سایر منابع:
سایر خبرها
دختر 15 ساله : مشروب خوردم و دیگر چیزی نفهمیدم
بالاخره پدر و مادرم از یکدیگر طلاق گرفتند اما قاضی دادگاه سرپرستی من و خواهر و برادرم را به مادرم سپرد چرا که پدرم اعتیاد شدیدی به مواد مخدر داشت و تنها به فکر خودش بود بالاخره پدرم به دنبال سرنوشت خودش رفت. بعد از این ماجرا مادرم تصمیم گرفت نزد خانواده اش برود ولی پدر بزرگم آب پاکی را روی دستانش ریخت و به مادرم گفت حق نداری فرزندان سیاوش را به منزل ما بیاوری اگر دوست داری در کنار ما زندگی ...
دستگیری دخترجوان/ مست مست در کنار دوست پسرش
از مرگ پدرم افراد زیادی از فامیل با ما معاشرت داشتند و به منزل ما رفت و آمد می کردند اما بعد از این حادثه همه از اطراف مان پراکنده شدند و شیوه بی مهری را پیش گرفتند. در این شرایط تلخ بود که مادرم به ناچار خودرو، منزل و دیگر اموالمان را فروخت و با چشمانی اشکبار به ایران مهاجرت کردیم و در مشهد ساکن شدیم. از آن روز به بعد مادرم برای تامین هزینه های زندگی چهار فرزندش کارگری می کرد تا ...
از همراهی با شهیدچمران تا دیدار با مقام معظم رهبری
دشمن می ایستیم، مقاومت می کنیم و جلوی پیش روی دشمن را می گیریم. او همیشه خود را رزمنده می دانست و در حسرت جهاد بود، زمانی که یکی از دامادهای او که خود از جانبازان شیمیایی زمان جنگ برای دفاع از حرم زینب (س) به سوریه می رفت، پدرم به او می گفت، ای کاش من هم می توانستم همراه شما بیایم. من دو پایم را در راه خدا و به عشق امام خمینی (ره) داده ام و دلم می خواهد این دو دستم را در راه دفاع از حریم اهل بیت (ع ...
اتوبوسی که آمبولانس شد
و خطوط عقب تر منتقل کند. خمپاره هایی که اتوبوس را نشانه رفتند یک روز حدود ساعت چهار صبح، پدرم سراسیمه به خانه آمد. مادرم وحشت کرده بود و از پدرم می پرسید: چه اتفاقی افتاده است؟ پدرم جواب داد هیچ چیز، آمده ام به شما سر بزنم. بعد با اشاره مرا به بیرون از منزل برد. از دیدن اتوبوسی که هیچ شیشه ای نداشت و پر از ملحفه های خونین بود، جا خوردم. گفتم: پدر! چه بلایی سر ...
ماجرای ازدواج اردشیر زاهدی و شهناز پهلوی
آیم آنجا، این را بده من می دهم به اعلیحضرتین، وقتی آمدند بهشان تقدیم کن و خودم می دهم، این جریان. مرتب من می رفتم احوالپرسی و همین طور منعکس کنم به اعلیحضرت در آبعلی. روز چهارشنبه بود که چهارشنبه ها عمه های من معمولاً طبق رسم قدیمی که داشتیم فامیل جمع می شدیم در خانه یکی، از زمان مادربزرگم که همه چیز من بود! فامیل جمع می شدند از کوچک و بزرگ و این ها، غذا هم همدانی و این بساط ها درست می ...
نقشه غیراخلاقی خواستگار شرور برای دختر جوان
به خاطر دارم آن روز وقتی به خانه رسیدم و پدرم متوجه بوی سیگار شد، سیلی محکمی به صورتم نواخت. در این هنگام مادرم به دادم رسید و مرا از خانه بیرون کرد. پدرم نظامی بازنشسته بود. به نظم و انضباط اهمیت بیشتری می داد اما مسیر اشتباه من تغییری نکرد. همچنان به معاشرت با دوستان خلافکارم ادامه می دادم و دیگر ترک تحصیل کرده بودم و مدام در پارک، کوچه و خیابان پرسه می زدم. در دوران دبیرستان بود که به مصرف ...
ناگفته های آزار جنسی و قتل پسر زرین دشتی از زبان نزدیکانش
بزرگ تر امیرحسین اوضاع روحی مناسبی ندارد. 21 سال دارد و تا صحبت از حادثه ای که برای برادرش شده را می شنود بی تاب و پریشان می شود و به سختی صحبت می کند. او در خصوص ماجرای پیش آمده برای برادر 16 ساله اش با بغض می گوید: امیرحسین وقتی 4 ساله بود پدرم فوت کرد. مادرم با بدبختی های زیاد ما را به دندان گرفت و بزرگ کرد. مادرم خودش سرطان دارد. داغ پدرم کم بود داغ امیرحسین هم اضافه شد. امیرحسین مدتی بود که ...
اسطوره استقلال نیستم ...
بود پولی به بازیکنان واریز شود که این اتفاق رخ نداد. وقتی که به بازیکنان قول دادند که پول می دهند و این اتفاق رخ نمی دهد، شما چه انتظاری دارید؟ زمان شفر پول نبود و زمانی که شفر پول نمی گرفت، با بازیکنان درگیر می شد، به توپ و یخ لگد می زد و عصبی بود اما تا پول می آمد، خوشحال بود. بهترین ساختمان را برای خودش و پسرش گرفته بودند. ساختمان هایشان 4 خوابه بود و من به مسئولان گفتم که چرا به این شکل برای ...
وریا غفوی محبوب؛ از استقلال تا واکنش به فوت مهسا امینی
د وریا غفوری از محمدجواد ظریف به احضار غفوری به وزارت ورزش منجر شد. غفوری بعد از این احضار گفت که به بیان دغدغه های اجتماعی خود ادامه خواهد داد. آقای ظریف شما که می گید افتخار می کنید که به خاطر فلسطین، لبنان، یمن و سوریه تحت فشارید، اینو بدونید که این شما نیستید که تحت فشارید در واقع این مردم معمولی هستند که تحت فشارند. استوری وریا غفوری در واکنش به محمد جواد ظریف وریا غفور ...
حضور پدرم را در زندگی حس می کنم
پذیرایی بود، ببرند. ساعت 6 عصر بود. زن برادرم که موضوع را می دانست آمد خانه امان و شب را آنجا ماند و به نحوی اجازه نداد ما وارد پذیرایی شویم تا جای خالی عکس فیروز را ببینیم. فردای آن روز زنده یاد دایی ام آمد خانه امان و گفت فیروز زخمی شده و آمدم شما را ببرم شیراز ملاقاتش. دایی با اصرار، ما و بچه ها را برد خانه خودش و یکی دو ساعت بعد گفت بلند شوید برویم. نشستیم توی ماشین. گیج شده بودم که ...
عشق به شعر و ادب فارسی در کلام دانشجویان خارجی ادبیات فارسی و کسی که از هوافضا به ادبیات تغییر رشته داد
من فن لونگ ما است. فن لونگ اسم من است و ما نام خانوادگی ام. من روز پانزدهم ماه چهارم سال 1988 در شهر LING WU به دنیا آمدم. شغل پدرم پلیس و در روستاست. مادر من خانه دار است. استان من در شمال غرب چین قرار دارد. اسم استان من ning xia هست. استان من منطقه ای مسلمان نشین است. بیشتر مسلمانان در اینجا زندگی می کنند و من از قوم hui هستم. من چهار تا برادر بزرگ تر از خودم دارم، ولی خواهر ندارم ...
خدایا دعای همه برآورده شود جز بابا محمود!/ آرزویی که در اربعین مستجاب شد
هم هست، سفارش هم کرده بود که هرچه زینب خواست برایش تهیه کنید. دو سال بعد از عقد، یعنی در سال 84 منزلی هم در همان مشهد، کمی نزدیک به خانه مادرم اجاره کردیم. تصمیم گرفتیم به جای گرفتن مراسم عروسی به حج برویم. آخر آقا محمود همیشه می گفت شما سوغات مکه رفتن خواهرم برای من هستید. شام عروسی را در مراسم ولیمه دادیم. روزهایی که همسرم مرگ را می دید موضوع سوریه و مشخصا اتفاقی ...
درباره انتخاب سرویس مدارس که دل مشغولی این روز های والدین است
راه و سرویس مدرسه هم در کنارش باشد. امسال که همه چیز به حالت عادی برگشته است، امیدواریم همین طور عادی هم تا پایان سال تحصیلی باقی بماند، این چند روز باقی مانده تا بازگشایی رسمی مدرسه ها، بیشتر وقت بزرگتر ها صرف هماهنگی بعضی کار ها می شود. چه خانواده هایی که در زمان ثبت نام مدرسه برای سرویس رفت و برگشت فرزندشان هم نام نویسی کرده اند و چه خانواده هایی که از این موضوع جامانده اند، حالا ...
روایتی از مراسم پیاده روی جاماندگان اربعین حسینی در مشهد | دل های رفته، قدم های جامانده
افتاده است. مادرم برایم داستانش را بار ها گفته و برای همین می خواستیم امسال با پدرم به کربلا برویم که نشد. مادر دخترک که هم زمان با حرف های کودکش بغض کرده است می گوید: دخترم خیلی دوست داشت امسال به کربلا ببریمش، اما شرایط مهیا نشد و وقتی فهمیدم مراسم جاماندگان حسینی امسال هم در مشهد برگزار می شود خیلی خوشحال شدم که می توانم عسل را به فضای مشابه مراسم اربعین بیاورم تا غمی در دلش نماند. ...
نقش موثر جهاد فرهنگی شاعران آیینی در دفاع از اسلام
چه چیز مانع می شود برای کسانی که با شمشیر خود به یاری رسول خدا می آیند ولی با زبان خود به میدان نمی آیند. یعنی با طبع شعر خودشان! انتظار و توقع شاعر مقدس از یک شاعر مکتبی این است که با حضور خودش در جبهه های فرهنگی، یک حضور تاثیر گذاری داشته باشد. پیامبر اکرم از شعر به عنوان یک رسانه تاثیر گذار استفاده می کرد و مرتب به شعرا و گاهی به خود حسان بن ثابت، ابن وراق دیگران می گفتند حذف کنید مشرکان را و ...
شهریار؛ شاعری که دین اشعارش را همچون دانه های تسبیح به هم وصل کرده است
...> شهریار تحصیلات اولیه خود را در مدارس متحده، فیوضات و متوسطه تبریز گذراند و با خواندن و نوشتن زبان های ترکی، فارسی و عربی آشنا شد. پس از آن به تهران رفت و در دارالفنون تهران تا کلاس آخر مدرسه طب تحصیل کرد و در چند مریض خانه مدارج انترنی را نیز گذراند اما در سال آخر تحصیل به علت عشقی عمیق و ناراحتی خیال و پیش آمدهای دیگر از ادامه تحصیل محروم شد و با وجود مجاهدت هایی که بعدا به وسیله دوستانش به منظور ...
روایتی متفاوت از تنها کمپ ترک اعتیاد زنان شمال غرب در تبریز/ بازگشت به زندگی در باغ فرشته
: خوبی؟ می گوید: خیلی خوبم. می گویم اینجا چه می کنی؟ می گوید: 13،14 ساله بودم که ازدواج کردم، از نظر پدرم دختر را باید شوهر داد تا یک نان خوار کمتر شود، به همین خاطر برایش مهم نبود که شوهرم معتاد است یا نیست. من هم بچه بودم و نمی فهمیدم تا اینکه روزی خودم را با هروئین در دست دیدم که اگر روزی یک گرم نمی کشیدم آن روزم روز نبود. من مادر خوبی نبودم او ادامه می دهد: سه ...
بانوان برای مبارزه با کم تحرکی به ورزش روی بیاورند
...، زیرا بهترین راه برای مقابل با کم تحرکی، بی حوصلگی و تبدیل شدن به فردی با انرژی و نشاط در زندگی که بتوانند به سمت اهدافش حرکت کند به ورزش به عنوان یک کمک کننده نیاز دارند. وی در ادامه یکی از مهم ترین رازهای موفقیت ورزرشی خود را داشتن خانواده ورزشکار عنوان کرد و گفت: پدرم معلم ورزش و مادرم یکی از ورزشکاران و مربیان ورزش های رزمی و برادرم از قهرمانان شنای کشور است و آنها مرا به سمت ...
شهید شاخص شهریورماه کهگیلویه و بویراحمد کیست؟/سرداری که اول شهید شد بعد به جبهه رفت
. خداوند می فرماید: آن کس که مرا طلب کند می شناسد ، و آنکس که مرا شناخت، دوستم می دارد، و آنکس که دوستم داشت، به من عشق می ورزد، آنکس که به من عشق ورزید، دوستش می دارم، و آنکس که دوستش داشتم، می کشمش و آنکس را که کشتم، خودم خون بهایش می باشم . آری پدرم ، مادرم ،برادرانم ،خواهرانم ،همسرم و فرزند عزیزم مهدی جان، اقوام، خویشان، دوستان، همرزمان، و شما ای ادامه دهندگان راهم سلامم ...
خداحافظ سردار | نگاهی کوتاه به زندگی و خاطرات شهید سیدهاشم درچه ای
یک تکه نان خشک خودمان را سیر می کردیم. زمستان ها به خاطر نداشتن سوخت، سرمای سختی می خوردیم و تابستان ها گرمازده می شدیم. درچه ای از نخستین رزمندگان خراسانی بود که به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و به مقابله با ارتش بعث عراق پرداخت. او در عملیات طریق القدس به درجه جانبازی نایل آمد. شهید درچه ای پس از نقش آفرینی در عملیات آزادسازی خرمشهر، جانشین فرمانده تیپ 18 جوادالائمه (ع) شد و تیر ...
وعده کربلایی یک شهید به مادرش
فیاضیه آبادان بر اثر اصابت ترکش به قفسه سینه، شهید شد. پیکرش را در گلزار شهدای دارالرحمه شیراز به خاک سپردند. عشرت عطوفی مادر شهید محمد جواد کریمی روایت می کند: از همان روزهای اولی که جنگ شروع شد و اعلام کردند به تعمیرکار احتیاج دارند، محمدجواد به جبهه رفت. به جای رفتن به سربازی، نام خود را در جهاد نوشت. او 9 ماه در جبهه بود، در این مدت فقط دو بار به خانه آمد. شب می آمد و صبح هم می رفت. می ...
سردار شهیدی با 63 مهمان ناخوانده
! مدادی از داخل میز برداشتم و شماره را یادداشت کردم. تلفن که تمام شد پرسیدم چرا خودکار را از دستم گرفتید، پاسخ داد پسرجان! این روان نویس برای امضای نامه های سپاه است، نه استفاده شخصی دوباره گفتم خوب شماره ای بود که خودتان گفتید؛ گفت تماسم درخصوص کار سازمانی نبود. همیشه از اتاقش به امید شهادت بیرون می رفت همیشه از اتاقش به امید شهادت بیرون می رفت، آن را مرتب می کرد و می گفت هر روز که از ...
در خانه شهید سعیدرضا پرنیان به روی گرفتاران باز است | از توزیع ارزاق ضروری تا کارآفرینی برای بانوان ...
نیازمند کنار گذاشته شده بود. ساختمان 2 طبقه ای که نامش را حسینیه عشاق الحسین(ع) گذاشته اند هر روز مرکز رفت و آمد زنان بی بضاعت و آبروداری است که نامشان در دفترچه حاج خانم نوشته شده و هر وقت که نیکوکاری غذا یا ارزاق و مواد غذایی را به خانه او تحویل می دهند تماس می گیرد. زنان سرپرست خانوار هر بار می آیند و سهمشان را از خانه می گیرند و می روند تا در کنار بچه های یتیم و بی پناه خود لقمه ...
ستاره سی و هفتم؛ منتخب شهادت
تشییع شهدای مشهد تمام شده بود. شب هم حسابی خانه شهید منوری شلوغ شد و همه مردم محل برای تسلیت آمده بودند. حتی حاج آقای موسوی امام جماعت مسجد. برقی در چشم مجید درخشید، خودش را به حاج آقا رساند و از حال و هوای دلش، از غربتش به حاج آقا موسوی گفت؛ - حاج آقا! منم می خوام برم جبهه -خیلی خوبه! خدا توفیق بده! - ولی ثبت نامم نمی کنن! -چرا؟ -چون معرف ندارم... تو محله غریب هستیم کسی ...
روزگار سیاه مرد جوان بعد از ازدواج انتقا جویانه با زن مطلقه
کردم با نپرداختن نفقه، این ازدواج را به کام او تلخ کنم. از سوی دیگر هم به دلیل انتقام از همسرم با زن مطلقه ای ازدواج کردم ولی او مراقبت از فرزندانم را نپذیرفت. در این شرایط برای دختر و پسرم یک خانه جداگانه اجاره کردم. آنها در حالی به تنهایی زندگی می کردند که همسرم اجازه نمی داد حتی با آن ها تماس تلفنی بگیرم. در این شرایط یک روز مادرم را به منزل فرزندانم فرستادم و فهمیدم دخترم به دلیل ...
ماجرای جدایی ملیکا شریفی نیا از همسرش | جنجال ازدواج ملیکا شریفی نیا با عمو پورنگ
دارم 3کیلوگرم دیگر هم کم کنم. بیشتر چه موادی به عنوان وعده های غذایی مصرف می کردید؟ در خانه فقط سالاد و نان و پنیر می خوردم و تازه حالا دارم تنها یک روز در هفته رژیمم را می شکنم و موادی می خورم که دوست دارم، اما باز هم خیلی کم و به صورت محدود. آیا از ورود به30سالگی هم وحشت داشتید؟ نه، اصلا. برعکس، من بالارفتن سن را خیلی دوست دارم چون نشان دهنده تجربه و ...
اربعین، تمرین تحقق حکمرانی مردمی است/ الگوی مردمی سازیِ ادارۀ جامعه را از اربعین دریافت کنیم
، این جوان را گُم کردم. او هم حتماً دنبال من گشته بود ولی دیگر همدیگر را پیدا نکردیم. الان دارم هلاک می شوم. گفتیم: خُب مادرت شماره تلفن ندارد؟ گفته بود: مادرم کر و لال است. اصلاً نمی تواند با کسی ارتباط برقرار کند، چه برسد به تلفن. خدایا ما یک مادر کر و لال را چطوری بین بیست میلیون نفر پیدا کنیم؟ سه روز این مادر را ما فقط دلداری می دادیم، مدام می بردیمش اطراف حرم، دو سه روز گذشت. یک بار ...
صدور 31 فرمان علیه زنان در امارت اسلامی/ هراس طالبان از موج تغییر خواهی دختران افغانستانی
زنان دانشگاه علوم سیاسی لیون در خصوص توانمندسازی زنان افغان در حوزه سیاست گفت: تلاش های زنان افغان در حوزه های ادبی و فرهنگی و پس از آن اقتصادی قدمت بیشتری از حوزه سیاست دارد. در زمان احمد شاه ابدالی، زن، خانه و زمین جزء میراث مرد به شمار می آمد و زنان در افغانستان حتی اجازه صحبت و انتخاب و ازدواج خارج از خانواده را نداشتند. حلیمه ملقب به بوبو جان همسر عبدالرحمن اولین زنی بود که برای قانون و حقوق ...
اصغر حاجیلو: زمان شفر، استقلال پول نداشت! / به خاطر پورحیدری از فوتبال خداحافظی کردم
در زمان رایکوف من با کارو حق وردیان تنه به تنه شدم و همه فکر می کردند من که در آن زمان 17 سالم بود، با این اتفاق خیلی آسیب می بینم اما حق وردیان عقب رفت و زمین خورد. پس از آن من از کارو حق وردیان عذرخواهی کردم. در زمانی که وارد استقلال شدم، مطبوعات از من به عنوان پدیده یاد می کردند و به من لقب بوفالو داده بودند! از روز اول ریشه ما به بوفالو و مصالح ساختمانی و اینطور لقب ها خورده بود! این مساله به ...