سایر منابع:
سایر خبرها
نگاهی به تاریخ | نفوذی در بیت آیت الله
ساعت ادامه داشت و در تمام این مدت سنگ و آجر و نارنجک به منزل پرتاب می شد. پس از مراجعت مهاجمین تعداد مجروحین شمارش شده به هجده نفر بالغ می شود که آقاطبا پسر عموی قنات آبادی و حدادزاده جراحتشان از سایرین خطرناکتر و مشرف به موت بودند. طرفداران کاشانی به پشت بام رفته و تحقیق نمودند معلوم شد این عده از خانه احسانی نام، که همسایه شمالی کاشانی می باشد به پشت بام آمده اند.76 ...
کشف جسد زن و بچه مرد شیشه ای از کمد منزل/ تکنسین اورژانس قلابی به دام افتاد +عکس/ رابطه شیطانی زن ...
سرایدار می توانیم آن جا برویم، ولی می دانستم دروغ می گوید. بعد از این ماجرا بود که با یک راننده تاکسی آشنا شدم و برایش درد دل کردم. او هم مرا به خانه متروکه ای در اطراف روستای ده غیبی برد تا در آن جا برای مدتی زندگی کنم، اما چند روز بعد هنگامی که به همراه دو فرزندم در خانه نشسته بودم ناگهان کارآگاهان اداره جنایی آگاهی را بالای سرم دیدم و فهمیدم که همه چیز لو رفته است. به دستور ...
اعترافات هولناک زنی که شوهرش را کشت
ما به عنوان سرایدار می توانیم آن جا برویم ولی می دانستم دروغ می گوید. بعد از این ماجرا بود که با یک راننده تاکسی آشنا شدم و برایش درد دل کردم. او هم مرا به خانه متروکه ای در اطراف روستای ده غیبی برد تا در آن جا برای مدتی زندگی کنم ولی چند روز بعد هنگامی که به همراه دو فرزندم در خانه نشسته بودم ناگهان کارآگاهان اداره جنایی آگاهی را بالای سرم دیدم و فهمیدم که همه چیز لو رفته است. ...
گزارش کامل از مرحله اول رزمایش "اقتدار عاشورایی سپاهیان محمد رسول الله(ص) 2" در سراسر کشور + تصاویر و ...
به خوبی این موضوع را درک کرده و اجازه نمی دهند دشمن از برخی مسائل بر علیه کشور سوء استفاده کرده و در صدد ضربه زدن به نظام باشد. معاون صدا و سیمای مرکز استان اردبیل نیز در این بازدید اظهار داشت: صدا و سیمای استان اردبیل رزمایش بزرگ محمد رسول الله (ص) 2 را به خوبی هم در رادیو و هم برنامه های تلویزیونی پوشش داده چرا که آمادگی و قدرت نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران باید به خوبی منعکس شود ...
امیرکبیرِ امروز بیمارِ رو به مرگ است
فروش ها دچار تردید شده اند. من اسم نمی برم اما کسی دو سال قبل بیش از یک میلیارد تومان برای توسعه کتاب فروشی اش از جیب هزینه کرد و چند روز قبل می گفت از این کار پشیمان است. متاسفانه به روزگاری رسیده ایم که کتاب فروش از داشتن کتاب فروشی پشیمان شود. امروز اگر به خیابان ناصرخسرو پا بگذارید، انگار تخم مرگ پاشیده اند بر روی کوچه هایی که زمانی پر از کتاب فروشی بود. او در ادامه اظهار کرد: خیلی ...
حمیدرضا آذرنگ: تنگه ابوقریب، آنقدر دلنشین بود که دلتنگ لحظاتش هستم
صورت گذرا درباره چند شخصیت که شاید پیش برنده داستان باشند صحبت می شود آن هم در حد خوردن یک آبمیوه و بعد به اتفاق بزرگ می رسد. مخاطب فقط می داند که همه این شخصیت ها گرفتاری های خود را دارند و می خواهند به زندگی برگردند، اما به خاطر یک هدف بزرگتر از همه چیز می گذرند. باز هم می خواهم خواهش کنم که این سوال را نیز از منظر دید یک نویسنده پاسخ بدهید. در مورد شخصیت علی، عکاس نوجوان فیلم متوجه می ...
حمیدرضا آذرنگ: تنگه ابوقریب، آنقدر دلنشین بود که دلتنگ لحظاتش هستم
صورت گذرا درباره چند شخصیت که شاید پیش برنده داستان باشند صحبت می شود آن هم در حد خوردن یک آبمیوه و بعد به اتفاق بزرگ می رسد. مخاطب فقط می داند که همه این شخصیت ها گرفتاری های خود را دارند و می خواهند به زندگی برگردند، اما به خاطر یک هدف بزرگتر از همه چیز می گذرند. باز هم می خواهم خواهش کنم که این سوال را نیز از منظر دید یک نویسنده پاسخ بدهید. در مورد شخصیت علی، عکاس نوجوان فیلم متوجه می ...
اعترافات هولناک زنی که با هم دستی جوان میوه فروش، شوهرش را کشت و کف اتاق دفن کرد
...! برادرم با دیدن الیاس او را در آغوش گرفت و پسر چهار ساله ام در منزل ما را به آن ها نشان داد. ما که از پشت بام این صحنه را می دیدیم فقط خودمان را تا صبح روز بعد مخفی کردیم که آن ها ما را نبینند! در همین حال خانواده ام پسرم را با خودشان به محل سکونت برادرم در بولوار طبرسی بردند! من که نگران بودم چند بار با تاکسی دربستی به اطراف منزل برادرم رفتم تا اگر فرزندم را دیدم او را با خودم ببرم ...
زن مشهدی 16 روز در محل دفن شوهرش زندگی کرد +عکس
می خواهند و ما به عنوان سرایدار می توانیم آن جا برویم، ولی می دانستم دروغ می گوید. بعد از این ماجرا بود که با یک راننده تاکسی آشنا شدم و برایش درد دل کردم. او هم مرا به خانه متروکه ای در اطراف روستای ده غیبی برد تا در آن جا برای مدتی زندگی کنم، ولی چند روز بعد هنگامی که به همراه دو فرزندم در خانه نشسته بودم ناگهان کارآگاهان اداره جنایی آگاهی را بالای سرم دیدم و فهمیدم که همه چیز لو رفته ...
اعترافات هولناک زنی که شوهرش را کشت
گرفت و پسر چهار ساله ام در منزل ما را به آن ها نشان داد. ما که از پشت بام این صحنه را می دیدیم فقط خودمان را تا صبح روز بعد مخفی کردیم که آن ها ما را نبینند! در همین حال خانواده ام پسرم را با خودشان به محل سکونت برادرم در بولوار طبرسی بردند! من که نگران بودم چند بار با تاکسی دربستی به اطراف منزل برادرم رفتم تا اگر فرزندم را دیدم او را با خودم ببرم ولی موفق نمی شدم تا این که با فروشنده مواد غذایی ...
چنانچه می دانستند اسرا این گونه رفتار می کنند، این خبر را پخش نمی کردند
و پوتین هایم را پوشیدم که جنگ شروع شد. داخل سنگر ماندیم، ما فکر می کردیم که کمک پشت سرمان است، ولی در آن زمان کسی آن جا نبود. در آن روز کسی شهید یا مجروح شد؟ اولین شهدای دوران جنگ تحمیلی از نیرو های ژاندارمری بودند، در آن لحظات سربازی بغل دست من بود که شهید شد. من او را رو به قبله گذاشتم و رویش پتو کشیدم، اما نمی دانستم که خودم زخمی شده ام، بعد از یک ساعت دیدم که دست راستم ...
انشاهای جالب در مورد سفرنامه
ستاره | سرویس سرگرمی - یکی از فعالیت های جالب و هیجان انگیز مدرسه، نوشتن انشا بوده و یکی از موضوعات انشا سفرنامه است. سفرنامه نوشتن اگرچه دشوار است اما یادگاری خوبی از سفر است و در صورت اشاره به مسائل مهم جاری مناطق مختلف می تواند در سال های بعد به عنوان سند و مدرک استفاده شود همانطور که برخی سفرنامه های تاریخی مثل سفرنامه ناصرخسرو یا سفرنامه ابن بطوطه این گونه شده اند. در ادامه مطلب سه انشا با ...
نصرالله مدقالچی: در کار دوبله اصولا با هیچ کس تعارف ندارم + فیلم
داداشم آنجا بازی می کردیم. مواظب ما بود تا توی چشمه نیفتیم. نیم ساعتی بازی می کردیم، بعد ما را می آورد خانه تا موقعی که بزرگ شدیم. برادر بزرگم یک سال از من بزرگتر بود، او مدرسه می رفت، کلاس دوم بود و من کلاس اول. به دبستان بیهقی می رفتیم که الان نامش را تغییر داده اند. من نمی دانم بیهقی (تاریخ بیهقی) چه اشکالی داشت که نام مدرسه را تغییر دادند. پسر همین علی داداش به نام بهلان ...
برخی نهادها و عناصر داخلی در فعالیت های تقریبی مانع تراشی می کنند/ برای وزارت امور خارجه اصلاً مسئله ای ...
تقریب و توصیه های ایشان دارید؟ اراکی : بله خاطره زیاد است؛ یکی از شخصیت های بزرگ اهل سنت که در جهان اسلام بسیار معروف و از رهبران برخی از جریان های جهان اسلام به شمار می آید مدتی موضع گیری منفی علیه جمهوری اسلامی داشت و نقدهای خیلی تندی را ارائه می داد. بنا داشتم با وی دیداری داشته باشم اما قبل از آن خدمت آقا رفته و ضمن ارائه گزارشی از مواضع منفی وی، به ایشان گفتم نظرتان در ...
شگرد تازه برای گرانفروشی لوازم خانگی/ چرا دولت اینقدر دیر به فکر ارزانی دلار افتاد؟/ دادخواست بخش خصوصی ...
.... از مردم می خواهیم در صورت دیدن چنین تخلف هایی مستندات خود را ارائه کنند تا اتحادیه رسیدگی کند و پول آنها را پس بگیرد. راه جدید تخلف فروشندگان لوازم خانگی وی ادامه داد: تخلف دیگری که طی چند وقت اخیر در بازار لوازم خانگی دیده می شود، اجاره مغازه از سوی برندهای معتبر است. یک برند وارداتی که در کشور هیچ تولیدی ندارد، مغازه ای را اجاره می کند و وقتی مردم به مراکز خرید می ...
بر ای حضور در صحنه باید پولادین بود
پای پیاده راهی اروپا شده بودم...! با این حال باور داشتم که می توانم از عهده این کار برآیم. این گرایش(رهبری ارکستر)، در همه نقاط دنیا ، پس از تکمیل تحصیلات آکادمیک، تجربه آنسامبل های کوچک و بزرگ و با پشتوانه بزرگ اجتماعی و فردی به نتیجه می رسد. من تمام این مسئولیت ها را یک تنه به دوش کشیدم و چون مسیرآموزش و تجربه را به صورت آکادمیک طی نکرده بودم، همیشه خودم را کمتر از آنچه بودم می دانستم. حتی گاهی ...
خاطرات ناب یک عکاس از لحظه های بکر دفاع مقدس/عکاسی از آخرین نماز رزمندگان تا غذای کپک زده در محاصره دشمن
تا جنوب را رفتم و معمولا قبل یا بعد از عملیات، گزارش مصور از آن منطقه تهیه می کردم. سال 59 یا 60 بود که به جبهه های غرب اعزام شدم، به نودشه رسیدم، در آنجا درپی حاج ابراهیم همت( شهید همت ) بودم تا کارت ترددم را به او نشان دهم و بتوانم به راحتی به همه جا بروم و عکاسی کنم، از چند نفر پرس و جو کردم تا اینکه به کوچه ای رسیدم، مکانی را دیدم که پرچم های سپاه بر در آن نصب شده بود، از چند رزمنده اهل تسنن ...
مردی که آتش 40 ساله یک سینما را بر جان دارد
خبرگزاری مهر ، گروه استان ها - امین جوکار: شنیدن صدای پربغض بیژن بعد از عبور 30 و چند ساله از بزرگترین فاجعه انسانی آبادان، واکاوی مستندِ زندگی مردان و زنانی است که روحشان زخمیِ یک آتش بزرگ است؛ آنقدر بزرگ که بیژنشان روبروی مان نشست و گفت ترجیح می داد که آن روز سینما باشد و در آغوش مادر و یا پدر کباب شود! زمانی که واژه پدر و مادر به گوش تان می خورد، اولین چیزی که به ذهن تان می رسد چیست ...
فرقانی، تکفیری، بی شعور، خودت بمال!/ 6 پیام سیلی موشکی سپاه
زینبیون یا علویون یا... یا قاسم سلیمانی. مردم! هنوز در محرمیم. دشمن هم همین طور. مگر هنوز یزید، شیطان بزرگ نیست؟ مگر بنی اسرائیل، پشتِ کار نیست؟ مگر لشکر یزید، لبریز از کورانی که فرق نور و ظلمت را نمی دانند، نیست؟ مگر بنگاه های دروغ پراکن و شایعه ساز یزید، عقل ها را به بردگی و فهم ها را به کوری نکشانده است؟ مگر هنوز رسانه های مرجف و مزدور، شیطان بزرگ را بزک نمی کنند و حسینیان را تکفیر و ...
بانوان خرمشهری در دوران دفاع مقدس آموزش نظامی دیده بودند/ اطلاعات شهید جهان آرا از جابه جایی و تحرکات لب ...
قومیت های مختلف عرب و عجم اختلافاتی ایجاد کنند. قبل از اختلاف انداختن و تفرقه افکنی که دشمن ایجاد کرد مردم عرب و عجم یک پارچه بدون هیچ مشکلی در کنار یکدیگر زندگی آرامی داشتند، به عنوان نمونه مادر خودم عرب و پدرم فارس بود. هیچ حرفی مبنی بر عرب و عجم مطرح نبود اما با ترفندی که دشمن در این زمینه زد تا حدی موفق شد. راه اندازی رادیو فارسی در عراق یکی از ترفندهای دشمن برای ایجاد تفرقه بین مردم ...
دیپلماسی جنگ
، هر سه مستعجل بودند و هر چندماه، یکنفر مسوولیت وزارت امور خارجه را برعهده داشت . جنگ در زمان دولت شهید رجایی با ریاست جمهوری بنی صدر آغاز شد . از آخر شهریور 59 تا آخر آذر 60، حدود 15 ماه از زمان آغاز جنگ نیز وزارت امورخارجه عمدتا با سرپرستی اداره شد و فقط مدت کمتر از دو ماه، وزیر مستقر داشت . از سوی دیگر، وقوع جنگ توسط صدام حسین اصولا منتفی تلقی می شد . در ...
متن کامل سخنرانی وزیر بهداشت با دانشجویان علوم پزشکی اهواز
روزانه سه بار به مدت 15 دقیقه مسواک بزند و ایشان به دلیل دقت شان، از روی کورنومتر در هر وعده 15 دقیقه مسواک می زد. در آن همان زمان منافقین هجمه سنگینی علیه شهید بهشتی به راه انداخته بودند؛ روزی من از موقعیت مسواک زدن ایشان استفاده کردم و گفتم، الان که بالا و پایین شهر یکی شده (قلهک، آن زمان از شمالی ترین نقاط تهران بود و کسانی که مبارزه می کردند، دوست داشتند سفیر گلوله شان در خیابان و کوچه های منطقه ...
زنی که شوهرانش از دستش فرار کرده اند
باید محاکمه کرد؟ این بود که دیگر می ترسیدم در این شهر (مشهد) بمانم! پدرت را از تو می گیرم! آخرین باری که با یکدیگر قرار گذاشتیم در اطراف خیابان طبرسی بود تا با هم صحبت کنیم آن روز مرا تهدید کرد همان طور که می خواهی مرا طلاق بدهی و فرزندانم را بی پدر کنی! من هم تو را بی پدر می کنم تا مزه این کار را بچشی! بعد از آن هم من مخفیانه انتقالی گرفتم و به شهری رفتم که هزار ...
گنج زاده و عسگری: فقط به طلای جهانی فکر می کنیم
. * چطور شد که سمت کاراته رفتید؟ عسگری : اول تکواندو کار می کردم و تا کمربند آبی و قرمز پیش رفتم. یک روز سر تمرین دلم برای خانه تنگ شد و با همان لباس تکواندو رفتم خانه تا اینکه بعد از یک هفته که باشگاه نرفتم پدرم گفت: می خواهی بروی کاراته، گفتم می روم، این شد که مسیرم تغییر کرد. الان دوستانی که با آن ها تکواندو را شروع کردم می پرسند، از اینکه تکواندو را رها کردم و سمت کاراته رفتم ...
درددل های تکان دهنده سالمندان کردستانی/چشم انتظاری پدران و مادران برای دیدن فرزندان+تصاویر
هر چند که جوانان از لحاظ نیروی جسمی و شادابی جوانی سرمایه بزرگ مادی باشند اما سالمندان نیز سرمایه معنوی بزرگی هستند که ذخیره ای عظیم و پربرکت به جا مانده از گذشته ها برای جامعه به حساب می آیند. اختصاص دادن یک روز و یا یک هفته در سال به سالمندان نیز با همین نگاه انجام شده اما شایسته تر است که این امر از شکل مناسبتی خارج شده و توجه و رسیدگی به نیازهای آنان به امور روزمره ما تبدیل شود. ...
عاقبت درگیری میگ عراقی با F-5 ایرانی چه بود؟
.... در حالی که آخرین گردش به سمت هدف شماره 2 را شروع کردم و 30 ثانیه بیشتر با هدف فاصله نداشتم، گفتم: چند بار مورد حمله واقع شده، متروک است. و در همین زمان از روی کارخانه سیمانی که در غرب شهر سلیمانیه قرار داشت، عبور کردم و قبل از رسیدن به هدف، انفجاری در زیر هواپیما شنیدم، طوری که هواپیمایم لرزید. بلافاصله گفتم: امیر ... مرا زدند، ولی هواپیما هنوز پرواز می کند، دقت کن ضد هوائی زیاد است ...
سردار هیئت و شهید 22 ساله حملات تروریستی اهواز چه کسی بود؟
.../همیشه می گفت من یک روز شهید می شوم حسین عاشق امام حسین(ع) بود، کشته کربلا . گفته بود: می خواهم بروم برات کربلایم را از امام رضا(ع) بگیرم . رفت مشهد و چندین روز آنجا ماند و لباس خادمی امام رضا(ع) را پوشید . برادرش می گفت: به حسین زنگ زدم گفتم:"حسین کی بر می گردی؟! دو هفته است که رفتی" او گفت: من هنوز حاجتم را نگرفتم . چند روز بعد که حسین بر می گردد. برادرش می گوید: "چه شد حاجتت را ...
رزمنده 12 ساله/ از اسلحه تاشو تا شهیدی که زنده ...
جبهه باشم و ورزش خود را که در آن زمان شوتوکان و کان ذن ریو کاراته بود ادامه دهم و اینگونه بحث ها... پس از چند روز دوباره به جبهه بازگشتم و این بعد از تشکیل تیپ بود حالا دیگر ما را به تیپ راه نمی دادند؛ به یاد دارم من و سه نفر از همرزمانم که اباذر خسروی؛ بابایی و حسن شکوری بود هم سن بودیم یک شب تا پاسی از شب برای فرمانده گردان گریه کردیم که اجازه دهد در آنجا بمانیم و می گفتیم که ما برای ...
5 کتاب پرمخاطب دفاع مقدس را حتما بخوانید
.... سی و چند روز بیشتر از حمله رژیم بعث به ایران نگذشته بود که چهار نفر از دختران امام خمینی به دست نامحرمان اسیر شدند. بنات الخمینی عنوانی بود که سربازان صدام به چهار بانوی امدادگر ایرانی داده بودند. بعثی ها اول که ماشینشان را محاصره می کنند، از خوشحالی پایکوبی می کنند و پشت بی سیم به فرماندهان شان اعلام می کنند که دختران خمینی را گرفتیم! بعدتر برخی دیگر از افسران بازجو به این بانوان غیرنظامی می ...