راننده حاج قاسم در لحظه شهادت چه کسی بود؟
سایر منابع:
سایر خبرها
خواهر شهید مدافع حرم: داغ شهادت سردار از داغ برادرم سنگین تر بود/شهیدی که همشهری بودنش را از حاج قاسم ...
...: داغ شهادت سردار از داغ برادرمان سنگین تر بود خواهر شهید رضا کارگر برزی در رابطه با حضور آرامش بخش سردار در منزلشان می گوید: برادرم که به شهادت رسید تمام خانواده به خصوص پدر و مادرم در شرایط روحی خوبی قرار نداشتند، سوم برادرم بود که به ما خبر دادند فردا سردار سلیمانی به خانه پدری مان می آید. تصور ما بر این بود که یک شب قبل از عزیمت این شهید والامقام به منزل ما بایستی ...
مدافع حرمی که فرزندش را ندید/ بزرگ شدی چه کاره می شی؟ مثل بابام شهید!
... مهدی خیاط بود و مردم دار، زمان ازدواج ما پدر و مادرم مخالف بودند اما اخلاق خوش مهدی باعث شد آنها راضی به این وصلت شوند. خیلی دلسوز بود و نماز اول وقتش ترک نمی شد. خانم ستاری می افزاید: زندگی را به امید ابوالفضل و کمک های مهدی ادامه می دهم هر چند خیلی سخت است من تنهایی و بدون همراهی حتی خانواده فرزندم را بزرگ کردم چراکه آنها در روستا زندگی می کنند، در این مسیر سختی زیاد است اما ...
جزییات ازدواج های سیاسی در ایران/ ماجرای جالب ازدواج محمدجواد ظریف، علی مطهری، قالیباف و ...
نصیبم شود . ماجرای ازدواج قالیباف رئیس مجلس هم با برادر همسرش دوست بوده است: پدر خانم من در دوران دبیرستان شهید آقا مصطفی معلم من بوده و از چهره های فرهنگی، مذهبی و مبارزاتی آن زمان بودند. در آن برهه من با شهید فاضل، شهید جاوید و برادر همسرم در همان مدرسه هم کلاس بودیم و آشنایی ما نیز از همین جا آغاز شد. زمانی که من در جبهه بودم، از جبهه زنگ زدم و خواستگاری کردم. پدر و مادر ...
توسل به حضرت زینب(س) دلم را آرام می کرد/ مدافعان حرم یادآور رشادت های پدرم هستند
بسیار آرام می گرفت چون با خود می گفتم، پدرم مدافع وطن بود و اینان مدافع حرم هستند که از شهدای دفاع مقدس الگو گرفتند. وی با اشاره به سال ها فراغ از پدر گفت: در طول همه این سال ها وقتی عید نوروز از راه می رسید چشمانم به درب گره می خورد و محبت پدرانه را طلب می کردم که با تولد فرزندانم به مرور دلتنگی هایم التیام یافت. فیض بیگدلی با بیان اینکه وابستگی شدیدی به پدرم داشتم، عنوان کرد ...
دزد فراموشکار اموال سرقتی را به صاحبش فروخت
بعد از ازدواج اوضاع بدتر شد که من باردار بودم. تازه باردار شده بودم که کتک خوردم و به خانه پدر و مادرم رفتم. شش ماه از دوران بارداری ام را در خانه پدرم گذراندم. در همین مدت هم اقدام به طلاق کردم و حکم استرداد جهیزیه هم گرفتم اما روز دادگاه همسرم نیامد. تا اینکه روز زایمان فرا رسید. من دوقلو باردار بودم. شوهرم با تماس من به بیمارستان آمد. خدا به من یک دختر و یک پسر داد که نامشان را ...
دخترم در شهادت حاج قاسم برای بار دوم یتیم شد
دفاع از حرم. حاج محمد متولد 15 آبان ماه 1349 بود. در نوجوانی به جبهه رفت و در میانسالی مدافع حرم شد. من و محمد سال 1369 به شکل کاملاً سنتی با هم ازدواج کردیم. من اهل بابلسر هستم. همسرم جانباز 50 درصد دفاع مقدس بود که در سن 45 سالگی و در تاریخ 21 آذر سال 94 به شهادت رسید. همسرم از همرزمان سردار شهید حاج حسین بصیر و سردار علی اصغر بصیر در دوران دفاع مقدس بود. عضو گردان عاشورا بود و در مناطق عملیاتی ...
زن میانسال: شوهرم دستم را قطع کرده!
ماه بعد از ازدواج اوضاع بدتر شد که من باردار بودم. تازه باردار شده بودم که کتک خوردم و به خانه پدر و مادرم رفتم. شش ماه از دوران بارداری ام را در خانه پدرم گذراندم. در همین مدت هم اقدام به طلاق کردم و حکم استرداد جهیزیه هم گرفتم؛ ولی روز دادگاه همسرم نیامد. تا اینکه روز زایمان فرا رسید. من دوقلو باردار بودم. شوهرم با تماس من به بیمارستان آمد. خدا به من یک دختر و یک پسر داد که نامشان را هانیه و ...
زنده سوختن مرد مشهدی و سگ وفادارش در آلونک + جزئیات
فاسد و خیانتکار هستی که زندگی مرا نابود کرده ای. هیچ کس توان مقابله با آن زن عصبانی را نداشت چرا که همه وجودش خشم و نفرت بود. خلاصه این غائله با حضور پلیس خاتمه یافت اما مدتی بعد پدر ومادرم از یکدیگر جدا شدند و مادرم با همان مرد غریبه ازدواج کرد. من هم نزد پدر معتادم ماندم چراکه در آغازین روزهای نوجوانی نمی توانستم مرد دیگری را کنار مادرم تحمل کنم . پدرم به سختی هزینه های زندگی ...
پست جدید ویشکا آسایش /عکس
فضول و کنجکاو بودم و دوست داشتم از همه چیز سر در آورم. پدرم فنی کار بود و همه چیز را خودش تعمیر می کرد؛ ماشین، لوازم برقی و... من هم سعی می کردم ادای او را درآورم و مثلا ناگهان دل و روده رادیو را می ریختم بیرون، با این خیال که دارم درستش می کنم فکر می کنم این موضوع به این خاطر بود که میل به تجربه گرایی زیادی در من وجود داشت. شاید به همین خاطر بود که پس از بازی در نقش قطام در سریال امام ...
مجلس روضه میراثی در فاطمیه که 100 سال قدمت دارد+عکس و فیلم
و بدون اینکه یک مرتبه او را حضوراً دیده باشیم، مبلغی را برای برپایی این روضه کمک می کند. پول واریزی این خانم هرسال گویی کلید روشن شدن چراغ این روضه شده است. او می گوید دوست دارد نمکی در این آش هرساله بریزد. تصویری از درگذشتگان حجت الاسلام قاسم حرمی، حاج حسن حرمی و حاج محمدحسین حرمی به همسرم بگویید شفایش را گرفتم حرمی عنایت دیگری هم از این روضه برای خانواده خود نقل ...
روایتی خواهرانه از مخزن الاسرار حاج قاسم
نگرانی ها می گفت هر چه خدا بخواهد، اگر شهادت در راه خدا، دفاع از مملکت و کمک به رزمنده ها باشد که خدا کند باشد، افتخاری است برای من که شهید شوم . زهرا پورجعفری گفت: برادرم هر وقت به کرمان می آمد سری هم به ما در گلباف می زد؛ در کرمان و گلباف بر سر مزار پدر و مادر هم حاضر می شد؛ البته مدت زیادی نمی توانست بماند و می گفت وقت ندارم. پدر در گلباف و مادر در کرمان به خاک سپرده شده اند. حاج حسین ...
دلیل عجیب زن جوان برای درخواست طلاق
بستگانمان دیدم و با هم آشنا شدیم، بعد از چند هفته هم از او خواستگاری کردم که قبول کرد و خیلی زود نامزد کردیم، کل زمان آشنایی تا ازدواجمان دو ماه طول کشید. چند ماه اول زندگی خوبی داشتیم تا اینکه یک روز که سرکار بودم همسرم تماس گرفت و در حالی که از ناراحتی فریاد می کشید، گفت در خانه چند تکه کاغذ پیدا کرده که رویش چیزهایی نوشته شده و شبیه جادو است. به او گفتم صبر کند تا من کارم تمام شود شب که به ...
عکس/ این دختر به پدرش قول داد کشتی گیر شود و شد!
را بخوانم. وقتی کسی به موفقیت می رسید، تنها نتیجه تلاش خودش نبوده بلکه اطرافیانش هم تاثیرگذار بوده اند. من هم از خانواده و اطرافیانم انگیزه گرفته ام و تشویقم کرده اند. مادر هستم و با خانواده همسرم زندگی می کنم. شاید هر کسی جای من بود، ادامه نمی داد. سنم رو به بالا بود و برخی می گفتند باید مربیگری کنی اما راهی بود که در آن پا گذاشتم و تلاش می کنم با وجود همه سختی ها تا آخر بروم. ...
ماجرای مرد مورچه خوار چه بود؟
گذراندیم . روزهای زیادی را به تنهایی لب ساحل می نشستم و چشم به دوردست های دریا می دوختم تا لنج از دور نمایان شود و من عبدا... را سالم در کنار پدر و عمویم ببینم . عمویم وقتی علاقه من به عبدا... را دید مرا از پدرم خواستگاری کرد و این گونه زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. اما بعد از فوت زن عمویم عبدا... دیگر نتوانست به شادی روزهای گذشته اش بازگردد و دچار نوعی افسردگی روحی شد . در این شرایط ...
متهمی که از آلمان دیپورت شده بود در ایران دست به قتل زد!
بودم زندانی شدم و بعد هم که آزاد شدم من را دیپورت کردند و به ایران فرستادند و من از همان زمان در ایران پیش پدرم زندگی می کنم. پدرم من را چندباری دکتر برد ولی می دانم بیمار نیستم و حالم خوب است. این در حالی است که پدر متهم مدعی شد پسرش تحت نظر روان پزشک است و دچار اختلال شخصیت است. او گفت: به دلیل مشکلی که پسرم داشت او را از آلمان دیپورت کردند. او حتی نمی تواند درس بخواند و فقط در حدی که ...
روایتی از جنایت هولناک پسر خوشگذران!
.... روز حادثه هم طبق معمول همیشه به خانه آمد و از من درخواست پول کرد. درصورتی که به تازگی شوهرم به او یک میلیون تومان پول داده بود. مادرخانواده ادامه داد: به او گفتم پول ندارم و پسرم شروع کرد به داد و فریاد راه انداختن. من هم عصبانی شدم و به پدرش زنگ زدم و گفتم پسرمان به خانه آمده و درخواست پول کرده است. شوهرم در نزدیکی خانه بود و گفت تا دقایقی دیگر خودش را می رساند. وقتی رسید پدر و ...
قتل جوان برادرکش به دست برادر دیگر
...، چون پدرم پولش را خواسته بود. زمانی که فهمیدم کامران بعد از آن همه فاجعه که در خانواده ایجاد کرده، چطور به پدرم بی احترامی کرده است تصمیم گرفتم او را بکشم؛ چون آن قدر کینه به دل داشتم که حاضر نبودم حتی نامش را بشنوم. متهم ادامه داد: موضوع را به برادرم امیر گفتم و توضیح دادم که دیگر از دست کامران خسته شده ام و نمی توانم بی احترامی هایش را تحمل کنم. روز حادثه با کامران تماس گرفتم و ...
پدر از قصاص پسرش گذشت
پدرم برادر دیگرمان به نام شاهین را کشت و پدر و مادرم با اعلام گذشت مانع قصاص او شدند اما چند ماه بعد مادرم به خاطر غم از دست دادن پسر جوانش دق کرد و مرد. من از همان موقع کینه برادرم را به دل گرفتم. او همیشه زورگویی می کرد. زمین های پدرم را تصاحب کرده بود و هیچ پولی هم پرداخت نمی کرد و سود حاصل از محصول زمین های پدرم را هم فقط برای خودش می خواست و برایش زندگی سخت پدرم اهمیتی نداشت. ...
وصالی که به 36 سال فراق مادر و فرزند پایان داد
...> دانشگاه آزاد امروز به خاطر نجواهای جگرسوز مادر با گویش محلی، گریه های غریبانه برادران و شیون های خواهران شهید محشر کبری بود و مادران ایلامی همنوا و هم درد با این خانواده دردمند شدند و شین (نوعی مراسم ختم زنانه محلی در سوگ عزیزان از دست رفته خود ) و مویه کردند. خواهر شهید قاسم شاه ولدی با ابراز شادمانی از پایان 36 سال چشم انتظاری برادر، گفت: این سال ها به خانواده ام به ویژه پدر و مادرم خیلی ...
روایت هایی از زندگی شهید 21 ساله میدان دفاع از حرم، در محله امیرالمؤمنین (ع)
او درددل می کند. محمد می گوید: وقتی مرتضی برای سومین بار به سوریه رفته بود تازه متولد شدم به همین دلیل همه می گویند خداوند من را به جای برادرم به پدر و مادرم هدیه داده است. من با اینکه مرتضی را ندیده ام، اما صد ها بار تمام تصاویر و فیلم های او را دیده ام و مادرم خاطراتش را برایم بازگو کرده و همیشه دلتنگش می شوم. وداع آخر در روز مادر دو ماه بعد مرتضی پس از بهبودی زخم هایش برای ...
پشتام: هر وقت اردوها آغاز شود در خدمت تیم ملی هستم/ از برنامه های بنا برای تیم خبر ندارم
اعلام شده قرار است بعد از جام تختی اردوی تیم ملی کشتی فرنگی آغاز شود. قطعاً به محض آغاز اردوها با نظر سرمربی تیم ملی در تمرینات شرکت خواهم کرد. او که سال گذشته مادرش را به دلیل ابتلا به سرطان از دست داد و این روزها هم به شدت درگیر بیماری و درمان پدرش است، بیان کرد: اتفاق عجیبی بود که در فاصله ای کوتاه متوجه بیماری مادر و پدرم شدیم. متأسفانه بیماری سرطان مادرم را دیر فهمیدیم و او را از دست ...
دختر بچه ای که از رهبر انقلاب کلاه صورتی خواست
، همیشه دوست داشتم همسرم، هم فامیلی خودم باشد. زمانی که برای ثبت نام کلاس رانندگی به آموزشگاه رفته بودم، مسئول آنجا به من گفت یک دوست دارم که هم فامیلی شماست. به این ترتیب، زمینه آشنایی و ازدواج ما فراهم شد. وی با بیان اینکه شهید قاضی خانی از ابتدا زندگی ساده داشتند و برای کمک به پدرشان ترک تحصیل کرده بودند، تصریح کرد: ایشان انسان ساده زیست، مهربان و خوش رویی بود. با اینکه درآمد خودش خیلی ...
قتل پدر توسط پسر به خاطر خرید بازی رایانه ای
من درخواست پول کرد. از آنجایی که چند روز قبل همسرم یک میلیون تومان به او داده بود من از دادن پول خودداری کردم، اما پسرم شروع به دعوا و درگیری کرد. او ادامه داد: به شوهرم زنگ زدم و ماجرا را گفتم و او گفت الان خودش را می رساند. زمانی که همسرم وارد خانه شد آن ها با هم درگیر شده و پسرم ناگهان با چاقو ضربه ای به گردن پدرش زد و از خانه فرار کرد. دستگیری یک ساعت بعد ...
گفتگو با پیمان که پسر 16ساله تهرانی را کشت!
بودم که پدرم را از دست دادم و همراه مادرم و دو برادرم که یکی از من بزرگتر و دیگری از من کوچکتر است زندگی بدون پدر را شروع کردیم. مادرم بیمار است و برای درمانش هم نیاز به پول داشتیم به همین خاطر من ترک تحصیل کردم و در تراشکاری شروع به کار کردم. من می خواستم کمک خرج خانواده باشم، اما الان قاتل شده ام و خانواده ام را گرفتار کردم. حرف آخر. از روزی که مرتکب قتل شده ام شب ها تا صبح نمی خوابم و به گرفتاری ها و بدبختی هایم فکر می کنم. نمی دانم چه سرنوشتی در انتظار من است. ...
جشن تولد عجیب و باورنکردنی “ماهایا پطروسیان”/ عکس
همّت خودش بود...، و برای سه فرزندش، خواهرم شیده ، برادرم ماکان ، و من که کوچکترین هستم، مادری نمونه و بی نظیر بود، هر کدام از ما را با تمام توان حمایت کرد و یاری کرد تا در زمینه های مورد نظرمان تحصیل کنین و بهترین هایی را که در توانش بود برایمان انجام داد. و از خود ما بیشتر شادمان رضایت و موفقیت هایمان، و غمگین غم ها یا بیماری های مان بود. هرسه ما بخاطر مادرم در زندگی به جایی ...
قیمت خودرو
و فکر من حمایت کند. همسرم بسیار کلاسیک است افشار در توصیف سبک پوشش همسرش می گوید: همسرم بسیار کلاسیک است و من این استایل را دوست دارم. ازدواج با او باعث شد به این پوشش علاقه نشان دهم برای همین استایلم را رسمی تر کردم. برخلاف ایرانی ها، همسرم شنونده خوبی است بازیگر آثاری چون سالاد فصل و رییس با اشاره به زادگاه همسرش که آلمان بوده بیان می دارد: همسرم زمان ...
عکس های جشن ازدواج مهران غفوریان
دوران مدرسه اش هم گفت: در دوره راهنمایی و دبیرستان اگر از مدرسه به پدرم زنگ می زدند اول کچلم می کرد و بعد دستم را می گرفت و به مدرسه می برد! هر چقدر هم می گفتم شاید برای چیز دیگری صدایت کرده اند گوش نمی داد... سه سال در کلاس اول دبیرستان ماندم و اولین باری که تجدید شدم کلاس پنجم ابتدایی بودم. غفوریان در مورد این که بعضی بازیگران از بدحسابی بعضی تهیه کنندگان گلایه دارند، گفت: بازیگرها هم زندگی شان مثل بقیه خرج دارد. الان مدلی شده است که بازیگر می گوید تا پولم را نگیرم کار را شروع نمی کنم. نباید طوری برخورد کنیم که بازیگر مجبور شود این را بگوید. ...
داستان زندگی بابا پنجعلی کتاب شد/ سیر تا پیاز زندگی علیرضا خمسه به روایت خودش
؟ چندمین فرزند خانواده بودید و چند برادر و خواهر هستید؟ حرفه پدرتان چه بود؟ من علیرضا خمسه، اولین پسر زنده از خانواده ای هستم که قبل از من سه پسر داشتند اما هرکدام به دلیلی فوت شده بودند. نهم بهمن ماه 1331 در تهران متولد شدم، اگر جایی نوشته شده بروجن یا جای دیگر زنجان، درست نیست و واقعیت این است که در تهران به دنیا آمدم. پدرم متولد زنجان بود. او معمار بود و در یک شرکت راه سازی به نام ...