تجاوز وحشیانه مرد جوان به 16 زن
سایر منابع:
سایر خبرها
250 تا 750 هزار تومان ؟
دیدن مادرم می رفتم یا آنان به خانه دایی می آمدند. دو سال از عروسی مان گذشت و زن دایی هرروز ریز اتفاقات اتاق خواب را می پرسید و بعدش آوار زخم زبان بود که بر سرم می بارید. منتظر نوه بودند و من هنوز باردار نشده بودم. سال سوم باردار شدم. فرزندم یک دختر بود که باب میل خانواده دایی قرار نگرفت. چند وقت بعد خبر آوردند که پسردایی عاشق دختر دیگری شده و می خواهد مرا طلاق دهد. به شرط اینکه ...
جزئیات جدید و تکان دهنده از پرونده قتل 4 نفر در ایران
ادامه بازسازی صحنه قتل، مجید جوان 29 ساله نیز مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت و در تشریح این جنایت شیطانی وحشتناک گفت: حدود یک سال و نیم قبل با رضا (مقتول) در یکی از رستوران های سنتی طرقبه آشنا شدم و با هم به گفت وگو پرداختیم. من از شهرستان آمده بودم و جا و مکان و شغل درستی نداشتم آن شب رضا مرا برای صرف شام به خانه اش دعوت کرد واین گونه معاشرت من با خانواده او شکل گرفت ولی در این میان من که با همسرم ...
داستان حیرت آور فقر و تباهی در قتل به خاطر فلاسک چای !
.... او گفته بود که من فلاسک چایی را از خانه آن ها دزدیده ام در صورتی که من چند ماه قبل فلاسک را از بازار خریده بودم. زن و مرد همسایه هر دو معتاد بودند و می دانستم که توهم زده اند، اما از طرفی هم احساس می کردم که آن ها فلاسک چایی مرا از خانه مقتول بردارند و به همین خاطر به خانه بهمن رفتم و فلاسک چایی را برداشتم و به خانه ام آوردم. بهمن در خانه نبود که همسرش به من اعتراض کرد و گفت حق ندارم فلاسک ...
سرگرمی حاج قاسم در کودکی چه بود؟/ ماجرای درگیری سردار سلیمانی با پلیس در 20 سالگی
کرد و جان و سرمان را با صابون رخت شویی و برخی وقت ها هم با اشلوم (نوعی گیه تمیز کننده)می شست. از همان ابتدای کودکی حالتی از نترسی داشتم، 10 سالم بود، تابستان بود و مدرسه تعطیل. فصل درو کردم ما قبل صبح تا قبل از غروب آفتاب بود، پدرم یک گاو نرِ شاخ زن خطرناک داشت که همه از او می ترسیدند. مرا سوار بر این گاو کرد که ببرم به ده دیگری که 15 کیلومتر با خانه ما فاصله داشت و سرسبزتر بود و خانه ...
جنایت به خاطر فلاسک چای
وی لب به اعتراف گشود و ضمن تشریح ماجرای قتل گفت: حدود سه سال قبل از شهرستان به تهران آمدم تا کار کنم. اینجا به عنوان کارگر ساختمانی کار می کردم و اتاقی هم در یک خانه در جنوب تهران اجاره کردم. اما بعد معتاد شدم و حال و روز خوبی نداشتم. وقتی آن روز زن همسایه به من تهمت دزدی زد خیلی عصبانی شدم چون فلاسک مال خودم بود اما همان شب وقتی شوهر زن همسایه به سراغم آمد چون حال خوبی نداشتم و مواد مصرف کرده بودم ...
درددل قاتل فراری در کمپ، دردسرساز شد
که متعلق به خودش است و سعید آن را دزدیده، قصد داشت فلاسک را ببرد که سعید مانعش شد.وقتی شوهرم از محل کارش برگشت، ماجرا را برایش گفتم که مقابل خانه سعید رفت و با او دعوا کرد که سعید با قتل شوهرم گریخت. بعد از گذشت یک سال از فرار متهم به قتل،سه روز پیش مردی از یک کمپ اجباری به پلیس زنگ زد و اطلاع داد مردی با نام جعلی در کمپ است که برایش تعریف کرده همسایه شان را کشته است. مأموران در ادامه ...
قتل همسایه بخاطر فلاکس چای / قاتل پس از یک سال زندگی مخفیانه دستگیر شد
.... یک شب که با او در کمپ در حال صحبت بودم یک جورهایی جوگیر شدم و گفتم نام اصلی من مهدی است و به اتهام قتل عمدی تحت تعقیبم. او هم از خاطرات عجیب و غریبش گفت و از آن شب به بعد تهدیدهایش شروع شد تا اینکه در نهایت مرا لو داد.داشت ؛ حتی از سایه خودش. چرا که تصور می کرد هر لحظه ماموری سر خواهد رسید و او را دستگیر خواهد کرد. او در این یک سال مدام کابوس می دیده و از اینکه سرنوشتش به طناب دار گره بخورد، وحشت داشته است. ...
قتل زن سالخورده به دست دخترِ پرستارش
قرار دادند که در اوایل تیرماه امسال به قتل و سرقت اعتراف کرد و گفت مادرم نظافت چی منزل مقتوله بود به علت شکستگی لگن قادر به حرکت نبود، من یکبار که بجای او برای نظافت رفتم متوجه شدم مقتول به تنهایی زندگی می کند. وی گفت: متهم در ادامه توضیحاتش عنوان کرد به همین دلیل تصمیم گرفتم طلاهای او را سرقت کنم که 8 مهر سال 98 با تصمیم به سرقت بردن طلاهای مقتول راهی خانه او شدم. داخل خانه شدم و در فرصتی ...
شهیدبهشتی روز شهادت به همسرش چه گفت؟
گفتند که قبای نو (که خودم برده بودم داده بودم و برایشان دوخته بودند) را بدهید بپوشم. خودشان را مرتب کردند و بعد گفتند شما بیایید توی اتاق، من نمی خواهم جلوی بچه ها حرف بزنم. ایشان به من گفتند که من دیگر بعد از اینکه شما 16 تا 17 سال خانه به دوش بودید، ناراحتم از اینکه شما می خواهید اثاث کشی کنید. من گفتم هیچ مهم نیست و فکر می کنم که تازه اول زندگی من است، بعد دیدم که ایشان خیلی ناراحت هستند و ...
عکس العمل حاج قاسم از ازدواج مجدد همسر شهید
روز 8 فروردین همان آقا ساعت 8 صبح تلفن زد و گفت: حدود یک ساعت دیگر خدمت می رسیم. آن موقع تازه فهمیدم سردار سلیمانی قرار است تشریف بیاور. یک لحظه استرس و شوق باورنکردنی همه وجودم را گرفت سریع بلند شدم تند تند خانه را مرتب تر کردم و میوه مختصری هم آماده کردم. شنیده بودم حاج قاسم ناراحت می شود اگر پذیرایی از او مفصل باشد. فرزند دومم هم 50 روزش بود و خیلی بی قراری می کرد اما در همان حین کارهایم را ...
میگفت کشورهای اروپایی جای من نیست/ عشق به اهل بیت(ع) او را به سوریه برد
برای شهادت آماده کرده بودم. داعش تعدادشان زیاد بود و بین شهدا می گشتند تا هرکس را که زنده است به اسارت ببرند. نزدیکی های من که رسیدند اتفاق عجیبی افتاد. یک خانمی انگار از کنارم رد شد و چادرش را روی من پهن کرد. داعشی ها از کنارم گذشتند بدون اینکه مرا ببینند. بعد اینکه مطمئن شدم آنها رفته اند به زحمت از جایم بلند شدم و آرام آرام خودم را کشیدم و به سنگر رساندم. این قصه را حمید چندبار برای ...
روایت هایی از دردِ چهار زن جانباز شیمیایی سردشت
می شدند پرستاری از بچه ها سخت تر می شد. زبانش قاصر از پاسخ دادن به سؤالات پی درپی فرزندانش. او همچنان همه این سختی ها را تاب می آورد و می گوید: صبر می کنم، تحمل می کنم چون مادرم . زنان جانباز سردشت را دریابید شاید باورش سخت باشد که بعد از گذشت 34 سال از حمله شیمیایی به شهر سردشت بشنویم که 50 درصد از قربانیان و جانبازان این فاجعه بزرگ فقط زن ها و بچه ها بودند. باز ...
از فعالیت در نهضت ملی شدن نفت تا کادرسازی برای انقلاب/ تشکیل شورای انقلاب به فرمان امام خمینی(ره)
مسافرتم و بعد از مسافرتم، ولی در آن نوبت ها بازداشت ها موقت بود، چند ساعته بود. این بار چند روز در کمیته بودم و آزاد شدم. دیگر آن جلسه تفسیر را نتوانستیم ادامه بدهیم، تا در سال 57 بار دیگر به مناسبت فعالیت و نقشی که در این برنامه های مبارزاتی و راهپیمایی ها داشتیم، در عاشورا چند روزی مرا دستگیر کردند و به اوین و بعد به کمیته بردند و باز آزاد شدم و به فعالیت ها ادامه دادم، تا سفر امام به ...
فاحشگی به زور شوهر؟
توانند از این مسائل فاصله گرفته و از حق خود دفاع کنند. شاید برایتان جالب باشد: تن فروشی چند؟ باردار شدن دختر 16 ساله در سفر به دوبی / مادرم مرا در اختیار یک مرد در هتل گذاشت! انتهای گزارش //
زن جوان: رئیسم اصرار دارد بچه را سقط کنم
نیز خانه دار و زنی بسیار مهربان است. در همین شرایط من که کوچک ترین عضو خانواده بودم تا مقطع دیپلم تحصیل کردم اما از همان دوران کودکی دچار بیماری صرع شدم و همواره دارو مصرف می کردم. خلاصه 20بهار از عمرم گذشته بود که فخرالدین به خواستگاری ام آمد اما پدر و مادرم ماجرای بیماری مرا از همسرم پنهان کردند چون مدعی بودند اگر داروهایم را مرتب مصرف کنم، مشکلی در زندگی ام پیش نمی آید ولی روزی که ...
هرگز فکر نمی کردم روزی معتاد شوم/ افیون باعث شد روی پدر و مادرم دست بلند کنم
مادرم از وضعیت جسمانی من شکایت می کردند سعی می کردم سختی دروس و امتحانات را بهانه کنم؛ بااین حال می دانستم خانواده ام دیر یا زود متوجه اعتیاد من می شوند. وی افزود: بعد از اینکه درس و دانشگاه تمام شد مجبور بودم برای همیشه به خانه برگردم و این مرا نگران می کرد؛ فکر رفتن به خدمت سربازی هم یک لحظه من را رها نمی کرد و زمانی که به خانه برگشتم عصبانی تر و پرخاشگرتر از قبل بودم؛ سعی می کردم بیشتر ...
دختر 15ساله: عاشق نامزد خواهرم شده ام
محبت آمیز او به گونه ای در روح و روانم رسوخ کرد که ناخواسته من هم به او علاقه مند شدم. اردشیر مدعی بود خواهرم به او دروغ می گوید و بدون اجازه اش از خانه بیرون می رود به طوری که دیگر علاقه اش به او بسیار کم رنگ شده است و حالا قصد ازدواج با مرا دارد . خلاصه او چنان مرا فریب داد که دیگر حتی به ارتباط خواهرم با او حسادت می کردم و به موجودی افسرده و عصبانی تبدیل شده بودم. دلم نمی خواست اردشیر ...
بازداشت پزشک زنان در قتل مرد طلا فروش
آخرین بار مرد طلافروش به خانه وی رفته، گفت: مرد طلافروش از دوستانم بود که با هم کار می کردیم و مراوده های مالی داشتیم. آخرین بار او به خانه ام آمد تا درباره مسائل کاری صحبت کنیم. همان روز کولرم خراب شده بود که مرد طلافروش آن را تعمیر کرد و بعد از خانه ام رفت. دیگر از او بی خبر بودم تا اینکه شنیدم مفقود شده است. اگرچه این زن اصرار داشت که اطلاعی از سرنوشت طلافروش ندارد اما وقتی مأموران ...
گفت و گو با خواهر و همسر جانباز بانو بنایی اسکویی 65 دفتر قلم زدن به عشق شهدا تا عروج ناتمام با حضرت ...
.... بعد دیگر ازدواج کردم و دیگر به عنوان یک خانم خانه دار به زندگی ادامه دادم. به نظر خودم بچگی و نوجوانی ام میتوانست بهتر بگذرد. در 15 سالگی فقط به چند کلاس هنری رفتم. یکی از آنها کلاس تزریقات بود که فقط آن را خوب ادامه دادم و در آن موفق شدم. یک ماه دوره ی آموزشی و یک ماه عملی اش بود. بعد هم جنگ شد. فاش نیوز: جنگ که شد شما چند ساله بودید؟ - 14 ساله. الان هم تزریقات را ...
روایت کارتن خوابی پدر و پسر ثروتمند سنندجی/پاکی هنرمند نقاش بعد از 32 سال مصرف مواد
همه چیزم را نابود کرد، همسرم چندین بار تصمیم به خودکشی گرفت، خودم نیز هزاران بار آرزوی مرگ می کردم، در این اواخر کارتن خواب شده بودم و پلیس مرا به این مرکز تحویل دادند. قبلا هم یک بار به کمپ آمده ام و بعد از خروج از کمپ وسوسه شدم و به خودم قول دادم که فقط یک بار دیگر مصرف می کنم و دوباره ترک خواهم کرد اما متاسفانه نتوانستم موفق شوم اما این بار که به اینجا آمده ام سه ماه است که پاک هستم و ...
رازگشایی از معمای قتل زن 82 ساله بعد از گذشت 21 ماه
گردنبندش را سرقت کنم. آن روز گردنبند طلا به گردنش بود و وقتی مقتول روی زمین افتاد و متوجه نیت من شد شروع کرد به داد و فریاد کردن. جدال ما شروع شد و من که به شدت دستپاچه شده بودم از ترس اینکه همسایه ها صدای زن را بشنوند و آبرویم برود، دستانم را روی دهان و گلویش گذاشتم و وقتی نیمه بیهوش شد از فرصت استفاده کرده و تمام طلاهایش را سرقت کردم. بعد سراسیمه از خانه مقتول خارج شدم. با طلاهای مقتول چه کردی ...
پرده ای دیگر از برده داری نوین در عربستان؛ تعرض به خدمتکاران زن فیلیپینی
خواهان بازگشت به میهن خود هستند. یکی دیگر از این خدمتکاران می گوید من سال ها قربانی بدرفتاری و معامله غیر انسانی کارفرمای خود بودم، او حتی سعی کرد به من تعرض کند، مرا تا اتاق خواب هم کشید اما موفق شدم از دست او گریخته و داخل اتاق یکی از فرزندانش پنهان شوم. به گفته این زن رفتارهای وقیحانه این کارفرمای سعودی آن قدر شدید شد که من خود را مجبور به فرار از خانه یافته و دست آخر توانستم خود را به این پناه گاه برسانم. ...
رویایم کسب طلای المپیک است
است که با وجود مشکلات، ورزش را رها نکرده است. او می گوید: پدر و مادرم همیشه حامی من در زندگی بوده اند. کودک بیش فعالی بودم که تا 4 سالگی پدر و مادرم متوجه کم شنوایی من نشده بودند. پزشکی که در آن سال ها مرا ویزیت می کرد، متوجه این موضوع شد و بعد از انجام معاینه مشخص شد که گوش راستم 60 درصد و گوش چپم 70 درصد کم شنواست. مشکلی که از کودکی داشتم، مانع فعالیت و حضور من در جامعه نشد. پدر و مادرم نقش ...
عکس برهنه شراره او را به دخمه شیطان برد!
چندی پیش دختر 21 ساله ای به نام شرارهنزد پلیس رفت و گفت: همیشه مادرم مرا نصیحت می کرد و راه و چاه را نشانم می داد. او گفت: همواره حجابت را رعایت کن و به راحتی به دیگران اعتماد نکن! اما من خیلی زود حرف های مادرم را فراموش کردم. هنوز یک ماه بیشتر ازدانشجو بودنم نگذشته بود که در اینستاگرام با پسری به نام سعید آشنا شدم سعید می گفت ویلاساز در شمال است بسیار عاشقانه رفتار می کرد و وعده ...
اولین دود را با کمک پدرم گرفتم!
در خانواده کارگری بزرگ شده و به قول خودش هیچ وقت رنگ خوشبختی را ندیده. می گوید: هفت تا خواهر و برادر بودیم و تا کلاس پنجم بیشتر درس نخواندم. پدرم به خاطر وضع مالی بدی که داشت راضی به مدرسه رفتن ما نبود و ترجیح می داد ما همراهش سرکار برویم. از 11-10 سالگی رفتم سرکار و یکی دو سال بعد با تعارف یکی دو تا از دوستانم سیگاری شدم. چهارده پانزده ساله بودم که اولین دود را ...
قتل برج ساز معروف قمی به دست زن و شوهر جوان / جسد مرد ثروتمند در صندوق عقب ماشین گروگانگیران کشف شد
حادثه 24 - زن و شوهری با ربودن مرد خیر در قم قصد اخاذی از خانواده او را داشتند اما نقشه آنها 24ساعت بعد با قتل گروگان و دستگیری آنها در پایتخت پایان یافت. اول تیر ماه امسال خانواده مردی 66ساله ماجرای ناپدید شدن وی را به پلیس قم اعلام کردند. مرد قمی برج ساز و یکی از خیران خوشنام این شهر بود که به گفته خانواده اش صبح آن روز برای رفتن به محل کارش از خانه خارج شد اما ساعت ها گذشت و خبری از ...
با این جماعت به سفر نروید!
می دانید چرا می گویند بسیار سفر باید تا پخته شود خامی؟ چرا می گویند دوستت را در سفر بشناس؟ یا اگر می خواهی با کسی معامله کنی با او سفر برو؟ سفر آداب خاص خودش را دارد. آدم ها در سفر خود واقعی شان هستند. هرچقدر اهل بازی دادن و نقش بازی کردن باشند یک جایی کم می آورند و خودشان را لو می دهند. برای همین سفر بهترین وقت برای شناختن افراد است. فرض کنید یک دختر و پسر جوان بعد از عقد به یک سفر زیارتی یا سیاحتی می روند. همه چیز گل و بلبل است و عشق حرف اول و آخرشان است، اما قرار گرفتن در بعضی موقعیت ها شخصیت ذاتی آدم ها را هویدا می کند. ...
فرزانه فصیحی دونده المپیکی ایران کیست؟ + بیوگرافی و عکس
و جگوار ایران مشهور است. وی در سال 2020 با کسب رکورد 7.29 ثانیه در مسابقه دوی 60 متر در بلگراد صربستان، با ثبت رکورد جدیدی در ایران و بهبود رکورد قبلی خود، و همچنین ثبت رکورد مورد نیاز ورودی برای مسابقات جهانی، به عنوان اولین زن ایرانی به مسابقات جهانی دو و میدانی داخل سالن راه یافت. رستگاری در 7 ثانیه و 29 صدم ثانیه؛ فرزانه فصیحی حالا با این رکورد سریع ترین زن ایرانی است ...