سایر منابع:
سایر خبرها
خوان خوبان
های ما را با یک جمله معترضه پاره می کند. این که یک نفر می داند مثلا ساخت این ترکیب صحیح نیست، مثلا این فعل مناسب معنای اختیاری شاعر نیست، اینکه مضمون آن بیت نقض غرض است و از قضا همین یک نفر به خوبی می داند این جلسه، همه ظرفیت شعر معاصر نیست. پیشتر گفته بودم عکس ها، قاتلان خاموشند. هنوز هم همین را می گویم. به خصوص حالا که دلتنگی یقه ام را گرفته و از توی این عکس برداشته و برده به آن چند ...
کپری که کتابخانه شد
کتاب با هزینه خودشان برای کتابخانه ما ارسال کردند که در موضوعات مختلف و مناسب سن و سال کودکان و نوجوانان بودند. کار کتابخانه با 500 جلد و چند کتاب دیگر که پیدا کرده بودیم شروع شد. == یدالله مبارکی از زیر و بم راه اندازی و اداره کتابخانه اش می گوید کتاب معجزه می کند به نظرتان سخت ترین بخش راه اندازی کتابخانه چه بود؟ با همه کارها و پیگیرهایی که ...
ابتکار یک زوج شیرازی در احداث کوچه سبز
اولیه ما زیباسازی محل زندگی مان بود. ما حدود 10 سال است که ساکن این کوچه هستیم. قدرت خرید خانه در محله بالاتر و در جای بهتری نداشتیم. همه پس انداز خود را صرف خرید این خانه کردیم، آن موقع هنوز کوچه آسفالت هم نشده بود و وقتی میهمان به خانه ام می آمد از زشتی و نابه سامانی وضعیت کوچه خجالت می کشیدم. چندین سال پیگیری و نامه نگاری کردیم تا کوچه بالاخره آسفالت شد. من خانه دار هستم و علاقه ...
خانواده های تک فرزند و شیوع پدیده آشیانه خالی / آشیانه های خالی چه آسیب هایی به بنیان خانواده می زند؟
های ازدواجم این است که همسرم مثل خودم تک فرزند نباشد تا حداقل فرزندانم از نعمت عمه و عمو بهره مند شوند. مادر فاطمه به جمع مان ملحق می شود کنار فاطمه می نشیند و می گوید: خوشحالم که در این 20 سال چیزی برای فرزندم کم نذاشتم و امروز شاهد موفقیتش هستم. این حرف را برای اولین بار جلوی خودش می خواهم بزنم از اینکه خواهر و برادری برایش به دنیا نیاوردم پشیمانم چون تنهایی دخترم را درک می کنم و در آینده ...
صورت های سوخته، امیدهای تازه/ گفت وگو با 2 قربانی اسیدپاشی
نه زندگی ای که قبلا داشتم اما امیدوارم که با این طرح زنان دیگری به حال و روز من دچار نشوند. من زندگیم سوخت، حداقل زندگی آن ها نسوزد. امید برای مجازات اصفهان، تهران، تبریز، مشهد؛ آمنه، معصومه، زیور، محسن؛ اینجا و آنجا ندارد. حالا سال ها است که اسیدپاشی به یکی از سرتیترهای حوادث کشور تبدیل شده است و قربانیانش هم رو به افزایش؛ همین چند سال پیش بود که ماجرای اسیدپاشی به زنان اصفهانی ...
تحول تازه در وسایل کمکی برای زایمان توسط یک مکانیک
قول دادم اگر کار کنه سیبیل های عزیزمو بتراشم. شاید باورتان نشود ولی بعد از آزمایش٬ سیبیل های نازنین اودون باید می رفتند! ببینین من خودم مطمئن نیستم اگه زنم٬ مادر بچه هام٬ میخواست از دستگاهی استفاده کنه که تا به حال آزمایش نشده چقدر موافق بودم! ولی این مادرانی که برای آزمایش دستگاه داوطلب شدند همه شون این کار رو برای پیشرفت علم انجام دادند که این کارشون واقعن زیبا بود. ماریانا ...
پسر 10 ساله ام لباس مدافعان حرم پوشید
در جریان باشم. مادرم از طریق رسانه ها شنیده بود و از طرف سپاه هم به پدرم خبر داده بودند. هر دو به خانه مان آمدند و من کم کم در جریان شهادت همسرم قرار گرفتم. من بیشتر دلواپس دخترم زینب بودم که به او قول داده بودیم به زودی بابا می آید و او را می بیند. برای همین به خودم می گفتم اگر میثم قطع نخاع هم شده باشد حداقل می تواند بیاید تا ما او را ببینیم؛ اما میثم شهید شده بود. عکس العمل پسر 10 ...
مرد شیشه ای به خاطر ارثیه دو نفر را کشت
برادرم بود و به منزل ما رفت و آمد داشت. از زمانی که برادرم را کشته بودم حدود دو ماه می گذشت و او هر بار که به منزل می آمد سراغ برادرم را می گرفت و من برای رد گم کنی داستان هایی سر هم می کردم تا این که روز حادثه دوباره به منزل آمد. او خودرواش را مقابل در حیاط پارک کرد و مدعی شد که من احتمالا بلایی سر برادرم آورده ام! او خیلی کنجکاو شده بود و سعی می کرد از ماجرای گم شدن برادرم که از دوستان ...
پاسخ محقق موفق به جوان ناامید ایرانی/ اگر شغلی ندارید، کارآفرینی کنید
سال تاریخ مکتوب داریم و از این تاریخ 2500 سال هزار ایرانی ها قدرت درجه یک دنیا بودند و هزار سال دیگر نیز جزو گروه کشورهای قدرتمند بوده است تنها در چهار دوره کشور ایران دچار رکود شد که پس از آن نیز دوباره توانست به جایگاه اولش بازگردد. آدم هایی که توانستند با موفقیت خود ایران را سربلند کنند باز هم می توانند این کار را انجام دهند. با اینکه برخی حکومت های گذشته تلاش کردند آنها را به حضیض ببرند ولی باز ...
تدبیر دیپلماسی ایران در کاهش تنش با آمریکا
سن و سال هستم و هم تازه به این تیم بزرگ آمده ام. با این همه فکر می کنم به اندازه سن و سابقه ام بد کار نکردم و از خودم راضی هستم. * چه دستاوردی در این تیم داشتی؟ - خب من با فوتبال حرفه ای آشنا شدم. بازی در استادیوم آزادی را تجربه کردم. کنار بازیکنانی بازی کردم که هر یک برای خودشان نامی بزرگ در دنیای فوتبال ایران دارند. کلاً بودن در استقلال باعث شد تا پخته تر شوم. شفر به من خیلی ...
عبد صالح خدا
...> من(کربلایی) از آقای قوچانی با اصرار خواستم آن یکی را به بنده بفرمایند. فرمودند: ایشان فرمودند: بنده اگر بخواهم پشت سر خودم را ببینم، می بینم. سپس می فرمودند: بعد از چند سال دیگر بنده به ایران مسافرت کردم و خدمت آیت الله بهجت رسیدم باز در جلسه خصوصی عرض کردم: آنچه را که چند سال پیش به بنده فرمودید آیا در قوه خودش باقی است؟ فرمودند: بله. یکی از نزدیکان آقا می گوید ...
مرد شیشه ای به خاطر ارثیه دو نفر را کشت
برادرم را کشته بودم حدود دو ماه می گذشت و او هر بار که به منزل می آمد سراغ برادرم را می گرفت و من برای رد گم کنی داستان هایی سر هم می کردم تا این که روز حادثه دوباره به منزل آمد.او خودرواش را مقابل در حیاط پارک کرد و مدعی شد که من احتمالا بلایی سر برادرم آورده ام! او خیلی کنجکاو شده بود و سعی می کرد از ماجرای گم شدن برادرم که از دوستان صمیمی اش بود سردرآورد به همین دلیل او را به داخل کشاندم و ...
سرنوشت سیاه زن خوش چهره مشهدی با 3 شوهر
حالت قهر ترک کردم و به خانه دایی ام رفتم. در خانه پدرم جایی نداشتم چون او من را سر ازدواج طرد کرده بود. بعد از چند ماه زمانی که با وساطت فامیل به خانه برگشتم دیدم شوهر بی رحمم پسر بزرگم را به کریستال آغشته کرده است تا برایش از پدر شوهرم پول گدایی کند. با هزار بدبختی توانستم بعد از چند ماه پسرم را ترک دهم و سر این ماجرا چه کتک هایی که از دست شوهرم نخوردم. دوباره چند سال از او دور و ...
معلمی که شبانه روزی کودکان بازمانده از تحصیل را به مدرسه آورد
الماس نیز با ترک جلسه فرزند خود را که 3 سال پیش ترک تحصیل کرده بود در مدرسه ثبت نام کرد. وی ادامه می دهد: در اولین روزها چون مدرسه فاقد امکانات اولیه بود که با پیگیری و سماجت بنده تدریجا بعد از 15 روز رفت و برگشت روزانه ی دانش آموزان به خانه هایشان، پانسیون مدرسه راه اندازی شد و امکانات اولیه همچون آب و برق و تلفن را وصل کردند و معلمی هم جز خودم در مدرسه نبود برای اینکه دانش آموزان ...
قلبت را به من بده
چند مدال آورد. سه سال آخر وارد تیم فوتبال شده بود، خیلی زحمت کشیده بود و حیف بود اعضای بدنش زیر خاک برود. واقعاً صحنه سختی بود؛ از یک طرف امیدم ناامید می شد و همه دستگاه ها از روی بدن بچه ام برداشته می شد و جنازه فرزندم را تحویلم می دادند، از طرف دیگر امید داشتم با رفتن بچه ام، چند نفر دیگر به زندگی بازمی گردند. آن شب وقتی به خانه برگشتم، با همسر و دخترم درباره اهدای عضو احمدرضا صحبت کردم؛ چون می ...
نتوانستیم حریف اشتیاق فرزندانمان برای حضور در جبهه شویم
پایان از مادر شهید گندمچین می خواهم عکسی به یادگار بگیرد او می گوید: برای عبدالحسینم عروسی نگرفتم و این آرزو در دلم ماند که با او عکس بگیرم، با هیچ کس عکس نمی گیرم من خودم دیدم که جانم رفت... عاقبت به خیری همه جوانان را از درگاه حق خواستارم و ان شاءالله که مردم و جوانان رهروی راه شهدا باشند چرا که جگرگوشه های مان برای این انقلاب رفتند. روایت دوم تنها بمباران نبود که چند تن از یک ...
چشم امید زندانیان جرایم غیرعمد به جشن گلریزان
بقیه را چشم به دستان پرمهر خیران و مردم نیک اندیش داریم. وی اضافه کرد: همسرم 2 بار در زندان سکته کرده و یک طرف بدنش بی حس است، وضع روحی و جسمی مناسبی ندارد و با ویلچر حرکت می کند. زن دلشکسته که مشکلات جسمی و روحی وی را در چنبره خود گرفته است، اضافه می کند: به جز بیماری سخت پسرم، خودم هم بیماری دیابت دارم و با زخم پایی که ایجاد شده خطر زخم پای دیابتی تهدیدم می کند. وی می گوید: البته ...
یادنامه فیلسوف الهی علامه سید محمدحسین طباطبایی/ نشریه حزب جمهوری اسلامی
دست معلم خصوصی که به خانه می آمد سپرده گشتیم و به این ترتیب تقریبا مدت شش سال مشغول فرا گرفتن فارسی و تعلیمات ابتدائی بودیم. آن روزها تحصیلات ابتدائی برنامه ی معینی نداشت. همین قدر به یاد دارم که در فاصله میان (1290-1296) که مشغول بودم قرآن کریم را که معمولا بیش از هر چیز دیگر خوانده می شد و کتاب گلستان و بوستان سعدی و نصاب و اخلاق مصور و انوار سهیلی و تاریخ معجم و منشآت امیر نظام و ...
اخبار کوتاه
از آنها با خانواده اش در این ملک بلاصاحب سکونت می کند و پس از گذشت چند ماه، با جعل اسناد ملکی و همچنین جعل اسناد دولتی از قبیل مدارک شهرداری و ... اقدام به فروش این ملک ها به خریداران و متقاضیان می کنند.وی گفت: با پیگیری های انجام شده یکی از شاکیان پرونده شناسایی شد که پس از حضور در پلیس آگاهی پایتخت اظهار داشت: برای مدتی طولانی در خارج از کشور بودم و در این مدت مجبور شدم خانه ام را که در محدوده ...
شرح مصاحبه جنجالی با دو ستاره سرخابی
گونه مصرف به دوپینگ های آنی شبیه سازی کرد چرا که در همان اوائل مواد مخدر آرامبخش بود و در ادامه همه چیز را خراب می کرد.) بهرحال از سال 72 من رسما گرفتار اعتیاد شدم و با این که به همراه استقلال قهرمان و نایب قهرمان آسیا شده بودم از این تیم جدا شدم و دیگر فوتبال بازی نکردم. هر کسی می تواند معتاد باشد آن موقع یک روز مواد مصرف می کردم و سه روز مصرف نمی کردم. (نمی دانم چرا وقتی ن ...
قصه ها و غصه های خیّام بوشهر
نگار به درون خانه ات آمده اند و خانه ی تو را گرفته اند. " می گوید "به خاطر سرزمینم، وجدانم و مردمم به جنگ رفتم و اگر نرفته بودم الان خودخوری می کردم. الان آزادم و روحم شاد است، راحت هستم چون برای مملکتم رفتم و یک ریال هم از دولت نمی گیرم. " ناخدا خدر برای ما از پدرش روایت می کند و از پدربزرگش که هنرمند بوده است. آن زمان در بزم هایی که برای افراد ثروتمند برگزار می شد خیام می ...
خاطرات کارمن؛ عروس ایرانی-سوئیسی بن لادن
خارج از محیط خانواده ام بودند، نداشتم. باید به خودم قوت قلب می دادم که آن ها کار خود را بلدند و همین طور از مشاور مصری یسلام کمک می گرفتم. اما قلبا از این همه انرژی و وقتی که از مشاور بیچاره تلف می شد، ناراحت بودم. یسلام از من قول گرفته بود که تمام روز را در کنج خانه و در اتاقی در بسته بمانم. آن روز همه چیز در خانه پر سر و صدا و درهم و برهم بود و غروب که با رفتن کارگر ها اجازه یافتم از ...
نسل من انتخاب می کرد حالا انتخاب می شود /گفت و گو با محمدعلی نجفی
بدون اعتراض پذیرفتم. حتی پدرم از اینکه یک زن رانندگی کند یا چادر به سر نگذارد مشکل داشت، از طرفی ماهم سر ناسازگاری نداشتیم و هر وقت قرار بود با همسرم که مانتویی بود و رانندگی هم می کرد به منزل پدرم بیاییم ماشین را 200 متر دورتر پارک می کردیم و همسرم یک چادر مشکی که همیشه در ماشین آماده داشت سر می گذاشت و می رفتیم خانه پدرم. سال 58 به دلیل ارتباط هایی که داشتم پیشنهاد یک ...
کتاب هایم مثل بچه هایم می مانند / آرزو دارم بچه های زیادی داشته باشم تا برای ظهور امام زمان(عج) تربیتشان ...
می کردم که پسر من هم مثل شهید آن کتاب همه فن حریف باشد و بتواند به اسلام خدمت کند. اتفاقاً اسمش هم حسین شد. وقتی نوشتن کتاب خط مقدم را قبول کردم، حسین یک سالش بود. برای مصاحبه که خدمت همسر شهید می رفتم، مجبور بودم او را هم با خودم ببرم. من مصاحبه را انجام می دادم و او با نوه حاج خانم بازی می کرد. اما وسط گفت وگوی ما بازی کردن و غذا دادن و خواباندن بچه ها هم بود. فایل صوتی آن جلسات آن قدر سر و صدا ...
جودی فاستر : فیلم می سازم تا خودم را بشناسم
. فاستر در این مورد می گوید: فکر می کنم وقتی که یک کم پیرتر شوی اتفاقی که می افتد این است که در مورد چیزی که می خواهی انجام دهی و چیزی که نمی خواهی انجام دهی بس یار شفاف تر خواهی بود. وقتی جوان بودم با خودم می گفتم: آره می توانم کارتون بسازم. می توانم فیلم موزیکال بسازم! . اما به نظر می رسد که دیگر این رویا ها را ندارد. در سال های اخیر او به این نتیجه رسیده که استعدادش را در پشت ...
سیلابی که از بی تدبیری مسئولان وارد خانه ها شد/ مسئولان همچنان وعده های توخالی می دهند
بودند وارد شد و ترس و وحشت از اینکه راه فراری نداشتیم و از همه کوچه و خیابان ها سیل به داخل خانه ها وارد می شد، همه وجودم را فرا گرفت. محمد شرافتی، اظهارداشت: فرزندانم خواب بودند اول فکر کردیم زلزله رخ داده و دیوار حیاط ریخته ولی بعد از چند ثانیه با شدت فراوان سیل وارد خانه شد به طوری که یک مترو نیم ارتفاع خانه را گرفته بود. وی ادامه داد: تمام لوازم منزلمان را سیل یا آسیب زد و یا ...
محمدرضا نورالهیان: آسیدمهدی روحانی توده ها بود/ مردمی زندگی کرد و مردمی به رحمت خدا رفت
.... فقط طلاب نبودند. آقای احمد مسجدجامعی تا همین ماه رمضان دو سال قبل، سحرها منزل ایشان می آمدند. با اصحاب شان می آمدند، گاهی هم دیر می رسیدند و نزدیک اذان صبح اما سفره و نان و غذای گرم آماده بود. حاج آقا با روی خوشی که داشتند می گفتند صحبت نکنید، زود سحری تان را بخورید که 15 دقیقه بیشتر نمانده است. در خانه ایشان یک کارهایی از زد و بندهای مبارزه می گذشت. اولا ایشان ...
سفیدپوشانی که در جنگ رو سفید شدند
کرده و دوباره وارد شدم تا امام راحل(ره) را ببینم . حال زمان آمدن به خانه رسیده بود و دل تو دلم نبود، خانم افشردی احساسات را خود چنین توصیف کرده و ادامه می دهد: همه به جز برادرم به استقبالم آمده بودند و مادرم آش پخته و همه را به خانه دعوت کرده بود . او ادامه می دهد : عصر بود و هنوز دوستان، همسایگان در منزل ما بودند که برادرم آمد و نیم ساعت فقط من را محکم بغل کرد و چیزی نگفت . ...
قطبی: پرسپولیس پیش از برانکو با من تمام کرده بود
کوچک درست و با توپ پلاستیکی فوتبال بازی می کردیم و برخی مواقع که خودرویی وارد خیابان می شد باید همه می ایستادیم تا آن خودرو برود و بعد هم دعوا می شد که باید بازی را از کجا شروع کنیم (با خنده)، یا این که توپ زیر خودرو می رفت و همه با هم زیر آن ماشین می رفتیم و تلاش می کردیم توپ را خارج کنیم. به هر حال فوتبال همیشه در قلب من بوده و از همان سه سالگی نیز می دانستم که من می خواهم فوتبالیست شوم. ...
سرپرست اسبق وزارت اقتصاد: مبانی علمی نشان می دهد نرخ ارز اکنون باید 4300 تومان باشد+ فرمول
به عدد 4200 رسیدند، از سال 92 شروع کردند. بر اساس تفاوت نرخ ارز سنجیدند. یعنی تورم را زیاد کردند؟ یکی از حضار: وقتی نرخ تغییر می کند همه دنبال استدلال و استنادات می گردند که ما بر اساس این فرمول جلو رفتیم ولی شاید علمی هم نباشد. ولی من دیدم حرکتی انجام شده بود و با چند عدد به این 4200 تومان رسیده بودند. آن روش غلط است؛ اینها 3600 تومان را مبنا گرفته اند و تورم را ...