وقتی با هم قرار می گذارید همدیگر را می بینید؟
سایر منابع:
سایر خبرها
قتل فجیح جوان ناکام مقابل چشمان مادرش در کندرود
به گزارش آژانس خبری تبریزمن برای اطلاع از جزئیات این قتل فجیع و دلخراش گفت و گویی را با “حسین حاجی زاده”، پدر جوان ناکام “علیرضا حاجی زاده”، انجام دادیم: همه چیز از بستری شدن همسرم در بیمارستان شروع شد حاجی زاده گفت: تقریبا 15 روز قبل از وقوع حادثه به دلیل وجود سنگ کلیه، همسرم در بیمارستان بستری شده و تحت عمل جراحی قرار گرفته بود و بعد از ترخیص از بیمارستان هم، خودم در خانه ...
گفتگو با همسر و مادر 2 قربانی جنایت هولناک قلعه گنج
روستای کوچک است که خانواده های زیادی در آن ساکن نیستند، درواقع جزو مناطق بسیار محروم است، به نحوی که با آخرین پاسگاه محلی؛ حدود 40 کیلومتر فاصله دارد. در آن منطقه که همسر من کار می کرد، حدود 12 خانه در اطراف وجود داشت. من هر سال یکی دوبار همراه خانواده به این محل می رفتم و قبل از حادثه نیز دو ماهی آنجا بودم، اما چند روز قبل از قتل به همراه دخترم از آنجا به اصفهان برگشتم. رابطه اهالی ...
زنم را با 2 مرد دیدم و او را کشتم/ کرونا زندانی ام کرد
کسانی همسرت را معتاد کرده بودند؟ نمی دانم، من صبح تا شب سر کار بودم و دوستان او را نمی شناختم. همسرم کم سن و سال بود، فقط پانزده سال داشت که به تهران آمدیم، از من 10 سال کوچکتر بود برای همین خیلی راحت فریب دوستانش را خورد. چند سال با او زندگی کرده بودی؟ 10 سال زندگی مشترک داشتیم اما بچه دار نمی شدیم. 18 سال در حسرت یک جفت جوراب در این سال ها کسی به ملاقات تو ...
راهیار بنیاد هدایت در استان کرمانشاه: امام محله مشکلات مردم را مشکلات خودش بداند
همچون ایجاد کتابخانه برای جوانان، برگزاری روضه و برپایی هیئت، ارتباط با مدارس و ... تغییر کرد. راهیار استان کرمانشاه خاطرنشان کرد: قبل از نماز صبح و بعد از اقامه نماز صبح در روستا کلاس برگزار می کردم، در طول روز نیز مشکلات مردم را پیگیری کرده و حتی به مزارع کشاورزی آنان سر می زدم، بعد از نماز ظهر نیز برای خواهران کلاس های تربیتی و حفظ قرآن و ... برگزار می کردم. وی ادامه داد ...
داستان مبارزه رییس مرکز بهداشت "کره بند" با کرونا
انجام دادند. 5 تا 6 ساعت هم بیهوش بودم و بعد چشمانم را باز کردم! وی درباره روزهای اولیه شیوع کرونا و قبل از اینکه خود به این بیماری مبتلا شود، عنوان می کند: قبل از اینکه درگیر شوم با اینکه شرایط سختی داشتم و همسرم هم می گفت سر کار نرو و می ترسم ویروس را بگیری، چون آسم و بیماری قلبی هم داری. من می گفتم نه باید بروم. چون پدرم هم جانباز است و زمانی که نیاز بوده در این مسیر و برای این ملت ...
داستان مبارزه رییس مرکز بهداشت "کره بند" با کرونا
انجام دادند. 5 تا 6 ساعت هم بیهوش بودم و بعد چشمانم را باز کردم! وی درباره روزهای اولیه شیوع کرونا و قبل از اینکه خود به این بیماری مبتلا شود، عنوان می کند: قبل از اینکه درگیر شوم با اینکه شرایط سختی داشتم و همسرم هم می گفت سر کار نرو و می ترسم ویروس را بگیری، چون آسم و بیماری قلبی هم داری. من می گفتم نه باید بروم. چون پدرم هم جانباز است و زمانی که نیاز بوده در این مسیر و برای این ملت ...
درخواست قاتلی که مادر و دختر خردسالی را کشت: آزادم کنید
شماره یک مرد ناشناس رسیدم. همین موضوع سبب شد تا با او درگیر شوم و مهسا را بکشم. پس از آن در خانه ماندم تا دخترش از مدرسه بیاید و بعد هم او را به قتل رساندم و برای اینکه ردی از خودم به جا نگذارم خانه را به آتش کشیدم و فرار کردم. با اعترافات متهم کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به(شعبه 71 وقت) دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی اولیای دم هر دو مقتول خواستار صدور ...
شایعات عجیب درباره فائزه هاشمی به روایت خودش
کانادا ندارم، من هیچ چیز خارج از کشور ندارم! بکینهام که بودم خانه ام اجاره ای بود! یعنی من پول نداشتم خانه بخرم! انگیزه نداشتم خانه بخرم! سال 84 یک سی دی پخش کرده بودند که من به اتفاق مثلا عمه 90 ساله ام یک شرکت نفتی عظیم داریم، به میزان تیراژ خیلی وسیع در نمازجمعه ها توزیع کرده بودند. محسن رفته بود شمال با پسرخاله ام... وقتی شما وارد کلاردشت می شوید یک تپه ای هست، یک ویلای گردی آن بالا ...
استودیوهای دوبله چگونه پا گرفتند؟
کار تو بوده ها! گفتم نه آقا! خیالتان راحت! پرده بعدی را هم گذاشت، پنج دقیقه اش را دید و بعد با خیال راحت بلند شد. ساعت 9 شد و بچه های گوینده آمدند. نصف رل ها را که نوشته بودم، جلویشان قرار دادیم. جراح زاده برای ضبط پرده اول که خودش سینک زده بود، رفت داخل اتاق. حالا گوینده ها چه کسانی هستند؟ منوچهر اسماعیلی، منوچهر نوذری، ژاله کاظمی، عزت الله مقبلی و همه گُردهای زمان (می خندد) خلاصه پرده ...
مادر بیمار دخترش را در خواب کشت
همه خوابیدند با چاقویی که از آشپزخانه برداشته بودم اول دختر کوچکم را کشتم بعد رفتم به اتاقی که دختر و نوه ام خوابیده بودند اول یک ضربه به پهلوی نوه ام زدم بعد دختر دیگرم فرزانه را با چاقو زدم و می خواستم همه را بکشم. این متهم هم اکنون برای بازجویی های بیشتر و تکمیل پرونده در اختیار کارآگاهان جنایی پلیس غرب استان تهران قرار دارد. منبع: روزنامه ایران ...
سرقت طلای زنان سالخورده با کیسه سوراخ
پنج یا 8 هزار تومان می خرم. بعد با همسرم سوار بر خودرو در شهر پرسه می زنیم و افراد سالخورده را شناسایی و به بهانه کمک به افراد نیازمند، طلای آن ها را سرقت می کنیم. متهم ادامه داد: البته من گاهی همین بسته های 8 هزار تومانی لباس را به قیمت 800 هزار تومان به افراد رهگذر می فروختم. سرهنگ کارآگاه سعید مجیدی، رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: در حال حاضر ارزش ریالی پرونده 100 میلیون ...
گفت حزب اللهی دعوت نکنید/ اروپایی ها درباره حاج قاسم چه می گفتند
ینجا ایستاده ام هم هنوز باورم نمی شود که با شما صحبت می کنم 7- من آن زمان مربی آموزش بود خاطرم هست توی خط می چرخیدم سردار صدایم کرد. گفت حاج علی محمدی پورمی خواهد گردانی تشکیل بدهد شرط گذاشته حمزه ای را از آموزش برای جانشینی به گردان بفرست. به حاج قاسم گفتم، شما می دانید تخصص ام آموزش است اما هر چه شما صلاح بدانید انجام می دهم و رفتم مشغول شدم. تا مقطعی جانشین گردان 412 فاطمه الزهرا ( ...
قتل زن مطلقه و دختر 8 ساله اش در تهران / نوازنده قاتل کیست؟! + عکس مقتولان و قاتل
کار درست و حسابی نداشت و حتی از خواهرم که در ارایشگاه کار می کرد به زور پول میگرفت.این مرد بالاخره خواهرم را قربانی خودخواهی خودش کرد. او باید اعدام شود. نوبت دفاع به متهم که رسید گفت: من به لیدا علاقمند بودم به همین خاطرچند بار از او خواستگاری کردم.من می خواستم تا او را به عقد دائم در بیاورم ولی او مخالف بود. بیست و ششم فروردین به خانه لیدا رفته بودم که از داخل اتاقش یک تلفن همراه پیدا ...
پرواز عاشقانه مسعود و جلال در کربلای 4 و 5
دلباختگی او باعث شد تا در عصر روز سه شنبه مورخ 23 دی 1365 مصادف با شب وفات حضرت فاطمه (س) مورد اصابت گلوله آرپی جی قرار گیرد و آسمانی شود. چشم انتظاری مادر حالا بیش از 30 سال از شهادت دو برادر گذشته و مادر شهیدان دلتنگ فرزندانش است. مادر شهیدان شادکام درباره آخرین دیدارش با فرزندانش می گوید: حیاطمان بزرگ بود و باغچه و حوض وسط آن همیشه محل بازی مسعود بود. آن قدر آب بازی را دوست ...
نبش قبر زن تنها در تهران ! / بازپرس دستور داد! + عکس
دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد .شاهین و همسر صیغه ای اش پای میز محاکمه ایستادند و منکر دست داشتن در قتل و سرقت 20سکه پهلوی شدند. شاهین گفت :قبول دارم آن روز با مادرم به خاطر سند ملک ویلایی بحث کردم .من و همسرم بعد از دعوا به خانه برگشتم اما وقتی چند ساعت بعد متوجه شدم مادرم فوت شده از ترس خواهرم سکوت کردم و به او نگفتم که ساعتی قبل مادرم را دیده بودم. وی ادامه داد ...
ماجرای کلاس گذاشتن دختر یک شهید برای سردار سلیمانی
حسینی و صفری تبار و منتظر القائم. آن ها همه با هم بودند. مهدی، چون امتحان کارشناسی ارشد داشت و مدتی آنجا بودند خبری نبوده فرمانده می گوید اگر کسی کاری دارد می تواند برگردد فعلا خبری نیست. یک ماه بدون هیچ کاری مستقر بودند. وقت آمد فردا شبش عملیات می شود و همه دوستانش به شهادت می رسند. این قضیه خیلی خیلی اذیتش کرد. شوک روحی به او وارد شده بود و تا مدت ها گریه و خنده اش دست خودش نبود. از آن قضیه به بعد ...
در استودیو کاسپین کاملاً در اختیار تلویزیون بودیم و اصلاً با عنوان تلویزیونی شناخته می شدیم
. باید همین جوری جمله جمله بگویی و بروی جلو و یاد بگیری. ما این جوری فهمیده ایم. من گفتم بی خیال! و وقتی هم دوبله فیلم تمام شد، رفتم * پیشنهاد آقای بهادر مربوط به وقتی بود که از ورودتان به رادیو... یک سال می گذشت. گفتم دوبله را نمی شناسم ولی در رادیو با میکروفن آشنا شده ام. آن موقع دوبله شیفتی بود؛ از ساعت 9 صبح تا 1 بعد از ظهر، یک شیفت بود که برای دوبله یک فیلم باید یک هفته را با این ...
برائت زوج جوان از قتل بعد از نبش قبر
رسیدگی به این پرونده از سی ام خرداد سال گذشته با شکایت زن جوانی به نام سحر که مدعی بود برادرش و همسر صیغه ای او در مرگ مادرش نقش داشته اند، آغاز شد. وی پس از ثبت شکایت در مورد جزییات ادعایش گفت: سال 95 پدرم فوت کرد و از آن به بعد مادرم تنها زندگی می کرد. 6 روز پیش از فوت مادرم، دوستش با او قرار ملاقات گذاشته بود، اما وقتی به خانه مادرم رفته کسی در را باز نکرده بود و با نگرانی به من و برادرم خسرو ...
سرگذشت تلخ زنان آسیب دیده در خانه های امن
چون زن صیغه ای بودم. بعد رفتم و کار کردم. حالم خوب بود. پاهام سالم بود تا اینکه از پله خانه دوستم به پایین پرت شدم و پای سمت چپم را پلاتین گذاشتند. محبوبه چند سالی را با دوستش زندگی کرد اما خانه دوستش آنقدر کوچک بود که وقتی میهمان می آمد محبوبه اسیر خیابان ها می شد، همین شد که دوباره دوستانش گفتند شوهر کند: سال پیش به عقد پیرمردی 76 ساله درآمدم. اسفند پارسال عقدم کرد و فقط 20 روز با هم زندگی ...
حرف های 3 معتاد سایت های شرط بندی
همه چیز از یک دورهمی دوستانه شروع شد. همه از شرط بندی و پول هایی می گفتند که برده بودند. وسوسه شدم من هم شرط بندی را تجربه کنم. یک سال و نیم درگیر بودم و زندگی ام را پای قمار باختم. طلا و جواهرات همسرم و ماشینم را فروختم تا حداقل پول هایی را که باخته بودم زنده کنم اما هر روز بیشتر در این گرداب فرو رفتم. این را امیرعلی می گوید یکی از صدها قربانی سایت های شرط بندی فوتبال که به قول خودش دوماهی می شود که پاک پاک است. ...
سفر شیطانی نوعروس تهرانی با مدیرش لو رفت / تازه داماد بی نوا شوکه شد
پنهانی با امیرنداشتم .او در این مدت به من ابراز علاقه کرده و می خواست با من دوست شود .اما من قبول نمیکردم .علاقه او به من یک طرفه بود .آخرین بار وقتی همسرم وارد خانه شد و دید ما باهم تماس تصویری داریم عصبانی شد و مرا مجبور کرد تا با امیر قرار ملاقات بگذارم. پرونده این جنایت با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا تازه داماد به زودی در دادگاه محاکمه شود. این در حالی است که اولیای دم برای وی حکم قصاص خواسته اند. حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید: ...
تبرئه زوج جوان از قتل مادر
ویلا مال خواهرم است، اگر قرار است ویلا را بدهد باید نصف آن را به نام خواهرم بکند. من عصبانی شدم و گفتم باید به من سهم بیشتری بدهد و با مادرم سر این موضوع جرو بحث کردیم. مادرم گفت سند در خانه نیست و در بانک است و آن را نمی دهد. بعد ما یک چمدان از لباس های همسرم را که در خانه مادرم بود، جمع کردیم و از آنجا بیرون رفتیم. من از ترس اینکه خواهرم به من تهمت قتل بزند نگفتم به خانه مادرم رفته بودم ...
قصاص 2 برادر به خاطر قتل در بوتیک
دو برادر که در پی درگیری با مرد بوتیک دار، وی را به قتل رسانده بودند به قصاص محکوم شدند. به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از مرداد سال گذشته با گزارش مرگ مرد جوانی که پس از اصابت چاقو در بیمارستان فوت کرده بود، آغاز شد. مأموران پس از حضور در بیمارستان دریافتند مقتول فروشنده یک بوتیک بوده که پس از درگیری با دو برادر با ضربه چاقو از آنها مجروح و ساعاتی بعد هم فوت شده است. ...
نسخه نهایی یدو فیلم جدید کانون تحویل جشنواره فجر شد
شیفته آدم ها و فضایی شدم که صمد طاهری نویسنده این داستان خلق کرده بود. آشنایی من با خاطرات برخی از شهدای نوجوان شهر آبادان و نیز خاطرات خودم از روزهای ابتدایی جنگ در اهواز با آدم ها و فضای این داستان کوتاه ترکیب شد و حاصل همکاری من و همسرم مهین عباس زاده بعد از حدود یک سال کار، فیلم نامه فیلم یدو شد. وی درباره ی مشکلات ساخت این فیلم خاطرنشان کرد: در شرایطی زندگی می کنیم که هر نوع کار عادی که ...
دستان خون آلود افسر ارشد نظامی در تهران
نتوانستم به همین خاطر برای انتقال مجبور شدم جنازه را تکه تکه کنم و جسد مثله شده را داخل صندوق عقب خودرویم گذاشتم و شب در همان خانه ویلایی خوابیدم و صبح به محل کارم رفتم و اسلحه ام را تحویل دادم و به بهانه یک ماموریت کاری از تهران خارج شدم. این افسر ارشد نظامی عنوان کرد: سوار بر خودرویم به سمت قم رفتم و جسد مثله شده را که داخل کیسه هایی گذاشته بودم در بیابان های اطراف قم رها کردم و سپس به تهران ...
فاطمه در سایه سار تربیت پیامبر(ص)
.... بدین جهت حضرت امیر(ع) در تبیین میزان قرابت خود و خانواده اش به پیامبر(ص) به این نکته اشاره می کند، آن جا که می فرماید: وقتی من نزد پیامبر(ص) می رفتم، آن حضرت همسرانش را بیرون می کرد، اما هر وقت آن حضرت به خانۀ من می آمد، فاطمه و حسنین کنارم می نشستند. در روایت دیگر از زبان امام صادق(ع) چنین آمده است: روزی فاطمه برای گله گزاری از برخی از مشکلاتِ خود نزد پیامبر(ص) آمد. آن ...
به مناسبت سومین سالگرد جانباز شهید، حاج محمد قبادی چهار فصل عاشقی، و شکفتن
... شبی را به یاد دارم که عکس امام را داخل منازل می انداختیم. صاحب یکی از خانه ها متوجه عکس شد. با سر و صدای بسیار دنبالم کرد ولی نتوانست مرا بگیرد. مدارس به سبب اعتراض و اعتصاب تعطیل شده بودند. در تمامی تظاهرات شرکت می کردم و از اینکه مردم ایران را انقلابی می دیدم بسیار خوشحال بودم. به وقت حکومت نظامی، شب ها بیرون از خانه بودیم و در خیابان ها راهپیمایی می کردیم. شبی ...
تا توان در بدن دارید از اسلام عزیز دفاع کنید که یک عمل واجب است
مهدی (عج) حفظش بگردان خدایا من به عشق مهدی به جبهه آمدم و آرزیم در دم آخر دیدار مهدی است. خدایا نگذار که من در این آرزو بمیرم خدایا تو را به خون شهدا دیدار مهدی (عج) را در دم آخر نصیبم بگردان. حال که توفیق آن را یافتم که به جبهه بیایم و در راه اسلام و مسلمین جهاد کنم در مجلس عزای من برای من گریه نکنید که این را خودم خواستم و امانتی از جانب خداوند بودم و بعد به سوی او شتافتم. انالله و ...
دسیسه شوم 3 جنایتکار برای قناد 85ساله
مسائل مالی که برایم پیش آمده بود با آرمان درد دل کردم و گفتم که نیاز به پول دارم. آرمان هم گفت چند سال قبل در طبقه چهارم ساختمانی زندگی می کرده که در طبقه اول آن پیرمرد ثروتمند و تنهایی ساکن بوده است.گفت که او وضع مالی خوبی دارد و دلار و پول زیادی در خانه اش نگهداری می کند و چون بچه هایش نیز تهران نیستند، کسی به او سر نمی زند.با اطلاعاتی که آرمان در اختیارمان قرار داد نقشه سرقت را کشیدیم و ساعت ...