متن و اس ام اس زیبا برای تبریک تولد دختران مرداد ماهی
سایر منابع:
سایر خبرها
سری جدید اس ام اس تبریک تولد مرداد ماهی + عکس نوشته های جذاب
...> در باغ جهان، دلم گلی می جوید امروز گل سپیده ات میروید امروز دلم دل ای دل ای می خواند چون میلاد تو را خدا مبارک گوید . . . تولد تو تولد یک زیبایی ؛ تولد یک بهار تولد آرامش تولد یک فرشته ؛ تولد زلالی دریا ؛ تولد عشق تمام واژه ها برای توصیف خوبیهای تو حقیرند و هنوز جمله ای که بشود تورا با ان ...
صحبت های احساسی سردار آزمون با پدرش
اینستاگرام خود به مناسبت تولد پدرش منتشر کرد. گفتنی است؛ آزمون متولد 11 دی 1373 در گنبد کاووس است. در ادامه متن و تصویر ارسالی از سردار آزمون را مشاهده می کنید: "امشب تولد پدرم هستش. پس حرف دلم رو اینجا می زنم من همیشه به این فکر هستم یک روزی خدایی نکرده پیشمون نباشی من باید چیکار کنم؟ همیشه من برای رابطه ای که باهم داریم و در آینده باید از هم جدا شیم هم فکر کردم که بدون ...
چه کنیم شامل "أَسْکَنْتُ فِی قَلْبِهِ حُبّاً" شویم؟
در آن زندان تاریک که روز و شب تشخیص داده نمی شد، سر به سجده می گذاشت و خدا را شکر می کرد و عرض می کرد: خدایا! از تو جای خلوتی خواستم که در آن تمام توجه ام معطوف به تو باشد و بتوانم با تو مناجات کنم. تو را سپاس که چنین جایی را برایم فراهم کردی. بنده عاشق در حال اشتغال هم دائماً توجه اش به خداست. رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ ...
مستندنگاری از فاجعه منا به روایت یک مادر/کاردانی: برای نوشتن کتاب با دختر شیرخوارم هر روز از قم به تهران ...
.... من تمام این سفرها را در سال 97 با دخترم که آن موقع یک سال ونیمه بود می آمدم. چون کسی را در قم نداشتم که بچه را پیش او بگذارم و از آن طرف دخترم هم هنوز شیرخواره بود و باید او را با خودم می آوردم. گاهی یکی از دوستانم که در مقدمه کتاب از او تشکر کردم، می آمد و در محوطه سازمان حج و زیارت دخترم را نگه می داشت. اما بعضی از اوقات هم او را به محل مصاحبه می بردم و خداراشکر برخوردها هم بسیار خوب بود ...
هرچه داشتیم فروختیم تا بخشی از بدهی دخترم را صاف کنیم
هواپیمای دوکابین نداشت. ما یک روز به سرمان زد و گفتیم اجازه بدهید اینها را دو کابین کنیم. برنامه ریزی کردیم که 10 تا از این هواپیماها را دوکابین کنیم که البته زمان ما پرواز نکرد و بعد از ما به پرواز رسید. با کارهای صنعتی که سیستم کنترل آن را چکار کنیم، از تمام دانشگاه ها کمک گرفتیم. از صنایع آذراب فیوزها، بدنه و شاسی ها را کمک گرفتیم و در آنجا ریخته گری کردیم؛ مکافاتی داشتیم. من اعتقاد دارم ...
ناگفته های تاجیک از 88| انقلابیون انقلاب را می خورند [+فیلم]
... بی تردید در این تابلوی نقاشی که امروز روبه روی ماست سهم و رنگی از همه ما هست *رحمه الله مَنْ أَهْدَی إِلَیَّ عُیُوبِی. خدا رحمت کند پدر و مادر کسی که عیوب مرا به من هدیه می دهد. شما اگر از باب نقادانه بخواهید به این چهار دهه ای که گذشته نگاه کنید، به عنوان کسی که نسل شریعتی است، کسی است که کتاب های شریعتی را رونویسی کرده، نه اینکه فقط بخواند بتواند به آن رجوع کند، برای خود و نسل خودتان ...
به نظرت من چی چی کنم برُم؟!
... بی بی لپهایش گل انداخت... - ننه ماخاسی بیگی قابل باشیم زَمَتوتون میدیم، حالا بری کِی هه؟ - یه سه چار روز دیگه... بعدشم چی شد بی بی؟ ینی شما میخواین تو ای کرونایی برین عروسی؟ - ووووووی ننه یَی حرفی میزنیه، میه میشه تو عالم همسَیه گری نریم؟ حالا خدا کریمه تو ای دوسه روز کولیناَم تموم بشه! میگم حالا به نظرت من چی چی کنم برُم؟؟؟!!!! گلابتون ...
گزارش| روایت تسنیم از دردهای 19 ساله جوان پروانه ای / آنقدر تنش رنجور است که وقتی برای عاشقی ندارد
... این مادر گفت: هیچ گاه در این سال ها از خداوند گله ای نکرده ام که خدایا چرا من و چرا باید دختر من دچار این بیماری می شد و فقط و فقط از خدا می خواهم خودش شفای دخترم را بدهد و من یک روز خوب شدن دخترم را با چشمانم ببینم و خستگی سال ها درد و زجرم من و دخترم پایان یابد. مسئولان از خانواده بیماران پروانه ای حمایت کنند وی تنها خواسته اش از مسئولان این است که بیشتر خانواده ...
چشم نظر و بسته شدن بخت دختران
تعداد خواستگاران آنان افزوده می شود. در مقابل برخی دختران تنها بر نداشته ها تمرکز داشته، و قسمت را مقصر اصلی قلمداد می کنند، بی آن که در عرصه های علمی، فرهنگی، هنری، ورزشی و اجتماعی، حرکتی داشته باشند. 7. پای بندی به عادات و خرافات گاه در خانواده ای چندین دختر وجود دارد که بنابر علتی برای دختر دوم خواستگار می آید، پدر و مادر بنابر عادت عرفی و یا خرافات محلی و منطقه ای ...
نرم افزاری برای محاسبۀ نمرۀ اعتمادپذیری
، رکورد های عمومی مثلِ گواهی های تولد و ازدواج، فهرست افراد تحت تعقیب برای پول شویی و فهرست متجاوزان جنسی بررسی می شوند. ما به تمام اطلاعات ثبت شدۀ سراسری که دسترسیِ عمومی داشته و دیجیتالی شده باشند دسترسی داریم . بعد از آن نوبت به یک خزندۀ3 فوقِ متمرکز می رسد که جستجو در وبِ پنهان4 را برعهده دارد: وبِ پنهان هم بخشی از اینترنت است، اما مخفی است و صفحاتِ آن به وسیلۀ موتور های جستجوی عادیْ نمایه گذاری ...
داستان کوتاهی از ایزابل آلنده: زندگی پایان ناپذیر
آخرین آن ها کسب جایزهٔ هانس کریستن آندرسن 2012 بود. قرار است وی در روز سی ام سپتامبر 2012 این جایزهٔ معتبر ادبی را دریافت کند. از عشق و سایه ها ، داستان های اوالونا (مجموعه ای شامل 19 داستان)، پائولا ، دختر بخت ، پرتره به رنگ سپیا ، زورو ، اینس روح من ، جنگل کوتوله ها و تصویر کهنه از آثار این نویسندهٔ شیلیایی هستند که به فارسی ترجمه شده اند. ترجمه: رویا منجم داستان ها، انواع ...
چرا می گویند جغد شوم است؟
به گزارش خلیج فارس؛ در ارتباط با صدای جغد نیز این باور وجود دارد که اگر جغد گریه کند، خوش است و اگر خنده کند بد یمن و با شنیدن صدای وی میگویند (میمنت خانم، خوش امدی) شاید بد نباشد قیاس کنیم منزلت جغد را در اوستا و ایین باستان ایران را، با باور های امروزه اجتماعی در باره شومی جغد که شور بختانه سینه به سینه نقل میشود، در جایی که از وی به نام اشوزشت یاد میگردد و فراری دهنده دیو ها و نام وی به معنی دوست داشتن و دوستدار راستی اورده شده وحکایاتی که در ارتباط با به وجود امدن وی از ناخن و کلام اوستا در زبان وی وجود دارد و چهره داریوش دوم با تاجی ق ...
نشان سرلشکری اهدایی رهبری زیبنده شانه های مادرم است
پایگاه را زدند. وحشتناک بود. خوب به یاد دارم خانمی دست من را گرفت و برد داخل خانه اش تا پناه بگیرم. مادربزرگم می گفت یک هفته قبل از شهادتش آمد و گفت ماشین سر خیابان است و باید زود برویم. دندانش درد می کرد گفتم اگر دندانت درد می کند نرو، گفت مادر از این حرف ها نزن. این حرف ها از شما بعید است، مگر می شود من نروم، آن یکی نرود پس مملکت را دست چه کسی بسپاریم؟ هر چه گفتم نرو، گفت این حرف ها چیست مادر ...
آن که هرگز از رسول خدا(ص) دست نکشید
محبت او از عطر دل انگیز وجودش، سرشار می شدم. آن حضرت غذا را می جوید و در دهان من می گذاشت و در طول آن همه سال از من دروغی نشنید و خطایی در رفتارم ندید... من از کودکی پیوسته به دنبال آن حضرت بودم و هر کجا می رفت از او جدا نمی شدم. حضرتش هر روز از اخلاق والای خود نکته ای برایم آشکار می ساخت و می فرمود تا از او پیروی کنم. رسول خدا هر سال مدتی را در غار حرا خلوت می گزید که تنها، من حالات او را ...
فال روزانه یکشنبه 12 مرداد 99 + فال حافظ و فال روز تولد 99/05/12
مظلوم واقع شده ای اما اینطور نیست بلکه یک عده هستند که زیردست تو مظلوم واقع می شوند و تو به آنها فکر نمی کنی. مردم دار باش. کرم داشته باش. تو هم بنده ی خدا باش تا همیشه از خوبی زبانزد باشی. امروز خدای عشق با کمانش قلب شما را نشانه گرفته است و اگر هنوز مجرد هستید احتمال این که در یک نگاه عاشق بشوید خیلی زیاد است و اگر هم متأهل باشید امروز می تواند بهترین فرصت ممکن برای وقت گذراندن با ...
شیرزن کارخانه
کردیم برای جا خالی باش همسرم می آیند. یک روز قبل از اینکه حاج آقا موسوی از تهران برگردد خواهرم در خانه ما بود. زغال قلیان روی پتو چپه شد خواهرم گفت کاش پایم می شکست برای آوردن این خبر به اینجا نمی آمدم آن موقع هم نفهمیدم ماجرا از چه قرار است. قبل از اینکه همسرم برگردد به ما هم گفتند که سیدجواد شهید شده است. از نظر طاهره خانم دلیلی برای اعتراض و گلایه به خدا وجود ندارد چون او از ته قلب اعتقاد ...
وزیر اسبق صمت: اگر دخترم گرفتار شده، خودم را مسئول می دانم
چهار تاست. نمی خواهم علیه کسی حرف بزنم، باید کارشناسی کار کرد. با میل شخصی و نظر این و آن فایده ندارد. یک عده امروز به جان دولت افتادند که دولت را تخریب کنند. اگر دولت را تخریب کنیم چیزی گیر مملکت می آید؟ نخیر. باید کمک باشیم و خلا همدیگر را پر کنیم. زمان آقای احمدی نژاد، حالا با شخص کار ندارم، یک تصمیم گرفتند که ارز را تک نرخی کنیم و هزار و 200 و خرده ای تومان باشد. این در حالی بود که ارز در ...
بانوی لبنانی در گفت و گو با حوزه مطرح کرد؛ پیام "رحاب" دختر 4 ساله لبنانی به متجاوزان آمریکایی
پیش آمده در این پرواز و عشق و علاقه دختر چهار ساله اش به فرهنگ مقاومت و شهدا پرداخت. "رحاب" دختر کوچک لبنانی که پا به پای مادر در تمام راهپیمایی ها و مراسمات بزرگداشت انقلاب اسلامی از جمله تشییع میلیونی شهید سردار سلیمانی شرکت کرده حامل پیام بزرگی به جبهه آمریکایی-صهیونیستی و سعودی است. دختری که با فرهنگ مقاومت متولد شده با فرهنگ مقاومت اسلامی زندگی می کند و همچون مادرش ...
فال روزانه شنبه 11 مرداد 99 + فال حافظ و فال روز تولد 99/05/11
...> صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را***که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را شکرفروش که عمرش دراز باد چرا***تفقدی نکند طوطی شکرخا را تعبیر: ناشکری نکن فقط به فکر خودت نباش به دیگران هم نگاه کن. از بلاتکلیفی نجات خواهی یافت. دوستان و آشنایان کمکت می کنند. کمی طاقت بیاور. فکر نکن که تنهایی، خدا با توست. تو به مقامی می رسی که همگان حیرت می کنند و این زمان دور نیست. فال ...
سرگذشت عجیب و بی نظیر شهید طلبه مدافع حرم
من دادند، گفتم خدایا تو همان روز خواستگاری خبر شهادتش را به من دادی. خودش هم خواب شهادتش را دیده بود، خواب شهادت حضرت سجاد (ع) را دیده بود، در خاطراتش نوشته بود: چهره آن حضرت را دیدم و به من فرمودند: تو به شهادت دست پیدا می کنی من نوید شهادت را به مادرم دادم و من منتظر آن روز می مانم تا هر وقت که خدا صلاح بداند؛ ولی از این به بعد همیشه در قنوت نمازم دعای اللهم الرزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک را می ...
لحظاتی پای صحبت های مادر دو شهید/ شهدای خانه ام را فدای مادرشان حضرت زهرا (س) کردم
یدمهدی در 15 بهمن 49 به دنیا آمد. همسرم می گفت: اگر پسر شد نامش را سیدمهدی و اگر دختر شد نامش را نرجس می گذاریم. کمی بعد خدا سیدمهدی را به ما عطا کرد. پدرش دوست داشت او وقتی بزرگ شد به حوزه علمیه برود و روحانی شود تا به آقا امام زمان (عج) و اسلام خدمت کند! سیدمهدی هم تمام تلاشش را کرد تا پدرش را به آرزویش برساند. او پس از گذراندن دوم راهنمایی، به حوزه علمیه مهدی شهر رفت. یک سال بعد هم برای ادام ...
نعمت زاده: دخترم از زندان تماس گرفت که فامیلی نعمت زاده را عوض می کنم
کردید؟ چطور آشنا شدید؟ آن ها از یک خانواده از چهارمحال و بختیاری بودند، ولی خانم من متولد آبادان است. دختر مرحوم دکتر ابوالقاسم بختیار است که 107 سال زندگی کرد و ایشان از موسسین واحد بهداشت و درمان شرکت نفت بودند. چند فرزند دارید؟ 4 دختر و 7 نوه دارم. دخترانم همه ازدواج کردند. همه تحصی لکرده هستند؟ یکی در حد دیپلم و خانه داری ماند، ولی بقیه دکترا دارند؛ یکی پزشک، یکی ...
معرفی کتاب پادشاه مصری؛ محمد صلاح
یک بازی از لیگ برتر انگلیس را تماشا کنند. این هدیه تولد زودتر از موعد بود: اولین باری که بیرون می رفت و فوتبال را با تمام مردان روستا میدید. مسابقه لیورپول مقابل آرسنال در روز چهارشنبه، 6 می 1998. نمی توانست صبر کند. بالای سرش، خانه های فشرده بهم بالا رفته بودند و بالکن های آن ها تقریبا کف خیابان را لمس می کرد. وقتی به خانه رسید، بوی غذای محبوبش از در باز جلویی به مشامش می رسید. مرغ سرخ شده ...
8 روایت دردناک از قرنطینه خانگی مبتلایان به کرونا و مبارزه آن ها برای غلبه بر بیماری
در ذهنم مرور می کردم که بفهمم از کجا کرونا گرفتم. به تمام افرادی که در دو هفته گذشته دیده بودم، فکر می کردم. مثل یک پازل آدم ها را یک گوشه می چیدم؛ مکان هایی را که رفته بودم، یک جا و خریدها، وسایل و چیز هایی را که دستم به آن ها خورده بود، جای دیگری از پازل. به یک عده که مشکوک بودم، فحش می دادم. مثل دوست هایم که بی خیال ماسک زدن بودند و یکی دوبار آن ها را دیده بودم. برای یک عده دیگر مثل پدر و مادر ...