سرنوشت تلخ زن جوان در مشهد / سمیرا با پسرعمه اش آبروی فامیل را بردند
سایر منابع:
سایر خبرها
قصه تلخ کلیه فروشی مادر برای پسر خلافکار
به گزارش مشرق ، صبح زود رو به دیوار کلانتری ایستاده بود تا کسی چهره اش را نبیند. اشک هایش به آرامی سرازیر می شد. گویی کوهی از غم پیکر نحیفش را می فشرد! خجالت می کشید نام فرزند 28 ساله اش را بر زبان جاری کند چرا که او یک دزد بود و به اتهام سرقت خودرو پشت میله های بازداشتگاه پلیس قرار داشت. ماموران گشت کلانتری سناباد، او را حین سرقت دستگیر کرده بودند. این زن 50 ساله در حالی که ...
قاتل: در زندان آلمان شست و شوی مغزی شدم
در تحقیق از شاهدان و ثبت چهره و مشخصات پسر جوان سرانجام پویا 21 ساله شناسایی و بازداشت شد. پویا که به تازگی از کشور آلمان به ایران آمده بود در روند بازجویی ها به قتل دوستش به نام کیوان اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: بچه بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. همراه مادرم زندگی می کردم و در سن 9 سالگی همراه او به کشور آلمان رفتم. در آن کشور یک بار به خاطر سرقت از یک سوپر مارکت دستگیر شدم به همین ...
قتل هولناک معلم بازنشسته توسط پسر خوشگذران
خانواده ادامه داد: به او گفتم پول ندارم و پسرم شروع کرد به داد و فریاد راه انداختن. من هم عصبانی شدم و به پدرش زنگ زدم و گفتم پسرمان به خانه آمده و درخواست پول کرده است. شوهرم در نزدیکی خانه بود و گفت تا دقایقی دیگر خودش را می رساند. وقتی رسید پدر و پسر با هم درگیر شدند و ناگهان پسرم چاقویی از داخل کمدی که در اتاقش بود برداشت و یک ضربه به شوهرم زد. من و دخترم شوکه شده بودیم و با داد و فریاد همسایه ها را ...
گفتگو با پیمان که پسر 16ساله تهرانی را کشت!
خودم چاقویی که همراه داشتم از جیبم بیرون آوردم و به طرفش پرتاب کردم که ناگهان به گردنش برخورد کرد و روی زمین افتاد. باور کنید من قصد قتل نداشتم و الان هم خیلی پشیمان هستم البته می دانم که خانواده ای را داغدار کرده ام و پشیمانی هم فایده ای ندارد، اما از آن ها می خواهم که مرا ببخشند. چقدر درس خواندی؟ من تا کلاس هشتم بیشتر نخواندم. چرا؟ پنج ساله ...
ازدواج به سبک خانواده های سیاسی
بار دوم من خودم با او صحبت کردم که باز هم جواب رد داد و بعد از آن بود که من برای این که از آن حالت خارج شوم به سراغ ازدواج رفتم. او ادامه داد: وقتی از جواب رد آن خانم مطمئن شدم از مادرم خواستم به خواستگاری دختری مناسب برود و بعد از این که همسرم را عقد کردم، تلفنی ماجرا را به اطلاع آن خانم رساندم تا اگر برنامه ای دارد دیگر ملاحظه مرا نکند. دیدم شروع کرد به گریه و زاری و حرف هایی زد که من ...
کشتن پدر به خاطر بازی یارانه ای!
. پول برای چه کاری می خواستی؟ دانشجوی کامپیوتر هستم و عاشق پلی استیشن و بازی های کامپیوتری و پدرم هم سر این موضوع مدام به من گیر می داد و می گفت پول هایت را خرج بازی نکن. چرا چاقو همراهت بود؟ من و پدرم همیشه باهم اختلاف داشتیم. دو سه سال قبل در یک درگیری به من گفت تو را می کشم. از آنجایی که می ترسیدم به دست پدرم کشته شوم بعد از آن همیشه با خودم چاقو حمل ...
حاج قاسم مثل پدرم مرا آقا مهدی گل صدا زد
28 مرداد سال 92، تصریح کرد: من 10 ساله بودم و در مغازه دایی ام کار می کردم. یک روز عموی من با مغازه تماس گرفت و با دایی ام صحبت کرد. بعد از آن زندایی بنده، مرا به خانه یکی از اقوام برد، صحنه عجیبی بود، چون لباس من آغشته به روغن ماشین بود، لباس یکی از بچه های فامیل را به تن کردم که کاملاً سفید بود. وقتی پدر بزرگم را دیدم، او مرا روی زمین نشاند و گفت امروز یکی از فرزندان خانواده ما به فیض شهادت نائل ...
ماجرای راه رفتن یک مرده در خیابان های ماهشهر
: به او گفتم پول ندارم و پسرم شروع کرد به داد و فریاد راه انداختن. من هم عصبانی شدم و به پدرش زنگ زدم و گفتم پسرمان به خانه آمده و درخواست پول کرده است. شوهرم در نزدیکی خانه بود و گفت تا دقایقی دیگر خودش را می رساند. وقتی رسید پدر و پسر با هم درگیر شدند و ناگهان پسرم چاقویی از داخل کمدی که در اتاقش بود برداشت و یک ضربه به شوهرم زد. من و دخترم شوکه شده بودیم و با داد و فریاد همسایه ها را خبر کردیم ...
قتل جوان برادرکش به دست برادر دیگر
خودم سر زمین زراعی ذرت بردم و آنجا ابتدا دو ضربه چاقو به او زدم و زمانی که زمین افتاد با دستانم آن قدر گردنش را فشار دادم تا خفه شد. بعد جسد را داخل مزرعه ذرت بردم و همان جا رها کردم. خودم به سمت مغازه ام رفتم و لباس هایم را که خونی شده بود عوض کردم و بعد هم به خانه رفتم و با پدرم صبحانه خوردم. متهم گفت: من دراین باره به پدرم چیزی نگفتم اما به برادرم گفتم کار را تمام کردم. ...
قلک در باران
.... شاید هم نبود. اما همیشه او را اشانتیون با خودم به مغازه می بردم. بسکوییتم را با او نصف می کردم. سال تحصیلی تمام شد. تابستان شد. در طول تابستان فکری ذهنم را به خود مشغول کرده بود. دلم می خواست دوچرخه داشته باشم. یک دوچرخه سرخ رنگ و دست دوم و رنگ و رو رفته که فقط اسمش دوچرخه باشد. در آن سن و سال حسرتش را داشتم. اما پولش را نداشتم. باید در سال تحصیل جدید پولهایم را جمع می کردم. باید ...
ماجرای مرد مورچه خوار چه بود؟
...: چندین ماه است که رفتارهای عجیب و غریب همسرم زندگی ام را سیاه کرده است. او نه تنها به دلیل سوء ظن و بدبینی هایش تهمت های ناروایی به من می زند بلکه مورچه های روی دستش را می خورد به طوری که ... زن 32 ساله با بیان این که از رفتارهای وحشتناک همسرم می ترسم و دیگر امنیت جانی ندارم درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: در یکی از شهرهای بندری جنوب ...
خدا خدا می کردیم خبر، دروغ باشد/ مردم، چگونه از شهادت حاج قاسم خبردار شدند؟
سوریه فرستاده بود. با اضطراب نوشتم: خبر درست نیست. جواب داد: بچه های عراق گفتن. خودشون توی فرودگاه و کنار ماشین حاجی هستن . باور نکردم. دکمه تلویزیون را زدم. حالم دست خودم نبود. همان جایی که ایستاده بودم، نشستم. همسرم وقتی خبر شهادت را شنید، با گریه گفت: دروغه ، دروغ! دخترها هم با مادر همراه شدند و اشک ریختند. من رفتم سراغ کمد و لباس مشکی را بیرون آوردم؛ همانی که قرعه محرم خورده بود، همانی که در فوت ...
ازدواج به سبک خانواده های سیاسی!
برایش انتخاب کرده بود. او ماجرای عاشق شدنش را این گونه بیان کرده است: من 23، 24 ساله بودم و تصمیمی هم برای ازدواج نداشتم، آن روز ها دانشجوی مکانیک دانشگاه علم و صنعت بودم، ولی به خاطر انقلاب فرهنگی، ادامه تحصیل متوقف شده بود و به دعوت یکی از دوستانم به رادیو رفتم. ماه اول آغاز به کارم در رادیو بود که من به یکی از همکارانم در آنجا علاقه مند شدم و این علاقه رفته رفته شدید شد و عشق به معنای ...
درگیری خونین به خاطر دستبند طلا
، مقتول با قمه ای که در دست داشت به ما حمله کرد که ضربه ای به سرم خورد و زخمی شدم. من هم برای فرار از دست او چاقویی را که همراهم بود، پرتاب کردم که به گردن او خورد. به دنبال اعتراف متهم جوان، بازپرس شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران، متهم اصلی و دوستش را در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. بیشتر بخوانید: سرگذشت اولین زن قاتل در ایران +تصاویر نوجوان مرفهی که بی دلیل دست به دزدی زد قتل وحشتناک به خاطر زن صیغه ای/ قاتل: به خاطر فرزندم رضایت بگیرید ...
جزئیات ازدواج خانواده های سیاسی؛ از ظریف و مطهری تا دختر احمدی نژاد و روحانی | ماجرای نه شنیدن های مطهری ...
علی مطهری از معدود سیاسیون نسل قبل است که اول خودش قصد داشته همسرش را انتخاب کند و حتی عاشق هم می شود، اما در نهایت با کسی ازدواج می کند که خانواده برایش انتخاب کرده بود.
حضور حاج قاسم در مراسم عقد یکی از فرزندان شهدا /پدرم در خواب نوید حضور ایشان را به من داد
،خاله عروس همه بودند. جای خالی پدرم بیشتر از همیشه نمایان شد. با خودم گفتم پس چرا کسی جای پدرم نیامد؟ نکند همه خواب و خیال باشد؟در همین حالات مهمان ها را زیرچشمی نگاه می کردم. ناگهان تلفن مادرم زنگ خورد.بلند شد و ادامه صحبتش را به گوشه ای برد. اولش جدی حرف زد و بعد لبخندی زد و در اخر هم نشانی خانه را داد.خیلی خوشحال تر از قبل به نظر می رسید انگار هر چه هست به این تلفن و زنگ مربوط می شد. ...
محمد احرامیان، بنیان گذار و مدیر مجموعه فولاد یزد
پدرم بودم یا حتی یک دهم کارهایی که پدرم کرده است را کرده بودم؛ شاید حس دیگری نسبت به خودم داشتم و مغرور می شدم اما پدرم هرگز چنین طرز فکری نداشته است. چند سال قبل، پدرم در روز عید اول عید که همه جا تعطیل است، به ما گفت که کارگرهایی که در کارخانه کنسانتره مشغول کار هستند، از خانواده خود دور هستند و من می خواهم برای آنها سبزی پلو با ماهی ببرم. این کار حتی به ذهن من خطور هم نکرده بود. وقتی ...
از بهت سالن دانشگاه تا سکوت غم بار در شهرک سوریه/ وقتی مزار حاج احمد پناه عزاداران حاج قاسم شد
ه اصفهان در آن روز برگزار می شد؛ شماره یکی از دوستانم را می گیرم و از او درباره حال و هوای دانشگاه در آن روز می پرسم: روز جمعه 13 دی امتحان معارف دانشگاه را داشتم و مانند دیگر روزها سری به اینستاگرام زدم و چند خبر از شهادت سردار دیدم اما فکر کرده که شایعه است چون قبلا هم این شایعه را شنیده بودم و به آن اهمیتی ندادم. او ادامه می دهد: برای رفتن به دانشگاه آماده شدم و سوار تاکسی شدم در طو ...
تله کثیف شیطان اینترنتی برای دختر جوان
غرب دستگیر شدند. بیشتر بخوانید قصه زنی که دزد شد! از همسرم طلاق گرفته بودم که ناچار شدم برای تامین هزینه های زندگی با پسر عمه ام همکاری کنم. او جوانی معتاد و سابقه دار بود که به مغازه ها دستبرد می زد به همین دلیل من هم در کنار او به سرقت رو آوردم و ... بیشتر بخوانید کشف 5/ 6 میلیارد تومان داروی کمیاب رئیس پلیس امنیت عمومی پایتخت از کشف دو انبار بزرگ ...
خاطره گویی قاتل دستش را رو کرد
اما ناخواسته مرتکب قتل شدم و بعد از آن هم مجبور به فرار شد. متهم درباره 4سال زندگی مخفیانه اش گفت: بعد از درگیری از تهران فرار کردم و در اطراف تهران زندگی می کردم تا اینکه خانه ای در پردیس اجاره کردم. او ادامه داد: در این مدت با هیچ کس ارتباط نداشتم تا پلیس نتواند ردم را بزند و حتی با هویت جعلی خانه اجاره کرده بودم اما سرانجام بعد از 4سال دستگیر شدم.براساس این گزارش اکنون متهم در بازداشت به سر می برد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد. منبع:همشهری انتهای پیام/ ...
اسرار جنایت قدیمی با خاطره گویی قاتل برای همخانه اش فاش شد
برای دستگیری قاتل فراری همچنان بی نتیجه مانده بود، مرد جوانی نزد مأموران پلیس شهرستان پردیس رفت و از همخانه اش شکایت کرد. او گفت: از مدتی قبل چون پول نداشتم خانه مستقلی اجاره کنم با مرد دیگری همخانه شدم و با هم خانه کوچکی را اجاره کردیم. من از قبل او را نمی شناختم، اما بعد متوجه شدم که بداخلاق و زورگو ست. تا جایی که توانستم اخلاق بد او را تحمل کردم، اما چند روز قبل مرا تهدید به مرگ کرد ...
عنایتی جدید در پیراهن استقلال (عکس)
امید ها است برای سال بعد چه برنامه ای داری؟ در زمان آقای فکری 4,5 دفعه در تمرین بزرگسالان حاضر شدم و خیلی دوست دارم که بعد از پایان امسال پیراهن استقلال اما این بار بزرگ ها را بر تن کنم. این موضوع آرزوی هر بازیکنی است ولی اگر هم نشد انشاالله در تیم های دیگر به فوتبالم ادامه خواهم داد.
ماجرای نجات قاتل والدین از چوبه دار
خفه کن به دست بیاورد و آدم بکشد، گفت: اسلحه و صدا خفه کن متعلق به پدرم بود که آن را در یک صندوقچه گذاشته بود. من جای سلاح را می دانستم، به سراغش رفتم و برداشتم و بعد هم مسلح کردم و پدر و مادرم را کشتم. البته تأکید می کنم من اصلا یادم نمی آید چطور این اتفاق افتاد و چرا این کار را کردم؛ اما بعد از قتل پدر و مادرم شلنگ گاز آشپزخانه را بریدم و شیر را باز کردم تا خواهر و برادرم هم بمیرند و خودم هم بمیرم ...
پیغام دختر ستاره استقلال به فرهاد مجیدی: به دادمان برسید/ پدرم را از زندان آزاد کنید
هیچوقت نیامد. من مدام بهانه می گرفتم و همیشه منتظر بودم تا پدرم برگردد اما این اتفاق رخ نداد. شب بود که عمویم به خانه مان آمد و با مادرم حرف زد، بعد دیدم مادرم زد زیر گریه. خیلی ترسیده بودم اما چیزی نگفتند. وقتی گفتم بابام کجاست، گفتند رفته مسافرت و چند روز دیگر بر می گردد! آره باور کردم. چند روزی که به من گفته بودند خیلی طول کشید. هر روز مادرم مرا خانه مامان بزرگم می گذاشت و دنبال کار ...
حفظ قرآن شرط بخشش قاتل
نداشتم به همین خاطر انگیزه ای برای کشتن آن ها نداشتم. فقط از بچگی در خواب حرف می زدم و مدتی بود خوابگردی می کردم و شب ها در خواب راه می رفتم. در خواب کار های عجیبی هم انجام می دادم و فقط بعد از بیدار شدن از خواب متوجه می شدم چه کار هایی انجام داده ام. شب حادثه نیز وقتی از خواب بیدار شدم فهمیدم سراغ صندوقچه پدرم رفته ام و اسلحه ای را که مجهز به صدا خفه کن بود برداشته و با آن به سر پدر و مادرم شلیک ...
تیرخلاص پسر به پدر و مادر در خواب+جزئیات
.... دلیلی هم برای این جنایت ندارم. من خیلی وقت است که خوابگردی می کنم و شب ها در خواب راه می روم. خیلی وقت ها کارهای عجیبی در خواب انجام می دهم که وقتی بیدار می شوم متوجه آن می شوم. آن شب هم وقتی از خواب بیدار شدم فهمیدم به سراغ صندوقچه پدرم رفته ام و اسلحه ای را که مجهز به صدا خفه کن بود برداشته و با آن به سر پدر و مادرم شلیک کرده ام. من وقتی از خواب بیدار شدم جسد آنها را مقابل خودم دیدم و ...
محکومیت مرد تهرانی به قصاص/هنوز جسد زن پیدا نشده است
به گزارش مشهد فوری ، قصاص و زندان، مجازات مردی که است که به قتل همسرش متهم شد، این در حالی است که هنوز جسد مقتول پیدا نشده است، هر چند انگشت اتهام به سمت پسر مرد سالخورده نیز نشانه رفته بود، اما قضات دلایل علیه او را کافی ندانسته و این جوان را از اتهامات واردشده تبرئه کردند. این پرونده در پی ناپدیدشدن زنی به نام مریم تشکیل شد و همسرش سعید در بازجویی ها اتهام قتل را قبول کرد، اما با توجه به پیدانشدن جسد مقتول، مرد متهم در ادامه تحقیقات قتل را انکار کرد و مدعی شد تحت فشار اعتراف کرده و هرچه گفته دروغ است. ...
دهانش را پر ازگِل کرد تا قطع پاها را فریاد نزند
چند خواهر و برادر بودید، پدرتان چه شغلی داشت؟ پدرم کشاورز بود. 9 خواهر و برادر هستیم که همگی در یک روستا از توابع شهرستان ملاثانی استان خوزستان متولد شدیم و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به ملاثانی آمدیم. شهید علی حمیدی اصل برادر بزرگ مان و از پاسداران رسمی سپاه بود که در کربلای4 شهید شد. برادر دیگرمان محمد با امکانات محدود دوره طاغوت توانست دیپلم بگیرد. محمد در دوران جنگ تحمیلی چندین ...