قتل به خاطر زن صیغه ای؛ جسد را کنار سطل زباله پیدا کردند
سایر منابع:
سایر خبرها
قصاص 2 مرد به اتهام قتل 2 زن
سرنوشت او اطلاعی نداشتم و آن روز تحت فشار های بازجویی به قتل اعتراف کرد. در ادامه پسرش که با قرار وثیقه آزاد بود اتهامش را نپذیرفت و گفت: از قتل زن دوم پدرم اطلاعی ندارم. من فقط کارت او را از پدرم گرفته بودم و، چون فکر می کردم مریم خودش کارتش را به پدرم داده است. باور کنید نمی دانم چه بلایی سر او آمده است که پلیس هنوز نتوانسته اثری از جسد او به دست بیاورد. در پایان هیئت قضایی وارد شور شد و با تبرئه پسر متهم، اکبر را به قصاص و حبس محکوم کرد. ...
دهانش را پر ازگِل کرد تا قطع پاهایش را فریاد نزند
بار به جبهه رفت. او مسئولیتی در آموزش و پرورش داشت و الان معلم است. برادر بعدی مان احمد در عملیات رمضان سال 61 مجروح شد. من چهارمین پسر خانواده هستم. سعید دو سال از من کوچک تر بود که از 13، 14 سالگی به جبهه رفت و حتی یک بار هم در آزادسازی فاو مجروح شد و سرانجام در عملیات کربلای4 به شهادت رسید. آخرین برادرمان کریم قاری قرآن است. پدر و مادرم مذهبی و متشرع بودند و مراسم دهه عاشورا در منزل مان برگزار می ...
جزئیات قتل رومینای 50 روزه / مادر بیرحم سر نوزاد را از تن جدا کرده بود !
به گزارش خبرنگار رکنا، خانواده رومینا 50 روزه همین چند دقیقه قبل از سر مزارش بازگشته اند. دخترک حتی دو ماه از این روزگار را به چشم ندید که راهی خاک سرد گور شد. صبح روز هشتم دی ماه بود که پدر رومینا سراسیمه به پلیس شهرستان آشتیان مراجعه کرد و خبر شدن 50 روزه خود را اعلا کرد و گفت: ساعت 11 صبح همسرم با من که در محل کارم بودم تماس گرفت و گفت نوزادمان در حالی که در خانه باز بوده ربوده شده ...
پشتام: حواسم باید هم به تمرین باشد و هم درمان پدرم
قرار است بعد از جام تختی اردوی تیم ملی کشتی فرنگی آغاز شود. قطعاً به محض آغاز اردوها با نظر سرمربی تیم ملی در تمرینات شرکت خواهم کرد. این کشتی گیر جوان باقرشهری که سال گذشته مادرش را به دلیل ابتلا به سرطان از دست داد و این روزها هم به شدت درگیر بیماری و درمان پدرش است، خاطرنشان کرد: اتفاق عجیبی بود که در فاصله ای کوتاه متوجه بیماری مادر و پدرم شدیم. متأسفانه بیماری سرطان مادرم را دیر ...
قتل خانم معلم 50 ساله در تهران / جسد مثله شده پس از 3 سال پیدا نشد
یکدیگر جدا شدیم .چند بار هم در این مدت او را صیغه کرده بودم.آخرین بار در حالی که او صیغه من بود به خانه مان آمد. من بیرون رفته بودم که با من تماس گرفت و گفت می خواهد به خانه اش برگردد.من به او اصرار کردم تا برگشتن من صبر کند اما قبول نکرد. همسایه ها می گفتند او سوار یک پراید شده و از خانه بیرون رفته است .بعد از آن روز دیگر خبری از او نداشتم و نمی دانم چطور ناپدید شده است. قاضی گفت :چرا کارت ...
پایان تلخ رابطه مرد جوان با زن متاهل/قاتل به قصاص محکوم شد
شکایت تلاش برای افشای راز ناپدید شدن زن جوان آغاز شد، تا اینکه چند روز بعد ماموران پلیس جسد پتو پیچ فرشته را در کانال آبی در حاشیه قزوین پیدا کردند. آثار کبودی روی بدن این زن نشان می داد او در محل دیگری کشته و احتمالا جسدش داخل کانال آب رها شده است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پلیس برای افشای راز جنایت به تکاپو افتاد. یک ماه از قتل مرموز زن جوان گذشته بود ...
ماجرای ازدواج شهروز ابراهیمی با همسرش
من است می پذیرد. شهروز ابراهیمی: بله دائم با هم کلنجار می رویم. (می خندد) البته من از اینکه در مورد تمامی مسائل با مادرم صحبت می کنم خوشحالم. با اینکه مدتی است مستقل زندگی می کنم اما هر لحظه ارتباط بین مان وجود دارد و اصلا کمرنگ نشده است. اگر روزی با مادرم تماس نگیرم نگران می شوند و خودشان تماس می گیرند. ما شاهد هستیم این روزها خیلی از خانواده ها از هم بی خبر و بی اطلاع هستند اما در ...
قتل زن خائن تهرانی به دست دوست پسرش
به نام مهران تماس داشته که مهران شناسایی و دستگیر شد و در همان بازجویی های اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: چندی پیش با این زن آشنا شدم. او در ابتدا مدعی بود که از همسرش متارکه کرده است. قتل به خاطر دروغ کم کم به او علاقه مند شدم اما یک روز که به خانه ام آمده بود مدعی شد تا به حال به من دروغ گفته و متأهل است. چون خودم همسر سابقم را به خاطر خیانت طلاق داده بودم از شنیدن این حرف ...
کسی نمی تواند علیه من چیزی ثابت کند!
در پرونده قبلی اش در سال 93 که به اتهام قتل دختری جوان بازداشت شده بود، هیچ بازجویی با هیچ روشی موفق به گرفتن اعتراف از او نشد و در نهایت هم با حکم پرداخت دیه از زندان آزاد شد و الان هم کسی نمی تواند از او اعتراف بگیرد. برادرم قاتل است روز چهارشنبه ابتدا خواهر سعید مورد تحقیق قرار گرفت و در جریان آن اسرار تازه ای کشف شد که مشخص شد وی هم در حبس غیر قانونی دو دختر جوان همراه برادرش دست ...
ناگفته های تلخ عروس 20 ساله مشهدی از منجلاب وحشتناک داماد
یکی از خواهرانم ازدواج کرد. هنوز سالگرد پدرم نشده بود که مادرم به عقد موقت مرد دیگری درآمد و به دنبال سرنوشت خودش رفت. من هم در حالی در خانه خواهر و برادرانم زندگی می کردم که می دانستم آن ها برای تامین مخارج روزانه خودشان با مشکلات حادی روبه رو هستند و من از این که سربار آن ها بودم زجر می کشیدم . روزها به همین ترتیب می گذشت تا این که یک سال قبل روزی در خیابان نگاهم با نگاه ...
ادعای تازه متهم خانه وحشت: شکایت می کنم!
آفتاب نیوز : مرد شروری که متهم است چند زن و دختر را در خانه خودش موسوم به خانه وحشت حبس کرده و یکی از دختران را به قتل رسانده در تازه ترین اعترافات خود پرده از جزئیات این ماجرای هولناک برداشت. رسیدگی به این پرونده جنایی عجیب از 15 آذر امسال آغاز شد زمانی که مأموران کلانتری ابوسعید وارد خانه ای در خیابان قزوین تهران شدند تا صاحب خانه را که متهم به سرقت بود دستگیر کنند. ...
نه کسی را کشتم، نه حبس کردم
زندگی می کردند، اما رفتارهایشان باعث شد پدر هم سعید و خواهر و برادرهایش را ترک کند. یکسال قبل بود که سعید و خواهرش، برادرشان را از خانه بیرون کردند. همیشه صدای درگیری و مشاجره سعید را با خواهرش و زن دیگری می شنیدیم. از آنجایی که سعید آدم شروری بود چندین بار شکایت کردیم اما هیچ کسی توجه نکرد . او ادامه داد: 30 یا 40 روز قبل بود که دختر جوانی از پنجره خودش را آویزان کرد و از طریق دیوار حیاط همسایه ...
استفاده از موادمخدر را افتخار می دانستم/ به آخر خط رسیده بودم/ انجمن معتادان گمنام پنجره دیگری به روی من ...
نانوائی کار کردم. بعد مجبور شدم بدلیل افزایش هزینه، مواد فروشی کنم. مواد را هم از شهرهای اطراف می آوردیم. اول هم با مواد سفید (هروئین)آغاز کردیم. یک روز میهمانی از جنوب کشور داشتم که به من پیشنهاد کرد اگر مواد بیاورید و بفروشید پولدار می شوید و من هم چون معتاد بودم و نمی دانستم پس قبول کردم. از همان روز خودمان هم مصرف کردیم در حالی که من تنها 19 سال داشتم. زندان رفتن را نیز افتخار ...
راز توجه ویژه حاج قاسم سلیمانی به سامرا
؟ حاجی دو روز به روستا می آمد و به افرادی که احساس می کرد نیاز به سرزدن دارد، سر می زد. مشکلات را حل و فصل می کرد. این بود که در دل مردم جای گرفته بود. احترام خاصی هم برای پدر و مادر قائل بودند. در سخت ترین شرایط در جنگ چه سوریه و چه جای دیگر بود. دو روز یک بار به پدر و مادرم زنگ می زد. به خصوص بعد از فوت مادرم به پدرم زنگ می زد. اگر تماس نمی گرفت، آنها می فهمیدند که مشکلی هستند و با ما ...
برادر شهید رجایی درگذشت
اسم دخترش را جمیله گذاشت. او این مطالب را در کتابچه خاطراتش نوشته بود و به دلیل اینکه خانه خودش امکان لو رفتن و تفتیش از سوی مأموران ساواک وجود داشت، کتابچه اش را به یکی از دوستانش به امانت سپرده بود اما یک روز خواهر دوستش کتاب محمدعلی را برای انجام تحقیقی به مدرسه می برد که مورد توجه معلم مدرسه قرار گرفته و این طور می شود که ساواک به دنبال پیدا کردن صاحب آن کتاب، محمدعلی را 4 سال ...
دلیل زن جوان برای درخواست طلاق : مادرشوهرم در خانه ما کاغذهایی قرار داده که روی آنها جادو نوشته شده
...> زن جوان ادامه داد: جناب قاضی ما در طبقه بالای خانه پدرش زندگی می کنیم آنها کلید خانه ما را دارند، وقتی من نیستم به خانه من می آیند و این کارها را می کنند. من همان هفته اول بعد از عروسی متوجه شدم که وسایل اتاق خواب مان تغییر می کند و جابه جا می شود، به میلاد گفتم، گفت نه خیالاتی شدی اما الان فهمیدم که خیالاتی نشدم و کار خانواده میلاد بوده است. میلاد با لحن تندی گفت: اگر یک بار دیگر به ...
ناگفته هایی از زندگی فروغ به روایت پوران فرخزاد/ همه او را خوش قدم می دانستند
وقتی راپورت کسی را به او می دادند، دستور می داد همه را بگیرند. پدر یک سال در حبس بود. بعد بی گناهی اش ثابت شد. درست در روزی که فروغ به دنیا آمد، 10 دی ماه 1313 تبرئه شد و از زندان آزاد شد. وقتی برگشت خانه، فروغ را بغل گرفت و گریه کرد. به همین دلیل بود که مادرم مرتباً می گفت: قدم فروغ خیلی خوب است . مادرم آن روز بسیار شاد بود. چون هم بچه به دنیا آمده بود و هم پدرم از زندان آزاد شده بود. هم ...
خاطره گویی قاتل دستش را رو کرد
من مقداری از میوه ها را درون کیفم می ریختم تا روز بعد در کیف مدرسه فرزندانم بگذارم. یک بار که این کار را تکرار کردم، پدرم متوجه ماجرا شد اما چیزی به من نگفت. از آن روز به بعد پدرم به بهانه های مختلف و با پلاستیک های میوه به خانه مان می آمد تا من برای تهیه میوه دچار مشکل نشوم. با وجود این، یک روز رامتین متوجه ماجرا شد و همه میوه ها را درون سطل زباله ریخت ولی من همیشه در برابر رفتارهای ...
حاج قاسم شبیه خانه پدر ی من بود/شهادت حاج قاسم به روایت مردم
در تاریخ. پدرم می دود. جوانی اش در تظاهرات سال های پیش از انقلاب می دود. شعار می دهد و دنبال ماشین امام می دود. مادرم سال 64 دنبال تابوت پسر شهیدش می دود. دنبال عباس 21 ساله اش. سی سال بعد، ابوالفضل را از زیر آب و قرآن رد می کند و می فرستد سوریه. این بار نگاهش دنبال او می دود. پاهایش توانی نداشت. می دانم از این خانه ها در مملکت ما کم نیست. از این خانه ها و آدم ها که چهل سال برای اعتقادات شان دویده ...
چالش های زندگی نومسلمانان روس
...، زیرا او تاتار و پیرو دین اسلام است. او از این مساله خوشحال بود. امّا زمانی که مادرم متوجه شد، با من تماس گرفت و فریاد زد که من دیگر دختر او نیستم و به او خیانت کرده ام چون آنها در کودکی مرا غسل تعمید داده اند. حدود یک سال با مادرم صحبت نکردیم. نمی توانم بگویم که روابط مان در بهترین شکل ممکن است. مادرم امتناع من از نوشیدن الکل را درک نمی کند. او نمی تواند بفهمد که چون خدای من از این کار منع کرده ...
گلاره عباسی تنها بازیگر زن سیمرغ دار فجر چهلم
روی پدرم تاثیر گذاشتم. در کل هر زمان که احساس می کنم پدر و مادرم از من راضی هستند به خودم افتخار می کنم . بهترین دوست لاله اسکندری نزدیک ترین دوست من است. شهاب حسینی و ستاره اسکندری در کنار گلاره عباسی آشنایی و ازدواج گلاره عباسی با همسرش ادیب راد : گلاره عباسی در بیست و هشتمین روز از خرداد ماه 1394 با همسرش ادیب راد ازدواج کرد و بعد از یک ماه ...
قاتل: از قصاص نمی ترسم
با او ازدواج کنم و شکست عشقی خوردم و بعد از آن مهر هیچ دختر دیگری به دلم راه پیدا نکرد و تصمیم گرفتم اصلاً ازدواج نکنم. پس از این تحصیلاتم را رها کردم و چند سال بعد هم که از محل کارم اخراج شدم. من همه اش بد آوردم و حتی در بورس هم موفق نشدم که از پدرم خواستم به من کمک مالی کند، اما نامادری ام مخالف بود که از او کینه به دل گرفتم. روز حادثه پس از شلیک به سوی مدیر سابقم به خانه مان رفتم که با نامادری ...
نسخه زن فالگیر 2.5 میلیارد تومان آب خورد
.... شاکی ادامه داد: ما به این زن اعتماد داشتیم و حرف هایش را باورکردیم. از طرفی چون از قبل او را می شناختیم، تصور نمی کردیم نقشه کلاهبرداری در ذهن اش دارد. او برای نوشتن دعا و درمان پدرمان هر بار نسخه و دعایی می داد و بابت آن پول یا طلا می گرفت و مدعی می شد که پدرمان به زودی درمان می شود. اما این ماجرا 2سال طول کشید و زن رمال که در همه این مدت به خانه ما رفت وآمد داشت، در طول این مدت ...
افزایش پدیده قاتلان اجاره ای در پی مشکلات مالی
، اما آن مرد بعد از گرفتن پول فرار کرد. زن جوان ادامه داد: پسردایی ام خودش با چند ضربه شوهرم را کشت و با کمک برادرم و دوست پسر دایی جسد را از خانه خارج کردند و چند روز بعد ما لو رفته و دستگیر شدیم. قتل خواهر با قاتل سه میلیونی آذر ماه سال 97 مردی در تماس با پلیس از قتل خواهر جوانش در محله ای در شرق تهران خبر داد. با حضور تیم جنایی در محل آن ها با جسد نایلون پیچ دختر ...
دو قتل در یک ساعت
، نامادری اش را نیز به قتل رساند. متهم که روز بعد از جنایت خودش را تسلیم پلیس کرد، صبح دیروز برای تحقیق به شعبه سوم دادسرای جنایی تهران منتقل شد و وقتی پیش روی بازپرس ساسان غلامی قرار گرفت، ادعا کرد که تازه متوجه شده که قربانیان او کشته شده اند و تا حالا تصور می کرده که آن ها مجروح شده اند. متهم سپس توضیح داد: من در رشته هتلداری قبول شدم و 2 ترم هم به دانشگاه رفتم، اما به ...
کتاب صبح روز نهم ،روایتی از یکی از فرماندهان برجسته میدانی سپاه
به جبهه های جنگ را بر عهده گرفت. گزیده کتاب صبح روز نهم یک ماه بعد از رفتن علی رضا به تهران، او دوباره به اهواز آمد. با دیدنش خیلی خوشحال شدم. در خانه مجبور بودیم او یک طرف اتاق بنشیند و من هم در طرف دیگر اتاق. اصلاً نمی شد کنار هم بنشینیم. حتی زیاد با هم صحبت نمی کردیم و مراقب نگاه هایمان هم بودیم. پدرم می گفت: این کار ها هیچ معنی ندارد! بیاید دست همسرش را بگیرد و بروند ...
جزئیات دو قتل به خاطر ورشکستگی در بورس!
کردم و اسلحه ای خریدم. بعد منتظر فرصت نشستم تا اینکه روز حادثه به پارکینگ راه آهن رفتم. ساعت خروج مدیر را می دانستم و به کمین او نشستم تا برسد. وقتی رسید اسلحه را به سمتش گرفتم و شلیک کردم. پس از این جنایت چرا نامادری ات را به قتل رساندی؟ چون با او اختلاف داشتم. از او هم کینه به دل داشتم. او اجازه نمی داد پدرم خانه را بفروشد و ارثیه ام را بدهد. مرا اذیت می کرد و به خاطر ...
همسرانه شیر سامرا / تحقق عبور یک مرد از بحران
، یادگار شهید مهدی نوروزی ادامه می یابد. مریم عظیمی، همسر شهید مهدی نوروزی با قبول مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری شبستان در البرز از نخستین روزهای آشنایی، خواستگاری و ازدواج خود برایمان می گوید: سال 91 بود که به عنوان جوان برتر استان البرز کاندید شدم. همان زمان خواهر آقا مهدی آمد و از من خواستگاری کرد. خیلی جدی نگرفتم. چند روز بعد بر سر مزار برادرم مهدی در مزار شهداء؛ که سال گذشته بر اثر یک سانحه ...
روی آوارهای زلزله بم جشن قهرمانی گرفتیم
شهرداری بم را تشکیل دادیم و به عنوان مربی- بازیکن در این تیم کارم را شروع کردم. من از بچگی با برادرم به زمین فوتبال پدرم می رفتیم و آنجا فوتبال بازی می کردیم و گاهی در حیاط خانه مان پا به توپ می شدیم. یک روز در یکی از روزنامه های محلی خواندم که فوتسال بانوان در ایران راه افتاده. همان موقع به تربیت بدنی بم رفتم و مسئولان تربیت بدنی را در جریان قرار دادم. آنها هم گفتند مربی نداریم اما از آنجا که روی من ...
شرکت های هرمی باعث از هم پاشیدن زندگی یک زوج؛ به خاطر خیانت شوهرم به او خیانت کردم!
بیشتر از عمرم نگذشته بود که پدرم هنگام کار از روی داربست سقوط کرد و قطع نخاع شد. حالا دیگر شرایط زندگی ما به کلی تغییر کرده بود و برادر بزرگم تلاش می کرد تا با کارگری مخارج زندگی ما را تامین کند . پدرم ویلچر نشین شد و ما از عهده هزینه های دارو و درمان او نیز بر نمی آمدیم . مادرم به ناچار سیم پیچی برخی قطعات پراید را آموخت و در خانه بسیاری از قطعات معیوب خودروها را تعمیر می کرد تا باری از ...