خانه
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
عاشورا را در جبهه ها دیدم/ شهدا کجا و من کجا؟
درکی از جنگ نداشتم آرزو می کردم کاش جنگ آنقدر طول بکشد تا بتوانم به جبهه بروم. از دوستم پرسیدم چگونه می توانم اعزام شوم؟ از کجا باید اقدام کنم؟ او هم مرا راهنمایی کرد که باید از پدر یا مادرم رضایت نامه داشته باشم، به بسیج محل بروم، ثبت نام کنم و اعزام شوم. پیشنهاد دادم هر دو با هم برویم، گفتم دوست دارم وارد سپاه و پاسدار شوم. صبح روز بعد به جای مدرسه، به دفتری رفتیم که اعزام ...
فیلم برداری مرد بی غیرت از پزشک پولدار و زنش در شرایط بد
...: بعد از جدایی هم او هر از گاهی تماس می گرفت و درخواست کمک می کرد که پولی به حسابش واریز می کردم. بعد از مدتی مردی با من تماس گرفت و خودش را شوهر این زن معرفی کرد. او مدعی شد، از رابطه من و همسرش فیلم و عکس تهیه کرده و اگر به خواسته هایش عمل نکنم، فیلم و عکس ها را در تلگرام منتشر و سی دی آن را برای همسرم ارسال می کند. مرد پزشک تصریح کرد: اوایل به این تهدیدها توجهی نکردم، اما زمانی که ...
فیلم برداری مرد بی غیرت از پزشک پولدار و زنش در شرایط بد! + عکس
به عقد موقت خودم درآوردم. وقتی همسرم متوجه ازدواج مجدد من شد، مجبور به ترک همسر موقتم شدم. وی افزود: بعد از جدایی هم او هر از گاهی تماس می گرفت و درخواست کمک می کرد که پولی به حسابش واریز می کردم. بعد از مدتی مردی با من تماس گرفت و خودش را شوهر این زن معرفی کرد. او مدعی شد، از رابطه من و همسرش فیلم و عکس تهیه کرده و اگر به خواسته هایش عمل نکنم، فیلم و عکس ها را در تلگرام منتشر و سی دی ...
یک روز پر ماجرا و پر از نکته!
نیست پدر، با همکاران شعبه یک هماهنگی می کنم، که شنبه نماینده دادگستری، برود اسناد را امضاء کند! گفت خودم زنگ میزنم به این آقا، که خیالش راحت شود! از پسرم بابت کارش تشکر کردم و در آخر گفتم، می دانم سرت شلوغه، سفارشی هم کار نمی کنی، اما این بنده خدا، با هزار بدبختی خانه خریده بود و می خواستند برایش دردسر درست بکنند! گفت درسته پدر، پرونده اش را دیدم، متوجه مظلومیتش شدم، اصلا" نگران نباش پدر! گفتم پسرم ...
ثانیه ها را در انتظار بازگشت سیدحسین نفس می کشم
، اما پرواز با یک بال جانا بس عجب بود همسایه روبه رویی! این بار هم مهمان خانواده شهیدی دیگر از استان البرز می شوم. بعد از هماهنگی ابتدایی به سمت آدرسی که از منزل شهیدحسین آقایی در دست دارم، می روم و مشتاقم تا برگ هایی از خاطرات این شهید را در کنار کسی که مدتی در کنارش زندگی و همراهی اش کرده است، تورق کنم. وارد خانه شهید می شوم. همان بدو ورود تصاویر شهید در مقابل دیدگانمان جلوه ...
جای من اینجاست ؛ مستند روایی از زندگی شهید سید حمید تقوی فر
به سایرین در مورد شهید تقوی فر دارم، همین امر سبب شد تا من جست وجو و جمع آوری اطلاعات بیشتر و بررسی و مصاحبه را شروع کنم، در عین حال با همسر این شهید بزرگوار که شماره تماس شان را بیش از این به من داده شده بود تماس گرفتم و توانستند اطلاعات تکمیلی را کسب کنم. نویسنده کتاب شب پنجم به سبک نگارش کتاب جای من اینجاست اشاره و بیان کرد: علاقه مند بودم تا کتاب را به شیوه مستند روایی بنویسم اما ...
نجات کوهنورد سقوط کرده در ارتفاعات شمال تهران
پا آسیب می بینند، تأکید کرد: داشتن لوازم مخصوص کوهنوردی از الزامات این رشته است و از تمام افرادی که ورزش کوهنوردی را به شکل مقدماتی پیگیری می کنند درخواست داریم، حتماً از کفش مخصوص کوهنوردی استفاده کنند تا دچار آسیب دیدگی نشوند. شهرستان شمیرانات دارای سه پایگاه امداد و نجات کوهستان در مناطق دربند، کلکچال و شیرپلا است و کوهنوردان می توانند در صورت بروز حادثه با شماره 112 ندای امداد و نجات جمعیت هلال احمر استان تهران تماس حاصل کنند. انتهای پیام/ ...
اختصاصی/ چرا واکنش افراد به تزریق واکسن کرونا، متفاوت است؟
در خانه، صدای برخورد سرم با زمین را شنیدم؛ من از حال رفتم. در همان وضعیت همسرم را صدا کرده و وی نیز پس از تماس با دکترم گفت که باید مایعات بیشتری بنوشم و اگر وضعیت جسمانی ام همینگونه ماند با به پزشک مراجعه کنم.احساس ضعف در من به قدری بود که حتی توان برداشتن لیوان آب را نداشتم. بخش اعظمی از روز را در رختخواب و با خوابیدن سپری کردم اما نهایتا عصر آن روز حالم بهتر شد. واقعیت این است که ...
فرگوسن: سه سال اضافه زندگی کرده ام
.... در سال 1960 وقتی کارگران کشتی سازی برای دستمزد بالاتر اعتصاب کرده اند و او سردسته معترضان است: جیسون این کلیپ را نشانم داد، باور نمی کردم. گفتم این را از کجا آوردی؟ این شاید باشکوه ترین لحظه زندگی ام بود چون کارگرها به اندازه زحمتشان دستمزد نمی گرفتند و این حس که باعث شدم شرایطشان بهتر شود، تا همیشه با من است. اینکه توانستم عده ای را زنده کنم و از آموزه های مهم پدر و مادرم استفاده کردم. سن ...
عشوه گری شیطانی دختر یک سرایدار در میهمانی اعیانی / سامان چه کرد؟
شد بیا کمک کن. دردسر اصلی من از هفته بعد از تولد مهسا شروع شد. مهسا مدام زیر گوشم می خواند: ببین نگین جون، سامان پسر خیلی خوبیه. مهندسه و وضع مالی شون عالیه. ما هم کاملا می شناسیمشون. پدرش پزشکه و مادرش هم متخصص زنان و زایمانه. خانواده اصیلی هستن. خب حالا چی می شه چند باری با هم برید بیرون تا بیشتر با هم آشنا بشید. اون چشمش تو رو گرفته و قصد ازدواج با تو رو داره. هر چه فکر کردم که چه ...
برای حضور در سریال احضار 3 روز تست دادم
... توکلی درباره همکاری با علیرضا افخمی نیز توضیح داد: من سالها قبل هم با آقای افخمی همکاری کردم و نقشم منفی بود و به اداره تعاون رفته بودم نگهبان من را راه نداد و با مدیرانش تماس گرفت و گفت این آقای کلاهبردار آمده است. در ادامه نکیسا نیز درباره انتخاب آثارش عنوان داشت: همیشه معتقدم خانم هایی که مادر هستند مسئولیت بیشتری دارند و اولویت بندی می کنند و من مقاطعی در زندگی گزیده کار شدم ...
پنج شنبه های شهدایی|شهیدی که امضای شهادتش را از حاج قاسم گرفت
شهادت پدر و تفاوتش با بقیه و اینکه چون خیلی خوب بود و خدا بیشتر از همه او را دوست داشت می گوید و این بی تابی ها دل مادر شهید را بیشتر می سوزاند. مادر نه برای دل خود که برای آرامش سبحان هر روز دعا می کند و بدون شک، چند نوبت حضور سید حامد در خواب سبحان و سفارش به اذیت نکردن مادر و آرامش فعلی او از استجابت دعای مادر شهید است. یاد و نام این شهید که خانواده و اطرافیانش نیز مثل او، خواهان حفظ همه جانبه نظام و انقلاب و دلجویی از خانواده و یادگاران شهدا هستند تا همیشه بر تارک زیبای ایران اسلامی می درخشد. روحش شاد و راهش پر رهرو باد. انتهای پیام/ ...
امیر حسین اباذری آملی
سوابق مشاوره : مشاوره مالی و همکاری در استقرار سیستمهای اطلاعات مدیریت در شرکتهای بخش خصوصی طراح نرم افزار های مالی واحد بیمه شرکت هواپیمایی هما مشاور طراحی سیستم های مالی شرکت تحلیل گران در اوقاف تهران و شرکت طلایه سیستم در شرکت میهن اطلاعات تماس: شماره موبایل :09113202136 آدرس اینستاگرام : @ amirhoseinabazari آدرس الکترونیکی : Abazariamoli.amirhosein@gmail.com وظایف اصلی : کلیت طرح ها و برنامه : ...
نمایشنامه خوانی عشق، نفرت، انتقام
سومین بار در فینال جام حذفی به مصاف هم رفتند.در دقیقه 12 بازی و با اعلام پنالتی به سود پرسپولیس،این مهدی هاشمی نسب بود که پشت توپ ایستاد تا در سومین دیدار پیاپی، طی 9 ماه، دروازه استقلال را باز کند و مسیر محبوبیت را بسیار سریع طی کند.این روند در فصل بعد هم ادامه داشت و در دقیقه هشتم دیدار هشت اسفند 1378، هاشمی نسب که شماره هشت را بر تن داشت، چهارمین گل خود را در شهراورد،برای سرخ ها به ثمر رساند ...
خواستگار شیطانی ام هم من و هم دخترم را می خواهد!
به گزارش صبحانه ، ازدواج اولم به انتخاب و خواست پدر و مادرم بود و من در حالی سر سفره عقد بله گفتم که هیچ علاقه ای به عیسی نداشتم. او هم به اصرار مادرش با من ازدواج کرده بود و ما اصلا نتوانستیم با هم کنار بیاییم. پدر و مادرم می گفتند اگر بچه دار بشویم مشکلاتمان حل خواهد شد. اما با وجود آن که صاحب 2 فرزند شدیم همسرم تعهدی نسبت به زندگی زناشویی مان نشان نداد و در اثر رفیق بازی با افراد ...
زن شوهردار آب پاکی را رو دست مرد ریخت / همسرم با مردی غریبه سوار موتورسیکلت بود !
. اما طاقت نگاه ترحم آمیز اقوام و حرف هایی که پشت سرما در بین آشنایان نقل مجلس می شد را نداشتم. حرف هایی که دروغ هم نبودند ، اگر چه این گفته ها چهره پدر و مادرم را مخدوش می کرد. حدود دو هفته قبل بود که خبر دار شدم همسرم ازدواج کرده است. دیگر نمی توانستم این شرایط را تحمل کنم. به خانه یکی از دوستان دوران تحصیل در شهرستان رفتم. یک هفته آنجا بودم. فقط قرص های آرام بخش و مخدر می خوردم تا ...
جنگ، طعم مادری و زندگی را از ما گرفت!
گرفته گفتم هادی جون ودکتر مهدی کجا هستن؟ گفت کی به شما خبر داد؟مامان وبابا می دونن؟ گفتم نه. پس هادی ومهدی کو؟ گفت هادی رفت پیش خدا. خودم دیدم بچم سوخت. منم مثل یکی از این مادرهای شهدا. خدا مهدی را برام نگه داره. خلاصه بعد رسیدگی به طرف منزل مادر پدرشون حرکت کردیم. من که دل گفتن ماجرا به آنها را نداشتم. وقتی رسیدیم دیدم جو خرابه وبهشون خبر دادن. گفتیم ما بیمارستان بودیم. حال ترانه خانم ...
خائن بودن مادرم آبروی مرا در محله برد / پدرم بی رحم بود !
با حرف هایی که پدرم در مورد جدایی از مادرم گفته بود همیشه سعی می کردم به خودم بقبولانم که مادرم بر اثر بیماری قلبی و در 32 سالگی جان باخته است با آن که خودم می دانستم دروغ می گویم اما آن قدر این موضوع را با یقین بازگو کرده بودم که دیگر خودم هم آن را باور می کردم. همین عامل ضربه روحی بزرگی به من وارد کرده بود تا این که به راه های خلاف کشیده شدم و ... نوجوان 16 ساله ای که به اتهام دومین ...
مراکز اورژانس سراسر کشور باید به نرم افزار مکان یاب مجهز شود
مجتبی خالدی سخنگوی اورژانس کشور با اشاره به لزوم راه اندازی و نصب نرم افزار مکان یاب در مراکز اورژانس سراسر کشور اظهار کرد: در ماه گذشته در منطقه اسفراین یک مادر مبتلا به دیابت به دلیل تغذیه نادرست دچار افت قند شده و این مادر در خانه بیهوش می شود و پسر شش ساله اش پس از تماس با اورژانس پیش بیمارستانی تقاضای اعزام آمبولانس کرده و نیرو های امدادی به موقع بر بالین بیمار حاضر و اقدامات درمانی را انجام ...
طلاق به خاطر اسم فرزند!
. زمان گذشت تا این که روز زایمانم فرارسید. خیلی خوشحال بودم و همه چیز خوب پیش رفت تا این که دو روز بعد متوجه شدم شوهرم بدون اطلاع من برای فرزندمان شناسنامه گرفته و همان اسمی را که پدرشوهرم روز اول تعیین کرده بود در شناسنامه ثبت کرده است. خیلی شوکه شدم و باورم نمی شد او مرا فریب داده باشد. فقط برای این که دعوا به راه نیندازم، مرا ساکت کرد و قول دروغ داد. درنهایت هم حرف پدرش را گوش کرد ...
روایت مردی با 400 فرزند!
. حدود 15 سال پیش یک روز روبروی دانشگاه تهران بودم که فردی از کمیته امداد یک میز قرار داده و اسامی تعدادی از ایتام را نوشته بودند. گفتم: چطوری می توانم کمک کنم؟ آن زمان گفت: ماهیانه 10 هزار تومان برای این ایتام بدهید. این کودکان مربوط به شهر فریدن در استان اصفهان بودند.همان ابتدا گفتم 25 نفر برای من باشد. به مرور اضافه شدند و الان 400 نفر کودک شهر فریدن اصفهان را تحت پوشش قرار دارم. ...
از همه مردم می خواهم از تفرقه و جدایی بپرهیزند
همچون زینب باشید و او را بشناسید و مقلدش باشید و تحمل صبرش را در مصیبت به آن بزرگی که جلو چشمش اتفاق افتاد سرمشق خود قرار دهید؛ با حفظ حجاب، نجابت و عفت خود او را خشنود نمائید. و، اما برادرانم، جان شما و جان پدر و مادرم. کتاب های مرا به کسی بدهی که برای من هر شب جمعه قرآن بخواند و از فاطمه زهرا (س) بخواهد که خداوند مرا بیامرزد و گناهان مرا ببخشد و عذاب قبر و وحشت قبر را از من دور کند؛ و از همه مردم هم می خواهم که به ریسمان متین خدایی چنگ زنند و از تفرقه و جدایی بپرهیزند وگرنه مدیون خون شهیدانند و بر سر شما آن خواهد آمد که یزیدیان بر شما حاکم باشند. انتهای پیام/ ...
شوخی های پدر و پسری مدافع وطن با مدافع حرم/ دنبال یک کانال خوب برای شهادت می گردم!
به خانه بستگان می فرستاد. بسیار عاطفی و بامحبت بود. هر روز ساعت 11 صبح به مادرش زنگ می زد و حال و احوال می کرد. بعدازظهر ها هم ساعت 3 و نیم تماس می گرفت تا اگر مادرش کاری داشت، برود برایش انجام دهد. خوابی که باعث شد پدر، پسر را روانه شامات شود خواب دیده بود خانمی از او تقاضا کرد پسرش را به سوی او راهی کند. وقتی بیدار شد به فکر فرو رفت. چند روزی از آن خواب گذشته بود که آقا ...
40 رتبه برتر برای پزشک حافظ کل قرآن + فیلم
گرفتم و اینگونه تشویق شدم. بعد از آن زیر نظر استادم حفظ و قرائت را ادامه دادم و توانستم در مدت 14 ماه و هفت روز کل قرآن را حفظ کنم. در یک سال اول حفظم، 17 جزء و در 67 روز بعدی، 13 جزء حفظ کردم، من از روزی یک خط شروع کردم، تا به روزی شش صفحه رسید. استاد حاج محمود صالحی، جان من است، ورودم و ماندنم در عرصه قرآن را بعد از لطف خدا و عنایت اهل بیت و تشویق پدر و مادرم، مدیون ایشان هستم، ایشان اینقدر خوب ...
خواندن، بزرگ ترین موهبت زندگی من بود
آموزش را انجام می داد و سمت مهمی هم بود. عالیخانی اصرار کرد که بروم و می گفت: چراغی که به خانه رواست، بر مسجد حرام است. گفتم من امور اجرایی نمی دانم و اهلش نیستم. گفت چرا! هستی! گفتم من اصولی دارم. سفارش قبول نمی کنم. اگر با شیوۀ من پیش بروید دانشگاه به هم می ریزد. دکتر عالیخانی گفت مهم نیست. حدود یک سال ونیم من مدیرکل آموزش دانشگاه تهران بودم. هویدا، نخست وزیر، با دکتر عالیخانی بد بود و اذیت م ...
آرزوهای حقیقی کودکان این خاک بخاطر آرزوهای واهی و پوچ تروریست ها در زیر خاک دفن شد
بررسی های مقامات افغان نشان می دهد که این انفجار با استفاده از یک خودروی بمب گذاری شده انجام شده است. بعد از انفجار خودرو و خارج شدن دانش آموزان از مدرسه، 2 مین کارگذاری شده نیز منفجر شده است. بیشتر قربانیان این انفجار غیرنظامیان هستند و در میان آن ها دانش آموزانی هستند که برای ورود به کنکور آماده می شدند ؛ نظر به آمار تازه شمار جان باختگان در این انفجار بزرگ در نزدیک مدرسه مکتب سیدالشهدا(ع) به بیش از 60 نفر رسیده که اکثر آنان دانش آموزان دختر بو ...
برزیلیا: نگذاشتند علت جدایی ام از پرسپولیس را بگویم
بیمارستان بستری شد تا فرزندمان را به دنیا بیاورد. به همین خاطر او امکان مسافرت نداشت. تیم در دبی حضور داشت و تیاگو فراگا شماره هتل را به من داد. من با دستیار پرتغالی سرمربی صحبت کردم و شرایط را برای او بازگو کردم. پس از آن هم خودشان گفتند در این شرایط بمان و کنار خانواده ات باش. پس از آن که همسر و فرزندم را از بیمارستان مرخص کرده بودم اردوی پرسپولیس هم در دبی تمام شده بود. من به ایران بازگشتم ...
ویبا هاریش؛ دختری که طب گیاهی هندوستان را متحول کرد
تقریبا همه ما داستان ملوان زبل را شنیده ایم. یک ملوان دوست داشتنی با یک پیپ در دهانش و یک قوطی کنسرو اسفناج که وقتی می خواست با آدم بد ها بجنگد، بازش می کرد و با خوردنش، قدرت خارق العاده پیدا می کرد. آن روزها، پدر و مادر ها از همین داستان استفاده می کردند تا بچه هایشان را به خوردن سبزیجات تشویق کنند. ویبا هاریش، فرشته نجات نیست که قول دهد زندگی تان را در عرض یک دقیقه از این رو به آن رو کند. اما ...
