سایر منابع:
سایر خبرها
آقازاده ای که گدا شد!
...، اما وقتی به خواستگاری اش رفتیم به دلیل اعتیادم نپذیرفتند، به همین دلیل تصمیم گرفتم که دیگر هیچ وقت ازدواج نکنم. خلاصه چند سال بعد، پدرم و بعد از آن مادرم از دنیا رفتند و ارثیه پدری بین ما تقسیم شد. با ارثیه ام خانه و ماشینی خریدم. در همین حال دوستانم دوره ام کردند که خانه ام را بفروشم و در کار خرید و فروش خودرو سرمایه گذاری کنم، اما با فروش خانه ام نه تنها در کارم موفق نشدم بلکه تنها سرمایه ...
کیک و کیسه!
هم سفارش کرد از همان فروش گاهِ جدید خرید بکنم.گفتم چشم و راهی شدم. واردِ مغازه که شدم، پیرمردی که دفعه ی پیش هم دیده بودم ش به تنهایی پشتِ دخل نِشسته بود. سلام کردم و به جای نیم کیلو،گفتم یک کیلو کیکِ یزدی می خواهم. برخاست، زیرِ لب گفت بسم الله الرحمان الرحیم و مشغولِ آماده کردن سفارش شد. ابتدا حواسم به او نبود و به خوراکی های دیگر نگاه می کردم. پیرمرد سرگرمِ کارش بود. وقتی دوباره توجه ام به او ...
حکم قصاص، 33سال بعد از سرقت مرگبار
اتاق ها را گشتم تا شاید پول را پیدا کنم؛ اما هیچ اثری از پول ها نبود؛ به همین خاطر به خانه خواهرم برگشتم و تلفنی ماجرا را به مادرم گفتم. من، مادر و خواهرم را تهدید کردم در این باره به کسی حرفی نزنند و بعد هم فرار کردم. در این مدت ازدواج کردم و دو فرزند دارم؛ اما هیچ وقت زندگی ام برکت نداشت. همیشه در بدبختی و فقر زندگی می کردم. پول در می آوردم، ولی پولم برکت نداشت و همیشه با بدبختی زندگی ...
تکلیف ما در این عصر تبیین سیره سیدالشهداء است/ اقبال به دین در دنیا زیاد شده است
. گفت آقا ارامنه و مسیحی در خانه عباس ناامید نشده اند. ما را ناامید کنند؟ عباس اگر مادرم را شفا ندهد باب الحوائح نیست. با دلش گفت و جواب گرفت. مومنی افزود: وقتی به این دوستمان این دو بیت شعر را گفتم که مزارت عشق را بی تاب کرده است. مشرف شد کربلا و برگشت و زنگ زد که شما را ببینم. رفتم برای عرض زیارت قبولی و گفت وارد حرم شد اول به زیارت حرم عباس(ع) رفتم. دیدم جمعی آذری زبان آنجا هستند. تا ...
مروری بر زندگینامه شهید مدافع حرم ماشاءالله شمسه
اما هیچ وقت مانع نمی شدم چون خیلی علاقه داشت آن زمان هم جنگ بود و همه می رفتند و کسی ممانعت نمی کرد ما هم به این امر رضایت داشتیم چون وظیفه ای بر عهده همه بود اما در عین حال نگران بودیم و آمادگی هم داشتیم که هر خبری را دریافت کنیم. حاجی بیشتر وقت ها در مأموریت بود حتی وقتی هم پیش ما در بروجرد بود زیاد خانه نبود اگر برای یک روز هم بود صبح به مأموریت می رفت و غروب برمی گشت. سخت بود بارها به او می گفتم ...
ناگفته هایی از سردار شهید روزبه هلیسایی
جور می کرد. قول آشپزیِ غذای مراسم عروسی را می داد و مقداری از مخارج را متقبل می شد. همچنین برای تهیه جهیزیه از جاهای مختلف کمک جمع می کرد. روزبه همیشه وقتی کارها را انجام می داد یک دفعه غیب می شد و دیگر کسی او را نمی دید. همه می گفتند: آقا روزبه کجاست که ازش تشکر کنیم؟ ولی دیگر کسی او را نمی دید. شهید زنده روزبه در عملیات بدر سال 62 مجروحیتش خیلی شدید بود به طوری که خبر ...
شهید حسین پور ؛ چشم تیزبین جبهه مقاومت/ آرزوی رجزخوانی در کوچه های مدینه
برگزار شود. او یقین داشت حتی این دیدار نیز نمی تواند تاثیری در تصمیم نهایی او داشته باشد. روز خواستگاری فرا رسید. حجب، حیا و متانت مرتضی در اولین نگاه دل فاطمه را برد و پس از 6 سال انتظار، مرتضی به خواسته قلبی خود رسید. مرتضی پس از ازدواج به فاطمه گفت، جواب های منفی پی در پی شما سبب شد از عشق زمینی به عشق آسمانی برسم و در تمام عبادت های خود، خالصانه رضایت شما را از پروردگار طلب کنم. ...
ناگفته های یک جانباز از 35 سال بی خوابی
جبهه می رساندم. من در جبهه بودم که خداوند یک جفت رحمت به نام های فاطمه و زهرا به من داده بود و من هم از دختر ها خبر نداشتم؛ بعد اتمام مأموریت مرخصی گرفتم و برای دیدن فرزندانم به خانه آمدم؛ زهرا حالش خوب نبود او را به بیده بردم و با آمبولانس راهی بیمارستان سمیرم کردم زهرا بستری شد و من به خانه برگشتم. صبح دیدم مادرم دست خالی به خانه آمد گفتم: مادر، زهرا کجاست؟ گفت: زهرا بعد از نماز تمام ...
ماجرای جوان عراقی که امام حسین(ع) با لبخند به استقبال او می آمد
نمی توانم دو نفر را با خود ببرم. حجت الاسلام عالی خاطرنشان کرد: یکبار که نوبت پدرم بود و داشتیم حرکت می کردیم به سمت حرم، دیدم مادرم گوشه ای نشسته، ما را نگاه می کند و می گرید، جلو رفتم و گفتم مادرجان چرا گریه می کنی؟ گفت: دلم هوای زیارت کرده، گفتم: مادرجان نوبت شما هفته بعد و این هفته نوبت پدر است، گفت: می دانم اما شاید هفته بعد من زنده نباشم؛ گفتم: مادرجان روی سرم شما را می برم. ...
از دستفروشی تا اختراع/ گفت و گو با جوان مخترع، مبتکر و حافظ کل قرآن تبریزی
ایرانی فارس:در مورد مجموعه تست های تخصصی استعدادسنج فنی و مهارتی j.sh توضیحی بدهید؟ یکی از افتخاراتم همین پَک است که به خاطر همین عضو بنیاد نخبگان هم شدم؛ استارت تهیه این پک تقریبا از آبان ماه سال 1395 کلید خورد به طوریکه ماه ها به اتفاق همکاران خبره و متخصص ام روی استانداردهای شغلی، فرصت های شغلی استان و کشور بررسی انجام دادیم و در نهایت 5 هزار شغل غیرپزشکی جمع آوری کردی ...
نماز اول وقت و دوستی با شهدا 2 کلید طلایی زندگی عباس بود
خود مسلط شوم. در همین کتاب هم نتیجه گیری کردم و گفتم شاید اپراتور می گوید مشترک موردنظر در دسترس نیست ولی عباس در دسترس است و صدایم را می شنود. برایتان سخت نبود بخواهید از پسرتان بنویسید؟ از روزی که عباس شهید شد اصلاً فکر نمی کنم او نیست. در خانه مان هست و اتفاقاتی را که افتاده است می بیند و حضورش ملموس است. برخی می گویند خواب عباس را می بینی؟ می گویم خوابش را می بینم ولی ...
دختر 14 ساله مادرش را بخاطر تلفن همراه کشت!
مادرم درگیری لفظی پیدا کردم و حتی کار به درگیری فیزیکی کشید اما آشتی کردیم و مادرم یک قرص خورد و خوابید. صبح که بیدار شدم مادرم هنوز خواب بود نزدیک ظهر بیدار شد و به آشپزخانه رفت تا آب بخورد که روی زمین افتاد و از هوش رفت. در حالی که صحبت های دختر 14 ساله با تناقض هایی همراه بود پدر وی که با اطلاع دخترش خود را به خانه رسانده بود به تیم تحقیق گفت: من و همسرم حدود 20 سال قبل ازدواج کردیم ...
باورم نمی شد حتی عاشورا هم از یادم رفته بود!
، معتادم کرد 18 سالگی ازدواج کرده و خبر نداشته به مردی که بله! می گوید، اعتیاد دارد: از درِ رفاقت و دلداری وارد شدم. گفتم: ترکت نمی کنم، ترکت می دهم. دوستش داشتم. عشق آدم را پاگیر می کند. متاسفانه ترک نکرد. یک روز از شدت سادگی و عصبانیت گفتم: آخه این چیه که نمی توانی به خاطر ما هم شده دل بکنی ازش؟ اگر انقدر خوبه، بده ما هم بکشیم. جمله ام را روی هوا زد. از شدت عشق و غم این جمله را گفتم. به ...
نازبیگم خانه اش را برای کمک به جبهه فروخت
ه پشت جبهه در بیمارستان مشغول به فعالیت هستند. شما هم اگر می توانی با یکی از اعزام ها به بیمارستان بیا و به عنوان مددکار خدمت کن. با شنیدن صحبت های جعفر، نازبیگم که در دوران پرستاری از همسر بیمارش، تزریقات را به خوبی یاد گرفته بود، داوطلب اعزام به جبهه شد. خانه اش را هم که تنها یادگاری از همسرش بود، فروخت و با پول آن آمبولانسی خرید و به جبهه فرستاد. بیمارستان های شوش، اهواز، سوسنگرد و حتی ...
توصیه برادرم احترام به پدر و مادر بود
روز بعد هنگام لباس عوض کردن متوجه جراحت های عمیق و رد شلاق برپشت و بدن برادرم شدم وقتی پرسیدم، گفت نگران نباش، خوب می شود. بعدها متوجه شدم ابراهیم در تظاهرات به دلیل چاپ و توزیع اعلامیه بازداشت و شکنجه شده بود. • مجاورت خانواده در مشهدالرضا وی خاطرنشان می کند: وقتی ابراهیم در نهمین ماه خدمت سربازی در 23 شهریور سال66 در بوکان کردستان در 20 سالگی به شهادت رسید پدر و مادرم مجاور ...
به کی سلام کنم ؟؛ کتابی برای نمایش دوران تاریک قبل از انقلاب/ اثر ادبی که مخاطب را جذب می کند
احمد بود. دانشور رمان نویس، مترجم، مدرس و پژوهشگر بود؛ در سال 1328 مدرک دکترای خود را از دانشگاه تهران گرفت .از آثار او به سووشون ، آتش خاموش ، به کی سلام کنم ؟ ، شهری چون بهشت و ... می توان اشاره کرد. سیمین دانشور در سال 1390 در اثر بیماری و کهولت سن درگذشت. در آثار او به جزئیات توجه می شود و داستان های این کتاب دارای موضوعات متنوع و شخصیت های متفاوت است ، در داستان های او به دنیای زنان و مردان و ...
بیوگرافی فقیهه سلطانی
...> ازدواج فقیهه سلطانی فقیهه سلطانی اردیبهشت ماه سال 94 با جلال امیدیان فوتبالیست سابق کشورمان ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دختری به نام گندم است. جلال امیدیان بازیکن سابق فوتبال و مربی کشورمان است که سابقه حضور در تیم هایی چون پیکان، مس و ذوب آهن اصفهان را دارد. گندم دختر فقیهه سلطانی و جلال امیدیان است که دی ماه سال 95 به دنیا آمد و جلال امیدیان از ازدواج قبلی خود ...
ماجرای ازدواج مریم مومن افشا شد + فیلم دیده نشده
مریم مومن متولد سال 1377 است. مریم مومن در تهران متولد شده است. مریم مومن بازیگر ایرانی است. مریم مومن دیپلم ریاضی دارد. مریم مومن دانشجوی رشته بازیگری است. او فعالیت بازیگری خود را با بازی در تئاترهای دانشجویی آغاز کرد. مریم مومن بازیگر جوان کشورمان در خصوص زیرآب زد در کار می گوید، از این که به بدی و یا حتی خوبی، به دروغ پشت سرش صحبت کنند که باعث رنجش او می شود. مریم مومن در ادامه از ...
زندگی نامه راغب همراه با زندگی شخصی
جوان که خود مدرس آواز ایرانی می باشد. فعالیت رسمی خوانندگی خود را از سال 1385 آغاز نموده وی تاکنون آهنگ هایی مانند، همینه عشق، چشم های تو، صدای باران، نرو، شب یلدا و... را منتشر کرده است. آهنگ جدید راغب به نام جذاب که برای اولین بار با همکاری حمید هیراد به تازگی منتشر شده است، درکنار آهنگ های دیگر گرد و خاک کرده است و بدون شک میشه گفت، یکی از بهترین آثار این خواننده محبوب می باشد. ...
زندگینامه و وصیتنامه شهید محسن حججی
یاد محسن سقط شده خانم حضرت زهرا(س) . مادر جان، اولین باری که به سوریه اعزام شدم دریچه های بزرگی به رویم باز شد اما نمی دانم اشکال کارم چه بود که خداوند مرا نخرید. بازگشتم و چهل هفته به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم. تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است. تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر ...
علت طلاق داور معروف عصر جدید از همسر اولش لو رفت + عکس
امین حیایی داور محبوب برنامه عصر جدید در یک مصاحبه با فریدون جیرایی حرف های جالبی از زندگی شخصی و حرفه ای خود زده است. گزیده ای از آنچه امین حیایی داور برنامه عصر جدید در مصاحبه با فریدون جیرانی در یکی از برنامه های اینترنتی مطرح کرده، در ادامه می خوانید : امین حیایی گفت : من از بچگی عاشق پیشه بودم و با هر کسی دوست می شدم میخواستم بگیرمش اما همیشه در عشق شکست میخوردم ...و ازدواج اولم به سال نکشید ...
از ارک تا عرش!
ها هم فیض می برند. خودم هم. یک نفر دستبند های ریزه ی بانمکی درست کرده یکی سجاده و تسبیح کوچولوی دلبر! سلیقه و عشق موج می زند در این هدیه ها. خانمی آخرین دستبند را دست سمانه می دهد که خودش به صلاح دید بدهد به زینب. یا فاطمه ولی از آن جا که هم مهره ها درشت است و هم اندازه دستبند بزرگ وسط راه میفتد دور مچ من! بعد هم فاطمه یکی از انگشترهای شکل زنبورش را می دهد که من بیندازم! لابد احساس ...
چه اتفاقی پس از مرگ می افتد؟
خنثی طوری داشتم . احساس می کردم که یک نور و عشق حقیقی در اطراف من وجود دارد با اینکه هیچ تمایلی نداشتم و هیچ نیازی در خودم مشاهده نمی کردم و به تمام زندگانی ام فکر می کردم و همانند احساس خواندن یک کتاب بود و من نیز خواننده این کتاب! این دوران هرچه بود ، توانست تغییراتی در من ایجاد نماید و هنوز هم نسبت به مرگ ترس دارم ولی نسبت به اتفاقاتی که بعد از آن می افتد نگران نیستم " 2-ملاقات شخصی ...
داستان مرده خورها از صادق هدایت
هوش آمدم! منیژه: نه نه، تو مرده ای برو. دست از جانمان بردار، مرا که دوست نداشتی، زن عزیزت آن جاست. ( اشاره به نرگس می کند). مشدی رجب: نه من نمرده ام. هنوز خاک نریخته بودند...که به هوش آمدم...گورکن غش کرد، بلند شدم....دویدم! خودم را رسانیدم به خانه یوزباشی....عبای او را گرفتم با درشکه مرا به خانه آورد. خودش هم درحیاط است. منیژه: این هم....اینهم ماشاالله از کار کردن ...
شب قتلگاه!
...: سمیه جمالی؛ بعداز ظهر باید می رفتم مجمع ناشران، مجبور شدم بروم و زود برگردم. همیشه دهه اول محرم برنامه هایم براساس هیأت تنظیم می شود و چون نیازهای خانه و بچه ها در چند ساعت خانه بودن رفع و رجوع نمی شود، معمولاً هیچ کاری خارج از خانه انجام نمی دهم. این دهه خرید هم نمی کنیم مگر نیاز فوری و مبرم، یک سری عشق بازی ها هست که من دوستشان دارم، مثلاً شب اول توی سینه زنی دستم خورد به گردنبندم یادم ...
ترامپ به ملانیا خیانت کرد/ هر وقت بخواهم زن دیگری می گیرم/ دلربایی و تله ایوانیکا از تاجران
از نمایان شدن دوباره تصاویر شکار دونالد جونیور ترامپ، پسر ارشدش خشمگین شده و او را از دفترش بیرون انداخت. ترامپ همچنین درباره چهره تیفانی، دختر کوچکش به ایوانکا گفته بود: فکر می کنم تیفانی قیافه ندارد. عزیزم چیزی که تو داری، او ندارد. در کتاب "بی وفا: یک خاطره؛ داستان واقعی از وکیل شخصی سابق دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا" آمده است که سال 2007 شوهر سابق جیل هارث از هنرمندان آرایشگر ...
متن کامل سخنرانی شهرام مکری در ونیز
مختلف ندارند و ایران می تواند تمام این تنوع لوکیشنی را در یک اقلیم به گروه های فیلمسازی بدهد. ایران دریای خزر (بزرگ ترین دریاچه دنیا) و خلیج فارس را دارد. از طرف دیگر صحراهایی دارد که بالاترین درجه حرارت هوا در آن ثبت شده و دو رشته کوه بلند آن را محاصره کرده اند، کوهی به نام دماوند دارد که به خاطر ارتفاع زیادش در این منطقه معروف است، از طرف دیگر دشت های وسیعی در غرب کشور وجود دارد. همان طور که گفتم ...
چرا فراهم کردن کتابخانه های شخصی هنوز هم مهم است؟
باری به کتابفروشی برد؛ برای خودش کتاب خرید ولی من را تَردامن کرد. این ها به علاوه حمایت های مادرم بود. اما وقتی کتاب های فلسفی می خریدم خیلی ناراحت می شد. پدربزرگم هم بی تاثیر نبود. بین همه نوه ها همیشه به من می گفت: اگر طلبه شدی کتاب های من مال تو . البته پدربزرگم روحانی ساده ای بود، کتابخانه مختصری هم از نسخه های چاپ سنگی داشت که من به چهار نسخه که زمان حیاتش به من هدیه داد، قناعت کردم. همچنین ...