سایر منابع:
سایر خبرها
نظری: برخی در فوتسال به دنبال محو من بودند
داشته باشم. بعد از پایان بازی انصاری فرد سمت من آمد و سن مرا پرسید و به تیم امید دعوتم کرد. البته همان جا من به او گفتم که دوست دارم به فوتبال برگردم اما شرایط به طوری رقم خورد که از سال 2002 تا 2004 در خدمت تیم امید فوتسال باشم. و بعد از آن به تیم ملی بزرگسالان آمدید؟ اولین بازی رسمی من در تیم ملی فوتسال در سال 2004 بود. در آن زمان جوراندیر سرمربی تیم ملی شده بود و یک خاطره ...
بیوگرافی محمدرضا غفاری + عکس های خانوادگی
، با رسانه ها و حتی با دیگر اهالی این عرصه تاثیرگذار است ولی من شخصا ترجیح می دهم پوششی داشته باشم که آن را برای خودم مناسب می بینم. به این دلیل که من هم یک آدم عادی هستم که در این جامعه زندگی می کنم و دوست دارم خود واقعی ام را نشان دهم حال در این بین ممکن است قشری باشند که از نوع پوشش من لذت ببرند و برعکس عده ای هم باشند که از آن متنفر باشند ولی با این حال دوست دارم در انتخاب پوشش و لباس ...
باورم نمی شد مهمان خانه حاج قاسم هستم!
عکس هاست. در فیلمش می گوید: قابل توجه کسانی که می گویند ما برای پول می رویم، ما تکلیف داریم که برویم. من زندگی ام را دوست دارم و اصلاً برای شهادت نمی روم، به هیچ وجه برای شهادت نمی روم! اما این یک تکلیف است. *رضا شهید نشدی؟ من تا حدودی از خطرات آنجا با خبر بودم اما رضا اصلا در مورد کارش در خانه صحبت نمی کرد. تا اینکه دفعه قبل از آخرین بار رفت سوریه دستش تیر می خورد مجروح می شود ...
من عاشق مینا بودم اما او را کشتم!
دادسرای جنایی تهران فرستاده شده بود، به همراه خانواده اش تلاش زیادی را برای جلب رضایت اولیای دم انجام داد و در نهایت بعد از گذشت شش سال ونیم موفق به مصالحه و جلب رضایت اولیای دم شد. او روز گذشته به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و گفت: من از کرده خودم پشیمان هستم. همه دارایی خودم و خانواده ام از دست رفت و من درخواست دارم دادگاه هم من را ببخشد. با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به شش سال ونیم حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند. ...
فیتز جرالد، شاعری نامی و پژوهنده ای خردمند
لطیف تر، ظریف تر و بذله گوتر از او نمی شناختم. بعد از پایان تحصیل، فیتز جرالد با پولی که خانواده اش به او تخصیص داده بودند، مدتی در لندن زندگی کرد. پس از آن به زادگاهش برگشت و در کلبه ای کوچک به نام بولژ در نزدیکی خانه اشرافی خانواده اش زندگی بی آلایشی را شروع کرد و وقتش را به مطالعه و نوشتن نامه به دوستانش می گذراند. آغاز زندگیش در این کلبه ساده، طبیعتا دوستی های جدیدی نیز به همراه داشت ...
مصائب ما سبزه های بی نمک
، فایده نداشت. اگر شما با کیسه و سفیداب یک لایه پوست از دست می دادید، من به یُمن تبلیغات منفی همسایه ها آن قدر لایه از دست می دادم تا به ماهیچه و گوشت برسم. هر بار هم که از حمام بیرون می آمدم، مادرم گمان می کرد موفق شده ولی وقتی قرمزی ها تمام می شد، لایه های سیاه پوستی بیرون می زد. بدی ماجرا هم این بود که ما خانه مان را جابه جا می کردیم. تا مادرم می آمد به همسایه ها ثابت کند که تلاشش را کرده ، از آن محل ...
روایت یک دعانویس مدعی اسلامی اما...!
قزوین مردی میان سال که مدعی دعانویسی اسلامی است، می گوید من دعای اسلامی می نویسم اگر جایی دعا گرفتی مطمئن باش که دعا اسلامی باشد، پای شیطان به زندگی ات باز نشود. به گزارش اعتدال به نقل از ایسنا، درگذر از بازار دعانویسان این بار سراغ مردی رفتم که در این گذر ادعای اسلامی بودن دعاهایش را دارد و می گوید که دعا رایگان می نویسد، چون پول دعا حرام است و اگر کسی پول بگیرد دعایش دیگر اسلامی نیست ...
داستان مسلمان شدن خواننده آلمانی پس از حادثه رانندگی
در بیابانی در بیرون دیوارهای یک شهر ایستاده بودم. شترها را در کاروانی که در حال قدم زدن به سمت شهر بودند ، دیدم. و در کنار من مرد خوش رو با موی سیاه و ریش بود. او یک چوب در دست داشت. و از آن برای نوشتن چیزی در ماسه ها استفاده کرد. بعد به من نگاه کرد. او از من پرسید که آیا من آنچه را که می نویسد فهمیده ام. من نکردم. بعد بیدار شدم. این خواب مرا لرزاند. و من دو ساعت گریه کردم ...
شرط آقای کارگردان برای ساخت بچه مهندس 4
ها عشقی یک طرفه داشته و در دو فصل قبل وقتی مژگان به خانه عباسی می رود، جواد است که به دنبال اوست و هر بار جستجوگرانه به دنبال او می رود. در فصل سوم هم جواد است که دنبال عشقی می رود که از جنس دلبستگی های نوجوانی و جوانی است. اول طلب و عشق و معرفت است و جواد در شب آخر یک باره به خود می آید. حسن وارسته: حال این پروژه نگارشش چند ماهه نبود و بالغ بر یک سال نوشتن فیلمنامه طول کشید. حتی برخی ...
تولّد دختری در نهمین روز پاییز
اعظم دریسی در گفت و گو با ایسنا عنوان می کند: من عاشق نوشتن هستم و دوست دارم اثر بعدی که از من به چاپ می رسد گلچینی از متن های ادبی که تاکنون نوشته ام باشد. وی ادامه می دهد: از کودکی علاقمند به نوشتن بودم، یادم می آید قبل از اینکه نوشتن را یاد بگیرم داستان هایی که در ذهنم می آمد با نقاشی ترسیم می کردم. زندگی در روستا، هوای آزاد و آسمان پرستاره اش هر لحظه بیشتر مرا به نوشتن وا می داشت ...
تولّد دختری در نهمین روز پاییز
اعظم دریسی در گفت و گو با ایسنا عنوان می کند: من عاشق نوشتن هستم و دوست دارم اثر بعدی که از من به چاپ می رسد گلچینی از متن های ادبی که تاکنون نوشته ام باشد. وی ادامه می دهد: از کودکی علاقمند به نوشتن بودم، یادم می آید قبل از اینکه نوشتن را یاد بگیرم داستان هایی که در ذهنم می آمد با نقاشی ترسیم می کردم. زندگی در روستا، هوای آزاد و آسمان پرستاره اش هر لحظه بیشتر مرا به نوشتن وا می داشت ...
الیکا عبدالرزاقی: مردم یا سریال سرباز را خیلی دوست دارند یا بیش از حد از آن متنفرند
این سریال نیز در تضاد هست و کامان را سخت می کند. عبدالرزاقی در ادامه با اشاره به نریشن های سریال سرباز توضیح داد: از ابتدا قرار بود نریشن های زیادی در سریال داشته باشیم، پلان های طولانی درحال قدم زدن یا فکر کردن فیلمبرداری کردیم که روی آن متن نریشینی که آقای مقدم دوست می گفت را گفته می شد. تنها چیزی که از ابتدا در جریان نبودم در فیلمنامه هم نوشته نشده بود و تنها آقای مقدم دوست در جریان بود ...
توجه فیلمنامه نویسان به موضوعات اجتماعی کم شده است/مشهد نوابغ زیادی در حوزه هنر دارد
؟ حمزه: من با چارلی چاپلین سینما را شناختم و به آن علاقه مند شدم. و این علاقه مندی از یک ویدئو وی اچ اس با بازی چاپلین که پدرم با خود به منزل آورده بود شروع شد. من هم از همان کودکی مثل خیلی از هنرمندان دیگر به بازیگری علاقه مند بودم دلم می خواست شغلی داشته باشم که همه مشاغل دیگر را در بربگیرد برای همین بازیگر شدم. من برای این کار از هنرستان تا دانشگاه درس خوانده ام و همزمان در صحنه عمل در ...
اظهارات عجیب دوست پسر رومینا اشرفی: قبلا هم یک دختر فراری داده بودم
تو نمی دهم. در مورد فراری دادن رومینا توضیح بده. یک شب که می خواستم او (رومینا) را فراری دهم، نتوانست فرار کند به همین دلیل قرار شد تا فردای آن روز فرار کنیم. پس از اینکه خانواده او (رومینا) خوابیدند، سر کوچه آنها ایستادم تا وسایل شخصی اش را جمع کند. در ابتدا او را به خانه پدرم بردم و خواهر و مادرم او را دیدند.، سپس او را به خانه خواهر بزرگم در آستارا بردم. رومینا ...
جنایت شبانه برای طلب 5 میلیاردی
خیابان به او سوء قصد کنیم اما متوجه شد. شب حادثه هم هرچه زنگ خانه اش را زدیم در را باز نکرد. به خانم وکیلی که برای مشورت از او کمک خواسته بودم زنگ زدم و گفتم یک قرارداد داریم و از او خواستم برای قرارداد به خانه ابوالفضل بیاید. اما در واقع چون خودرو نداشتیم می خواستیم از خودرو او استفاده کنیم. زمانی که ابوالفضل در را به رویمان باز نکرد، نقشه دومی را که در سر داشتیم اجرا کردیم. خانم وکیل با این ...
پرویز ابوطالب؛ خاموشیِ برجسته ترین خدمت گزاران خاموش فوتبال ایران
پدر رومینا اشرفی در گفتگویی، نکاتی درباره به قتل رساندن دخترش را بیان کرده است. در ادامه مشروح گفت وگوی رضا اشرفی، را می خوانید. پدر رومینا: من، رضا اشرفی، متولد اول شهریورماه 62 و کارگر مزرعه هستم. 15 سال است که ازدواج کرده ام. پدر رومینا: یک سال پس از ازدواج من و همسرم، رومینا به دنیا آمد. پدر رومینا : یک نفر به من گفت ظرف 2 تا 3 روز دیگر دخترت فرار می کند؛ ...
پدر رومینا اشرفی: عصبی شدم و الان زمان قابل بازگشت نیست
می کردیم. _ رابطه ات با دخترت چطور بود؟ پدر رومینا: رابطه ام خوب بود. معمولا با او درد دل نمی کردم، اما با هم شوخی می کردیم. _ بهمن خاوری را می شناختی؟ مشکلت با او چه بود؟ پدر رومینا: پارسال قبل از عید برای نزدیکانش بنایی کرده بودم. از همان اول از این پسر بدم می آمد؛ اصلا ادم خوبی نبود شما میتوانید از همه محل بپرسید به چه نام هایی مشهور بود اگر هم برای رومینا خواستگاری می ...
از دستگیری عامل گوش بُری تا آدم زنی
لاخره جواب می دهد و می گوید: سطح یک هستم. از گنده لات های پاسگاه نعمت آباد است. قضیه دعوا را می پرسم، می گوید خبری نبود. یک دعوای فامیلی بود. من تنها بودم و 10 نفر دیگر. با جروبحث، دعوای مان شروع شد. دم خانه مان هم بودیم با مردم که کاری نداشتیم. گفتم چند نفر را مجروح کردی؟ کف دستانش را نشانم می دهد؛ بخیه ها روی انگشتان، کف دست و مچش به چشم می خورد. ادامه م ...
مزاحمت های پسر جوان به زن متاهل باعث مرگش شد
این که جوان ساندویچ فروش به حرف هایم گوش می دهد. بعد از این ماجرا برای پرداخت وجه ساندویچ در دستگاه پوز کارت کشیدم و به شهرستان بازگشتم. حدود 10-15 روز بعد از این موضوع، جوان ساندویچ فروشی که خودش را حمید-ج معرفی می کرد، با من تماس گرفت و بی پرده به من ابراز علاقه کرد. هاج و واج مانده بودم. به او گفتم من شوهر دارم و پسرم در سن و سال توست، ولی به او گفتم شماره تلفن مرا چگونه به ...
آغاز پخش برنامه سینمایی هفت پس از وقفه چند ماهه
نیستند به همگان نشان داد. آخرین حرف هایش امید را توأم با خستگی دارند: می خواهم یک سال استراحت کنم، کتاب بخوانم، موسیقی گوش دهم، با رفقایم بیرون بروم، به خصوص این آخری که دیگر وقتی نداریم. یکی یکی داریم می رویم. داریم می میریم. و این هم جملات آخر مارتین اسکورسیزی: زمان محدود است، انرژی محدود است و ذهن مان هم محدود است، اما خدا را شکر کنجکاوی پایان ناپذیر است ... ...
دستور پخت یک رابطه
دلیل من برای نوشتن این است؛ به دنیایی که در آن زندگی می کنم معنایی ببخشم و کلیدهایی که در دست ندارم بیابم. این کلیدها هم زمان با بالابردن درک من از جهان هستی کمک می کند به همراه افرادی که آثار مرا می خوانند، راهی پیدا کنیم و نوری ببینیم. البته پیش از همه چیز آنها را به کسی منتقل نمی کنم که می گوید: من چنین افکاری دارم، یاد بگیرید . در حقیقت برای درک واقعیت دنیایی که اکنون در آن زندگی می کنیم تا ...
8 دستگاه استخراج ارز دیجیتال در شاهرود کشف شد
برقرار کردن برای ناشنوا خیلی سخت است، اما من توانستم با همه، چه شنوا و چه ناشنوا، ارتباط برقرار کنم. مهم اراده و اعتماد به نفس است که من دارم. شش ماهه در ماشین به دنیا آمدم و بعد به مدت یک ماه در دستگاه آنکیباتور بودم. در هشت ماهگی به علت تب شدید تشنج کردم. آن زمان مشکل برطرف شد، اما مادربزرگم تقریبا در دو سالگی متوجه شد که نمی شنوم. بعد از مراجعه به متخصص گوش و بینی و گرفتن تست ادیومتری، به آنها ...
کتابِ خمَ؛ تخیلی که مخاطب را به خمیدگی و تفکر وامی دارد
می گویید آقا. من هم همین را می گویم. می گویم آدم باید خانه داشته باشد. ولی چون من خانه ای ندارم و دوست دارم خانه ای داشته باشم، کتک می خورم. اسماعیل گفت: یعنی علت همه کتک هایی که خورده ای خانه بود؟ ... خطر برای من احضار شده بود. آرزویم آن را احضار کرده بود. چون روی آرزویم پافشاری می کردم. اما همان طور که دلم نمی خواست با آرزویم آرزوی کسی را نابود کنم، دلم نمی خواست کسی با آرزویش آرزویم ...
بنفشه جیغ می کشد ؛ همایون حسینیان تهرانی؛ کتاب نیستان مرگ بارترین بارش برف جهان
نزدیک پنجاه سال پیش، یکی از بزرگ ترین بارش های ثبت شده ی برف را در تاریخ، در رده هایی بعد از کشورهای ژاپن و آمریکا، به خود دیده است. اما اگر عبارت مرگبارترین بارش برف جهان را جست وجو کنید، خواهید یافت که بدبختانه کشورمان در رده ی نخست جهان جا دارد! بارشی که به نام هایی چون برف و بوران تاریخی، بوران بزرگ ایران، برف و بوران مرگ بار، یا مانند این ها خوانده می شود. چهل و نه سال ...
داستان خیال انگیز سفر عاشقانه من و پروانه
ناباورانه و از گوشه چشم، لبخند زنان به پروانه می نگرم و به آرامی دستم را دراز می کنم تا او را بگیرم، اما او بلافاصله بال می زند و می گریزد و از من دور و دورتر می شود. پروانه، مسیری را در پیش می گیرد و مرا به دنبال خود می کشاند تا در راه او گام بردارم. می دانم و باور دارم که پروانه، خانه دوست را به من نشان خواهد داد؛ او همیشه به گرد شمع چرخیده و سوختن و دلدادگی و عشق و فداکاری را تجربه کرده است. ...
محمود الطوخی ، از قرائت در نیویورک تا شباهت به محمد رفعت + تلاوت
.... به آنان ادب یاد می داد و به آن ها می گفت چگونه حرف بزنند، چطور رفتار کنند، گاهی با ما بازی می کرد و داستان می گفت. تلاوت تصویری سوره فرقان از محمود الطوخی کد ویدیو دانلود فیلم اصلی زمانی که حافظ قرآن شدم، فهمیدم قرآن زیباست. هر شخصی که قرآن حفظ می کند، معمولاً با خود آیات را زمزمه کرده و موسیقی وار می خواند، من هم وقتی کودکی هشت، 9 ساله بودم ...
جهانبخش: خوشحالم که در پیشرفت جوانان ایرانی در اروپا نقش داشتم
.... در این تیم هم نکات زیادی را یاد گرفتم و احساس می کردم در خانه خودم هستم، به همین دلیل توانستم بهترین عملکردم را داشته باشم. فصل سوم هم که بهترین فصل من بود. احساس می کردم در فضا و شرایط بسیار خوبی قرار دارم و رابطه ای نزدیک با همه داشتم. تو در فصل 18-2017 عنوان آقای گلی لیگ هلند را کسب کردی. این نخستین بار بود که یک بازیکن ایرانی در لیگ های اروپایی موفق به کسب این عنوان می شد ...
خواننده دهه هفتادی که پدربزرگش اذان گو است
هدف کوچک نداشتم. من خیلی پله پله جلو رفتم. شاید وارد شدن به ارکستر سمفونیک تهران یک هدف بزرگ در نوجوانی من بود، اما به هر هدفی که رسیدم هدف بزرگتر برای خودم در نظر گرفتم. دوست دارم با اپرا های بزرگ دنیا کار کنم. دوست دارم در ایران یک سازمان تاسیس کنم و مثل همه جای دنیا اپرا اجرا کنیم. اشتراک گذاری در: ...