3 سال زندان و شکنجه با آپولو ، مجازات پخش اعلامیه های امام
سایر منابع:
سایر خبرها
وظیفه پخش اعلامیه های امام(ره) را در قزوین برعهده داشتم/با آتش سیگار و پیک نیک شکنجه شدم
شاه دستگیر شدم و بعد از شکنجه آزاد می شدم، تصریح کرد: در سال 1351 بار دیگر دستگیر شدم و بعد از 37 روز که در شهربانی قزوین زندانی بودم بنده را به زندان قزل قلعه و بعدها به اوین منتقل کردند که حدود یک سال اندی زندانی بودم. شکوهی ادامه داد: زمانی که در شهربانی قزوین زندانی بودم ماه رمضان بود و این 37 روز همراه بود با شکنجه و بازجویی، البته بعد از منتقل شدن به تهران شکنجه ها خیلی سخت تر شد ...
بیم و امیدهای وقایع تاریخ انقلاب از زبان مبارزان سمنانی
زندگی فعالیت های انقلابی ام بیشتر شد و به واسطه واعظانی که به مسجد می آمدند و گرایش به آیت الله بروجردی داشتند فعالیت انقلابی ام به مرور بیشتر شد. : سال 54 نوجوان بودم با راهنمایی های برادرم مرحوم حاج احمد وارد کار و فعالیت انقلابی شدم و در ادامه با راهنمایی های حاج آقا ادب امام جماعت مسجد جهادیه وارد صحنه شدم( وقتی نام حاج آقا ادب برده شد دوباره میهمانان به وجد آمدند و گویی خاطرات انقلاب در ...
حضرت امام با استفاده از رسانه جلوی اعدام 12 افسر را گرفتند
مثل عموی من شکست. این خاطره همیشه در ذهن من است. سرهنگ بازنشسته گفت: پیش از دیپلم در مسجد فاطمیه کارهای فرهنگی می کردم. پس از آن سعی کردم وارد ارتش شوم اما پدرم مخالفت کرد. پس از مدتی وارد نیروی هوایی شدم و بعد از گرفتن درجه به بوشهر منتقل شدم. در مسجد پایگاه ارتباطات زیادی گرفتم و در نماز جماعت دوستان خوبی پیدا کردم. در سال 55 ارتباط من با جامعه روحانیت بسیار نزدیک شده بود و سال 56 رسما ...
نشست نقد و بررسی کتاب بابا رجب برگزار شد
، همسر شهید رجب زاده، گفت: وقتی بعد از جانباز شدن همسرم را دیدم، بیهوش شدم؛ چراکه کاملاً صورت خود را از دست داده بودند و حتی صحبت هم نمی کردند، ایشان 26 بار جراحی شدند و 18 ماه در بیمارستان فاطمه زهرا(س) تهران بستری بودند. وی تصریح کرد: من سی سال با ایشان زندگی کردم و گله ای هم ندارم، چون عاشق همسرم بودم و اگر زمان به عقب برمی گشت، باز هم او را انتخاب می کردم. اطرافیان بارها من را به ...
خاطره ای شنیدنی از اخلاص آیت الله صافی
دادم و سه روز بعد تلفنم زنگ خورد. پیش شماره قم بود. گفت: آقای عسکری؟ گفتم جانم! گفت حامد عسکری؟ گفتم بله خودم هستم، گفت از دفتر آیت ا... صافی گلپایگانی زنگ می زنم. گفتم در خدمتم امر بفرمایید. گفت گوشی با حضرت آیت ا... صحبت کنید. گفتم کی؟ گفت آیت ا...صافی دیگر. ناخودآگاه از جایم بلند شدم، سینه ام را صاف کردم. صدایی نحیف و نازک و مهربان گفت: الو سلام آقا جانم، صافی گلپایگانی هستم. صدای پمپاژ خون ...
مراسم بزرگداشت هفتمین روز درگذشت مرحوم جهانگیر خسروشاهی نویسنده انقلاب و دفاع مقدس در مسجد آیت الله ...
آیین ختم قرآن و نکوداشت هفتمین روز درگذشت جهانگیر خسروشاهی نویسنده برجسته جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی بعد از ظهر سه شنبه 19 بهمن 1400 با حضور حجت الاسلام محمد قمی رییس سازمان تبلیغات اسلامی ، محمدمهدی دادمان رییس حوزه هنری انقلاب اسلامی ، وحید جلیلی قائم مقام رئیس سازمان صدا و سیما در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول در این سازمان ، مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت و مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری ، محسن مومنی شریف رییس سابق حوزه هنری و محسن کاظمی ، حبیب احمدزاده و جمعی از نویسندگان و هنرمندان و خویشاوندان آن مرحوم در مسجد آیت الله خامنه ای حوزه هنری برگزار شد. ...
امام خمینی (ره) عادت به امانت گرفتن کتاب داشتند
از زندان آزاد شدم. وی اضافه کرد: در سال 1356 پس از اهانت به امام خمینی (ره) مردم قم در خیابان چهارمردان یا انقلاب نسبت به این موضوع اعتراض کردند که من هم در جمع آنها بودم و پس در خانه آیت الله نوری همدانی و همچنین آیت الله وحید خراسانی، در مسیر بازگشت مورد حمله نظامیان رژیم قرار گرفتیم و آنها چندین نفر را کشته و زخمی کردند که همین امر باعث شد ما نیز به خانه آیت الله یزدی پناه بردیم تا زمانی که فضا آرام تر شد و توانستیم به خانه برویم. ...
ماجرای دانشجویان اصفهانی که به جای سالن رقص، مسجد می خواستند/ از ترس دستگیری، تمام کتاب هایم را آتش زدم
شهرهای دیگر الگو بود یعنی اکثر مسایل از اصفهان برمی خاست که امام و رهبری هم بارها روی این مسأله تاکید داشتند، حرکات انقلاب در اصفهان از مردادماه که مصادف با ماه رمضان بود به نوعی آغاز شد. در زندان شورش شد و آن ها را زدند، خانواده ها در منزل آیت الله خادمی تحصن کردند، از 5 روز قبل از ماه رمضان تا پنج روز بعد تحصن ادامه داشت، آن روزها در کوچه آیت الله خادمی و تمام دیوارهایش بیانیه چسبیده بود. ...
نگاهی به تاریخ شکسته شدن مجسمه های شاهنشاهی مشهد در روز های پیروزی انقلاب اسلامی
ها را روی دایره می ریزد. *شما را به عنوان یکی از چهره های مبارز سال های انقلاب می شناسند؛ آدمی که وسط معرکه بوده است. قصه برای شما از کجا شروع شد؟ شاید بشود گفت که من در یازده سالگی به انقلاب اسلامی وصل شدم. البته که ماجرا، شروع فعالیت سیاسی بود، ولی شرایطی برای من به وجود آمد که به اتفاقات کشور حساس شوم. بعد از تبعید امام (ره) بود و شهید هاشمی نژاد درباره دستگیری ایشان در ...
مبارز انقلاب: آیت الله سعیدی، یکی از ساواک می خورد، 2 تا می زد
...، یکی هم نمی توانم بزنم. به هر حال آیت الله سعیدی آدم عجیبی بود و خیلی قاطع حرف هایش را می زد. مردم محله غیاثی تهران هم به او علاقه داشتند و بعضی وقت ها مشکلات اجتماعی شان را به ایشان می گفتند. رژیم هم نتوانست او را تحمل کند و در سال 49 او را در زندان به شهادت رساند. روزی که آقای سعیدی را شهید کردند، قرار شد فردایش مجلس ختمی در مسجد محله برای ایشان بگیرند، اما در مسجد را بسته بودند ...
واگویه های کهنسال ترین گیله مرد انقلابی از ناگفته های انقلاب/ آنچه در انزلی گذشت
را آن زمان در مساجد دیدند فعالیت خود را شروع کرده و سعی در گمراه کردن جوانان داشتند و اینگونه بود که رسماً وارد فعالیت های سیاسی و مذهبی و انقلابی شدم. فرار از زندان ساواک بعد از 4 ساعت حبس حاج اسماعیل به آغاز فعالیت آشکار انقلابی خود در بندرانزلی اشاره و اظهار می کند: وقتی فعالیت اعضای حزب توده گسترش یافت چاره را در آن دیدیم که فعالیت های انقلابی مان را آشکار کنیم و وقتی ...
تظاهرات در مدارس و دبیرستان ها نشانه ای از حیات انقلاب بود
نبود و همین باعث می شد که حضور در مسجد پررنگ باشد. محیط درس خواندن ما هم در همان مسجد بود. اجازه داده بودند که طبقه دوم مسجد کانون فرهنگی - علمی باشد. با مردم در فعالیت های انقلابی خانواده ما یک خانواده مذهبی بود. پدرم کاسب بود و عمده خانواده مادری ام در بازار بودند. محیط بازار هم محیطی مذهبی بود و ارتباط زیادی بین افراد مذهبی برقرار بود. من با پسرخاله هایم ارتباط خوبی داشتم، چون دو ...
هدیه شاهنشاه آریامهر به رحیم صفوی!
و با همان لهجه آذری گفت: آقاجان، نمی توانم. شما یک قدری سطحتان را بالاتر بیاورید. من نمی توانم. روایت شاهد عینی از قیام 19 دی 19 دی ماه 1356 که کشتار شروع شد، من خودم دیدم که نیروهای شاه از کمر به بالا شلیک می کردند و به قصد کشت می زدند. بعد از کشتار 19 دی ماه از درس خواندن منصرف شدیم. چهلم شهدای قم به تبریز رفتیم که در آنجا آیت الله قاضی و هفت، هشت نفر دیگر از علما برای ...
مرور خاطرات فعال انقلابی هرمزگان/به عنوان رهبر مارکسیست های مسلمان استان ساحلی بازداشت شدم
.... وی ادامه داد: بعد از آن مرحوم حجت الاسلام عباسی به دلیل اینکه از فامیل ما بود و درس طلبگی می خواند، از این طریق با اسم امام خمینی و درجریان اینکه یک درگیری بین روحانیت و حکومت است، آشنا شدم. این مبارز انقلابی هرمزگان گفت: در سال 47 دوباره پدرم مرا نزد آیت الله گلپایگانی در قم برد و از ایشان خواست مکانی برای ماندن برایم پیدا کرده و از این طریق وارد مدرسه علمیه حاج ملا صادق ...
بدون تعارف با دانشجوی مبارز
بودم بدلیل اینکه تنها کسی بودم که حجاب داشتم خبر ما رفته بود رسیده بود به آقای شهید رجایی در دبیرستان رفاق من رو به عنوان معلم ریاضیات دعوت کردند آنجا هندسه و جبر درس میدادم و آنجا در واقع من با فضایی آشنا شدم که اکثر بچه ها، بچه های خانواده های زندانی سیاسی بودند یعنی او فضا من رو محکم تر کرد در عقیده خودم مجری: خوب شما یک معلم بودید چه کردید که ساواک عصبانی شد اومد سراغ شما مهمان ...
بدون تعارف با خانم معلم مبارز رژیم طاغوت
که در دانشکده بودم بدلیل اینکه تنها کسی بودم که حجاب داشتم خبر ما رفته بود رسیده بود به آقای شهید رجایی در دبیرستان رفاق من رو به عنوان معلم ریاضیات دعوت کردند آنجا هندسه و جبر درس میدادم و آنجا در واقع من با فضایی آشنا شدم که اکثر بچه ها، بچه های خانواده های زندانی سیاسی بودند یعنی او فضا من رو محکم تر کرد در عقیده خودم. مجری: خوب شما یک معلم بودید چه کردید که ساواک عصبانی شد اومد سراغ ...
کدخدا شاهرضا ماهرویی، سلطان خون بس لرستان از هزار پرونده صلح می گوید
صلح و سازش انجام می دهم. خب وقتی می دیدم یک خانواده ای خوشحال می شوند و به آرامش می رسند دلگرم می شدم. شغل تان چه بود، چند سالگی ازدواج کردید و چند فرزند دارید؟ بنا بودم. 14 سالگی ازدواج کردم و 10 فرزند دارم. شش پسر و چهار دختر. پسر بزرگم شانزده سال از خودم کوچک تر است. همه شان ازدواج کردند جز یک دختر و پسرم. با همه عروس و دامادهایم در یک خانه زندگی می کنیم. ...
تکبیر هایی که کارساز شد
پیدا شده است یا نه؟ خوشبختانه مدارک و همه پول نقدی که داخل کیفم بود پیدا شده بود و مردم آن ها را تحویل مسجد کرامت داده بودند. مدارک را از رهبر معظم انقلاب اسلامی تحویل گرفتم و خوشحال بودم که به دست ساواک نیفتاده است. آن موقع در روستا دو نوبت درس می دادم. بعضی روستایی ها شعار های شاهی می دادند. یک روز دیگر طاقت نیاوردم و با آن ها برخورد کردم، بعد هم فرار کردم و چند شب به روستا نرفتم تا ...
کاشمر پیشتاز در برپایی راهپیمایی های انقلاب
احمدرضایی با ارتباطی که با دانشجویان تهران داشت و حاج آقا حسن زاده هر دو وظیفه ساماندهی انقلابیون را بر عهده داشتند، به طوری که اولین جلسه عمومی انقلاب در سال 54 با مدیریت ایشان با حضور آیت الله مشکینی در شب اربعین برگزار شد. وی ادامه داد: آن شب ساعت 20 در مسجد حاجی جلال، تعدادی از جوانان 18 تا 30 سال که به حدود 150 نفر می رسیدیم، جمع شدیم، آقای داوودی که از سوی آیت الله خامنه ای معرفی شده بود ...
هرجا از آقای سیفی کمک خواستم، تنهایم نگذاشت +عکس
عرصه به شما تنگ می شود چه کار می کنید؟ گلایه نمی کنید؟ همسر شهید: نه، من وقتی به مشکل می خورم با شوهرم حرف می زنم. من یکی دو ماه پیش عمل قلب داشتم، همچین که آماده شدم با دخترم رفتیم دکتر، به دخترم گفت مامانت ده روز دیگر زنده است، این دختر کوچکم با ما بود، چون این سکته کرده رگ های قلبش کلا بسته است. بعد این دخترم گریه می کرد و می گفت مامان! چه کار کنیم دکتر اینطوری گفته. گفتم طوری نیست ...
خواهرش و مرد متجاوز به او را کشت و خودکشی کرد
خواهر دنیا بزنم تا اینکه یک شب اتفاقی از گوشی تلفن خونه صدای نسترن و شنیدم؛ داشت به این مرتیکه التماس می کرد که تا مادر متوجه نشده ، زودتر بیا خواستگاری...آنشب تا صبح بیدار بودم و نگران نسترن،بعد از ظهر که از خونه زد بیرون،طوری که نفهمه تعقیبش کردم ،وارد پارک که شد،کیسه ای انداخت داخل سطل زباله،با دیدن محتویات کیسه،خون جلوی چشمام گرفت ونفهمدیم چطور خواهرعزیزم و تکه تکه کردم.یکسال وچندماه داخل زندان منتظر روزی بودم تا انتقام نسترن را از این مرتیکه بگیرم و خودم را از عذاب وجدان نجات بدهم همانطور که نسترن را کشتم تا عذاب نکشد چون عاشقش بودم. انتهای پیام ...
از خاطرات دیدار با امام(ره) در فرانسه تا عضویت در اتحادیه انجمن های اسلامی
احمد حبیبیان، نویسنده، پژوهشگر و مدرس دانشگاه و یکی از مبارزان انقلابی همدان، در گفت وگو با ایکنا از همدان ضمن بیان خاطراتی از پیروزی انقلاب اسلامی، اظهار کرد: دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1355 به دعوت یکی از دوستان که در فرانسه درس می خواند برای گرفتن مدرک دکترا به کشور فرانسه عازم و وارد شهر استراسبورگ شدم. وی افزود: فوق لیسانسم را در ایران گرفته بودم و به دنبال مدرک ...
بخش پنجم خاطراتی از دوران پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شد
کرد و یک ماه هم زندانی نمود. پس از آزادی از زندان نیز هرگز مبارزه اش را ترک نکرد و در پنهان به راه خود ادامه داد تا این که نخستین جرقّه های انقلاب اسلامی زده شد و فریاد حق طلبی مردم به رهبری امام خمینی (( قدس سره )) بالا گرفت . او اولین کسی بود که مغازه اش را بست و دیگر همکاران خود را نیز تشویق به تعطیلی بازار کرد تا این که در تاریخ 28 آبان ماه 1357 مصادف با عید غدیر خم بعد از تظاهرات در ...
فرار عروس 2 جنسه از حجله / ماجرای باورنکردنی
مسخره ام می کنند چون من فقط می خواستم که خودم باشم و آن ها متاسفانه این مسئله را درک نمی کردند. به سن بلوغ که رسیدم ،مشکلاتم بیشتر شد. همه از من توقع داشتندکه دختری نوجوان باشم با همان روحیات و احساسات لطیف دخترانه که همه انتظارش را دارند اما من پسری نوجوان بودم که قلدرانه می خواست به همه اثبات کند دیگر برای خودش مردی شده است . گاهی اوقات لباس های برادر بزرگ ترم را می پوشیدم وبا تیپ ...
از شهادت دانش آموزان در حادثه 30 مهرماه تا شکل گیری رهبری کاریزماتیک آیت الله مدنی در همدان
داری که با امام(ره) داشتم مربوط می شود به سال 62 اولین کنگره حزب جمهوری اسلامی که برگزار شد، در مسجد جماران نماز را پشت حاج احمد خواندیم از همدان علی آقا محمدی و یک شخصیت دیگر حضور داشتند اکثراً مسئولان و شخصیت های کشوری حاضر بودند این اولین دیدار با امام خمینی(ره) بود که بسیار لذت بخش بود. نباتی گفت: بعد از فرار شاه مردم خیلی به وجد آمده بودند همچنان اعتراضاتی در سطح شهر وجود داشت، روز 12 ...
روحیه آزادگی روح بخش
در مسجد بود. همین حال وهوا موجب شد که بلافاصله بعد از پنجم ابتدایی برای ادامه تحصیل در حوزه علمیه ثبت نام کند. طولی نکشید که عزمش را برای رفتن به قم جزم کرد و به این ترتیب مشهد را به مقصد قم ترک کرد و در حوزه علمیه این شهر مشغول به تحصیل شد. مهم ترین جذابیت این شهر برای سیدمحمد، برنامه انقلابی ها بود که بیشترین تحرکات را داشتند. ناراحت از تمجید استاندار دایی هاشم ...
شکنجه های داعش تقلید از ساواک پهلوی بود/ 8 هزار و 442 زندانی اسیر کمیته ضد خرابکاری بودند
دستگیر کردند و تحویل زندان ساواک خراسان دادند و بعد از آنجا از طریق راه آهن به تهران منتقل شدم و به کمیته مشترک و موزه عبرت فعلی انتقال پیدا کردم. آماری که الان پس از حضور در موزه عبرت به عنوان راوی و از طریق مسئولان موزه به ما اعلام شده، بحث 8 هزار و 442 زندانی است که از سال 50 تا 57 بوده است. قبل از آن را کار نداریم و اطلاعات دقیق هم نداریم ولی از زمانی که این کمیته مشترک فعالیت خود را ...
عکی دیده نشده از رضا رویگری
اما دیگر نمی توانم چون صدایم رفت. اگر مریض نشده بودم برنامه های زیادی داشتم. خانم کریمی شما صدای آقای رویگری را دوست دارید؟ تارا: عاشق صدایش هستم. خب تن صدای رضا خیلی زیباست. اما بعد از بیماری وقتی کاری را خواندند و شنیدم اصلا مانده بودم که واقعا این صدای خودش است؟ چیزی که واقعا می خواهم این است که رضا یک بار دیگر بتواند بخواند. آقای رویگری از کارهای خودتان آرشیوی ...
ماجرای تبعید بی سر و صدای حاج صادق آهنگران
مشخص شدن اوضاع کشور به منزل دایی ام در دزفول بروم. شب به مسجد جزایری رفتم و دوستان را دیدم. به محمدعلی حکیم گفتم که فرار کرده ام. خیلی خوشحال شد و گفت: کار خوبی کردی. صبح روز بعد ساعت 7 صبح، با مینی بوس راهی دزفول شدم. وقتی دایی هایم ماجرای فرارم را شنیدند، تذکر دادند که حواسم را جمع کنم تا گرفتار نیرو های امنیتی شاه نشوم. البته گوشم بدهکار این حرف ها نبود. چند بار با بلندگوی خانه پدربزرگ ...
مروری بر خاطرات انقلاب؛ شهید باهنر به مسئولیت های سیاسی علاقه مند نبود/ تبعیض در عملکردش جایی نداشت/ ...
...، شهید باهنر گفت ما صبح مهمان داریم و من مسئول پذیرایی شدم. شهید بهشتی، مرحوم مهندس بازرگان، بنی صدر، خامنه ای و هاشمی رفسنجانی به این جلسه آمدند و 2 ساعتی جلسه داشتند، بعدها که انقلاب پیروز شد، متوجه شدیم که این جلسه شورای انقلاب بوده که کاملاً محرمانه بود. می دانستم که جلسه انقلابی است و دوستان انقلابی دور هم جمع شدند، اما اینکه نهاد رسمی به نام شورای انقلاب از سوی حضرت امام(ره) ماموریت یافته ...