سایر منابع:
سایر خبرها
مدافع سلامتی که از کرونا جان سالم به در برد/ برگشت از کمای کرونایی
عاشق شغلم هستم، برادرم پرستار بیمارستان امام خمینی در شهر ساری است برایم از فوت بیماران بی گناه در پی ابتلا به کرونا که می گوید با خودم می گویم، شاید اگر معجزه نمی شد من امروز در زیر خاک بودم، در اقوام ما چندین نفر در اثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست دادند... *مردم بیشتر رعایت کنند وی تاکید می کند؛ از مردم شهر و کشورم می خواهم بیشتر مراعات کنند تا مراجعه به بیمارستان ها ...
خاطرات جالب اکبر عبدی از دوران کودکی و پدرش/ آقای بازیگر راز زندگی اش را فاش کرد
...: خانم من از شما شمع خواستم نه شام... حالا پدرم با لهجه غلیظش هی مدام تکرار می کرد شام... درحالی که منظورش شمع بوده. 25 سال تریاک مصرف می کردم خیلی دوست دارم خاطراتم را از 18 سالگی تا امروز که 60 ساله هستم، تعریف کنم؛ البته بدون سانسور. دوست دارم به بچه ها بگویم 25 سال تریاک مصرف کردم و حدود 15 سال سیگار کشیدم؛ اما بعد از پیوند کلیه 5 سال است که پاک هستم. من اکبر عبدی حدود ...
نذر کنیم تا تصویر شهدا بر روی دیوارهای شهر نقش ببندد
از نقاش ها آمد به من گفت که می خواهد با پیستوله کار کند و دوست دارم نظر هنرمندان را بشنوم. آقای حسینی خود شما به عنوان نقاش اثر چقدر از کار خودتان راضی هستید؟ خودم از کاری که انجام دادم راضی هستم شکر خدا با موفقیت به پایان رساندم و در این کار نظر لطف خود شهید هم بود و خودم فکر می کنم تصویر حاج قاسم از تصویر ابراهیم هادی که سال 97 کشیدم قوی تر است. انتهای پیام/ ...
چگونه خالق حس های خوب زندگی مان باشیم
دمنوش فروشی رفتم. آخرین بار سال 97 این دمنوش را خریده بودم. همان زمان که تصمیم گرفتم سبک زندگی ام را ریشه ای تغییر دهم و دیگر افسرده و مضطرب نباشم. دمنوش را سال 97 با دلار پنج تومانی، 13 هزار تومان خریده بودم و این بار با دلار بیست و چند تومانی 49 هزارتومان بابت همان بسته پول دادم که خیلی خوشحال شدم. چون با یک تناسب ساده درمیابیم که دست کم باید 60 تومان می دادم. البته اینکه قیمت پونه و کاکوتی و پنیرک ...
دختر 14 ساله مادرش را بخاطر تلفن همراه کشت!
می داد و از دستش خسته شده بودم. وقتی پدرم قهر کرد و می خواست خانه را ترک کند به او گفتم که همراهش می روم اما چند روز بعد دلم برای مادرم تنگ شد و از پدرم خواستم مرا به خانه برگرداند. وقتی به خانه رفتم فقط چند ساعت خوب بودیم چون مادرم دوباره شروع به اعتراض کرد و گفت که من معتاد تلفن همراه هستم. سر همین موضوع با هم درگیر شدیم. حتی کتک کاری کردیم و هر دو با ناراحتی خوابیدیم. حدود ساعت 5 صبح بود که ...
نباید به باشگاه پرسپولیس می رفتم اما کاری که انجام دادم دلیل داشت
اینکه چند روز پیش بعد از مذاکره با باشگاه استقلال راهی باشگاه پرسپولیس شد و همین موضوع سر و صدای زیادی ایجاد کرد گفت: صادقانه بگویم شاید نباید به باشگاه پرسپولیس می رفتم اما کاری که انجام دادم دلیل داشت. مردامند ادامه داد: من با باشگاه استقلال و مسئولانش در هتل آزادی صحبت کردم و قرارداد بستم، حتی با مدیران باشگاه عکس گرفتم و از هتل خارج شدم اما چون رضایتنامه نداشتم نمی توانستم خبر را ...
چرا مرادمند به باشگاه پرسپولیس رفته بود؟
پیدا کرد. وی خاطرنشان کرد: روز گذشته مجبور شدم نزدیک به یک میلیارد تومان از جیب خودم برای دریافت رضایتنامه ام پرداخت کنم و این را مسئولان باشگاه استقلال می توانند شهادت بدهند.این کار را هم به این دلیل کردم چون با باشگاه استقلال قرارداد بستم و اصلا نمی خواستم زیر حرفم بزنم.در این چند روز که با استقلال جلسه گذاشته بودم و قرارداد ابتدایی را امضا کردم سعی کردم زودتر رضایتنامه را از شهرخودرو ...
مرد جوان: مچ همسرم را با شوهر خواهرم در منزل گرفتم
ز توی خیابان جلوی من را گرفت و با لحن تحقیرآمیزی عنوان داشت که هم با خواهرتان ازدواج کرده ام و هم عروستان را از راه به در کردم. با وجود سنگین بودن این حرف ولی باز هم سکوت کردم . تا اینکه در شب حادثه همسر سابقم بر خلاف توافقمان برای بردن فرزندانمان آمد و وقتی بچه ها با او نرفتند رفت و بار دوم با همسر جدیدش بازگشت و بدون توجه به نگاه های متعجب و کنجکاو همسایه ها شروع به سرو صدا و فحاشی ک ...
ناگفته های یک جانباز از 35 سال بی خوابی
روستای رهیز درس خواندم و برای ادامه تحصیل باید به شهر می رفتم؛ منطقه ما حدود 55 سال پیش زیر خط فقر زندگی می کردند؛ اینجا نه حمام بود نه بهداشت و نه جاده پدران ما در این منطقه دستشان خالی بود نان خالی هم نداشتند و مجبور بودند برای کار به ماهشهر، خرمشهر، اهواز، آبادان، مهشور و هندیجان بروند تا در طول 5 یا 6 ماه هر کاری می توانند انجام دهند و برگردند بر روی زمین هایی که در اختیار خان بود کار کنند. مردم ...
فتح الله زاده: برای خوش تیپی بازیکنان هم پول می دادم!
تومان حقوق می گیرد، نمی تواند بپذیرد که قرارداد یک فوتبالی 10 میلیارد و بالاتر از آن است، اما شاید یک کارشناس فوتبال بگوید آن بازیکن بیشتر از 10 میلیارد هم می ارزد، چون می تواند آن بازیکن را سال بعد دو برابر بفروشد. من یک زمانی در یک مجله از مؤسسه اطلاعات، مدیر بودم و به مجموعه ام حقوق خوب می دادم. بعد که خودم صاحب امتیاز یک مجله خصوصی شدم، به سردبیرم 20 میلیون حقوق می دادم، چون می دانستم دارم چه ...
متهم به قتل همسر در دادگاه: او مهدور الدم بود
مادرم با عصبانیت فریاد زد از دستت خسته شدم طلاقم بده اما همین جمله باعث شد پدرم یک لحظه آدم دیگری شود و با چاقو به جان مادرم افتاد. من سعی کردم جلوی او را بگیرم ولی چون خواهر و برادر کوچکم ترسیده بودند و جیغ می افتاد. من نزدیکش رفتم ومتوجه شدم پدرم رگ گردنش را زده است بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم اما وقتی تکنسین ها آمدند بعد از معاینه گفتند مادرم فوت کرده است. پسر کشیدند به سراغ آنها ...
قتل هولناک نوعروس تهرانی به دست داماد
اینکه از طریق همسایه ها متوجه آتش سوزی شده است. با وجود این، قاضی دستور بازداشت داماد را صادر کرد تا اینکه او در بازجویی ها به قتل نوعروسش اقرار کرد. وی گفت: 4 سال قبل با همسرم در دانشگاه آشنا شدم. بعد از مدتی به خواستگاری اش رفتم و عقد کردیم، اما از 3 سال قبل اختلافاتمان شروع شد و این همه سال طول کشید تا زندگی مشترکمان را آغاز کنیم، چون نامزد من هیچوقت از داشته هایش لذت نمی برد. او خیلی ...
سفری با عطاهای فراموش نشدنی
عمامه ام را بردارم. یک نفر را فرستادم تا عبا و عمامه ام را بیاورد. ومن الان حتی یک دست لباس اضافه ام هم همراه نیاورده ام. آیا شما خیاطی می شناسید؟ گفتم:بله حاج آقا خودم خیاطم. سریع رفتم و مترم را برداشتم و برگشتم مسجد. قد و قامتش را متر کردم و همان شب برایشان شلوار و لباسی دوختم. و این سر آغاز دو سال خدمت من به ایشان شد. طوری که در طول دو سال خیاطی تنها بهانه ای بود برای سکونت در نورآباد ...
سوال عجیب غریب مجری از مریم مومن همه را شوکه کرد + فیلم جنجالی
همیشه دوست داشتند که من دکتر یا مهندس شوم اما همیشه ته دلم دوست داشتم که به بازیگری برسم و پنهانی کلاس های بازیگری می رفتم و کاراته هم کار میکردم و زمانی که بیرون میرفتم برای ورزش در این کلاس ها شرکت میکردم تا اینکه اول دبیرستان بودم و به خانواده ام از علاقه ام گفتم و برای من شرط گذاشتند که باید مهندسی پزشکی قبول بشوم. من مهندسی پزشکی اصفهان قبول شدم اما نرفتم و پنهانی با خاله ام برای ...
اسید پاشی مرد انتقام جو به همسرش در شرق تهران
داشتم با داد و فریاد درخواست کمک کردم. وی ادامه داد: حتی زنگ خانه ای که مقابلش ایستاده بودم را زدم تا از مردم درخواست کمک کنم، اما به دلیل شدت درد از هوش رفتم و چشمانم را که باز کردم در بیمارستان بودم. از شوهرم شکایت دارم و درخواستم این است که مجازات شود. این زن جوان از ناحیه صورت، دست راست و بدن صدمه دیده و دچار سوختگی شده است. وی هم اکنون در بیمارستان بستری است و تحت درمان قرار دارد. از سوی دیگر گروهی از مأموران اداره شانزدهم پلیس آگاهی تهران جست وجوی خود را برای شناسایی مخفیگاه شوهر اسیدپاش و بازداشت او آغاز کرده اند. ...
رهیافته آمریکایی:برای مقابله با شبهات مسلمانان درباره مسیحیت، تصمیم گرفتم به مطالعه قرآن بپردازم
آید در زندگی ام سرکشی کرده باشم. فرقه پروتستان، شاخه های متعددی دارد و من جزو پروتستان های لوتری (طرفدار عقاید مارتین لوتر) بودم. اوایل تحصیل در دانشگاه عضو یک گروه مذهبی مسیحی شدم و دوستان خوبی پیدا کردم. داستان زندگی من از این نقطه به بعد، با تغییرات بسیاری در عقایدم همراه بود. همان سال بود که با فعالیت های انجمن دانشجویان خارجی، که در دانشگاه های آمریکا فعال است، آ شنا شدم و از این طریق به ...
متفاوت ترین محرم برای این سه نفر
فرد پایپ نشانم داد، چشمانم برق زد و لو رفتم. بعد مرا بردند برای ترک. خانواده بینوایم برای اینکه به زندگی دلگرم شوم خانه پدری را کوبیدند از نو ساختند تا حال و هوایم عوض شود که نشد. حتی عاشورا از یادم رفت در خانواده ای مقید و مذهبی بزرگ شده و نذری دادن را دوست دارد: سال اولی که ترک کردم، ظهرعاشورا شربت نذری بین مردم و دسته عزاداری پخش کردم. من از بچگی عاشق امام حسین(ع) هستم ...
ماجرای عجیب قتل مرد باغبان به دست رفیقش
فرضیه قاتل بودن سلیم صحه می گذاشت. درنهایت سلیم بعد از چند روز تحقیقات پلیسی و در حالی که در محلی مخفی شده بود، بازداشت شد. متهم در اعترافاتش به مأموران گفت قتل عمد نبوده و او قصد کمک داشت. متهم گفت: من 9 میلیون تومان به عباس (مقتول) قرض داده بودم و روز حادثه برای پس گرفتن آن به خانه اش رفتم. دخترش گفت او در باغ است و من هم به سمت باغ رفتم. باران زیادی باریده بود و زمین به شدت لغزنده ...
امین حاج قاسم تاب فراق فرمانده اش را نداشت
وقتی مصطفی برای خدمت سربازی اش به آباده شیراز رفته بود یک ماه به پایان خدمتش مانده بود که پیگیر استخدامش در سپاه شدم. آنقدر رفتم و آمدم که به من می گفتند خودت می خواهی استخدام سپاه شوی. بالاخره مصطفی پاسدار شد. از 18 سالگی عضو سپاه شد و 20 سال سابقه کاری داشت. من مشوق پاسداری پسرم بودم. علاوه بر اینکه مادر و فرزند بودیم با هم دوست بودیم ...
بی تابی های یک پروانه
. روشنایی چراغ خانه همه ی توجه پروانه را جلب کرده بود. همه ی توجهش را و او هیچ به فکر خودش نبود. نگران بودم که از این همه بالا و پایین پریدن، نکند سرش گیج برود، نکند فشارش بیفتد. بعد یادم افتاد دنیای پروانه را دارم با میزان خودم می سنجم. احوال پروانه که از جنس احوالِ من نیست. اذان را گفتند. نمی توانستم چشم از آن پروانه ی کوچک بردارم. مثل این که یک جاده ی عمودی جلویش گذاشته باشند، شیشه را بال ...
قتل همسر به خاطر یک سیلی
ها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: من همسر دوم بابک بودم. او چند سال قبل همسر اولش را طلاق داده بود و حدود 2 سال قبل با من که از همسایه هایشان بودم ازدواج کرد. بابک و همسر اولش بچه دار نمی شدند و سر همین موضوع اختلاف داشتند تا اینکه مدتی بعد یک نوزاد پسر را به فرزندی گرفتند، با این حال زندگی شان به سامان نرسید و طلاق گرفتند. الان پسرشان 7 ساله شده و بعد از جدایی با مادرش زندگی می کند. زن ...
همراه با چهره ماندگار هنر آرایشگری/ قیچی طلایی را کنار گذاشتم و با قیچی مهربانی آرایشگر کارتن خواب ها شدم
برای 10 سال به عنوان مشتری برای خودم نگه دارم. من هم 20، 21 ساله بودم که به این مرحله رسیدم و بعد از پایان دوره سربازی، اولین آرایشگاه مستقل خودم را در محله امیریه دایر کردم. حدود 18 سال از آن روزها می گذرد، اما من هرچه بیشتر در این حوزه جلوتر می روم، بیشتر خودم را یک هنرجو می بینم چون اساساً هنر، نامحدود است. اکبری در کنار اولین استاد آرایشگری اش وقتی شاگرد، استادش را ...
مرد تهرانی زنش را با اسید سوزاند تا طلاق نگیرد!
...> شوهر اسید پاش در ادامه تیمی از ماموران اداره 16 پلیس آگاهی تهران به برای تحقیقات ویژه وارد عمل شدند و در گام نخست پی بردند که زن جوان فریبا 33 ساله از سوی شوهر معتادش هدف اسید پاشی قرار گرفته است. فریبا که به سختی می توانست حرف بزند روی تخت بیمارستان به ماموران گفت: لیسانس حقوق دارم و کارمند حقوقی یک شرکت هستم و چند سال قبل با سهیل آشنا شدم و با هم ازدواج کردیم و چون هر 2 کار ...
یک روز با زنان رهاشده از اعتیاد در مرکز اقامتی فرشتگان گچساران/ دوستان ناباب، عامل فلاکت زنان معتاد
حضور در کنار آنها مرا به تکرار مصرف و عطش اعتیاد سوق داد. الان دوره پاکی را پشت سر می گذارم و انتظار دارم جامعه مرا پس نزند. خانم ط. 27 ساله، دیپلم، دو فرزند دختر دارم در روزهای اول اعتیادم، از متادون شروع کردم. پایه مصرفی من شوهرم بود که مواد سفید در دستم گذاشت. آن قدر آلوده شدم که تا پای طلاق رفتم فرزندانم را از من گرفتند. بطور مرتب توهم داشتم چهار سال مصرف کننده ...
رسیدگی به وضعیت 60 تن زعفران موجود در انبارهای تعاون روستایی با حضور وزیر جهادکشاورزی
تنی زعفران کشور در این منطقه بودم. نایب رئیس مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: با توجه به قولی که به مردم حوزه انتخابیه تربت حیدریه داده بودم، امروز جلسه ای را با حضور وزیر جهاد کشاورزی برای حل مشکل زعفرانکاران برگزار کردم. وی ادامه داد: 60 تن زعفران از قبل در انبارهای تعاون روستایی وجود دارد و ما اکنون به دنبال صادرات این حجم از محصول برای جلوگیری از کاهش قیمت زعفران در سال جاری ...
جلالی: تیمی که در حال سقوط بود را در میانه جدول تحویل دادم/ از عملکردم در گل گهر راضی هستم
تیم انجام دادم و از کارم راضی هستم. وی در ادامه در خصوص پیشنهادهایی که برای لیگ بیستم به او ارائه شده، تصریح کرد: در حال حاضر پیشنهادی ندارم. هنوز مشخص نیست که فصل بعد استراحت کنم یا هدایت تیم دیگری را بر عهده بگیرم. من عاشق کارم و هستم و ترجیح خودم این است که هدایت تیمی را برعهده بگیرم چون کار مربی گری را دوست دارم. فصل گذشته در گل گهر صبح به کمپ می رفتم و تا شب آنجا مشغول کار بودم. هنوز ...
قربانی تجاوز: هرگز نتوانستم به زندگی قبل برگردم
...: چهار سال از ماجرای آزار شیطانی مینا می گذرد و در این سال ها کابوس آن شب لعنتی یک لحظه هم رهایش نکرده است. کابوسی که نه تن ها آینده اش را خراب کرد، بلکه کار او را به مشاوره و روان درمانی کشاند. بعد از این سال ها وقتی از ماجرا صحبت می کند، صدایش می لرزد. جام جم در ادامه نوشت: مینا می گوید: تنها دلیل این که راضی شدم صحبت کنم، هشدار به دختران جوان است. دخترانی که احتمال دارد قربانی شوند و دخترانی ...
ورود مجلس و دولت به بحث خام فروشی زعفران
...> نایب رئیس اول مجلس بیان کرد: یک کارگروهی از طریق مجلس در کمیسیون کشاورزی با نماینده تام الاختیار وزارت صمت و نمایندگان آن منطقه در کمیسیون کشاورزی و ستاد مرکزی مبارزه با قاچاق کالا تشکیل شده تا درباره سیاست هایی که در سال بعد در امر کاشت زعفران نیاز است را بتوانیم که این زعفران را از خام فروشی و فروش کیلویی جلوگیری شود تا بتوانیم کاشت زعفران را که ارزآوری دارد مشکلاتش را رفع کنیم. ...
پاسخ اسیدی مرد معتاد به درخواست طلاق همسرش
. پس از این، تهدید های او شروع شد و از من می خواست درخواست طلاقم را از دادگاه پس بگیرم، اما من توجهی به تهدید های او نکردم تا اینکه امروز صبح برای رفتن به محل کارم از خانه خارج شدم. داخل کوچه ای خلوت در حال پیاده روی بودم که دیدم شوهرم از پشت ماشینی که پنهان شده بود خارج شد و راه مرا سد کرد. او بدون اینکه حرفی بزند ناگهان مایع داخل بطری ای را به روی من پاشید که ثانیه هایی بعد سوزش عجیبی قسمت راست ...
حالتی داشت که تنم لرزید و بوی شهادت به مشامم رسید و این آخرین مرخصی و دیدارمان بود...
نویدشاهد البرز: شهید سعید آراسته در دوم اسفند ماه سال 1342، در یک خانواده مسلمان و مذهبی در شهر همدان دیده به جهان گشود. از همان دوران کودکی نجابت در رفتار و کردارش نمایان بود. پدرش بازنشسته ارتش و مادرش زنی مهربان و خانه دار بود. پس از سپری کردن دوران کودکی به همراه خانواده در سال 1346، به تهران عزیمت کردند و وارد مدرسه ای در تهران شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در مدرسه جیحون و هدف ...