سایر منابع:
سایر خبرها
بوسه رئیس زندان پهلوی بر دستان آیت الله طالقانی
نوارها را بردند به اطاق شهربانی دیدند که فقط چند سرفه در آن است و همان بعدازظهر مرا به اداره اطلاعات بردند. *چه کسانی دستگاه ضبط را دست کاری کردند؟ آقایان بازرگان و سحابی و دوستان جوانشان دستگاه شنود را دستکاری و کور کردند. صبح زود ماموران آمدند گوش کنند. دیدند دستگاه چیزی را ضبط نکرد و به من ظنین شدند. بعد از این واقعه مرا از اطاق کارمان در زندان قصر به اداره اطلاعات بردند و ...
شهیدی که گلزارش دریاست، پدری که به آرزویش نرسید
ریاضی را ببرید همان کسی که طرح کرده فقط خودش می تواند به جواب درست برسد. آذر همتی تأکید کرد: تمام این 34 سال انگار ما یک گم کرده داریم، واقعا جای خالی او را در زندگی احساس می کنیم، نمونه و مانند او امروز کمتر پیدا می شود، در نظم، اخلاق، انظباط، در احترام به پدر و مادر و از همه مهم تر اعتقاد به روزی حلال برای همه ما الگو، سمبل و نماد بود. وی خاطرنشان کرد: ابراهیم حدودا سال 1349 ...
همه همسران رؤسای جمهور ایران +عکس
. نگران شدم ، حدس زدم که موضوع درباره ازدواج من است. خانم جون گفت: عفت جان ! حاج آقا که به نوق رفته بود آمیرزاعلی برای پسرش اکبر از تو خواستگاری کرده است. حاج آقا هم همان جا جواب قبول داده است. خشکم زده بود، دستپاچه شدم ، نمی دانستم چه جوابی بدهم ، سپاهی از افکار پریشان به یکباره به ذهنم هجوم آورد .خانم جون حرف هایش را تکرار کرد با دست اشاره کردم سکوت کند و خیلی خونسرد بدون ذره ای عصبانیت گفتم خانم ...
گفت و گو با عامل قتل جنجالی دختر دانشجو در پل مدیریت
...> اصلا، من از همان روزهای نخست دانشگاه مهسا را دیدم و از او خوشم آمد. هربار جلو رفتم قاطعانه نه گفت و صددرصد مرا طرد کرد. یعنی هیچ گاه به تو ابراز علاقه نکرد؟ هیچ گاه و این یک آرزو بود که تا بالای طناب دار با خودم همراه خواهم داشت. چرا اینقدر سماجت؟ مگر نمی توانستی دختر دیگری را انتخاب کنی؟ مهسا همه ذهن و وجودم را تسخیر کرده بود در حالی که از 2 سال پیش ...
کسی که انقلاب را در شرایط دوقطبی هدایت کرد هرگز کانالیزه نمی شود
نسل جوان سازمان نهضت آزادی، سازمان مجاهدین خلق را درست کردند که اقدامات مسلحانه علیه رژیم انجام می داد و سازمان چریک های فدایی خلق بودند که خیلی از موسسین این دو سازمان چریکی، یا فارغ التحصیلان دانشکده فنی بودند و همزمان در آنجا دانشجو هم بودند لذا فضای دانشکده فنی ما فضای مخالف با رژیم بود. ما در این دانشکده و در چنین شرایطی و با توجه به شرایط خودم که در یک خانواده مذهبی و ضد رژیم پهلوی بودم، از ...
نیم روز خیابان گردی با مبتلا به ایدز
ادامه دارد و جز با اراده فردی و ترویج فرهنگ مراقبت از خود حتی در پرخطرترین روابط، نمی توانیم نقطه پایانی بر آن بگذاریم. اما پشت پرده بیماری، حکایت دیگری در حال روایت است. مبتلایان، من، تو، او، ما، شما، ایشان، هیچ یک امروز نمی دانیم که بغل دستی ما بیمار است یا نیست. شاید همین ابهام بهترین دلیل بود که یک نیم روز با یک بیمار ایدز در خیابان های شهر همراه شوم بدون آنکه از کلامش، گردش نگاهش، راه رفتن و ...
پایان اکران های جشنواره سی و سوم و آغاز لحظه شماری برای اختتامیه
در پردیس سینمایی ملت به دلیل استقبال مردمی با سانس اضافه روبه رو شد. 9:30- عدم حضور فیلم قلب اتمی (مادر قلب اتمی) به کارگردانی علی احمدزاده در جشنواره فجر امسال و نامه اعتراضی فیلمساز به رضاداد دبیر جشنواره خیلی ها را کنجکاو کرده بود تا ببیند این فیلم به چه دلیل از گردونه رقابت فجر باز مانده است به خصوص آنکه برخی تعابیر نظیر نگاه طعنه آمیز به مسأله انرژی هسته ای، باعث شده بود تا جمعیت ...
جزئیات اسارت مردان هوسران در دخمه پنهان
گذشته وقتی در خیابان شهرری بودم با زنی مواجه شدم که اصرار داشت سوار خودرو ام شود. وقتی پایم را روی ترمز گذاشتم زن جوان بلافاصله سوار شد. طوری رفتار می کرد که انگار بارها یکدیگر را دیده ایم و آشنای دیرینه هستیم. زن بسیار شادی بود و از همه جا صحبت می کرد. از زندگی اش می گفت که چگونه به خاطر اعتیاد همسرش از او جدا شده و چه سختی هایی در زندگی کشیده است. خیلی ناراحتش شدم. می خواستم کمکش کنم، وقتی ...
یک قطره اشک هم در فیلم ریخته نمی شود/ چاقی منکراتی نیست
فجر حاضر می شود و حرف نویی برای گفتن ندارد تصریح کرد: من در این فیلم با سینا قویدل آشنا شدم که فردی به روز در عرصه دانش دیجیتال است و هر کاری که از دستش بر می آمد بدون شو برای کار انجام می داد مطمئنم از این به بعد اسم سیما به عنوان انگشت شمار افرادی که در حوزه دیجیتال فعال هستند شنیده خواهد شد. وی گفت: امروز فیلم چاقی بیست و سومین نمایش خود را پشت سر گذاشت اما در سینما ما کا را را با ...
چند کتاب داستانی تازه منتشر شد
جز خودت؟ اونم فایده نداره. معنی نداره پسر! بعضی وقتا هست که آدم هر روز به خودش می گه بازم تکرار دیروزه که! حالا چه کار کنم؟ فرزین اگه یه دوربین برداری و دورترین جاها رو هم تماشا کنی می بینی همه چی تکرار دیروزه و کسی هم عین خیالش نیست باید چه کار کنه. جمعیت کل ایران هیپنوتیزم کارای تکراری خودشونن. نه این که اون دوردورها همه مشکل تو رو داشته باشن یا مثل تو توی یه مصیبت گیر کرده باشن ، نه فرزین. فقط کافیه متوجه بشی همه بالاخره لنگ یه چیز هستن یا یه نفر توی زندگی شون هست که دایم می لنگه. اون که بلنگه ، بقیه هم به خاطر اون می لنگن. یهو می بینی یه ملت دارن می لنگن. کتاب انتهای پیام ...
پسر خجالتی دیروز، کلاهبردار حرفه ای امروز
مطالعه و یادگیری بودم و از حوادث جاری و رایج در دانشگاه بی خبر بودم . فقط متوجه شده بودم که یکی از همکلاسی های دخترم به بهانه های مختلف می خواهد به من نزدیک شود.وقت برای تلف کردن نداشتم و او را بدون رو دربایسی جواب می کردم.اما او انگار دست بردار نبود.وقت آزمون پایان ترم بود و خودم را برای آزمون آماده می کردم.گوشی تلفنم زنگ خورد .شماره برایم ناشناس بود آن را بدون جواب گذاشتم اما او دست بردار نبود .وقتی ...
شیعی: انتظارمان از ابراهیم زاده خیلی بیشتر بود/مرفاوی را آوردیم که جوانگرایی کند
فاطمه پاقلعه نژاد/ پیکان در فصل نقل و انتقالات طوری بازیکن جذب می کرد که اهالی فوتبال این تیم را یکی از مدعیان قهرمانی می دانستند. اما حالا این تیم در رده یازدهم قرار دارد و حتی نتوانسته به اهدافی که داشت نزدیک شود. پیکانی ها در حال حاضر با مدیرعاملی محمود شیعی کار خود را دنبال می کنند. شیعی از زمانی که مدیرعامل این باشگاه شده، سعی کرده نگاه ستاره محور در این باشگاه را کنار بگذارد و رو به ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (95)
خونه زنگ زد گفتم کیه؟ گفت منم ام جی، درو وا کن زاخار! 4- یه سریا هم میرن توالت فک میکنن مسابقات قوی ترین مردان جهانه. از بس که شیر آبو سفت می بندن 5- من آدم غایب جوابی هستم. دو سه هفته بعد از اینکه طرف یه چیزی بارم کرد، جوابش رو تو حموم به خودم می دهم. 6- عزیزم حق با شماست. بیل گیتس و زاکربرگ بعد از ترک تحصیل به موفقیت و ثروت رسیدن ولی دقت کن که اونا از هاروارد ...
شکنجه های بی رحمانه ساواک؛ از آپولو هوا کردن شکنجه گران تا کشیدن ناخن با انبردست
دیگر جرأت نگاه کردن نداشتیم، سوار آمبولانس شدم و جنازه ها را تحویل بهشت زهرا دادم. خبرنگاری که در آخرین ساعات زندگی تهرانی و پای چوبه اعدام حضور داشت می گفت وی با صدای بلند به همسرش می گفت: من جنایت کرده ام و باید کشته شوم و تو برای من از خانواده طلب آمرزش کن. آن چه را من کرده ام شمر نکرده بود. من باید اعدام شوم، در غیر این صورت نمی توانم در صورت مردمم نگاه کنم. ایمانت را از دست نده ...
مهر مادرانه پس از 9 سال فراغ شهید را به وصال رساند
جز توجه واقعی مسئولان بنیاد شهید ندارند بیش از این که از بیکاری پسران خود دلخور باشند از تفکر رایج مردم جامعه مبنی بر برخورداری همه جانبه خانواده شهدا گلایه مند هستند؛ نغمه خوش اذان موذن به گوش می رسد. مادر و پدر شهید علی امینی با خوشحالی آمیخته به دلهره ای بار سفر را می بندند تا فردا راهی اراک شوند. کهنسالان محله که دیگر به زندگی یکنواخت و بی توقع خود خو گرفته اند، پیش از دیگران سلانه و سلانه با پشت های خمیده و تسبیح های در دست راه مسجد محله را در پیش می گیرند تا شاید خدا پیش از بندگانی که قرار است به واسطه پست های خود وسیله خیر دیگران باشند صدای قلب آنها را اجابت کند. انتهای پیام ...
ناگفته های خواندنی دکتر حسین مظفر از دوران اصلاحات/بخش سوم
...> خلاصه قضیه به این شکل درآمد. آقای نجفی بودجه ما را قطع کرد. 140 میلیارد بودجه مدارس بود، کردند 24 میلیارد، جلوی استخدام ها را گرفتند و ما حسابی منزوی شدیم و فقط در هیات دولت حاضر می شدیم تا وقتی که موضوع برلین اتفاق افتاد و دوباره شروع کردیم. همان شبی که برلین پخش شد، صبح فردا جلسه مدیران کل استان ها را داشتیم، ما هم بسم الله الرحمن الرحیم گفتیم و گفتیم همه شما تصویر مشمئز کننده برلین را تماشا ...
مبارزی که به بنی صدر سیلی زد
این جریان قرار داد؛ یکی این بود که ما در آن موقع مهدیه تهران میرفتیم، چون نزدیک محلمان بود،ده دقیقه از منزل ما تا مهدیه راه بود، بعد از مهدیه با رفقایی که در مدرسه داشتیم کم کم پایمان به حسینیه ارشاد باز شد، با یک سری مسایل هم در آنجا آشنا شدیم - یعنی همان زمان که شهید مطهری در آنجا صحبت می کردند؟ بله بله، آنجا با مسایل و افراد آشنا شدیم و رشد فکری پیدا کردیم و از طرفی هم من ...
درخواست طلاق برای تغییر چهره
هم صدا: مرد جوان به محض بازگشت از مسافرت خارج وقتی با چهره جدید همسرش روبه رو شد به دادگاه خانواده رفت و تقاضای طلاق داد. مرد جوان که انگار دل پردردی داشت ، به قاضی عموزادی از شعبه 268 دادگاه خانواده گفت: 7 سال قبل و خیلی اتفاقی با همسرم آشنا شدم. آن روز در حال رفتن به محل کارم بودم که دختر جوانی – مبینا – که ساک بزرگی در دست داشت به طرفم آمد و در حالی که کاغذ کوچکی در دست داشت پرسید ...
بولتن سینما ؛ ویژه نامه روزانه جشنواره فیلم فجر/9
بزرگی در تدوین هر یک از آثار شدم. واقعیت این است که تدوین بسیاری از فیلم ها را از بین برده چرا که هیچ تامل و تعمقی در نگاه تدوینگران وجود ندارد و متاسفانه هنر تدوین در سینمای ما دست کم گرفته شده است. تدوینگر فیلم سینمایی جامه دران با اشاره به مقوله جوان گرایی در سینمای ایران ابراز کرد: واقعیت این است که من حرف های بسیاری درباره لفظ جوانگرایی را که این روزها باب شده، قبول ندارم و معتقدم که ...
روایتی از دیدار شهید ستاری با رهبری
.... تمام صورتش، دست هایش سیاه بود. مستقیم رفت سمت دستشویی. هر چه پرسیدیم رضا کجا بودی؟ پشت سر هم می گفت ممد دماغ نفتی/آخر گذاشتی رفتی . با دوستانش رفته بودند و مجسمه های شاه را پایین کشیده بودند. دست و پایش همه سیاه شده بود. * اطلاعیه امام خمینی (ره) بر خلاف شرع بودن حکومت نظامی از مجموعه مادران باید به کتاب شهید حسن باقری پرداخت که آن هم خاطراتی زیبایی از انقلاب و این شهید ...
مسئولیت موردعلاقه آقا در مدرسه علوی
تحصن منتشر می کردیم که دو شماره آن را هنوز دارم. شبانه روز مشغول کار بودیم. در چهار روز تحصن جلسه ای گوناگونی برگزار شد که مهم ترین آن تقسیم مسئولیت پس از بازگشت امام خمینی بود. گفتم: من می خواهم مسئول دادن چای در محل استقرار امام باشم. همه خندیدند... گفتم صادقانه می گویم. چای را دوست دارم و خوب بلدم دم کنم و پذیرایی...این پیشنهادم راه مجادله و دلخوری را بست و بحث پایان یافت.به یاد ...
طنز؛ الکی مثلاً ...!
الکی مثلاً من اِلَم بِلَم یعنی چی مسخره ها ...؟ . . . الکی مثلاً من عصبیم !! *** رفتم نون بگیرم ،دست خالی برگشتم خونه بابام گفت : پس نون کو ؟؟ گفتم الکی مثلا نونوایی بسته یهو دیدم بابام با لگد چنان ضربه ای کوفت تو پوزم که آب دهنم معلق تو هوا دیدم وقتی بهوش اومدم بابام با لبخند ملیحی گفت . . . الکی مثلا من ...
روزهای خفقان با شلاق های خاردار/ هنوز هم خاطرات انقلاب زنده است
...، ارتش راه را بسته بود و مردم بدون هیچ حرفی صف ارتش را در هم ریخته و به پیش رفتند، تعداد زیادی وصیت نامه بدون اسم پخش شد که جوانان شروع به نوشتن نام خود در آن وصیت نامه ها کردند از همین رو به نظر من این همان انقلاب بود. این مبارز انقلابی اما با حال و هوایی متفاوت از روزهای پایانی رژیم ستمشاهی می گوید: شور خاصی در مردم ایجاد شده بود، گویا دگرگونی در همه مردم به وجود آمده بود، در یکی ...
هنرمندان گرد و خاک به پا کردند+تصاویر
، اهواز تو، اهواز ما حامد حدادی، بسکتبالیست نفیسه روشن، بازیگر: اهل دخالت نیستم، کاسه داغتراز آش هم نیستم، همیشه طرف حق بودم الانم حق با مردم عزیز استان خوزستانه، مردمی که بیشتراز ماها و شهرهای دیگه رنج هشت سال جنگ رو کشیدن الانم حق نفس کشیدن ندارن؟! آناهیتا همتی، بازیگر: به امید روزهای خوب برای ایران مهدی یراحی، خواننده: ... شهر من ...
دو حدیث آخرالزمانی از زبان دو شیعه آلمانی/رفتار متفاوت خادم حرم حضرت معصومه(س) با لی لی
طرز خطاب کردنش برایم شیرین و جدید است، با تعجب گفت مگه شما این طور نمیگین؟ گفتم زمان جنگ تا حدودی همین طور بود ولی حالا نه؛ اینجا معمول نیست که شیعیان به خاطر شیعه بودن همدیگر رو خواهر برادر صدا کنند. در بدو ورودمان به خیابان های قم، داوود رو به لی لی گفت: چند وقت دیگه فقط می تونی توی شهر نیویورک سیتی زندگی کنی! لی لی گیج نگاهش کرد. داوود خندید و گفت یک حدیثی هست که در آخرالزمان همه ...
موضوع چاقی در نگاه اول چندان منزه نیست/ پدرم یک قهرمان بود
، باید قبول کرد که سختی های مالی و دیگر مسایل هم از آن خود من است و تا وقتی کسی فیلمساز نباشد این لحظات تنهایی، درد و رنج قابل درک نیست. این مسایل در تمام دنیا به همین شکل وجود دارد و مختص سینمای ما نیست. اگر تاریخ سینما را نگاه کنید، سختی های تولید فیلم برای همه کارگردانان وجود داشته است و خاطرات همه کارگردان های بزرگ تاریخ سینما پر است از این سختی ها و تنهایی ها. به عنوان مثال چندی پیش پشت صحنه فیلم ...
تسلط شهید محسن گلستانی به سه سبک قرائت قرآن
در گردان عمار حضور داشت معرفی کرد و گفت: من اولین بار در ساختمان دوکوهه با محسن آشنا شدم. همین طور که در اتاق نشسته بودم صدای صوت خیلی زیبایی به گوشم رسید، یک نفر داشت به سبک خیلی خاص قرآن می خواند. به اتاق کناری رفتم و آنجا دیدم که محسن رو به قبله نشسته و با صوت بسیار زیبایی مشغول خواندن قرآن است. وی افزود: محسن از سال 59 61 به عنوان سرباز عقیدتی سیاسی و به فرماندهی شهید صیاد شیرازی در ...
بیوگرافی و عکس شیده معاونی (مجری کودک)
سینما و تئاتر,گفتگو با خانم مجری و خاطرات کودکان دهه 60 ،وقتی وارد اطاق شدم ، خانمی را دیدم که پشت به در ورودی نشسته و به موبایلش نگاه می کند. از دیروز که می دانستم قرار است با او حرف بزنم ، خاطرات گنگ و مبهم سال ها قبل برایم زنده شد. وقتی سلام کردم، یکی از یادگاری های دوران کودکی ام را دیدم که با لبخندی درست مثل همان روزها جوابم را داد و تمام نگرانی ام برای مصاحبه از بین رفت. بیشتر یک گپ دوستانه ...
سرگذشت یک زندگی شور انگیز
پدر می گوید گوش کن کمال، تنهای دوای درد تو صبر است، می فهمی صبر. حالا بلند شو برو مقبره آقا مجلسی یک ختم انعام از قرآن بردار و بعد برو خانه نهارت را بخور و بعد از ظهر برو بیمارستان سراغ دکتر؛ چی بود اسمش؟ آره دکتر کراکف و با او صحبت کن همه چیز روشن می شه. پاشو پاشو برو که من هم به کارهام برسم. خداحافظی کردم سوار دوچرخه شدم و به طرف میدان کهنه حرکت کردم تا خودم را به مسجد جامع و مقبره آقا ...
دلنوشته های دلنشین و عاشقانه (سری 26)
اگه کسی شمارو بخواد حتما جایی براتون باز میکنه خودتون رو مجبود نکنید که به زور برای خودتون جا باز کنید خودتو به کسی که قدرتو نمی دونه تحمیل نکن توهم اعجوبه بودن به سرش میزنه و با احساست بازی میکنه نه عروسک باش و نه عروسک گردان فقط خودت باش ...! الهی قمشه ای ************************* *********** زخمی اگر بر قلبت بنشیند؛ تو، ...