سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های پسر خوش شانس حادثه سرقت مسلحانه/ از وقتی فهمیدم اسلحه واقعی است، پلک روی هم نگذاشته ام
...> این پسر خوش شانس می افزاید: پدرم نیز در این حین وارد شد و هر سه با هم به سمت سارق هجوم بردیم و باز افشانه های گاز اشک آور بود که سارق به صورت ما حواله می کرد. در پله ها از دست ما فرار کرد و وارد خیابان شد. این پسر صاحبخانه ادامه داد: خانه ما در کوچه بن بست است، همسایه آن طرفی منتظر بود تا پرایدش را به داخل پارکینگ ببرد که سارق به سمت او حمله کرد و با گاز اشک آور سعی کرد که وی را از ...
اعلام گذشت از مظنون پرونده قتل دختر جوان
دختر جوان به آنجا رفتند و جسد را شناسایی کردند. همچنین کسی که کشف جسد را به پلیس خبر داده بود، در مرکز انتظامی ایوانکی حضور یافت و گفت: در حال رفتن بودم که دیدم مردی زمینی را می کند. خیلی مشکوک شدم و وقتی که دیدم جسد دختر جوانی را در گودالی که کنده بود، گذاشت، سریع با پلیس تماس گرفتم؛ اما قبل از آمدن پلیس مردی که این کار را کرد، از محل گریخت. به این ترتیب مأموران پلیس شهرستان ایوانکی ...
شیطنت های مجردی عروس چشم عسلی داماد را به دادگاه کشاند
به گزارش نامه نیوز، اما همه حساب و کتاب هایم به هم ریخت و مثل پسرهایی که در کوچه و خیابان و یا فضای مجازی درگیر عشق های هیجانی و بعد هم دچار دردسر و شکست های عاطفی می شوند من هم مشکل پیدا کردم. ماجرا از این قرار بود که مادر و خواهرم دنبال یک عروس زیبا و به قول معروف چشم عسلی می گشتند. حدود یک ماه طول کشید تا دختر مورد نظر شان را پیدا کنند. مراسم خواستگاری برگزار شد و تا به خودم آمدم دیدم پای سفره ...
زمانی با رضاخان درافتاد که کسی جرئت بردن نامش را نداشت!
...، از نزدیک با ایشان آشنا شدم. راستش وقتی شنیدیم که ایشان به ایران برگشته خیلی تعجب کردم، چون شنیده بودم که از رادیوی مصر علیه شاه حرف زده و در عراق هم علیه شاه سخنرانی هایی کرده بود. از نحوه مواجهه علما و مراجع در نجف با ایشان چه می دانید؟ طلبه های گنابادی که در نجف درس می خواندند، می گفتند که در عراق خیلی مورد توجه علما و مراجع بوده است. یادم است که مراجع مشهد هم خیلی تحویلش می ...
قتل اشتباهی بر سر تنبلی همکار
...، اما وقتی او را به بیمارستان رساندم به خاطر خونریزی شدید فوت کرد. با توضیحات پدر مقتول، پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و در اولین گام از تحقیقات احمد بازداشت شد. احمد در پلیس آگاهی تحت بازجویی قرار گرفت و با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: من و هادی کارگر ساختمان نیمه کاره ای در لواسان بودیم. هادی پسر تنبلی بود و همیشه کار های سخت را به من می سپرد و از زیر کار ها در می رفت به همین دلیل ...
خانم پرستار و مرد نامحرم در خانه آمنه خانم چه کردند!
مغازه تعطیل بود که به خانه برگشتم و ساعتی بعد دوباره به مغازه رفتم. وقتی برگشتم شیشه پنجره خانه اش شکسته شده بود که نگران شدم و از قسمت شکسته شده داخل خانه اش را نگاه کردم، جسد او را در حالی که دست و پایش با طناب بسته شده بود داخل پذیرایی دیدم و موضوع را به همسایه ها و مأموران پلیس خبر دادم. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی کارآگاهان تحقیقات فنی خود را درباره این حادثه آغاز کردند ...
پروفسور رزاقی آذر: 17 سالگی ازدواج کردم
تخصص شدم و سال سوم تخصص بودم که تظاهرات انقلابی آغاز شد بعد از فارغ التحصیلی ام انقلاب دیگر پیروز شده بود. ابتدا تخصصم را در رشته کودکان و بعد فوق تخصص غدد درون ریز و متابولیسم کودکان را گرفتم. سومین بارداری من شامل یک جفت دو قلوی دختر و پسر بود که به حمدالله توانستم آن را هم به خوبی پشت سر بگذارم. تا کنون عناوین علمی و جوایز مختلفی کسب کرده ام کمی در مورد موفقیت های تحصیلی ...
صداوسیما خودش عامل تهاجم فرهنگی است
روزنامه ایران، با او در خصوص استراتژی ها و دستاوردهایش در دوران مدیریتی اش به گفت و گو نشست. شما از سال 60 تا انتهای سال 72 بر صندلی مدیریت سازمان صدا و سیما نشسته بودید؛ دوره ای نسبتا طولانی، آن هم در سال هایی بسیار متشنّج. از آن دوره و تدابیر و استراتژی هایی که داشتید، بگویید. من بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هشتمین مدیرعامل بودم. یعنی سال 60 که به آنجا رفتم 30 ماه از انقلاب می گذشت و در این مدت هفت مدیرعامل عوض شد. آقای قطب زاد ...
غول نامیرا کنکور
رشته کنکور می گوید: برای انتخاب رشته به یک مدرسه رفتیم و شناسنامه های مان را تحویل دادیم. انتظاری هم نداشتم که قبول شوم اما رتبه را که شنیدم ترغیب شدم تا انتخاب رشته کنم؛ نهایتا انتخاب رشته کردم. ماجرای اعلام نتایج خیلی جالب تر بود. کنکوری را که در آبادان دادم، نتیجه اش را در رشت گرفتم! برای مسافرتی به شهرهای شمالی رفته بودم که از رادیو متوجه شدم نتیجه کنکور آمده است. آن زمان نتایج را ...
تبیین فرهنگ شهادت و مقابله با توطئه دشمنان
برابر تجاوز دشمن به اثبات برسانند. روزنامه جوان در مطلبی با عنوان پسرم قلبش را در جبهه جا گذاشته بود به گفت و گو با خانواده شهید علیرضا ایزدی پرداخت و نوشت: مادر شهید از کودکی های فرزندش می گوید؛ خدا به من و همسرم چهار دختر و یک پسر داده بود. علیرضا سال 1341 به دنیا آمد. گل سرسبد خانه مان بود. نه فقط برای اینکه تک پسر بود، بلکه مهربانی ذاتی داشت و سعی می کرد باری از دوش خانواده بردارد. از ...
سوزاندن پیکر شهدا بعد از گلوله باران
جبهه هیچ چیز نمی گفت. زنجیرزنی برای امام حسین (ع) را خیلی دوست داشت. بعد از شهادتش زنجیر او را به مسجد هدیه دادیم. بسیج طرقبه خبر شهادت محمد را به برادران من داده بود و آن زمان هفته ای دو بار در طرقبه، روز های دوشنبه و پنج شنبه شهدا را می آوردند. ما و یکی از برادرهایم، مهدی، یک جا زندگی می کردیم. آن شب رضا، برادر دیگرم آمده بود تا خانه ما بخوابد. مادرم شک کرده بود. به برادرم ...
اعترافات هولناک زن شیشه ای شوهرکش ! / زن قاتل: صدایی به من گفت شوهرت رابکش
به گزارش نامه نیوز، پرونده این زن که از سوی پلیس استان مرکزی بازداشت شده و تحقیقات از او ادامه دارد، بعد از آن به جریان افتاد که کارآگاهان از قتل مردی جوان به نام محمود در خانه اش مطلع شدند و وقتی به آنجا رفتند، با توجه به شواهد و مدارکی که در صحنه جرم وجود داشت، همسر او به نام مریم را بازداشت کردند. مریم در همان بازجویی های ابتدایی به قتل اقرار کرد و گفت: من و محمود به تازگی با هم ...
سهم 17 نفری آذربایجان شرقی از نفرات برتر کنکور در دهه نود/ جای خالی تبریزی ها در جمع رتبه های برتر گروه ...
توانستم مطالب را یاد بگیرم، از این رو با همین روش خودم درس خواندم و بیشترین تمرکز من برای کنکور از پایه سوم اغاز شد و با آرامش، برنامه ریزی و حرف شنوی از معلمان مدرسه و مهم تر از همه توکل بر خدا موفق شدم. نفر دهم کنکور تجربی امسال نیز در گفتگو با خبرنگاری گفته است دلایل موفقیت خود را مطالعه دقیق و حمایت پدر و مادر می دانم و می توانم بگویم چیدن برنامه های سفت و سخت نمی تواند همیشه نتیجه ...
رقص در عروسی خون به پا کرد + جزییات و عکس
پایکوبی می کردند. کامران یکباره وارد حلقه شد و می خواست چوب را از یکی از مهمانان بگیرد. به همین خاطر پدرم به او اعتراض کرد و گفت بهتر است اجازه دهد ابتدا بزرگترهای فامیل به پایکوبی بپردازند. ولی کامران عصبانی شد و با مشت به صورت پدرم زد. من که از دیدن این صحنه عصبانی شده بودم وارد دعوا شدم. عمویم هم جلو آمد که کامران ضربه ای هم به او زد. همان موقع یکی از دوستان کامران به نام نقی به هواخواهی از ...
قسامه هم نتوانست گره از پرونده مرگ مشکوک تازه عروس باز کند !
همسرم مدرک فوق لیسانسش را گرفت از من جدا شد. من تحت تاثیر این ماجرا افسرده شدم و مدتی بعد دست به خودکشی زدم ولی زنده ماندم.چند ماه بعد با مریم که دختر عمه ام بود ازدواج کردم. مریم همیشه به خاطر سختگیری های پدرش، با او اختلاف داشت. بعد از ازدواج نیز رابطه مریم و پدرش قطع شد. من برای بهتر شدن این ارتباط تلاش کردم و از چند نفر از بزرگان فامیل خواستم تا وساطت کنند، اما نشد. وی ادامه داد: آخرین بار من و ...
چشمان معصوم ریحانه سه ساله شاهد بلایی که مهریه 350 سکه ای بر سر پدرش آورد
کرد و به خانه پدرش رفت. هنوز درگیر بودم تا بزرگان فامیل را جمع کنم که برای زندگی من پا درمیانی کنند که با احضاریه دادگاه مواجه شدم در حالی که همسرم مهریه اش را به اجرا گذاشته بود و چون کار درست و حسابی و پولی نداشتم به زندان افتادم. غلام می گوید: الان یک سال است که در زندان هستم و به همت ستاد دیه استان با گرفتن رضایت از همسرم مشکل مهریه 350 سکه ای حل شد و باید 20 میلیون تومان بپردازم. خبرنگار ما پرونده این زوج با همت ستاد دیه استان به زودی بسته می شود اما از چشمان معصوم ریحانه سه ساله نمی شد غافل بود که شاهد طلاق پدر و مادرش است. ...
گفت وگو با دختر قربانی تعرض
پیدا کنم. بعد از گذشت سه ماه هنوز کار مناسبی پیدا نکرده بودم. ماهانه پول زیادی بابت اجاره خانه می دادم و پس اندازم در حال تمام شدن بود. به همین خاطر تصمیم گرفتم یک همخانه پیدا کنم تا بتوانم مبلغ اجاره خانه را با او شریک شوم. چند شبانه روز در روزنامه ها دنبال همخانه و شغل مناسب گشتم اما پیدا نکردم. به همین خاطر به بنگاه های شهر پرند مراجعه کردم و از آنها خواستم تا برایم همخانه ای پیدا ...
4 مرد شیطان صفت منتظر نقشه سیاه ساقی مواد برای دختر شیشه !
مواد قبلی نبود و گفت عطاری گفته این مواد بهتر است. زهره ادامه داد: در یک چشم بر هم زدن با تغییر مواد من یک معتاد کریستالی شدم و هر تایمی را پیدا می کردم تا در خلوتم کریستال مصرف کنم، پدرم به دلیل این که روحیه ام را از دست داده بودم برای من حقوق ماهانه ای در نظر گرفته بود که همه آن ها دود می شد. یک روز وقتی پدر و مادرم در خانه نبودند در آشپزخانه شروع به مصرف مواد کردم و در حال مصرف بودم ...
پرت شدن مشکوک عروس26 ساله از شیشه خودروی در حال حرکت !
پدر و دختر برقرار باشد. حتی بار ها از چند نفر از بزرگان فامیل خواستم تا آن ها را آشتی دهند، اما موفق نشدم. متهم در آخر گفت: آخرین بار شبی بود که من و میترا از مهمانی به خانه بر می گشتیم که در ماشین بار دیگر میترا حرف اختلاف با پدرش را زد. من که از این موضوع خسته شده بودم عصبانی شدم و خواستم برای همیشه به این اختلاف پایان دهد. میترا با شنیدن این حرف داد و فریاد راه انداخت و گفت: خودش را ...
حذف کنکور امکان پذیر نیست اما می توان آن را چند مرحله ای کرد
با تلاش به آن رسیده ام، اصل کنکور دعای مادرم و سپس تلاش خودم بود این را با قاطعیت اعلام می کنم. سخت ترین سکانس پس از کنکور کدام بود؟ سخت ترین بخش پیش از کنکور درگیری با خودم بود، تصور کنید یک سال از فضاهای خلاقانه ای که در مدرسه و کنکور بود، دور بودم و وارد فضای کنکور شدم. در اوایل فروردین ماه، حس و حال بدی نسبت به درس خواندن داشتم، به طوری که سه روز درس می خواندم حدود یک ...
10 مرد شیطان صفت دختر بی پناه را به خانه متروکه بردند !
پیتزا فروشی مشغول به کار شدم اما بعد از چند صباحی به خاطر اعتیادم از آن جا اخراج و خانه نشین شدم. این ماجرا ادامه داشت تا این که شبی در خانه تنها بودم که ناگهان دو زورگیر مسلح وارد خانه مان شدند و قصد آزار و اذیت مرا داشتند که با مقاومت و سر و صدای من، همسایه ها متوجه ماجرا شدند و آن دو هوسران از ترس پا به فرار گذاشتند و به نیت شومشان نرسیدند. این دو شرور مسلح حاشیه شهر مرزی بعد از این ...
درخواست ازدواج با دختر خارجی مطلقه توسط پسر معتاد !
ادامه بدهد. او را به خارج از کشور فرستادیم تا دوره دکترا را تمام کند و برگردد. هزینه های سنگین تحصیل در خارج از کشور ما را دچار مشکلات زیادی کرده بود، ولی به امید روزی که رامتین برگردد و باعث افتخار ما شود، همه چیز را تحمل می کردیم. رامتین هر روز تماس می گرفت و درخواست پول می کرد به ناچار پولی فراهم می کردیم و برایش می فرستادیم. مدتی گذشت تا این که خبر آمد رامتین نه تنها درس نمی خواند بلکه معتاد شده ...
توهم ارتباط تازه عروس با مردان غریبه !
نمی توانستم حتی به منزل خواهر و برادرانم رفت و آمد کنم. دیگر تهمت زدن های او علنی شده بود با وجود این به خاطر فرزندانم مجبور به سکوت و تحمل بودم و تلاش کردم تا فرزندانم را با همین شرایط سخت زندگی بزرگ کنم. اما اکنون که همه فرزندانم ازدواج کرده و با تلاش خودشان به خانه بخت رفته اند غلام با یک سوءظن وحشتناک چنین عنوان می کند که عروس کوچکم ارتباط خیابانی دارد او متاسفانه این تهمت بزرگ را آن قدر در آشکار و پنهان تکرار کرد تا این که شک و تردید به زندگی مشترک یک ماهه فرزندم راه یافته است و من هر روز شاهد رنج کشیدن عروس پاک و فرزند نازنینم هستم... ...
کلید خانه دختر 20 ساله در دستان مرد غریبه !
دختر نوجوانی بودم که پای نیما به زندگی ما باز شد. او از دوستان صمیمی برادرم بود. نیما خیلی زود اعتماد همه اعضای خانواده را به خودش جلب کرد. به طوری که پدرم کلید منزلمان را به او داد تا بتواند به راحتی در محل تردد کند. او 16سال از من بزرگ تر بود و من هم مانند دیگر اعضای خانواده اعتماد کاملی به او داشتم به طوری که حتی مشکلات خانوادگی و یا تحصیلی ام را با او در میان می گذاشتم. چند سال به همین ترتیب ...
روایتی از فاجعه خونین حج در سال 1366/ گلوله باران حجاج ایرانی توسط هلی کوپترهای سعودی
بود که من از آن تعجب کردم. دلیل کشتار حجاج ایرانی چه بود؟ ما به عرفات و منا رفتیم. روز یازدهم ذی الحجه بعد از بیتوته نصف شب، برای انجام اعمال به مکه رفتم. قبل از اذان صبح، اعمال را انجام دادم. آن روز مسجد الحرام خلوت بود؛ یعنی به قدری خلوت بود که من در نزدیک ترین صف؛ یعنی تقریبا صف اول دور خانه کعبه و نزدیک به حجرالاسود، بودم تا نماز شروع شود. نگاهی به صف بعد از خودم کردم ...
دستگیری 1000 تبهکار در عملیات پلیس پایتخت
خودم گفتم این دستگاه ها را می خرم و در تهران می فروشم و به سود خوبی می رسم؛ البته فردی که این دستگاه ها را به من فروخت می گفت سودش خوب است. من که خودم سردرنمی آوردم. هر دستگاه را چند خریدی؟ نوید: همه را یکجا از یک ضایعاتی خریدم. بخشی از پولش را پرداخت کردم و گفتم اگر مشتری پیدا کنم آنها را می فروشم. برای همین از یکی از دوستانم خواستم تا با کامیون به شهرستان بیاید و بعد با بار ...
ازدواج فلسفی تخیلی
ایران آنلاین /با اینکه به عشق در یک نگاه اعتقاد نداشتم اما عاشقش شدم. عاشق فلسفه که بود، خیلی خاص هم که رفتار می کرد. تو نگاه دوم سوم به چشم همکلاسی هم با کمالات بود. دیگه چی می خواستم؟ تصمیم گرفتم بعد از کلاس سر صحبت رو باهاش باز کنم. شنیده بودم وقتی می خواین با آدم تازه ای آشنا بشید در مورد چیزهایی حرف بزنید که بهش علاقه داره تا صحبت ادامه پیدا کنه. به خودم گفتم از کتاب های فلسفی شروع می کنم ...
آرزوهای بزرگ
... همان طور که اشاره کردم بعد از آنکه پدر ورشکسته شد، مهم ترین انگیزه ام برای کار کردن، شاد کردن دل پدرم بود. می گفتم باید کار کنم و برایش پول بفرستم. دوم آنکه متوجه شدم بدون کار کردن نمی توانم زندگی کنم. به این نتیجه رسیده بودم که در حین کار کردن باید به این مساله فکر کنم که چه کاری می تواند آینده ام را تامین کند. من می توانستم در همان قهوه خانه بمانم و امروز در نهایت یک قهوه چی باشم. می ...
قمارخانه ای در تهران با گردش مالی 400 میلیون تومانی در شبانه روز !
...> وی ادامه داد: متهمان اظهار داشتند که شبانه 400 میلیون تومان گردش مالی آن ها بوده است. زیادتر آن ها از افراد مرفه جامعه بوده اند. دزدی که برای کم نیاوردن جلوی دوستانش معتاد شد متهم دیگری که به اتهام سرقت در جریان این طرح دستگیر شده است، از اولین باری گفت که به سمت موادمخدر رفت که شرح آن را در ادامه می خوانید. اتهامت چیست؟ سرقت. چه چیزی و چند ...
قتل پسر میانجی در دعوای کارگران ساختمانی در لواسان
برخورد کرد. وی ادامه داد: من هیچ خصومتی با صاحب ملک و پسرش نداشتم. آنها را از قبل می شناختم. پدر و پسر اولین شاهدان دعوا میان من و محمد بودند .آنها سعی کردند به دعوا پایان دهند ولی وقتی نتوانستند با پیمانکار تماس گرفتند تا خودش را به محل ساختمان برساند. حرف های پیمانکار موجب شد عصبی تر شوم و میله گرد را به سمت او پرتاب کنم. بنا به این گزارش، این متهم به بازسازی صحنه جرم Crime پرداخت و پرونده اش به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. قرار است وی به زودی از خود دفاع کند. منبع: ...