سایر منابع:
سایر خبرها
نزاع وحشتناک در کودکی تا آدمکشی در جوانی!
می خواندم که پدرم به دلیل مصرف مشروبات الکلی دستگیر و روانه زندان شد. مادرم نیز در همان دوران کودکی از پدرم طلاق گرفت و با مرد دیگری ازدواج کرد. این درحالی بود که برادر سه ساله ام نیز به دلیل بیماری صرع فوت کرد و عمویم مرا نزد مادربزرگم در روستا برد. در واقع عقده های خشونت در من از همان دوران کودکی شکل گرفت چرا که مادربزرگم به هر بهانه ای مرا کتک می زد. مثلا اگر گاو کمتر از همیشه شیر می داد من ...
اوضاع وخیم رضا رویگری خون به دل می کند | رضا رویگری بدتر از همیشه
نمی کردم. (می خندد) تارا: اتفاقا پدرم مخالف بود و حتی خواهر بزرگم بود که مدام به من می گفت که چه اتفاقی افتاده تو اصلا برنامه دیگری برای زندگی ات داشتی و نمی خواستی ازدواج کنی اما به هر حال این اتفاق افتاد. رضا: البته الان خانواده اش خیلی مرا دوست دارند. تارا: این را بگویم که در این زمینه حرف مردم برایم مهم نبود. شاید خیلی ها می گفتند و هنوز هم می گویند که رضا جای ...
حبس همسر سابق در صندوق عقب برای ازدواج دوباره
مرا به عقد خودش در آورد که مأموران پلیس به او مشکوک شدند و دستگیرش کردند و مرا نجات دادند. ازدواج اجباری متهم 40 ساله هم در بازجویی ها گفت: من همسرم را دوست داشتم، اما او پس از سه سال از من جدا شد. زندگی بدون او برای من سخت بود و به همین خاطر از او خواستم دوباره با من ازدواج کند. خیلی اصرار کردم، اما فایده ای نداشت. به همین دلیل نقشه آدم ربایی را طراحی کردم و می خواستم با این شیوه او را ...
از کشف جنازه مرد جوان بین دیوار تا زن صیغه ای اولین مظنون قتل مدیر شرکت
است که او را ربوده است. وی توضیح داد: به دلیل اخلاق بد شوهرم حدود پنج ماه پیش از او جدا شدم. ساعتی قبل از محل کارم بیرون آمده بودم که او سد راهم شد. با مشت و لگد به سر و صورتم کوبید و با تهدید مرا سوار ماشین کرد و به خانه اش برد. او دست و پای مرا بست و در اتاقی حبسم کرد و با تهیه فیلمی، تهدید کرد که اگر بار دیگر با او ازدواج نکنم آبرویم را می برد. بعد با دست و پای بسته مرا سوار ماشین کرد که به ...
ربودن همسر سابق برای ازدواج دوباره
و راننده هم بازداشت شد. زن 40 ساله بعد از بهبود حالش در تحقیقات گفت: این مرد شوهر سابقم بود. بعد از سه سال زندگی مشترک به دلیلی شکاکی و ضرب و جرح از او جدا شدم. دیروز در حال پارک خودرو در خیابان بودم که او خودرویش را کنار خودروی من پارک کرد و خواست سوار ماشینش شوم که قبول نکردم. به زور مرا داخل خودرو انداخت و ربود. خواستم مقاومت کنم که کتکم زد و بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم، در خانه ای ...
ماجرای بازگشت مرتضی عقیلی به ایران پس از 43 سال! + عکس
دهم اما تجربه های موفقیت آمیزی نبود و به لحاظ روحی افسرده شدم و مدام در خانه بودم و بیشتر اوقات گریه می کردم. پدر و مادرم را زمانی که در غربت بودم از دست دادم و به لحاظ روحی شرایط خوبی نداشتم. تنهایی در خیابان قدم می زدم و برای شان اشک می ریختم. در مقطعی از زمان، شب ها تب و لرز می کردم و به مرور رنجور و رنگ پریده شدم. در مراجعه به پزشک به من گفته شد که مبتلا به سل شده ام و همه اطرافیانم باید ...
چگونه درباره ازدواج مجدد با کودک مان صحبت کنیم؟
.... ازدواج مجدد پس از طلاق یا فوت همسر، حق طبیعی و شرعی هر زن و مردی است اما آیا لازم است که کودک یا نوجوان آمادگی ازدواج مجدد مادر یا پدرش را داشته باشد؟ دکتر ویدا فلاح ، روانشناس و مدرس مهارت های زندگی در پاسخ به این سوال می گوید: جواب قطعی در اینباره نمی توان داد؛ به دلیل اینکه آمادگی کودک، هم به سن کودک و هم به نوع برخورد خانواده بستگی دارد. مثلاً، معمولاً کودکان در سنین قبل از 5 سال ...
داستان تلخ دختر 15 ساله در کلانتری
دختر 15 ساله در حالی که بیان می کرد نگذارید من قربانی طلاق پدر و مادرم باشم، گفت: از روزی که دست راست و چپم را شناختم همواره شاهد درگیری و مشاجره های لفظی بین پدر و مادرم بودم. آن ها مدام در جنگ و جدل بودند و من هم این صحنه های تلخ را نظاره می کردم تا جایی که هیچ گاه لذتی از دوران کودکی و نوجوانی نبردم البته از نظر اقتصادی مشکل مالی نداشتیم و پدر و مادرم احتیاجات ضروری مرا برآورده می کردند ولی از ...
زن19ساله: مادر شوهرم به من مشکوک شده است
در این شرایط مادرم به کارگری در منازل مردم پرداخت تا هزینه های خانواده را تامین کند من که تک دختر خانواده و عزیز دردانه آن ها بودم اوقاتم را با دختران همسایه می گذراندم و هیچ گاه رنگ تفریح در شهربازی یا پارک ها را ندیدم. هنوز در سال اول دبیرستان تحصیل می کردم که متوجه درگیری لفظی مادر و برادرانم شدم و تازه فهمیدم که جوانی به خواستگاری ام آمده است اما برادرانم مخالف ازدواجم بودند با وجود این مشاجره ...
نقشه عجیب مرد جوان برای ازدواج مجدد با همسر سابق اش
و به خانه اش برد. او دست و پای مرا بست و در اتاقی حبسم کرد و با تهیه فیلمی، تهدید کرد که اگر باردیگر با او ازدواج نکنم آبرویم را می برد. بعد با دست و پای بسته مرا سوار ماشین کرد که به خانه ام برویم و مدارکم را برای ازدواج دوباره برداریم که پلیس به دادم رسید و نجاتم داد. پس از اظهارات این زن، شوهر سابقش به ربودن او اقرار کرد و گفت: من عاشق همسرم بودم و وقتی اصرار او برای جدایی را دیدم ...
قتل پسری که بعد از ارتباط جنسی، ازدواج با دختر را بی خیال شد
برقرار کرد من از این موضوع خیلی ناراحت بودم اما او وقتی متوجه ناراحتی من شد گفت ما می خواهیم با هم ازدواج کنیم نگران نباش. با این حال دقیقاً از فردای همان روز رفتارش با من عوض شد و دیگر حتی کمتر به تلفن هایم جواب می داد هر وقت موضوع ازدواج را مطرح می کردم بهانه تراشی می کرد و فقط وعده می داد. اما من که دیگر خسته شده بودم و از ترس بی آبرویی شب و روزم سیاه شده بود تصمیم گرفتم از او انتقام ...
علیِ من رفت و دیگر برنگشت
مانند گل سرخ و بسیار زیبا شده بود به قدری که با خود فکر می کردم ماه شب چهارده مقابل من قرار دارد. خیلی تلاش کردم اما چون جمعیت زیاد بود، نتوانستم نزدیک او شوم. مادر شهید کرد نورایی عنوان کرد: اتوبوس آمد و کاروان بسیجیان سوار شدند. داشتم با خود فکر می کردم که خدایا چرا نشد فرزندم را ببینم؟ که ناگهان صدای آشنایی مرا صدا زد: ننه، ننه بیا، ننه خوشحال شدم، به سمت علی رفتم. او داخل اتوبوس و من بیرون بودم، روبوسی و از یکدیگر خداحافظی کردیم. اتوبوس حرکت کرد و علی من رفت و دیگر برنگشت و این آخرین دیدار من با پسر نوجوانم بود. انتهای پیام/ ...
از وداع با پا تا اعتصاب برای خروج پزشکان هندی از کشور
در دست بگیرد و برای آخرین بار از بودن پایش لذت ببرد، حالا سال ها گذشته است و دیگر پای مصنوعی جایش را گرفته است پایی که هر بار تعمیرش پول زیادی می خواهد و این روزها نیز به خاطر تعمیر نشدن درست پایش مجبور است با یک پا زندگی کند. همسرم نیت کرده بود با جانباز ازدواج کند زمان داروهای همسرش فرامی رسد، به سمت آشپزخانه می رود و لیوانی آب می آورد تا همسرش بتواند قرص هایش را بخورد، از ...
مادر شهید: مرتضی پسر من نبود!
. **: یعنی شما تهران ازدواج کردید؟ مادر شهید: نه، ما شهرستان ازدواج کردیم؛ وقتی ازدواج کردیم یکی دو ماهی بعد از ازدواج آمدیم تهران. **: چند سال تان بود؟ حاج آقا چند ساله بودند؟ مادر شهید: 13 سالَم بود، حاج آقا هم 10 سال بزرگتر بودند. **: حاج آقا آن موقع مشغول چه کاری بودند ؟ مادر شهید: وقتی آمدیم مشغول خیاطی بودند. بعد رفتند صدا و سیما ...
قیمت خودرو
.... پسر جوان درباره قتل عمه اش گفت: او زن مهربان و خوبی بود و خیلی مرا دوست داشت. من هم از بچگی عاشق عمه ام بودم. رفتارش با من خوب بود اما کینه ای که از پدربزرگ و عمویم داشتم، باعث شد دست به این کار بزنم. پدربزرگم قبل از مرگ تمام اموالش را فروخت و به عمویم داد. او به پدر من که فلج هم هست، هیچ چیز نداد. من از این موضوع خیلی ناراحت بودم اما کاری نمی توانستم بکنم. متهم ادامه داد ...
عکسی زیبا از همسر و دختر داوود رشیدی+عکس
1352 است وی فرزند رضا بانکی فیلم بردار ایرانی است. حاصل این ازدواج یک پسر به نام سینا است. این زوج بعد از چند سال زندگی مشترک به دلایل نامعلوم از یکدیگر جدا شدند. نیما بانکی همسر سابق لیلی رشیدی ورود لیلی رشیدی به دنیای بازیگری: لیلی رشیدی به واسطه ی پدر، از همان کودکی وارد تلویزیون شد اما وی با بازی در فیلم دلشدگان به کارگردانی مرحوم علی حاتمی پدر لیلا حاتمی دوست ...
ازدواج اجباری؛ مرد افغان دختر جوان را ربود!
و فریاد کرد، اما بعد از اینکه با او صحبت کردم و از عشقم گفتم، قبول کرد تا با من ازدواج کند. البته بعداً متوجه شدم که این موضوع ترفندی بوده تا فرصت پیدا کند و موضوع را به خانواده اش خبر دهد. فرنوش به بهانه پوشیدن لباس عروس وارد اتاق دیگر شد و در این میان به خانواده اش خبر داد. ساعتی بعد خانواده اش وارد خانه شده و مرا به زور سمت کوره پزخانه برده و شکنجه کرده و بعد هم تحویل پلیس تهران ...
ربودن دختر ایرانی برای ازدواج اجباری | نجات شگفت انگیز دختر با لباس عروس ا اقدام به قتل همسر
.... دختر جوان نیز در تحقیقات به پلیس گفت: مدتی بود که با این مرد آشنا شده بودم. روز حادثه او با من قرار گذاشت و با یکی از بستگانش سر قرار آمد. در راه ناگهان تغییر مسیر داد و به سمت رباط کریم رفت. وقتی اعتراض کردم، آنها مرا تهدید کردند و به اجبار به خانه ای ویلایی در رباط کریم بردند. در آنجا این مرد برایم لباس عروس خریده و عاقد هم خبر کرده بود. می گفت باید با هم ازدواج کنیم. اول ...
فرار از عقد اجباری
مرد افغان با فریب و اجبار، قصد داشت دختر ایرانی را به عقد خود درآورد اما دختر 22ساله به بهانه پوشیدن لباس عروس به اتاق رفت و با ارسال پیامی برای پدرش، این ازدواج اجباری را ناکام گذاشت. به گزارش بخش اجتماعی سایت خبرمهم ، چند روز قبل مردی میانسال پیامی در واتساپ از دخترش دریافت کرد که در آن نوشته بود: مرا ربوده اند و در یک خانه ویلایی در رباط کریم زندانی کرده اند . دختر جوان همراه این ...
یکی از هزاران؛ روایت پر پیچ و خم زندگی جانبازی در اوج گمنامی
مادرم رفتم، حدود 19 ساله بودم، ابتدا مرا نشناخت ولی پدرم را که دید غش کرد و وقتی به هوش آمد پرسید تو کجا بودی؟ چطوری من را پیدا کردی؟ و من گفتم اصلا نمی دانستم شما هستید و الان انگار دنیا را به من هدیه دادند و دیگر نمی توانم و نمی خواهم از شما جدا شوم. جنگ و جدا شدن از کاشانه زندگی جدیدی برایم رقم زد مادر ازدواج کرده بود و چند فرزند داشت، شوهرش مرد بسیار مهربان و محترمی بود و ...
آدم ربایی برای ازدواج!
به گزارش جنوب نیوز ؛چند روز قبل دختر 22 ساله ای به نام شکوفه پیامکی به تلفن همراه پدرش فرستاد که نوشته بود پدر جان الان گرفتار مرد افغانی هستم. او ساعتی قبل مرا از تهران ربود و به خانه ای در رباط کریم آورد و می خواهد به زور مرا به عقد خودش در بیاورد، لطفا به دادم برس. شکوفه پس از این پیام موقعیت مکانی خود را هم به تلفن همراه پدرش فرستاد. در حالی که دختر جوان به زور لباس عروس به تن کرده ...
ربودن دختر ایرانی برای عقد اجباری
آشنا شدم که می گفت مجرد است. بعد از مدتی به من ابراز علاقه کرد و خواست ازدواج کنیم که قبول نکردم چون او تبعه افغانستان بود. یک روز به بهانه تفریح همراه دوستش به دنبالم آمدند و در میان راه با گذاشتن چاقو زیر گلویم مرا ربوده و به خانه ویلایی بردند. بعد فرید به من لباس عروس داد تا بپوشم. عاقد هم آورده بود. به بهانه پوشیدن لباس عروس به اتاقی رفته و با ارسال آدرس آنجا برای خانواده ام درخواست کمک کردم ...
ربودن دختر جوان برای ازدواج اجباری
مسافران به گوشی اش زنگ زد، اما شنیدن صدای زنگ تلفن از داخل کیف زنی جوان راز سرقت را فاش کرد. بیشتر بخوانید بازیچه تلفنی، زن مرد وسواسی شد! فقط به دلیل لجبازی با پدر ومادرم و جوانی که بازیچه تلفنی او بودم با اولین خواستگاری ازدواج کردم که زنگ خانه ما را به صدا درآورد، اما او به حدی کتکم زد که فرزندم با تاخیر تکاملی به دنیا آمد و اکنون نیز به دلیل خروپف های شبانه مرا به باد کتک می ...
آشا محرابی نوه عموی من است
اولین تجربه بازی من در چنین نقشی بود. وی در پاسخ به اینکه برای ارتباط بیشتر با نقش چه کردید، گفت: اسفند سال گذشته برای این نقش با من صحبت شد و عید با همسرم به کردستان رفتیم تا من بین مردم آنجا باشم و از نزدیک با آنها ارتباط برقرار کنم. محرابی با ذکر یاد از مادر مرحومه اش در قاب سلام تهران، بیان کرد: در ابتدا اسم این سریال خداحافظ مادر بود، همین نام مرا تحت تاثیر قرار داد ...
بازسازی صحنه جنایت توسط قاتل شهید پای خسته
دعوایم شده اما تا 4روز بعد از آن خبر نداشتم که مأمور پلیس جانش را از دست داده است. 4 روز بعد پیش یکی از دوستانم بودم که او در اینستاگرام خبر شهادت مأمور پلیس را دید و به من نشان دادم. یک لحظه خودم را باختم اما سعی کردم دوستم متوجه نشود. بعد به خانه رفتم و تصمیم گرفتم فرار کنم. به همسرم گفتم که چه اتفاقی افتاده و وسایلم را جمع کردم و به یکی از روستاهای مرزی در شهرستان سرخس رفتم. در آنجا بودم که ...
دعوای پژمان جمشیدی با خانم بازیگر | پژمان جمشیدی بازیگر معروف را تهدید کرد
می کردند ولی الان دیگر نگاه نمی کنند، یعنی الان مادرم قطعا سال هاست فوتبال ندیده و خواهرم هم همچنین. به طور کلی زنان دور و بر من اکثرا فوتبال دوست ندارند یا خیلی کم نگاه می کنند؛ مثلا فقط بازی های ملی مهم را می بینند. کمی از فضای خانوادگی تان برای ما می گویید؟ پدر و مادرتان چه می کنند؟ پدر و مادرم هر دو فرهنگی بازنشسته هستند. مادرم معلم اول دبستان بود و پدر دبیر زمین شناسی و ...