شروع سرمایه گذاری تنها با یک دلار
سایر خبرها
اولین اظهارات سحر تبر پس از آزادی از زندان؛ توبه نامه نوشتم
بودند تو سحر تبر باشی؟ بله، ولی من آرزوی معروفیت داشتم و حتی آن ها را تهدید به خودکشی می کردم. از کودکی رویای شهرت داشتم، اما راهی که انتخاب کردم غلط بود. اگر برگردیم به روزی که تصمیم گرفتی سحر تبر باشی، چه راهی را انتخاب می کنی؟ آرزو می کردم سحر تبر نباشم؛ و معروف هم نبودم. یا لااقل اگر مشهور بودم از راه درست مشهور می شدم. تجربه سحر تبر بودن تجربه خوبی بود ...
ویدئو | سحر تبر: توبه نامه نوشتم | نه سحرم، نه تبر؛ فاطمه خویشوند | مدت ها دوقطبی بودم
خیلی خوبی داشتم اصلا نمی دانستم زمان آزاد شدنم چه وقت است. به عنوان انسان مشهور وارد زندان شدی.تو را شناختند؟ بله شناختند اما من اصرار می کردم من را به نام سحر تبر صدا نزنند.بعد از مدتی هر قدر به سحر تبر بیشتر فکر کردم،بیشتر از کار خودم پشیمان شدم.من کارهایی کرده بودم که با قوانین کشور متضاد بود و داشتم مجازات می شدم. وقتی فهمیدی حکم 10 سال زندان داری اولین تصویری که در ...
سرایداری که معلم شد
آزمون سرایداری قبول شدی باید به عنوان سرایداری به مدارس بروی! اگر نمی خواهی نفر بعد از تو را بپذیریم. آن روزها فرزند چهارم را باردار بودم رئیس اداره خیلی محکم گفت یا انصراف بدهید یا کارتان را شروع کنید. روزگار دشواری بود من سالها آرزوی معلم شدن را در سر پروانده بودم اما حالا روزگار مرا در تنگنا قرار داده بود از طرفی فکر معلم شدن تمام وجودم را پر کرده بود و از سوی دیگر می ...
از تحویل ندادن مسکن در شیراز تا برگزاری حضوری امتحانات پایه دوازدهم
،خواهشا پیگیر تعویق آزمون استخدامی باشین تو این شرایط کرونایی چطوری امتحان بدیم آزمون های دیگه به اسفند موکول شد ولی آزمون آموزش وپرورش توی سردترین فصل سال برگزار می شه? در مورد وام یک میلیونی و یارانه صدهزارتومانی کمک معیشتی با سلام خسته نباشید ،شوهرم راننده است ، بیمه تامین اجتماعی خودمون آزاد ماه ی 380هزار به بدبختی می ریزیم، یارانه معیشتی و وام مرحله اولم بهمون دادن ولی این ...
خاطرات دمشق/ مادر مصطفی کنار کارکنان دفتر رهبری پناه گرفت
کارمندان دفتر آیه را خواند : می خوان راه کمک ارتش رو ببندن که این وسط گیرمون بندازن! و جوان دیگری با صدایی عصبی وحشی گری ناگهانی شان را تحلیل کرد : هر چی تو حمص و حلب و دمشق تلفات میدن از چشم رهبری ایران می بینن! دستشون به حضرت آقا نمی رسه، دفترش رو می کوبن! سرسام مسلسل ها لحظه ای قطع نمی شد، می ترسیدم به دفتر حمله کنند و تنها زن جوان این ساختمان من بودم که مقابل چشمان همسر و برادرم ...
آئینه عبرت: دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم!
همکاران را خورد. یکی از دوستان ناباب اکبر به او پیشنهاد کرد که برای کاهش درد و رنج بیماری، اندکی مواد مخدر (هروئین) مصرف کند و این گونه بود که به سادگی در دام اعتیاد افتاد. خودش با جملاتی شکسته بسته در این باره می گوید: قبلاً در مورد اثرات مخرب موادمخدر چیزهای زیادی شنیده بودم. آنقدر به خودم اطمینان داشتم که فکر می کردم که هرگز معتاد نمی شوم. اما درد شانه شکسته، صبر و تحمل را از من ربود ...
از پسِ تاریکی
صدای خودم و چرت وپرت هایی که می گفتم، آرامَ م نمی کرد. مجبور شدم از خدا کمک بخواهم! شروع کردم با صدای بلندتر از پیش، هرچه دعا و آیه و روضه بلد بودم، خواندم و اگر چیزی به ذهنَ م نمی رسید، با خدا حرف می زدم. می گفتم، با صدای بلند و آهنگین: بِسم الله الرَّحمن الرَّحیم. خدایا به امید تو. خدایا امشب رو زودتر تموم کُن! به به چه شبِ قشنگی خداجون! خدایا، دوست ت دارم. خدا، خدا، تو با منی، من با تواَم... و ...
گفتگوی کامل با سحر تبر + توضیحات
اگر مشهور بودم از راه درست مشهور می شدم. تجربه سحر تبر بودن تجربه خوبی بود؟ در ابتدا خیلی خوشایند بود.اما الان که تاوان آن را پس دادم از آن خیلی پشیمانم. وقتی خبر آزادی ات را شنیدی چه حسی داشتی؟ انگار بال در آوردم.حس خیلی خوبی داشتم اصلا نمی دانستم زمان آزاد شدنم چه وقت است. به عنوان انسان مشهور وارد زندان شدی.تو را شناختند؟ بله ...
چگونه در کوتاه ترین زمان به یک کسب و کار آنلاین موفق دست پیدا کردم؟
براتون انجام بدیم ! دوستان من همون روز سایتم رو سفارش دادم و دو روز بعد تحویل گرفتم !! مگه میشه ؟ ماشالله به این سرعت عمل !! من از این لینک برای سفارش طراحی سایت ارزان استفاده کردم ! گام دوم : تولید محتوا حالا که از نتیجه کار راضی بودم رفتم برای گام دوم یعنی تولید محتوا ! قیمت گرفته بودم تولید محتوا رو کلمه ای حساب می کردند از کلمه ای 50 تومن قیمت داشتم به پایین شاید باورتون ...
تلخ و شیرین درگیری با کرونا از زبان حدیث فولادوند
: دکتر برایم داروهای درمانی و ویتامین تجویز کرد. در این مدت علاوه بر آبمیوه طبیعی که باید می خوردم، زینک و ویتامین سی را هم به عنوان مکمل مصرف می کردم و خدا را شکر بعد از یک هفته بهتر شدم. البته دوره بیماری ام هنوز ادامه دارد و الان علاوه بر اینکه خیلی وزن کم کردم، ضعف جسمانی هم دارم. به همین خاطر کماکان در حال مصرف دارو و انجام مراقبت های لازم هستم، اما دیگر حالم به وخامت روزهای اول درگیری با این ...
بررسی تطبیقی نوستالژی های ساده ما با فرنگی ها: اشیای خاطره انگیز
یکی رو اصلا نداشتیم. ورف زدن این صفحات برای پیدا کردن پوستر گروه موسیقی مورد علاقه! عملا سال ها طول کشید تا موسیقی پاپ در ایران مجاز شد. یکی از نخستین جرفه های آن را یادم هست. شبی که از تلویزیون آهنگ من و تو و درخت و باران از خشایار اعتمادی پخش شد و مردمی که شگفت زده به تلویزیون زنگ زده بودند که این ترانه بین دو نیمه یکی از فوتبال های اروپایی دوباره پخش شود. موسیقی پاپ داخلی البته پاپ ...
در رسانه | روزهای شاد سمانه با عقد به پایان رسید
پناهگاهی که هرماه قصه های جدیدی را در خود جای می دهد؛ هرکسی در این خانه قصه خودش را دارد، شاید یک نفر بعد از سی سال زندگی مشترک از دردها و رنج های همیشگی فرار کرده و دیگری تاب ماندن در خانه پدری را نداشته است. سمانه نیز دو ماه است که در خانه امن بهزیستی قزوین زندگی می کند، 21 ساله است اما خشونت هایی که در زندگی اش متحمل شده چهره اش را به گونه ای نشان می دهد که گویی بیش از 30 سال سن دارد، به ...
محسن افشانی کیست؟
ها قرونی از پول درمان را برای خودشون برنمی دارند ما از شنبه قانونی پیگیر خواهیم بود و نتیجه را به همه اعلام می کنیم ما به ایشون گفتیم که شما پر از حاشیه هستید مردم میگن چرا پول تو حساب حلما نیست." این خانواده عنوان کردند "دایرکت هایی داشتم که به من و بچم توهین می شد، می گفتند شما دارید دزدی می کنید، هویت شما جای سوال داره، چرا کارت خود حلما نیست و کارت اون آقاست. ما جزو انجمن دیسروفی ...
مهدی زاده: دوست نداشتیم بازی متوقف شود ولی این اتفاق به نفع ما شد
و قانون جدیدی که از سال گذشته وضع شده است و وارد فوتبال شده است را هنوز خیلی ها نمی دانند و هنوز تیم ها با این قوانین آشنایی کامل ندارند. بحث ما این بود که توپ به دست بازیکن حریف خورده و تیم مقابل هم می گفت خطای هند اتفاق نیافتاده است. هر دو تیم داشتند برای گرفتن حق خودشان تلاش می کردند. بله دقایقی از بازی هم قشنگ خوابید و تور دروازه پاره شد و تا آمدند درستش کنند کمی زمان برد و داور با کمک هایش ...
تلخک خان
...: استخدام 572 کارمند در 16 اداره قبلا می گفتند، می خوام برم اداره با کفش پاره پاره، حالا شده با کفش تازه تازه خبر: رایزنی ها برای تامین اعتبار سد گرین ادامه دارد خودش رو بزنه به مسیر انتخابات شاید زوتر معتبر بشه خبر: پتروشیمی هگمتانه به نتیجه رسید قابل توجه کسانی که مستمر یأس آفرینی کرده و می گویند چیزی به نتیجه نمی رسد حوادث ...
داستان کوتاه/ عاشقانه گفت: من برادری گمشده دارم!
... اگر اینها نبودن که اصلا وقتی دارند آرام راه میرن فکر میکنی فیگور حرکتیشون اینه ؛ مدل راه رفتنشون اینجوریه؛ بعد اصلا نمیدونی به خاطر جراحی های زیادیه که برای ترکشهاشون روشون انجام میشه... اگر اینها نبودن که بدونی وقتهائی که میری یکهو سرشون را از روی میز بر میدارند که مثلا خسته بودیم سرمونو گذاشته بودیم رو میز استراحت کنیم؛ اما آنقدر خون دماغ شده بودند که دیگه جان ندارند سرشونو بالا ...
با بچه هایم مشورت بکنم، خبرت می کنم
مثل پدرش خصوصا که مرحوم همیشه اهل خیر و برکت بود و پوستر را نیز خود پسر شخصا ارسال کرده بود و در پوستر نیز قید کرده بود که هزینه مراسم صرف امور خیر می شود و هم به خاطر دوستی که بنده شخصا با خود مرحوم داشتم، به نوبه خودم پیشنهادی به ذهنم خطور کرد و سپس با پسر دوست و فامیل مرحومم مطرح کردم. پیشنهاد نمودم که چون مکانی تحت پوشش فلان بهزیستی سراغ دارم که حدود 90 نفر افرادی در آن جا اقامت دارند، بیا با ...
جانباز هفتاد درصد آب بر به خیل هم رزمان شهیدش پیوست
خبری دارم، اگر بشنوی خوشحال می شوی. اما کرمان آمدی می گویم. اصرار کردم، تا اینکه گفت: یک نفر را می شناسم که می خواهد با تو پیمان دوستی ببندد. گفتم: منظورت را نمی فهمم. بعد فقط صدای او را می شنیدم که از نجابت وایمان دختر همسایه تعریف می کرد. سال ها بود می شناختمش، از اینکه حاضرشده بود در زندگی همراه من شود خوشحال بودم، اما نگرانی رهایم نمی کرد. با خود فکر می کردم چطور یک دختر جوان می تواند تا آخر ...
مجله خبری سیزده1400 | از تکرار تکثر در اصولگرایان تا جنجال حول یک نام در پایگاه اصلاحات
جهان را در کانال اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید) متن و فیلم این قسمت از مجله خبری سیزده1400 را در ادامه مشاهده می کنید: دوران سخت برای ایرانی ها ادامه داره. روزگار فعلا یارای موافقت نداره و تاریخ پرعبرت این سالها، سطرسطر اضافه می شه. درست تو بحبوحه اوج گرفتن قربانیان کرونا؛ ترور بی رحمانه و غافلگیرکننده یک دانشمند هسته ای؛ التهاب جامعه ایرانی رو تشدید کرد. محسن فخری زاده ...
مرگ راضیه سخت ترین سکانس آقازاده بود
سومین قسمت مستند بوی خون این هفته منتشر شد. در این قسمت پردیس پور عابدینی صحبت های جالبی درباره این سریال و اتفاق های پشت صحنه مطرح کرد. این بازیگر گفت: سریال آقازاده به عنوان اولین تجربه تصویری، واقعا عجیب و غریبی بود. تا به حال در یک قاب جلوی دوربین نرفته بودم، در حالی که آدم های زیادی نظاره ام می کردند. ولی همیشه به خودم می گفتم که : پردیس! تو میتونی از پس این کار بر بیای . سعی کردم نه ...
از نبود آب شرب در روستای فتح آباد تا کمبود داروی انسولین در بابلسر
و دو نفر جلو بغل راننده حرکت کرده و تو قم باز نصف مسافر ها جابه جا شدند. یعنی تو اتوبوس 25 نفره تا الان که هنوز به سلفچگان نرسیدم بالغ بر 40 نفر رو بنده در این اتوبوس ملاقات کردم. بدون رعایت بهداشت و ضدعفونی و حتی کنترل ، فقط کسی که بلیط می گیره کدملی می خوان و به ظاهر یک ردیف رو نمی فروشند ولی در همون ترمینال و بین راه همون ردیف هم پر می شه. خواهش می کنم به گوش مسئولین برسونید و اجازه ...
سفرنامه دمشق/ از امروز هیچ جا برایت امن نیست؛ حتی حرم!
مانده و همچنان رو به من نعره می زد : حرف می زنی یا سر تو هم ببرم؟ دیگر سیدحسن نبود تا خودش را فدای من کند و من روی زمین در آغوش مرگ خوابیده بودم که آن یکی کنارش آمد و نهیب زد : جمع کن بریم، الان ارتش می رسه! سپس با تحقیر سراپای لرزانم را برانداز کرد و طعنه زد : این اگه زبون داشت تا حالا صد بار به حرف اومده بود! با همان دست خونی و خنجر به دست، دوباره موبایل را به سمتش گرفت و فریاد ...
گلایه های بازیگرانی که حق آب و گل دارند
خیابان ها خلوت می شد و مردم به تماشای سریال می نشستند. حتی از دفتر امام خمینی (ره) دو سه تا تقدیرنامه برایم فرستادند و آقای هاشمی رفسنجانی در نمازجمعه از سریال تعریف کرد، ولی مدیران تلویزیون اصلا کاری نکردند. همه به من گفتند نون ات تو روغنه با این سریالی که ساختی، اما الان چند سال از آن موقع می گذرد؟ یک نفر از مدیران تلویزیون به من نگفت خسته نباشی. هر چی بعد از آن کار بردیم بدون اینکه بخوانند رد ...
ناگفته هایی از اخلاق و منش یک شهید مدافع حرم / چرا شهید ابوالقاسمی محبوب مردم دزفول شد؟
سیدمجتبی رو کرد به یکی از بچه ها که با ما بود، گفت: تو پیاده شو و برو همه بچه ها را جمع کن و به مسجد برید کسی در منطقه نباشد من مانده بودم و سیدمجتبی که قرار بود دنبال چند نفر آدم بگردیم. موسی زاده رفیق شهیدابوالقاسمی در ادامه روحیات اخلاقی شهیدابوالقاسمی این چنین می گوید: همین طور که سیدمجتبی به سرعت رانندگی می کرد خیلی آرام بدون استرس شروع کرد به نوحه خواندن انگار نه انگار که قرار بود ...
گفتگوی امیریار درباره آلبوم بعد تو و همکاری با کاوه یغمایی
مجوز وزارت ارشاد، اولین آلبوم رسمی خود را با عنوان بعد تو منتشر کرده است. امیریار که فعالیت حرفه ای خود را از نوجوانی آغاز کرده، پیش از این به عنوان آهنگساز و تنظیم کننده شناخته می شد. او طی این سال ها با خوانندگانی چون کاوه یغمایی، فرزاد فرزین، امیرعباس گلاب همکاری کرده است. چرا به آهنگسازی و تنظیم علاقمند شدید؟ من به صورت خودآموز و بر اساس کنجکاوی و کنکاش موسیقی را آموختم ...
پرستاری یعنی وقف سلامت جامعه شدن/ با اینکه در آستانه بازنشستگی بودم ماندم تا خدمت کنم
با توجه همه گیری ویروس کووید-19 وظایف شما چندین برابر شده است. از این سختی ها بگویید. از شروع اپیدمی کرونا واقعا یک وظیفه سنگین به دوش کادر درمانی به خصوص پرستاران اضافه شده بود. در این شرایط من در شرف بازنشستگی بودم ولی به خودم گفتم تو این همه سال خدمت کردی حالا که این مردم بهت احتیاج دارند، نباید میدان رو خالی کنی. ماندم و گرچه از یکی از بیماران کرونایی، حتی مبتلا به کووید-19 هم شدم ...
تصویر بدنی؛ رابطه شما با اندامتان چگونه است؟
درستی نفس بکشم. در نهایت دو تا از آن خریدیم. چند سال پیش در تایوان به همراه مادرم منتظر شروع کلاس ورزش بودیم که خانم جوانی به سمت ما آمد و کارتش را به ما داد. در حالی که روی دوچرخه ثابت در حال گرم کردن بودم، به صحبت های او و مادرم گوش می دادم. فهمیدم دارند درباره من حرف می زنند. من در کودکی، به همراه مادر و مادربزرگم. به خاطر تصویر بدی که از بدنم داشتم برای سال ها به آسیا نرفتم ...