سایر منابع:
سایر خبرها
مردی که گلوی خانوده اش را بیخ تا بیخ برید
بعد از وارد شدن به خانه با جنایتی وحشتناکی که برادرم مرتکب شده بود روبه رو شدم. او دو دختر و پدر و مادر همسرش را کشته و بعد از قتل دست به خودکشی زده بود که او را به بیمارستان رساندم. با این تماس ماموران پلیس به خانه مورد نظر در خیابان نصر سوم محلاتی رفتند و با جنازه های خونین سولماز 19 و ساناز 17 ساله پدربزرگ و مادربزرگ آنها به نام های سبز علی79 و بمانی70ساله روبه رو شدند که گلوی هر ...
سبکبال مثل شهید/ وقتی قاصدک ها خبر شیرین شهادت را می آورند
بود و چنین بود که: "دیشب خواب دیدم که یکی از برادران رزمنده به من گفت: که تو شهید خواهی شد، اگر این درست باشد، که آرزوی من است و در این مورد ممکن است در طول روز درباره شهادت خیلی فکر کنم". دست نوشته دیگری هم پیدا کردم که در آن نوشته بود "سید هبت الله فرج الهی شهادتت مبارک" و در تاریخ 1365/11/2 با امضای خودش ثبت کرده بود و 1365/12/6 در عملیات کربلای 5 در جبهه شلمچه شربت شهادت ...
پدری که لحظه تولد پسرش به شهادت رسید
. سال 1362 وقتی حاج علی جانباز شد و در بیمارستان بستری بود، ما نیز از طرف بسیج برای کمک به مجروحان جنگی به بیمارستان رفته بودیم و در همان جا با هم آشنا شدیم و بعد ازدواج کردیم. وقتی از بیمارستان مرخص شد و پای مصنوعی گذاشت یک سال طول کشید تا شرایط وی بهبود یابد اما پس از آن باز هم در جبهه حضور یافت. گاهی اوقات به او می گفتم که با این پادرد در جبهه چه کار می کنی؟ جواب می داد: من مخلص بچه های ...
یازده شهید؛ سهم کردستان در فتح خرمشهر/ خون های سرخی که آزادی به ارمغان آورد
" در دهمین روز از خرداد ماه سال یک هزار و سیصد و سی و سه در دامان خانواده ای معطر از رایحه ی دلپذیر محبت اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در بخش سریش آباد شکفتن گرفت. در دوران طفولیت پدرش را از دست داد و پس از پشت سر گذاشتن این دوران راهی مدرسه شد و در عرصه علم و دانش قدم نهاد. تحصیلات خود را تا کلاس پنجم ابتدایی به پایان رسانید و بعد از آن ترک تحصیل کرد و به رانندگی مشغول شد. شهید کرمی بعد از ...
الف دزفول، رمزی برای حملات موشکی به این شهر
آشنا شده بود و همه منظور آن را می دانستند. می دانستند الف دزفول یعنی چه. الف- دزفول یعنی دیدن آوارها و یعنی اینکه فردا چندین و چند خانه ویران خواهد شد. الف – دزفول یعنی اینکه فردا چند فرزند بر سر پیکر پدر و مادر شهید خود خواهند گریست و چند نفر دیگر جنازه خونین فرزندشان را درآغوش خواهند کشید. الف - دزفول یعنی، صدای انفجاری که در نیمه شب حتی به تو مهلت بیدار شدن هم ...
گپ و گفت با قالب ساز حرفه ای کفش در محله سعدآباد | قدم های بی حمایت
پابرجا نگه داشته است. قالب سازی با دست انجام می شد محمد احمدی مجیدی سال 1325 در مشهد به دنیا می آید. همان زمانی که به قول پدرش شهر آنقدر کوچک بود که در زمان کوتاهی می شد تمام آن را طی کرد. مجیدی خود را این گونه معرفی می کند: من پسر اول خانواده بودم. پدرم کارگاه قالب سازی کفش در کوچه گندم آباد (اطراف حرم) داشت. دوازده ساله بودم که از من خواست تا در کارگاهش مشغول به کار شوم. به همین ...
تاکتیک نیرو های خودی نفس بعثی ها را در خرمشهر بند آورد
برود و از من می خواست با او بروم. ضمناً گفت ابتدا خودش می رود ببیند اوضاع چطور است، اگر مساعد بود به من اطلاع می دهد. خلاصه رفت و آنجا ماندگار نشد. عملیات طریق القدس که شروع شد، من با بچه های تیپ امام حسین (ع) به عملیات ورود کردم. شهید کاظمی و بچه های نجف آباد و منطقه ما هم با دو گردان به قرارگاه کربلا رفتند. بعد از عملیات من به اهواز رفتم و داشتم وارد پادگان گلف می شدم که دیدم احمد کاظمی ...
برگی از گرگان در کتاب آزادسازی خرمشهر
به پیشرفت کار میپرداختند که روستاها را به وحدت با سخنرانی دعوت می نمود تا بتوانند واگذاری زمین بین مستضعفین به عدالت اجرا شوند و برای گرفتن حق مستضعفین با نماینده شوراهای اسلامی با مراجع نظام ملاقات نمود. در محیط کارشان دوستان هم از ایشان به خلوص و وقار و پاکدامنی نام میبردند و هنوز هم بعد از 30 سال باز یاد او در دلها و خاطرات همکارانش زنده می شود. نکته مهم در محیط کار او اقدام مختلف که ...
خاطرات یک سردار / ترسی از شهادت نداشتیم
سوم خرداد نمادی از خودباوری، عزم راسخ و اتحاد ملی مردم ایران بر محور آرمان های ماندگار جمهوری اسلامی در برابر هجمه های دشمنان است. خرمشهر که با شروع حمله نظامی صدام به خاک ایران پس از 35 روز مقاومت، در چهارم آبان 1359 به دست نیروهای عراقی افتاد و 575 روز در اشغال آنان بود، سوم خرداد 1361 آزاد شد؛ آزادی که طعم شیرین آن بعد از سال ها هنوز هم احساس می شود. سردار علی اکبر صادق نژاد متولد ...
مدرسه ی پیروز ؛ داستانی کوتاه از جایزه ادبی یوسف
چهارم آبان 1362، در حدود ساعت پنج عصر، مورد اصابت یک فروند موشک شلیک شده از سوی ارتش بعث عراق قرار گرفت و به خاک و خون کشیده شد. در این جنایت تاریخی، 69 دانش آموز، چهار معلم و یک خدمتگزار به شهادت رسیده و بیش از 130 دانش آموز و 11 معلم مجروح شدند. تنها یکی از دانش آموزان پایه ی دوم در این حادثه زنده ماند؛ که او هم چند سال بعد پس از چند سال حضور در جبهه های جنگ به شهادت رسید. انتهای پیام/ 121 ...
مروری بر زندگی شهید عملیات بیت المقدس غلامرضا زارع
درش با رفتن وی مخالفت می کرد. غلامرضا با اصرار زیاد به پدرش گفت: اگر با رفتن من موافقت نکنی در روز قیامت به امام زمان (عج) شکایت خواهم کرد و پدرش نیز پاسخ داد: عاطفه پدری من مانع از موافقت برای رفتن تو به جبهه می شد اما برو. و این گونه بود که موافقت پدر را جلب کرد. غلامرضا خود را به جبهه رساند و پس از دو هفته گذراندن دوره های آموزشی از دوکوهه به لشکر محمد رسول الله (ص) در اهواز ملحق شد. فرم ...
بوکسور قاتل: حالم خوب نبود!
.... آخر شب بار دیگر تماس گرفتم که دوباره جوابی نشنیدم. از نگرانی مقابل خانه شان رفتم، اما با صحنه وحشتناکی روبه رو شدم. اجساد دو دختر برادرم، پدر و مادرزنش روی زمین افتاده بود. برادرم نیز با زدن رگ دستش قصد خودکشی داشت که او را به بیمارستان رساندم، سپس او را راضی کردم خودش را تسلیم پلیس کند. شرح حادثه با ثبت این اظهارات حسن بعد از بهبودی تحت بازجویی قرار گرفت. او در اظهاراتش گفت: 24 ...
شهیدی که جنگ را نعمت و رحمت می دانست
.... بعد هم انقلاب شد و به دنبال آن، سال 59 جنگ شد و ایشان از همان اوایل جنگ؛ یعنی اوایل مهرماه 59، با لشکر 88 زاهدان رفت جبهه. آن زمان دو فرزند داشتم. دخترم اردیبهشت به دنیا آمده بود. مدتی در خوزستان و اهواز بود. بعد رفت سرپل ذهاب، بعد از مدتی برگشتند خوزستان. تا سال 61 در جبهه بود. از آنجا هم رفتند شلمچه و اروندرود. نامگذاری نورمحمد نامگذاری همسرم دلیل جالبی دارد. مادر ...
پشیمانیِ مادری که مقر مخفی فاطمیون را پیدا کرد!
؛ بدون هیچ شلیکی. صبح ها هم که مدام ما را می دواندند. می خواستند کسی که توان رزم ندارد و نفس کم می آورد را بیرون بکشند و الا در دو روز چه چیزی می شود یاد داد؟! من هنوز باورم نشده بود اما نمی توانستم به بچه ها بگویم این، فیلم و شوخی است! چند نفری که سردسته بودند را کشیدم کنار و گفتم: بچه ها قرار است مینی بوس بیاید، با سوله کناری که عده ای در آن هستند احتمالا می خواهند تستمان کنند. من زمان می گیرم و شما ...
آن روز ها؛ نگاهی به زندگی سردار فاتح هور
بعد پدر علی بیکار شد. بعد راننده ی مهندسی شد که صاحب کارخانه بود. اما طولی نکشید که دوباره بیکار شد. شرایط کار در آن زمان خوب نبود. نمی دانستیم چه کنیم. برای همین از اهواز رفتیم تهران و بعد از آنجا به مازندران! کنار دریا یک خانه کوچک گرفتیم. آنجا هم وضعیت خوبی نداشتیم. هر روز مار می آمد داخل خانه و می رفت زیر رخت خواب علی و خواهرش. چاره ای نبود باید می ساختیم. یک بار وقتی ...
درخواست قصاص برای پدر بابک خرمدین توسط خانواده دامادش / امروز اعلام شد
تهرانسر خانه ای اجاره کردند، اما دعواهایشان تمامی نداشت. آرزو سیگار می کشید و این بیماری اش را تشدید می کرد. هرچند هفته دعواها به خانه نزدیکان کشیده می شد و آرزو به قهر، به خانه پدرش برمی گشت. دی ماه همان سال آرزو برای همیشه به خانه پدرش رفت و دیگر به خانه مشترک شان برنگشت. این قهرها ادامه داشت تا 14اسفندماه که فرامرز با دسته گلی به خانه خرمدین که دایی اش بود رفت تا برای همیشه و به خوبی داستان زندگی ...
داستان یک شهید فلسطینی؛ مراسم عروسی که به عزا تبدیل شد/ گزارش اختصاصی
را برگزار می کنیم. ، ما هم می گفتیم، خیر است ان شاءالله و به این ترتیب شادی ما به خیر و خوشی کامل خواهد شد و آنها خوشبخت خواهند بود. ام هانی ادامه داد: می گفت، مادر، برایتان یک غافلگیری دارم، من برایت یک چیزی آماده کرده ام که تو را غافلگیر می کند ، نمی دانستم، آنچه برایم آماده کرده است تا غافلگیرم کند، مرگش خواهد بود. وی افزود: همه برای عروسی آماده می شدند. شربت برای عروسی ...
فرازی از وصیتنامه شهید حسین چوپانیان / از جناح بندی ها در مساجد جلوگیری کنید!
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شهید نادر (حسین) چوپانیان از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در 10 اسفندماه سال 1365 به شهادت رسید. وصیت نامه این شهید بزرگوار به این شرح است: با سلام خدمت پیامبر اکرم و ائمه اطهار و امام زمان ( عج ) چند جمله ای را بعنوان وصیت برایتان می نویسم؛ ابتدا سخنی با پدر و مادر عزیزم: من در قبال زحمات شما برایتان ...
هرمزگان 63 شهید در عملیات بیت المقدس تقدیم انقلاب کرد
جبهه آماده کنیم اما مربی، اسلحه و مهمات نداریم. وی اظهار کرد: او حتی با مرکز ژاندارمری تماس نگرفت که کسب اجازه کند، فشنگ و مهمات را در اختیار ما گذاشت و همراه ما آمد تا به بچه ها آموزش دهد. ما نیروهای منطقه را در حوزه امام رضا(ع) آموزش دادیم. رزمنده هرمزگانی عنوان کرد: پدر من موذن مسجد بود وقتی برای کسب اجازه نزد پدر و مادرم رفتم، مادرم شروع کرد به اشک ریختن اما مخالفت نکرد ...
خواستم رزمنده شوم، سر از اروپا درآوردم!
گذرد و فقط دارم نان ادعای سه سال حضورم در کردستان را می خورم، ولی هنوز فضای واقعی جبهه و جنگ را درک نکرده و حتی یک تیر هم به طرف دشمن شلیک نکردم! هفته و ماهی نبود که خبر شهادت و اسارت یا مفقودی و جانبازی یکی از رفقا یا بچه های محل یا هم سنگرهای کردستانی و همکاران جدید به من نرسد و در مراسم تشییع و ختم و هفت شان شرکت نکنم. ابراهیمی گفت: بعد از حدود هشت ماه، عزمم را جزم کردم که هرجور شده ...
روایت خانواده داماد خرمدین درخواست ما قصاص قاتل است
او از سر بگیرد. ازدواج آنها درتاریخ مهر 1390انجام شد. در تهرانسر خانه ای اجاره کردند، اما دعواهایشان تمامی نداشت. آرزو سیگار می کشید و این بیماری اش را تشدید می کرد. هرچند هفته دعواها به خانه نزدیکان کشیده می شد و آرزو به قهر، به خانه پدرش برمی گشت. دی ماه همان سال آرزو برای همیشه به خانه پدرش رفت و دیگر به خانه مشترک شان برنگشت. این قهرها ادامه داشت تا 14اسفندماه که فرامرز با دسته گلی به ...
مهربانی، شکری است که وجودمان را شیرین می کند
بعضی سفر رفتن ها به این صورت است که ما برای گذران چند روز از زندگی یا انجام یک کار اداری، تجاری یا هر دلیل دیگری از این دست، به جایی دیگر می رویم. چند روزی مسافر هتلی می شویم، خدماتی می گیریم و در مقابل خدمتی که می گیریم، هزینه ای پرداخت می کنیم. اما برخی سفر ها از جنسی دیگر است و سفر من به روستای میان آباد در عشق آباد طبس از این نوع بود. قرار شد با کمک دوستانم، کتابخانه کوچکی برای بچه ...
باوقاری همچو کوه، از درون آتشفشان!
دادن بهتون؟ می خوام بگم تمام دنیا رو بذارن تو کفه ترازو، بعد بیان بگن بچه رو عوض کنین، فکر میکنن کدوم بچه رو می تونه آدم با پول عوض کنه؟ میشه؟ 35 سال من دارم با دوری اینا زندگی میکنم. به ظاهر خودمو یه جوری نگه میدارم که مردم اذیت نشن. اینا به خاطر ملت، برای قرآن، برای اسلام، برای انقلابمون، برای وطنمون و ملت عزیزمونن که خیلی عزیزمون هستن، خیلی نجیبن، جون دادن؛ بعد نمی خوام اینا اذیت بشن و ...
گروه 72 تن اولین رزمندگان گیلانی در دفاع مقدس/ زنان در جنگ تحمیلی نقش اساسی داشتند
؛ اما بعد از عزل بنی صدر از صحنه سیاست، خونی تازه در جبهه ها دمیده شد و ملت ایران با توکل به خدا، به رهبری امام خمینی (ره)، هشت سال، دلاورانه از خاک وطن در برابر ارتشی که از سوی ابرقدرت ها پشتیبانی مالی و تسلیحاتی می شد، دفاع کرد. هشت سال دفاع مقدس مظهر اتحاد و همبستگی ملت ایران بود، به طوری که همه مردم فارغ از هرگونه اختلافات سیاسی، مذهبی، قومی و... با هم متحد شده و برای شکست دشمن به ...
هشدار به سلبریتی های جنجالی
شان متأثر از حادثه رخ داده است و هم به ساکنان آنجا می گوید مراقب خودشان باشند تا اتفاقی برایشان رخ ندهد. کرونا باعث شده مردم یک سال در خانه بمانند و سبب شود درگیری های خانوادگی، خشونت خانگی و طلاق افزایش یاید. ایرانی ها کمتر نزد روانپزشک می روند. شاید اگر والدین خانواده 20سال قبل نزد روانپزشک می رفتند، اکنون قاتل نمی شدند. پدر خانواده مبارز جبهه های جنگ بوده و آسیب دیده از جنگ. هرجا رفته از ...
حکایت محاصره خرمشهر به وسیله تیپ 3 لشکر 77 ارتش
، گفتم: صبح وقتی هنوز تاریک است، دوباره می آییم دنبال تان. اینها هم هیچ حرفی نزدند. صبح روز بعد، دستور دادند توپها را به ستون کنند. به معاونم و آن راهنمایی که روز قبل همراهم بود، گفتم: من قبضه به قبضه می فرستم و تو هم توی مسیر، یک راهنما بذار! بعد برو یک بیل لودر و یک بیل بولدوزر بردار و این توپها را داخلش قرار بده! همین کار را کردیم و تا ساعت یک ظهر نشده، توپ ها را ...
وصیتنامه شهید حسین اسمعیلی : خودمان سراغ مرگ برویم!
...، هیچگاه زبان شکایت نگشایید و آنچه را که از منزلت الهی شما می کاهد، بر زبان نیاورید. اگر جنازه ام به دست شما رسید هر کجا که می دانید دفن کنید و زیاد خرج نکنید. پدر جان، مبادا ناراحت باشید؛ زیرا شهدا در نزد خدا روزی می خورند و انشاالله شهادتم درس عبرتی برای آن کسانی باشد که به خدا و اسلام و قرآن ایمان ندارند و در آتش غفلت به سر می برند. به امید پیروزی نهایی رزمندگان اسلام ...
شهید فخرایی یک نخبه علمی بود /الگویی مناسب برای نسل جوان امروزی
خدمت به مردم محروم را دغدغه اصلی خود عنوان می کردند و به همین علت رشته پزشکی را به عنوان رشته دانشگاهی خود انتخاب کرد . زندگی نامه شهید دکتر فخرایی نخبه جوان دیری شهید خلیل فخرایی، در سال 1347 در روستای دمیگز، از توابع شهرستان دیّر در خانواده مومن و معتقد، دیده به جهان گشود. از کودکی تحت تربیت اسلامی نزد خانواده اش پرورش یافت. در بین بستگان و همسایگان به حُسن اخلاق شهره بود ...
تا اینجا از پرونده جنایت در خانواده خرمدین چه می دانیم؟
حرف های اکبر خرمدین، پدر بابک، روشن می شود او ارتشی است، 69ماه در جبهه جنگ با عراق بوده، شیمیایی شده و جوانان را به تلاش در راه وطن تشویق می کند. بیشتر بخوانید: دستگیری سارقان اماکن خصوصی با 16 فقره سرقت در گلمکان دوشنبه 27 اردیبهشت 1400 بمب خبری این جا می ترکد. تا پلیس به خانه آن ها می رود، پدر و مادر بابک خرمدین، قتل پسر و تکه تکه کردنش را گردن می گیرند. بعد ...