سایر منابع:
سایر خبرها
"کتاب های جیبی"، خونی تازه در رگ های صنعت نشر
من از دانشگاه تهران لیسانس علوم سیاسی و از دانشگاه های آکسفورد و استرالیا دانشنامه فوق لیسانس دارم و زبان انگلیسی و تا حدودی زبان فرانسه را می دانم و طبعا با جهان کتاب در کشورهای دیگر آشنایی دارم و با این توشه وارد صنعت نشر کتاب شدم تا به سهم خود خون تازه ای در رگ های صنعت کتاب جاری سازم و آمدنم به سازمان کتاب های جیبی داستانی دارد که به اختصار آن را بیان می کنم. ...
کودکان دستفروش مترو از خواسته هایشان می گویند
شعار سال : وقتی از او می پرسم که می داند سه معاون اول رئیس جمهور سوار مترو شده و با یکی از کودکان دستفروش همچون او هم صحبت شده و دستور داده است تا به مشکلات کودکان کار رسیدگی شود و گزارشی از خواسته هایشان از سوی مسئولان دفتر او تهیه شود، خیلی عادی جواب می دهد که هم اسحاق جهانگیری را می شناسد و هم خبر دارد که او سوار مترو شده و با چند نفر ازجمله یک کودک دستفروش صحبت کرده است. می پرسم اگر تو جای آن کودک بودی چه چیزهایی به او می گفتی و می خواستی؟ خیلی بی تفاوت و نه چن ...
دختر هتلدار 21 ساله پولداری که الکی الکی زندگی اش را ...
. آن زمان 15 سال بیشتر نداشتم اما این مصرف های پنهانی دیگر به یک عادت برایم تبدیل شده بود، از سویی هم پدرم به دلیل خرید بیش از اندازه مصرفشان متوجه ماجرا نمی شد. آن ها در واقع مرا فراموش کرده بودند و من هم به دنبال آشنایی با افراد دیگر مصرف حشیش و سیگار را هم تجربه می کردم ولی هیچ وقت پدر و مادرم درباره رفت و آمدهای گاه و بیگاهم سوالی از من نمی کردند. به خاطر این که پدرم به مدرسه محل تحصیلم کمک ...
زنم وقتی من بیرون بودم مرد غریبه ای را به خانه آورده و میگوید متمدن باش
فشار قرار دادن من، آزادی Freedom عمل بیشتری به دست آورد. دیگر زندگی ام در حال متلاشی شدن بود که متوجه شدم همسرم در یکی از شبکه های اجتماعی با فردی به نام مجید آشنا شده است. همسرم دیگر راه خطا را در پیش گرفته بود و از دست من هم کاری بر نمی آمد. به همین خاطر چند روز قبل با حالت قهر از منزل خارج شدم و به منزل پدرم رفتم. اما باز هم برای دیدن فرزندانم دلتنگ شدم و با نصیحت های مادرم به منزل بازگشتم تا ...
می گفت برای من دعای شهادت کن
. گفتم بلند شوید حشمت برگشته است. پرسیدم الان کجا هستی؟ گفت در حرم حضرت معصومه(س) هستم و می خواهم به خانه بیایم. خانه ما هم نزدیک حرم بود، گفتم نه تو بمان من می آیم. با موتور رفتم. وقتی وارد حرم شدم علی را دیدم و در آغوش گرفتم. محکم فشارش دادم. خیلی دوستش داشتم. شش سال شب و روز در کنار هم درس می خواندیم. چرا شما را بابا صدا می کرد؟ ایشان از من کوچک تر بود. من مثل بچه ام بزرگش کرده بودم ...
پدرخوانده به شبکه یک می آید
؛ به همین خاطر مونتگمری راه و رسم زندگی انسان ها را به آن دو می آموزد. مونتگمری آنها را به لندن دعوت کرده و می خواهد که به دیدن او بیایند. حالا بعد از گذشت 40 سال لوسی و پاستوزو، خاطرات خوب و تجربیاتشان را با پدینگتون در میان می گذرانند و از سفر به لندن که هرگز انجام نداده اند حرف می زنند تا اینکه در انتهای همان روز که اتفاقاً روز مربا پزی است، زلزله ای اتفاق می افتد و باعث از بین رفتن خانه و ...
زنانی که در ایران کارهای سخت انجام می دهند
روستای گل سرخ پشت گریدر نشستم. وقتی از سختی های کار از او می پرسیم، مدام تکرار می کند که این پروژه سختی نداشت و شیرین و پرهیجان بود. او ادامه می دهد: بیشتر ما سال ها امدادگر بودیم. عملیات نجات را درجاده ها انجام داده ایم. در 13روز نوروز من به عنوان راننده آمبولانس مشغول به فعالیت بودم اما همین پست رانندگی را با خون دل به ما دادند. همه می گفتند خانم ها نمی توانند راننده آمبولانس باشند! ...
روایت محسن هاشمی از فساد در شهرداری ها
محسن هاشمی رئیس شورای اسلامی شهر تهران فساد به خصوص فساد سازمان یافته را یکی از معضلات جوامع مدرن می داند و شهرداری تهران را مستثنی نمی داند. او معتقد است: فساد در شهرداری تهران عمدتا به قانون فروشی و شهر فروشی و دخالت در کارهایی که عمدتا باید توسط بخش خصوصی انجام و ساماندهی شود و در نهایت سیاسی عمل کردن و هدف قرار دادن دستیابی به مقام هایی بالاتر از شهرداری تهران به وقوع پیوسته است. ...
ویژگی های فرهنگ ایران برای گردشگران جذاب است
ثروتمندان مصادره شد و مؤمنان تحت فشار قرار گرفتند، تعدادی از اقوام ما از طریق راه های پنهانی و با پای پیاده به ایران گریختند. نام های دو خواهر مادربزرگ مادری ام یعنی گوهر و سرور که آنها نیز به ایران گریخته بودند، در خاطرات کودکی ام ثبت شده است. و داستان پدرم که همراه با قوم و خویش خود که یکی از روحانیون بسیار معروف آن زمان در مشرق بود به ایران فرار کرده، دو سال در کنار وی در مشهد زندگی کرده و بعد ...
محمد لقمانیان و لقمه اش؛ عروسکی که صدای مردم شد
شنیدند و خندیدند. بعد از نهار باز هم تمرین می کردیم که به من گفتند همان صدا را بگو! وقتی گفتم همه خندیدند، اما نکته این بود که نباید از کلام زیادی استفاده می کردم، بلکه با بله و نه جواب می دادم و چند کلمه هم می گفتم مثل پستونک . این طور بود که صدای بچه هم شکل گرفت، البته اوایل برای من سخت بود، چون که هم نباید حرف می زدم و تنها با کلمه جواب می دادم و هم اینکه در زمان صحبت کردن جای بچه ...
ماهیان جنوب آب شدند
برخورد کرد، در یک چشم به هم زدن همه چیز تغییر کرد و لنج با 10 سرنشینش غرق شد. دو ملوان لنج ساعت ها شناور بودند تا یک کشتی یونانی رسید و نجات شان داد. دو روز بعد صیادها یکی دیگر از ملوان ها را پیدا کردند. شناگر می گوید وقتی مرد دریا برنمی گردد خانواده تا ابد چشم انتظار می مانند. محمد باک بنزین قایق را پر می کند. صید کم شده، صیادها باید مایل ها از ساحل دور شوند تا به ماهی ها برسند. ...
شهیدی که معتقد بود کتاب هایش معرف او خواهد بود
بعد از دیدار جواب سوالهایم را گرفتم. به دنبال خانه ای سه نبش بودیم بالاخره با پرس و جو پیدا کردیم. خانه ای قدیمی با دری بزرگ. زنگ را زدیم. در ابتدای حیات بزرگ به طرف منزل راهنمایی شدیم. همسر شهید، فرزند بزرگ و نوه شان میزبانمان بودند، در واقع برای تجلیل از مقام شامخ شهید هوشنگ اکبری، شهید اهل قلم که سالروز جانباز شدن ایشان در حماسه تاریخی دوم بهمن57 بود، به آنجا رفته بودیم ...
یادداشت های آقای هاشمی دارای اُریب است/ناآرامی های اخیر و آشوب های دهه 70 شبیه یکدیگر است
واقعی در انتخابات ریاست جمهوری داشته باشد، ما فقط در دوره نخست انتخابات ریاست جمهوری شاهد رقابت واقعی بودیم؛ اما در دوران ریاست جمهوری مقام معظم رهبری، رجایی و در دولت اول آقای هاشمی رقیب واقعی وجود نداشت. فارس: یعنی سال 72 بعد از اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری، دومین انتخاباتی بود که میدان رقابتی می شد؟ توکلی : من معتقد بودم که رقابت ها در انتخابات ریاست جمهوری به سمت واقعی ...
یادداشت های آقای هاشمی دارای اُریب هست/ناآرامی های موخر و آشوب های دهه 70 شبیه یکدیگر هست
مداران موجود تنها کسی که می توانست برای آن ها پدری کند آقای هاشمی بود. *اصلاح طلبان چون کسی را نداشتند به هاشمی پناه بردند فارس: بعضی اعتقاد دارند موضع های سال 88 آقای هاشمی برای جذب اصلاح طلبان بود نگاه شما دراین باره چیست؟ توکلی : : آقای هاشمی فردی گشاده سینه بود و می خواست همه را در حلقه انقلاب نگه دارد و در مسائل سیاست بیگانه و قسمتی از مسئله های اقتصادی نیز با ...
درنهایت خانه نیما چه می شود؟
است نام نیما در هیچکدام از سندهای نیامده، ولی آیا این سبب بر این است که پدرم اصلا صاحبخانه نبوده و دستاویزی برای سودجویانی که امروز به طمع برج سازی و سودجویی منکر همه چیز می شوند؟ مگر خانه یوش را از من نگرفتند و مگر سندی داشت که به نام نیما باشد؟ این طور که شراگیم گفته، نیما برای ساخت عمارتِ خانه پولی نداشته و به همین سبب عالیه خانم وادار گردید وام بگیرد. این یک وام 30ساله بود، چون عالیه خانم این ...
صف وزرا پشت اتاق نوبخت!/ روایتی از اغتشاشات اخیر تهران/ کدام دولتمردان طرفدار گران کردن ارز هستند؟!
؟ دولتمردان البته می گویند بورس برای آنها مهم است! البته آنها دروغ نمی گویند،چون بورس بدهی های دولت را کم کرده است! در سال های سپری شده از دولت روحانی بازار سهام با تکیه بر قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی محملی بوده برای تسویه بدهی های دولت با پیمانکارانی که از او بیش از 10 هزار میلیارد تومان طلب داشتند.دولت در این بازار اسناد خزانه منتشر می کرد ، مردم به دلیل نرخ سود بالا ، این اوراق را از دولت می ...
به دنبال راه اندازی بانک زنان هستم
من ضعیف است. به همین دلیل در سال 72 در دانشگاه آزاد ثبت نام کردم و رتبه 25 را برای فوق دیپلم حسابداری کسب کردم. برای مدیریت خانه از شب تا صبح در آرام پز گوشت را می پختم و پنج صبح برنج را آبکش می کردم؛ چون همسرم روی غذا بسیار مقید بود. صبحانه فرزندان و خوراک مدرسه و کودکستان را آماده می کردم. اصغری افزود: علاوه بر کارهای خانه، در محل کار نیز در حال راه اندازی حسابداری کامپیوتری بودیم و ...
مهرشهر را جزو شهر بیرجند حساب کنید/ مشکل اسناد مالکیتی حل شود/ در 8 ماه سال جاری کمتر از نیمی از بودجه ...
.... وی با بیان این که معضل بزرگ مردم ساکن در مهرشهر، اسناد مالکیتی است اظهار کرد: مردم با وام، قرض و مشکلات فراوان، خانه ای در مهرشهر خریدند. امام جماعت مسجد جامع مهرشهر گفت: بسیاری از مردم، درآمد ندارد و درآمدشان همان یارانه ندارد و نمی توانند وام بگیرند که بازپرداخت کنند. عظیم زاده متذکر شد: بسیاری از مردم ساکن در مهرشهر، هنوز سند ندارد و نمی توانند سند بگیرند ...
اعتیاد و بیکاری منشاء زباله گردی در دومین شهر بزرگ هرمزگان
بودم علیرغم شغل آزاد باز هم کار می کردم و حقوق خوبی می گرفتم در سن 18 سالگی ازدواج کردم بعد از گذشت 14سال از شروع زندگی همسرم در جریان کارهایم نبود و نمی دانست چه کار می کنم ولی بعد از گذشت یک سال متوجه شد و از همان لحظه دم ناسازگاری و اختلافات خانوادگی شروع شد. این مرد گفت: پنج فرزند دارم و من یک معتاد تمام عیار که حال و حوصله هیچ کاری نداشتم، زنم هم قهر کرده و با بچه ام به خانه پدرش رفت ...
آیا پدیده شاندیز دیگری در راه است؟
ما به صفر درصد تبدیل شده است. آقای الف در مقابل این هیچ جوابی نداشتند و شخص دیگری به نام آقای ه که وکیل بودند جلسه را جمع کردند. یعنی اینها با دو دفتر درست کردن و اسناد و فرار مالیاتی که انجام می دهند نه سود سهامدار را در این هجده سال اخیر دادند و هیچ مالیات واقعی را هم پرداخت نکردند. او با اشاره به گردش مالی قابل توجه این بیمارستان گفت: این بیمارستان گردش مالی بسیار زیادی دارد. طبق ...
صبر زینب(س)، بهترین الگوی پرستاران
اسفند سال 1332 در بن بست فرهنگ( چهارراه فرهنگ فعلی) خرم آباد در خانواده ای مذهبی و سنتی به دنیا آمدم. پدرم شغل اش آزاد بود و مادرم خانه دار و من در جمع صمیمی پنج خواهر و یک برادری به دنیا آمده بودم که دو خواهر پیشین من به خانه بخت رفته بودند. روزهای کودکی بیشتر با بازی با خواهرانم گذشت تا اینکه راهی مدرسه شدم، روزهای دوست داشتنی من و کتاب مثل برق و باد گذشت تا اینکه سیکل ام را گرفتم ...
بازدید مجازی از یک گالری متفاوت؛ نقش فرش و معماری در قاب آئینه +تصاویر
کاری ها و لَمبه هایی وجود دارد که روی آنها با صرف دقت و حوصله بسیار نقاشی کشیده شده است و من این خانه ها را در قزوین دیده ام و از آنها عکاسی کرده ام؛ به دلیل این که در دو رشته عکاسی و گرافیک تحصیل کرده ام همیشه به این جزئیات دقت می کنم. از کودکی علاقه زیادی به فرش داشتم؛ پدرم فرش های کوچکِ افغانی خریده بود که طرح های روی آنها برایم بسیار جالب بود؛ بارها موزه فرش را با دقت تماشا کرده ام. در نمایشگاه ...
از بی خوابی های شبانه تا لحظات ناب عاشقی/ از کودکی عاشق پرستاری بودم
کنون در وجود او نهادینه شده است و اکنون نیز در حرفه پرستاری به فعالیت خود ادامه می دهد. فاطمه چاووشی می گوید: از کودکی عاشق پرستاری بودم و اطرافیانم مرا تشویق می کردند که وارد این حرفه شوم همیشه در کودکی لباس پرستاری و دکتری به تن می کردم و مشغول بازی می شدم علاوه بر عشق کودکانه به پرستاری مادرم بسیار در این کار مشوقم بود، اطرافیان به منزل ما می آمدند و می گفتند که رشته پرستاری را انتخاب ...
حامد آهنگرانِ جبهه های سوریه بود + عکس
وقت مصاحبه را با خانم یعقوبی همسر شهید هماهنگ کردیم خواستم زمانی باشد که هم ایشان و فاطمه خانم دختر هفت ساله شهید حضور داشته باشند. عصر روز شنبه 30 دیماه در مقابله منزل شهید حاضر شدیم بر روی آیفون نوشته شده بود منزل بافنده مطمئن شدیم که آدرس را درست آمدیم بعد از صدای زنگ صدای فاطمه خانم را شنیدیم که ما را تعارف به داخل شدن کرد. خانه ای کوچک اما گرم و دلنشین و عکس قاب گرفته ...
زن تنها که به تازگی همسایه ما شده بود به بهانه های مختلف مرا به خانه اش می کشاند تا اینکه زنم فهیمدم و!
قرار ملاقات گذاشتم، با هم به رستورانی در بیرون شهر رفتیم. فکر می کردم خیلی زرنگ هستم و همسرم را طو ری پیچانده ام که نمی تواند از این ماجرا بویی ببرد ولی نمی دانستم که چه آشی برایم پخته اند. زن جوان پس از چند روز، گفت او را به عقد موقت و پنهانی خودم در بیاورم اما من خواسته اش را قبول نکردم. بعد از این ماجرا می خواستم خودم را کنار بکشم اما نه تنها زبان این خانم دراز شده بود بلکه زن همسایه ...
خطابه حضرت زینب(س) افکار خفته مردم شام را بیدار کرد
ندیده ای و دانایی هستی که دانایی را نیاموخته ای. یعنی دانش و دانایی تو خدادادی است و عنایات الهی شما را به این مقام و مرتبه از درک و فهم و دانش رسانده است؛ چون هنگامی که آن خانم بزرگوار خطبه مادرش حضرت زهرا را شنیده بود، سنّی کمتر از هفت سال داشته، و بنی هاشم آن خطبه را از ایشان روایت می کنند، مثلاً امام علی بن الحسین علیهما السلام از حضرت زینب و ایشان از مادرشان فاطمه سلام الله علیهما. ...
کشف اختلاس بانکی در روانسر/ شلاق و زندان تاوان تجاوز به دختر دانشجو/ ربودن خانم مهندس برای خواستگاری
شهرستان بمانم، به تهران آمدم؛ با هم قرار گذاشتیم. راستش همان اول وقتی او را دیدم پشیمان شدم چون با عکس هایی که در اینستاگرام داشت خیلی فرق می کرد و من نمی خواستم به این رابطه ادامه دهم تا اینکه یک روز به من گفت می خواهد مرا ببیند. آدرس خانه ام را ندادم اما نمی دانم از کجا پیدا کرد و به خانه ام آمد و من را مورد آزار قرار داد و فرار کرد. بعد از آن چندبار با او تماس گرفتم دیگر تلفنش را جواب نداد و من ...
منوچهر اسماعیلی به روایت منوچهر اسماعیلی
سندیکا هستم و خیلی گرفتارم ایشان اگر هستند، بعدا بیایم خیلی بهشان برخورد. گفتند: آقای "ویلیام هولدن" هستند. من گفتم: خوب من هم اسماعیلی هستم. یک بار هم "گری گوری پک" در سال 56 برای جشنواره "بز بال دار" به ایران آمده بودند که "جمشید شیبانی" صحنه را جور کردند که من با ایشان عکس بگیرم. بعد هم مرا پیش "سرگیوانداچوک" برد تا "گری گوری پک" به هتل ونک آمد و عکاسها هم ریختند و نزدیک به 50 تا هنرپیشه ...
روایتی از دلدادگی شهدای مدافع حرم به حضرت زینب(س)
من و تو همیشه با هم هستند و بعد که ان شالله سوریه باز شد این دو تا با هم به زیارت می روند، بعد از اینکه من رفتم تو هم بیا . گیتی رضایی، مادر شهید یوسفی نیز درباره فرزند شهیدش می گوید: 14 ساله بودم که جاوید به دنیا آمد. از کودکی عاشق جنگ و شهادت بود حتی چند بار می خواست به لبنان برود. خواب حضرت زینب را دید و به سوریه رفت بعد از سه ماه شهید شد . به گفته مادر شهید یوسفی سال 91 ...
نقاش باید نجاری هم بلد باشد/ بعضی در 80 سالگی هنوز خلاقیت ندارند/ واقعه ی تولید نخستین انیمیشن ایرانی
هیچ سررشته ای نداشتم، خانم ارجمند مدیرعامل وقت محور قصه ای از فیروز شیروانلو به اسم هفت شهر را در اختیار من گذاشت و گفت نخستین کسی باش که فیلم انیمیشن ایرانی می سازد! انجام داد، خوششان صادقی دنبال کرد: انگار مرا از روستا یک مرتبه به پاریس برده باشند! یک سال طول کشید تا با جزئیات کار آشنا شوم و آن را به درنهایت برسانم. در مجموع 6 فیلم انیمیشن ساختم و بعد یک مرتبه سینما را کنار گذاشتم و ...