بلایی که رزیتا دختر نجیب بر سر پسر جوان آورد! / بازگشت از یک قدمی مرگ
سایر منابع:
سایر خبرها
تلفن همراهم سکته مغزی کرد
ها غرق لذت بودم. البته گاهی احساس لرزش توی کوله ام می کردم، انگار گوشی زنگ می خورد! گاهی به یک باره دلشوره می گرفتم و یاد خانه می افتادم. یک بار آنقدر دلشوره به جانم افتاد و تپش قلب گرفتم که دوستم موبایلش را داد تا تماس بگیرم، ولی گوشی همسرم طبق معمول روی سکوت بود و جالب اینکه آنقدر به حافظه تلفن اعتماد داشتم که شماره خانه را بلد نبودم. کمی آرام شدم و دوباره ادامه دادم. از یک جایی به بعد ...
راز تلخ تازه عروسی که مرد بود!
آبروریزی به پا کند، این بود که بی سروصدا از انوشیروان جدا شدم ولی این ماجرا باعث شد تا خانواده ام نیز مرا طرد کنند چرا که در همین روزها تصمیم گرفتم با مراجعه به پزشکان تغییر جنسیت بدهم و از این وضعیت رها شوم اما این کار ساده ای نبود. خانواده ام نیز به شدت با این تغییر جنسیت مخالف بودند، به همین دلیل شبانه از شهرستان به مشهد آمدم و قصد داشتم در یکی از مراکز تجاری مشهد به شغل فروشندگی مشغول ...
از دوستی تا تجاوز به مرد جوان | دوستم به من تجاوز کرد، او را کشتم
تجاوز به مرد جوان این متهم بعد از وارد کردن ضربه ای به سر مقتول در یک مکانیکی از محل فرار کرده بود، اما ماموران او را بازداشت کردند و در نهایت در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. مرداد 1400 به دنبال کشته شدن پسر جوانی به نام امین در یک مکانیکی در شرق تهران و با توجه به گزارش صاحب مغازه تحقیقات ماموران آغاز شد. صاحب مکانیکی که با پلیس تماس گرفته بود گفت: من سال هاست ...
از مقام مادر شهید محمد معماریان تجلیل شد/رونمایی از کتاب خاطرات حاج مهدی سلحشور
بیدار شدم این شال را روی پاهایم دیدم و شفا گرفتم، حالم منقلب شد و تصمیم گرفتم بروم به مسجد و به دستگاه امام حسین (ع) خدمت کنم. این مادر شهید عنوان کرد: روزهای اول نخی از این شال را به کسانی که تقاضا می کردند می دادم اما به توصیه یکی از علمای بزرگ از این شال نگهداری کردم و کرامات زیادی را دیدم از تربت کربلا و تکه ای از شال که همراه آن در آب انداختم. وی خاطرنشان کرد: نویسنده این ...
بلایی که سر دختر 17 ساله به خاطر اعتیاد آمد ؛ به هر پیشنهاد رابطه ای تن می دادم
تنقلات و اسباب بازی همه محبت و مهر پدری اش را در همان چند ساعت به من و برادرم نشان بدهد. از این که فرزند طلاق نام گرفته بودم خیلی زجر می کشیدم به طوری که حتی از زمزمه ها و رفتارهای ترحم گونه اطرافیانم متنفر بودم وقتی بستگان مادرم دست ترحم به بهانه محبت بر سرم می کشیدند احساس حقارت می کردم. زمانی که در مهمانی های خانوادگی یا مجالس جشن و عروسی از کودکان همسن و سال خودم کتک می خوردم ...
قمار زندگی در دنیای مجازی
دار و ندار خانواده ام از دست رفت. حالا دیگر قمار نمی کنم و مدتی است حس بهتری به زندگی دارم، اما بی شک تجربیات تلخ و سختی هایی که در طول این سال ها تجربه کردم مرا از پای در خواهد آورد و هرگز نمی توانم آن استرس های ویرانگر را فراموش کنم. شاید بتوانی هروئین را ترک کنی ولی اینکه بخواهی قمار را کنار بگذاری تقریبا نشدنی است. این گفته های حسن ، شهروندی حدودا 50 ساله ای است که دارایی های خود و ...
هر روز از مسلمان شدن راضی تر هستم/ حجاب تضمین امنیت است
.... هاشمی ادامه داد: هم زمان انجیل می خواندم و آن را با قرآن مقایسه می کردم، قرآن برایم خیلی جذابیت داشت و اصل آن توحید بود، در دین مسیحیت مفهوم خدا را نمی توانستم به سادگی درک کنم، در قرآن اشاره شد که خدا یکی است و جذب آیات قرآن شدم. وی توضیح داد: تحقیقاتم درباره اسلام تقریباً 2.5 سال طول کشید تا اینکه مسلمان و شیعه شدم، دیدگاه اصلی این جریان مرا مجذوب خود کرد. ...
تجاوز مرد قوی هیکل به دختر جوان | با او درفضای مجازی آشنا شدم
...> وقتی به خودم آمدم روی صندلی یکی از پایانه های مسافربری بودم. از دیدن خودم در آن وضعیت نامناسب آرزو کردم ای کاش می مردم. چطور می توانستم با خانواده ام روبه رو شوم. مطمئن بودم پدر و مادرم با دیدن من در این وضعیت دق می کردند. تنها راه را فرار از این شهر می دیدم. برای همین با اندک پولی که داشتم بلیت اتوبوس گرفتم اما قبل از سوار شدن به اتوبوس از حال رفتم. ظاهراً خانواده ای که ...
نزاع مرگبار به خاطر نگاه پسر جوان به یک دختر
با جواد نداشتم و اصلاً او را نمی شناختم. آن روز مشروب خورده و قرص مصرف کرده بودم. به همین خاطر حال طبیعی نداشتم که با ساسان درگیر شدم. ساسان و یک دختر جوان از مقابل میوه فروشی عبور می کردند که من به آن دختر نگاه کردم. ساسان از این ماجرا ناراحت شد و به خاطر این نگاه، درگیری بین ما شروع شد و ساسان به من حمله کرد. درگیری با وساطت شاهدان تمام شد؛ اما چند دقیقه بعد ساسان با دوستانش برگشتند و دعوا را از ...
روایتی عجیب از هم اتاقی شدن دختر دانشجوی ایرانی با یک داعشی/ هر روز داستان ترسناک تر می شد
پذیرفت صحبت کردم و باهم به آنجا رفتیم و قرار شد من در کلاس های این مؤسسه شرکت کنم. وی خاطرنشان کرد: با مشورت هایی که با اساتید داشتم به من گفتند قطب این رشته کشورهای آلمان و اسرائیل است. دوران سختی را می گذراندم؛ با خانواده مشورت کردم و آن ها تصمیم نهایی را به خودم واگذار کردند. دوباره یک سال دیگر برای کنکور خواندم و نهایتاً رشته دندانپزشکی شهر سامسون ترکیه قبول شدم . مهمان ...
مردی که با خواهران منصوریان دعوا کرد: بینی همسرم را شکستند!
همین خانم بود. مگر من دیوانه و مریض هستم؟ من آمدم دختر و زنم را جمع کنم و ببرم. بینی زن من شکسته و دخترانم هم آسیب دیدند. من فقط می خواستم خانواده ام را نجات دهم. وقتی من داخل آن چادر که می گفتند سالن گرم است، شدم؛ خیلی ها از جمله خواهران منصوریان به سمت من حمله کردند. من قصد درگیری با کسی را نداشتم، اما با توجه به اینکه خواهران منصوریان معروف هستند، این درگیری گردن آن ها ...
ناگفته های بازیگر یاغی: گذشته سختی داشتم؛ این تغییر در زندگی ام آسان به دست نیامده | مردم می گویند کاش ...
، توانستم خروجی قابل قبولی را ارائه کنم. علی شادمان برادرم است و خیلی دوستش دارم و چیزهای زیادی از او یاد گرفتم. حرف های تلخ بازیگر سریال یاغی | از بی پولی عذاب می کشیدم؛ جایی برای خوابیدن نداشتم ببینید | سریال یاغی اینگونه ساخته شده است | انتشار استوری بردهای پیش از فیلمبرداری صابری درباره شناخش از فضا و مختصات جغرافیایی و فرهنی جنوب شهر توضیح داد: من این مختصات را ...
سرقت های سریالی از رانندگان به شیوه بیهوشی
تحقیقات از متهم سابقه داری که با آبمیوه مسموم چند راننده را مسموم و اموال آن ها را سرقت کرده بود با چاپ تصویرش در روزنامه ها وارد مرحله تازه ای شد. به گزارش جوان، چندی قبل زنی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از مرد ناشناسی به اتهام ربودن شوهرش شکایت کرد. وی گفت: شوهرم کامیون دارد و بار به شهر های مختلف جابه جا می کند. ساعتی قبل مرد ناشناسی با من تماس گرفت و گفت شوهرم با کامیونش ...
ماجرای تلخ خودکشی فرزند و خواهر
مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: در حالی که سه فرزند داشتم از همسرم طلاق گرفتم چرا که هیچ گونه تفاهم اخلاقی با هم نداشتیم و نتوانستیم به زندگی مشترکمان ادامه بدهیم. دو فرزند بزرگ ترم ازدواج کرده بودند و تنها پسر 16 ساله ام نزد من زندگی می کرد. در همین روز ها برای رهایی از تنهایی با مرد دیگری ازدواج کردم، اما مازیار به هیچ وجه اهل کار و زندگی نبود و هیچ مسئولیتی را بر دوش ...
تا مردی را گوشمالی بدهیم!
قبول نمی کرد و مدعی بود مرا دوست دارد. من تصمیم خودم را گرفته بودم و حرف های او هم اثری در من نداشت. وقتی حمیرا متوجه شد اصرارهایش فایده ای ندارد و من دیگر با او ارتباط برقرار نمی کنم و قصد ازدواج ندارم، شروع به تهدید کرد. فکر نمی کردم تهدیدهایش جدی باشد تا اینکه امروز سه مرد ناشناس به دستور او، مرا ربودند و مورد ضرب و جرح قرار دادند و الان از سه مرد آدم ربا شکایت دارم. بازداشت 2 متهم ...
گفت وگو با جوان کردستانی که در بستر بیماری حافظ کل قرآن شد/ دوست دارم مربی آموزش قرآن کریم شوم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از کُردتودی ، کوچه پس کوچه های شهر را طی طریق کردیم تا به مقصد رسیدیم از هر کسی نشانه را جویا می شدیم بدون فوت وقت ما را راهنمایی می کردند گویی همه او را می شناختند کیوان جعفری پسر 31 ساله ای که چند سال گذشته درگیر بیماری ام اس عصبی می شود اما به این دلیل که بیماریش دیر تشخیص داده شد پیشرفت بیماری وی را از ناحیه کمر به پایین دچار عارضه و این جوان 31 ...
هویت زنی که جسدش در پارکی در پایتخت پیدا شده بود مشخص شد؛ پای یک زن درمیان است!
جسد به مأموران گفت: مدتی است که شب ها در این پارک می خوابم. معجزه در چاه؛ مرد جوان پس از 8 روز زنده و سالم از چاه بیرون آمد +عکس دانش آموزی که معلم فیزیک خود را به قتل رسانده بود از قصاص نجات یافت +عکس به نقل از همشهری، امشب (شب حادثه) هم در پارک بودم که کنار فنس ها بسته ای آبی رنگ و بزرگ دیدم. کنجکاو شدم و جلو رفتم. یک کیسه آبی رنگ روی آن بود. کیسه را کنار زدم و یک چمدان ...
آرزویم بازی در انگلیس است/ جای پورتو بودم طارمی را می فروختم
را نگه دارند و بعداً با قیمت بالاتر بفروشند ولی شرایط من طوری نیست که مرا نگه دارند و دو سال دیگر بفروشند. دوست داری در کدام کشور و کدام تیم بازی کنی؟ طارمی در پاسخ به این سئوال هم گفت: قطعاً همه بازیکنان، لیگ انگلیس را دوست دارند. کسانی که می گویند لیگ انگلیس را دوست نداریم احتمالاً طرفدار یک تیم دیگر در یک کشور دیگر هستند و به آن تعصب دارند. طبیعتاً لیگ انگلیس خیلی جذاب تر است. ...
ارتباط شیطانی این مرد با یک زن جوان و متاهل او را به کام مرگ برد
بود به خاطر این که مادرش در منزل آن هاست نمی تواند مرا ملاقات کند این بود که من منتظر ماندم تا او فرزندش را به مدرسه ببرد، ولی باز هم امکان ملاقات ما فراهم نشد. درحالی که در همان محل منتظر بودم ناگهان همسر او را دیدم که سوار بر موتورسیکلت بود، به طرف او رفتم و با تیغ موکت بری دو ضربه به گردنش زدم که پس از آن هم توسط یکی از شهروندان دستگیر شدم. با صدور دستورات ویژه قضایی، زن جوان نیز توسط ...
جنایت زن مشهدی برای انتقام
محمدجواد ابوعطا | شهرآرانیوز؛ زنی جوان که به خون خواهی از برادر مقتولش، مردی میان سال را کشته بود، دیروز در محل وقوع جرم که شامگاه شنبه رخ داده بود، صحنه قتل را بازسازی کرد. صدیقه، 43 ساله، دیروز با هدایت مأموران انتظامی حدود 36 ساعت پس ارتکاب جنایتی مسلحانه به محل وقوع جرم مقابل آرامستان خواجه ربیع مشهد آورده شد تا جزئیات پنهان این پرونده را به دستور قاضی صادق صفری، بازپرس ویژه قتل ...
سرقت دختر و خودروی گران قیمت زن جوان در روز روشن +جزئیات
سارق سابقه دار وقتی خودروی گران قیمت یک زن را می دزدید نمی دانست دختر 11 ساله وی داخل خودرو است. به گزارش اول فارس ، روز یکشنبه مأموران کلانتری 128 تهران نو در تماس یک زن از سرقت خودروی او به همراه دخترش باخبر شدند. زن جوان که وحشت زده بود به مأموران گفت: با دخترم سوار بر خودروی سراتو در حرکت بودم که ناگهان راننده یک پراید از پشت به خودرویم کوبید. وقتی برای بررسی وضعیت تصادف و میزان خسارت ...
پیروزی دختر کاشمری در تهران!
سهمیه را از دست داد و با وجود تلاش های زیادش رتبه 20 هزار را در منطقه یک کسب کرد. یگانه که یادآوری خاطرات آن روزها، خنده به لبانش می آورد، تعریف می کند: روزی که نتایج آمد و دیدم که صدمین انتخابم را قبول شده ام، خیلی ناراحت شدم. حتی یادم می آید آن روز به حرم امام رضا (ع) رفتم و خیلی گریه کردم اما آن روز نمی دانستم که چه خیری پیش روی من قرار دارد. وقتی هم به دانشگاه رفتم، در ترم اول مدام به فکر تغییر ...
نابازیگری که با یاغی بازیگر شد!
. در ادامه گفت وگو با محمد صابری را می خوانید: راه بازیگری و تصمیم بازی کردن از کجا برایتان شروع شد؟ و چطور برای کار با محمد کارت انتخاب شدید؟ راستش را بخواهید از آنجا که گذشته سختی داشتم، هیچوقت تصمیم خاصی برای بازیگری نداشتم فقط مثل خیلی ها از دور این کار را دوست داشتم. تا اینکه با محمد کارت آشنا شدم و بعد از این آشنایی در مستند خونه رو به عنوان سوژه و راوی همکاری کردم. در ...
روایت زنی از چند قدم تا چوبه دار
، خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم دو مامور زندان مرا به مشهد بردند. به آنها گفتم خواهش می کنم بگذارید به زیارت امام رضا بروم، قول می دهم که برگردم و فرار نکنم. آن دو مامور هم زنجیر دست و پایم را باز کردند و به من گفتند؛ برو زیارت کن اما زود برگرد چون باید تحویلت بدهیم. رفتم زیارت کردم و خوشحال و شاد پیش همان دو مامور برگشتم. وقتی نزدیک آنها شدم به من گفتند؛ چرا برگشتی؟ امام رضا شفاعت تو را کرده است ...
ماجرای رابطه نامشروع عروس بی بندوبار با دوست شوهرش!
معاینات اولیه مشخص شد او از ناحیه استخوان لگن و دست راست دچار شکستگی شده است. پیرمرد در دایره اجتماعی کلانتری افزود: موضوع را به خانواده جوان سارق اطلاع دادم و پدرش که آدم آبرومندی است سراسیمه خود را به بیمارستان رساند. ادامه این ماجرا را از زبان پدر مرد جوان می خوانیم. او اظهار کرد فرزندم از جوانی گرفتار رفیق بازی شد و دوستی با افراد ناباب او را از مسیر اصلی زندگی دور کرد. میثم در سن ...
جان بخشی هنر سنتی به هنر مدرن
مختلف روبه رو شوم و کار کنم. همین قدم زدن و دیدن این بناها آن هم نه به عنوان یک توریست، به عنوان بخشی از زندگی روزمره بر ذهن انسان تأثیر می گذارد. مثلا مسجد جامع را به عنوان یک توریست ندیدم. من سال ها در آن میدان کار می کردم و روزی حداقل یک بار واردش می شدم. ساعت های زیادی از زندگی ام را در آن حیاط گذراندم و این قطعا تأثیر خودش را می گذارد. به نظرم هر کسی کارهای مرا می بیند، متوجه می شود به چنین شهری ...
تجاوز وحشیانه دو پسر به دختر عطر فروش
بعد قرار شد برای تحویل کالا به مقابل خانه ام بیاید. وقتی زنگ خانه را زد، من مقابل در رفتم و دو پسر جوان را دیدم. آن ها وقتی متوجه شدند من تنها هستم، یکباره به سمتم حمله کردند بعد با تهدید مرا به داخل خانه برده و بعد از تعرض، کارت بانکی ام را نیز سرقت کردند. پس از شکایت دختر جوان، وی به دستور بازپرس پرونده به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان موضوع تعرض به وی را تأیید کردند ...
تجاوز به دختر 17 ساله توسط مدیرشرکت گردشگری | مدیر شیطان صفت دختر جوان را بیهوش کرد
آبرویی را تحمل کند با خوردن مقداری قرص و در یک تصمیم احمقانه دست به خودکشی زد تا به قول خودش این لکه ننگ را از دامن خانواده اش پاک کند. من هم که از هیچ چیزی خبر نداشتم آن روز صبح وقتی دیدم دخترم از خواب بیدار نمی شود و هرچه صدایش می کنم پاسخی نمی دهد به طرف اتاقش رفتم اما ناگهان او را در وضعیت وحشتناکی مشاهده کردم که روی رختخواب افتاده و کف از دهانش بیرون زده بود. هراسان با اورژانس تماس گرفتم و ...
شاعر چنگ نواز
برای کلاس های موسیقی منزل استاد پورتراب می رفتم و اتفاقا شب تولدم هم بود. آژانس گرفتم و سر راه خواستم کیک بخرم و به منزل مادرم که در همان محدوده بود، بروم. زمانی که داخل آژانس بودم، با یکی از دوستانم تماس گرفتم و گفتم من شعری گفته ام که هر طور نگاه می کنم فکر می کنم فقط فریدون آسرایی باید آن را بخواند. تلفنم که تمام شد و از ماشین پیاده شدم، فریدون آسرایی را کنار ماشین دیدم! همان جا با ایشان چند دقیقه ای صحبت کردم و همین شد آغاز انتشار ترانه چشمات مال منه . این اتفاق جالب، هیچ وقت از یادم نمی رود. ...
وقتی قرآن ضامن جان رزمنده مجروح می شود
1340 و اصالتا ورامینی هستم.دو سال اول جنگ سرباز بودم. بعد از پایان خدمت، در بسیج ثبت نام کردم. در عملیات خیبر جانباز و اسیر شدم. آیا فعالیت انقلابی هم داشتید؟ نخستین خاطره ای که از انقلاب دارم، مربوط به اولین گاز اشک آوری است که در حسینیه بنی فاطمه شلیک کردند. ما اصلا نمی دانستیم چطور گاز اشک آور را مهار کنیم. فقط سرمان را برده بودیم داخل حوض حسینیه. یک موتور داشتم که جلوی ...