سایر خبرها
حکایت مفقود شدن 2 روزه ابراهیم هادی یک ماه پس از آغاز جنگ
. تا نیمه های شب بیدار و خیلی ناراحت بودم. من از صمیمی ترین دوستم هیچ خبری نداشتم. بعد از نماز صبح آمدم داخل محوطه. سکوت عجیبی در پادگان ابوذر حکم فرما بود. روی خاک های محوطه نشستم. تمام خاطراتی که با ابراهیم داشتم در ذهنم مرور می شد. هوا هنوز روشن نشده بود. با صدایی درب پادگان باز شد و چند نفری وارد شدند. ناخودآگاه به درب پادگان نگاه کردم. توی گرگ و میش هوا به چهره آن ها خیره شدم. ...
ناگفته های حمله داعش به مجلس
به مرز من مقداری وسیله دارم که من در بین راه فهمیدم که منظورش از وسیله اسلحه و مهمات است و به او گفتم که اسلحه ها را برای چه می خواهی؟ که او گفت: می خواهم اسلحه ها را بفروشم، چون به پولش احتیاج دارم. قاضی صلواتی خطاب به متهم گفت: بر اساس گزارشات شما می دانستید که تیم ترور به ایران می آید و شما هم به استقبال آن ها رفتید، چون کسی که می خواهد خودش را معرفی کند در اولین پاسگاه خودش را معرفی ...
5 روایت تاریک و روشن از معلمی
را معرفی کنند. "صمد" پسری بود که کنار دستم نشسته بود، بعد از اینکه اسم خودش را گفت از او سوال کردم شغل پدرت چیست؟ صمد چهره اش منقلب شد و دستانش را جلوی صورتش گرفت و با بغض گفت که پدرش را از دست داده است. چهره صمد را هیچ گاه از یاد نبردم و از اینکه این سوال را پرسیده بودم پشیمان شدم. هرچند هنوز هم با خانواده وی در ارتباط هستم . این معلم آموزش و پرورش استثنایی می گوید: از آن روز تصمیم ...
ترامپ به مدیر وقت اف بی آی: به من وفادار باش! +عکس و فیلم
کنترل نفس خود باشم. من در تمام زندگی ام با این عیب ها درگیر بوده ام. بسیاری از لحظات وجود دارد که به عقب برمی گردم و به آن ها نگاه می کنم و آرزو می کنم کاش در آن لحظات به گونه دیگری عمل کرده بودم، و چند موردی هم وجود دارد که وقتی به آن ها نگاه می کنم، کاملاً خجالت زده می شوم. اکثر ما این لحظات را داریم. آن چه مهم است این است که از آن ها درس بگیریم به این امید که [در موارد بعدی] بهتر عمل کنیم. ...
حرفهای شنیدنی مدیر مسئول روزنامه “شرق” از ماجرای زندانی شدنش
اردیبهشت) موکول شد و در نهایت به همراه همسرم عازم مشهد شدیم. ساعت 9صبح شنبه (هشتم اردیبهشت) به دفتر بازپرس رفتم اما اعلام کردند ایشان نیست و قرار شد منتظر بمانم تا با ایشان تلفنی تماس بگیرند. در حالی که در راهرو منتظر نشسته و مشغول مطالعه بودم، بعد از یک ساعت سربازی آمد و به همراه او به دفتر افسر نگهبان رفتم و در کمال تعجب من را بازرسی بدنی کردند و سپس به بازداشتگاه همان دادگاه انقلاب و به سلولی انفرادی ...
روایت زندگی دختر محجبه ای که فرانسه درس خواند/ یک روز با استادی که هم مادر است هم طراح
مسائل جدی تر عالم صحبت کنید چرا که مسائل خیلی کف هستند این بعد از مدتی برای آدم خسته کننده می شود. یکی از اساتید من در دانشگاه فرانسه پروفسور پیری بود که امیدوارم هنوزدر قید حیات باشد. وقتی برای کنفرانسی رفته بودم و با او در آنجا هم کلام شدم خیلی احساس خوبی داشتم، حس می کردم چه قدر کلام من را می فهمید و آن چیزی را درک می کرد که بقیه درک نمی کردند آن روز خیلی ذوق زده بودم، اما در ایران هر ...
در سیستمی که دولت کارگر و کارفرما همه ناراضی هستند، نمی توان منتظر بهبود امور بود
روز به روز محدودتر شد تا امروز که در حداقل خودش قرار دارد. اینک در بسیاری از واحدهای تولیدی، شورای کارگری وجود ندارد و آنجاهایی هم که وجود دارد، بی رمق یا کم رمق هستند چون این مسئله هنوز جا نیفتاده و حل و فصل نشده است. در حقیقت ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی کارگر در قالب شورای اسلامی کار، نگاهی دوگانه وجود داشت. یک نگاه می گفت که آنها نمایندگان کارگران هستند و باید از حقوق این قشر ...
مهناز، سحر و سمیرا تا آخر خط رفته اند
4 ماهی می شود، شیشه را ترک کرده، بعد از 10 سال! 26 سال بیشتر سن ندارد؛ در موسسه حامی گر زنان آسیب دیده در دروازه غار کار می کند با 165 هزار تومان حقوق! پولی که اسمش را نمی توان، حقوق گذاشت. بیمه ندارد و نمی داند، حالا که ترک کرده، کجا و چگونه کار کند تا حقوقش بیشتر از این باشد. شناسنامه اش را بعد از یکسال دویدن در دادگاه، ثبت احوال و کلی دنگ و فنگ به تازگی گرفته است. به راستی با 165 هزار تومان چه کار می شود، کرد؟ ...
دلوفئو:دیگر به بارسلونا برنمی گردم
نام مرا روی پیراهن دوگانه تیم درج نکرد، ناراحت و دلخور شدم چون وقتی در میدان بودم، درست مثل بقیه تلاش کردم و دویدم. قهرمانی لالیگا و کوپادل ری متعلق به من هم هست. به بارسلونا باز نخواهم گشت. باشگاه مرا نمی خواهد و من هم نمی خواهم. با بارسا قرارداد دارم اما در همین تابستان به تیم دیگری فروخته می شوم و خبری از انتقال قرضی هم نخواهد بود. ...
گذشت از مرد همسرکش بعد از 10 سال
وآمد می کردیم. مدتی بعد خواهرم باردار شد و دختری به دنیا آورد. یک روز که برای دیدار دختر خواهرم رفته بودم، متوجه شدم آزیتا و مهران اختلافات شدیدی با هم دارند. وقتی درباره این موضوع با خواهرم صحبت کردم، او گفت: مدتی بعد از ازدواجش متوجه اشتباهش شده، اما چون از خانه فرار کرده بود، موضوع اختلافش با مهران را به ما نگفته و از او جدا نشده بود. خواهرم را نصیحت کردم و گفتم کمی با شوهرت سازگار باش؛ حالا تو ...
الکی زندگی را سخت گرفتیم
...> بالاخره من به عنوان دختر بزرگ خانواده مجبور بودم یک سری از کارها را انجام بدهم. ذاتا هم دختر مسئولیت پذیری هستم و از بچگی خوشم می آمد بزرگ تر از سن خودم نشان داده بشوم. الان بابتش پشیمانم ولی آن موقع همیشه دوست داشتم مثل یک زن 30ساله به من نگاه کنند. حس می کردم چقدر من عاقلم، چقدر من بزرگم بنابراین همه اینها باعث می شد که من دوست داشته باشم آشپزی کنم و فکر می کردم الان که مادرم نیست ...
دختر 19 ساله دو شب در خانه قدرت برده بود
آن روز همه مشغول برگزاری مراسم ترحیم بودیم که من برای برقراری ارتباط تلفنی با برادرم وارد کوچه شدم در این میان جوانی که با چشم هایش مرا تعقیب می کرد گوشی تلفن همراهش را به سوی من دراز کرد که همین موضوع موجب آشنایی من و قدرت شد از آن روز به بعد تنها به زندگی با قدرت می اندیشیدم چرا که او لباس های شیک می پوشید و احتمال می دادم از وضعیت مالی خوبی برخوردار است. من مدام از کیف مادرم به طور ...
در مبارزه با فساد ما مبتلا به مصیبت وارونگی شده ایم / از دستگاه های نظارتی باید پرسیده شود 24 میلیارد ...
بارگاهی شما بعد از انتشار آن فایل صوتی همواره با این نقد رو به رو هستید که یا کار را رها کردید یا نتوانستید به نتیجه برسانید. لایه های مختلف اجتماعی مدام می پرسند که نتیجه کارهای بارگاهی چه شد؟ بارگاهی چرا کار را رها کرد؟ شما چه پاسخی در این زمینه دارید؟ - این سئوال متعدد پرسیده می شود. از خود من هم می پرسند. ما نامه زده ایم. با همۀ هزینه هایی که برای خود من داشت. حتی هزینه های مالی که من از جیب ...
نقشه شوم دکتر قلابی در مطب زیبایی
دارو به مطب برگشتم. شاکی ادامه داد: بعد از تزریق داروی بی حسی از حال رفتم و بیهوش شدم. وقتی چشمانم را باز کردم، دکتر گفت که عمل جراحی زیبایی تمام شده و می توانم به خانه بروم. هنوز گیج بودم و در تماس با یکی از اعضای خانواده ام و با کمک او به خانه رفتم و وقتی حالم بهتر شد فهمیدم که در زمان بیهوشی مورد آزار و اذیت قرار گرفته ام. برای همین نزد پزشک زنان و پزشکی قانونی رفتم و فهمیدم که پزشک ...
انقلاب فرهنگی و چریک های پیر و پشیمان
خواهیم بگوییم این است که دانشگاههای ما، دانشگاههای وابسته است. دانشگاههای ما دانشگاههای استعماری است. دانشگاههای ما اشخاصی را که تربیت می کنند، تعلیم می کنند، اشخاصی هستند که غربزده هستند. معلمین بسیاری شان غربزده هستند و جوانهای ما را غربزده بار می آورند. ما می گوییم که دانشگاههای ما یک دانشگاههایی که برای ملت ما مفید باشد، نیست. امام امت در ادامه تاکید می کنند: ما که می گوییم دانشگاه باید از ...
چراغی که هرگز خاموش نمی شود
بیشتر از سایر ایام به گرامیداشت مقام معلم پرداخته می شود. هر چند که روز و هفته معلم زمانی است که این گرامیداشت و قدردانی برجسته تر می نماید اما دانش آموزان ما باید در تمام ایام قدردان زحمات بی وقفه معلم خود باشند و این قدردانی چیزی جز تلاش و رشد در مسیر زندگی شان نیست. صادق عباسی، یکی از معلمان دلسوز نظام تعلیم و تربیت در گفت و گو با گزارشگر کیهان می گوید: بهترین نمونه قدرشناسی از سوی معلم برای ...
برگرد آقای کولینا ؛ دل مان کمی عدالت می خواهد
انگلیس اعتراف می کنم اشتباه مرگ باری کردم سرش را پایین انداخت و گفت آیا مرا می بخشید؟ آن روز شاید تمامی فوتبال دوستان، حتی سرسخت ترین شیفتگان آرژانتین هم کولینا را بخشیدند. اما امروز باید از کدام بخشش صحبت کنیم؟ کافی ست برای رد این ادعا به دستان باز مارسلو نگاه کنید. آیا داور مسابقه روزی برای این ناعدالتی که البته آن را سهوی قلمداد می کنم از هواداران بایرن مونیخ و یوپ هاینکس شهامت عذرخواهی دارد؟ اصلا ...
محمد عباس زاده پست جدیدی را برای هواداران نساجی در اینستاگرام منتشر کرد
که بگذریم می رسیم به بهترین هواداران دنیا که ستودنی هستید دیروز حالم اصلا خوش نبود و با وجود سرماخوردگی شدید به میدان آمدم آن هم به عشق خودتان چون قول داده بودم بجنگم وقتی جمعیت را دیدم یک لحظه فکر کردم در قلب وطنی هستم و چه لذت بخش است که حتی اگر در خانه نیستی خانواده کنارت باشند شما با آمدنتان نه تنها عشقتان را ثابت کردین بلکه انگیزه و انرژی ما شدین، هر جا که کم آوردیم با ...
توسل به امام زمان(عج) در شب قدر زندگی ام را نجات داد+فیلم
شما می گذشت؟ در شب احیا، شب 23 ماه رمضان، همسرم گفت به مسجد برویم و من مخالفت کردم و گفتم که من در منزل احیا می گیرم. همسرم و مادرم که با ما زندگی می کند به مسجد رفتند و من تنها ماندم و تنهایی احیا را برگزار کردم. نمی دانم چه شد، احساس می کنم آن سیم وصل شد. متوسل به امام زمان(عج) شدم و سیمی که قطع شده بود، وصل شد. قرآن سر کردم و تمام شد. شنبه بیست و سوم پنجشنبه بود. شنبه دو روز بعد، خانم ...
بد و خوب رئیس جمهور شدن یک نظامی
همراه با اقتدار وگرنه فروپاشی هم داریم. الان فروپاشی ذهنی آقای روحانی را نگاه می کنید، تقریبا کل نهادها هم همه فروپاشی کرده و قصه اش همین است، یعنی دیگر اقتدار پذیرفته شدن نداریم. مردم هم همیشه موقعی که طبقه می افتد بعد از مشروطه، امنیت درجه اول شان است، به این معنا که دیگر کاری ندارند که رضاشاه خشن است و جفتک می اندازد. می گویند چه کسی می تواند امر کند، تکلیف ما را روشن کند و از این ناامنی در بیاورد ...
ماجرای نجات جان آیت الله مرعشی توسط امام زمان (عج)
حجره خارج شدم. شمع نیم سوخته ای که به روی طاقچه راهرو بود را در جیب گذاشتم و به سمت سرداب مقدس راه افتادم. همه جا تاریک بود و سکوت مرگباری را در سرتاسر مسیر احساس می کردم. قبل از ورود به سرداب مقدس، لحظه ای ایستادم و درگی نمودم. درب سرداب را به آهستگی به داخل هل دادم و پا به داخل گذاشتم و با احتیاط از پله ها پایین رفتم. انعکاس صدای پایم، مرا کمی به وحشت انداخت. به کف سرداب که رسیدم شمع را روشن ...
بانویی چادری که سلطان جاده هاست! +تصاویر
برای بقیه چندان شناخته شده نباشد: پایه یک، را همین طوری گرفتم. شوهرم خدا بیامرز کاری به من نداشت. رانندگی با سواری را در خانه او یاد گرفتم. خودم هم دختر تر و فرزی بودم. بعد هم که فوت کرد، قرار شد تلفنچی یک بنگاه باربری در شهرمان میانه شوم. اما نمی دانم چطور شد که یکهو سر از اداره راهنمایی و رانندگی در آوردم و گواهینامه پایه یک گرفتم و شدم شوفر! کنایه ها برایم اهمیتی ندارد ...
تشییع پیکر هنرمندی که در تنهایی رفت
خواهم از طرف خانواده ام از تمام افرادی که در این مراسم شرکت کرده اند و حتی آنهایی که می خواستند حضور داشته باشند اما شرایطش ایجاد نشد، تشکر کنم. همانطور که می بینید من لباس عزا نپوشیده ام. همه ما یک روز این دنیا را ترک خواهیم کرد بنابراین من تقاضا دارم که زندگی پربار هوشنگ را جشن بگیریم. من دو هفته پیش برای دیدار با خانواده ام به ایران آمدم و تنها سوغاتی که برای هوشنگ آوردم همین لباسی بود که در ...
پخش بیش از 40 فیلم در جشن نیمه شعبان و تعطیلات آخر هفته
بیش از 40 فیلم سینمایی و تلویزیونی در جشن نیمه شعبان و تعطیلات آخر هفته از تلویزیون پخش می شود . به گزارش ایسنا، فیلم های بچه های کوچه دوازدهم ، ببرهای پرنده ، رودخانه ویند ، ماشین دیوانه ، قلب مرا فرا می خواند ، سلام مامان ، قدمگاه ، کفش های پاره ، معمای والتون ، فضای بین ما ، گاوبازان ، کیم مامور مخفی ، روز اردو ، سه احمق ، آدم برفی ، فراتر از فریب ، کنگ، جزیره گمشده ، سوگند ، برادرم ...
درس بزرگ خانم معلم
زنده بمانیم. بعد از دوسال در کنکور شرکت کردم و در رشته طراحی دوخت مقطع کارشناسی در تهران پذیرفته شدم و برای ادامه تحصیل به پایتخت آمدم. روزهایی که در تهران درس می خواندم با همسرم که در نیروی هوایی ارتش مشغول کاربود آشنا شدم و در زنجان ازدواج کردیم و برای زندگی به تهران آمدیم. این معلم ادامه داد: از آنجایی که در مناطق( areas ) محروم تدریس کرده بودم دوست داشتم در هنرستان های جنوب پایتخت ...
قتل زن و شوهر جوان به بدترین شکل در بلوار شاهنامه مشهد
، اول دخترم بلند شد و رفت دستشویی و بعد هم دامادم رفت دستشویی اما سعید همچنان خواب بود و تا وقتی که می خواستم از منزل خارج شوم همه شان در هال و پذیرایی خوابیده بودند. من با هیچ کدامشان صحبت نکردم. ساعت چند به شما خبر دادند؟ ساعت 7:30 بود که خبردار شدم اما نگفتند که چه شده تا اینکه خودم به خانه برگشتم. سعید در این مدت رفتارش چطور بود؟ سعید همان سعید همیشگی ...
من مهرانم از 3 سالگی معتاد بودم / تریاک را به جای شکلات می خوردم!
.... مادرم کم کم اعتیاد را کنار گذاشت و من به تشویق پدرم، از خانه خاله ام دزدی theft کردم. بعد هم گدایی را تجربه کردم. حتی یک بار پدرم که توهم زده بود می خواست مرا بکشد. این سال ها که با قهر و رفتن مادرم همراه بود به سختی گذشت و من استخوان ترکاندم و بزرگ شدم. از پانزده سالگی به بعد، رسما به جرگه معتادان کارتن خواب پیوستم. یک شب که حالم خیلی خراب بود و گرسنه بودم، یک عده با غذا ...
مرتضی شاه کرم: اعتقادی به تئاتر سلبریتی ندارم/ تئاتر باید دغدغه مردم کشور خودمان باشد
پس از مدتی ایده اصلی نگارش این نمایش نامه شد. طبیعی است که تطبیق دادن زندگی در چنین خانه ای کوچک با خانه بزرگ پدریم در خرمشهر بسیار برایم سخت بود. چندی بعد به دعوت یکی از دوستان به منزل او رفتم، موقع خواب متوجه شدم که جای کافی برای همه نیست و ما مجبور شدیم برای خواب آنجا را ترک کنیم، موضوع وقتی جالب تر شد که متوجه شدم همسایه طبقه پایین من یک خانواده شش نفری هستند که در همین متراژ کوچک ...
مهدویت بزرگ ترین عامل هراس دشمن در غرب آسیاست
نمود یافته این است که در ذهن و بطن دنیا جایگاه بشریت را درجه بندی کرده اند. عاملی در بخش دیگری از سخنان خود بر ضرورت وجود مصلح جهانی تاکید کرد و گفت: وجود و ظهور امام عصر(عج) در واقع ضرورت خلقت است و نباید در این مسیر اسلامی و الهی هدف خلقت تباه شود و نهایتا این همه مبارزه بین حق و باطل که همه در طول تاریخ به ثبت رسیده است باید یک روزی به نتیجه واصل آید و آن روز، یوم ظهور امام عصر (عج ...
سیگار میفروختم آینده ام روشن تر از ورزش بود/تاکنون یک ریال حقوق به من پرداخت نشده است
ناصر ناصری پور ظهر امروز در گفت وگو با خبرنگار فارس در اندیمشک اظهار کرد: از سال 79 ورزش جودو را به طورجدی آغاز کردم و با تمرین و سختی فراوان توانستم در سال 85 عضو تیم ملی جوانان کشور شوم. وی افزود: از سال 85 تا به امروز در خدمت تیم ملی در رده های جوانان و بزرگ سالان بوده ام اما متأسفانه با بی مهری ها و ناملایمتی های فراوانی روبه رو شدم. ناصری پور گفت: آن ها (فدراسیون و ...