سایر خبرها
از افغانستان تا لندنستان روی پله پنجم نشست
. حتی پیش از برخورد هواپیمای دوم فهمیده بودم قضیه از چه قرار است؛ و می دانستم کار کیست. به خانه که رسیدیم، تلویزیون را روشن کردم و زدم کانال سی ان ان. حالا، هر دو برج داشتند می سوختند؛ و مردم در خیابان ها از ترس فریاد می کشیدند. تنها کاری که می توانستم بکنم را کردم: گوشی تلفن را برداشتم و به رابطم در دستگاه اطلاعاتی آلمان زنگ زدم. یک سال و نیم می شد که با او حرف نزده بودم. حالم از او به ...
آثار نویسندگان افغانستانی بازخورد قابل قبولی در ایران ندارد
؛ به این صورت که هر بار از مدرسه و کلاسِ درس به خانه می آمدم، روبه رویم می نشست و می پرسید: خُب جانِ مادر امروز کلاست چطور بود؟ امتحانت چه جوری گذشت؟ معلمت چی گفت؟ و همه اینها باعث می شد من دقیقه ها حرف بزنم و چطور صحبت کردن را بیاموزم. اما اولین کتاب را پدرم برایم هدیه خرید، در صبح روزی که فکر می کنم سه سال یا کمی بیشتر سن داشتم. از همین جا دستِ هر دویشان را می بوسم و بهترین ها را برایِ این دو ...
مهر عروج
گذاشت توی سینی و گفت: ماشاءالله فاطمه دیگه بزرگ شده دست و پنجه دار شده، کربلایی صغری، وقتشه که شوهرش بدی. کربلایی صغری همونطور که پیاله ی کوچیک نقل رو جلوی بی بی می گذاشت جواب داد: راستش رو بخوای فاطمه رو که می بینم یاد جوونی خودم میفتم مثل خودم تند و تیزه خدا بیامرزه پدرم رو. ده ساله بودم که گفت پیاده میریم کربلا. اشک شوق تو چشام حلقه زد. چه صفایی داشت بی بی جان، هیچکس باور نمی کرد یه ...
پایی که در خرمشهر جا ماند/ مربی فوتبالی که مدرکش را بین افراد سالم گرفت
روحیه است. خیلی در تمرینات و فوتبال شاد بودیم و بسیار می خندیدیم. انسان زمانی که ورزش نمی کند طراوت و شادابی خود را از دست می دهد. امیدوارم خداوند توفیق دهد تا بعد از کرونا بتوانم آموزش هایم را مجدد شروع کنم. آیا در دوران جبهه و جنگ با همرزمان خود ورزش می کردید؟ من اولین نفری بودم که در ایران با عصا ورزش می کردم. در دوران سربازی، 10 سال خدمت بودم که پای من را در بیمارستان ...
چرا بانو قدس ایران برای نسل امروز جذاب است؟ / روایتی عجیب از عشق، سادگی و همدلی یک رهبر با همسر فرهیخته ...
دنبال کار نمی روم که پروژه ای را بگیرم. ساخت مستند بانو قدس ایران هم مثل کارهای دیگرم یک پیشنهاد بود که خوشبختانه به سرانجام رسید و ساخته شد. معمولا پیشنهاد ها را می شنوم، مطالعه می کنم، ولی بدون تمام شدن تحقیق، قراردادی نمی بندم. اگر تحقیقات جواب داد، وارد مرحله قرارداد فیلم می شوم. روند ساخت این فیلم هم همینطور بود، زمانی که داور جشنواره سینماحقیقت بودم، چندبار با من تماس گرفتند و صحبت کردند و ...
گفتگو با وحید رهام، خواننده خوش صدا
شد پدرم به مریضی ناعلاجی مبتلا شد نمیتوانستم به چشمانش نگاه کنم شب ها در اتاقم طوری گریه میکردم که دلم میخواست بخوابم و دیگه بیدار نشوم، اگر هم بیدار شدم پدرم سلامتی خود بدست آورده. وحید رهام از افسردگی خود در زمان میریضی پدر افزود؛ یه آدم افسرده که حوصله حرف زدن با هچکس رو نداشت حاضر بودم من بجای پدرم بمیرم ولی پدرم سلامت یشان بدست بیاورند، یکسال گذشت پدرم فوت کرد. روزهای بدی را سپری ...
خودنمایی در محله تا سرقت در گورستان!
. در دوران کودکی و نوجوانی ات با چه کسانی زندگی می کردی؟ با مادر و خواهر و برادرانم زندگی می کردم. پدرم ماه ها به دیدارمان نمی آمد. او دایم الخمر بود و تعادل روانی نداشت. هر وقت به خانه می آمد به بهانه های واهی مادرم را به باد کتک می گرفت. پس ارتباط صمیمانه ای با پدرت نداشتی ؟ خیر من از پدرم متنفر بودم. او همواره ما را مورد اذیت و آزار روحی و جسمی قرار می داد. پدرت نیازهای مادی ...
اکبرآقا؛ آکتور صدا
خبر مربوط باید یک نام روسی را می گفتم. طبیعی است روسی بلد نبودم اما به قدری با اطمینان این کلمه را خواندم که مدیر وقت خبر بعد از کارم برگشت به من گفت چقدر خوب زبان روسی بلد هستی. در حالی که من اصلا زبان روسی نمی دانستم و فقط به اطلاعات و دانش خودم اکتفا کردم. به همین دلیل تاکید می کنم گوینده باید هم اعتماد به نفس داشته باشد و هم این که ریزه کاری ها را در طول کار یاد بگیرد. در ضمن گوینده باید ماه ...
پیشنهاد کتاب متناسب با حوادث این روزهای افغانستان: کورسرخی (روایت هایی از جان و جنگ)، نوشته عالیه عطایی
و جنگ) عالیه عطایی، نخستین بار سال 1399 منتشر شد. عالیه عطایی نویسنده ای اصالتا افغانستانی اهل هرات است که در ایران بزرگ شده . او در رشته تئاتر از دانشگاه هنر تهران تحصیل کرده و علاوه بر داستان نویسی در حوزه نمایشنامه و فیلم نامه هم فعالیت می کند. عالیه عطایی برای نگارش رمان کافور پوش، موفق به دریافت جایزه مهرگان ادب شد و باز برای همان رمان برنده جایزه ادبی واو، برای رمان متفاوت سال شد و در زمینه ...
روایت ایثار شیرزنان سپیدپوش زیر آتش و خاکستر
پروردگار طلب می کنم و چشم انتظار مزد و مواجب دنیایی نیستم. زمان پیروزی انقلاب اسلامی، من 18 ساله بودم و قدرت خدا را در این پیروزی دیدم. برای همین شیفته انقلاب و امام راحل بودم و دلم می خواست قدمی برای خدمت به این نظام بردارم. از این رو همواره تلاش کردم قوانین و چارچوب های کشور را رعایت کنم. ارزش کار ما پزشکان خیلی بیشتر از این است که با دریافت زیرمیزی و مبالغی مازاد از حق ویزیت ...
انسیه خزعلی و معاونت زنان؛ دوران مهجوریت زنان یا تاریخ سازی؟
خواندم و ساعت های محدودی تدریس می کردم. حتی همسرم برای من تعیین کرده بودند که بیشتر از 15 ساعت در هفته بیرون از منزل نباشم. البته او در همین مصاحبه به گرفتن حق طلاق از همسرش اشاره می کند و می گوید: در عقد فعالیت های اجتماعی و درس خواندن را شرط کرده بودم و اگر جایی حرفی پیش می آمد من می گفتم که این حق را گرفتم (با خنده) حتی من حق طلاق هم گرفتم که خدا را شکر هیچ وقت این موضوع مطرح نشد ...
گفت و گو با گودزیلای مشهد / بادیگارد زن خلافکار محله بودم تا اینکه صیغه اش کردم ! + عکس
... در دوران کودکی و نوجوانی ات با چه کسانی زندگی می کردی؟ با مادر و خواهر و برادرانم زندگی می کردم. پدرم ماه ها به دیدارمان نمی آمد. او دایم الخمر بود و تعادل روانی نداشت. هر وقت به خانه می آمد به بهانه های واهی مادرم را به باد کتک می گرفت. پس ارتباط صمیمانه ای با پدرت نداشتی ؟ خیر من از پدرم متنفر بودم. او همواره ما را مورد اذیت و آزار روحی و جسمی قرار می داد ...
تکرار جلوه های ایثار/ از مدافعان دفاع مقدس تا مدافعان سلامت
ویروس به دیگر افراد و افزایش آلودگی خواهد شد. از خاطرات خوب و بدی که در این دوران کرونایی به وجود آمده پرسیدم: با حالت بغض ناراحتی از درگیری 90 درصدی ریه جوان 18 ساله می گوید که تمام ریه ی این جوان 18 ساله سفید شده بود که نتوانسیم کاری برایش انجام بدهیم و خانواده وی داغدار این جوان 18 ساله شدند از ابتلای یک ورزشکار به کرونا می گوید که بعد از یک روز این جوان نتوانست بیماری را تحمل کند و ...
از بوشهر تا توکیو با شلیک های طلایی ایران+ فیلم
هرساله قوانین جدیدی در این رشته وضع می شود با مربیان تیم ملی به روز تر شدم. به من گفتند فکر نمی کردیم یک تیرانداز حرفه ای شوید فاطمه گزارش ما، خیلی زود توانست پیراهن مقدس تیم ملی را بر تن کند و از خاطرات شیرین این پیراهن هم چنین بیان کرد: 6 ماه پس از اینکه به صورت حرفه ای شروع کردم به اردوی تیم ملی دعوت شدم و با آقای آجرلو و سپس خدابنده لو شروع کردم که الان به من می گویند فکر ...
دشمن رویتر
برای تحصیل مسافرت کردم... . البته خدا هم کمک کرد و جوان آملی در مدت تحصیل از نعمت دوستان فاضل و پرتلاشی برخوردار شد که در تمام فراز و نشیب های تحصیل و زندگی غمخوار هم بودند و البته جلسات مباحثه پرباری هم داشتند. هم حجره ای اش سید زین العابدین طباطبایی حائری بعدها در این باره می نویسد: در ایام طلبگی که به نجف اشرف آمده بودم من و آقای شیخ عبدالحسین شیخ العراقین و ...
عزیزی اقدم: با دست شکسته به مدال طلای پارالمپیک رسیدم
به گزارش پایگاه خبری وزارت ورزش و جوانان، اصغر عزیزی اقدم پس از دستیابی به مدال طلای وزن 75+ کیلوگرم مسابقات پاراتکواندوی بازی های پارالمپیک 2020 توکیو اظهار داشت: همانطور که می دانید پاراتکواندو برای اولین بار بود که در پارالمپیک حاضر می شد. من هم با تمام حریفانی که امروز با آنها روبه رو شدم، قبلاً مسابقه داده و آنها را با اقتدار شکست داده بودم. وی در ادامه افزود: می دانستم این بازی ها ...
پشت پرده موفقیت یک آقازاده/ مهرداد چگونه عامل دلگرمی خانواده اش شد؟
کردم و بلافاصله کتاب های موردنیازم را خریدم و مشغول خواندن شدم از این موضوع بسیار خوشحال بودم که با دسترنج خودم کتاب هایم را خریده بودم و همین تلاشم را چند برابر کرده بود. بعد از جلسه کنکور از خودم راضی بودم دیگر روز و شب نداشتم حتی صداهای اطرافم را هم نمی شنیدم فقط درس می خواندم و درس... تا اینکه روز موعود فرا رسید حالا باید تلاش چندساله ام را روی کاغذ می آوردم بعد از تمام شدن ...
عزیزی اقدم: با دست شکسته به طلای پارالمپیک رسیدم
به گزارش خبرنگار اعزامی ایرنا به توکیو، اصغر عزیزی اقدم امروز(شنبه) پس از دستیابی به مدال طلای وزن بعلاوه 75 کیلوگرم مسابقات پاراتکواندوی بازی های پارالمپیک 2020 توکیو اظهار داشت: همانطور که می دانید پاراتکواندو برای اولین بار بود که در پارالمپیک حاضر می شد. من هم با تمام حریفانی که امروز با آنها روبه رو شدم، قبلاً مسابقه داده و آنها را با اقتدار شکست داده بودم. وی افزود: می دانستم این ...
پرتابگر طلایی ایران: فیلم پرتابم را می بینم گریه ام می گیرد | جوری جیغ زدم رقبا نتوانستند کاری کنند
مسابقات به مربی ام می گفتم، خیلی دوست دارم هم رکورد بزنم و هم مدال طلا بگیرم، ولی می دانستم سخت است. پرتابگر لتونی یک سال پیش در تمریناتش 27 متر رکورد زده بود. به خودم می گفتم او هست و نمی توانی طلا بگیری، ولی می دانستم مدال نقره یا برنز مال من است. سر مسابقه خیلی استرس داشتم. بعد از این که مطمئن شدم مدالم قطعی است، در پرتاب سوم گفتم آخرِ توانم را می گذارم، هرچه شد، شد. پرتاب کردم و یک دفعه رکورد زدم ...
انس با قرآن مثل یک رشته تسبیح همه خوبی ها را دور هم جمع می کند
، باید قبلش ضبط می کردیم. بنده به همراه پدرم به محل ضبط این برنامه در تهران رفتیم، همه چیز بحمدالله طبق برنامه به خوبی پیش می رفت تا اینکه هنگام ضبط آخرین بخش برنامه که ساعت 8 شب بود، یک کار فوری برای پدرم پیش آمد که باید برمی گشتیم به قم. از خدا خواستم که ضبط اجرای من زودتر تمام شود، یکدفعه دیدم نام من را اول خواند برای ضبط و بحمدالله مشکل به خوبی حل شد. خاطره سوم هم این است که یک روز بنده ...
به صرف قهوه و پیتا ، شروع خوبی برای سفرنامه نویسی ام بود
من در یک انتشارات گرافیست بودم و فایل کتابی برای طراحی جلد به من سپرده شد و برای طرح جلد کتاب را خواندم. کتاب خاطرات یک دختر مسلمان در جنگ بود که با خواندنش به بوسنی و اتفاقات آن علاقه مند شدم. ژانر تاریخی و جنگی همیشه موضوع مورد توجه من برای مطالعه بود؛ به ویژه فیلم ها و رمان های مربوط به کشتار یهودیان در جنگ جهانی دوم. بعد از خواندن این کتاب با نسل کشی ای روبه رو شده بودم که عجیب سوت و کور ...
خاطره دیدار استاد ریاضی با فروغ
رفع و رجوع دشواری های مسائل و مباحث فکری شناخته شد. تلاش هشترودی بیشتر وقف این بود که رابطه زنده و آشکار بین هنر و دانش تازه را کشف کند و به آگاهی پژوهندگان برساند. اسماعیل جمشیدی، نویسنده و روزنامه نگار در دهه پنجاه مجموعه مصاحبه هایی با پروفسور هشترودی انجام داده بود که ماجراها و برخی خاطرات این گفت وگوها را سال ها پیش در مجله بخارا بازگو کرده است. وی می گوید: پروفسور محسن هشترودی را که در دهه ...
استاد کاتوزیان از کجا آمده بود، آمدنش بهر چه بود؟
لبخند زنان دانشکده را ترک کردم در راهرو با همکاری برخوردم که ادعای علم داشت و بی بهره از آدمیت بود بی اعتنا از کنارم گذشت گویی با ابلاغ دانشگاه در نظر او در حکم هیچ شده بودم بر خود بالیدم که می توانم از چنین محیطی بگریزم و آزادی نفس بکشم به خانه رفتم و تا چند سال بعد قدم به دانشگاه نگذارم پس از رفتن من دانشکده نیز به جای خود نماند جمع کثیری از نخبگان خانه نشین شدن و جای خود را به نوخاستگان کم مایه ...
مرضیه زندگی نامه مادر شهید با محوریت الگوی زن مسلمان است
شویم و دست به تخیل بزنیم؟ در مدت کوتاهی که وارد این عرصه شدم به نکته خیلی جالبی رسیده ام و آن این است که تقریبا تمام زندگی نامه ها پتانسیل داستانی دارند و حتی به خاطرات معمولی اطرافیان که گوش می کنم، می بینم چه سوژه های جذابی برای نگارش وجود دارد؛ بنابراین بعد داستانی بودن در همه زندگی نامه ها هست، ولی این که تا چه حد می توانیم وارد تخیل شویم، به نظر من، تخیل تا جایی که به اصل داستان لطمه ...
پای کار اسلام/ استاد فرج نژاد هم عالم بودند و هم طراح
در نهایت مجموعه خوبی از خاطرات شد، همواره معتقد بودم بهترین روشی که می شود به جنبه های مختلف شخصیتی یک فرد پی ببریم ثبت خاطرات است. خاطره بیان یک واقعیت است لذا روح دارد، جنس خاطره با متن ادبی و دکلمه و ... متفاوت است. خدا را شکر این اتفاق افتاد و متن اولیه کتاب تا اواخر مردادماه آماده شد. از آنجاییکه انتشار این کتاب با چهلم استاد فرج نژاد همزمان شده بود، فرصت کافی برای تحقیق و پژوهش ...
ملاعلی واعظ خیابانی؛ واعظ و خطیبی زبردست
...: بیش از بیست سال در خدمت آیت الله حاج میرزا اسدالله مجتهد بزازی تبریزی تلمذ و استفاده کردم با اینکه سطوح فقه و اصول را از قبیل شرح لمعه، ریاض، مکاسب و رسائل را نزد اساتید تبریز کاملا خوانده بودم، پس از بازگشت حجّت الاسلام حاج سیّد احمد آقا خسروشاهی از نجف اشرف، دوباره خواندم. این عالم شیعی سپس موفق به دریافت درجه اجتهاد شد. وی از سیدابوالحسن اصفهانی، میرزاعلی آقا شیرازی، شیخ محمدحسین ...
صدایی که بر بام کعبه جاودانه شد/ ثبت نام یک اصفهانی در فهرست گنجینه زنده بشری+فیلم
استاد تاج معرفی کرد. شاگردی در مکتب استاد تاج اصفهانی مراتب با اشاره به شاگردی در محضر تاج اصفهانی، اظهار کرد: نخستین بار که ایشان را از نزدیک دیدم به من گفتند: پدرم چیزی بخوانید و من این شعر را از صغیر اصفهانی خواندم: من آنچه هست به عشق تو داده ام از دست خدای تار وجود مرا به موی تو بست... استاد سؤال کرد: پدرم چه خواندی؟ گفتم: فکر می کنم افشاری فرمود: من ...
"کلاس کنکور عامل موفقیت نیست"/ رتبه نخست کنکور کارشناسی ارشد: در فضای مجازی وقت تان را هدر ندهید
ارشد رشته حسابداری مطالعه خود را آغاز کردم و تمام جزوات و کتابهای مربوطه را به طور دقیق دوران کردم و تست های ارشد را مطالعه کردم تا مهارت لازم در تست زنی را پیدا کنم. پریزن: احتمال رتبه اول را نمی دادم و زمانی که نتایج را مشاهده خانواده تا 10دقیقه فقط به صفحه مانیتور زل زده بودم و مبهوت بودم اما در واقع باید بگویم احتمال می دادم که در کنکور رتبه مناسبی را کسب کنم. تسنیم: در ...
واقعه خوانی میراث مرثیه شفاهی است
هیچ نیافتم. سال ها گذشت تا این که در سال 96، فایل تصویری نسخه ای خطی به دستم رسید با عنوان وَقعَةُ الطَّف، ملّا مقبل . اسم مقبل، کنجکاوی ام را برانگیخت و مشغول بررسی و مطالعه نسخه شدم و دیدم همان است که سال ها در پی اش بوده ام! با خود گفتم باید نسخه های دیگری هم موجود باشد. در کوتاه زمانی، 15نسخه خطی با تاریخ های مختلف که سه تای آن در زمان حیات شاعر کتابت شده بود، از نقاط مختلف ایران و نیز ...