گفت و گو با همسر شهید حجت الاسلام ابراهیمی رایزن فرهنگی ایران در گویان
سایر منابع:
سایر خبرها
رقیه(س) الگویی برای تربیت فرزندان
پدر و مادر [در انجام وظیفه، کاری کند که] به عاق والدین دچار شود. نگاشته اند روزی جمعی از دوستان به منزل امام باقر(ع) آمدند. یکی از فرزندان خردسال ایشان دچار تب شدید و بیماری سختی بود. امام نیز از این موضوع سخت ناراحت بودند به گونه ای که آرامش نداشته، آثار اندوه از چهره شان خوانده می شد. مهمانان با مشاهده ی سیمای اندوهگین امام، بر حال ایشان نگران شده، با خود گفتند اگر این فرزند از دنیا ...
سرگذشت حضرت رقیه (ع) در کربلا
خواب مادرش حضرت فاطمه زهرا (ع) را دید. عرض کرد: مادرجان آیا از حال ما خبر داری؟! حضرت فاطمۀ زهرا (ع) فرمود: تاب شنیدن ندارم. حضرت زینب (ع) عرض کرد: پس شکوهم را به چه کسی بگویم؟ حضرت فاطمۀ زهرا (ع) فرمود: من خود هنگامی که سر از بدن فرزندم حسین (ع) جدا می کردند، حاضر بودم. اکنون برخیز و رقیه (ع) را پیدا کن . حضرت زینب (ع) برخاست. هر چه صدا زد، حضرت رقیه (ع) را نیافت ...
پنجم صفر ؛ شهادت حضرت رقیه (س)
الحسین (ع) و مادرش ام اسحاق است. ولادت آن حضرت در مدینه بود و در سن سه سالگی یا بیشتر در محرم 61 هجری با پدر بزرگوارش به کربلا آمد. قبل از روز عاشورا بارها مورد تفقد و دلجویی حضرت اباعبدالله (ع) قرار گرفت تا آنجا که آن حضرت به خواهرشان حضرت زینب (س) در مورد وی سفارش کردند. حضرت رقیه (س) بعد از شهادت امام حسین (ع)، اهل بیت (ع) و اصحاب ایشان در صحرای کربلا، همراه با اسرا به ...
روایت تسنیم از شیرزنی که برای دفاع از مرز و بوم کشور از تمام زندگی اش گذشت / ام الشهدای هرمزگان را بیشتر ...
فرزند جوانش، پنج محرم دیگر خود یعنی برادرش سردار موسی درویشی، خواهرزاده اش محمد شفیع مدنی، داماد او شهید عبدالحمید دریانورد و برادرزاده هایش شهید حر درویشی و شهید عبدالکریم درویشی، را در فاصله سال های 62 تا 65 از دست داد. مادرم به شهادت اعضای خانواده اش افتخار می کرد با وجود اینکه مادرم فاطمه، دو فرزند خود یعنی علی و محمد را در سن 25 و 30 سالگی از دست داد، اما باعث نشد که بعد از ...
منافی: به خاتمی گفتم نگذار اطرافیانت آبرویت را ببرند
تعدادی از دوستان صورت گرفت و بعد از انقلاب اسلامی هنگامی که شهید رجایی به من گفت مسئولیت وزارت بهداری را بر عهده بگیرم، بسیار شوکه شدم، چراکه اصلا در آن زمان انتظار چنین سمتی را نداشتم، اولین بار خود شهید رجایی به من تلفن زد و گفت ما تصمیم گرفته ایم که تو وزیر بهداری شوی. در آن زمان من توانایی انجام این مسئولیت را در خود نمی دیدم و به شهید رجایی گفتم این کار از عهده من خارج است و از من متخصص تر وجود ...
نسرین افضل الگوی ما در زمان جنگ بود/ تأسی زنان مدافع سلامت از زنان دوران دفاع مقدس
...> موسوی، در مورد آشنایی خود با شهید نسرین افضل، از شهدای شاخص بسیج زنان کشور گفت: بعد از پیروزی انقلاب در دوران راهنمایی و دبیرستان عضو انجمن اسلامی و بسیج بودم تا اینکه در سال 1360 که خرمشهر آزاد شد به همراه مربی پرورشی مدرسه مان، با خانواده افضل و کم کم با خود نسرین افضل آشنا شدم. وی ادامه داد: او 5 سال از من بزرگتر بود و در اکثر مکان هایی که نیاز به حضور بود از جهاد گرفته تا بسیج و سپاه ...
گزارش ویدئویی| نخستین شهیده شجره طیبه صالحین بسیج کشور کیست؟
فاطمه زهرا(س) بود به گونه ای که در سخت ترین شرایط هم راضی به کنار گذاشتن چادر نبود حتی هنگام انجام کارهای سنگین نیز چادر را کنار نمی گذاشت. طلبه شهیده زهرا دقیقی به دلیل علاقه شدید به انقلاب، اسلام و روحانیت در سال 1369 وارد حوزه علمیه شده و همین علاقه سبب ازدواج ایشان با روحانی جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس به نام حجت الاسلام محمدحسن حسن زاده فومنی گردید و در شجره طیبه صالحین فعالیت می ...
پدرم قبل شهادتش هدیه عروسی ام را داد/استقلال کشور مهمترین دستاورد دفاع مقدس است
حاضرین عوض شد و برای پدر صلواتی فرستادیم و من که جای خالی پدر را بسیار در آن روز احساس می کردم با بیان این خاطره توسط عمویم بار دیگر حضور پدر در زندگی ام را لمس کردم. همچنین یکی دیگر از خاطراتم مربوط به روزی بود که یکی از دوستان پدرم را دیدم. ماجرا از این قرار بود که چندی پیش یکی از دوستان پدر، مرا بعد از چند سال دید و گفت "یک یادگاری از پدرت نزد من است. چندین سال است که به دنبال ...
جنایات هولناک کومله به روایت بانوی رزمنده کرمانی
ن در کردستان بودم خبری نداشتم جعفرخسرویانی فرمانده سپاه وقت اشنویه خبر شهادت برادرم را به من داد و سپس مرا از اشنویه به شهر ارومیه رساند و از آنجا برای من بلیط هواپیما تهیه کرد برای تهران و سپس کرمان و شاید این مسائل باعث شد که ما بیشتر با هم آشنا شویم. باید بگویم که آقای خسرویانی اول مهرماه سال 59 وارد جبهه های جنوب شد و پس از اینکه شهراشنویه از دست کومله ها آزاد شد سپاه از او خواست تا ...
روایتی از منش بزرگ یک رزمنده دفاع مقدس/ دل دریایی در دیار غواصان دریادل
در همه خانه ها نبود. بعد از بیست روز یا یک ماه با تماس به منزل یکی از آشنایان گفتم در اهواز هستم. گفتند چرا اطلاع ندادی و ما یک ماه است که به دنبال تو می گردیم که در جوابشان گفتم شاید اجاره نمی دادید که بیایم و به آن ها گفتم که در منطقه هستم و از هر 45 روز، یک بار به مرخصی خواهم آمد. وی می افزاید: فرزند بزرگ خانواده بودم و پدرم نیز فوت کرده بود که من، خرج خودم، مادرم و برادرم را درمی ...
فاطمه کشاورزیان به عنوان جهادگر فعال در عرصه دفاع مقدس معرفی شد
داریم که امروز در بهشهر از جهادگر فاطمه کشاورزیان که در امور پشتیبانی دوران دفاع مقدس تلاش داشتند، تجلیل شد. هادی خنجری فرماندار بهشهر هم در سخنانی با بزرگداشت نام و یاد شهدا گفت: سربلندی امروز ما مرهون و مدیون خون شهدا و تلاش رزمندگان و ایثارگران در طول هشت سال دفاع مقدس است و تجلیل از خانواده شهدا وظیفه همگانی است و امیدوارم خدمتگزار کوچکی، برای ترویج شهید و شهادت باشیم. به ...
بی ادعا شهادت را برگزید
گردد و می گوید: عبد پاسدار و جزو گروه شناسایی بود و مأموریت هایی که می رفت، بیشتر و طولانی تر شده بود یک بار 15 روز از او بی خبر بودم. دو بار خبر شهادت عبد را طی سه ماه و نیمی که همسرش بودم آوردند. هر بار داغ نداشتنش دلمان را سوزاند اما هر دو بار عبد که بازگشت گفت تا هنگامی که جنازه من را نیاوردند گریه نکنید، عده ای می خواهند با این خبر قلب شما را بلرزانند. • شروع انتظار 15 ساله ...
خلبانی که پشت بی سیم جنگنده قرآن می خواند / من آمریکا نمی آیم!
.... خانواده اش مدتی بعد به تهران نقل مکان کردند. از کودکی با قرآن و اهل بیت (ع) مأنوس بود و تلاوت را هم از همان دوران آموخت. پیوستن به نیروی هوایی و اعزام به آمریکا برای گذراندن دوره خلبانی شهید عبدالکریمی پس از گذراندن تحصیلات متوسطه به نیروی هوایی ارتش پیوست و در ادامه برای گذراندن دوره های پرواز به آمریکا اعزام و موفق به کسب مدرک لیسانس زبان انگلیسی و هوانوردی از آمریکا ...
خاطراتی ناب از شهید مدافع حرم رسول خلیلی
، اگر شهید نمی شد، عجیب بود. ما افتخار می کردیم که پسرمان در مسیر دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام است. وقتی هم که خبر شهادتش را شنیدیم، سجده شکر کردیم. آن روز، اول صبح، باجناقم با من تماس گرفت. گفت حاج آقا کجایی؟ گفتم دارم می روم سر کار. گفت می توانی همین الان برگردی خانه؟.من یک کار واجب با شما دارم. من هم برگشتم. تا من را دید، گفت حاج آقا از رسول چه خبر؟ گفتم الحمدلله. چند روز پیش تلفنی باهم صحبت ...
اطاعت از رهبر؛ فصل مشترک وصیت نامه شهید صنیع خانی و حاج قاسم سلیمانی
بعضی از زیر دستان ادارات قرار گیرند. اینها برکت های انقلابند. خدای نکرده ناراحتی آنها باعث بی برکتی و ناخشنودی خداوند خواهد شد. بنده کوچکتر از این حرف ها هستم ولی به طرف بیمارستان در حال حرکت هستم گفتم چند کلمه ای بنویسم عذر و پوزش می خواهم از خدای منان درخواست می کنم من را با امام عزیزم و شهدا محشور کند. از کلیه مسئولین ، خانواده معظم شهدا، جانبازان، بسیجیان عزیز وانقلابیون ...
15داستان کوتاه و خاطره از زندگی سید شهیدان اهل قلم شهید آوینی
...> ************************************ لبخند خامنه ای شفقت صبح است دلباخته ی رهبری بود ، بعد از ارتحال امام اینگونه در نوشته هایش با رهبرش بیعت کرد: "عزیز ما ! ای وصی امام عشق ! آنان که معنای ولایت را نمی دانند در کار ما سخت درمانده اند، اما شما خوب می دانید که سرچشمه ی این تسلیم و اطاعت و محبت در کجاست . خودتان خوب می دانید که چقدر شما را دوست می داریم و چقدر دلمان می خواست آن ...
پیغام فتح| شانه به شانه، در این سوی خاکریز/ روایت شیرزن بوشهری از حضور در جبهه
کار ادامه داشت تا یک روز که اسباب کشی کرده بودیم. خستم بود و همراه شوهرم نرفتم. آن روز بدون من برای این کار رفت که کنار مسجد توحید ماشینی با او برخورد می کند و کشته می شود. بعد شوهرم، با وجود بچه وظایفم بیشتر شد. مادرم خیلی بهم کمک می کرد تا بتوانم مسؤولیت های اجتماعی که داشتم را به خوبی انجام دهم. 40 روز بین شهادت برادرم و رفتن شوهرم فاصله بود بین شهادت برادرم و رفتن شوهرم ...
توقع نداشتم رتبه یک کنکور شوم/ کرونا تأثیر منفی بر درس خواندن داشت
اما هنوز انتخاب نکردم. وی افزود: توصیه من به داوطلبان کنکوری سال 1400 توکل به خدا، توسل به اهل بیت (ع)، تلاش باانگیزه، اعتماد به نفس بالا و هرگز ناامید نشدن است. رتبه اول کنکور گروه ریاضی آزمون سراسری سال 99 بیان کرد: من برای رتبه تک رقمی شدن در کنکور تلاش می کردم و انتظار داشتم که رتبه خوبی کسب کنم اما توقع رتبه یک شدن را نداشتم و روزی 8-7 ساعت درس می خواندم. کرونا تأثیرات ...
خاطرات شنیده نشده فرمانده دوران دفاع مقدس از زمان جنگ و شهید صیاد شیرازی/ فرمانده دوران دفاع مقدس: به ...
.... در واکنش به این صحبت های سرهنگ وزیری نسب گفتم خب من هنوز جوان هستم و استطاعت مالی ندارم که گفت فرمانده نیروی زمینی در َآینده چندعملیات دارد و نمی تواند به مکه برود لذا تشخیص ایشان این بوده که شما به مکه بروید. مراسم حج سال 65 حدود 33 روز طول کشید، در آنجا به نیابت از شهید صیادشیرازی مراسم حج را انجام دادم. در مکه بودیم که خبر رسید عملیات قادر به فرماندهی شهید صیاد شیرازی در مرکز شمال غرب ...
ناگفته هایی از زندگی شهیدی که پس از 28 سال به آغوش خانواده بازگشت
نحوه اطلاع شهادت برادر خود به به پدر و مادر این شهید گفت: یک خانم و آقایی از طرف سپاه آمدند منزل ابوی ما و ابتداً گفتند که پسر شما مجروح شده و در حالی که پدر ما می دانست که وقتی اینگونه می گویند یعنی شهید شده است؛ اصرار کرد آنها واقعیت را بیان کنند و همواره زیر لب می گفت این نعمتی بوده که خدا به ما داده و ما هم در راه خدا داده ایم و این مشکلی ندارد. ساعتی از این حضور نگذشته بود که اعلام کردند، ایشان ...
در همه صحنه های سیاسی، فرهنگی و امورات کشور حضور فعالانه داشته باشید
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از ساری، به مناسبت چهلمین سالگرد دفاع مقدس وصیت نامه شهید محمد یدالله زاده خوشابی را از نظر می گذرانیم. شهید محمد یدالله زاده خوشابی فرزند یدالله در ششم آبان 1330 در ساری به دنیا آمد و در تاریخ تاریخ تولد 25 مهر 1359 به شهادت رسید. وصیت به همسر و فرزندانم ...
روایتی غم انگیز از ورود اسرای کربلا به شام
سال 61 هجری قمری، روزی است که اسرای کربلا به همراه سرهای شهیدان واقعه کربلا وارد دمشق، مقر حکومت یزید بن معاویه شدند. منازل عبوری کاروان اسرا از کوفه تا شام بعد از واقعه عاشورا خانواده حضرت سیدالشهدا (ع) به اسارت درآمده و عبیدالله بن زیاد سر بریده امام حسین (ع) را به زحربن قیس داد و به شام فرستاد و به دنبال آنها حضرت زین العابدین (ع) را زیر غل و زنجیر قرار داده و دست به گردن ...
نگاهی به خاطرات همسر جانباز شهید صفر آقابراری
زن داداشم تعریف کردم و گفتم: داداش چیزیش نشده، خدا می خواست من بروم و آن آقا را ببینم، خدا خودش او را به من داده و می خواهم با او ازدواج کنم. به شوهر دوستم که ایشان هم جانباز هستند (آقای شیخ نصیری) گفتم که با ایشان صحبت کند. ایشان هم این کار را کرد و با او صحبت نمود. یک روز یکی از آشنایان مان به خانه ما آمد و گفت: آیا شما می خواهید با این آقا ازدواج کنید؟ من از ترس اینکه مبادا مشکلی پیش ...
مادر یکی از شهدای فاطمیون: پیکر پسرم سر نداشت
گرفتن رضایت هر روز پیش مادرم و همسرش می آمده، ولی آن ها مخالفت می کردند، آنقدر برایشان صحبت می کند و شرایط را توضیح می دهد تا سرانجام موافقت می کنند. او در حالی که بغض گلویش را گرفته می گوید: آخر شهریورماه سال 93 بود که خبر شهادت محمدرضا را به ما دادند. نزدیک به یکسال در سوریه جنگید و هر 3 ماه یکبار 2 هفته به مشهد می آمد و دوباره عازم می شد. 7روز بعد از شهادت او را به ایران آوردند ...
ماجرای توسل شهید اندرزگو به حضرت فاطمه زهرا (س)
در بقچه ای پیچیدیم و من آن را به کمرم بستم. چون چهار ماهه حامله بودم، خیلی به چشم نمی آمد. صبح روز بعد سوار اتوبوس شدیم و به طرف مشهد راه افتادیم. در یکی از پاسگاه های بین راه گفتند مسافرها پیاده شوید، می خواهیم همه را بگردیم ، رنگ از چهره ام پریده بود و نمی دانستم چه کنم! به حاج آقا گفتم آقا! اگر بفهمند، پدر ما را درمی آورند. ایشان هم گفت همه دنبال ما هستند. اگر ...
چله عزت|جهاد با پای مصنوعی؛ از تخریب تا اطلاعات عملیات
استقرار بچه ها را بمباران کرد که همان جا برادر من هم به شهادت رسید. مهدی فیلسوف زاده نخستین کسی است که از شهادت برادر مطلع می شود اما مصلحت نمی بیند تا زود بقیه را باخبر کند. او می گوید: بعد از بمباران و شهادت برادرم که روز چهارم فروردین بود، عملیات آغاز می شود. پیکر علیرضا را به عقب منتقل می کنند. یکی از دوستان من که آنجا در خط حضور داشت و متوجه شد که علی آقا شهید شده، شب به من خبر داد ...
هستۀ مقاومت توسط امام (ره) تشکیل شد/ روایتی از تیم 8 نفره زنان ایرانی در مقاومت 33 روزه/ در برجام قائل ...
به آن معتقدیم، بعد می گوید آن اصل مسلم چیست می فرماید: لِیَعْبُدُوا اللَّهَ، شما اهل کتاب خدا را قبول دارید، یعنی می آید بروی مشترکات یک وحدت ایجاد می کند وَلا یَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ما رو ی زمین بگوییم اربابی جز خدا نداریم. شما اگر از یک یهودی هم بپرسید رب الاربابت کیست؟، پاسخ می دهد، درسته من یهودی هستم، ولی مبدا و معاد را قبول دارم؛ بنابراین بیاییم بروی ...
این دوشنبه شهدایی مصادف شد با اولین رو هفته دفاع مقدس
دوم مهرماه سال 1393 در حلب به شهادت رسید. وقتی که شهید شد، 18سال داشت. نور الله فرزند سوم خانواده بود. اهل نماز و روزه بود و بسیار خوش اخلاق. ارادت زیادی به اهل بیت داشت. هشت سال پیش وقتی از افغانستان به ایران آمدیم، وضع مالی خوبی نداشتیم. برادرم که تا کلاس هشتم در افغانستان درس خوانده بود، مجبور شد برای تأمین خرجی خانواده کار کند و درس را رها کرد. نور الله هر کاری برایش پیش می آمد انجام می داد ...
شهیدی که تمام زندگی اش را نذر اهل بیت کرده بود
عزیز و مادر ارجمندم به شما تبریک می گویم که من توانستم از امتحان سرافراز (بیرون) بیایم. ای خواهری که هم اکنون در گوشه ای نشسته ای و به وصیت من گوش می دهی بدان که آرزویم در تمام دوران بلوغ و نوجوانی خالی بودن جامعه ای از بی حجابی و یا بی عفتی بود که خوشبختانه از نظر خودم و متاسفانه از نظر جامعه این آرزوی خود را به گور بردم. یادم نمی رود روزی که مامور گشت در امامزاده بودم رسیدم به خواهری ...