سایر منابع:
سایر خبرها
افشای جنایت هولناک خانوادگی با حقوق بازنشستگی
مردی که چند سال پس از کشتن همسرش، برای دریافت حقوق بازنشستگی او دست به کار شده بود با شکایت خواهرزنش دستگیرشد. او سرانجام هفت ماه پس از بازداشت لب به اعتراف گشود و گفت: به خاطر مصرف شیشه متوجه نبودم چه می کنم و زمانی که به خودم آمدم فهمیدم همسرم را کشته ام و جسدش را به آتش کشیده ام. به گزارش ایران ، متهم پرونده تابستان سال 90 همسرش را به قتل رسانده و در تمام این مدت راز قتل را در دل ...
از دست شوهر صیغه ای و دوستانش امنیت جانی ندارم
وحشتناک می شود به طوری که تاکنون سه بار ازدواج کرده و همسرانش با دیدن این وضعیت از او طلاق گرفته اند. من هم که می ترسیدم او بعد از مصرف مواد مخدر بلایی به سرم بیاورد خیلی زود طلاق گرفتم و در خانه مادرم ماندم. روزها به همین ترتیب سپری می شد تا این که چهار ماه قبل مردی با من تماس گرفت و ادعا کرد قصد ازدواج با مرا دارد. من که نمی خواستم تجربه تلخ ازدواجم را تکرار کنم تصمیم گرفتم مدتی با او ...
هیچ گاه تصور نمی کردیم رژیم شاه در زمان حیات ما تغییر کند/ نهضت آزادی ها یک سیلی برای انقلاب نخوردند
... گاهی روی کیس یکدیگر می رفتند و این باعث می شد که برخی چیزها لو برود و به هم بریزد و شاه به آن ها گفت که از یک مرکز فرمان بری کنید ازاین رو در سال 51 کمیته مشترک ضدخرابکاری شکل گرفت که الآن به اسم موزه عبرت شناخته می شود، درحالی که قبل از آن یک زندان عادی و مربوط به نزاع ها و مواد مخدر بود و سیاسی نبود، زیر ساختمان شهربانی که مرا اول به آنجا بردند 22 سلول وجود داشت و وقتی بازجویی می کردند ما ...
قاتل بنیتا: در زندان توبه کردم
از وجود بنیتا در خودرو باخبر شد، آن را در یک جای پر رفت و آمد رها کرد تا مردم پیدایش کنند و کودک را تحویل خانواده اش بدهند. محمد گفت آن روز به دلیل مصرف شیشه، حالت طبیعی نداشت برای همین حتی بعد از رها کردن ماشین به خانه دوستش رفت و خوابید. شیشه، پسرم را بیچاره کرد قاتل بنیتا به شیشه اعتیاد داشت و روز حادثه برای تهیه مواد و فروش آن به مشیریه رفته بود. پدرش گفت: شیشه پسرم را ...
روایت نیروهای قدیمی کمیته از انقلاب و جنگ
مرحله در اواخر سال 60 در منطقه سیستان و بلوچستان و یک مرحله در سال 64 در عملیات آزادسازی فاو که متاسفانه مرحله دوم بسیار مختصر و کوتاه بود. در اواخر سال 60 که بنده در کمیته انقلاب اسلامی سیستان و بلوچستان خدمت می کردم، یکی از ماموریت های مهم ما در کمیته ماموریت مبارزه بااشرار، قاچاق مواد مخدر و قاچاق سایر اجناس بود. یک شب را به یاد دارم که موفق شدیم کاروان بسیار سنگینی از ...
چهل سال قبل کجا بودیم امروز کجا ایستاده ایم؟ / اولین جلسه دادگاه تجدیدنظر حمید بقایی / مهر بلاتکلیف / ...
دخترم را ببینم. دلم برایش تنگ شده؛ دقیقا یادم می آید. اول اردیبهشت سال 60 بود. به همراه خانواده ام برای مسافرت به مشهد رفته بودیم. آن زمان لیلا 4 ساله بود. او دی ماه سال 56 به دنیا آمده بود. یک دختر هم سن لیلا هم داشتم. کمتر از یک سال با هم تفاوت سنی داشتند. یک پسر یک ساله هم داشتم. همگی با هم به مشهد رفته بودیم. آن روز همراه مادرشوهرم و دخترها و پسرم از مسافرخانه بیرون آمدیم و به بازار حاج آقا جان ...
مروری بر زندگی پرحاشیه شیخ محمدصادق خلخالی
عالی رتبه دوره شاه پس از محاکمه هایی سریع اعدام شدند. صادق خلخالی مردی بود که حکم این اعدام ها را اعلام می کرد اما این وقایع، آغاز راهی بود که شیخ محمدصادق خلخالی در آن قرار داشت. او این رویه خود را در کردستان، ایلام، کرمانشاه و گنبد کاووس هم پی گرفت و با همین جدیت و قطعیت به جنگ قاچاقچیان مواد مخدر نیز رفت. خلخالی که بود؟ خلخالی به خاطر ارتباطاتش با گروه فداییان ...
دانشجوی ممتاز بود تا اینکه دوستم مکان مخفی ام را یاد گرفت و آنجا بود که به من ...
به سرم بیاید. از آن روز به بعد هر وقت شبنم به منزل ما می آمد بساط مواد مخدر هم پهن بود. او بعد از استعمال مواد مقداری هم برای من می گذاشت تا از آن استفاده کنم این گونه بود که به راحتی در دام اعتیاد گرفتار شدم. ولی بعد از پایان تحصیلات از شبنم خبری نداشتم تا این که روز گذشته وقتی نتوانستم مواد مخدر تهیه کنم به سراغ شبنم رفتم اما او خیلی به من بی احترامی کرد تا این که فریاد زدم تو مرا به این روز انداختی! همین موضوع منجر به درگیری بین ما شد و او باپلیس Police 110 تماس گرفت این جا بود که فهمیدم شبنم مدتی است اعتیادش را ترک کرده و قصد دارد با خواستگار من ازدواج کند. ...
روایتی از اولین جرقه انقلاب
ترسیدند و در خانه ماندند و نتوانستند در این مراسم شرکت کنند. هر لحظه احتمال داشت گلوله ای از دهانه لوله تانک شلیک شود و تمام مردم را به خاک و خون نشاند. راه پیمایی آغاز شد و به سه راه بازار رسیدیم. در آنجا سه تانک بود و لوله هر کدام یکی از خیابان ها را نشانه گرفته بودند. در این هنگام، ناگهان آقای خلخالی به بالای یکی از این تانک ها رفت و با سربازان و افسران روی آن دست داد و صورت انها را ...
زن خیانتکار شوهرش را قربانی هوس کرد/ دختر جوان در دام نامشروع قول ازدواج مرد متاهل افتاد/ انتقام از ...
پهن بود. او بعد از استعمال مواد مقداری هم برای من می گذاشت تا از آن استفاده کنم این گونه بود که به راحتی در دام اعتیاد گرفتار شدم. ولی بعد از پایان تحصیلات از شبنم خبری نداشتم تا این که روز گذشته وقتی نتوانستم مواد مخدر تهیه کنم به سراغ شبنم رفتم اما او خیلی به من بی احترامی کرد تا این که فریاد زدم تو مرا به این روز انداختی! همین موضوع منجر به درگیری بین ما شد و او با پلیس 110 تماس گرفت این جا بود ...
شهاب حسینی: چگونه عاشق پریچهر شدم؟
رویه حالا اکثر دوستانم بالای 40 سال سن دارند. از دست دادن رفیق قدیمی دوست نداشتم قلدر محل باشم. با این حال همیشه در جمع بچه محل ها به حساب می آمدم. نوجوانی من حول و حوش خیابان فاطمی گذشت. هرقدر بزرگ تر می شدم، دایره ارتباطاتم گسترش می یافت. درنتیجه به تمایل برخی بچه ها برای انجام کارهای خلاف پی بردم. در آن دوره یکی از بهترین دوستانم را به خاطر اعتیاد به مواد مخدر از دست دادم ...
تراژدی دستفروشی در شلوغ ترین چهار راه پایتخت
جمع کردن بساط شان هستند تا به خانه بروند درباره کارشان و البته برخورد ماموران شهرداری با آنها می پرسم. او به ابتکار می گوید: سال گذشته و درست زمانی که به عید نوروز نزدیک می شدیم ماموران گفتند بساط خود را جمع کنید. برخورد آنها محترمانه نبود و در آخر چند نفر ما را به پاسگاه بردند. در آنجا به من اتهام حمل مواد مخدر هم زدند درحالی که من چنین جرمی را مرتکب نشده بودم. حمید برادر بزرگتر هم به ...
مغزهای کوچک زنگ زده در خانواده و جامعه بی پدر بی پدری هم در خانواده و هم در جامعه ابعاد روانشناختی و ...
حسن که با تمام زیبایی از زندگی نوشته است: فرزندم من به عنوان پدرت، تو را پیش از آنکه قلبت، دچار زنگ زدگی شود و مغزت سرگرم امور کوچک و بیهوده، ذهنت را برای توجه به امور بزرگ زندگی، تربیت کردم... . * توضیحی درباره فیلم: مغزهای کوچک زنگ زده جدیدترین ساخته "هومن سیدی" و پنجمین فیلم بلند او بعد از "خشم و هیاهو"ست. خانواده ای در محله ای در جنوب شهر زندگی می کنند و کارگاه تولید ...
خانواده شهید داوود گلشن دوست تجلیل شد
ادامه داد: حضرت فاطمه زهرا(س) فرمودند: ای مردم در طاغوت دارد باز می شود، اگر در طاغوت باز شد خیانت، تهدید و زورگویی گریبانگر شما می شود؛ اگر ولایت همسرم را می پذیرفتید، دو نفر با هم جنگ و ستیزه نمی کردید. در ادامه این مراسم مادر شهید داوود گلشن دوست با بیان اینکه آخرین باری که داوود به مرخصی آمده بود با تعجب نگاهش کردم گفت : دوستانش به او گفته بودند در این ماه رمضان چرا به خانه نمی روی ؟ داوود ...
پای درس شهید قرآنی |عکاسی در تهران جنگ در سوریه/ برای حفظ حرم باید خون دهید
معجزه های بسیاری را مشاهده کردیم. یک شب پسرم در خواب دید که انفجاری صورت گرفت و همسرم دست من و پسرم را گرفته است. پسرم صبح خواب را برایم تعریف کرد اما من به خاطر فوت یکی از اقوام باید به روستای مان می رفتم. درمسیری که می رفتم خواب پسرم را فراموش کردم. سپس دیدم به فاصله چند دهم ثانیه کوه ریزش کرد. اگر من عقب تر بودم قطعا زیرآوار مانده بود که درهمان جا روی زمین سجده کردم که خدا را شکر و متوجه خواب پسرم ...
تلکه یک زن مجرم در دادگاه / آرش در مشهد دستگیر شد
است که دچار اعتیاد شده ام و مواد مخدر Drugs مصرف می کنم. چند روز پیش، وقتی خماری به سراغم آمد طبق معمول برای مصرف مواد به سراغ افرادی که می شناختم، رفتم. در راه بازگشت به خانه، ناگهان تعدادی پلیس که نمی دانم از کجا می دانستند من مواد مخدر حمل می کنم، به سراغم آمدند. با دیدن آنان ترس همه وجودم را فرا گرفته بود. برای اینکه مدرک جرم Crime را از بین ببرم، تصمیم به معدوم سازی مواد مخدر گرفتم، ولی تلاشم ...
مبارزه با اعتیاد با آموزش مهارت نه گفتن به نوجوانان
و صمیمت در خانواده شان دیده نمی شود، هم طراز شده، به محافل دوستان راه می یابند و در معرض خطر اعتیاد قرار می گیرند. مهر اعتیاد بر پیشانی های خسته هادی، جوان 29 ساله ای که مدت یک سال است مصرف مواد را ترک کرده در رابطه با اعتیادش به خبرنگار ما گفت: به دلیل آگاهی نداشتن از شرایط و وضعیت خود، دست به انکار شرایط و خودفریبی زدیم، نتوانستیم با مشکلات مبارزه کنیم و این، باعث شد امروز ...
حرف های جنجالی مدلی که برای آقای فوتبالیست دردسرساز شد!
تفاهم کامل رسیدیم. البته تفاهم کامل ما این بود که "هرچیزی که همسرم بگوید، من بگویم چشم!" این تفاهم بعد از 3سال ایجاد شد و من حرف اول و آخر را در خانه می زنم و آن هم "چشم" است (خنده!) نسیم نهالی: اتفاقا محسن اصلا زن ذلیل نیست! ما با هم تفاهم داریم... نسیم نهالی: ضمنا من این را هم بگویم که برای خواستگاری، پیشنهاد رومانتیکی از محسن دریافت نکردم! محسن: همیشه این موضوع را می گوید که ...
دختر 13 ساله بودم که در خانه مورد آزار شیطانی قرار گرفتم
گرفته بود به تحصیلاتم ادامه بدهم تا... دختر 27 ساله ای به نام مریم که به خاطر پیگیری پرونده اختلاف حساب با کار فرمایش به کلانتری مراجعه کرده بود در حالی که عنوان می کرد این گونه مسائل مالی نمی تواند مرا از هدفی که دارم و عهدی که با خودم بستم دور کند گفت: ششمین فرزند یک خانواده 9 نفره هستم از زمانی که به خاطر دارم پدرم مدام پای بساط مواد مخدر Drugs نشسته بود و به خاطر اعتیادش نمی توانست ...
همسرم نزدیک 8 سالی از من بزرگتر بود همین باعث شد که ...
نوآوران آنلاین - مرد 45 ساله که مهر قتل Murder در پرونده قضایی اش خودنمایی می کرد پس از آن که به سوالات تخصصی قاضی Judge سید جواد حسینی پاسخ داد، و قتل همسرش را به گردن گرفت، گفت: 2 ساله بودم که پدرم را از دست دادم یک سال بعد هم مادرم ازدواج کرد و دست خواهر بزرگ ترم را گرفت و به مکان نامعلومی رفت. پسرعمه پدرم که فرزندی نداشت مرا نزد خودش برد و به عنوان پسر خودش پذیرفت. تا سن 15 سالگی در شهرستان ...
زوج پزشکی که مناطق محروم ایران را به تورنتو ترجیح دادند +عکس
تنها یک جلد قرآن و 14 سکه مهریه اش شد. به او گفتم این مردم خیلی محروم هستند. خیلی بد است چشم مان را روی فقر مردم ببندیم. سال های بعد هم جای پیشرفت داریم، اما الان باید بخشش کنیم تا هم به حقوق مان برکت می دهد. به همسرم گفتم ماشین و خانه نداشته باشم هم مهم نیست، همین که یکدیگر را داریم بس است. جالب است این طور در مورد همسرتان صحبت می کنید. چون این روزها کلیپی در فضای مجازی دست به دست می ...
راز شوم مرد کارتن خواب
تشویق های پدرم به مواد مخدر Drugs آلوده شدم .مادرم که نمی دانست معتاد Addicted شده ام ، همیشه می گفت: تو تنها امید و آرزوی من هستی و عصای دست روزهای پیری و از کار افتادگی ام خواهی بود. وقتی به خاطر اعتیاد از مدرسه اخراجم کردند تا چند روز لب به غذا نزد و آرام و قرار نداشت . به هر دری زد تا مرا پاک کند اما تک تک سلول هایم به این مواد لعنتی وابسته شده بود و نمی توانستم ترک کنم . سال ...
شوهرم برای تن ماهی مرا کتک زد
خانه مادرش می برد و من هم جرات اعتراض نداشتم تا این که چند روز قبل یک قوطی تن ماهی از فروشگاه نزدیک منزلمان خریداری کردم ا ما وقتی چشم یعقوب به تن ماهی افتاد به بهانه این که مواد غذایی تاریخ مصرف گذشته خریده ام با توهین و فحاشی دوباره مرا زیر مشت و لگد گرفت به طوری که توان حرکت دادن دستم را ندارم اگرچه می دانستم این فقط یک بهانه است و او قصد داشت تن ماهی را به خانه مادرش ببرد که بهانه ای برای مصرف موادمخدر آن جا پیدا کند. حالا هم ... ...
گزارش بازدید از خانواده شهیدان تیپ فاطمیون محمدرضا و صفرعلی سیفی
کنم و بعد سبک می شوم. وقتی از پسر ته تغاری اش صفرعلی پرسیدیم، در جوابمان گفت: – هر دو پسرم خیلی بچه های خوبی بودند. خوش اخلاق بودند. اهل نماز و روضه و هیئت بودند. پسر کوچکم صفرعلی قبل از پانزده سالگی روزه می گرفت. به او می گفتم تو که به سن تکلیف نرسیده ای؟ می گفت من برای پدربزرگ و مادربزرگم که از دنیا رفته اند، روزه می گیرم. بیست سالش بود که هوای سوریه به سرش زد و ...
حضرت زینب(س)؛ واسطه برای اجازه همسر شهید شد/ارادت خاص شهید به حضرت زهرا(س)
دلیل آنکه در دوران نامزدی به سوریه رفته بودیم، از حرم تصوراتی داشتم و همان تصورات، حرم را در خواب می دیدم که درحال خراب شدن بود. به سروصورت خود می زدم و صورتم را خراش می دادم و دریغ از یک ذره خون روی صورتم. یک لحظه خانمی با چادرخاکی را دیدم که با لبخند کنارم می آیند. دست هایم را گرفتند و گفتند برای حفظ اسلام و حرم باید جان دهیم و حرم به جز این سرپا نمی ماند. صبح بیدار شدم و خوابم را برای همسرم ...