سایر منابع:
سایر خبرها
سبک زندگی آزادگان در اسارت؛ رقابت برای کسب علم و دانش
سال 1367 پذیرفته شد، یکی از توقعاتی که همه داشتند تبادل اسرا بود، ولی این موضوع انجام نشد و دو سال بعد تبادل اسرا صورت گرفت. سال 1369 هم صدام به خاطر حمله به کویت و برای اینکه خیالش از ایران و مرزهای شرقی اش راحت باشد تن به تبادل اسرا داد وگرنه اگر قرار بود صدام به همان شکل سابق بماند تن به تبادل اسرا نمی داد. در اسارت چه دریچه هایی پیش رویتان باز شد؟ اوایل اسارت پذیرش این موضوع برای ...
چرا منوچهر محمدی باید سلطان بی تاج و تخت سینما باشد؟/ ای وای بر وزیر ارشاد که هنوز مافیای سینما را نمی ...
نیست که توانستند جلوی مرا بگیرند. من فیلم را می فرستم خدمت حضرت آقا. ایشان ببیند این فیلم را. ببیند این فیلم است یا آینه بغل؟ یا ابد و یک روز؟ این فیلم یا این فیلم های عجیبی و غریبی که راجع به دختر بازی ساخته می شود. من سی نفر را بردم در اکراین زیرسرمای 30 درجه این فیلم را ساختم. من فیتیله را ساختم، خودم گفتم فیلم خوبی نساختم. صدایم هم درنیامد. هفتصد میلیون هم ضرر کردم تا سه سال طول کشید ...
مرد ثروتمند پس از غلبه بر سرطان دارایی اش را بخشید
خیلی ها از او به عنوان یک مرد ثروتمند یاد می کردند.ول یک سرکارگر ساده بودم و کارم جر و بحث با کارگران ساختمان ساز بود اما خیلی زود توانایی مدیریت خودم را نشان دادم و علاوه بر سرکارگری، مسئول خرید هم شدم خوب پول خرج می کردم و فقط کارم شده بود پول روی پول گذاشتن، همه آن هایی که مرا می شناختند می گفتند که او خیلی خوب بلد است چطور پول دربیاورد و اگر 100 بار هم ورشکست شود می تواند باز هم ...
فریادهای بازیگر نزدیک به احمدی نژاد و پاسخ اسعدیان
ایرانی ام درباره غرور ملی است. البته اعتراض من فقط برای خودم نیست و برای همه فیلم ها اقدام کرده ام، چراکه همه فیلم ها دچار نوعی مافیای اکران شده اند . تهیه کننده فیلم من یک ایرانی ام درباره اعتراض خود عنوان کرد: این شورای صنفی نمایش باید ابطال شود و به ما ثابت شده است که هیچ گروهی به صورت خصوصی نمی تواند فعالیت سینمایی درستی برای این کشور انجام دهد و بهتر است این مسئله هم دست خود وزارت ارشاد باشد ...
طیف دکتر یزدی از همان اول برداشت ناصواب از اسلام داشتند/ خاطره جالب شهید محلاتی در بیت امام
عکس العملی نشان ندهد، اینها آمده اند مرا بگیرند و من هم آماده هستم . مرا از آنجا به کلانتری نارمک بردند. مرکز اصلی حکومت نظامی در خیابان پنجم نیروی هوایی بود. یک قسمت از حکومت نظامی هم در همین کلانتری نارمک بود. وقتی به کلانتری 2 رسیدیم، متوجه شدم که دو نفر دیگر از روحانیون را هم گرفته اند. یکی حجت الاسلام حاج آقای محقق امام جماعت مسجد سجاد بود، به دلیل اینکه از من برای سخنرانی دعوت کرده ...
نیمی از جانش در سقز جا ماند
آورده اند، آن لحظات سر از پا نمی شناسد و به همراه مادر به آن سالن می رود... شهناز آقایی حسین آبادی آن روز مثل دیوانه ها به این طرف و آن طرف می دویدم، خانم هایی هم سن و سال خودم که همگی به یکباره بیوه شده بودند. دیدن آنها و غوغایی که در سالن بود چنان مرا متحول کرد که از خودم پرسیدم چرا من در خانه نشسته ام و کاری انجام نمی دهم؟ خدا راه را به من نشان می دهد، پس منتظر چه هستم؟ همین ...
خیانت مرد به زن، بد نیست بدانید
... . به همین دلیل، دفعه آخری که به مسافرت رفت من سراغ زن دیگری رفتم و پس از بازگشت همه چیز را به او گفتم و از هم جدا شدیم. این جدایی برای هر دوی ما خوب بود. البته می دانم کار من به هیچ وجه اخلاقی نبود اما در تنهایی هایم تنها چیزی که می توانست به من آرامش دهد یک همزبان بود. اعتراف چهارم: رابطه اشتباه من با نامزدم در دانشگاه آشنا شدم . ما از همان ترم اول با یکدگیر دوست شدیم. پس از فارغ ...
مادر مرد از بس که جان ندارد
تا آن روز، دو ماه بود که قربانعلی و مریم، با دو پتوی خاک گرفته و کهنه... یک یخچال کوچک و البته عاریتی، دو سه تا کتری چرک و سیاه، یک تلویزیون قدیمی و درب و داغان و چند آجر سفالی که حکم اجاق گاز را دارد... (2) آنجا نفس می کشیدند! قربانعلی به خبرنگار اصفهان زیبا گفته بود: آخرین سرمایه زندگی ام، پول رهن خانه ام بود که آن هم برای خرج دوا و دکتر همسرم از دست دادم. بعدش، یکی از دوستانم لطف کرد و اینجا ...
زنی که سر شوهرش را از تن جداکرد!
کلید خورد. متهم به کارآگاهان گفت: شوهر سابقم همیشه مرا تحقیر می کرد. به خاطر همین اختلاف ها 15 سال قبل از هم جدا شدیم. اما بعضی اوقات به دیدنم می آمد تا اینکه از دخترم شنیدم پدرش اعتیادش را ترک کرده و از من خواست که دوباره با هم زندگی کنیم. اما هنوز چند روزی نگذشته بود که متوجه شدم او هنوز مواد مصرف می کند. آنجا بود که حس گذشته ام برگشت و به فکر انتقام افتادم. روز حادثه نیز به بهانه ای او را به خانه ...
گفتگو با مبارزی که خود را لایق حقوق سپاه نمی دانست و استعفا داد
.... خبرنگار واران: آیا ازدواج باعث شد از شور انقلابی تان کاسته شود یا بیشتر شد؟ من سال 61 ازدواج کردم، همین قدر برایتان بگویم که فکر نمی کنم یک ماه یا دوماه از ازدواج من می گذشت که راهی جبهه جنگ شدم، پاسدار هم شدم اما چون نمی توانستم خدمت خاصی بکنم و چون حس می کردم دریافت پول بیت المال از سپاه وقتی نمی توانم خدمتی بکنم گناه است آمدم بیرون، اما خدا را شاهد می گیرم همین الان ...
دختری که شبیه به یک معجزه است + عکس ها
مهربانی باشد. هست به نظرم. "زجری که من کشیدم را خودم می دانم و بس. 90 عمل جراحی انجام دادم. چه چیزی از مرگ بدتر است؟ من مرگ را به چشم دیده ام. چه چیزی در این دنیا وجود دارد که مرا بترساند؟ چیزی در وجود من است. چیزی شبیه به عشق، انسانیت، معجزه." می گوید یک آرزوی بزرگ دارد. آرزویی که چندان هم دور از ذهن نیست. "پزشک ها به من گفته بودند برگرد عصای سفید بخر و خط بریل یاد بگیر. آن روز ساعت ...
گفت وگو با ساعد سهیلی ؛ از روزهای سخت بازیگری تا عشق در پاریس
پدرتان در آمدید، به نظرتان علت این اتفاق چیست؟ - نمی دانم. به هر حال از بچگی، سر تمرین تئاترهای پدرم در مشهد می رفتم و همیشه هم افتخار می کردم که کارهای موفقی می ساخت و بابت شان با جایزه از تهران به مشهد بر می گشت. پدرم قهرمان من بوده و هست. به هر شکلی دوست دارم زیر سایه اش باشم، چه مثبت باشد، چه منفی. اما از آن طرف خودم هم واقعا یک لحظه دست از تلاش بر نداشته ام. این خصوصیات در ...
پایان تلخ دوستی یک دختر و پسر در دنیای مجازی
حتماً رابطه ام با دوست پسر دیگرم به هم خورده است که دوباره به سوی او بازگشته ام. او حرف های مرا باور نکرد که خانواده ام به من سوءظن پیدا کرده اند. او همواره سعی می کرد شماره تلفن مرا در اختیار دیگر دوستانش قرار بدهد وقتی فهمیدم او قصد دیگری از دوستی با من دارد به این ارتباط پایان دادم ولی دست بردار نبود و مدام با توهین و فحاشی مرا تهدید به انتشار عکس هایم می کرد. او حتی از من خواست ...
مادر شهید بهمن نژاد: فرزندان خود را راهی جبهه نکردیم تا یک عده جیب هایشان را با اختلاس پر کنند
هم سن و سال هایش زندگی عادی داشت. در دوران نوجوانی به مسجد و هیئت می رفت. در میان فامیل کسانی بودند که چادر سر نمی کردند؛ ولی وقتی محسن را می دیدند، به احترام وی چادر سر می کردند، می گفتند: ما چادر سر نمی کنیم؛ نمی دانیم چرا وقتی محسن به خانه ما می آید، خجالت می کشیم. همه به وی علاقه داشتند، شاید از نظر عقیده با هم متفاوت بودند؛ هر مجلس عروسی که برگزار می شد؛ یک روز زودتر گل و شیرینی می خرید و برای ...
عادت های نویسندگی محمدرضا یوسفی/ جنگ که شد تئاتر خیابانی را کنار گذاشتم و داستان نویس شدم
. ولع سیری ناپذیر من به مطالعه اصلا تمام شدنی نبود. حتی در اتوبوس هم کتاب می خواندم. اینها زمینه ای شد که در سال های 1352 تا 1356 وارد حوزه ادبیات شدم و به طور جدی با ادبیات آشنا شدم. رمان می خواندم و نمایش می دیدم و کم کم شروع به نوشتن نمایشنامه کردم تا اینکه انقلاب شد. بعد از انقلاب در دو گروه تئاتر خیابانی نمایشنامه می نوشتم و کارگردانی می کردم. در سراسر ایران تئاترهایی را اجرا کردیم. به عنوان ...
ارتقای مدیریت شهری با تقویت مشارکت اجتماعی
باید نهادهای مدنی و مردم نهاد به صورت تدریجی به صحنه های اجتماعی وارد شده و در امر سلامت زندگی مشترک و امر طلاق فعالیت هایی انجام شود که این امر نیازمند ارایه برنامه جامع علمی در سطح کلان است. روزنامه آرمان در گزارشی با عنوان طلاق های صوری برای افزایش مستمری نوشت: یکی از دوستان تعریف می کرد به دفترخانه رسمی ازدواج و طلاق برای ثبت طلاقم رفتم، اما دیدم میان کسی که خطبه عقد را می خواند و یک ...
کاسبی شیک ودینگ پلنرها در ایران
همین هزینه های بالای ازدواج و چشم و همچشمی به وجود آمده در جامعه باشد. مراسمی که خرجش برای بعضی ها به اندازه دست و پا کردن یک شغل آبرومند تمام می شود. چنانکه امروز طبق آمارها با 10 میلیون تومان در مشاغل آنلاین و 100 میلیون در سایر مشاغل می توان کارآفرینی کرد. رویا سه سال است با فرزاد نامزد کرده و هنوز زندگی شان را شروع نکرده اند. روز خواستگاری آنقدر مهرِشان به دل همدیگر افتاده که می ...
فیلم عرق سرد ؛ خرده تبعیض های فراموش نشدنی
اعتیاد موضوعات اجتماعی کلی هستن و باید تعین بیشتری پیدا کنن تا بتونیم ازشون به عنوان دست مایه یه فیلم سینمایی استفاده کنیم، اما ممنوع الخروج کردن همسر ورزشکار یه موضوع بسیار خاص با چهارچوب مشخصه. چطور شد که این موضوع مشخص برای شما تبدیل به دغدغه شد؟ سهیل: این مسئله برای چندین خانم طی چند سال گذشته اتفاق افتاده، مثلا طبق آماری که ما کسب کردیم، توی سال 96 برای هشت زن ورزشکار رشته های ...
خواب تکان دهنده مادر شهید جاویدالأثر یعقوبی/ مادر هروقت زمان دیدارمان فرا برسد پیش شما می آیم
مدرک سیکل شد. وی در کنار تحصیل به پدر در کار زراعت کمک می کرد. سید حسین به خاطر علاقه ای که به ارتش و نظام داشت در سن 18 سالگی وارد ارتش شد و پس از گذراندن دوره سربازی در تشکیلات ارتش به عنوان یک نظامی مبارز ماندگار شد. وی در سال 1348، تشکیل خانواده داد که حاصل این ازدواج سه فرزند دختر است. در اوج انقلاب اسلامی در پادگان به کمک دیگر مبارزین انقلاب برای پیروزی انقلاب تلاش های ...
رها کوچولو قربانی کودک آزاری مرگبار
زن جوان در ارتباط با کودک آزاری مرگبار دختر سه ساله همسرش بازداشت شد. متهم درحالی منکر کودک آزاری است که شاهد 10 ساله ماجرا او را به عنوان قاتل خواهرش معرفی کرده است. به گزارش جام جم، اوایل دی امسال یکی از مسئولان درمانگاهی در شهریار با پلیس تماس گرفت و از مرگ مشکوک دختری سه ساله به نام رها خبر داد. ماموران با حضور در آنجا و تحقیقات از مسئولان درمانگاه متوجه شدند زنی جوان ...
جشنواره تئاتر فجر در صحنه پایانی
آموزگاری من را همراهی کردند. مهندس پور با اشاره به به اینکه در دوره قبلی دبیری اش در جشنواره گفته شده که وی دیکتاتور است، گفت: این بار متوجه شدم راست می گفتند و این اشاره درستی بود چون در امر فرهنگ به نتیجه نباید فکر کرد، در حالی که من به نتیجه فکر می کردم. آن پیامبری که پسرش را می برد قربانی کند عقلانیتی داشت و به نتیجه فکر نمی کرد. دبیر جشنواره سی و ششم خاطر نشان کرد: ...
آزارجنسی پسران دانش آموز به بهانه حمل گلدان
چه کمکی می توانم انجام دهم ازمن خواست تا ترک موتورش بنشینم و گلدان را به دست بگیرم تا آن را به خانه مادربزرگش ببریم و درعوض او پس از آن مرا به خانه می رساند. من هم به خاطرکمک، قبول کردم و همراهش شدم. اما به جای رفتن به خانه مادربزرگش، به سمت رودخانه ای رفتیم و مرا با زوروتهدید داخل کانال آبی کشاند وبدون توجه به التماس هایم مورد آزار و اذیت قرار داد وفرارکرد. بدنبال ثبت این شکایت، با ...
یک راهکار ساده برای پیدا کردن رگ خواب همسر
برایم سخت بود. دوست داشتم همسرم بعدازظهرها خانه باشد. کمی هم غر می زدم. شاکی می شدم. اما کم کم با خودم کنار آمدم؛ خوب فکر کردم. دریافتم که دو من درونم دارم که یکی به همسرم حق می دهد و دیگری شاکی می شود. من منطقی می گوید او هم حق دارد، ساعاتی برای خودش باشد. و من خودخواه معترض است که همسرم باید بعد از کار بیرون تمام ساعاتش را در خانه به سر ببرد. برزخی بود این دوران و من بین این دو منِ خودخواه و ...
خواب مادربزرگ برای نجات جوان اعدامی
پای چوبه دار می رود. می ترسیدم بعد از رضایت و آزادی قاتل، پسر دیگرم به خاطر جوانی دست به اقدامی بزند. باید مطمئن می شدم پسرم با قاتل کاری ندارد تا برای رضایت اقدام کنم. سرانجام چه چیز باعث بخشش قاتل شد؟ برای رضای خدا تصمیم گرفتم قاتل را ببخشم. من همسرم را برای رضایت راضی کردم. قرار شد مادرم که حرمتش برایم واجب است با پسر بزرگم حرف بزند که توانست او را راضی کند. خیالم کمی راحت ...
سلامت روحی و روانی زن شوهرکش بررسی می شود
خاطر موضوعی اختلاف پیدا کردیم. هر روز اختلاف ما بیشتر می شد تا جایی که یک سال قبل تصمیم گرفتیم از هم جدا زندگی کنیم و بدین ترتیب او برای خود خانه ای جداگانه گرفت. من از شوهرم کینه به دل گرفته بودم و تصمیم داشتم از او انتقام بگیرم تا اینکه امروز او را به خانه ام دعوت کردم تا درباره اختلافاتمان با هم صحبت کنیم. وقتی به خانه من آمد، دخترم بیرون بود که با شربت مسمومی او را بی هوش ...
بیرون خانه مخفی شدم سهیلا مرد غریبه را به داخل خانه برد و!
اگرچه موفق شدم این ارتباط را قطع کنم تا زندگی مشترک آن فرد از هم نپاشد، اما دیگر سهیلا از ارتباط با افراد نامحرم ابایی نداشت و زندگی ما سرد و بی روح شده بود تا این که روزی به بهانه ماموریت از خانه خارج شدم و نیم ساعت بعد مرد غریبه ای را دیدم که وارد منزلم شد. خشم خودم را کنترل کردم تا تصمیم نسنجیده ای نگیرم. حدود 2 ساعت بعد وقتی وارد منزل شدم سهیلا به دست و پایم افتاد و با التماس عنوان کرد لغزش هایش را جبران می کند، اما دیگر او برایم مرده بود و اشک هایش معنایی نداشت... ...
شهید سیدحسین سیدیعقوبی /وی از اولین شهیدانی بود که به مبارزه با بعثیون پرداخت
موفق به اخذ مدرک سیکل گردید. وی در کنار تحصیل به پدر در کار زراعت کمک می کرد. سید حسین به خاطر علاقه ای که به ارتش و نظام داشت در سن 18 سالگی وارد ارتش شد و پس از گذراندن دوره سربازی در تشکیلات ارتش به عنوان یک نظامی مبارز ماندگار شد. وی در سال 1348، تشکیل خانواده داد که حاصل این ازدواج سه فرزند دختر است. در اوج انقلاب در پادگان به کمک دیگر مبارزین انقلاب برای پیروزی انقلاب تلاش ...
بچه مثبت سینما شدم!
پشت دوربین همدیگر را می شناسیم خیلی برای کار کردن با هم فکر نمی کنیم. اکثر ما با هم دوست هستیم و از کنار هم بودن خوشحال می شویم. در این فیلم فکر می کنم مجید صالحی تنها کسی بود که با او تا به حال کار نکرده بودم، اما انقدر همدیگر را می شناختیم که با شیوه کار هم آشنا باشیم. در این فیلم ما 5 دوست بودیم که درگیر ماجراهایی می شدیم، اما می خواهم بگویم که ما پنج نفر نقش دوست را بازی نکردیم، ما واقعا از سال ...
خواهر مطلقه ام پیشنهاد وقیحانه ای به من داد و...!
خودم هم نفهمیدم چگونه اولین اشتباه دوران نوجوانی این گونه سرنوشتم را تغییر داد و در مدت 6سال چنان زندگی ام را به هم ریخت که اکنون به زنی تنها، معتاد و سابقه دار تبدیل شده ام؛ زنی که حتی توان نگهداری از تنها جگرگوشه اش را نداشت و مجبور شد... زن 20ساله درحالی که عنوان می کرد کاش کسی 6 سال قبل هیجانات احساسی مرا درک می کرد و مرا از دوستی خیابانی باز می داشت، به مشاور اجتماعی کلانتری گفت: هفتمین و ...
منشا: نمی دانم پشت پرده جدایی طارمی از پرسپولیس چه بود
استقلال باشگاه های بزرگی هستند البته من از پرسپولیس زیاد شنیده بودم اما همه چیز در حد شنیدن بود. ارتباطت با هواداران پرسپولیس چطور است؟ خیلی ارتباط خوبی داریم و می دانم که خیلی مرا دوست دارند اما هنوز آنطور که خودم می خواهم نتوانستم هواداران را شاد کنم اما در این مسیر در حال بهتر شدم هستم. فوتبال جایی است که برای موفقیت باید در آن سخت تلاش کنید تا به موفقیت برسید. در ...