صحنه تکان دهنده ای که باعث توبه یک شکارچی شد
سایر منابع:
سایر خبرها
شکارچیان مسلح و محیط بانان بدون دفاع
محیط بان در نظر گرفته است ولی ما باید به این فکر باشیم که محیط بان نباید تنها منتظر عمل طرف مقابل باشد تا عکس العمل نشان دهد، چون امکان دارد شکارچی در همان ابتدا سرش را نشانه بگیرد و او را به شهادت برساند در این صورت دیگر جای عکس العملی برای محیط بان باقی نمی ماند. پس ما در این خصوص باید قانون را به گونه ای اصلاح کنیم که اگر فردی با اسلحه به صورت غیرمجاز داخل منطقه حفاظت شده است محیط بان بهتر ...
چرا شکارچیان به میانکاله حمله کردند؟
بنا به شرایط هر ساله به روز شود تا باز دارنده باشد، بنابراین باید تلاش کرد تا قانونی وضع شود که جریمه های گونه های حیات وحش بر اساس شرایط افزایش یابد تا بازدارنده باشد، می توان بندی را به قانون شکار و صید اضافه کرد که هر سال با توجه به تورم جرایم بازنگری شود. وی درباره اینکه در درگیری اخیر چند محیط بان مجروح شدند گفت: در این درگیری 4 محیط بان به طور بسیار سطحی زخمی شدند چون تجمع ...
ر. اعتمادی: در 88سالگی خود را 24ساله حس می کنم
که همیشه جوان فکر می کنم. الان خودم را جوان 24-25 ساله حساب می کنم، با این که 88 سال دارم در خیابان که راه می روم، دلم می خواهد از جوی بپرم. حالا هم برای جوانان می نویسم. بنابراین فرق نمی کرد من در چه سنی هستم چون با جوانان هماهنگ بودم. مجله ما هر روز دو گونی نامه داشت؛ یک گونی نامه هایی بود که به نام من فرستاده می شد و راجع به داستان ها می پرسیدند و چون می دانستند داستان های واقعی می ...
دلبسته هنر و ایرانم
آئینی. ما تئاتر اجرا می کنیم و چقدر مردم دوست دارند و چقدر با مردم ارتباط دارم، دست می زنند. وقتی نفس به نفس رو در روی مردم قرار می گیرم و بازی می کنم چقدر برای من لذت بخش است. چقدر برای من زیباست. من نتوانستم بیرون از ایران این حس را تجربه کنم. وطن، مملکت و ایران، سرزمین و زاد و بوم یک چیزی هست که ما به آن وابسته هستیم؛ وابسته هستیم به این همه به مادر، پدر، فرزند، خواهر، خانواده، مملکت، به ایر ...
دلایل پرسپولیسی نشدن دروازه بان سابق استقلال | واکنش مظاهری به ماجرای بی احترامی به مجیدی
، اما مصدوم نبودم. وی در خصوص اینکه مشکل شما از زمان نرفتن با استقلال به آسیا شروع شد، اظهار داشت: بعد از آن صحبت کردیم و یکسری مشکلات حل شد و به تمرینات بازگشتم. دروازه بان سابق استقلال در مورد اینکه درست است که در تمرینات با مجیدی سلام و علیک نداشتید، گفت: اصلا چنین چیزی را قبول ندارم و به همه سرمربیانم احترام می گذارم. مظاهری در باره اینکه که امروز هم لباس قرمز ...
مادرانگی های یک نماینده مجلس+ فیلم
زمان زندگی مشترک با همسرم، شاغل بودم. یا مدیر کل یک بخش و یا مشاور معاون رئیس جمهور بوده ام. اما همواره تاکید داشته ام روی این موضوع که ناهار و شام خانه را با ظرافت بسیار و برنامه ریزی با استفاده از آرام پز و یا باقی وسایل، خودم آماده کنم. برای ناهار بچه ها وقتی بعد از مهد و مدرسه به خانه می آیند دوست داشتم غذای تازه و دست پخت خودم را میل کنند. به خاطر این موضوع از ساعت 5 بامداد برای آماده سازی ...
فروش انسان در بازار بندرعباس!
خود بازگردانند. همچنین با توجه به در خطر بودن حیات وحش جزیره هرمز امیدوارند مدیریت حفاظت از محیط زیست هرمزگان موفق شود مجوز استخدام نیروی جدید را بگیرد تا به عنوان محیط بان به مناطقی مثل جزیره هرمز اعزام کند. امیدوریم مسوولین محیط زیست هرمزگان وظیفه سازمانی خود را در قبال این معضل چنان عملی کنند که نیازی به اجرای نمایش، جلب توجه برای دیده شدن مسایل واضح و ورود پلیس نباشد! ...
محسن چاووشی چشم برزخی دارد؟
جایزه بسیار ساده بود، گفت: برایم سخت است که بگویم چه لحظه ای از چه لحظه ای مهم تر است و احساس می کنم همه لحظات هم عرض همند، چون منشا آن را خدا می دانم. باعث لحظه ای که الان درونش هستم، خداست، باعث لحظه قبلی هم خدا بود، پس هر دو زیبایند. جشنواره فیلم فجر هم که به آن ارادت دارم، مانند لحظه قبل بود که خانه بودم، چای خوردم، لباس پوشیدم و راه افتادم، به آن جا رسیدم، روی صندلی نشستم، صدایم کردند، روی سن ...
پای صحبت های نادر سلیمانی پس از بردن سیمرغ فیلم فجر | عاشق طنزم ولی فیلم های جدی را بیشتر می پسندم
اینطور نیست. من خودم اهل این چیزها نیستم و دوستان اخلاقم را می شناسند و برایم زیاد مهم نیست، ولی خب همه اینطور نیستند. شما وقتی پیش اغلب تهیه کننده ها می روید، نخستین نگاهش به سوئیچ ماشین و لباس شماست. این، شاید نگاه درستی نباشد، ولی در جامعه هنری ما هست. این امر باعث می شود تا کم کم، خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت بشوی. متأسفانه چنین چیزی هست و اگرکسی بگوید نیست، بی انصافی می کند. الان هنر ما، یک مقدار چنین شده که به هنر نگاه نمی کنند، به ظاهر و لباس و ماشین و ساعت هنرمند نگاه می کنند! البته من نمی گویم این مختص ایران است، احتمالاً در همه جای دنیا وجود دارد ...
پدر شهید بودن افتخار دارد/ تابع امر ولایت فقیه باشید
فقیه بر همه لازم الاطاعت هستند و همان گونه که از دیگر فرزندانم خواستم که همراهی ولایت فقیه را رها نکنند و از ایمان آن ها کاسته نشود فرزندانم با ایمان کامل به جبهه رفتند و خودم به مدت شش سال در جبهه های حق علیه باطل حضور داشتم و یک سال نیز از محافظان مخصوص حضرت امام (ره) در جماران بودم؛ اولین پاسداری که به فرودگاه شهید بهشتی برای انجام مأموریت وارد شد من بودم. خوشبختانه از آن روز تاکنون ذره ای از ...
باید قهرمانان ملی را معرفی کنیم
جواد رمضان نژاد کار جلو رفت. ما تمام آبرو و تلاش داشته مان را آوردیم و با اتکا به شهدا جلو رفتیم. نتیجه اش را هم دیدیم و همین جا به همه دوستان خسته نباشید می گویم. کارگردان و بازیگر مجموعه عاشورا با قدردانی از آقای پیمان جبلی گفت: دو سال تمام جنگ واقعی برای در اختیار گرفتن امکانات بودجه و قانع کردن و قسم خوردن و...، اما چون خودم و گروه به آنچه می ساختیم باور داشتیم، ادامه دادیم. مهم ...
ما می توانیم (بانویی از جنس امید)
ان آموزش دیدم. زمان زیادی از آموزش من نگذشته بود که دامادمان به خاطر ایجاد شرایط کاری جدید مجبور بود که خرم آباد را ترک و به تهران نقل مکان کند. از طرف یک شرکت بزرگ و معتبر به دامادمان پیشنهاد کار شده بود. دامادمان به من گفت به احتمال زیاد مجبور است که مغازه را جمع کند و از همان اول راه حس کردم که پشتم خالی و شد و اولین شکست در این زمینه کاری به من وارد شد و من خیلی از شرایط به وجود آمده ناراحت ...
ناگفته های مردی که میزبانِ مهمان های شهید حاج قاسم سلیمانی بود
تا میزبان این شخصیت باشم. به جز من همه رفتند و برای آن 10 روز بچه ها، فراخوانی کردم و همه را مرخصی اجباری فرستادم در این 10 روز که پیش حاج قاسم در جلساتی که برگزار می شد بودیم حاجی گفت: بیا پیش خودم با شما کار دارم ، چون کاملاً همدیگر را می شناختیم. گفتم اشکال ندارد اگر می شود با حاج احمد کاظمی صحبت کنید. گفتند: باشه. با حاج احمد که صحبت کردند حاج احمد گفته بودند نه، او در بحث تشریفات و ...
توضیحات دبیر جشنواره تئاتر فجر درباره ادعای داوری نشدن یک اثر
شوم که نمایش را ببینند اما ایشان گفتند چون در آن زمان جلسه جمع بندی هیات داوران برای معرفی نامزدهاست، نمی توانند به دیدن نمایش من بیایند. من با شنیدن این حرف شوکه شدم چون هنوز هیات داوران، نمایش من را ندیده بود پس چطور می خواست جلسه جمع بندی انتخاب نامزدها را برگزار کند. به آقای مسافر گفتم نمایش من تازه فردا عصر اجرا دارد شما چطور بدون دیدن نمایش جلسه برگزار می کنید. آقای مسافرآستانه پرسیدند نام ...
ماجرای سیلی خوردن کمدین معروف | سکانس رقصم جنجالی شد
...> مردم بیشتر شما را با کدام سریال یا فیلم به یاد می آورند؟ بیژن: حدود 10 سال پیش در یکی از کارهای آقای مدیری به نام بمب خنده نقش یکی از مجری های برنامه های ماهواره را بازی می کردم که در حین کار دائم می رقصید. آن سکانس رقص من قبل از پخش لو رفت. یعنی اول در سایت های اینترتی پخش شد و بعد هم به صورت سی دی به نام رقص بیژن بنفشه خواه دست به دست و حسابی جنجالی شد. آن کار خیلی در خاطر مردم مانده است. ...
سربازی که 241 میلیون طلا را به صاحبش برگرداند
را به بازرسی هنگ تحویل دادم مهران درباره این که بعد از برداشتن بسته طلاها، چه کار کرده هم می گوید: راستش من در آن جا نتوانستم به کسی اعتماد کنم و آن همه طلا را به دیگری بدهم تا به دست صاحبش برساند. گفتم شاید بالاخره وسوسه شوند و طلا ها را برای خودشان بردارند بنابراین تصمیم گرفتم خودم طلا ها را به صاحبش تحویل بدهم. چند دقیقه ای همان اطراف اتوبوس قدم زدم تا شاید کسی را پیدا کنم که دنبال طلا ...
داستان کوتاه/ جذبه استاد
خبر ناگواری دوهفته کلاس هایم را از دست دادم. از دست دادن برادر به شکلی غیر منتظره و ناگهانی، آن هم در سن جوانی به کلی مرا به هم ریخت. این اتفاق برای همه ما بی نهایت دردناک بود. پس از دو هفته با روحی پریشان در کلاس حاضر شدم. ........................................ آن روز در کلاس زبان شناسی استاد، روی یکی از صندلی ها، اتتهای کلاس نشسته بودم. اطرافم تقریبا خالی بود. دلم می خواست تنها ...
ماجرای دختر دانشجوی رشتی که دوست پسرش او را معتاد کرد!
باید به زندگی ام ادامه دهم. چند ماه از مرگ پدرم گذشت و خواهر بزرگم مدام بر سر گرفتن ارثیه پدری با مادرم اختلاف داشت تا اینکه مادرم تصمیم گرفت که سهم ما را از ارث پدرم پرداخت کند در پی این تصمیم چون من خیلی ناراحت و پریشان بودم و سن کمی داشتم، مادرم گفت که می ترسم تو پول هایت را از دست بدهی، پس من برایت یک خانه و یک ماشین می خرم و همین کار را هم کرد و سند همه اموال را به اسم خودم زد. پس از ...
تجربه منحصربه فرد کوهنوردی
. چشم ها دقیق توجه می کنند، جزئیات صخره ها را موشکافی می کنند و تلاش می کنند گذرگاه روی صخره را شناسایی کنند. گوش ها هوشیار و گوش به زنگ هستند، با اصواتِ سنگ ها، راهنمای من و محیط میزان شده اند. دست ها سراسر سطوح را لمس می کنند تا خصیصه های آن ها را حس کنند در حالی که تمام بدن در حال حفظ تعادل و هماهنگی خودش با اشکال گوناگون صخره هاست. بر خلاف راه رفتن که می توانم حین آن با خوشحالی و حواس ...
جریان زندگی در رگ های خشکیده
کریستال را با هم مصرف می کرد. شیشه را دود و کریستال را تزریق می کرد و، چون این مواد صنعتی بودند، آلودگی هایش به مریم هم منتقل شده بود: این مواد همه شان آشغال است و شاید روز های اول سرخوششان کند، اما در کمترین زمان با آدم کاری می کند که از درون خورده می شود. درست مثل بلایی که سر عضلات جواد آمد و در اواخر مصرف بی حس شد، یا بدن من که باوجود ارتباط غیرمستقیم، شیمیایی شد. وقتی پسر اولم را باردار شدم، از شش ...
چایت را من شیرین می کنم رمانی که به خاطر یک لجبازی نوشته شد
...> عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد. و منه متنفر از رمان و رمان خوانی؛ هُل داده شدم در ورطه ی رمان نویسی. 8-اثر بعدی که از شما خواهیم دید نامش چیست و چقدر دیگر باید منتظر باشیم برای رسیدنش؟ رمان مثل بیروت بود فصل دوم رمان چایت را من شیرین میکنم هست. در حال حاضر مشغول نگارش رمان باروت خیس هستم که در واقع، ادامه ایی بر دو رمان قبلی هست، البته اینبار کمی متفاوت تر و ناآرامتر ...
قسمت 1: خشکم زد؛ چطور نواب صفوی راضی به ملاقات با یک روزنامه نگار شده است؟!
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب ؛ در نیمه های اسفند 1329 روز هایی که خبر قتل رزم آرا تیتر اول روزنامه های داخلی و خارجی را گرفته بود، همه کس می خواست از چگونگی تشکیلات و افکار اعضای فداییان اسلام آگاه شود، اما دسترسی به نواب و ملاقات با او کاری مشکل و احیانا غیرممکن به نظر می رسید. جمعیت فداییان اسلام تقریبا 5 سال بود که در ایران فعالیت داشت، سه قتل بزرگ و مهم به دست اعضای آن صورت گرف ...
یادداشت های روزانه ی ناصرالدین شاه، یک شنبه 27 بهمن 1246؛ باد شدیدِ سختی آمد... جایی محفوظ تر از چادرِ ...
را فرستادم دستِ بالا. آهوها همه برای محمدرحیم خان رفتند. از قراری که محقق می گفت، از نزدیک محمدرحیم خان تفنگ انداخته [و] نزده بود. در بین ناهار خوردن آهو آمد. من [با] دستِ چرب سوار شده دواندم. نشد آهو بزنم؛ یعنی تفنگ نینداختم. بعد باز آمدم آفتاب گردان. دیگر اشتها رفته بود، چیزی نخوردم. بعد سوار شدم به کالسکه، افتادیم به سیلابی رو به راه رفتم، چون خیلی از راه خارج شده بودیم، نیم فرسنگ بیش ...
نوه شهید مدرس: در مراسم یادبود مدرس در دوره پهلوی، فردی سخنرانی کرد که جزء لات ها بود!
...! ولی بعد از آن، خودمان با دست خالی تلاش کردیم و تجهیزات جنگی ساختیم و امروز خدا را شکر، همه چیز داریم. شما ظاهراً در دوران اقامت امام خمینی در قم نیز با ایشان دیداری به یادماندنی داشتید. ماجرا از چه قرار بود؟ حضرت امام را تنها یک بار و در قم، توانستم از نزدیک ملاقات کنم. آن روز همراه با مردم، به دیدار ایشان رفته بودم. عکس های آن دیدار موجود است که حضرت امام در پشت بام محل ...
عاشق طنزم ولی فیلم های جدی را بیشتر می پسندم
.... گرچه با نقش های طنز کارتان را شروع کردید اما طی سال های اخیر در فیلم هایی چون دندان طلا و لاتاری و آبادان یازده 60و... نقش جدی بازی کردید. شخصاً ژانر جدی را بیشتر می پسندید یا همان نقش آفرینی های طنز را؟ من حقیقتاً ژانر جدی را بیشتر می پسندم. با چیزی که شهرت تان را مدیون آن هستید، یعنی ژانر طنز، زیاد ارتباط نمی گیرید؟ قطعاً طنز را دوست دارم. کار طنز سخت تر است و البته ...
قبل از عابدزاده به من می گفتند عقاب آسیا
این صحنه را می دیدند تعجب کردند. بعد از این ماجرا آقای شبان کاره خیلی تشویقم کرد که دوباره بپرم. ایشان هر ماه، یک یا 2بار مرا مثل یک گردش علمی به ورزشگاه امجدیه می برد تا تمرین کنم. البته همان موقع ها به دلیل اوضاع نامساعد مالی ای که داشتیم ترک تحصیل کردم و 17 ساله بودم که در اداره آتش نشانی حسن آباد به صورت کارگر بلیتی مشغول به کار شدم؛ چرا که آن زمان استخدام ممنوع بود. پس ماجرای تبدیل شدن ...
اختلاف شریف امامی و ابتهاج بر سر تاسیس بانک توسعه صنعتی
سنا هم خودم گذراندم. یعنی این بانکی که بعدا معروف شد به بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران. بنده این را چندین ماه عقبش انداخته بودم برای این اختلافی که با آقای ابتهاج داشتیم. البته می دانید، من فکر می کنم ابتهاج سوءنیتی نداشت؛ اما معتقد به خارجی بود و میل داشت که کارها را با نظر آنها انجام بدهد و خیلی دست باز با آنها رفتار می کرد و حال آنکه با ایرانی ها خیلی شدید عمل می کرد، همیشه. بعد هم می خواست ...