیگیر آن هستند. یکی پالایشگاه آناهیتا، یکی پتروشیمی اسلام آبادغرب و یکی هم این پروژه قطار کرمانشاه. برخی پروژه های اقتصادی در برخی استان ها هستند که از حالت یک پروژه عادی تبدیل به یک مطالبه اجتماعی می شوند و این سه پروژه چنین وضعیتی دارند” مدتی مکث می کند و خیلی محکم و با همان تکیه کلام همیشگی اش می گوید: “خداوکیلی مشکل راه آهن کرمانشاه ضعف مدیریتی است که اینقدر طولانی شده. مشکلاتی سر راه افتتاح این پروژه وجود دارد که هفته گذشته با وزیر راه جلسه داشتیم و دو معاون وزارت قول دارند که مشکلات را حل و فصل کنند و پیگیری که کردم قول 22 بهمن را برای افتتاح به من دادند” با ناباوری می گویم یعنی واقعا 22 بهمن افتتاح می شود؟ زیر لب آرام و متفکرانه و کمی هم با تردید می گوید:” به نظرم بشود. گیرهایی دارد که اگر رفع کنند می شود 22 بهمن پروژه را افتتاح کرد، اما از طرف من هیچ قولی ندهید” این صحبت را که می کند انگار بخواهد دوباره مطمئن شود وسط مصاحبه شماره یکی از مسئولین وزارت راه را می گیرد و روی بلندگو می گذارد گوشی را که برمی دارد می گوید:” کی این پروژه را آماده می کنید؟” و آن طرف خط قول افتتاح برای 22 بهمن را می دهد، انگار باور نکرده، دوباره می پرسد: “خداوکیلی کی این پروژه آماده می شود” و باز هم همان تاریخ 22 بهمن از آن طرف خط تکرار می شود... گوشی را که قطع می کند، نگاهش را سمت من می گیرد و می گوید: ” این است، می گویند 22 بهمن، اما من قولی نمی دهم” از قطار و آرزوی محال رسیدنش می گذرم و روزهای پرهیجان و پُرکار اربعین را برایش یادآوری می کنم، از این که از راه نرسیده راهی قصرشیرین شد تا “خسروی” را پذیرای هزاران زائر اربعین کند... لحنش مصمم می شود و با جدیت خاصی می گوید “به هر شکل ممکن دنبال این هستم که مرز خسروی را برای عبور و مرور زائران باز کنیم. نیاز به یک سری کارهای دیپلماسی دارد که در جلسه با وزیر امور خارجه قطعا پیگیر آن خواهم بود. من اعتقاد دارم که محور اصلی توسعه کرمانشاه “توریسم گردشگری” است و باید تا می توانیم در این حوزه سرمایه گذاری کنیم و اگر بخواهیم این محور توسعه شکل بگیرد، هنر ما این است که از مرزهای استان استفاده کنیم. الحمدالله در حال حاضر مرز پرویزخان باز شده و مرز سومار هم احتمالا تا یک ماه آینده تبدیل به مرز رسمی شود و باید از این مرزها به عنوان یک فرصت خوب برای توسعه استان استفاده کنیم. ” از قاطعیت روزهای اولش در اعلام خبر بازگشایی مرز “خسروی” برای عبور زائران می پرسم و اینکه چرا دست آخر این اتفاق که کلی مردم کرمانشاه و مرزنشینان برایش ذوق کرده بودند نیفتاد که می گوید:” یک سری کارها و اقدامات دیپلماسی نیاز است که دست ما نیست و از روز اول قرار بود این مرز باز شود و ما قطعا پیگیر بازگشایی آن خواهیم بود” سراغ زخم عمیق و قدیمی کرمانشاه می روم و از بیکاری کرمانشاه می پرسم و برای استانداری که خودش بهتر می داند بیکاری کرمانشاه در چه رتبه و جایگاهی است و چه تعداد بیکار داریم وضعیت حاد و بحرانی “بیکاری” استان را شرح می دهم... یادش می آورم که در شورای اشتغال استان به مدیران تاکید کرده بود عددی برای ایجاد اشتغال در سال جاری بدهند و از آنها تعهد گرفته که عدد اعلام شده را محقق کنند. با لحنی ناباورانه می پرسم این وعده عملی می شود؟ “با مدیران استان میثاق نامه ای امضا کردیم که باید تعداد شغلی که برای امسال پیش بینی شده محقق شود و قطعا در صورت کم کاری هر مدیر باید پاسخگوی ما و مردم باشد. کار سختی نیست تحقق این تعداد شغل و ظرفیت ما واقعا بیشتر از اینهاست و همه مدیران می دانند تحقق 17 هزار شغلی که برای امسال پیش بینی شده کار چندان سختی نیست” نفس عمیقی می کشد و ادامه می دهد: “می دانی، مشکل ما این است که دپوی بیکاری داریم و همین حالا حدود 145 هزار نفر در استان بیکارند و مثل یک سیل سالی 7500 نفر به آنها اضافه می شود. مدیران ما هم باید جلوی سیل را بگیرند و برای آنها اشتغال ایجاد کنند و هم باید فکری به حال این دپوی بیکاری کرده و برای آنها اشتغال ایجاد کنند.” بعد جوری که خودش هم ابراز شگفتی می کند با تاکید می گوید: ” 145 هزار نفر بیکار، شوخی نیست، این یعنی 10 لشگر آدم بیکار” در فکر فرو می رود، برای تغییر موضوع سراغ “بودجه” را می گیرم و از گله مندی اش از بودجه امسال استان و کم کاری مدیران برای گرفتن بودجه بیشتر می پرسم و تاکید می کنم که واقعا کم کاری مدیران کاهش بودجه استان را رقم زده؟ فکرش بیشتر می شود و بعد از مدتی می گوید:” نه، البته یک مقداری کم کاری بوده ولی یک مقدار دیگر هم برمی گردد به درگیری مدیران در بحث زلزله و از طرف دیگر یک مقداری بودجه کشور هم در مجموع کاهش پیدا کرده” اسم مدیران که وسط می آید، سراغ برنامه کلی اش برای تغییر مدیران و فرمانداران استان را می گیرم و اینکه تاحالا فقط یک معاونت استانداری تغییر کرده.... با لبخندی از من و افکار عمومی فرصت می خواهد و می گوید:” شما و افکار عمومی باید به ما فرصت بدهید چون حداقل شش ماه لازم است تا یک مدیر سایر مدیران را شناخته و بخواهد تغییراتی اعمال کند. یکی از تغییرات مهم تغییر معاون سیاسی بود که انجام شد و مشغول ارزیابی های لازم در این مسیر هستیم. از فشار احزاب سیاسی و اعمال دیدگاه سیاسی در انتخاب مدیران جدید می پرسم که با بالابردن سر نفی می کند و می گوید:” ملاک اصلی من برای انتخاب مدیران قدرت ریسک پذیری است و ضمن بهره گیری از نظرها و مشورت های دلسوزانه واقعا برایم فشار چه از ناحیه احزاب سیاسی و چه از نواحی دیگر مطرح نیست. مدیری که ریسک پذیر نباشد با شرایط کرمانشاه نمی تواند کار کند. ما نرخ بالای بیکاری بویژه در میان جوانان داریم و عملا در شرایط بحران هستیم و شرایط بحرانی و خروج از آن، مدیر ریسک پذیر می طلبد که تاوان هزینه ها را بدهد” از اولویت بومی و غیربومی بودن در انتخاب مدیران می پرسم با تردید می گوید:” اولویت با مدیران بومی است، اما اگر این را مدنظر قرار ندهیم ممکن است مدیران قوی تری انتخاب کنیم” از ضرورت تغییر مدیران می پرسم با نگاه عمیق و لحن تامل برانگیزی می گوید:” همین را بدانید در این زلزله تعداد مدیرانی که خوب کار کردند واقعا کم بودند” و به همین حد بسنده می کند. سرش را پایین می اندازد و برگه ها را بالا و پایین می کند...خیلی بی مقدمه می پرسم چطور نقدتان کنیم؟ با لبخند سرش را بالا می آورد. می گویم خودتان روی نقد و نقادی تاکید دارید حالا خودتان بگویید چطور نقدتان کنیم؟ با همان لبخند سریع می گوید:” هرجور دوست دارید نقد منصفانه کنید، واقعا از نقد منصفانه لذت می برم. بعد لبخندش بیشتر می شود و می گوید: ” اما اگر هم از نقد فراتر رفت و به تخریب هم رسید باز هم ایراد ندارد قضاوت را به مردم می سپاریم چون مردم آگاه و هوشیارند. من اصلا نگران نقد نیستم” از دیدش به کرمانشاه در این 100 روز می پرسم، اینکه کرمانشاه را طی این مدت چطور دیده؟ نگاهش را روی برگه ها متمرکز می کند و می گوید: “دارم یک کتاب راجع به خاطرات زلزله می نویسم، فکر کنم کتاب خوبی شود” سکوت می کند و بعد سریع و محکم می گوید: “یک ذره ای هوایش غبارآلود است و شفافیت های بسیاری پشت پرده این غبار وجود دارد، حیف نمی توانیم این غبار را کنار بزنیم و شفافیت ها بیرون بیایند، باید برویم جلو تا این شفافیت ها بیرون بیاید. زمان می خواهد. اگر از من بپرسند کرمانشاه چه سرزمینی است می گویم سرزمینی است که فرصت های بسیاری را سوزانده، کرمانشاه به استانها و منطقه غرب خدمات می دهد و ظرفیت های خوبی دارد که باید از آنها استفاده شود، اما در مجموع می توانم بگویم کرمانشاه آینده خوبی دارد” مدیردفتر حالا بعد از چندباری آمدن و رفتن و پنهانی وقت جلسه را متذکر شدن، این بار روی برگه کاغذ باز زمان جلسه بعدی را یادآوری می کند و جلوی ما بلند می گوید: “دیر می شود.” سوالاتم تقریبا به پایان رسیده، نیم خیز می شود که برود. می پرسم پشیمان نیستید؟ خیلی محکم سمتم نگاه می کند و با لحن جدی می گوید:”اصلا، به هیچ وجه پشیمان نیستم. نه تنها پشیمان نیستم بلکه انگیزه ام در این 100 روز 100 برابر شده” باید برویم و بگذاریم “هوشنگ بازوند” استاندار کرمانشاه به جلسه برسد. برگه ها را برمی دارد و سمت میز می رود و آماده رفتن به جلسه بعدی. ساعت از 7 شب گذشته.... منبع: گفتگو از محبوبه علی آقایی خبرنگار ایسنا درج شده توسط : امین آزادبخت (مدیر سایت ) ...
کفاش: پای ما به تایلند باز است ولی به میانمار و یمن باز نیست
خب اکنون کار داعش روی نقشه تمام شده و دیگر داعشی وجود ندارد. امروز ما چگونه می توانیم برای بیست، پنجاه و صد سال آینده مان حرفی داشته باشیم؟ با این شرایط تحلیل شما چیست؟ ما چه چیزی را از دست داده ایم؟ براساس همین مواد موجود، چرا نویسندگان کاری نکردند؟ کفاش: من رویارویی قدرت ها در فصل معاصر از حیات بشر را رویارویی روایت ها می دانم. جنگ روایت ها. کفاش: این ...
روحانی امنیتی ترین رئیس جمهور 40 سال گذشته/ رسانه های دولت در حال عادی سازی مذاکرات موشکی هستند/ درصورت ...
چیزی می روید سر میز مذاکره ؟ رسما اعلام کردند روی موشک بحث می کنیم. و امروز آقای روحانی منتظر است شرایط آماده بشود. تغییر سبک زندگی خواسته مردم نیست آقای روحانی در دیدار اخیر با مسوولین وزارت اقتصاد متاسفانه اعلام کرد که مردم چیز دیگری می خواستند و نه به گرانی نبود. برای فرار از آنچه که خودش باید پاسخ دهد ، می گوید مردم می خواهند سبک زندگی خود را عوض کنند و شما نمی گذارید ...
کاهش وزن چگونه زندگی تان را تغییر می دهد؟
...، شانس او هم کمتر می شود. حتی ممکن است بدتر هم شود. مثلا شانس یک خانم چاق، در زمینه کار کمتر از همتایان مردش است. این یک حقیقت تلخ است، اما در دنیای امروز وجود دارد. ممکن است با حساسیت های فصلی خداحافظی کنید. اگر در فصل بهار و زمانی که گل ها شکوفه می دهند، چشمانتان به خارش می افتد ممکن است به خاطر وزنتان باشد! دلیلش این است که اضافه وزن می تواند به غدد آدرنال و سیستم ...
گفتگوی اختصاصی با استاد دانشگاه شهید بهشتی جادوی پول و بانک - 12 | صمصامی: بانک، اسلامی نمی شود؛ انگار ...
: یعنی ساز و کارهایشان برای فعالیتهای واقعی مناسب نیست. یعنی اگر شما بخواهی سرمایه گذاری کنی، انواع و اقسام دارد، چند هزار زمینه فعالیت مختلف وجود دارد؛ صنعت، کشاورزی، خدمات و انواع دیگر؛ بانک باید اشراف داشته باشد که سرش کلاه نرود؛ خب نمی تواند، در این همه انواع فعالیت که متخصص نیست. نتیجه اینکه فقط به مشتری پول می دهد؛ این بانک برای این ساخته نشده؛ برای مبادله ایها هم به همین ترتیب؛ کار ...
متن کامل سخنان رهبری در دیدار رؤسای مجلس کشورهای اسلامی [+صدا]
تفاوتهای نژادی، منطقه ای، زبانی، فرقه ای، بین ما اختلاف ایجاد کند. ما این را به همه گفته ایم، امروز هم میگوییم و همواره گفته ایم. حتّی کسانی که با ما صریحاً دشمنی کرده اند، ما به آنها هم گفته ایم که ما آماده هستیم با شما برادرانه برخورد کنیم؛ البتّه خب بعضی ها نمیتوانند این کار را بکنند، از بعضی از دولتها این کار برنمی آید، لکن عقیده ی ما این است که دنیای اسلام با جمعیّت زیاد، با امکانات فراوان ...
شورای امنیت ملی شاه چگونه در باره سرکوب بحث می کرد؟بختیار: کسی می بَرد که یک ربع بیشتر استقامت کند
آفتاب نیوز : اعضای جلسه شامل شاپور بختیار (نخست وزیر و رییس جلسه)، ارتشبد قره باغی (رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران)، تیمسار رحیمی و احمد میرفندرسکی (وزیر امور خارجه) هنوز باور ندارند که انقلاب قریب الوقوع است. هنوز نمی دانند کمتر از یک ماه بعد رژیم شاهنشاهی سقوط خواهد کرد. ارتشبد قره باغی هنوز خبر ندارد که باید ماه ها مخفیانه در تهران زندگی ک ...
سنت شکنی تجاری به سبک فهرست مقدس
و حتی عدم تلاش تهیه کننده برای اکران این فیلمها، مدعی شد که نفس ساخت فیلم و جذب بودجه و سرمایه از منابع مالی دولتی و غیردولتی مختلف به خودی خود یک اقتصاد چرب و نرم برای برخی تهیه کنندگان است. شگردی که مهم ترین رکن هر فیلم سینمایی را که نمایش، اکران و گیشه است را اصلا مورد نیاز خود نمی بیند و در همان مرحله تولید از خلاهای موجود قانونی و فرهنگی و تشتت مراکز فرهنگی کشور سود برده و به بهانه جذب سرمایه ...
صهیونیست ها، روزی شعار از نیل تا فرات را می دادند اما اکنون برای محافظت از خود مجبور به دیوارکشی شده ...
اسلامی است. ما بایستی نگذاریم که تفاوتهای نژادی، منطقه ای، زبانی، فرقه ای، بین ما اختلاف ایجاد کند. ما این را به همه گفته ایم، امروز هم میگوییم و همواره گفته ایم. حتّی کسانی که با ما صریحاً دشمنی کرده اند، ما به آنها هم گفته ایم که ما آماده هستیم با شما برادرانه برخورد کنیم؛ البتّه خب بعضی ها نمیتوانند این کار را بکنند، از بعضی از دولتها این کار برنمی آید، لکن عقیده ی ما این است که دنیای اسلام با ...
روی خط آفتاب
1312- سوسیس و کالباس، نوشابه ها ی گازدار، سیگار، چیپس و پفک و امثال این ها از دوران کودکی من تا الان که 47 سال از خدا عمر گرفته ام، وجود داشت. آن زمان از شبکه ها ی اجتماعی و روزنامه ها مانند حالا خبری نبود و کسی هم درباره مضرات آن ها چیزی نمی گفت. آیا تغییراتی در آن ها ایجاد شده که اکنون به مضرات شان پی برده اند و هشدار می دهند؟ برخی ها بر این عقیده اند اگر تولید و توزیع برخی محصولات مضر و سرطان ...
شطرنج مثل چالش زندگی پیش روی ماست
.... * آیا فعالیت های شطرنجی تان با درس و زندگی شخص تداخل ندارد؟ تاثیر مثبت و منفی آن بر زندگی عادی چگونه است؟ آرمان شاه زمانی: در واقع می شود گفت برای شطرنج باز حرفه ای، این تداخل محسوب نمی شود، بلکه می تواند باعث برنامه ریزی بهتر برای رسیدگی به همه امور هم بشود، شطرنج باز حرفه ای ممکن است یک چهارم از سال را توی مسابقه باشد و عملا این جزیی از زندگی عادی شطرنج بازان هست . ...
قاضی پور از توضیحات وزیردادگستری درباره حقوق کارکنان شورای حل اختلاف قانع شد
[] نماینده مردم ارومیه در مجلس از توضیحات علیرضا آوایی وزیر دادگستری درباره حقوق و مزایای کارکنان شورای حل اختلاف قانع شد. نادر قاضی پور در نشست علنی امروز (سه شنبه 26 دی ماه) مجلس شورای اسلامی پس از توضیحات علیرضا آوایی در خصوص حقوق کارکنان شورای حل اختلاف گفت: بنده از پاسخ وزیر قانع نشدم،اما وزیر را در این باره هیچ کاره می دانم و باید سوال نمایندگان از رئیس جمهور اعلام ...
حمایت از پیام رسان های داخلی در دستور کار قرار گیرد
کارکنان شورای حل اختلاف بدهند در حالی که حداقلی که برایشان در نظر گرفته اند970 و 980 هزار تومان است حالا یکی از مفسده می تواند این باشد که این پول حداکثر پول کرایه ماشین آنها خواهد بود خدایی ناکرده مواردی خواهد شد که اینها از مردم پول بگیرند یعنی شورای حل اختلاف که بنا شد فرصتی شود برای عزت و امنیت کشور چون همه قشرهای مردم در آن هستند خودش تبدیل به یک نقطه آسیبی بشود و یک فسادی بر فسادهای موجود ...
کارگردان روزی روزگاری : معلمم نگذاشت افسر شاه شوم
قول خودشان یعنی مثلاً ممکن بود پنج، شش نفر با همدیگر بروند در یک بخشی بایستند سوخت بکنند و خروارها را بار کنند برگردنند. در طول راه خب اغلب صحبت از صحرا بود و ماجراهایی که در صحرا اتفاق افتاده بود. حالا بعضی ها ممکن است چوپان بوده باشند و بعضی ها هم نبودند شنیده هایی داشتند و من شیفته این قصه ها هم بودم که اغلب درگیری در آن بود و به قول جوان های امروز این ها اکشنی بودند. مثلاً دعواهایی که با اهالی ...