سایر منابع:
سایر خبرها
خانواده ای با سه مدافع حرم و یک شهید
محمدلطیف سروری است. طلبه قم بود و آن زمان رفته بود به اصفهان. پسر دیگرم هم در سوریه بود به نام محمد جواد ؛ الیاس هم آن زمان خانه مان در افغانستان بود. الیاس، زمانی که ابوحامد زنده بود، اول از همه به سوریه رفت. پسرم الیاس قبل از محمدشریف، سوریه بود. **: یک پسر هم به نام الیاس دارید؟ پدر شهید: یک پسری هم دارم به نام الیاس که پسر چهارمم است که او هم سوریه بود پیش ابوحامد بود ...
آخ تو شب یلدای منی دیوونه ی دوس داشتنی
خو اِسَدی، ها؟ - بله بی بی جون، بله، گرفتم... بی بی بشکن زنان گفت... - شب یلدوی من بسازم چل ستون چل پنجره، جانم چل ستون چل پنجره... ***** رنگینک ها را گذاشتم وسط سفره و گفتم... بفرما بی بی، اینم رنگینک، ولی خودمونیما عجب سفره ای شده... - هاااااا، نپه ماخاسی نشه؟ - حالا فقط یه چیزی میمونه بی بی... ...
سوگنامه ای برای درگذشت آقا اسفندیار بازیگر فیلم خواب تلخ
به گزارش ایلنا، محسن امیریوسفی (کارگردان سینما) با انتشار یادداشتی خبر از درگذشت آقا اسفندیار کاراکتر فیلم سینمایی خواب تلخ داد. متن این نوشته را که به قلم خود آقا اسفندیار به نگارش درآمده می توانید در ادامه بخوانید: بازگشت همه بسوی اوست حتی من، آقا اسفندیار. من این مطلب را قبل از مرگ نوشتم و به آقامحسن دادم و گفتم بعد از مرگم بسوزونش. ولی از اونجائی که توقیف مغز آقامحسن را خورده و به ...
دیدار با پوریا عالمی در قلعه جلالی
کاشان نیوز – جابر تواضعی: جمعه صبح پوریا عالمی افتخار داد تماس گرفت که کاشان است و برای دیدار کافه ای جایی قرار بگذاریم. من که خیلی اهل کافه نیستم، چند تا پیش نهاد دیگر دادم که متأسفانه چون او زیاد آمده کاشان و همه را دیده و چند سال اخیر آثار باستانی جدیدی نساخته اند، رد شد. آخرش قرار شد برویم قلعه جلالی. با این که آدرس سرراست دادم و لوکیشن فرستادم، پوریا موفق شد هم خودش و هم دو ...
صحبت های عجیب جنجالی ترین فرد پرسپولیس
دندان سلطانی فر را ندیدم بلکه تا حالا در تهران طبابت نکردم. مهدی رسول پناه، سرپرست سابق باشگاه پرسپولیس در خصوص جدایی شجاع خلیل زاده این تیم و پیوستن او به الریان قطر گفت: او قبل از رفتن به لیگ قهرمانان آسیا خواستار افزایش قرارداد شد. شجاع آن زمان قرارداد سه ساله داشت که یک سال از آن گذشته بود و دو سال مانده بود. من به ایشان گفتم چه عجله ای داری؟ ما مشکلات زیادی داشتیم و گفتم صبر کن پس ...
کتابداران روح کتابخانه را بیدار و پویایی اش را پابرجا نگه داشته اند
نائله پالوج کتابدار کتابخانه عمومی صاحب الزمان(عج) نوشهر (استان مازندران) و یکی از برگزیدگان در بخش کتابدار برگزیده در گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی نهاد کتابخانه های عمومی کشور، با اشاره به مختصات این کتابخانه عنوان کرد: کتابخانه صاحب الزمان(عج) در سال 1347 تأسیس شده و اولین کتابخانه در شهر نوشهر محسوب می شود. کتابخانه ما در مرکز شهر، همجوار با پارک کودک، مراکز فرهنگی، مدارس و ادارات مختلف مستقر ...
قیمت خودرو
هستیم که می رویم سوخت بری. شاید روزگاری سوخت بری سوده بود اما حالا نه. مردم از هر کجا می آیند. از طرف های زاهدان و خاش. آمار سوخت برها بالا رفته و حالا در مرز ساعت ها در ترافیک می مانند. ماشین هایی که برمی گردند آمار کمین نیروهای انتظامی را می دهند. هادی در همان 14-13سالگی دو روز را دور از خانه گذراند. دو شبانه روزی که کنار ماشین خرابش سپری شد. نزدیک مرز بودم، آنتن هم نداشتم خبر بدهم. بعد ...
رویداد ساحل مکران را بدون هماهنگی با انجمن موسیقی برگزار کردند/ دعوت از یک نفر برای ده شب اجرا چه معنایی ...
مراجعه نکردند؟ می آمدند و می گفتند ما به یک گروه موسیقی نیاز داریم. شیوه و زمان اجراهای جشنواره گردشگری چگونه بوده؟ تا آنجا که می دانم 10 شب اجرا بوده و در هر روز دو اجرا می رفته اند، یکی بعد از ظهر و دیگری شب. شاید هم تعداد سانس اجراها بیشتر بوده. از جزییات بی خبرم اما یک نفر که از دوستان ما هم هست، در همه سانس ها اجرا رفته است. حرفم این است که این همه هنرمند بیکار در روستاها ...
اشعار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها بخش دوم
...> روضه خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید من همان جا ایستادم... شعله ها از در گذشت من میان کوچه بودم روضه خوان در کربلا آه، آن شب بر دل من روضه ای دیگر گذشت تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود تیغ پشت تیغ از جسم علی اکبر گذشت شعله بود و محسن شش ماهه و دیوار و در تیری آمد از گلوی تشنۀ اصغر گذشت میخ در بر سینۀ پرمهر مادر حمله کرد آب ...
تعیین مزار شهید باب الله داودی توسط خودش
اسرا می آید. خانواده تا امروز بی خبر از شهادت برادر بودند هرچند که بعد از این همه سال بی خبری احتمال قوی را به شهادت می دادند، خواهر در این باره می گوید: ما اصلا نمی دانستیم شهید شده تا چند روز پیش که مادرم تماس گرفت و خبر داد از بنیاد شهید قرار است برای دیدنم بیایند. دلشوره افتاد به دلم، رفتم مزار شهدای کوهسار گریه کردم، گفتم داداش حتما خبری از تو آورده اند اگر قرار بر آمدنت است به مادرم ...
روایتی از تبعید رهبر انقلاب به ایرانشهر/ آن تبعیدی که ناجی تبعیدگاه شد!
بلوچستان تلفن زدم و از ابعاد فاجعه با او صحبت کردم و گفتم ما نان و خرما و اگر بشود پنیر هرچه زودتر به هراندازه که بتوانید، نیاز داریم. از او خواستم با آقای صدوقی در یزد و با مشهد و تهران نیز تماس بگیرد و به همه اطلاع دهد که ما به غذا نیاز داریم... دو سه ساعت بیشتر طول نکشید که یک کامیون بزرگ پر از نان و خرما و هندوانه و پنیر رسید. بلندگوی مسجد را با تلاوت قرآن باز کردیم و بعد اعلام کردیم ...
روایتی از آنچه در پاتوق زباله در دره فرحزاد می گذرد
زباله گردها نشانی از هارد بیابم که منجر به تجربه عجیبی شد که در این سال های گذشته و کار در شهرداری تهران مشاهده نکرده بودم. زباله گردها توصیه کردن سری به مراکز غیرقانونی بازیافت بزنم شاید خبری شنیده باشند. تقریبا در فاصله 20 تا 30 متری پشت چند رستوران معروف و به قولی لاکچری فرحزاد، 4 مرکز غیرقانونی تفکیک و بازیافت وجود دارد که در هر کدام بین 15 تا 30 نفر به صورت شیفتی مشغول ...
آزار شیطانی زنان تهرانی در زانتیا مرد پلید / گفتگو با قربانی شکارچی زنان
شدید از او سرقت کرده است. چند سال داری؟ 36 سال. چطور به دام راننده زانتیا افتادی؟ شب عید سال 1400 بود که برای خرید شیرینی از یک قنادی بیرون از خانه رفته بودم.می خواستم از سه راه شریعتی برای عبدل آباد ماشین بگیرم اما خیابان شلوغ بود و ماشین پیدا نمی شد. مدتی منتظر بودم تا اینکه یک زانتیا ترمز کرد و من مسیرم را گفتم و سوارم کرد. شک نکردی که شاید ...
قتل عمه با ماهیتابه در تهران / راز جنایت در آبمیوه فروشی فاش شد
معیشتی با آنها کمک می کردم .به همین خاطر چند بار به خانه عمه پدرم رفتم و به او بسته معیشتی دادم.اما پسران او مخالف این ماجرا بودند. وی در تشریح جزییات قتل گفت: آخرین بار به خانه عمه پدرم رفتم تا به او بسته معیشتی بدهم اما او گفت بهتر است با پسرش هماهنگ کنم .من به او گفتم خودش باپسرش تماس بگیرد.او بعد از تماس به پسرش به آشپزخانه رفته بود تا برایم چایی بیاورد که با ماهیتابه به سرش زدم و ...
یک قاتل هنگام بازسازی صحنه قتل پدرش، لو رفت + عکس
.... او به همین دلیل مادرم را آن قدر با شیلنگ زد که همه بدنش کبود شد. این خاطرات وحشتناک از همان دوران خردسالی در ذهنم باقی ماند و رفتار های خشن پدرم نیز ادامه داشت به گونه ای که وقتی چند ماه قبل فرزند من به دنیا آمد، مادرم برای دیدن نوه اش قدم به منزل ما گذاشت، اما هنوز چند دقیقه بیشتر از حضور او سپری نشده بود که پدرم او را فرا خواند و اجازه نمی داد حتی برای دیدار نوه اش نیز به راحتی ...
شهادت را از رفاقت با شهدا هدیه گرفت
باید تلاش و کوشش کرد. حرکت، تلاش، جدیت و دغدغه مندی از همان روز های اول در عباس دیده می شد. در وصیتنامه اش چنین نوشته است: من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون، بلای بزرگ پیروان حق است. سکونم مرا بیچاره کرده است... این جدیت تلاش و کوشش در روحش جاری و ساری شده بود. 2- توفیق الهی در همان دوران ابتدایی به ایشان گفتم در کنار کار و تلاش و زحمتی که می کشی باید خدا به کارت هم برکت دهد و اگر ...
به خاطر برخورد بد مدیر ترک تحصیل کردم/ نمی خواستم مادرم بیرون کار کند
مسوولان مدرسه را دیدم تصمیم گرفتم دیگر در مدرسه درس نخوانم و ترجیح دادم با خواندن کتاب، خودم رشد کنم. وقتی من را در مدرسه محله مان که همه دوستانم ثبت نام کرده بودند، به دلیل اینکه ما پولدار نبودیم که به مدرسه کمک کنیم ثبت نام نکردند، یک سال درس نخواندم و پس از پادرمیانی چند نفر از مشتریان کتاب خوانم نهایتا به مدرسه دورتری در حاشیه شهر رفتم، مدرسه ای که در همان روز اول 6 نفر از دانش آموزان ...
آن شب غم گرفته
...، خشنودی او را خشنودی خدا دانسته بود، در بی نشانی مدفن خود، از اعتراض به آنچه که آن روزها بعد از رحلت رسول خدا(ص) در مدینه، مرکز حکومت اسلامی در جریان بود، خبر می دهد. اعتراض فاطمه(س) چه بود؟... چند ده سال بعد، آنچه فاطمه(س) در آن روز دیده بود، برخی دیگر و شاید همگان نیز به وضوح دیده و شاهد وقوع آن بودند ولی آن روز خیلی دیر شده بود. اما، امروز، فاطمه عزیز! دیگر مانند آن روزها تنها نیستی ...
پیام یک مرد به موبایل زنم زندگی ما را زیرو رو کرد / ترانه مرا رها کرد و رفت !
به گزارش رکنا : مرد 47 ساله با بیان این که نمی دانم چگونه به این زندگی آشفته سروسامانی بدهم درباره ماجرای همسرش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری سجاد مشهد گفت: همه چیز از تابستان سه سال پیش شروع شد. آن روز پسر 14 ساله ام بدون اجازه من بیرون رفته بود اما وقتی بازگشت او به منزل طولانی شد، نگرانی و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفت به همین دلیل گوشی همسرم را از روی میز عسلی برداشتم تا با پسرم تماس ...
شوخی کاربران اینستاگرام با گم شدن حافظه دوربین آژانس در ایران !
...! *احتمال زیاد دور بعد خودت هم گم میشی احتیاط کن *رفته پیش دکل نفتی *دادن نون خشکی اشتباهی برده *دادن کلوپ سر کوچه قسمت 9 نیسان آبی رو بریزه *گریه نداره که خودم یه دونه هشت گیگ دارم میدم بهت *کارت را بسوزانید المثنی دریافت کنید *برو شاه عباسی از دستفروش ها پیدا می کنی *زیر سانتیریفیوژهاست خوب بگرد ...
جواب کری استیونسون را روی تشک می دهم
از آنکه چند سال پیش در لیگ پتریاشویلی را شکست دادی، خیلی ها شما را آینده سنگین وزن کشتی ایران دانستند و امروز هم با عباس جدیدی مقایسه می شوی، نظر خودت چیست؟ من وقتی سال اول جوانان بودم و قهرمان امیدها هم شدم، در لیگ پتریاشویلی را شکست دادم و از آن مسابقه به نوعی استارت کارم در بزرگسالان زده شد. بعد از آن سعی کردم کشتی های خوبی بگیرم، ابتدا ملی پوش شوم و بعد هم تلاش کنم برای کشورم ...
بهتاش فریبا: هیچ گاه در دوران فوتبالم اخراج نشدم
بیرون دیدیم همه بچه ها بیدارند. کسی نتوانسته بود بخوابد. آن روز بازی را دو بر یک باختیم. در نهایت سوم شدیم. در آن مسابقات من آقای گل شدم. در دو بازی من فوروارد بازی کردم. پیش از آن هافبک بودم. با تیم پاس برای شرکت در بازی های ریاست جمهوریِ کره جنوبی رفته بودیم. پیش از بازی ها حسین فرکی مصدوم شد. همه نگران بودیم. به مربی تیم ملی گفتم که اگر صلاح بدانید من می توانم در پست مهاجم بازی کنم ...
جلوی فساد و دلالی را در پرسپولیس گرفتم
به باشگاه برگردانیم. ما زمانی که به باشگاه پرسپولیس آمدیم 4 ماشین و همه اموال باشگاه توقیف بودند. سند ورزشگاه درفشی فر و شهدای گمنام را به نام باشگاه پرسپولیس کردیم. ما باشگاه را صاحب 2 ملک کردیم که بالای 2000 میلیارد تومان ارزش مالی دارند. مبلغ 350هزار دلار بشار رسن را تامین کردم او درباره این که چرا بشار رسن و شجاع خلیل زاده را حفظ نکردند، گفت: من رسن را نگه داشتم، چون او ...
سکوت رسول پناه شکست/ از مافیا تا بدهی های سنگین؛ دو ورزشگاه به نام پرسپولیس شد...
. نه تنها دندان سلطانی فر را ندیدم بلکه تا حالا در تهران طبابت نکردم. مهدی رسول پناه، سرپرست سابق باشگاه پرسپولیس در خصوص جدایی شجاع خلیل زاده این تیم و پیوستن او به الریان قطر گفت: او قبل از رفتن به لیگ قهرمانان آسیا خواستار افزایش قرارداد شد. شجاع آن زمان قرارداد سه ساله داشت که یک سال از آن گذشته بود و دو سال مانده بود. من به ایشان گفتم چه عجله ای داری؟ ما مشکلات زیادی داشتیم و گفتم ...
افشاگری رسول پناه علیه شجاع خلیل زاده
...> *حمید مشهدی (وکیل شجاع) به باشگاه می آمد و پیشنهاد قرارداد 6 ساله 60 میلیارد تومانی می داد! *شجاع 3 سال قرارداد داشت ولی می خواست مبلغ قراردادش را افزایش دهد که به او می گفتم چه عجله ای داری؟! شجاع اولین بازیکنی بود که 100 درصد قراردادش را گرفت. مبلغ قرارداد شجاع 2 میلیارد بود که با آپشن ها به 3 میلیارد می رسید. *از بیرون تماس گرفتند و گفتند برای اینکه در فضای مجازی حمایتت کنیم باید ماهانه پول بدهی. 5 روز بعد از اینکه پیشنهاد آنها را رد کردم شدم دندانپزشک وزیر. نه تنها دندان سلطانی فر را ندیدم بلکه تا حالا در تهران طبابت نکردم. ...
ماجرای فوتبالیست یاغی و قمه کش/ مردی که از مرداب زندگی، گلستان ساخت
مادرم تماس گرفت، خبر فوت پدرم را داد و من هم به اتفاق چند نفر از دوستانم به مراسم تدفین رفتیم. به آقا ابراهیم می گویم، شاید فوت پدر باعث شده تا دست از کارهایتان بردارید و از خانه مجردی به نزد خانواده تان بروید که می گوید: همه خواهر و برادرهایم ازدواج کرده بودند و فقط خواهر کوچکم با مادرم مانده بود و من هم از کارهایم خسته شده بودم و پیش آنها برگشتم؛ البته بلافاصله یک خانه دیگر و بهتر ...
در دنیای غرب، ارزش زن از بین رفته | کسانی این فرهنگ منسوخ شده را پمپاژ می کنند
مسائل قرار دارد زیرا در جامعه ای که اعتقاد داریم زیر ساخت آن خانواده است؛ باید نگاهی ویژه به زنان جامعه داشته باشیم. وی با بیان اینکه زنان نقش موثری در تعالی جامعه دارند؛ خاطرنشان کرد: دشمنان از طریق تهاجم فرهنگی، برای کمرنگ کردن نقش زن و مادر در خانواده، تلاش می کنند درحالیکه طی هشت سال جانفشانی جوانان برای این مرز و بوم، نقش تربیتی مادران، موثر و چشمگیر بوده است. وی یادآور ...
نویسندگان سریال برره کرونا را در خواب دیده بودند
گرفتند و تمام شد، بعد که آقای نوابی آمد گفت غیر از مهران مدیری، خانم گودرزی و شیری همه عوض شوند! یک پلان هم از قبل قبول نکرد و دوباره فیلم برداری کردند. این بار لوکیشن من آخر کار افتاد. بازیگران کار عوض شدند. بیژن امکانیان تهیه کننده کار بود، تماس گرفت و گفت برای این نقش می خواهمت. بعد مجید قاری زاده هم تماس گرفت و گفت برای نقش ناظم انتخاب شده ام. وقتی مادری پسرش را از محمد شیری می ...
حوض خون به چاپ هفتم رسید
....ir نسبت به سفارش کتاب اقدام کنند. همچنین در صورت نیاز می توانند با شماره 02142795454 تماس بگیرند. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حوض خون ، خاطرات و روایت های 64 نفر از بانوان اندیمشکی درباره فعالیت شان در بخش رخت شویی البسه رزمندگان دفاع مقدس است که فاطمه سادات میرعالی، زهرا بختور، سمانه نیکدل، سمیه تتر، نسرین تتر، مهناز الفتی پور، آمنه لهراسبی و نرگس میردورقی تحقیق آن را برعهده ...