سایر منابع:
سایر خبرها
هشت سال دفاع مقدس؛ نگینی درخشان در تاریخ حماسه و پایداری
آنکه کسی متوجه بشود و غروب مقابل قهوه خانه ای که پاتوق پدرم بود رسیدم. پدرم از دیدن من تعجب کرده بود و مرا با افتخار به همه نشان می داد که ببینید این پسر من برای دیدن من از کرج تا تهران را پیاده آمده است. در ادامه این یادداشت که به قلم رضا احمدی نگاشته شد، آمده است: یک ساعتی در قهوه خانه بودم و دوتا چای خوردم و قدری تلویزیون تماشا کردم. حوصله ام که سر رفت بیرون آمدم و مادرم را آنجا دیدم ...
با همه مشغله ام، کربلا و مشهدم ترک نمی شود
در همه کارهایم با پدر و مادرم مشورت می کنم. ما سه نفر درباره همه مسائل با هم صحبت می کنیم و اعتقادات و باورهایم در همین گفت وگوها شکل گرفته است. اعتقادات شما در چه سنی تثبیت شد و بنیان های فکری تان در چه فضایی بنا شد؟ از نوجوانی برای آینده ام برنامه ریزی کرده و می دانستم می خواهم چه کاره شوم. شانزده هفده ساله بودم که سردبیر رادیو شدم و کار در فضای حرفه ای را تجربه کردم. همه ...
بهانه بچه گانه مرد 56 ساله برای قتل همسرش + جزییات
قانونی در صحنه جرم حاضر شدند. با حضور بازپرس مرادی در محل جنایت مشخص شد که حادثه هولناک در طبقه چهارم ساختمان چهار طبقه مسکونی رخ داده است و پیکر بی جان این زن آنجا کشف شده است. بررسی های اولیه حاکی از آن بود که زن 52 ساله با ضربات متعدد چاقو در اتاق پذیرایی خانه به قتل رسیده است. پسر مقتول که پلیس را در جریان قتل مادرش قرار داده بود، در اظهاراتش به بازپرس گفت: پدرم 56 سال سن ...
زنان مبتلا به ایدز چگونه زندگی می کنند؟
فقط همین را می دانند که اسم بیماری ام ایدز است اما نمی دانند این بیماری تا چه حد خطرناک است. شهرستان زندگی می کنند و من هم اصراری ندارم خیلی آنها را بترسانم. اما جامعه پزشکی و برخوردشان برایم دردآور است. پزشکانی که راه های انتقال بیماری را می دانند اما باز از پذیرفتن ما امتناع می کنند. سارا بعد از مرگ همسرش دوباره ازدواج کرد: دختر 18 ساله همسرم مرا ایدزی خطاب می کند. یک بار در ترمینال به ...
نگار برای ارتباط عاشقانه ای که با او برقرار کرده بودم، پول خواست و من از خود بی خود شدم! + عکس
از دوستان مقتول در جریان تحقیقات به پلیس گفت: مقتول چند روز پیش با مرد 26 ساله ای به نام حسام آشنا شده بود و آنها با هم در ارتباط بودند. با ثبت این توضیحات، حسام شناسایی و بازداشت شد، اما جرمش را انکار کرد تا اینکه در مراحل بعدی بازجویی با اقرار به قتل در شرح ماجرا گفت: چند روز قبل در یکی از خیابا ن ها با نگار آشنا شدم. او زن مطلقه ای بود و تنها زندگی می کرد و به همین خاطر او را به خانه ...
شهادت؛ ثمره رزق حلال/مداحی شهید جهانی برای بی بی رقیه(س)
که همه دوستانش برای کمک به آنجا رفته بودند و همین موضوع هوایی اش کرده بود. وی ادامه داد: از وقتی که جواد به سوریه رفته بود، همیشه دعایش این بود که از طریق شهادت عاقبت بخیر شود، مادرم راضی به شهادتش نبود، اما پدرم همیشه می گفت، من فکر می کنم به مسافرت می روی و بر می گردی به همین خاطر هیچوقت با جواد خداحافظی نمی کردیم. مخالفت والدین با رفتن شهید جهانی به سوریه جهانی ...
آسیب های ناشی از ضربه سر در فوتبال
. ولی باز هم تحقیقات بیشتری نیاز است. داستان غم انگیز جف اَستِل هشداری جدی از گذشته فوتبال است. مهاجم سابق وست برومویچ البیون که در 361 بازی 174 گل به ثمر رساند به حدی بیمار شده بود که خانواده اش را نمی شناخت و در حالی مرد که حتی یادش نمی آمد که فوتبالیست است. دختر استل می گوید: فوتبال هرچه به او داده بود ازش پس گرفت. او بعد از 4 سال درگیری با فراموشی، که تصور می کردند آلزایمر است، در ...
پرتویی از فضایل حضرت زهرا (س)
ایشانندی تو را خود نیافریدی. گفت: بار خدایا گرامی بندگانند بَرِ تو. گفت: ای آدم این نامها یاد گیر تا در وقت درماندگی مرا به این نامها بخوانی تا فریادت رسم. آدم این نامها یاد گرفت. چون این ترک مندوب کرد و خواست تا از آن توبه کند، گفت: بار خدایا به حق محمّد صلی الله علیه و آله و علی علیه السلام و فاطمه علیه ا السلام والحسن علیه السلام والحسین علیه السلام به حق این بزرگان که ...
پسرم پرخاشگر بود، او را کشتم
قمه حمل می کرد و شب ها قمه را زیر بالشش می گذاشت. همسر و دخترم از دست او آرامش نداشتند مدام آنها را کتک می زد. یک روز به خانه رفتم و دیدم دختر و همسرم خود را در توالت زندانی کرده اند که پسرم آنها را نزند. همان زمان زن و دخترم را به خانه پدرزنم فرستادم و به آنها گفتم مدتی در آنجا بمانید تا من شاهین را آرام کنم. روز حادثه پسرم دوباره با من دعوا کرد دیگر کنترل اعصابم را نداشتم همه زندگی ام تحت تأثیر ...
بانوانی که از جانبازان ایثارگرترند!
... - حاجی در شهر سنندج و هنگام بازگشت از مدرسه، در حالی که درشهر تیراندازی شده بود مورد اصابت گلوله قرار می گیرد و از آن زمان چیزی نزدیک 40سال می گذرد که ایشان قطع نخاع هستند. فاش نیوز: آیا تا آن موقع به ازدواج با یک جانباز نخاعی فکر کرده بودید؟ - من هیچ وقت به این موضوع فکر نکرده بودم اما در یکی دو برخوردی که آقای پاکانزاد را دیدم از برخوردها و رفتارهای ایشان پی بردم که ...
حتی دلم نمی آید دخترم را مهد بگذارم، چه برسد به آسایشگاه!
بعد از خوردن این دارو بیدار می شود. صبحانه مختصری می خورد، مشغول تماشای شبکه پویا می شود و با اسباب بازی هایش بازی می کند. یک روز در میان به کاردرمانی می برمش، هر بار دو جلسه ٔ کار و گفتار با هم دارد. بعد به خانه می آییم و غذا و داروهایش را می دهم تا شب. از عصر به بعد معمولا بی قرار می شود. جایی نمی روم، چون اذیت می شود؛ حتی نمی توانم خانه مادرم که چند ساختمان با ما فاصله دارد هم بروم، چون فاطمه ...
حساب جواد و چهارشنبه سفیدی ها ماند به قیامت
هم صحبت کردیم، از من جواب خواستند. من هم آخر جلسه، به خود ایشان جواب دادم. یکی از خواسته هایی که فقط خودم می دانستم این بود که همسرم پاسدار باشد و که با آمدن جواد برای خواستگاری محقق شد؛ به درستی جواد پاسدار حریم اسلام و ولایت بود و در پاسداری کم نمی گذاشت . در مراسم عقد هم هر قدر بقیه اصرار کرده بودند که به قسمت خانم ها بیاید و نیامده بود. چون من از قبل به ایشان گفته بودم که نیا و آقا جواد گفته ...
پسرم وقت دلتنگی، قاب عکس پدر را بغل می کند
شغلش علاقه داشتم. ** مراسم ازدواجتان به چه صورت بود؟ شویکلو: همان چیزی که در روستا رایج است، جشن نامزدی گرفتیم و عقد کردیم، یکی دو هفته قبلش صیغه محرمیت خواندیم بعد از هفت ماه جشن عروسی گرفتیم، نزدیک سه سال خانه مادر همسرم زندگی کردیم چون پدر و مادر پیری داشت و ایشان آخرین فرزند خانه بود و می بایست از آنها نگهداری می کرد. بعد از چند سال یک خانه جدا در روستا گرفتیم و مستقل شدیم ...
برخورد لاجوردی با منافقین مثل فرزندانش بود/ روزی که صانعی عمامه اش را بر زمین کوبید
...> حاج صادق امانی معلم همه ما بود و یکی از کسانی است که در ماجرای به درک واصل کردن حسنعلی منصور نقش اصلی را داشت. من در آن مقطع 21 ساله بودم و حدود 10 سال از حاج صادق کوچکتر بودم. فردی بود خودساخته، صادق و مسلط. یادم هست 17 ربیع سال 43 که روز عقد من بود، با آقای جواهریان خدمت ایشان رسیدیم و من از ایشان درخواست کردم تا برایم شعری بگوید، همانجا یک کاغذ کاهی برداشت و شعری در 12 ...
تعطیلات رویایی از شیراز تا کیش
بازیگر و خواننده در تعطیلات رویایی مجید اوجی، تهیه کننده درباره تولید مجموعه تعطیلات رویایی به جام جم گفت: هر اثری با یک هدف مشخص تولید می شود و ما تلاش داریم یک مجموعه مفرح و طنز را برای مخاطبان شبکه دو و برای ایام نوروز تولید کنیم. با توجه به این که فضای قصه از شیراز شروع می شود و در ادامه شخصیت های مجموعه، سفری را از شیراز شروع می کنند و به بندرگاه چارک می رسند و بعد راهی کیش می شوند، به همین دلیل در مسیر راه، جذابیت ها و زیبایی های بخشی از ایران را به تصویر می کشیم. البته ایران یک سرزمین با تمدن غ ...
ماجرای ماه عسل جهادی در چهارمحال و بختیاری / رزمندگانِ جبهه روستا
نامزد کرده بودیم. من از همان اول بحث اردوهای جهادی را با ایشان مطرح کردم و گفته بودم که راه زندگی من این است. این که در راه خدمت رسانی به مردم باشد شاید که بتوانم گرهی از مشکلات شان باز کنم. اتفاقا همان موقع بحث یک اردوی جهادی پیش آمد و شروع زندگی ما از همین اردو بود. یعنی ماه عسل را ما به یکی از روستاهای محروم چهارمحال و بختیاری رفتیم. الان هم که یک دختر هشت ساله و یک دختر یک سال و هفت ماهه دارم ...
وقتی دلتنگ خانه باشیم
چه سرنوشتی بعد از او خواهند داشت: وقتی کبک را دراز کردم بگیرند، مردها کنار کشیدند. سه تا دختر نشسته بودند زیر پای سه تا مرد. دختر اول را نگاه کردم. سرش را بالا آورد. فاطمه بود. گفتم: کبک آوردم از رودبار. دومی سرش را بلند کرد. مردیسی بود. رو برگرداند. مردها برگشتند سمت من. احمد بود و محمد و اسماعیل. اسماعیل با صورت برافروخته نگاهم کرد. محمد سرش را برگرداند. احمد شماتت بار نگاه می کرد ...
فرهنگ + شهروندی
حالا دیگر مطمئن بودم که داشت به سمت من می آمد. مثل همیشه کلاه بافت مشکی را سرش گذاشته بود و شلوار را تا روی شکم بالا داده بود. کت طوسی کم رنگی -که قبل از این هیچ وقت ندیده بودمش- به تن کرده بود و تسبیح سبز رنگ بی بی را در دستش تکان تکان می داد. بابابزرگ مرا دیده بود و حالا داشت به سمتم می آمد. اول خواستم خودم را به موش مردگی بزنم و به روی خود نیاورم که دیدمش. اما نزدیک تر که شد، چشم برداشتن از او ...
شلتر ، خانه فراموش شدگان
لیوان آب هم روش؛ می گوید خانواده ام رهایم کردند و زن دیگری گرفتم اما حالا از او هم دورم چراکه توان پرداخت هزینه های زندگی را ندارم و 3 سال است که اینجا زندگی می کنم. از جیبش کیفی درمی آورد و مدارکش را به سویم می گیرد، نگاه کن این عکس دختر و پسرم است آهی می کشد و سینه اش را جلو می دهد با لحن خاصی می گوید: این طور نگاهم نکن من هم دارای خانواده وزندگی خوبی بودم، اما الان یک کلیه دارم و اینجا ...
علی رهبری:به تاریخ موسیقی خیانت نکنیم
من در آن زمان در آکادمی وین هم به عنوان دستیار و هم کار آهنگسازی می کردم و تدریس هارمونی و کنترپوان هم داشتم. همان موقع بود که از ایران وزیر وقت با من تماس گرفتند و از من خواستند که به ایران بیایم. وقتی به وزارت فرهنگ آن موقع آمدم ایشان به من گفتند که آقایان حسین دهلوی و مصطفی کمال پورتراب و چند استاد دیگر علاقه دارند شما رئیس هنرستان ملی موسیقی بشوید. خب من خیلی از این دعوت خوشم آمد البته همان زمان هم به من گفتند اگر دوست داشته باشم می توانم یک ارکستر هم درست کنم. ...
رویای 18 ساله که فرزند شیطان است / او در کمین پسران پولدار بود و ..!
آرام کشیدن پنهانی سیگار را آغاز کردم و بعد از آن هم به هروئین معتاد Addicted شدم به طوری که دیگر نه تنها از هروئین های پدرم نمی دزدیدم بلکه در کنار او و با یکدیگر مصرف می کردیم تا جایی که گاهی از پدرم نیز بیشتر مصرف می کردم. در این وضعیت بود که درس و مدرسه را در آخرین روزهای امتحانات پایانی سال سوم راهنمایی رها کردم و با چند دختر خلافکار که به ظاهر مهربان و دلسوز بودند آشنا شدم. از آن ...
تصویر امید بر تابلوی زندگی
ایران آنلاین /وقتی خودش را شناخت از دو دست و یک پا معلول بود. زبانش هم به سقف چسبیده بود و نمی توانست کلامی حرف بزند. همه اینها در کنار هم می تواند زندگی را برای یک انسان کاملاً بی هدف و بی معنا کند اما برای مسلم جهانبخش این امر سکویی بود که او را به قله های موفقیت پرتاب کرد. پسری که پایان سفر در تونل دنیا برایش نه تاریکی بلکه روشنایی مطلق بود. جوان 23 ساله دهدشتی که با مهارت زیاد نقاشی می کشد، رانندگی می کند، دوچرخه سوار می شود، آشپزی می کند، ...
رمان مترجم روسی مایکل فرین منتشر شد
...، برویم. تا آنجا که می دانم آن زمان ما اولین دانشجویانی بودیم که به صورت مستقل، برنامه تبادل دانشجو میان دانشگاه های شوروی و انگلستان را برقرار کرده بودیم. یا حداقل به صورت یک طرفه برقرار کردیم. ظاهراً شورش ما شانس گروه دانشجویان روسی را که قرار بود به انگلستان بیایند، از بین برد. سال بعد، هنگامی که من از دانشگاه کمبریج فارغ التحصیل شدم، آن ها هنوز به انگلیستان نیامده بودند. ...
وجود ولایت فقیه زندگی در ایران را برایم خوشایند کرده است/ توضیحات قرآن درباره هدف خلفت انسان برایم جذاب ...
و به حرم حضرت معصومه(س)، جمکران و کوه خضر رفتیم. وقتی وارد حرم حضرت معصومه(س) شدم احساس عجیبی به من دست داد. وی بیان داشت: سال 89به ایران آمدم و اولین جایی که با همسرم در ایران به آنجا رفتیم حرم حضرت معصومه(س) بود، وقتی به حرم داخل شدم احساس عجیبی داشتم. این بانوی تازه مسلمان شده افزود: نام قبلی من اتکو بود، چون پدر و مادر نداشتم بعد از مسلمان شدن تصمیم گرفتم اسم دختر پیامبر ...
ایستاده ایم و سربلند همچون سرو
پدرم آمد، به هنگام شهادتش دو ساله بودم و با آنکه هیچ تصویری از پدر در ذهن ندارم اما از گفته های مادر، او را برای خود ساخته ام. مادر همیشه می گوید مردمدار و مهربان بود، احترام به پدر و مادر را بر خود واجب می دانست و در کل خیرخواه مردم بود. با شنیدن خبر بازگشت پدر، فرزندان حس و حالی دوگانه دارند و محمدرضا از حسی می گوید که برای اولین بار تجربه می کند. بسیار خوشحالم از اینکه بعد از سال ها پدر به آغوش ...
عذاب وجدان از قتل پسر بیمار
کشور بفرستم. او در همان دوران خدمت سربازی به خاطر اذیت و آزارهایش به درخواست فرمانده اش در بیمارستان روانی بستری شد، اما آنقدر مرا تحت فشار قرار داد تا به رضایت خودم او را مرخص کنم. بالاخره به هر سختی بود دو سال خدمتش تمام شد. متهم در ادامه گفت: بعد از سربازی من و همسرم به خاطر قولی که به او داده بودیم همه تلاشمان را کردیم تا او را به خارج بفرستیم. من پیک موتوری بودم و درآمد ...
ناگفته هایی از رازِ سربه مهرحزب الله + عکس
توانستم بشناسمش. بسیار آدم گرمی بود. *با شنیدن خبر شهادتش منگ شدم آخرین بار او را چند روز قبل از شهادتش در کفرسوسه دیده بودم. وقتی خبر شهادتش را شنیدم، در ابتدا بسیار تعجب کردم. ضربه خیلی سختی بود. منگ شده بودم، انتظار نداشتم چنین اتفاقی برایش بیفتد. *عکس یادگاری از خرابی های جنگ 33 روزه بعد از جنگ 33 روزه من رفتم خرابی های لبنان را دیدم. خرابه های خانه ...
واکنش همسران شهدای مدافع حرم درباره "به وقت شام"/ ماجرای اهدای چفیه شهید مدافع حرم به ابراهیم حاتمی کیا
فیلم شده بودند و در تمام مدت پخش فیلم, به صحنه ها, حتی صحنه های دلخراش توجه میکردند. محمد یاسین با اینکه سنش کم است و هنوز باور ندارد که پدرش شهید شده و همیشه می گوید پدرم بر می گردد, در صحنه های فیلم, پدرش را جستجو می کرد. محمد متین و نهال هم بعد از تماشای فیلم گفتند که پدر ما چقدر شجاع بوده که به سوریه رفته و شهید شده است. محمد متین هم چفیه پدرش را که به یادگار از او باقی مانده بود به آقای حاتمی ...
مقامات دنیایی حضرت فاطمه (س) از زبان پیامبراسلام(ص)
...! محبتت به او زیاد می شد. شب معراج که مرا به آسمان چهارم بردند، جبرئیل اذان و میکائیل اقامه گفت، سپس به من گفته شد: یا محمد نزدیک شو. گفتم: من جلو بیفتم در حالی که تو در حضور من هستی، ای جبرئیل؟ گفت: بلی، خداوند عزوجل پیامبران مرسلش را بر ملائکه ی مقربینش فضیلت داده است. من جلو افتادم، و برای اهل آسمان چهارم نماز خواندم بعد به طرف راستم توجه کردم، و ابراهیم را در باغی از باغهای بهشت ...
طرح/ شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
محفوظ نماید. حضرت فاطمه زهرا (س): بهترین چیز برای حفظ شخصیت زن آن است که مردی را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد. حضرت فاطمه زهرا (س) پس از ماجرای هجوم به خانه حضرت ، خطاب به ابوبکر کرد و فرمود: به خدا سوگند، دیگر با تو سخن نخواهم گفت ، سوگند به خدا، در هر نمازی تو را نفرین خواهم کرد. حضرت فاطمه زهرا (س): ای ابا الحسن! همسرم ، همانا رسول خدا با من عهد بست واظهار نمود: من اوّل کسی هستم از ...