وصلت جوان ایرانی و ژاپنی در مسجد
سایر خبرها
آهو: امام رضا(ع) ضامنم شد/ دختر فراری که از سرنوشت رومینا گریخت
ستقل بودن را تمرین کنم، چیزی که در خانواده از آن محروم بودم. دوباره یاد صحبت چند روز قبلم با معاون اجتماعی بهزیستی می افتم، دکتر حقدادی می گفت: حدود 70درصد دخترانی که از خانه فرار می کنند سن شان بین 15 تا 20 سال است و اکثر آنها هم هدفشان از فرار در واقع ترک مسائلی است که در خانواده آنها را آزار می دهد که این می تواند سخت گیری زیاد خانواده، کسب استقلال، نداشتن امنیت یا حتی فرار از یک ازدواج ...
کتاب آن مرد آسمانی خاطره هائی از زندگی فیلسوف بزرگ قرن
عادی تلقی می گردید. در مدت ده سال بعد از مراجعت علامه به روستای شادآباد و به دنبال فعالیت های مستمر ایشان، قنات ها لایروبی و باغ های مخروبه تجدید خاک و اصلاح درخت شد و در عین حال چند باغ جدید احداث گردید و یک ساختمان ییلاقی هم در داخل روستا جهت سکونت تابستانی خانواده ساخته شد و در محل زیرزمین خانه، حمامی به سبک امروزی شامل یک دستگاه آبگرمکن مسی ساخت آلمان که با هیزم گرم می شد بنا شد، در ...
آزادی 310 زندانی غیرعمد با کمک خانواده های متوفی در آذربایجان شرقی
...: البته پیش تر از وجود چنین ستادی بی خبر بودم و هزینه های بی مورد بسیاری هم صرف مراسم های قبلی کرده بودم، اما با مشاهده بنر ستاد دیه در مقابل یک مسجد، بخشی از بدهی یک زندانی جرایم غیرعمد را از محل هزینه های ضیافت برای پدرم، تامین کردم و احساس می کنم روح پدر نیز بابت این اقدام خداپسندانه در آرامش است. او با تاکید بر اهمیت کمک به زندانیان جرایم غیرعمد، ادامه می دهد: با مطالعه پرونده ...
گفتگو با دختر 17 ساله مشهدی که به خانه فساد فروخته شد / آهو 3 شب با بهزاد بود
آهو که همین امسال از خانه فرار کرده بود، می گوید: شب اول که فرار کردم حتی صدقه انداختم به حرم امام رضا(ع) رفتم و از او خواهش کردم مراقبم باشد.
ای خواهرم! با سنگر حجابت، مشت محکمی به دهان یاوه گویان بزن
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از یاسوج، شهید عین الله دهراب پور در سال 1345 در شهرستان بویراحمد متولد شد و در سومین روز از مرداد سال 1362 در عملیات والفجر دو به درجه رفیع شهادت نایل آمد. به مناسبت سالروز شهادت شهید دهراب پور، به مرور وصیت نامه این شهید والامقام می پردازیم. شهید دهراب پور در بخشی از وصیت نامه خود خطاب به پدرش نوشته است: خدمت پدر بزرگوار و دلسوزم سلام. سلام ناقابل ...
اعترافات فالکائو؛ روزی که قلبم شکست
من تصمیم خود را گرفته بودم. باید شرایط دوران حرفه ای و وضعیت خانواده در نظر گرفته می شد. این تصمیم تنها به من بستگی نداشت و همه می دانند که رویای همیشگی من بازی کردن برای میوناریوس بود اما نتوانستم به آن دست یابم. سقوط ریور پلاته سال 2011 اتفاقی عجیب برای ریورپلاته رخ داد و این تیم برای نخستین بار در تاریخ خود به دسته دو سقوط کرد. هیچکس تصور نمی کرد برای یکی از قدرت های ...
گفت وگوی خواندنی تسنیم با خانواده شهید حافظ امنیت کشور/ روایتی از ولایتمداری شهید امیدی
هستم و در 22 مرداد سال 88 زندگی مشترک با قربانعلی را آغاز کردم. بهمن سال 91 خداوند دختری به ما هدیه داد که نامش را زهرا گذاشتیم. وی از آشنایی با شهید اینگونه می گوید: همراه با خواهر شهید در معاونت درمان شهرکرد مشغول به کار بودم که از طریق خواهرشان به خانواده معرفی شده و بعد از ملاقات و گذراندن مراحل خواستگاری، آشنایی مان به ازدواج ختم شد. همسر شهید قربانعلی امیدی در رابطه با ...
من هیچ کاره بودم خاطرات جهادگر تبریزی
، صد ها مدرسه ساخته، مسجد های زیادی را بناکرده و یا بهبود داده، نمازخانه و ورزشگاه و خانه برای محرومان ساخته و بیش تر از همه این ها "دل" ها را آباد کرده و هر وقت که کسی از او تشکر کرده، بالا را نگاه کرده و از ته قلبش گفته: به خدا که "من هیچ کاره بودم"! برشی از کتاب من هیچ کاره بودم : در کلاس، یکی از بچه ها لباس و کفش نامرتبی داشت و کتش مثل کت سوزنبانان ایستگاه قطار آن قدر بزرگ ...
سمیرا در شب عروسی اش وقتی داماد را دید پیر شد
کرده بودم. نه پدرم اجازه درس خواندن به من می داد، نه شرایط مالی برای ادامه تحصیل داشتم. همه هم و غم پدرم این بود که من ازدواج کنم تا به اصطلاح خودش یک نان خور کم شود. به هر کسی که در خانه ما را می زد، جواب مثبت می داد و مادرم بیچاره باید تا آنجا که می توانست مقاومت و از من حمایت کند، حتی یک بار می خواست مرا به مردی بدهد که 20 سال از من بزرگ تر بود. نمی دانم چه ...
همیشه خواب نخستین فیلمی که دیدم را می بینم
میانه خوبی با سینما نداشتند. چند سال گذشت تا دوباره به سینما بروم. در همان ایام، مردی به همراه همسر و فرزند خردسالش در همسایگی ما مستاجر بودند. مرد کارمند بود ولی تمام وقت خود را در زیرزمین خانه سپری می کرد. بعدازظهرها هر وقت که من و پسر همسایه در حیاط شان بازی می کردیم، او را می دیدیم که با کت و شلوار از سر کار برمی گشت و دوان دوان وارد خانه می شد. سریع لباسش را عوض می کرد و دوباره ...
بیوگرافی مینا جعفرزاده و همسرش بهمن زرین پور + تصاویر
همکاری ام را با رادیو شروع کردم و دو سال در زمینه تهیه گزارش فعالیت داشتم. بعد به قسمت نمایشات رادیویی رفتم و شروع کارم در ادبیات جهان با ترجمه حسن شهباز بود. سپس به داستان های شب به کارگردانی صادق بهرامی منتقل شدم و مدتی که حیدر صارمی در برنامه جانی والر همبازی بودم و بعدها در برنامه خانه و خانواده با مهدی علیمحمدی همکار شدم و در این مدت خودم نیز به عنوان نویسنده، چند داستان شب نوشتم. ...
همکاری خانوادگی در قتل پسر کوچک خانواده
به گوش رسیده است. طبق اظهارات ساکنان خانه، پرهام ساعت 12 شب خونین و زخمی به خانه آمده بود. اما دوربین های مداربسته، واقعیت دیگری را نشان می داد. دوربین ها تصویر پرهام را گرفته بودند که اوایل شب، سالم و سرحال وارد کوچه شده و به خانه اش رفته بود. سرنخ بعدی خودروی مقتول بود، درحالی که خانواده مدعی بودند که مقتول با خودرواش و در حالی که زخمی بوده به خانه برگشته، اما هیچ آثار خونی ...
بخشندگی بی پایان حاج حسین ملک
میزان مساعده به پایان می رسید و حساب دهقان و ارباب به اصطلاح یربه یر می شد. حسن صابری ادامه می دهد: در دوران نوجوانی ما، یک سال بر اثر سرمای شدید تمام محصولات کشاورزان از بین رفت و هیچ کشاورزی حتی یک کیلو گندم برای خوردن خود و خانواده اش نداشت. چند نفر از کشاورزان همراه با پدرم (اسدا... صابری) به خانه حاج حسین ملک در باغ ملی رفتند. حاج حسین ملک که در جریان آمدن کشاورزان بود، قبل از حرف و ...
طرح ملی سه شنبه های تکریم فرصت آشنایی بی واسطه نسل امروز با شهیدان است
سالگرد دفاع مقدس را پیش رو داریم، اظهار کرد: به اعتبار این چهلمین سال، اجرای طرح ملی سه شنبه های تکریم، منجر به یادآوری حماسه ها و راه هایی می شود که شهدا پیمودند . وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ادامه داد: در راستای گرامیداشت چهلمین سالگرد دفاع مقدس برنامه های متعددی در سطح وزارت خانه متبوع تدارک دیده شده که از جمله آنها طرح ملی سه شنبه های تکریم است که به موجب آن با خانواده معزز شهدا گفت وگو می ...
شاعری که می خواهد برای بچه های امروز کار کند باید هم گام با آن ها پیش برود
خانواده ای متولد شده اید که اهل کتاب بودند؟ من سال 1342 در شهداد، از توابع استان کرمان به دنیا آمده ام. تا سه سالگی در شهداد بودم و بعد خانواده به خاطر تحصیل بچه ها به کرمان مهاجرت کردند. هشت بچه هستیم، شش خواهر و دو برادر و من آخرین بچه خانواده ام. خاطرات خوبی از دوران کودکی ام دارم. از دورانی که در شهداد بودم چیزهای بسیار کمرنگی یادم است چون تا سه سالگی در آن جا بودم، اما همان چیزهایی که به خاطر ...
گفتگو با فرشته رضایی فعال اجتماعی مهاجر و مبتلا به بیماری دیستروفی
قول خودشان هزینه ای که می دهند برایشان بهبودی حاصل شود. بهزیستی هم کاری برای مهاجران نمی کند. سفر به قصد زیارت و ماندگار شدن در مشهد رضایی در سال های اول بیماری با همسرش آشنا می شود و اجازه نمی دهد خانواده متوجه بیماری اش شوند، او خاطرنشان کرد: آن موقع هم بیماری مادر و هم برادرم مشخص شده بود و اگر متوجه بیماری من می شدند تحمل شرایط برایشان سخت می شد. زمانی که با همسرم آشنا شدم به او ...
آرزوی حمید برای نحوه شهادتش
شهدای ایران: پری سیما حسین زاده خواهر شهید مدافع حرم حمید حسین زاده از شهدای فاطمیون با بیان نکات و خاطراتی از زندگی برادر خود اظهار داشت: برادرم بیست و یکمین روز از تیر ماه سال 1369 به دنیا آمد که مصادف با روز عید قربان بود. سه خواهر و دو برادر هستیم، خانواده ای مذهبی داریم و چیزی که از پدر به یاد دارم این است که همیشه به مسجد می رفت حتی برای نماز صبح. گاهی که ازخواب بیدار می شدم پدرم را در حال ...
نمونه ای از همسرداری اسلامی
) روز مبارکی است که بیشترین زوج های جوان پیوند خودشان را در این روز رقم می زنند. ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) چگونه رقم خورد؟ مراسم خواستگاری امام علی (ع) از حضرت زهرا (س) هنگامی که حضرت علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه علیهاالسلام رفت، حضرت حدود 9 سال داشتند و پیامبر (ص) در خانه ام سلمه بود. امام علی (ع) وقتی درب خانه را زد پیش از آنکه خودشان را از پشت پرده معرفی کنند ...
فاش شدن راز شلیک مرد جوان به دوستش پس از 7 سال
دادگاه فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست متهم را خواند، مادر مقتول به عنوان ولی دم در جایگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قصاص شد. او گفت: مسعود جوان موفقی بود. زندگی خوبی داشت و سربه راه بود. من پسرم را عاشقانه دوست داشتم، اما این مرد 7 سال است با ادعاهای ضد و نقیض به قتل پسرم اعتراف نمی کند. یک بار می گوید گلوله کمانه کرده و یک بار می گوید ...
بخشش جوانی که دوستش را با گلوله کشت
...: هفت سال بعد از شلیک مرگ بار مرد جوان به دوستش و کشمکش های فراوان درباره عمدی یا غیرعمدی بودن آن، متهم موفق به جلب رضایت اولیای دم شد و به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. به گزارش خبرنگار ما، هفت سال قبل به مأموران پلیس خبر رسید مرد جوانی به نام سیامک در خانه اش با شلیک گلوله به قتل رسیده است. همسایه ها این گزارش را به مأموران داده بودند. آنها بعد از حضور پلیس گفتند درگیری در راهرو ...
کلیما نویسنده ای است که شجاعت بازکردن تاریخ ما را دارد
دکتر ویلم کلیما، مخترعی مورد احترام و متخصص موتورهای با ولتاژ بالا بود. مادرش مارتا که به پنج زبان صحبت می کرد منشی بود و پس از تولد دو پسرش در خانه ماند. برادر ایوان هفت سال از او کوچک تر بود و اکنون متخصص فیزیک، نویسنده و مترجم است. خانواده اش یهودی مذهبی نبودند: زبان چکی تنها زبانی بود که در خانه صحبت می شد. مادر وطن پرست بود و ما هرگز بر اساس ایمان مذهبی عمل نمی کردیم. با حمله ی ...
برگی از ثمره های قرآن
تعلیم می دیدند که کسی دق الباب کرد. زهرا اما، او را شناخت. درست حدس زده بود. علی، با دو کیسۀ سفید قدم به خانه گذارد. آنچه که صبح تصمیم داشت، اکنون روی سکو گذاشت. سلام و ثنا که بین مادر و پدر تمام شد، دستان علی، آب حوض را به موج انداختند. خنکای آب اما، نتوانست خستگی او را بگیرد. لب حوض نشست و چشم در اطراف و زبان در دهان چرخاند. ذکر یا اللهِ علی، گره خورد با نگاهش به فاطمه. خداوند سکینۀ ...
عروسی رزمنده ها در دهه 60 چگونه بود؟ /عروسی خوبان+تصاویر
، یا ممکن است مردم بگویند دستشان به دهانشان نمی رسیده، و یا خانواده هایمان آرزو دارند و ... در ادامه مطلب می خواهیم مروری کنیم در عروسی های دهه 60 و مراسم هایی که سادگی در آنها خیره کننده بود. در دوران هشت سال دفاع مقدس و حتی سالهای ابتدایی پس از پایان جنگ اغلب مردم که برآمده از یک روحیه مذهبی و حماسی بودند حتی اگر شهیدی هم در خانواده خود تقدیم اسلام نکرده بودند باز به احترام ...
عروسی رزمنده ها در دهه 60 چگونه بود؟ /عروسی خوبان+تصاویر
، یا ممکن است مردم بگویند دستشان به دهانشان نمی رسیده، و یا خانواده هایمان آرزو دارند و ... در ادامه مطلب می خواهیم مروری کنیم در عروسی های دهه 60 و مراسم هایی که سادگی در آنها خیره کننده بود. در دوران هشت سال دفاع مقدس و حتی سالهای ابتدایی پس از پایان جنگ اغلب مردم که برآمده از یک روحیه مذهبی و حماسی بودند حتی اگر شهیدی هم در خانواده خود تقدیم اسلام نکرده بودند باز به احترام ...
قتل مادر، همسر و دختران برای ازدواج مجدد
و وقتی قربانیان در خواب بوده اند تک تک آنها را خفه کرده است. پلیس اجساد مادر ،همسر و دو دختر این مرد را در خانه مادری اش پیدا کرده است، به گفته کارآگاهان یکی از 3 دختر متهم توانسته از این حمله جان سالم بدر برد. اطلاعات پلیس قاهره نشان میدهد در این میان یکی از دختران هنگام فشردن گلو بیهوش شده و پدر قاتل تصور کرده که او نیز همانند دیگران مرده است . قاتل که نامش فاش نشده برای ...
توهم مرگبار
، چنان دچار مشکلات روحی و روانی شده بود که همسرش نتوانست زندگی در کنار او را تحمل کند و در نهایت از وی جدا شد. پس از این جدایی، رامین به همراه پسربچه 8ساله اش در خانه پدری اش زندگی می کرد و این در حالی بود که همچنان به مصرف شیشه ادامه می داد. تا اینکه یک روز، درحالی که پسرش را به پارک برده بود، تنها به خانه برگشت و خانواده اش با دیدن سر و وضع او شوکه شدند. دست ها و لباس های رامین خون آلود بود و پسرش ...
ساخت 3 مدرسه در شهر تهران؛ فقط یکی از کارهای قریشی در امر مدرسه سازی است
و تربیت نداشت و پدرم یکی از خیران شهره در آن زمان برای رسیدگی به امور دانش آموزان بود و معمولا زغال و خاک زغال به مدرسه هایی که آنجا مشغول به تحصیل بودم کمک می کرد. مدرسه ام در محله بازارچه شاپور در خیابان وحدت اسلامی بود. یادش گرامی باد. تاثیرگذارترین فرد در این سمیر همسرم اکبر حق شناس بود و بعد به مرور با بزرگ مرد مدرسه ساز ایران دکتر حافظی و سایر مدیران در مجمع خیران مدرسه ساز آشنا ...
ملاقات با دیوها
با فرزند مش اسماعیل، همچنین فریدون امیدی و فریال سلحشور؛ دو تن از نقاشانی که در این نمایشگاه به بازدید آثار مشغول بودند، گفتگو کردیم که در ادامه می خوانید. دیدن کارهای پدرم در این نمایشگاه مرا به وجد می آورد حمید اسماعیلی (فرزند مش اسماعیل) با یادآوری خاطرات پدر به کارگاه مس گری اجدادی خود اشاره کرد و گفت: پدربزرگ من در قزوین یک کارگاه مس گری داشت که مش اسماعیل در همان کارگاه ...
فرجام مرگبار یک عشق ممنوعه
.... روز حادثه به مینا گفتم قصد کشتن شوهرش را دارم و به همین دلیل هم او از خانه بیرون رفت. بعد از اینکه بیژن را کشتم، جسد را داخل گونی انداختم و به بیابانی بردم و در آنجا رها کردم. متهم درباره اینکه چرا خانه و زمین به نام مینا کرده است، گفت: من آن قدر عاشق مینا بودم که می خواستم با او ازدواج کنم؛ به همین خاطر هم خانه و زمینی را دور از چشم همسرم به نام او کردم تا بعد از چند ماه از مرگ ...