سایر منابع:
سایر خبرها
جانباز قطع نخاعی؛ شرط عروس برای داماد
الائمه بر اثر اصابت ترکش قطع نخاع شدم. من را به بیمارستان تهران منتقل کردند. بعد از 2ماه هم به آسایشگاه ثارالله فرستادند. مجروح های قطع نخاع را آنجا می فرستادند. با خودم گفتم اگر مقاومت نکنم باید تا آخر عمرم اینجا باشم. برای همین به درخواست خودم به اهواز برگشتم. وصلتی که به هم خورد شیرین ترین قسمت داستان زندگی این زوج ماجرای ازدواجشان است. بستاک می گوید: هر خواستگاری می آمد رد می ...
هفت سال در جبهه بودم و 11 گردان را فرماندهی کردم/ بعضی وقتها چهار نفر از خانواده در جبهه بودیم/ بنیان ...
عین حقیقت است. اواخر سال 1362در جزیره مجنون شیمیایی شدم. منتقلم کردند تهران بیمارستان بقیةالله، این اتفاق دقیقا یک ماه و نیم بعد از ازدواجم افتاد و من فقط یک هفته اول ازدواجم برازجان بودم در صورتیکه رسم مان این نبود و باید بیشتر می ماندم اما به خانمم گفتم: دلم طاقت نمی آورد بیشتر از این بمانم و بچه ها را در خط مقدم تنها بگذارم. دقیقا در بحبوحه عملیات مجنون بود و باید می رفتم. در همین عملیات ...
درود بر شرف تو ارمنی!
آزمایش های مربوط را انجام دادم. آزمایش های بی نهایت سخت بود؛ از نوک سر تا نوک پا آزمایش دادیم. درنهایت قبول شدم و برگه قبولی را به هوانیروز تحویل دادم؛ ولی چون من مسیحی بودم گفتند باید دو روز صبر کنی تا جواب دهیم. دو روز خانه پدربزرگم در تهران ماندم. بعد از آن مرا خواستند و گفتند شما قبول هستی، برو اصفهان و هفته دیگر سه شنبه صبح خودت را اینجا معرفی کن. چندنفر در هوانیروز تهران آموزش می ...
شیلیر رسولی کیست و چرا کشته شد؟
داشته است اما شلیر در برابر وی مقاومت کرده و با او درگیر می شود و درنهایت نیز از پنجره طبقه دوم خانه به پایین سقوط می کند. زن جوان نیز به بیمارستان منتقل می شود اما متأسفانه به دلیل شدت ضربه ای که به سرش وارد شده بود جانش را از دست می دهد وی ادامه می دهد: متأسفانه شلیر طوری به داخل کوچه سقوط می کند که سرش با زمین برخورد کرده و دچار ضربه مغزی می شود و مردم با شنیدن سر و صدا متوجه ...
توضیح فدراسیون فوتبال درمورد مشکل خریداران بلیت جام جهانی
، مجمع و هیات ها تعریف شده اند. به نوعی در مناطق مختلف کشور به دنبال توسعه فوتبال هستند. چه خوب است دوستان به ما وقت بدهند تا پاسخ سوالاتشان را بدهیم. در همه برنامه های تلویزیونی این ظرفیت برای فدراسیون و همه افرادی که نام آنها مطرح شده، در نظر گرفته اند اما متاسفانه در این برنامه چنین فضایی را برای مخاطبان ایجاد نمی کنند. اصولی درباره اینکه ظاهرا دست اندرکاران این برنامه به دنبال دعوت ...
کی روش: کودتا نکردم
جواد نکونام رسیدید؟ وقتی در 10 روز اخیر این پیشنهاد به من شد، به خودم گفتم چه کسی این صلاحیت را دارد و کدام آدم در ایران، من را بعد از 5، 6 سال کار کردن با من و رابطه ای که بین ما شکل گرفته، بیشتر می شناسد، هیچ تردیدی نداشتم و گزینه اولم جواد بود. متاسفانه یا خوشبختانه که من می گویم خوشبختانه، نکونام الان سرمربی فولاد است، مشکلات کوچکی داریم که نمی توانیم نادیده بگیریم و بحث تعهد و رابطه ...
انتطامی: با سعیدِ از کرخه تا راین شیمیایی شدم
در این ارکستر قرار می گیرند. ولی حماسه ی خرمشهر قطعه ی سختی است. نوازندگان سازهای مسی وقتی قطعه ی خرمشهر را می نوازند، لب هایشان پاره می شود. چون مدام در حالِ پُرقدرت نواختن هستند. سختی اش دقیقا در کجاست؟ وقتی شما قطعه ای آرام را با سازهای بادی می نوازید به لب تان زیاد فشار نمی آید چون زیاد فُرته(پرقدرت نواختن) نمی نوازید و همه پیانو (آرام نواختن) می نوازند. ولی وقتی صد نفر ...
بررسی ابعاد مختلف درباره عملکرد و سازوکار های گشت ارشاد
. منتها من وقتی طلبه شدم و طلبه بودم که طلبگی گرسنگی، گرفتاری، زندان و اینها داشت و مدعی هم هستم که در بحث طلبگی اگر بخواهم وارد شوم، بله، اما اشکال شما این است که شما طلبه نبودی، شما در مدرسه امام صادقی درس خواندید که بیشتر دنبال پست و موقعیت های بعد از انقلاب و اینها بودند. مجری: آقای کرباسچی چون موضوعمان گشت ارشاد است و موضوع زمان بندی بپردازیم به آن قسمتی که اشاره کردند به موضوع گشت ...
بمب انرژی سرطان را خسته کرده | برای اهالی هنوز دختر زهرا خانم هستم که دکتر شده!
...> اطرافیانتان می گویند قبل از بیمارشدن خنده رو و پرانرژی که نبودید هیچ، کمی هم بداخلاق و کم حوصله بودید! درست می گویند؟ بله متاسفانه! من در گذشته هر اتفاق کوچکی را یک پیشامد مهم می دانستم. به شدت ایده آل گرا بودم و با ناراحتی های پیش پاافتاده زندگی را به کام خودم و اطرافیانم تلخ می کردم. اما حالا قدر زنده بودن و زندگی کردن را بیشتر می دانم. البته اوایل عده ای فکر می کردند قرار است به زودی بمیرم و می ...
امدادگر خانمی که آرپی جی زن بود!
می کردیم. حاج همت هم همراهمان بود. از کوه های صعب العبور بالا رفتیم. زیر پایمان منطقه ای بود پر از مین. عبور از آن کار راحتی نبود. متأسفانه نیروهای عراقی ما را شناسایی کردند و بعد هم تا توانستند به سوی مان خمپاره شلیک کردند. در اثر برخورد با مین، انفجار مهیبی رخ داد و من از شدت موج انفجار بیهوش شدم و تا 40روز در کما بودم. از آن روزها عکسی که با شهید دکتر چمران گرفته را به یادگار دارد. آن را نشان ...
نمی خواستم رجایی را بپذیرم/ حرف داریوش ارجمند را بر سرم می کوبند
آینه گریم نشستم و سعید ملکان درخواست کرد که راوی و شهید رجایی یک نفر شوند و بعد یک باره ریش مرا از ته زد. این برای دومین بار بود که ریشم را در زندگی می زدم که بار اول برای شهید کشوری بود و بار دوم برای شهید رجایی بود. حدود 6 ساعت زیر گریم بودم تا همه اذعان کردند که خیلی شبیه شده ام. * و درنهایت باز هم برایتان تجربه نویی بود؟ برای من بازی دوباره در نقش شهید رجایی هیجان انگیز ...
زن26ساله: فرهاد مرا صیغه کرد و از من فیلم ناجور می گرفت
یک سال تمدید شد اما باز هم من حیران و سرگردان بودم و از فرجام این ماجرا وحشت داشتم تا این که بالاخره از آن چه می ترسیدم به سرم آمد و زندگی ام را به تباهی کشاند چرا که من برای چند روز به منزل پدرم رفته بودم و هرچه با فرهاد تماس می گرفتم پاسخم را نمی داد به همین دلیل سراسیمه به خانه خودم رفتم اما وقتی کلید را در قفل در چرخاندم ناگهان با صحنه تلخی روبه رو شدم. زن دیگری در کنار فرهاد نشسته ...
خاقانی: تمرینات ساپینتو نه، زمین باعث مصدومیتم شد
به گزارش شهرآرانیوز، سبحان خاقانی بازیکن جوان استقلال که دچار مصدومیت از ناحیه رباط صلیبی شده در مورد اینکه این موضوع کجا و چطور اتفاق افتاده به خبرنگار ما گفت: متأسفانه در اولین تمرین فصل، روی یک حرکت که بلند شدم سر بزنم در یک درگیری با یک پا به زمین آمدم و رباطم پاره شد. او در مورد اینکه چرا در قطر پایش را جراحی نکرد، توضیح داد: من در ایران و پیش آقای دکتر رازی عمل کردم. شرایطم الان ...
این زنده یاد!
سال ها پیش به اتفاق دو تن از دوستان رفته بودم ترمینال مسافربری. بعد از پایان سه روز تعطیلی، ترمینال مملو از مسافر بود؛ همه در انتظار اتوبوس بودند. هر نیم ساعت سر و کله یکی دو اتوبوس پیدا می شد. اصطلاح یک کلاغ و چهل قلندر را در اذهان زنده می کرد! در لابلای جمعیت فردی جوان توجه ام را به خود جلب کرد. تعدادی کتاب در خورجین کرده بود و می فروخت. چهره اش به فروشندگان دوره گرد نمی خورد. حدس زدم دانشجوست ...
فوتبالیستی که زورگیر خشن شد!
ناگهان دستی از پشت سر مرا گرفت. به شدت ترسیده و وحشت کرده بودم. او گردنم را گرفته بود به حدی که احساس خفگی کردم و لحظاتی بعد کاملا بی حال شدم و تصور کردم که در حال مرگ هستم. همان لحظه مرد ناشناس رهایم کرد و پس از سرقت کیفم گریخت. من از هوش رفتم و روی زمین افتادم که مردم به دادم رسیدند و خوشبختانه زنده ماندم. شاکی گفت: داخل کیفم پول، کارت های عابربانک، مدارکم و گوشی موبایلم بود که به سرقت رفت. ...
تهامی سر حرفش مانده: روی دست من نمی آید!
های خوزستانی مانند فولاد، صنعت نفت، نفت مسجدسلیمان و حتی تیمهای لیگ یکی مانند استقلال ملاثانی و استقلال خوزستان آرزوی موفقیت دارم. انشالله که این تیم ها بتوانند نتایج خیلی خوبی را بگیرند که افتخار آن برای ما خوزستانی ها خواهد بود.
تا آخرین روز فوتبالم منتظر پیشنهاد پرسپولیس می مانم
هوادارانش است. بعد از جدایی از پرسپولیس چند تیم عوض کردم، ولی حال و هوای آن را نداشت. خاطرات پرسپولیس را همیشه در ذهن خودم مرور می کنم و این تیم در قلب من جای دارد. چه خودم و چه همسرم زندگی در تهران را دوست داشتیم. برای ما شهری خوب و پر از خاطره بود. در این چند سال هم نتایج پرسپولیس و قهرمانی ها را دنبال می کردم و بابت آن ها هم خیلی خوشحال بودم. فصل قبل هم مثل هواداران از اینکه تیم نتوانست قهرمان ...
بازگشت به زندگی پاک با یاری امداد
که متوجه رفتن آن ها به مدرسه و... نمی شدم چرا که تا ساعت 12 ظهر خواب بودم و نمی دانستم فرزندانم صبحانه، نهار و شام چه می خورند. بار دیگر دست هایش را به سوی آسمان بلند کرده و می گوید: پاک شدن از اعتیاد، یک معجزه است و حال می فهمم چه خساراتی را به فرزندانم وارد کردم. یکی از روزها که برای تهیه مواد به سمت منزل ساقی رفتم، ساقی از من خواست دوباره برای تهیه مواد دخترم را بفرستم متأسفانه به ...
خواسته همه مسئولان و مردم تسریع در روند بررسی پرونده "شلیر رسولی"
نیز در گفت وگو با خبرنگار تسنیم در سنندج به جزئیاتی از این حادثه پرداخته و با بیان اینکه این رخداد، مصیبتی بزرگ و ناراحت کننده نه تنها برای خانواده خودم، بلکه تمام کردستانی هاست گفت: از 2 روز قبل از این واقعه با برادر خانمم برای کارگری ساختمانی و تأمین خرج و مخارج زندگی به عراق رفته بودم. صبح همان روزی که همسرم خود را از پنجره خانه همسایه مان به پایین پرت کرده بود، از ماجرا با خبر شدم و دنیا روی سرم ...
جزئیات تازه از فوت شلیر رسولی/ گوران قصد اذیت 2 زن دیگر را نیز داشت
ج به جزئیاتی از این حادثه پرداخته و با بیان اینکه این رخداد، مصیبتی بزرگ و ناراحت کننده نه تنها برای خانواده خودم، بلکه تمام کردستانی هاست گفت: از 2 روز قبل از این واقعه با برادر خانمم برای کارگری ساختمانی و تأمین خرج و مخارج زندگی به عراق رفته بودم. صبح همان روزی که همسرم خود را از پنجره خانه همسایه مان به پایین پرت کرده بود، از ماجرا با خبر شدم و دنیا روی سرم خراب شد. وی در پاسخ به ا ...
سفرنامه خواندنی اربعینی طلبه حوزه علمیه قم به عراق
شعله های آتش وجودت که از درون زبانه می کشد. مگر فقط اشک بتواند دلت را آرام کند... در همین فکرها بودم که ناگهان یکی مرا در آغوش گرفت... یکی از رفقای قدیم را بعد از چند سال حالا در چند قدمی حرم حضرت عباس می دیدم. اصلا کربلا حلقه وصل ماست. کربلا همه ما را به هم پیوند میدهد. وعده همه عاشقان زیر همین بیرق است. حب الحسین یجمعنا اینجا همه یک ...
هشدارهای پنج سال پیش مرحوم سید مهدی طباطبایی
اشتباه شد؛ من بارها هم گفته ام که متاسفانه افراد نادانی تئوریسین شده اند و کار را دست می گیرند و بارها هم ضربه زده اند. نمی دانم آقایان چند بار می خواهند از این تئوریسین های نادان ضربه بخورند. این اتفاقات حرکت ناهنجاری بود که فکر کردند مثل سال 88 می توانند آن را اداره کنند ولی اداره نشد. این کار بسیار کار بد و خطرناکی بود. من روز اول که متوجه شدم، دیدم که کار خیلی خطیری است؛ و آن این ...