سایر منابع:
سایر خبرها
پس از روایت تجربه های زیسته ام از مسجدسلیمان نفس راحتی می کشم
...> برزخ آبادی ها، از کوچک تا بزرگشان، با سرنوشت محتومی که گویی مجبور به پذیرش آن هستند، رویاهای شان را بی هیچ ثمری رها می کنند، حتی راوی داستان که معدل خوبی دارد، به یکباره ترک تحصیل می کند. آذرآیین در این باره می گوید: شخصیت های کارهای من چنان به سرنوشت تلخ و محتوم خودشان عادت کرده اند که انگار دارند یک جورهایی دستش می اندازند تا بهتر بتوانند تحملش کنند. انگار شما دارید یک کپسول و قرص تلخ را با ...
نامزد سابق زندگی زوج جوان را به طلاق رساند
خواستی قبل از رفتن به سربازی به خواستگاری ام بیایی تا نامزد کنیم و خانواده هایمان در جریان باشند. وقتی برایم خواستگار آمد و همه شرایطش از نظر خانواده ام خوب بود، نتوانستم جواب رد بدهم با این حال بعد از نامزدی دنبال بهانه ای بودم تا این نامزدی را به هم بزنم آن هم به خاطر تو که البته همین کار را هم کردم حالا این به جای قدردانی و تشکر از من است که مرا به خیانت متهم می کنی؟ وقتی قاضی دعوای ...
درد و دل عجیب شهرزاد کمال زاده /عکس
خوب می شناسیم تو چقدر ساده ئی که بر همه یکسان می باری تو چقدر ساده ئی که سرنوشت بهار را روی درخت ها می نویسی که شتک ها هم می خوانند آخر ببین چه جهان بدی شد آفتاب را داور تو قرار داده اند و تو با پائی لرزان به زمین می نشینی پیداست که می شکنی برف! تا قَدرت را بدانند با سنگریزه و خرده شیشه فرود آ فکر می کنم سرنوشت مرا جائی دیده ئی برف ...
آواز خواندن مادر و پسر در میدان هفت حوض+ویدئو
...، دیده شدن، به قاعده خواندن یا هرچیز دیگر. نمی دانم چرا فکر می کنم در پس هر چیزی که می بینم، ناخودآگاه باید دنبال کشف یک تراژدی پنهان، یک غم جانکاه در صورت شادی و آواز باشم. انگار نمی خواهم باور کنم که اگر کسی می خندد، می رقصد یا آواز می خواند، واقعا دارد می خندد و می رقصد و آواز می خواند. میلی دردناک در من هست که نمی گذارد، تلاش هیچکس را برای باور کردن شادی اش به رسمیت بشناسم. ...
حضرت فاطمه؛ شهیده ای مظلوم و فداکار
استضعاف واقع خواهی شد. آن کس که تو را اذیت کند مرا آزار داده و آن کس که تو را به خشم اورد مرا به خشم آورده، کسی که به تو جفا کند به من جفا کرده، هر کس از تو ببرد از من بریده، آن کس که به تو ستم کند به من ستم روا داشته، آن کس که تو را شادان کند مرا مسرور کرده، آن کس که به تو پیوند مهر داشته باشد به من پیوند دارد، زیرا تو از منی و پاره تن منی، و جان من و روح منی، از ستمکاران امتم بر تو به خدا شکوه ...
فرزندان صالح به بهشت می روند
که قابل فهم نبود، از دهان او خارج شد. بعد از آن جوان برای حضرت موسی غذا آورد و خوردند. حضرت پرسید: حکایت تو با این پیرزن چگونه است؟ عرض کرد: این پیرزن مادر من است. چون مرا بضاعتی نیست که جهت او کنیزی بخرم، ناچار خودم کمر به خدمت او بسته ام. حضرت موسی پرسید: آن کلماتی که به زبان جاری کرد، چه بود؟ جوان گفت: هر وقت او را شست و شو می دهم و غذا به او می خورانم، می گوید: فرزندم! خداوند تو را ببخشد و در ...
ملاطفت با مردم در حکومت داری یک اعتقاد است
نباید به ادبیات و تنظیم متن قراردادها از طرف دشمن قانع بود و اعتماد کرد. خصوصیت پنجم این است که دبیر و دبیرخانه مورد وثوق یک نظام دینی باید عالم و آگاه باشد و نسبت به شخصیت و جایگاه حقیقی و حقوقی خودش آگاهی بیابد و از آن صیانت کند. کسی که قدر خودش را نداند قدر مردمش را نیز نخواهد دانست. حرفی که امام(ع) به مالک می زند این است که من تو را فرستادم و هر کجا می روی آبرو و زینت من هستی. چرا آبرو ...
اعتراف تروریست ها به 42 سال ترور علیه انقلاب اسلامی
دیگر زد ولی دکتر هیچ طور نشد. .. بلافاصله دیدم دکتر باز فرار می کند. این دفعه دوباره دو تیر دیگر زدم؛ یعنی مرتب شلیک می کردم باز دیدم فرار کرد، دنبال دکتر دویدم. دکتر از پله ها رفت بالا، باز هم تیر زدم باز دیدم نه! رفت طرف قسمتی که می رود طرف سلف سرویس و در را باز کرد رفت تو که من هم بلافاصله در را باز کردم... پریدم در آن محوطه دیدم دکتر ایستاده کیفش هم دستش است و مرتب داد می زند. من اسلحه را گرفتم ...
توسل به مصطفی برای اعزام پیکر به دانشگاه تهران + عکس
دایی می رفت و می آمد تا اینکه شنبه آمد. من داشتم برای سقف تنور، سفال می بردم پشت بام. من را آورد در کوچه و گفت که سجاد! می گویند مصطفی شهید شده... من خندیدم گفتم برو بابا، شهادت لیاقت می خواهد. گفت نه، باور کن سپاه به من گفته. گفتم سپاه بیکار اس بیاید به تو بگوید؟ بعد گفت که فردا یکشنبه باید برویم معراج شهدا؛ گفتم کجا؟ گفت تهران، آدرس گرفته ایم. گفتم برو بابا؛ گفت نه، فردا باید برویم. من فقط به ...
ارتشی انقلابی
. آنچنان با آن مانوس شده بود که با تغییرات ظاهری مسیر آن عوض شدنی نبود. لازمه اصلاح بنیادی آن جوانانی مسلمان و حزب اللهی بود تا بتوانند فرداها قدرت ارتش را به دست بگیرند و آن را به مسیر حقیقی آن که دفاع از اسلام و قرآن است ببرند و من نیز یکی از آنهایی بودم که این مسیر را برگزیدم و انتخاب من یک انتخاب آگاهانه بود و نه تحت وضعیت ها و شرایط زندگی. زندگی ما ظاهر آراسته ای دارد اما درون آن پر از درد و ...
میم مثل معصومه؛ مهربان، نیکوکار و صبور
مفید کاری خود اعلام می کرد و می گفت امروز مفید بودم و این حال مرا خوب می کند. به گفته یعقوبی مرحوم امیری همیشه بزرگ منش بود و حواسش به اقشار ضعیف جامعه بود. خاطره ای از لحظات خوبش با معصومه برایمان روایت می کند. لبخند مهمان لبش می شود و می گوید: گاهی اوقات که در محل کار بودیم و از بیرون غذا سفارش می دادیم علاوه بر مبلغ اصلی فاکتور حتما یک شیرینی به کارگر جوان حامل غذا می داد و می گفت ببین همین ...
این پیرمرد ایرانی کیست؟ / بازیگری که باور نمی کنید! + عکس دیدنی
اگر دلمان بخواهد کاری انجام دهیم آن را از خودمان دریغ نمی کنیم. اهل نقشه کشیدن نیستم به هر حال رؤیاپردازی که همه آدم ها دارند را داریم ولی اینطور نیست که به خاطر این رؤیاها زندگی مان را متوقف کنیم. فقط پلی استیشن هنوز هم عادت سرگرم شدن با بازی های کامپیوتری را داری؟ سیامک: بله، همسرم هم این عادت را حتی تا حدی بیشتر از من دارد. پس زدی تو خال! ...
میزگرد مستند تنهایی| سعید نبی: اثرگذارترین مستند تاریخ تلویزیون را ساختیم/ توصیه هایی برای رئیس رسانه ملی
...> نبی: ما یک سیکلی را طی کردیم اما برنامه در قسمت دوم به طور انفجاری رشد کرد. آنچه که اصلا فکرش را هم نمی کردیم. حتی تحلیل مستندهایمان را طوری چیده بودیم که برنامه سه و چهار روی یک پله بیاید و برنامه ششم و هفتم روی پله بعدی باشیم و دهم روی نقطه اوج. اما ما در قسمت دوم روی نقطه اوج بودیم و توقع از ما بالا رفت و کلیپی که از برنامه ما در شبکه های اجتماعی دیده بازخوردهای بین المللی بسیاری حتی به چند ...
چگونه می توان از وسواس نجس و پاکی نجات پیدا کرد؟
متدیّن معمولی نگاه کنید، ببینید آنها چقدر آب میکشند، به همان مقدار قناعت کنید. بقیّه برای شما پاک است، و ما مسؤولیّت آن را شرعآ میپذیریم . در حالی که من در نامه قید کرده بودم که فقط از شما یک فتوی میخواهم، و آن این که : چیزهای نجس و متنجّس را برای مدّتی بر من پاک بدانید . ولی شما جوابی که در بالا ذکر شد را مرقوم داشتید، و من باز هم روی حرفم هستم، این فتوی را بدهید تا من چیزهای نجس و متنجّس را پاک ...
جهانبخش: طارمی گفت برگردان من به چلسی بهتر بود
داشتم مرا به خاطر فوتبالم دوست داشته باشند یا مرا دنبال کنند. موقع برگشت به هلند به چیزهای زیادی فکر می کردم ولی خیلی خوشحالم که فاینورد را انتخاب کردم چون به نظرم جو ورزشگاه فاینورد در اروپا منحصر به فرد است. * تفاوت لیگ برتر انگلیس و لیگ هلند وی در خصوص تفاوت شرایط برایتون و فاینورد گفت: برایتون چون به تازگی به لیگ برتر انگلیس آمده بود، تمام هدفش این بود که در لیگ بماند ولی از ...
چرا اصرار در پنهان داشتن مزار حضرت زهرا(س) بکار رفته است؟ ماجرای خطبه دختر پیامبر (ص) در مسجد چه بود؟: ...
هاشم برای چه در این وقت اینجا ایستاده ای؟ -در انتظار تو بودم!بمن گفته اند فاطمه (ع) را در این خانه (خانه عقیل) که پهلوی خانه جحشیین است بخاک سپرده اند.از تو می خواهم این خانه را بخری تا مرا در آنجا بگور بسپارند! -بخدا سوگند این کار را خواهم کرد! اما فرزندان عقیل آن خانه را نفروختند.عبد الله بن جعفر گفت هیچکس شک ندارد که قبر فاطمه (ع) در آنجاست . اگر روایت احمد بن ابی نصر ...
اگر نماز باران خواندیم و باران نیامد، چه؟
پایشان بود. زیر لب گفتم: سرما می خورند... اما انگار آنقدرها هم آرام نگفته بودم چون یکی از اطرافیان در جواب گفت: نه. ایشان در تابستان و زمستان همین طور هستند. آنقدر قدرت روحی شیخ، بزرگ است که انگار اصلاً گرما و سرما در ایشان اثر نمی کند. غذای شیخ هم مثل لباسشان، همین قدر ساده است و اغلب نان و ماست می خورند. داستان زهد ایشان، معروف است... خانم دکتر سری به حیرت تکان می دهد و می گوید: چند وقت ...
راننده زن است، برگردیم!
راننده زن است. موردهایی را به خاطر دارم که مسافر وقتی می رسید پای اتوبوس و می دید که من راننده هستم، عقب می رفت و می گفت راننده خانم است! بعضی ها هم سوار نمی شدند. یادم هست یک بار مادر و پسری در خط همدان مسافرم بودند و مادر تا مرا دید به پسرش گفت: بیا بریم راننده اش خانم است، من سوار نمی شم. در این مواقع چه عکس العملی دارید؟ معمولا به روی خودم نمی آورم که حرف شان را شنیدیم. آن روز هم ...
حسادت چیست و درمان آن
را دوست بدارند; یا اگر اسباب بازی و چیزی از این نوع در کار است، احساس می کند فقط همین یکی است و دست یابی به مثل آن امکان ندارد.البته این مساله در سال های اولیه رشد ناآگاهانه یا نیمه آگاهانه است، ولی در سال های بالاتر، به دلیل آگاهی بیش تری که فرد نسبت به حالات خود و قوانین هستی پیدا می کند می توان گفت آگاهانه و به دور از عذر است ، زیرا این بدبینی و کج فکری هنگام حسادت به نظام عالم و خدای متعال نیز ...
ملوان زبل!
یک نکته ی مثبت: دیگر لازم نبود برای بابا و مامان قسم بخورم که معلم فیزیک امسالمان خوب درس نمی دهد! بارها و بارها مامان سر کلاس فیزیک آنلاین شرکت کرده بود و می دانست که آقای فیزیک، جوان است و کم تجربه و می دانست بچه ها، کلاسش را هوا می کنند و بارها دیده که مسئله ها را غلط غلوط حل می کرد و وقتی کم می آورد، داد می زد و... انگار مدرسه ی مجازی، دیگر یک اتاق تمام شیشه ای است که همه آن را می بینند. آخ دفترم! انگار آمدند! الهی به امید تو! ...
دانشنامه تاج ثانی از سال ها آوازخوانی اش می گوید
نزد ایشان بنشینم و برایم گوشه به گوشه، یک آواز را بخوانند و آموزش دهند. به همین دلیل همواره به دنبال این بودم که یک استادی برای خودم پیدا کنم. نهایتاً بعد از همان چهارم آبان سال 1339 بود که من همان طور که داشتم سوار بر دوچرخه برای خودم در خیابان های شهر اصفهان می گشتم و بی توجه به اینکه مردم چه می گویند، با صدای بسیار بلند آواز می خواندم، داخل خیابان شهناز سابق (شمس آبادی امروز) که ...
ماجرای آوارگی بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون
بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون با اشاره به اینکه وقتی سوم دبستان بودم، مادرم فوت کرد، گفت: بچه آخرِ خانواده به دنیا آمد، مادرم به علت خون ریزی راهی بیمارستان لاهیجان شد؛ آن موقع هم دکتر آنچنانی نبودند. پزشکان هم گفته بودند او را ببرید منزل، فرزندانش را سیر ببیند چرا که هفت، هشت روز دیگر بیشتر زنده نیست و دقیقاً شبِ هفتم فوت کرد. او بعد از آن سختی های زندگی اش را این طور تعریف کرد: کودکی ...
کرامتی از شهید نظرکرده حضرت زهرا(س) / حماسه شهید برونسی در عملیات خیبر چگونه رقم خورد؟
...> امانش ندادم و دنبال حرفم را گرفتم: این کار، خود کشیه، خودکشی محض! محکم گفت: شما به دستور عمل کن. هر چه مساله را بالا و پایین می کردم، با عقلم جور در نمی آمد شاید برای همین بود که زدم به آن درش، توی چشم هاش نگاه کردم و گفتم: این دستور خودکشی رو به یکی دیگه بگو. گفت:این دستور رو به تو دادم، تو هم وظیفه داری اجرا کنی، و حرف هم نزنی. لحنش جدی بود و قاطع. او هم انگار زده بود به آن ...
با یک پا هم می توان رکاب زد
توانم رکاب بزنم و راه بروم انگار از کودکی به بزرگسالی پرت شدم. در واقع پایان کودکی و آغاز بزرگسالی من زمانی بود که مسئولیت زندگی ام را به تنهایی برعهده گرفتم. آن روزها در اوج موشکباران جنگ تحمیلی، کودک 5 ساله ای بودم و وقتی آژیر قرمز به صدا درمی آمد، برای اینکه خودم را به گوشه ای از اتاق برسانم، به جای راه رفتن روی زمین می خزیدم. 20 سال از بهترین روزهای زندگی اش را با زانویی که هیچ وقت خم ...
دوست داشتم نقش کمال الملک را بازی می کردم/ شاگرد اسماعیل شنگله بودم، اما مدیونِ بازیگر رئیسعلی دلواری ام
سینمایی اش اشاره کرد: اولین فیلم سینمایی من توهم به کارگردانی سعید حاجی میری در سال 1364 بود که مردم مرا خوب در این فیلم به یاد دارند و حتی یکی گفته بود در این فیلم از من می ترسید. او درباره سریال باغ گیلاس و محبوب شدنش در میان مردم، گفت: از میان سریال هایی که بازی کرده بودم، باغ گیلاس، آپارتمان و خانه ما آن سال ها خیلی مورد توجه بود. در سریال باغ گیلاس نقش عزیز را بازی می کردم و مردم هر ...
آتابای ، فیلمی تهیدست
های صحنه دار را می خواهند با توسل به فحاشی و پرده دری های آگاهانه جبران کنند. به نظر می رسد کارگردان فیلم، ساخت این اثر سینمایی را به قدر وافری به نویسنده ی آن واگذار نموده و خود را از صحنه ی آفرینشگری هنری دور نگه داشته است، این ادعا را می توان از خودنمایی خارج از نقش حجازی فر او استنباط نمود، مثلا آنجا که آن دختر روستایی علاقمند به آتابای می گوید: من دوست دارم مثل تو موفق باشم، درس ...
شگفتی های زندگی منحصر به فرد روژه گارودی
کاتولیک به دنیا آمد، اما در جوانی ابتدا پروتستان شد و سپس، به مارکسیسم گروید؛ او از 20 سالگی عضو حزب کمونیست فرانسه بود. با این حال، گارودی را نمی شد در یک چارچوب مشخص اعتقادی محصور کرد؛ او تنها به دنبال حقیقت می گشت و از بیان آن هراسی به دل راه نمی داد. گارودی به دلیل سوابق مبارزاتی اش بین سال های 1945 تا 1959م/ 1324 تا 1338ش، بارها به عنوان نماینده مردم فرانسه در مجلس ملی، سنا و مؤسسان برگزیده شد. او ...
10 تفکر اشتباه درباره سالمندان
اجتناب ناپذیر است زوال عقل یا دِمانس بخش طبیعی فرایند پیری نیست، گرچه ریسک ابتلا به آن با بالا رفتن سن بیشتر می شود. در بسیاری از افراد حتی در 90 سالگی و پس از آن، افت قابل توجه فکری و رفتاری که نشانه ای از دمانس باشد، دیده نمی شود. گاه فراموشی یک قرارملاقات یا گم کردن کلید ها نشانه های معمولیِ فراموشی جزئی هستند که در روند پیرشدنِ طبیعی بسیار عادی است. بااین حال اگر نسبت به حافظه و توانایی ...
ماجرای فوتبالیست یاغی و قمه کش/ مردی که از مرداب زندگی، گلستان ساخت
. او می گوید: اوضاع مالی ام روز به روز بهتر می شد ولی هر پولی که به دستم می آمد انگار باد آورده است اما با این حال یک زندگی لاکچری برای خودم درست کرده بودم جوری که اگر فردی سالی یکبار به مسافرت می رفت، من از چهارشنبه تا جمعه هر هفته به شمال می رفتم و آن هم سفر معمولی نه بلکه به بهترین شکل ممکن، طوریکه قبل از اینکه به شمال برسم گوشت را در ماست می خواباندند و هیزم های شومینه را برایم آماده ...
اینجا شوش است یا تگزاس؟!
. من ماندم و خشاب های توی دستم. خشاب به قسمت ران پایم اصابت کرده. همان موقع مرا بردند بیمارستان شوش. آنجا به ما گفتند عملش خیلی خطرناک و حساس است. الان هم روی پام باز است. باید عفونتش تخلیه شود تا بعد پیوند پوست را انجام دهند. او حرف هایش را این گونه پایان می دهد: ببین خانم مهندس این ها این قدر رودار شدند که اگر ما قصاص نکنیم باز می زنند یکی دیگر را می کشند. پرونده هم در دادگاه کیفری استان اهواز است، اما متاسفانه پیگیری نشده تا به الان و اقدامی نشده. ...