سایر منابع:
سایر خبرها
شایگان: مصدقی بودم
های عاج مان محصور و منزوی کنیم. تجربه شگفت دیگری که با او داشتم، ملاقات دوبه دویی بود که زمانی در خانه ای در شمیران بین ما دست داد. قرار بود که همه اهل محفل آن شب در آنجا گرد آیند. من به آنجا رفتم اما بقیه غایب بودند. احتمالا تاریخ جلسه را اشتباه کرده بودند. ما تنها بودیم. شب فرا می رسید و از گردسوزهایی که در طاقچه ها گذاشته بودند نور صافی می تراوید. مانند همیشه روی زمین بر مخدّه نشسته بودیم ...
اینیستا: فوتبال فقط گل نیست / فوئنته آلبیا مخفیگاه من است
. هرچند بعد از سال 2010 این روستا گردشگران بیشتری را جذب می کند. در دوران کودکی در آن روستا چه می کردی؟ - من شیفته فوتبال بودم. هر وقت فرصت داشتم، دنبال توپ می دویدم. به ندرت روزی پیش می آمد که برای بازی به کوچه یا حیاط مدرسه نروم. در مدرسه بچه درسخوانی بودم و نمراتم قابل قبول بود. دروغ نگویم، کسی نبودم که با بی انضباطی مورد توجه قرار بگیرم. آرام و منضبط بودم. در دوران کودکی ...
زن تهرانی برای گرفتن طلاق قاضی پرونده را فریب داد!
.... زن جوان ادامه داد: با این وضع دیگر حتی حوصله ماندن در این خانه و آشپزی و رسیدگی به امور خانه را نداشتم و سرانجام قهر کرده و به خانه پدری ام بازگشتم. دیگر حاضر به ادامه این زندگی نیستم و می خواهم جدا شوم. مهریه 500 سکه ای ام را می بخشم و فقط طلاق می خواهم. با پایان یافتن حرف های زن جوان، شوهرش به قاضی پرونده گفت: باور کنید با تمام اتفاق هایی که در زندگی مان رخ داده است ...
موهای ژولیده قربانعلی، لباس کثیف و ژاکتی که روی کت پوشیده بود توجهم را جلب کرد
فکر کردم او با همان لباس های کارش به مراسم خواستگاری آمده است تا به من بفهماند گندم نمای جوفروش نیست! به همین خاطر آن قدر تحت تاثیر این صداقت رفتاری قرار گرفته بودم که ... زن 30 ساله که بعد از 10 سال زندگی مشترک، فراز و نشیب های زندگی را تا مرز طلاق طی کرده است در حالی که بیان می کرد دیگر ادامه زندگی با مردی معتاد و کارتن خواب برایم امکان پذیر نیست به کارشناس و مشاور اجتماعی فرماندهی ...
احتمال صدور حکم سنگسار برای داعشی ها در ایران
واسطه کردید و با این کار خود را معرفی کردید. قاضی صلواتی پرسید: شما پس از سال 91 که تعهد دادید دیگر وارد این جریانات نشوید اما در سال 94 دوباره به سوریه رفتید. متهم گفت: من برای ماندن به سوریه نرفتم. بلکه قصد داشتم داماد خواهرم را برگردانم. وی گفت: در ابتدا به ترکیه رفتم و پس از سه روز ماندن در ترکیه به سوریه رفتم در آنجا مرا تحویل نمی گرفتند اما وقتی که گفتم دنبال ...
رو به ظهور (یادداشت میهمان)
منجی مطلع گشت، هزاران هزار کودک را برای یافتن موسی کشت و در کوچه ها جوی خونِ بی گناهان به راه انداخت و... و غافل از اینکه خدا جان موسی را در میان سبدی در نیل حفظ نمود و او را به خانه فرعون رساند و در دامن همسرش گذاشت و فرعون را به خدمتش درآورد. و فرعون نمی دانست که نمی توان دربرابر اراده خدا ایستاد و نمی فهمید که خدا اراده کرده است شیشه عمر منجی در کنار دل سنگین دشمنش پروریده شود. این سنت خداست که ...
چنار، روستایی که دوباره ساخته شد
13 ماه گذشت. از آن جمعه شب سختی که سیل خانه اهالی دو شهر عجب شیر و آذرشهر را با خود برد و خانواده های زیادی عزادار شدند. خانه های شان را از دست دادند و عزیزان شان را به خاک سپردند. سیل بزرگی که روز 25 فروردین 96 در استان های آذربایجان شرقی و غربی و کردستان و مازندران تاخت و قربانیان زیادی برجای گذاشت. بارش متوسط در این استان ها پیش از وقوع سیلاب در حدود 40 میلیمتر بود که براساس اعلام سازمان هواشناسی طی 15 سال گذشته بی سابقه بوده است. 48 نفر در این حادثه تلخ کشته شدند و بیشترین تلفات و مفقودی های این سیل از شهرستان های عجب شیر و آذرشهر بود. ...
روایتی مستند از آنچه بر سر یک مادر پیر و فرزند مستاصل او آمد
مادرمان در خیابان "جردن" تهران بگیریم تا هر چهار نفر در آنجا راحت زندگی کنند. مادر من دو خواهر و دو برادر داشت. برادران مادرم سالیان پیش فوت کرده بودند و متاسفانه خواهر بزرگترش دو سال پیش فوت شد و چون از چهار- پنج سال قبل کم کم علائم بیماری آلزایمردر مادرم بروز می کرد از کل خانواده خواهش کردیم که مادرم را در جریان فوت خواهر بزرگترش قرار ندهند و مادر هم به دلیل فراموشکاری خوشبختانه متوجه ...
معدن کارانی که رفتند؛ یتیمانی که ماندند
. همسر قاسمعلی می گوید: یورت ما را به خاک سیاه نشاند. این داغ چگونه سرد می شود؟ داغ 2 برادر و پدرِ 2 فرزندم. پسر 6 ساله برادرم آرام و قرار ندارد. دختر 15 ساله ام روز و شب به دنبال باعث و بانی این اتفاق می گردد. خودم حیران مانده ام میان زمین و آسمان. همه مان از بی خانمانی و آوارگی پناه آورده ایم به خانه پدرم . بی بی سمیه غصه اش را حبس کرده و در برابر مصایبی که بر سرشان آوار شده استوار ...
شکنجه کودک 5 ماهه توسط والدین/ بعد از طلاق مادرم، فهمیدم پدرم درباره خیانت او درست می گفت/ قاتل: کشتن ...
عموی بزرگش پناه ببرد. هفته ایی یک بار، علی رغم مخالفت های پدر به دیدن مادر می رفتم و درآغوشش اشک حسرت می ریختم. چند ماهی از جدایی پدر و مادرم می گذشت که فهمیدم مادرم برای بار دیگر قصد ازدواج دارد. هرچند ناراحت بودم اما در دل به مادرم حق می دادم. مادر خیلی بی سرو صدا و بی آنکه حتّی به من بگوید همسرش کیست، ازدواج کرد و رفت سر خانه و زندگی اش! ظاهرا شوهرش ارتباط مرا با او قدغن ...
مسعود فراستی: اولیور استون یک فرصت طلب است
وجود ندارد که در زمان تاریخی این فیلم زندگی کرده باشد تا به ما بگوید دقیقا چه اتفاقاتی افتاده یا ملکه ایران در زمان هخامنشی چه شکلی بوده است. البته موافقم که زمان خیلی بدی را برای ساخت فیلم اسکندر انتخاب کردم؛ چون بوش جنگ علیه عراق را چندی بعد از اکران فیلم آغاز کرد و من خبر نداشتم قرار است چه اتفاقی بیفتد. مسعود فراستی: در فیلم اسکندر استون، دوربین او با اسکندر است نه با ایران. حرف ...
سناریوی هولناک قتل 4 انسان بی گناه
سلامت نیوز : سطوری که خواهید خواند، بازخوانی پرونده ای است که در سال 82 اتفاق افتاده و با اینکه بیش از 15 سال از ارتکاب آن می گذرد، بیشتر به داستانی های جنایی آگاتا کریستی می ماند. در این واقعه تلخ ،پنج نفر قربانی بازی و هوسرانی زنی می شوند که در پیشوای ورامین ساکن بوده اند؛ زنی به نام معصومه ، 31 ساله و خانه دار. در این داستان افراد عجیب و غریب زیادی نقش دارند. اگر معصومه در خانواده ...
دومین اسید پاشی در تبریز/مریم در اسید سوخت
است و صورت و پوستش نیز تا به حال سه عمل در پی داشته است. دعوا زن و شوهری که منجر به جنایت شد مریم قربانی تازه اسیدپاشی در تبریز جزئیات این جنایت را اینگونه تشریح کرد:11 سال است که با محمد ازدواج کردم، چند سال اول همه چیز خوب بود، اما کم کم بهانه گیری و اخلاق های بدش را نشان داد، کم کم این خلق تند و عصبانیت هایش شدت گرفت تا جایی که چندین بار به بهانه های مختلف مرا مورد ضرب و شتم ...
دانستنی های قبل از بارداری، چیست؟
فرزندم سالم است و رشد طبیعی خود را دارد. * ای کاش می دانستم وقتی برای اولین معاینه به پزشکم مراجعه خواهم کرد از ترس و وحشت به خودم می لرزم که مبادا اصلا باردار نباشم و اشتباه شده باشد و یا اینکه مبادا در بارداری من مشکلی وجود داشته باشد. * ای کاش می دانستم گاهی بارداری سبب می گردد من و همسرم با هم اختلاف پیدا کنیم، او نمی تواند حال و شرایط مرا درک کند، چون او باردار نیست و شرایط ...
3 زن مطلقه از یک مرد بازی شومی خوردند!
آن روز به بعد، ما 3 نفر بیشتر اوقاتمان را در کنار یکدیگر می گذراندیم اگر چه دوستمان منزل دیگری اجاره کرده بود و به تنهایی زندگی می کرد ولی همواره نزد ما بود و کمتر به خانه خودشان می رفت. با این که پدر و مادرم برخی از هزینه های زندگی ما را می پرداختند باز هم برای تأمین مخارج روزانه با مشکل مواجه می شدیم. این بود که 3 نفری تصمیم گرفتیم به دنبال شغلی برای امرار معاش بگردیم تا این که حدود یک ماه قبل ...
از فتح لانه جاسوسی تا فتح بازی دراز
بیسیم چی شان به خاک شهادت غلتیده اند. سپس با ملایمت چفیه سیاه رنگ دور گردن محسن را باز کرد و با همان صورت خاک آلود، دوست و برادرش دا به حساب می آیم و از خدا می خواهم که مرا به حال خود وا مگذارد که بنده ای حقیر و زبون هستم و به درگاه کسی غیر از تو نمیتوانم رو بیاورم. اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک و اما پدر و مادرم از وجود داشتن چنین پدر و مادری بر خود می بالم که افتخارش بر پایه نماز و روزه ...
عطای اروپا را به لقای سوریه بخشیدم/شیعه بکشید تا به اعلی علیین بروید!
نامزدی را برگزار کردیم. همسرم مشغول تحصیل در دانشگاه بود، به همین دلیل ما به خواست خانواده اش قرار شد تا دو سال مراسم عروسی را عقب بیاندازیم. این وقفه برای من هم بهتر بود چون می توانستم با خیال راحت تر به سوریه بروم. دیگر اصلاً به خانه و ماشین و این چیزهایی که در اروپا داشتم فکر نمی کردم، به دوستانم گفتم اگر شد برایم بفروشید و پولش را برایم بفرستید اما پیگیر نبودم. احساس کردم خب با ...
تایم 100 کدام چهره های سینمایی را برگزید؟ + عکس ها
...> 18. دانیلا وگا یک زن شگفت انگیز امسال توانست اسکار بهترین فیلم خارجی زبان را به شیلی بفرستد. اثری با موضوع زندگی یک ترنس که با بازی یک ترنس واقعی هم ساخته شد: دانیله وگا! خواننده و بازیگر شیلیایی که به خاطر حضورش در این فیلم سال گذشته چند جایزه را هم به خودش اختصاص داد، وقتی برای معرفی راز عشق ترانه نامزد اسکار فیلم مرا به نام خودت بخوان روی سن جشن آکادمی رفت، تبدیل به اولین فرد ترنسی ...
گفتگوی تکان دهنده با قاتل دانش آموز 10 ساله مشهدی/لباس هایش را در آوردم چون پول نداد!
لباس هایش را از تنش بیرون آوردم، دست و پاهایش را با طناب قرمز رنگ بستم و ... این ها بخشی از اظهارات جوان 27 ساله ای است که در پوشش راننده تاکسی تلفنی اینترنتی کودک 10 ساله را از مقابل منزلشان ربود و او را در جاده فرعی معروف به جاده شهرک صنعتی به قتل رساند. نامت چیست و چند سال داری؟ سجاد ر هستم و خرداد 1370 به دنیا آمدم. تا کلاس چندم درس خوانده ای؟ ...
شرط فرزندان برای گذشت از پدر قاتل
همیشه این کمبود را حس می کنیم. سپس دیگر فرزند مقتول که 15سال دارد در جایگاه قرار گرفت او درحالی که اشک می ریخت با سکوتی کوتاه به چهره پدرش نگاه کرد و گفت من هم از پدرم شکایتی ندارم اما او باید قول بدهد که هیچ وقت سراغمان را نگیرد چون من از او وحشت دارم موقع قتل مادرم من فقط هفت سال داشتم. اما باگذشت هشت سال از این ماجرا هنوز نتوانستم با آن کنار بیایم. در ادامه جلسه رسیدگی ...
بیرجند| حکایت شهیدی که لباس نو بر تن نمی کرد تا دوستانش حسرت نخورند
برگزار شد مهریه من را هم 90 هزار تومان گذاشتند. سفره عقدم را خودم گلدوزی کرده بودم. بعد از مراسم عروسی به همراه همسرم به یکی از روستاهای شهرستان نهبندان رفتیم. در سال 60 حقوق همسرم که معلم بود 3 هزار و 600 تومان بودکه از این مبلغ 50 تومان کرایه می دادیم. روزها به سختی سپری می شد و در خانه تنها بودم و گلدوزی، بافتنی و کارهای خانه را انجام می دادم. روزگار به سخت می گذشت. طوفان ...
یک مقدار خون ناقابل دارم که آن را در راه خدا و رسول خدا انفاق می کنم
، زیرا که پوست و استخوانم از امام حسین (ع) است. مادر اگر خواستی برای من گریه کنی برای علی اکبر حسین (ع) گریه کن چرا که او هم جوان بود مادر فکر نکن که از میان شما رفته ام هرگز همیشه در کنار شما هستم خوب مادرم خیلی زحمت برای من کشیدی و من هم در برابر شما شاید بی احترامی کرده باشم امیدوارم که به مادریت مرا ببخشید. پدرم شما هم برای من خیلی زحمت کشیدید در سن پیری در ساختمان سازی خیلی زحمت ...
روایت ناب و دست اول از توسعه حرم امام حسین(ع) + تصاویر تاریخی
های زیبا و نفیس تزیین گردید. یک سال بعد، بنای گنبد و پوشش طلای آن مرمت شد و در 1373 ق، سقف رواق های حرم به طور کامل بازسازی و کاشی های معرقی از اصفهان زینت بخش حرم شد و قسمت بالای ایوان ناصری طلاکاری شد. در سال 1388 ق ، از آنجا که مرحوم پدرم ، شهید آیة الله حاج شیخ احمد انصاری ، که خود با کمک خیًرین ونیکوکاران ایرانی ،سعی در باز سازی مساجد ومدارس حوزه علمیه نجف اشرف داشت ومسجد خضراء ...
سوءاستفاده از جسد نوزاد برای گرفتن دیه با ایجاد تصادف ساختگی/ اعتراف زن وفادار به مورد تجاوز قرار گرفتن ...
اذیت قرار می داد. او برای آن که کارهای کثیفش لو نرود مرا با تهدیدهای مختلف مانند بریدن گوش به شدت می ترساند تا چیزی به مادرم نگویم. از سوی دیگر روح و روانم به شدت آسیب دیده بود به طوری که وقتی در خانه با او تنها می شدم همه بدنم به لرزه می افتاد و از شدت ترس زبانم بند می آمد با وجود این نه تنها این راز را در سینه ام پنهان کردم بلکه از یادآوری آن نیز وحشت وجودم را فرامی گرفت و من هیچ گاه ...
شایگان نه شرقی بود و نه غربی
؟ اطاعت، ترس، احترام و ... پاسخی در برابر شفقتش نداشتم اما همیشه شاد بودم که وقت هایی به حضورش می رسیدم. در آن خانه زیبا که به باغی باز می شد و اشیائی که به دقت انتخاب شده بودند. تا هم را می دیدیم بلافاصه به ترکی صحبت می کردیم. وی در پایان گفت: شایگان با فوتش جای خالی عمیق و عظیمی را باقی گذاشته است، برای گذراندن این سختی راهی ندارم و راهی هم نمی توانم پیشنهاد کنم. او فیلسوف بزرگی بود که ...
احمد الحسن و طرفدارانش خطرناک تر از منافقین و داعش
کنار خانه خدا به حضرت مهدی می پیوندند. این آقایان همچنین ادعا می کنند نبی مکرم اسلام اجازه نقد می داد!! همگی شما فضلا و اساتید هستید. من حدود 48 سال است که در حوزه هستم و خیلی هم از طلبه های بی عرضه نبودم و با روایات اهلبیت (علهیم السلام) سر و کار داشتم. تاکنون که بیش از 60 جلد از تألیفات ما از چاپ بیرون آمده است بنده یک مورد ندیدم که نبی مکرم اسلام یا ائمه اطهار (علیهم ...
شرط فرزندان برای بخشش پدر متهم به قتل
برای متهم که شش سال قبل همسرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده است درخواست مجازات شد. سپس فرزندان مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه حاضر شدند و اعلام کردند پدرشان را می بخشند. دختر بزرگ مقتول وقتی در جایگاه حاضر شد، گفت: پدرم به مواد مخدر اعتیاد داشت و خیلی هم بدبین بود و مرتب با مادرم درگیر می شد. روز حادثه هم به مادرم شک کرد و در خیابان او را با چاقو زد و کشت. مادرم زن خوبی بود. او بسیار ...
دعوای زوج جوان در بازار شلوغ / پای یک زن دیگر در میان بود!
عروس شایسته و شریک مناسبی برای زندگی نخواهد شد. یک سال از بدترین روزهای عمرم سپری شد. با خبر شدم او با پسر یکی از اقوامشان ازدواج کرده است. من هم پس از مشورت با خانواده ام به خواستگاری دختر خانمی رفتم و سر و سامان گرفتم. خوشبختانه همسرم خیلی مهربان ، باوقار، قانع و خانواده دار است. تازه داشتم گذشته تلخ را از ذهنم پاک می کردم که مزاحمت های همسر قبلی ام شروع شد. با این کارش اعصابم را خط خطی می کرد ...
مسئولان عکس یادگاری شان را گرفتند، اختراع شهید هنوز خاک می خورد!
بجایی کرد برادر محمد که: کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم... خط شان را عوض کرده اند... حالا دو سال از شهادت محمد گذشته است؛ محمدی که سه سال از زندگی اش را برای اختراعی صرف کرد تا حالا گوشه خانه خاک بخورد! روزهای اول شهادت که معمولا صف مسئولان، دم در خانه شهدا طولانی است، خیلی ها آمدند و از آینده ...
روایت های خواهرانه یک جانباز شهید ارتشی
خود را در مشهد سپری کرد و برای خدمت مأمور به خوزستان، منطقه عملیاتی فکه شد. با توجه به اینکه من آن زمان سن کمی داشتم مطالب دردآوری از جبهه برایم روایت نمی کرد اما یادم می آید که به دلیل جانبازی برادر اولم، مادر و پدرم راضی به حضور علیرضا در جبهه نبودند اما برادرم اصرار داشت که باید دینش را به کشورش ادا کند برای همین به سربازی رفت. من تنها دختر خانواده بودم. هیچ گاه برایم از مصائب و مسائل ...