سایر منابع:
سایر خبرها
نگاهی بر چند کتاب با موضوع دفاع مقدس
حالا کارمند شهرداری و پدر سه دختر بود. مصاحبه هایم با او تا عصر آخرین روزهای زمستان آن سال ادامه یافت و اکبرزاده از خانواده، انقلاب، روزها و ماه های حضورش در جنگ تحمیلی حرف زد؛ آنگونه که نه سرما را حس کردیم و نه گذر زمان را. اکبرزاده به سؤال های لازم برای رسیدن به جزئیات و دقت بیشتر در صحت وقایع پاسخ داد و برای شکل گرفتن سربازان نیار 77 ساعت حرف زد. هنگام مصاحبه نام همرزمان زادگاهش را یادداشت کردم و ...
گفت و گو با عزت الله فولادوند ؛ زمینه و زمانه آقای مترجم
اش پرسید. قاب عکس های دور و اطراف خانه را نشانش دادیم و گفتیم ما را ببرید داخل این قاب عکس ها و داستان هر کدام را برای مان بگویید. قاب عکس نیم تنه یکی از رجال قاجار را نشان دادم و پرسیدم بگویید او کیست؟ مِن و مِن کرد. دلش نیست از گذشته خودش حرف بزند. از سوال پرسیدنی که مخاطب مستقیمش خودش باشد گریز دارد. دوباره که پرسیدم گفت: فقط برای خودت می گویم. بلند شد، قاب عکس را برداشت، داد دست ...
اقتدار ایران اسلامی، مرهون دوراندیشی رهبر انقلاب
...: من وقتی صحنه نابخردانه آن نادان در آتش زدن پرچم ایران را دیدم خیلی دلم سوخت؛ گفتم ای کاش به جای پرچم من را (نه تصویر من را) بلکه من را ده بار آتش می زد؛ چرا که ما برای سرافرازی این پرچم در هر قله ای ده شهید داده ایم. فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران با بیان اینکه دفاع مقدس مکمل انقلاب بود، تصریح کرد: کاربرد کلمه مقدس در مورد جنگ 8 ساله به دلیل شکل گیری و وقوع اتفاقات آن است که منشأ آن ها ...
روایت منتشر نشده شهید تقوی از اولین فرمانده ایرانی لشکرِ عراق
بود که به اجبار در جنگ عراق علیه ایران حضور داشتند. اسماعیل دقایقی درسال 1333 در شهر بهبهان استان خوزستان در خانواده ای متدین چشم به جهان باز کرد. او پس از اتمام دوران دبیرستان، در سال 1349 در کنکور هنرستان شرکت ملی نفت شرکت کرد و پس از قبولی، به ادامه تحصیل در آن هنرستان پرداخت. اسماعیل در همین هنرستان با محسن رضایی فرمانده کل سپاه در دوران دفاع مقدس آشنا شد. در طول دوران پیروزی انقلاب ...
روایتی از پایی که جا ماند...
به گزارش دولت بهار به نقل از فارس، خبر تمام شدن جنگ که رسید شادی در کشور پیچید، در شهرها، کوچه ها. از آن روز امنیت، آزادی و شادی ماند برای ما؛ برای ما که هنوز هم با غرور و افتخار از دفاع مقدس حرف می زنیم و به غیرت و رشادت رزمندگان مان می بالیم. اما داغ ماند برای پدر و مادری که پسر تازه جوان شده اش را راهی جنگ کرد و از غصه دوری دم نزد، سختی اش ماند برای شیرزنی که مردانه پشت همسر رزمنده اش ایستاد و ...
سردارسلیمانی:کاش بجای پرچم ایران،مرا آتش می زد
آسمانی شهید مدافع حرم مهدی نوروزی با قدردانی از دست اندرکاران تشکیل این جلسه معنوی، اظهار کرد: در سالروز عملیات کربلای 5 قرار داریم؛ این عملیات یکی از حساس ترین و سخت ترین عملیات ما در دوران دفاع مقدس بود. رزمندگان دوران دفاع مقدس الگو های رزمندگان جبهه مقاومت هستند وی ادامه داد: دفاع مقدس در میان همه دفاع ها و جهاد هایی که بعد از آن شکل گرفت سرآمد بود و رزمندگان دفاع مقدس اسوه و ...
محمدعلی حدت: نمی توان در اصفهان بود و عاشق نبود
آواز بلند بود، ولی هیچ رد پایی از هنرهای تجسمی در خانواده مان دیده نمی شد، تا موقعی که به اصفهان آمدیم و من در فضای خوش رنگ و لعاب صنایع دستی و معماری و نگارگری اصفهان و جریان آب زاینده رود غرق شدم، مگر می شود در چنین فضایی قرار گرفت و عاشق هنر نشد؟ در فصل تابستان بین سال های هشتم و نهم تحصیلم در دبیرستان صائب عشق نقاشی به شکل عجیبی به سرم افتاد، در حقیقت نقاشی بود که مرا صدا زد، نه اینکه من ...
کاش آن نادان به جای پرچم ایران، من را 10 بار آتش می زد/ اگر از من تعریف کردند و گفتند "مالک اشتر" و من ...
قدردانی از دست اندرکاران تشکیل این جلسه معنوی، اظهار کرد: در سالروز عملیات کربلای 5 قرار داریم؛ این عملیات یکی از حساس ترین و سخت ترین عملیات ما در دوران دفاع مقدس بود. رزمندگان دوران دفاع مقدس الگو های رزمندگان جبهه مقاومت هستند وی ادامه داد: دفاع مقدس در میان همه دفاع ها و جهاد هایی که بعد از آن شکل گرفت سرآمد بود و رزمندگان دفاع مقدس اسوه و الگو بودند و اکنون نیز که جبهه مقاومت ...
شهیدان؛ پیام آوران عرصه ایستادگی و ایثار
دوران دفاع مقدس، نتیجه تفکر هایی پاک و بی آلایش هست. روزنامه ایران در گزارشی با عنوان سربازان نیار راوی کوشش رزمندگان اردبیلی، درج کرد: کتاب سربازان نیار روایت کننده خاطرات کلام الله اکبرزاده از سال های دفاع مقدس و کوشش رزمندگان اردبیلی در هشت سال جنگ تحمیلی هست که به قلم ساسان ناطق نوشته و بتازگی منتشر گردیده هست. این روزنامه در گزارشی دیگر با عنوان می اظهار کرد همه مجاهدان ...
محمدرضا عروجی از روزهای سخت اما پربار اسارت می گوید
در ادامه می خوانیم . از چه زمانی به عنوان رزمنده راهی جنگ شدید؟ چون ما ساکن اهواز بودیم از همان ابتدای جنگ به نوعی درگیر جنگ شدیم. آن زمان 16 سال بیشتر نداشتم و پس از شروع رسمی جنگ همراه خانواده به طرف ملایر و بروجرد رفتیم. سال 1361 به صورت داوطلب عازم جبهه شدم و در جهاد و سپاه و بسیج بودم تا سال 15/6/62 که به خدمت سربازی رفتم. سه ماه در تهران آموزشی دیدم و بعد از آن یک ماه و ...
خصوصیات شیعیان به روایت امام عسکری(ع)
...> مراحل طی طریق در اخلاق لذا راه این است، راه تخلیه است، راه این است که بدانی وقتی به تو می گویند: این عمل را انجام نده، بگویی: سمعاً و طاعتاً. وقتی می گویند: این گناه است، چشمت را بپوشان، نگاه به نامحرم نکن، با چشمانت برای نامحرم عشوه نیا، حرف هایت را نازک نزن، دل یک جوان را نلرزان و ...، مدام بگو: چشم، چشم، چشم، ...؛ آن وقت یک عالم در مقابل چشمانت معنا پیدا می کند، چشمت به حقایق باز می ...
جواد و 3 خواهر شهیدش در بهشت منتظر مادر هستند
سابق نبود. به او می گفتم آقا جواد مثل غریبه ها شدی؟ می خندید. به دوستانش که سوریه بودند زنگ می زد. احوالشان را می پرسید. بی قرار بود. همان زمان تلویزیون مستند شهدای مدافع حرم مهدی صابری و چند شهید دیگر را نشان می داد. رزمنده ای بود که نمی دانم الان هست یا شهید شده است مدافع حرم بود. ایشان می گفت از ما می پرسند چرا به سوریه می روید؟ من نمی توانم تحمل کنم که دوباره به خانم زینب(س) بی احترامی شود. فردای ...
خاطره ی کمتر شنیده شده ی آیت الله خامنه ای از رهبر فدائیان اسلام
روشن کرد . در ادامه، خاطره ی جالب رهبر معظم انقلاب را می خوانید: نخستین دیدار با شهید نواب نواب یک عزیمت آمد مشهد. برای نخستین بار نواب را آنجا شناختیم و فکر می کنم که سال 31 یا 32 بود. ما شنیدیم که نواب صفوی و فداییان اسلام آمده اند مشهد و در مهدیه عابدزاده از آنها دعوت کرده بودند. یک جاذبه پنهانی مرا به طرف نواب می کشاند و بسیار علاقه مند گردیدم که نواب را نگاه کنم ...
دوست دارم شمع باشم/ علامه امینی گفت اگر منبر بروم تمام هیأت ها تعطیل می شوند
.... آقای دستمالچی گفت که حضرت آقای امینی نوارها مال من است و حرف برای شماست. نمی خواهم نوارها را بدهم. شبی خواب دیدم که به من مأموریت داده اند که نوارها را پیاده کنم؛ بنابراین با آقای دستمالچی تماس گرفتم و او گفت که اتفاقاً امروز تصمیم گرفته ام که اینها پیاده شوند. علامه امینی در وصیت نامة خود به آقای دستمالچی اختیاراتی داده بود تا چنین کند. آقای دستمالچی خیلی سال پیش تر از شما با ...
عزتی پاک: با ادبیات میتوان تفهیم کرد از انسان ها پشتیبانی نماییم/ کفاش: پای ما به تایلند باز هست ولی به ...
خواست در هچلی بیفتد که فردا نتواند پاسخ خواننده ای را که آگاه به آن محیط هست، بدهد. *رویارویی قدرت ها در فصل معاصر حیات بشر مقابله روایت ها هست خب اکنون کار داعش روی نقشه تمام شده و دیگر داعشی وجود ندارد. امروز ما چگونه می توانیم برای بیست، پنجاه و صد سال آینده مان صحبتی دارا باشیم؟ با این شرایط آنالیز شما چیست؟ ما چه چیزی را از دست داده ایم؟ طبق همین مواد موجود، به چه سبب ...
خاطره ای از دو یار دبستانی مشفق کاشانی و محمود شاهرخی
که در جلسه بعدی شورا حتماً حضور پیدا کنم. من نیز به رسم ادب درخواست استاد را بر چشم گذاشتم و جلسه بعد به شورای شعر رفتم. با ورود به جلسه، استاد بلافاصله مرا به نزد خود فراخواند و غزل جدید تایپ شده ای را که در رثای رفیق شفیقش شاهرخی سروده بود به دستم داد و گفت: این غزل را در اولین فرصت بده روزنامه اطلاعات چاپ کند. من هم غزل را گرفتم و با توجه به این که اربعین زنده یاد شاهرخی گذشته بود ...
روایت رزمندگی یک چریک؛ از سرپل ذهاب تا خرمشهر+عکس
رزمنده ها را حمایت کنند به آن ها نامه می نوشتند. بچه های مدارس شهرهای مختلف هم برای رزمنده ها نامه می نوشتند. از سن و سال های مختلف بودند و دیگر مهم نبود به اسم چه کسی است. می نوشتند که: این نامه برسد به دست رزمنده. من آنجا چون در بخش خدمات و آسایشگاه بودم و فرصت بیشتری داشتم و جواب نامه بچه ها را می دادم. من نامه ها را بین رزمنده ها پخش می کردم و هر کسی می خواست، می خواند و جواب نامه را می داد. به شدت ...
بچه های جبهه و جنگ بخوانند
ما بود بروم و از آن ها بخواهم تا بی سیم بزنند که هلی کوپتر و نیرو های امدادی بیاید؛ در میانه راه چند سرباز و برادر شهید باقری را دیدم و وقتی به آن ها ماجرا را گفتم، بیهوش شدم؛ هنگامی که به هوش آمدم از محمد باقری سراغ بقیه را گرفتم که گفت: برای سرعت عمل در انتقال مجروح ها آن ها را داخل جیپ فرماندهی گذاشتیم که حین انتقال به عقب مجید بقایی در داخل جیپ و حسن هم در اتاق عمل به شهادت رسید. ...
چهارشنبه سیاه در اهواز چه گذشت؟!
طور چشم گیری افزایش یافت و کسانی هم که در پادگان ها باقی مانده بودند، کارآیی و توان نظامی خود را از دست داده بودند. در یکی از اسنادی که در آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی وجود دارد، سرلشکر شمس تبریزی فرمانده نظامی اهواز و حومه در گزارش خود که به ریاست ستاد ارتش ارائه داد، پس از اعلام باز بودن بازار و فعالیت مرکز تجاری شهر و اعتصاب ادارات پست، دارایی، آب، برق، شرکت نفت و مجتمع فولاد و ...
زیباترین حکایت های کوتاه و پندآموز
آورده ام. زن گفت: این که دستار خود توست. گفت: خاموش، تو ندانی، از بهر آن دزدیده ام تا آرمان دزدی ام باطل نشود. *** پدر و پسر شبی پدری به پسرش گفت: بچه بلند شو سنگ یک من همسایه مان را بگیر که آرد بکشیم، بدهم مادرت نان بپزد. همین طور که حرف می زد گربه ای داخل خانه شد. پسر گفت: این گربه را من ده دفعه کشیدم، یک من است. پدر گفت: خوب برو نیم گز خانه ...
پیکرم برنگشت دنبال آن نگردید
راهنمایی می کرد. با اینکه سنی نداشت و وقتی شهید شد 19 سال داشت ولی حرف هایش بزرگانه بود. هر زمان می آمد همه حرف هایم را به او می زدم. هر روز به مزار برادرم سر می زنم/ حضور او را همه جا حس می کنیم برادر شهید می گوید همیشه همه جا در جشن عروسی ها و جشن تولدها حضور برادرم را حس کرده ایم و ادامه می دهد: ما برادرمان را ندیده ایم ولی زنده بودنش را می بینیم. همیشه عکس ایشان در محل کار و خانه ...
شورای امنیت ملی شاه چگونه در باره سرکوب بحث می کرد؟بختیار: کسی می بَرد که یک ربع بیشتر استقامت کند
بکنید برای دستگیری بنده دیدم که این ها یک حالتی پیدا کردند که یعنی دولت موضعش روشن شده است یعنی یک کسی به فکر این افتاده است که مملکت دارد از بین می رود و ارتش از بین می رود و همه چیز از دست می رود، بنده خواستم عرض کنم که این خبر برای آن ها مسرت بخش بود که فهمیدند کسی هست که به فکر استقلال این مملکت است حالا بنده باز هیچ نوع پیشنهادی نمی کنم فقط عرض می کنم که واقعاً دو روز بعد از تشریف فرمایی 24 ساعت ...
محاکمه پسری که در اتوبان به یک دختر تعرض کرد!
...، هل داد. شوکه شده بودم و می خواستم از جوی آب بیرون بیایم که پسر جوان خودش به داخل جوی آب آمد. در آن جا او مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد از آن هم گوشی موبایل و طلایم را سرقت کرد و متواری شد. با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تلاش برای شناسایی و دستگیری پسر جوان آغاز شد. درحالی که ماموران به دنبال ردی از این پسر بودند، بعد از گذشت سه روز، پدر شاکی بار دیگر ...
” 2سال خدمت بالاتر از 16سال حکومت”
فانوس زاگرس؛ 2 سال خدمت بالاتر از 16سال حکومت به قلم یعقوب درویشیان مطلبی از اینجانب یعقوب درویشیان با مطلع رقص روباه، مهندسی تخریب سردار (اینجا ) ، در پاسخ به سم پراکنی شکست خوردگان انتخابات هفت اسفند 94منتشر شد که متعاقب آن زبان گشائی برده های فکری جریان واپسگرای کهگیلویه ی بزرگ را در پی داشت. آن مرقومه که سراسر خیال پردازی های بی اساس وتوهین ...
کارگردان روزی روزگاری : معلمم نگذاشت افسر شاه شوم
، به همان راحتی تمام می کند. در کار آخری -پشت کوه های بلند- هم باز یک شاعری داریم، که خیلی حرص و جوش می زند. منظومه ای را فراهم کرده، تقدیم کند به آن پادشاه و چقدر اسباب دست این ها می شود، برای تمسخر و بازی دادنش و سر به سر گذاشتنش و خودش متوجه نیست که اینها دارند بازی اش می دهند؛ بالاخره این کتاب را یک جوری تقدیم می کند و آنها هم اصلاً سردر نمی آورند از شعر و نظم و از این حرف ها، یک مبلغی هم بهش ...