سایر خبرها
عذاب وجدان کرونایی
پایان دوره سربازی وارد بازار کارشدند و یکی بعد از دیگری به خانه بخت رفتند آن ها هیچ گاه مسیری را که من و پدرش در زندگی انتخاب کرده بودیم انتخاب نکردند در این سال ها بارها سعی کردم که اعتیادم را ترک کنم اما بعد از مدتی دوباره مصرف مواد مخدر را آغاز می کردم بعد از مرگ همسرم من به منزل پسرکوچکم آمدم و به همراه عروس و دو نوه ام زندگی ام را می گذرانم عروسم که زن خوب و قانعی است با روی خوش از من پذیرایی می ...
قتل وحشتناک یک مرد به دست دخترانش با اره برقی + جزئیات
باشگاه خبرنگاران جوان نوشت: اشک توی چشم های رنگ عسلش حلقه می زند و می گوید: می دانم گناه بزرگی مرتکب شدم. می دانم هیچ توجیهی برای قتل یک پدر توسط دخترش وجود ندارد، اما دیگر تحمل آن زندگی را نداشتم. تحمل رفتار پدرم و حوادث تلخی که از کودکی تا آن روز تجربه کرده بودم، اما قبول دارم که راه اشتباهی را انتخاب کردم. ای کاش در این مدت با فردی آشنا می شدم که مرا بهتر راهنمایی می کرد یا می دانستم سازمان یا ...
و قسم به قلم، سلامتی نعمت بود
خوب شده بود و فقط من بودم که حال بدی داشتم. به جایی رسیدم که روحیه ام را از دست دادم و حتی وصیت نامه نوشتم و از همه حلالیت طلبیدم. نگاه های خانواده ام را برای خودم ذخیره می کردم. اصلا میل به غذا نداشتم. اما وقتی برایم یک آب میوه می آوردند همه حرکت ها را در ذهنم نگه می داشتم. هرگز در این شرایط و هاله ای از مرگ قرار نداشتم. یک شب انقدر حال بدی داشتم که به چند نفر از دوستانم پیغام دادم و گفتم که این ...
پرستو صالحی با ظاهری متفاوت به چالش بالش پیوست
اعتیاد پدر پرستو صالحی همچنین، پرستو صالحی به همراه برادرش، امیر صالحی، با حضور در هجدهمین قسمت از برنامه ماه عسل در رمضان سال1395 از اعتیاد پدرش به مواد مخدر پرده برداشت و گفت: دردسرهای زندگی ما، از یک منقل و دوست های پدرم شروع شد که انتهاش به اینجا ختم شد. سرطانی بود که در زندگی ما افتاد و خوشبختی خانواده من را گرفت. مادرم اولین بار که متوجه شد پدرم معتاد است، آن موقع من 8سالم بود . ...
راز عاشق شدن نیوشا ضیغمی به این مرد لو رفت/عکس
بگویم دستپختم هم به نسبت خوب است. نیوشا ضیغمی "نکته ای که برای من بسیار جالب بود این که خانه خدا شبیه به هیچ جایی از دنیا نیست من روز اولی که وارد مکه شدم در شوک بودم، مانند یک قیامت واقعی است ولی شما زنده آن را تجربه می کنید، شاید شنیده باشید که در قیامت هیچ کس به فکر کسی نیست و مادر بچه اش را نمی شناسد. همه از کنار هم رد می شوند و هم را نمی بینند وهمه یکسان هستند. خانه خدا ...
حامد عسکری: من عاشق کرونا بودم
. جایی حوالی ده سالگی آقای عارفی دوست پدرم بود. صمیمی ترین دوستش. از سربازی باهم بودند. بعد باهم رفتند دانشکده تربیت معلم ثبت نام کردند و با هم درس خواندند و فارغ التحصیل شدند و باهم توی یک دبیرستان توی قاسم آباد بم معلم شدند و این دوستی تا بعد از ازدواجشان هم ادامه داشت. آقای عارفی یک آنتیک باز حرفه ای است. یک چیزهایی توی دست و بالش داشت که برای ده سالگی من خیلی جذاب بود. یک ...
عبدی:از پترویچ انگلیسی یادگرفتم تا پیراهن ریوالدو را بگیرم!
به گزارش "ورزش سه"، بهادر عبدی، بازیکن سابق پرسپولیس که اکنون اولین فصل مربیگری خود را پست سر می گذارد درباره این تجربه اینطور توضیح می دهد: خدا را شکر می کنم که در اولین سالی که مربیگری را شروع کردم، با رحمان رضایی استارت زدم. آقای رضایی از لحاظ شخصیتی نمونه است و از لحاظ فنی نیز حرفی نمی ماند. رحمان رضایی در بالاترین سطح فوتبال جهان بازی کرد و در پرسپولیس و شاهین بوشهر باهم هم بازی بودیم و از ...
روایتی ناشنیده از وصیت خاص و متفاوت سردار سلیمانی
در همین رابطه پرسید. گفتم: یک و نیم ساله بودم که پدرم سال 63 در جبهه غرب توسط کومله و دمکرات، منطقه بوکان به شهادت رسید. نیم ساعتی که حاج قاسم در منزل ما بود فقط مرا دخترم خطاب می کرد. بعد از 32 سال اولین بار بود که حس کردم دارم با پدرم صحبت می کنم. بچه هایم را مثل یک پدر بزرگ مهربان در آغوش گرفت و مدام می بوسید. حال هوای همه ما نگفتنی بود. محمد حسین هم نمی دانم چش شده بود مدام اشک هایش ...
یک عمر جهاد برای ویروس زدایی از جهان
اگر از این پول ها بخوریم دیگر تمام است. پول حرام اگر وارد زندگی انسان شود همه خانواده انسان آلوده می شود. شما به خاطر رفتن به سوریه پول زیادی گرفتید؟ شما خودتان که فرمانده یکی از بخش های سپاه هستید، الان خیلی پولدارید؟ ما یک آلونک در تنکابن داریم، هر وقت تشریف آوردید در خدمت تان هستیم. نه، هیچ وقت برای کارهایی که کردم، دستمزد بالایی نگرفتم و همیشه سطح زندگی ام مثل یک کارگر بوده است. ...
عبدی: خدا به من نظر کرد تا پرسپولیسی شدم
در این باشگاه برایتان چگونه بود؟ کسی که در این تیم حتی یک روز هم بازی کرده باشد، هیچ وقت نمی گوید حضورم در پرسپولیس بد بود. من طرفدار پرسپولیس بودم و خوشحالم که عضو کوچکی از این باشگاه هستم. اعتقاد دارم که خدا به من نظر کرده بود که بازیکن پرسپولیس شدم و در سن و سال پائین، توانستم پیراهن پرسپولیس را بپوشم و به آرزوی خودم برسم. البته در پرسپولیس پستی و بلندی هم داشتم چون برخی مربیان بامن ...
2 ماه با پای شکسته در کامیون بودم!/ با مهدی هاشمی و زرد قناری عاشق سینما شدم
...: چند روز پیش به خود ایشان هم گفتم که من زمانی که شش هفت ساله بودم با دیدن فیلم زرد قناری سینما رفتن را آغاز کردم و عاشق سینما شدم و حالا پس از سه دهه دارم در کنار ایشان بازی می کنم؛ این از همان اتفاقات جذابی است که فعالیت هنری برای شما رقم می زند. شرفی در ادامه گفت: از همان ابتدا که فیلمنامه کامیون و نقش صابر به من پیشنهاد شد، به این نقش ویژگی های روحی و رفتاری آن علاقه مند شدم ...
ناگفته های تکان دهنده زنی خطرناک که 2 بادیگارد مسلح داشت
می برد و تاکید می کند:"یک زمانی به من می گفتند زنیکه حالا به من می گویند خانم ! خودم قهرمان خودم شدم. " دوران کودکی تان چگونه گذشت؟ دوران کودکی زیاد قشنگی نداشتم، اما آنقدر هم بد نبود که بخواهم ناراحتی داشته باشم. سرکش بودم. در خانه از من می ترسیدند. فقط حرف پدرم را می خواندم، حرف مادرم را گوش نمی کردم. هر کاری می گفت برعکسش را انجام می دادم. چندتا خواهر و برادر ...
یعقوب زاده: در مسابقه برابر سپیدرود پاهایم می لرزید!
که به هیچ وجه حاضر نیستم در طی مدت زمانی که در ملوان هستم جلوی تیم محبوبم سپیدرود بازی کنم خیلی ناراحت و دلخور بودم از دست کسانی که باعث شده بودند از سپیدرود جدا شوم. -اردشیر خان سقف قرارداد تیم سپیدرود در اون سال چقدر بود؟ سیصد هزار تومان سقف قرارداد ملوان چطور؟ هشتصد هزار تومان! یعنی به خاطر پول رفنتی ملوان؟ خدای من شاهد نه اصلا پول مهم نبود پدر من یکی از لوازم یدکی فروشان مطرح رشت بودند من احتیاجی به پول نداشتم گفتم که مرحوم شعار با من لج کرده بود من حتی بابت حضورم در ملوان 400 هزار تومان بیشتر نگرفته بودم. ...
گفت وگو با پرستاری که عروسی اش را عقب انداخت
؟ بدون اغراق می توانم بگویم شوکه شدم و از این که پرستار هستم، به خودم افتخار کردم. آن روز من شیفت بودم و از ماجرا خبر نداشتم. وقتی به خانه آمدم، پدرم به من گفت رهبر انقلاب درباره تو حرف زده اند. راستش وقتی آن را شنیدم، اشک هایم بی اختیار سرازیر شد؛ اتفاقی که واقعا دست خودم نبود. در آن لحظات، حس غرور دلچسبی به من دست داده بود که کاری کرده ام که رهبرم از من تشکر کنند. می دانید؟ خیلی از کادر درمان و آدم ها در جایگاه های مختلف این کار و حتی کارهای مهم تر از این انجام داده اند اما برای من خبرساز شد و حقیقتا به خودم بابت چنین شغلی و به خودم و همسرم بابت تصمیم مان بالیدم. ...
برای پرستاری از کرونایی ها جانم را هم بدهم، باز هم خوشحالم
و به آن علاقه دارم . وقتی کرونا شیوع پیدا کرد، از حضور در بیمارستان و مبارزه با این بیماری خطرناک نترسیدی؟ هیچگاه نشد که برای حضور در بیمارستان به تردید بیفتی؟ روزهای اولی که هنوز کرونا شدت نگرفته بود خانواده ام می گفتند مراقب باش، ولی دوستانم می گفتند نرو تا کرونا تمام شود. واقعا از ته دل به آنها هم گفتم و اصلا شعار نمی دهم؛ حتی اگر بخاطر کرونا جانم را از دست بدهم این گونه مردن ...
دعوای آتشین دو برادر
. من این مغازه را تا سال 1402 از پدرم اجاره کرده بودم، ولی مصطفی می خواست در مغازه کار و کاسبی خودش را راه بیندازد. او حتی دستگاه پوز جداگانه با خودش آورده بود. من هم عصبی شدم و با هم درگیر شدیم. در نهایت بنزین را روی خودم و او ریختم. اما او کنار بخاری بود و ناگهان گُر گرفت. با اعترافات این مرد، او روانه بازداشتگاه شد، این درحالی است که همسر مصطفی در گفت وگو با خبرنگار شهروند جزئیات بیشتری از ...
گفتگو با مجری برنامه "این نیز بگذرد"
شده بین خانواده های ایرانی، بنابراین برای من خیلی باعث افتخار بود که در کنار یک تیم کارکشته و کار بلد حضور پیدا کنم. در حال حاضر فعلا روزهای یکشنبه در این برنامه اجرا دارم و ممکن است بنا به نیاز و شیفت بندی، به دو روز در هفته نیز افزایش یابد. این مجری تلویزیونی همچنین درباره حضورش در برنامه دیگر شبکه یک با نام "این نیز بگذرد" توضیح داد: وقتی این برنامه برای اجرا به من پیشنهاد شد در ابتدا ...
جهانبخش: همه از اسکوچیچ حمایت کنند تا به جام جهانی صعود کنیم
ما را می شناسد و تجربه خوبی دارد و به نظرم همه اکنون باید او را حمایت کنیم. همه فوتبالیست ها و هواداران به تیم ملی آمده و به ما کمک می کنند. الان وقت حمایت کردن است همچنین شنیدم کریم باقری هم به تیم اضافه شده که خبر بسیار خوبی است. من با اسکوچیچ قبلا ملاقات کردم و صحبت های خوبی بین ما رد و بدل شد. او قصد داشت برای دیدن من به انگلیس بیاید ولی شرایط آب و هوایی اجازه نداد. _ نظرتان درباره ...
شمع هایی که دل ها را نورانی می کنند
می دهد: هیچ سررشته ای از هنر شمع سازی نداشتم. از طریق اینترنت و فضای مجازی، با کلی شیرین کاری به سراغ آموزش رفتم. یک بار پارافین را در سینک ظرفشویی خالی کردم که موجب شد راه آب آشپزخانه بسته شود. هزار بار پارافین را روی فرش و وسایل خانه ریختم و موجب خرابی آنها شدم. آن قدر اشتباه کردم تا موفق به یادگیری شدم . حمایت از زنان سرپرست خانوار اما ماجرای کارآفرینی نسرین رحیم زاده حکایت ...
مهران غفوریان خودکشی کرد ؟! + عکس
است : پدرم خطاط بود، نقاش بود، آواز می خواند، تار می نواخت. مهران غفوریان و همسرش آرزو اولین حضور حرفه ای این بازیگر در برنامه آیتمی 39 به کارگردانی داریوش کاردان بود و تست او را به همراه بیژن بنفشه خواه که از قبل قبول شده بود گرفتند. مدتی بعد با برنامه های نوروز 75 و گلهای 76 شهرت خوبی کسب کرد اما بازی در سریال زیر آسمان شهر که در سال 1380 ساخته شد باعث شهرت باور ...
شرفی: صابر در کامیون شبیه خودم بود/ پرداختن به مشکلات دانشجوها در قصه
متفاوت برایم جذاب است. صابر نقشی بود که تا الان بازیش نکرده بودم و برایم جذاب بود. جالب است که همیشه هم سعی می کنم نقش های تکراری بازی نکنم و یکی از دلیل هایی که پیشنهادهای تصویری قبلیم را قبول نکردم نیز همین بود چون دوست نداشتم نقشی را دو بار بازی کنم و برخی از نقش ها اصلا مرا ترغیب نمی کرد که بخواهم به دنبالش بروم و بازی کنم و آن نقش را برای خودم کنم. ** یعنی با نقش های دیگری که به شما ...
تلخ و شیرین های کرونایی
تلاش می کنند و در خدمت رسانی از هم پیشی می گیرند، صدای سرفه حتی یک دقیقه متوقف نمی شود، خیلی از ماها روزها است که خانواده خود را ندیده ایم عین من که تنها با تماس تصویری بچه ها را می دیدم و هر چند روز یک بار مهدی را در حیاط بیمارستان دیدار می کردم، ولی همگی پر انرژی و شاد بودیم و با وجود همه سختی ها در حالی که لباسی سنگین به تن داشتیم و حتی نفس کشیدن در آن سخت بود، سخت کار می کردیم و هیچ اعتراضی ...
زندگی تلخ زن جوان با شوهر هوسران
بر باد رفته می دید، درباره ماجرای ازدواجش به کارشناس اجتماعی کلانتری میرزاکوچک خان گفت: 22سالم بود که در رشته علوم اداری دانش آموخته شدم. وقتی مدرک تحصیلی ام را به دست گرفتم خیلی خوشحال بودم چرا که به کارمندی و پشت میز نشینی علاقه عجیبی داشتم، به همین دلیل از همان روزهای اول دانش آموختگی به دنبال شغلی مناسب بودم و از همه امکانات و روابط برای استخدام در یک سازمان یا اداره استفاده کردم. ...
فرجام معاون مریم رجوی و فرمانده ترور صیاد شیرازی/تصویر
12 سالگی فعالیت های سیاسی خودش را با عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران آغاز کرد درباره زندگی و چگونگی عضویت در این سازمان می گوید: سال 1343 در خانواده ای متوسط در تهران متولد و سال 49 وارد مدرسه شدم. کلاس چهارم بودم که پدرم به علت بیماری سرطان فوت کرد. وضع مالی مان به نسبت وقتی که پدرم بود، سطحش پایین تر آمده بود، ولی مادرم هیچ وقت نمی گذاشت به ما بد بگذرد. سه سال راهنمایی را در مدرسه علوی درس ...
در جلسه دادگاه سپهبد محمدتقی مجیدی، محکوم کننده نواب صفوی به اعدام، چه گذشت؟ / همزمان با دادگاه فدائیان ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب : روز سه شنبه 21 فروردین 1358، چهار شبعه دادگاه های انقلاب اسلامی به طور تمام وقت مشغول رسیدگی به پرونده اتهامی 11 تن از رجال کشوری و لشکری رژیم شاه شدند. پس از ساعت ها دادرسی و شور هر چهار شعبه به اتفاق در ساعت 2 و نیم بامداد روز چهارشنبه 22 فروردین به اعدام همه محاکمه شوندگان خود رای دادند، این حکم پس از ابلاغ به مجرمان بی درنگ اجرا شد. یکی از تیرباران شدگان سپهبد محمدتقی مجیدی، رئیس دادگاه فداییان اسلام و عامل محکوم به اعدام کردن نواب صفوی ...
شجاع خلیل زاده بگی نگی قصد رفتن دارد (جزئیات)
می دهند. همه روی بازیکنان فوتبال زوم می کنند در حالی که این درست نیست! بنویسید خانواده ام. (با خنده ای بلند) باور کنید از کمیته انضباطی بیشتر می ترسم! سواد مهم است، اما شعور مهم تر است که کریس دارد. شما رسانه ها بهتر از من می دانید او چقدر نیکوکار و دست به خیر است. به نیازمندان کمک می کند و در هر موضوع انسان دوستانه ای پیش قدم است. بله، رئالی بودم ولی با ...