ماجرای رد پیشنهاد دوئل شمسایی توسط فالکائو
سایر منابع:
سایر خبرها
راز سقوط پسر تهرانی از بالکن / خوشگذرانی با مزه مرگ
نشده است، اما او مشروب خورده و حالش خیلی خراب بود البته زیاد نخورده بود، اما چون بار اولش بود، مست شده بود. متهم که 15 فقره سابقه کیفری دارد، گفت: من از 15 تا 23 سالگی بودم و مواد مصرف می کردم، اما بعد از آن ترک کردم. به دلیل درگیری چندباری به افتادم و تازه آزاد شده بودم که این اتفاق افتاد.سپس دیگر متهمان در جایگاه حاضر شدند و دفاعیات خود را مطرح کردند. با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند. حوادث اختصاصی رکنا را اینجا بخوانید: ...
عنایتی: قلعه نویی بهترین مربی ایران است
ی وقت ها تیم هایی بودند که بدون هیچ امکاناتی قهرمان شدند. ولی چیزی که مهم بود انگیزه بازیکنان بود. بعضی از بازیکنان با انگیزه خود امکانات نداشته را پوشش می دهند. الان شرایط متفاوت است و شاید در ده سال گذشته بازیکنانی با کمترین چشمداشت مالی بازی کردند. من خودم در استقلال قرارداد سه ساله 90 میلیونی داشتم و 60 میلیون بیشتر نگرفتم اما دو سالش را آقای گل شدم و یک سال هم بهترین بازیکن لیگ شدم. ...
کنار رفتنم از تیم ملی فنی نبود/ از راموس تقلید نمی کردم/ پرسپولیس مستحق این قهرمانی ها بوده است
الانم می خواستم بگویم سراغ تنیس می رفتم و الان هم پیگیر این ورزش هستم. - شما را از نظر تیپ و نوع بازی با راموس مقایسه می کردند به خصوص با آن تل سفید که می زدید؟ واقعا می گویم اتفاقی بود ولی در آن زمان تیپ مان مشابه شده بود البته که راموس هم بسیار مدافع قوی بود و هست ولی او مدل موهایش را پشت سر هم تغییر داد و اگر می خواستم دنباله رو او باشم باید مدام مدل موهایم را تغییر می ...
الهامی: افتخار می کنم حضور در سه تیم پرهوادار را تجربه کرده ام/ خیلی مواقع احساس بر منطق من غلبه می کند
... من شر نیستم! شما ببینید من کسی را هیچوقت اذیت نکرده ام. من هیچوقت برای کسی بد نخواسته ام. من فوتبال را دوست دارم و احساس کردم که حق تیمم و فوتبال ضایع می شود که آن اندازه عصبانی شدم. این فقط برای خودم نبود. زمانی که در مس، صبا و استقلال و حتی تیم های دیگر بودم و حتی الان هم که سرمربی تیم خوب نساجی هستم، هیچ وقت اجازه ندادم که حق تیمم ضایع شود، چون می خواهم پولی که دریافت می کنم حلال باشد ...
روایت تئوریسین کشتی ایران از گربه سیاه یزدانی
...، اما دفعه بعد آماده بود و باز هم باخت. الان آنها هم آماده هستند و همه جوره می خواهند مدال وزن 86 کیلو را ببرند. ما هم روی کاغذ یک شانس طلا بیشتر نداریم و باید محکم به آن بچسبیم. دارنده مدال نقره المپیک 1976 به ذکر خاطره ای از دوران کشتی خود نیز پرداخت و گفت: من در المپیک گفتم ژاپن را بردم و تمام است، اما رفتم و باختم. در حالی که حریف ژاپنی یک سال تمام روی همه حرکات من کار کرده بود ...
خسرو سینایی؛ راه برِ فانوس به دست
شعرهایش را می شنوم، بغض می کنم و هر بار که می شنوم، چیز جدیدی یاد می گیرم. هر بار حس جدیدی از آن شعر را فهم می کنم و معنای جدیدی را درک می کنم. با خسرو سینایی که بودم، وجود و ذهنِ بی قرارم آرام می گرفت. وقتی به صدایش، تجربه هایش، غم ها و رنج هایش و شعرهایش گوش می دادم. بعد از صحبت با او حس می کردم پر از تجربه و انرژی شده ام. دلم می خواست از خانه اش که بیرون رفتم، فیلم بسازم، درس بدهم، پژوهش ...
اصغر سمسارزاده: منتظرم یک نقش بلند پیشنهاد شود
من را می خواهد بردارد که نمی تواند. من تئاتر را با هیچ چیزی عوض نمی کنم. وقتی تئاتر اجرا می کنم، دو سه سال روی صحنه می ماند. به همین خاطر از تلویزیون و سینما دورم. در مدتی که تئاتر دارم، کار دیگری قبول نمی کنم. ساعت 6 بعد از ظهر به سالن می روم که 10 شب روی صحنه باشم. رادیو را هم خیلی دوست دارم. در رادیو با اقشاری طرفیم که دسترسی به تفریح های بزرگ را ندارند. این مخاطبان معمولا رادیوی ...
غم انگیزترین غروب زندگی
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از کرمانشاه، سهیلا فرجی خواهر شهید مجید فرجی در بخشی از خاطرات خود از شهید آورده است: زمستان سال 1378 بود. برای برگزاری مانوری در حال تمرین دادن نیرو ها بودم که دوستم سوسن روشن ضمیر با نگرانی به طرفم آمد و گفت: سهیلا یک نفر بیرون پایگاه با تو کار دارد؛ می گوید دایی ات است! تعجب کردم! باورم نمی شد دایی ام باشد. او اصلاً آدرس بسیج خواهران را بلد نبود ...
تعداد اشتغال زایی که کردم از دستم در رفته است/ صدا و سیما افراد بدبخت و گدا را معلول جسمی_حرکتی نشان می ...
مالی و آدم های ضعیف متنفر بودم، همین دو ویژگی باعث شد تلاش زیادی کنم تا درس بخوانم و سپس کار کنم چون به خودم قول دادم خودم را بالا بکشم و به کسی محتاج نباشم اما این اتفاق برای همه همنوعان من نمیفتد و معمولا به خاطر نگاه مردم خانه نشین می شوند. می خواهم همینجا انتقادی از صدا و سیما داشته باشم چون متاسفانه وقتی می خواهد در سریال هایش فرد بدبخت و گدایی را نشان دهد، از افراد معلول مخصوصا معلولین جسمی و ...
فلورا سام چطور با از دست دادن پدر و همسرش کنار آمد؟
فلورا سام نویسنده، کارگردان و بازیگر تلویزیون در توضیح آنچه بر وی در یکسال گذشته، گذشته است، گفت: من جزو کسانی بودم که در یکسال گذشته کاری نکردم و این کار نکردن هم تقریباً متأثر از کرونا بود؛ بر این اساس ترجیح دادم بیشتر در خانه باشم، بنویسم و کارهای این چنینی را انجام دهم. برخی از همکاران ما در این مدت کار می کردند و چون حرفه شان بود مجبور بودند کار کنند اما من ترجیح دادم که بیشتر در خانه باشم و ...
بازیگر تلویزیون: عید امسال هم در خانه هستم
فلورا سام ، بازیگر و نویسنده تلویزیون، گفت: عید امسال هم مانند عید سال گذشته در تهران و در خانه هستم و برنامه ای برای سفر نخواهم داشت.
پاسخ صلاح به احتمال انتقام جویی از راموس
همینجوری که هست به اندازه کافی خوب است، همین و بس." سوال: درباره زین الدین زیدان چه نظری داری؟ صلاح: "او یک سرمربی بزرگ است. سه بار قهرمان چمپیونزلیگ شده است. با رئال خیلی خوب کار می کند.او رفت و دوباره برگشت تا به تیم کمک کند دوباره عناوین قهرمانی به دست بیاورد. وقتی کوچک بودم او یکی از الگوها و قهرمانان من بود. به عنوان یک سرمربی کارش عالی است." سوال: چطور ...
زامهران: پنجره بسته فولاد باعث شد از این تیم جدا شوم
زیر نظر ایشان باشم. وی افزود: در نخستین بازی برای فولاد به میدان رفتم، اما متاسفانه مصدوم شدم و 3 هفته از میادین دور بودم. بعد از آن در برابر پرسپولیس، ماشین سازی و ذوب آهن بازی کردم. در مقابل ذوب باز هم بدشانسی گریبانم را گرفت و در دقیقه 65 به شدت مصدوم شدم. باورم نمی شد در اوج آمادگی این اتفاق تلخ برایم رخ دهد. زامهران خاطرنشان کرد: درست زمانی که داشتم به ترکیب نزدیک می شدم ...
درسی که دکتر لپ گلی به همه داد !
تا به مدرسه بروم دلشوره خاصی داشتم البته بی دلیل هم نبود چون تا رسیدم مدرسه آن بچه هایی که مدتی دوستم بودند دورم جمع شدند و به من لپ گلی گفتند. چقدر گریه کردم خیلی ناراحت بودم خودم را به زور نگه داشتم تا از مدرسه فرار نکنم اما تا مدت ها سرکلاس اگر می خواستم حرفی بزنم همه می خندیدند، شکل من را در تخته سیاه می کشیدند و زیر آن می نوشتند لپ گلی از روستا آمد، او با دستانی پر از شیر آمد! ...
زنده روح: بهترین خاطره 99 را با گل گهر داشتم
. زنده روح یادآور شد: امیدوارم در نیم فصل دوم نمایش بهتری داشته باشیم و با تجربه تر و عاقلانه تر کار کنیم و از جایگاهی که الان در آن هستیم، بالاتر برویم. او در مورد شرایط بدنی خود گفت: خدا را شکر شرایطم خوب است و مشکل خاصی ندارم. امیدوارم بتوانم به تیم کمک کنم و مثمر ثمر باشم. هافبک کرمانی گل گهر در خصوص بهترین اتفاق سال 99 برای او و تیمش گفت: بهترین خاطره برای ما بقای گل گهر در لیگ برتر بود چون من و چند بازیکن دیگر در شرایط سختی به تیم اضافه شدیم و خوشبختانه با همراهی همه تیم توانستیم در لیگ برتر بمانیم. ...
نتوانستم به ایران بیایم/ بشر بحران های مهلک تر راپشت سرگذاشته است
مشکلات منجر به بیماری وجود داشت. در نتیجه سال 99 سال خوبی نبود و خوش نگذشت. * به ثبات رفتاری رسیده ایم سرمربی تیم ملی فوتسال بانوان کویت ادامه داد: در یک سال گذشته بسیار بالا و پایین شدیم این اواخر با خود فکر می کردم چقدر اوایل امیدوار بودیم که ظرف دو یا سه ماه بیماری تمام می شود. الان که به گذشته فکر می کنم خنده ام می گیرد که چطور ممکن است باور کرده باشیم قرار است ویروس به طور کل ...
ویسی: آل کثیر را با 30 میلیون از شوش به پیکان آوردم
.... زبان انگلیسی را در حد زبان لری بلدم. توسط برانکو در کرواسی دوره های آموزشی رفتم. تمرینات استراماچونی در استقلال را می دیدم چون اگر در ایران نبود برای این آموزش باید پول می دادم. روایت ویسی از اتفاقی تلخ سرمربی تیم فوتبال خیبر خرم آباد گفت: چون شهرستانی بودم و باید هفت استقلالی و هفت پرسپولیسی انتخاب می شدند، در سال 1998از لیست تیم ملی خط خوردم. این عکس گریه من را معروف ...
پیشکسوت استقلال: هر بازی من نبودم استقلال باخت!
...: من از سال 1356 در تیم تاج بازی کردم. بعد از حسن روشن دومین بازیکن جوان تاریخ باشگاه استقلال بودم که برای این تیم به میدان رفته ام. بعد از انقلاب هم هرکاری توانستم برای استقلال کردم. اگر هم به پرسپولیس رفتم به خاطر اتفاقاتی بود که در بخش مدیریت باشگاه استقلال بوجود آمد و مرا آزردند که مجبور شدم بروم. اگر به استقلال گل زدم و خوشحالی کردم در واکنش به رفتاری بود که مدیریت وقت باشگاه با من کرد تا ...
آلوز: نیامده بودم در ایران تفریح کنم
به گزارش ایسنا، 19 سال پیش یک مهاجم برزیلی به ایران آمد و آنقدر خوب بود که به عنوان یکی از گلزن ترین مهاجمان خارجی تاریخ لیگ برتر ایران معرفی شد. آدریانو آلوز، مهاجم پیشین تیم های استقلال اهواز، مس کرمان، سایپا، داماش گیلان و ملوان بندرانزلی در 8 سال حضورش در لیگ برتر ایران بارها نام خود را بر سر زبان ها انداخت و درخشش اش، نام او را در تاریخ لیگ برتر به ثبت رساند. او در سال های حضورش ...
مهران پرویزی از زمین های خاکی القچین سفلی تاحضور در لیگ های کشور/فوتبالیستی که کارت قرمز نگرفت
استان شدیم چندین بار آقای گل شدم الان هم در مربیگری دارای مدرک B آسیا هستم و سه بار بعنوان سرمربی استقلال چرام قهرمان استان شدم و به لیگ کشوری رفتم و دوبار هم نماینده استان در جام حذفی کشور بودیم. بیشتربه بازیگری علاقمندبودیدویامربیگری؟ چرا؟ تا جوان بودیم اشتیاق بازی کردن بیشتر بود چون هیجان و شور و شوق داشت ولی وقتی مربی شدم هم حس خوبی داشتم و دورهای مربیگری را که رفتم ...
کری سنگین کاپیتان سابق پرسپولیس برای هواداران استقلال
. تمرینات پرفشار را نمی شود پا به پای جوانان تمرین کرد اما هنوز به خداحافظی از فوتبال و مربیگری فکر نکردم. محمد نوری درباره طلسم گلزنی مقابل استقلال می گوید: استقلال همیشه رقیب قابل احترام پرسپولیس است. من خودم همیشه دربی ها را می رفتم و یک انگیزه خاصی داشتم. اولین دربی را گل زدم که کمک داور با وجود سالم بودن آن را رد کرد. پنالتی دربی را نمی خواستم بزنم که تمرکز نداشتم و بیرون زدم ...
شیرینی نخستین تلاوت ها پیش از دوران حرفه ای / رسالت اصلی یک قاری + عکس
این است که هر اتفاقی که می افتد یک خواست و صلاحی از جانب خداوند متعال است. با این وجود بخش زیادی از موفق نبودن در مسابقات را به خودم مربوط می دانم. باید مدیریت روحی و روانی و صدا را برای روز مسابقه بالاتر ببرم. اینگونه نبوده است که در مسابقات کشوری تلاوت خوبی داشته باشم، اما رتبه کسب نکنم. در آخرین دوره که در مرحله کشوری، ششم شدم، نسبت به دو سال گذشته بهتر بودم و خودم هم راضی بودم، اما آن تلاوتی ...
اطلاعات ما به عنوان یک مسلمان درباره ائمه خیلی سطحی است
دوباره تغییر دادم و همین طور تا فصل های بعد. کتاب خیلی عوض شد. نوشتن کتاب چقدر طول کشید؟ نوشتن خود کتاب نزدیک به 10 ماه طول کشید؛ اما کار تحقیقاتی آن بیش از یک سال و نیم زمان برد. چه پیش زمینه ای برای نوشتن کتاب وجود داشت؟ زمانی که کلاس های داستان نویسی سیدعلی شجاعی را می رفتم، تقریباً پایان دوره کلاس های داستان نویسی بود که آقای شجاعی من را صدا کردند و گفتند که ...
لبخند بزن رزمنده| رو به هوا می رویم/رزمنده ای با 12 پسرش در میدان مین
...، انگار هفتاد سال بود خوابیده اند و تا دلت بخواهد خواب سنگین بودند. توپ بغل گوششان شلیک می کردی، پلک نمی زدند. ما هم اذیتشان می کردیم. دست خودمان نبود. کافی بود مثلاً لنگه دمپایی یا پوتین مان سرجایش نباشد. دیگر معطل نمی کردیم که خوب همه جا را بگردیم. صاف می رفتیم بالای سر این برادران خوش خواب: برادر برادر! دیگر خودشان از حفظ بودند، هنوز نپرسیده ایم پوتین ما را ندیدی؟ با عصبانیت می گفتند: به پسر ...
فاطمه شوهر مرده بودو رییس را افسون کرد! / رویا باید کشته می شد!
تکان می دهد. هنوز باور ندارد قاتل همسرش است و باید پشت میله های زندان بماند تا مجازات شود. 32 ساله ام و ای کاش به این سن نمی رسیدم. 7 سال پیش بود که به دوست خواهرم که دانشجو بود، علاقه مند شدم. رویا دختری خوب و نجیب بود و خیلی زود وی را خواستگاری کردم. شب میهمانی را فراموش نمی کنم؛ رویا فقط خوشبختی خواست و من قول دادم؛ و اما؟ روز های نخست زندگی مان خوب، عاشقانه و گرم ...
انتظار دارید درباره قرن جدید چه امیدی داشته باشم؟
...: در این قرن شاهد نابودی تمدن در جای جای جهان بودیم. بمباران می کنند و به زن ها و بچه ها تجاوز می کنند و سر می برند و می کشند. این پایان قرن بیستم است و انتظار دارید من درباره قرن آینده چه امیدی داشته باشم؟ اما او با این همه هرگز امیدش را نسبت به تغییر در جهان از دست نمی دهد چون همچنان مانند 50 سال پیش که جوانی پرجوش و خروش بود مشغول کار و کار و نقاشی کردن است. مگر اینکه با نقاشی ...
تعطیلات نوروز با داستان های کوتاه دفاع مقدس/ تخت شماره 4
ثبت کرد و خانم حمیدی ملحفه سفید را روی صورتش کشید. ناخودآگاه به سمت تخت شماره 4 رفتم. خوابیده بود و زیر لب هزیان می گفت. آرام به کنار تختش رفتم تا نفس کشیدنش را بررسی کنم. " دارن می رسند. تانک ها پشت سرتونن... برگردید... برگردید... برگردید... یا خدا... لو رفتیم ... یا خداااااا.. یا خداااااا" تعداد تنفس ها دردقیقه از بار قبل بیشتر است. صدایش یک آن بالا می رود. " زخمی ها... موجی شد ...