فیلم های دانیل دی لوئیس : معرفی – بررسی و تحلیل از زبان خودش
سایر منابع:
سایر خبرها
گفت وگو با بانوی جانباز 70 درصد(بخش دوم و پایانی) بانویی با دو تاریخ تولد!
گرفتید؟ - مدت سه سالی که پیگیر کارهای درمانم بودم، طبیعی بود که از هم سن و سال های خودم کمی عقب ت افتاده بودم. به طور عادی یک بچه 9 ساله باید کلاس سوم ابتدایی باشد؛ اما من در 12-13 سالگی کلاس سوم بودم. البته دوران مدرسه جزء شاگردان زرنگ کلاس و مدرسه بودم؛ اما به خاطر شرایط جسمانی، ساعات ورزش را نمی توانستم ورزش کنم. البته از این بابت خوشحال بودم؛ چرا که وقت بیشتری را به درس خواندن می ...
دستگیری دختر 15 ساله در کنار پنج مرد جوان
بودم و نمی توانستم در کنار خانواده ام زندگی کنم، این بود که شبانه فرار کردم و چند شب را در کوچه و خیابان ها سرگردان بودم. در همین روزها عبدالعلی از زندان با من تماس گرفت و نشانی پاتوقی را داد که شب ها به آن جا بروم، اگرچه ورود به آن پاتوق مجانی نبود اما چون سفارش شده عبدالعلی بودم شب اول از من پولی نگرفت. آن جا با جوانی به نام ابوطالب آشنا شدم که شب دوم هم او مبلغ ورودی مرا پرداخت اما روز بعد زمانی ...
اعترافات پسری که مادرش را به قتل رساند: همیشه از مادرم متنفر بودم +عکس بازسازی صحنه قتل
این مدت 7 بار دست به خودکشی زدم .من با مصرف ترامادول و یکبار هم با تزریق آمپول هوا می خواستم خودم را بکشم. اما زنده ماندم. یکبار شاهرگم را زدم و آخرین بار می خواستم خودم را حلق آویز کنم که زنده ماندم. ما وضع مالی بدی داشتیم و من هربار که از مادرم پول می خواستم او به من پول نمی داد. به همین خاطر با او مشکل داشتم. آن روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم یکباره تصمیم به قتل او گرفتم. به دنبال ...
از همان ابتدا قصه خوشنام را دوست داشتم / بعد از رحمت پایتخت حالا شهرام شدم
خوبی داشتم و بعد از 25 سال کار می فهمم می تواند اتفاق ویژه ای رخ دهد. بازتاب هایی که از شب اول پخش دیدم خوب بود. سال ها به خاطر کار کودک بچه ها مرا با پنگول و به خاطر پایتخت مرا رحمت صدا می کردند اما بعد از این سریال من شهرام شدم. حاجی عبداللهی درباره تجربه کار رمضانی گفت: یک بار تجربه اش را داشتم پایتخت 4 بود که فکر می کنم تا عصر روز عید فطر کار کردیم و تا شب تدوین شد تجربه شیرین و سختی ...
زن رضا رویگری از ایران رفت | رضا رویگری در خانه سالمندان رها شد
آور است؛ طوری که به این نتیجه رسیده ام انگار فقط یاد گرفته ایم به راحتی همه را قضاوت کنیم. حتی خودم را می گویم. خیلی ظاهری و با معیارهای خودمان همه چیز را می سنجیم و حکم می دهیم. آقای رویگری اصلا چطور شد که این اتفاق برای شما افتاد؟ رضا: یک شب به شدت دچار فشار عصبی شدم. البته قبلش نیز دچار بیماری قلبی شده بودم. کنسرتی داشتم که بعد از اجرای آن دیدم نفس نفس می زنم. خودم را به ...
اظهارات تکان دهنده پدر تهرانی که پسرش را کشت / در یک لحظه کنترلم را از دست دادم
...> متهم در حالی که سرش را به پایین انداخته بود، گفت: تا به خودم آمدم، دیدم محسن از شدت خونریزی جان باخته و من هم از ترسم بلافاصله سوار خودروام شدم و فرار کردم و در وسط راه چاقو را از پنجره به بیرون پرتاب کردم و به خانه برگشتم. بعد از اعترافات پدر مقتول، وی به همراه مأموران به محل جنایت رفت و بازسازی صحنه انجام شد. پس از اعترافات متهم، بازسازی صحنه و نظریه پزشکی قانونی و تکمیل تحقیقات ...
محاکمه مرد به اتهام قتل پسر جوانش/ وقتی با مشت به صورتم کوبید کنترلم را از دست دادم
از ترسم بلافاصله سوار خودروام شدم و فرار کردم و در وسط راه چاقو را از پنجره به بیرون پرتاب کردم و به خانه برگشتم. بعد از اعترافات پدر مقتول، وی به همراه مأموران به محل جنایت رفت و بازسازی صحنه انجام شد. پس از اعترافات متهم، بازسازی صحنه و نظریه پزشکی قانونی و تکمیل تحقیقات پرونده، متهم با کیفرخواست قتل عمد به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و صبح روز گذشته در ...
عروس مشهدی در مکانیکی مرد شد / روز عقد نقش دختر را بازی کردم !
حجاب شرعی را رعایت کنم و هم کسی متوجه نشود که من دختر هستم. مدتی بعد من هم به یک تعمیرکار حرفه ای تبدیل شدم و خیلی سریع خودروهای مشتریان را تعمیر می کردم. پدر و مادرم نیز اگرچه از ظاهر من نگران بودند و با این وضعیت مخالفت می کردند ولی به خاطر این که در تعمیر خودروها کمک حال برادرم بودم پوششم را نادیده می گرفتند. بالاخره کار به جایی رسید که رفتار و گفتار و حتی معاشرت هایم با دیگران مردانه ...
جایی به جزء ییلاق برای همبستر شدن پیدا نکرد
زن 19 ساله در حالی که بیان می کرد دیگر نمی توانم به آن زندگی جهنمی بازگردم درباره داستان غمبار زندگی اش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: 5 سال بیشتر نداشتم که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند پدرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت و به همین خاطر همواره با مادرم درگیر بودند بعد از این جدایی، مادرم مرا زیر بال و پر خودش گرفت و مخارج زندگی را تامین می کرد در حالی که از مهر و محبت پدر محروم شده بودم ...
هیپومانیا از امشب بر صحنه تئاتر مشهد
. صباغ ادامه داد: هنرمندی که بدون توجه به نیاز جامعه و فقط برای دل خود کار کند هنرمند نیست. در فشارها و مشکلات، هنر و هنرمند نقش سوپاپ اطمینان را دارد و هیپومانیا نیز در عین تراژیک بودن همین نقش را ایفا می کند. این نمایش مخاطبی که در چند سال اخیر همراهم بوده را متعجب می کند این کارگردان با بیان اینکه نمایش هیپومانیا اتفاق جدیدی است، بیان کرد: تمایل داشتم پس از مدت ...
از دوران کودکی عالم خیال را دوست داشتم
...> شهردار عاشق خال لب هندوی تو بود سر هر کوچه اگر تاج محل ساخته شد از دوران کودکی عالم خیال را دوست داشتم و خیلی وقت ها در این عالم قرار می گرفتم، حفظ کردن ِشعرهایی که پشت ماشین ها نوشته می شد از تفریح های بنده بود. یکی دیگر از دلایلی که به شعر علاقه مند شدم ادبیات فولکلور زبانِ مادری خودم"آذری" بود که در مراسم های شادی و عزا توجهم را جلب می کرد و به نوعی بنده را درگیر می کرد،در این ...
افشای راز جنایت پدر با اسکلت های 2 کودک
: جهش تولید مسکن بانی مشکلات جدید مادر این دو کودک با طرح شکایتی مدعی بود همسرش اجازه دیدار او با فرزندانش را نمی دهد. این زن 24 ساله در تحقیقات گفت: من و شوهر سابقم اهل لنگرود هستیم. بعد از ازدواج به مشهد رفته و در آنجا زندگی می کردیم اما سه سال قبل به دلیل اختلافی که با همسرم داشتم، از او جدا شدم. حضانت دختر هفت ساله و پسر چهار ساله ام با او بود. بعد از جدایی به لنگرود بازگشته و در یک ...
وقتی موهایم بدون اجازه من را ترک کردند!
عالم نوجوانی و شیطنت فاصله گرفتم و زودتر از آن چه باید، بزرگ شدم. در تمام این سال ها دنیای من شبیه به دنیای هیچ یک از اطرافیانم نبود. دختر شیطونی که همیشه برای حرف زدن جلوترین نیمکت کلاس رو انتخاب می کرد، حالا از ترس نگاه های عجیب وغریب دوستانش، از ترس کشیده شدن مقنعه اش و ده ها دلیل دیگر، عقب ترین و گوشه ترین جای ممکن را انتخاب می کرد. همه پر از سؤال بودن و خودم گیج و منگ از اتفاقی که ...
همه چیز برای خدمت به قرآن مهیاست
10 صفحه منتشر شده است. به هر حال بعد از این ماجرا با هجرت پدر به نجف و در سالی که عرض شد بنده در این شهر متولد شدم. پدر و مادرم هر دو اردبیلی هستند. جریان بازگشت به مشهد چه سالی اتفاق می افتد؟ مرحوم پدر اوایل دهه 20 شمسی (حدود سال 1323) راهی نجف می شوند. پس از مقیم شدن در آنجا در حوزه نجف به تدریس مشغول شده و هم درس گفته و هم درس می گیرند. اقامت ایشان در این شهر تا سال 1346 طول می کشد ...
مجبور شدم به پرسپولیس بروم/ مصدوم شدم و نشد به پاری سن ژرمن بروم
خبرورزشی – مجید نامجو مطلق بازیکن و مربی پیشین استقلال در مورد الگو گرفتن از ناصر حجازی گفت: مرحوم ناصر حجازی برایم الگو بود و یکی از دلایلی که من استقلالی شدم خود آقای ناصر حجازی بود و از نظر فنی آقای حسن روشن. افتخار داشتم دو سال با ناصر خان در استقلال هم بازی بودم و خیلی جالب است که کسی الگویت باشد و بعد از چند سال باهاش هم بازی هم بشویم. پروین می گفت توپ را برسانید به مجید ...
مجید نامجو مطلق: مجبور شدم به پرسپولیس بروم؛ نرفتن به پاری سن ژرمن؟ بگذارید پای تقدیر!
و بعد از چند سال باهاش هم بازی هم بشویم. نامجو مطلق که در برنامه رخ به رخ شبکه دو حضور داشت درباره لذت بخش ترین بازی ها گفت: هر کجا که بحث فوتبال می شود و در مورد من می خواهند صحبت کنند همه بحث بازی ایران و الجزایر را وسط می کشند. من فکر می کنم آن بازی یکی از بازی های خوب تیم ملی بود. ولی من خودم بازی با تیم کره جنوبی در بازی های آسیایی پکن که تیم ایران قهرمان شد را دوست ...
بابت سرپرستی تیم ملی پول دریافت نکردم
هدایت صالح نیا بودم. همچنین در تیم ملی افتخار آفرین سال 1998 افتخار خدمت داشتم و با فدراسیون همکاری می کردم. 9 سال عضو هیات رئیسه و نایب رئیس هیات فوتبال استان فارس بودم ، سرپرست تیم ملی نوجوانان بودم و بعد از مدتی هم افتخار پیدا کردم به عنوان سرپرست تیم ملی فوتبال بزرگسالان با این سوابق خدمت کنم. سرپرست تیم ملی در دوره ای از ریاست علی کفاشیان در فدراسیون فوتبال، اضافه کرد: یک روز حضور روی ...
عبدی: در شبی که از لحاظ فوتبالی خوب نبودیم، گل فوق العاده ای زدم
خوب و فوق العاده بود. این دومین گل خوبم بود. قبل از این بازی در دیدار با ماشین سازی برای صعود نساجی به لیگ برتر گل زده بودم که تأثیرگذار بود. امروز هم خدا را شکر موفق به گلزنی شدم و آن را تقدیم به پدر و مادرم و همسرم می کنم.جام حذفی فوتبال| رونمایی از قهرمان جدید فوتبال ایران انتهای پیام/
بیتا روحی چطور کشته شد؟
اول به قتل اعتراف کرد. او در مورد شب حادثه گفت: آن شب دانیال و همسر و فرزندش در باغ گوجه سبز مهمان من بودند.من موادمخدر مصرف کرده بودم و کمی از حال طبیعی خودم خارج شده بودم.سر شب به خانه خودمان که در همان نزدیکی است رفتم تا برای مهمان هایم غذا بیاورم.وقتی به باغ برگشتم،دانیال در را به روی من باز کرد.همسرش و بیتا در اتاقک ته باغ بودند.وارد باغ که شدم،دانیال ایستاد و در را پشت سر من ...
نامجو مطلق: خارج از ایران فوتبال ما را با نام علی دایی می شناسند/ دو سال با الگویم مرحوم ناصر حجازی هم ...
بود و یک جورایی اسطوره خود من. با الگویم ناصر حجازی هم بازی بودم اما در مورد الگو گرفتن از نحوه پوشش این مربی فوتبال گفت: مرحوم ناصر حجازی برایم الگو بود و یکی از دلایکی که من استقلالی شدم خود آقای ناصر جازی بود و از نظر فنی آقای حسن روشن. افتخار داشتم دو سال با ناصر خان در استقلال هم بازی بودم و خیلی جالب است که کسی الگویت باشد و بعد از چند سال باهاش هم بازی هم بشوی. ...
راز قتل دو فرزند 7 و 4 ساله توسط پدر!
بودم و بعد هم به لاهیجان منتقل شدم و تا پایان خدمت سربازی آن جا بودم. چه سالی ازدواج کردی؟ سال 91 بود. با همسرت چگونه آشنا شدی؟ او را در مسیر مدرسه دیدم! به دنبالش رفتم تا این که بالاخره شماره تلفن او را گرفتم و حدود دو ماه با یکدیگر در ارتباط بودیم تا این که به خواستگاری اش رفتم و با هم ازدواج کردیم. در واقع با یک آشنایی خیابانی، عاشق شدی؟ بله! اما نمی دانستم که ...
مرد معتاد پس از قتل پسر عمویش: او مرا جادو کرده بود! کاش زنش را هم کشته بودم
رفتم و چاقویی به مبلغ 280 هزار تومان خریدم. بعد به شهر خودمان رفتم و از خانواده ام خداحافظی کردم و بعد از پایان تعطیلات راهی تهران شدم تا نقشه ای را که در سر داشتم اجرا کنم. در زمان جنایت چه اتفاقی افتاد؟ دو ساعت قبل از اینکه قتل را انجام دهم به خانه مقتول رفتم. زنگ زدم و در را برایم باز کردند. آنها داشتند ناهار می خوردند. به من هم تعارف کردند اما چون می دانستم که داخل غذایشان جادو می ...
دختر دهه هشتادی شب قدر محجبه شد
. رفتار دخترهای مذهبیِ هم سن و سال خودم دوباره همانطور بود خوش برخورد و مهربان. از من دعوت کردند که در طول مراسم کنارشان باشم. خوشحال شدم و پذیرفتم. شب اول برای مراسم قرآن به سرگرفتن شرکت نکردم. دوست هایم رفتند و من بیرون از مسجد با تلفن همراهم مشغول بودم. شب دوم حال و هوای خادم ها عجیب بود. همدیگر را بغل گرفته بودند و گریه می کردند. پرسیدم چه شده؟! چرا اینطور می کنید؟! گفتند قرار است ...
تواب ایرانی و مقیم آمریکا عنوان کرد: قرآن تلنگری به من زد و من بیدار شدم
دو قرارداد بستم تا درباره معلولان کار کنم. خوشبختانه مدتی بعد شرکت ما در لس آنجلس شروع به رشد کرد و توانست خدماتش را به معلولان گسترش دهد. وی گفت: در آن زمان 26 ساله بودم و لذت های زندگی در آمریکا برایم عادی شده بود. در حال تحقیق بودم که برای تفریح کاری انجام دهم که تصمیم گرفتم برای شرکت در یک کارناوال به برزیل بروم. روزی که قصد داشتم به سفر بروم، خواهرم مرا از زیر یک قرآن کوچک که ...
نزدیک بود سیل ما را ببرد
توانستید با این شخصیت بیشتر آشنا شوید؟ قبل از این که وارد این پروژه شوم، یکی دو کتاب از ایشان خوانده بودم و با زندگی و شخصیت و خدماتی که داشت آشنا بودم. با این که برای نقش من تاثیری نداشت اما مطالعه در این زمینه را دوست داشتم و در آن مدت کتاب کشکول ایشان را خواندم. اما تاثیری که یک اثر نمایشی روی ذهن می گذارد خیلی بیشتر از اطلاعاتی است که امکان دارد هر کسی داشته باشد. به هر حال برای آشنایی ...
می خواستم مرام نوجوانان دوران جنگ را به هم سن و سالانم نشان دهم
قول شهید باکری که پشت بی سیم به یکی از همسنگرانش می گوید که کاش اینجا بودی و می دیدی! واقعا اینها چه می دیدند؟ این نوجوان چه چیزی را حس می کرد؟ چه چیزی او را به چنین میدانی کشانده بود؟ تجربه حضور در این نقش برای من واقعا چالش برانگیز بود. بعد از ایفای آن به خودم گفتم دم بچه های هم سن و سال من گرم که در آن سال ها با چنین روحیه ای در میدان جنگ حاضر شدند و جانشان را فدا کردند. تصور کنید ...
مصاحبه روح الله زمانی بازیگر فیلم موقعیت مهدی
باکری که پشت بی سیم به یکی از همسنگرانش می گوید که کاش اینجا بودی و می دیدی! واقعا اینها چه می دیدند؟ این نوجوان چه چیزی را حس می کرد؟ چه چیزی او را به چنین میدانی کشانده بود؟ تجربه حضور در این نقش برای من واقعا چالش برانگیز بود. بعد از ایفای آن به خودم گفتم دم بچه های هم سن و سال من گرم که در آن سال ها با چنین روحیه ای در میدان جنگ حاضر شدند و جانشان را فدا کردند. تصور کنید یک رزمنده 15 ...
بیوگرافی کامل تارا کریمی همسر دوم رضا رویگری
کند شخصیتش مانند شخصیت داخل فیلم باشد برای همین تا یک مدت به تلفن هایش جواب نمی دادم تا اینکه خودش پیامک داد و من هم پرسیدم شخصیت شما همین طوری ست؟ و ایشان هم پاسخ داد آن فقط یک نقش است و سپس پیشنهاد داد “اجاره نشین ها” و بعد “مختارنامه” را ببینم. مصاحبه جدید با تارا کریمی و همسرش رضا رویگری به بازیگری علاقه ندارید؟ تارا: معتقدم بازیگری نشأت گرفته از اح ...