خودکشی اشکان 32 ساله در بزم شبانه نارمک تهران / دوست دخترش با او چه کرد؟
سایر منابع:
سایر خبرها
دیدن خدا
آسمان است. پسر بیفتاد و بمرد! پدر وحشت زده فریاد برآورد: آه ! پسرم چه شد؟ آه فرزندم کجا رفت؟ از گوشه خانه صدایی شنید که می گفت: تو به زیارت خانه خدا آمدی و آن را درک کردی. او به دیدن خدا آمده بود و به سوی خدا رفت!
محمدرضا جوان 22 ساله سمنانی ها را شوکه کرد! + عکس
زندگی کارگری کند. خودش می گوید نزدیک 30 سال است که سرساختمان کار می کند، مخصوصا در فصولی از سال که کار کشاورزی و باغداری سبک تر است. محمدرضا هم از وقتی خودش را شناخت، کنار پدر کار می کرد: پسرم درسش خوب بود اما به خاطر اینکه کمک حال من باشد، تا کلاس سوم دبیرستان بیشتر درس نخواند. در واقع تک پسر خانواده آجدانی از 17سالگی کارگری کرد. چندماهی وردست سنگ کار و گچ کار به ساختمان های نیمه کاره می رفت، اما بعد ...
دردسر سفر تفریحی 3 جوان به قم / دوستشان را به بیمارستان نرساندند +عکس
ناپدید شدن پسر جوان به گزارش گروه حوادث رکنا، رسیدگی به این پرونده از شهریورماه سال 85 به دنبال ناپدید شدن مرد 28 ساله ای به نام جواد آغاز شد. پدر جواد که به پلیس Police آگاهی رفته بود به مأموران گفت: پسرم دیروز همراه دو نفر از دوستانش به نام های اکبر و فریدون برای سفر تفریحی به قم رفت اما دیگر بازنگشت. من همه جا را دنبال پسرم گشته ام اما خبری از او نیست. من نگران او هستم و میترسم ...
سرمدی: قصه پدر پسری من را یاد همسران می اندازد/شباهت بازیگری به رانندگی
این بخش باشد. ** قالبی که در این سریال به تصویر کشیده شده از جانب مخاطب پذیرفته شده است؟ - چون هنوز خیلی تازه است نمی دانم. از سویی ما این روزها خیلی درگیر ضبط هستیم و فرصت خواندن یا دیدن بازخوردهای مخاطبان را نداشتم. شاید اگر نیمی از سریال پخش شود مردم راحت تر بتوانند نظر بدهند ** شما نقش مادر حامد را در این سریال بازی می کنید. چقدر از ابتدا مادر حامد در قصه پدر ...
جنجال حمله تند شقایق فراهانی به بهاره رهنما + فیلم و عکس
وجود پسرم، سام نبود واقعا نمی توانستم تحمل کنم. جالب است که مادر شدن، یک دفعه شما را بزرگ می کند و من آن زمان حس نمی کردم 20 ساله هستم. به خاطر پسرم بی شک جاهایی بوده که من نتوانستم آن طور که باید برای سام مادری کنم اما این در زندگی همه روی می دهد و نمی توان گفت صرفا زنان بازیگر یا مردان بازیگر در مورد بچه های خود کوتاهی می کنند. به دنیا آوردن یک بچه آن قدر مسوولیت بزرگی است که ...
لطفا آرام باشید و اهلی
لطفا آرام باشید و اهلی محبوبه میر قدیری کی از دوستان خوبم، آموزگار بازنشسته ای است که بعد از سال ها تدریس و بیتوته در روستاهای دور و نزدیک توانسته از طریق تعاونی خانه سازی آموزش و پرورش آپارتمان کوچکی تهیه کند. پرداخت اقساط خانه را با چه مشقتی فراهم کرده بماند و اینکه حالا خودش و پدر و مادر پیرش در این خانه ساکن هستند بماند، اینجای قضیه جالب است که یکی از آقایان اقوام در ...
مهدی گل سرسبد 9 رزمنده خانواده شان بود + عکس
ایران ندارند. از خانواده شهید مهدی بخت بیدار؛ پدر و چهار پسر و پنج دامادشان همگی در دفاع مقدس حضور داشتند. در گفتگو با دکتر احمد بخت بیدار برادر شهید که اکنون پزشک و مدیر کل امور بیمه شدگان نیروهای مسلح استان تهران است و همچنین دکتر فهیمه قنبرپور خواهرزاده شهید سعی کردیم تا برگ هایی از خاطرات و زندگی این شهید دفاع مقدس را تقدیم حضورتان کنیم. برادر شهید اصالتاًَ اهل کجا هستید و ...
رواج مهد کودک های زیرزمینی
دنبال یک پرستار خانه برای پسرش می گردد تا مهد کودک ها باز شوند و آریان را مثل گذشته به آنجا بسپارد: البته شرایط طوری است که اگر مهدها هم فعالیتشون رو شروع کنن، مطمئن نیستم که بخوام پسرم رو اونجا بذارم به خاطر این شرایط کرونا و خبرهایی که منتشر شده و میگن که امکان ابتلای بچه ها هم هست. واقعا دولت برای مادرانی که فرزند خردسال دارن، باید فکری بکنه و اداره ها موظف بشن در این زمینه با پدران و به خصوص ...
همه چیزهایی که می خواستید درباره مارکوپولوی واقعی بدانید!!
به چین رفت وبدربار قوبیلای قاآن راه یافتند و ماروپولو طرف محبت قوبیلای قاآن قرار گرفت ممدت بیست سال از طرف این فرمانروای مغول مصدر مشاغل مهم حکومت ایالات چین واداره گمرک وسفارت وغیره شد ودر نتیجه آشنای عمیق به احوال ممالک قوبیلای قاآن ،هنگامیکه به اروپا باز گشت در سال 695شرح سفر خودر ا برای یکی از دوستان خود نقل کرد وآنها را که حاوی اطلاعات نفیسی راجع به احوال کلیه ممالک مغول بود منتشر ساخت. ...
شهیدی که جنگ و تدریس دو سنگر مبارزه او بود
) گام نهاد و تا پایه ی ده ادامه داد. بنا به دلایلی هنوز دیپلم را نگرفته، به سربازی رفت اما در دوران خدمت به تحصیل ادامه داد و دیپلمش را گرفت. تازه سربازی را تمام کرده بود که پدر، به سرای باقی شتافت وادی جوانی نورسته بود مسئوولیت سنگینی را بر دوش گرفت. خیال خانمان نظر اقتصادی راحت نبود ولی این مشکل هرگز خلوت خوش آنها را تیره نکرد. با پیروزی انقلاب او که خود از یاران نهضت بود به ...
معجزه در مأموریت نجات
وقتی به داخل رودخانه پریدم، به دلیل عمق زیاد آن به زیر آب فرو رفتم و مرگ را به چشم دیدم اما خواست خدا بود که نجات پیدا کنم و مادر و پسر گرفتار در رودخانه را نجات دهم. این بخشی از گفته های سرهنگ منوچهر شریعتی، رئیس پلیس مبارزه با مواد مخدر شهرستان دشتستان در استان بوشهر است که چند روز پیش با به خطر انداختن جانش، جان مادر و پسری را از مرگ حتمی نجات داد. به گزارش همشهری، صبح پنجشنبه 11اردیبهشت ...
مرگِ شرف!!!
درستش کنید! زن مش باقر که خال بالای بینی اش نصف صورتش را گرفته بود گفت: "خواهر! خبر بد مثل کَشِ تنبون می ماند، سریع پخش می شود." دختر ته تغاری شرف که موهای مش کرده اش را به دست باد سپرده بود؛ گفت:"بالاخره می خواست بداند؛ چه امروز چه فردا! "پسرِ کشاورزِ شرف مثل تیری که از چلّه ی کمان رها شده باشد، به ده رفت. طولی نکشید که پسر جن گیر را به قبرستان آورد. پسر جن گیر سلانه سلانه با ...
سخت است دیدن جای خالی مردی که به حضورش می بالیدم
عاشقانه سراسر ایثار چند فرزند است؟ در جواب می گوید: من چهار فرزند از ایشان به یاد گار دارم؛ سه پسر و یک دختر. بچه ها الحمدلله همه شان تحصیلکرده هستند. پسر بزرگ من دکترای کامپیوتر دارد. پسر دومم قاضی است. پسرم سومم لیسانس حسابداری دارد و دخترم پزشک و روانشناس است. زخم های مرصاد به لحظات پایانی گفت وگوی مان که می رسیم از او می خواهم از نحوه جانبازی همسرش برایم بگوید: همسرم از ...
روایت عجیب جهادگر کرونایی از قاچاق مشروب تا نجات جان بیماران
افتد برای ضد عفونی معابر. علیپور می گفت در روزهای بحرانی شیوع کرونا که بیمارستان بابلسر با کمبود داروی درمان مواجه بود، 20 میلیون تومان برای تهیه دارو از تهران هزینه کرد وجان 60 بیمارکرونایی را نجات داد. حالا هم بانی شده و هر شب میلیون میلیون هزینه می کند و با کمک خیران شهر صدها بسته افطاری را درب خانه نیازمندان می برد. گفت این برادر بزرگوارانبوه ساز شهرمان است اما وقتی در خانه نیازمند آبرودار می رود ...
قصه های قرآنی (3)؛ پرسش ها و پاسخ های خواندنی از داستان حضرت آدم (ع)
دختر و دیگری پسر به دنیا آمد. نام پسر را قابیل و نام دختر را اقلیما گذاشتند. مدتی بعد که حوا دوباره آبستن شد باز دو فرزند به دنیا آورد که یکی پسر و دیگری دختر بود. پسر را هابیل و دختر را لوذا نامید. وقتی که هابیل و قابیل به سن ازدواج رسیدند، خداوند به آدم وحی کرد که قابیل با لوذا و هابیل با اقلیما ازدواج کند. آدم نیز فرمان خدا را به فرزندانش ابلاغ کرد ولی هوا پرستی موجب شد که قابیل از ...
با اجازه کرونا، بله!
مان به خاطر این که مهمانان شان زیاد بود و ما اجازه شرکت ندادیم، کنسل شدند. این اما تنها تدابیر بهداشتی، کرونایی نیست که در دفترخانه ها اجرا می شود. برای هر مراسمی، عروس و داماد باید پارچه و قند برای سابیدن بالای سر بیاورند و این یعنی، خرج های اضافی عروسی. دختر جوان توضیح می دهد که مانند ماه های قبل از کرونا، اجازه ندارند در خانه عروس یا داماد شرکت کنند و حالا ثبت ازدواج تنها در دفترخانه ...
گزارشی از حال وهوای نقاهتگاه بیماران کووید19 در مشهد/ کاشانه ای برای نقاهت
نعطف و تکریم های خاضعانه پسر است که کادر درمان نقاهتگاه را وادار می کند که تأکید کنند حتما او را ببینیم. پسر داغ دیده مادر و نگهدار پدر است. مادر 10 روزی می شود دار دنیا را بر اثر این بیماری منحوس وداع گفته است و حالا پسر تلاش می کند آغوشش از حضور پدر خالی نشود. مو های پیرمرد را لابه لای حوله می پیچد و خشک می کند و تن نحیف پدر را ماساژ می دهد. از سابقه بیماری در خانواده شان می پرسم. هر سه ...
قتل پسر مست چاقو به دست در جنوب تهران
اعتراض کردم اما او به رویم چاقو کشید. می خواست مرا بزند که او را هل دادم. متین راهنمای موتورم را شکست و من برای دفاع از خودم راهنمای شکسته را برداشتم و یک ضربه به سر او زدم. این متهم گفت : وقتی پسر جوان روی زمین افتاد از ترس با موتور فرار کردم. اما باور کنید فکر نمی کردم ضربه کاری بوده و موجب مرگ او شده باشد. متین آن روز به گمانم مشروب خورده و مواد مخدر مصرف کرده بود و به همین خاطر حال ...
تحقیق در پرونده یک سقوط مرگبار
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، شهریور سال 97 خبر سقوط پسری جوان از بالکن طبقه پنجم خانه دوستش در میدان نوزدهم نارمک به پلیس اعلام شد. پس از اینکه امدادگران اورژانس مرگ این پسر را تأیید کردند، خانواده وی با شکایت از دوستان پسرشان مدعی شدند که آنها مدتی قبل نیز با پسر او درگیر شده و دعوا کرده بودند. بدین ترتیب هر 5 پسر جوان تحت بازجویی قرار گرفتند. اما آنها مدعی شدند آن شب در خانه یکی از ...
هفت مرد جهادگر از یک خانه / سلبریتی اینستا ی جهادی ها + تصاویر
نمی داند. از خودم می پرسم چطور یک مادر می تواند به پسر ته تغاری اش اجازه دهد که به اجساد کرونایی نزدیک شود؟ و در معرض خطر قرار بگیرد؟ اما طاهره خانم همان طور آرام و متین با لهجه شیرین شمالی گره روسری اش را محکم می کند و می گوید: کل علی ما به غسال خانه می رود و اجساد کرونایی را غسل می دهد. تنها نیست با جمعی دوستان طلبه اش می رود. درغسالخانه گرگان حالا کل علی قصه ...
خانه نشینیِ "خاص"
چشم باز کردند خودشان را روی دستگاه ها و سالن بازی درمانی و کلاس های گروهی دیدند، حالا در میان چهاردیواری خانه گرفتار شده اند. یکی مادر کیوان کودک اوتیستیک است که 70 روز است پایش را در کفش نکرده و حالا نمی داند پاسخ پسر 15 ساله اش را که سراغ خیابان پشت شهرداری را می گیرد چه دهد: پنجشنبه که کرونا تمام شد، می رویم پشت شهرداری؟ کیوان نوار های ویدیویی وی اچ اس جمع می کند. قرار هر ...
مروری بر زندگینامه حضرت خدیجه(س)
به گزارش خبرگزاری بسیج؛ خدیجه اولین همسر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و اولین زنی که اسلام آورد و مادر فاطمه زهرا که از زنان مشهور تاجر عرب و حجاز به شمار می رفت. پدرش خویلد بن اسد و مادرش فاطمه (دختر زائدة بن اصم بن.) که سلسله آن ها از "لوی" با پیامبر اکرم و سایر هاشمیان، مشترک می شود. خدیجه از طرف پدر با رسول خدا، عموزاده و نسب هر دو به "قصی بن کلاب" می رسد. او از خانواده های اصیل و اشراف مکه است. تولد او نیز در مکه و چندین سال قبل از عام الفیل بوده است. حضرت خدیجه قبل از ازدواج با رسول خدا، 2 بار شوهر کرده بود ...
شهیدی که تاریخ ولادت و شهادتش یک روز و یک ساعت بود
...، نان حلال بر سر سفره می گذارد و پسر ها را از 14، 15 سالگی راهی جبهه می کند، مادر هم همراه پدر است و جگرگوشه هایش را فدایی ولایت می داند. همین است که شوق جبهه و جهاد محسن را بی قرار می کند، جثه کوچکی دارد؛ اما در سینه دل شیر دارد، دل را به تشویق پدر به دریا می زند و راهی میدان نبرد می شود، اصلا او آمده که برود، برای ماندن نیامده، آمدنش برای این است که چند صباحی زمین را روشن کند و خوب بودن و خوب ...
سرباز امام و همرزم چمران بود
با مادر شهید که تماس می گیرم، متوجه می شوم او نیز سال گذشته به رحمت خدا رفته است. برادر شهید می گوید: مهدی برادر بزرگمان بود و پس از او من و بعد یاسر و سمیه برادر و خواهرم هستند. در کنار شهید چمران هادی نیکنام عیدیان می افزاید: برادرم در سال 44 در مشهد به دنیا آمد، او چهار ساله بود که والدینم به تهران مهاجرت کردند و او در این شهر به تحصیل پرداخت. این برادر شهید با اشاره به ...
خدیجه؛ ام المومنین، سیده زنان عالم
...: هر چه داشت در راه خدا داد، تمام وجودش پیروی وحمایت از پیامبر بود و یکی از چهار زن سرور زنان عالم شناخته شد؛ خداوند در برابر ناسزایی که بعد وفات عبدالله پسر پیامبر گفته بودند، دختری به خدیجه عطا فرمود که از نظر مهربانی و حمایت از پدر و همسر یگانه بود و با نزول سوره کوثر، به لقب کوثر متصف شد و دختر این مادر هم به عنوان یکی از زنان سرور زنان عالم شناخته شد. به گزارش ایسنا، در ...
ازدواج برخط!
همچنین می توانید همزمان با دوستان خود به تماشای یک فیلم مشترک بنشینید و آن را کنار هم نقد کنید و درباره بخش های محبوب تان گپ بزنید. آنلاین درددل کنید! یکی دیگر از خدماتی که این روزها در بیشتر کشورها، حتی ایران، به شکل آنلاین ارائه می شود و ضروری به نظر می رسد، مشاوره آنلاین است. خانه نشینی که صبر و طاقت افراد را کم کرده و تنش های درون خانواده ها را افزایش داده نیاز به درمانگر را ...
توییت انصاف | واکنش ها به درگذشت نجف دریابندری
، محمد زهرایی مؤسس نشر کارنامه، به خانه نجف دریابندری رفته بودیم. تصور کنید، چه ناهاری در خانه نویسنده کتاب هنرمستطاب آشپزی خوردیم! بحث ترجمه شد. کفت:”کتابی را که می خواهم ترجمه کنم باید زبانش را بیابم و بیافرینم.” جهانی در یک نکته ماکان مهرپویا: ببین می شه تو 90 سالگی از دنیا رفت و همه بگن حیف، زود بود. نیکفر: گرامی باد یادش: نجف دریابندری درگذشت، به قول ...
روایت هایی از بازماندگان درگذشتگان ناشی از کرونا
نمی شد از اونها توقع زیادی داشت . او ادامه می دهد: خیلی وضع بدی بود، ما پدر رو با لباس شخصی خودش بردیم درمانگاه و اونجا لباس ها رو عوض نکردن ... سردخونه ی بیمارستان خالی نبود، ما جنازه پدر رو یک شب تو خونه ی خودمون نگه داشتیم . پریا ساکن تهران که در روز 12 فروردین خواهر 70 ساله ی خود را از دست داده است با ناراحتی و افسوس می گوید: خواهرم سرطان داشت و در خانه شیمی درمانی می شد ...
خاطرات مرد خستگی ناپذیر خان طومان مدافع حرم
مهمان نوازی، بی آلایشی پدر و مادر شهید که در دل روستا بزرگ شده بودند، هر مهمانی را زمین گیر می کرد. روستازاده ای چون من، زبان آن ها را خوب می فهمید و همین احساس را آن ها هم به خاطر صداقت و مهربانی شان نسبت به من داشتند. شالیزار اطراف خانه، دیدن مرغ و اردک و صدای قورباغه ها، مرا بیش از هر چیزی به روستای پدری و زندگی سال های کودکی ام نزدیک می کرد و خنده بر لبانم می نشاند. و لذت می بردم که دارم این ...