سایر منابع:
سایر خبرها
دختر 15 ساله: دوست داشتم در کنار عابد باشم
نظر گرفته بود و حتی اجازه استفاده از گوشی را هم نمی داد اما من باز هم به طور پنهانی و با گوشی های دیگری با عابد تماس می گرفتم و از او خواستم تا به خواستگاری ام بیاید و من هم به این ترتیب از چنگ برادرم رها شوم. خلاصه مدتی بعد عابد فقط با یک زن که مادرش بود به خواستگاری ام آمد این درحالی بود که خانواده ام به علت این ارتباط تلفنی مرا دختری هرزه و لاابالی می دانستند و بدون آن که درباره عابد و ...
دردسر ازدواج پسر 25 ساله با زن 50 ساله پولدار در مشهد
آن زن 50 ساله نزدیک کردم به طوری که با جلب اعتماد او و ابراز محبت های بیش از اندازه، طوبی را به عقد موقت خودم درآوردم تا حداقل زندگی راحتی داشته باشم، اما متاسفانه فرزندان و دامادهای طوبی از ازدواج او مطلع شدند و بی درنگ مرا از آن شهر بیرون انداختند. در همان سال 98 دوباره به مشهد آمدم ولی این بار به دلیل سرقت به عنف به چنگ کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی افتادم و دوباره راهی زندان شدم ...
روایت زنی که در هر 3 ازدواجش شکست خورد
منزل پدرم بقالی داشت ازدواج کردم و بعد از ازدواج و بارداری متوجه شدم او زن دیگری هم داشته و به من دروغ گفته است. وقتی زن اولش فهمید من هم در زندگی آنها هستم بلوا به پا کرد و احمد من را طلاق داد و من ماندم و یک بچه. بار سوم با رسول ازدواج کردم که این هم شد عاقبتم. *با رسول چرا دچار مشکل شدی؟ رسول مثل من قبلاً ازدواج کرده بود. او بچه داشت و همسرش را طلاق داده بود، وقتی با هم ...
زندانیان سیاسی قبل از انقلاب گردهم آمدند + عکس
مشترک که بودم، در دوره ای که شکنجه می شدم در زندانی انفرادی بودم. بعد شکنجه ها سبک تر شدند، ولی من دیگر از لحاظ جسمی ازپاافتاده بودم و مرا از سلول این طرف راهرو به سلول آن طرف راهرو بردند. من نمی توانستم راه بروم و خودم را روی زمین می کشیدم. بعد وارد سلول شماره 20 در بند 1 موزه عبرت فعلی شدم. سلول تاریک بود و چشم آدم خوب نمی دید. بعد که چشمم کمی عادت کرد، دیدم یک نفر آنجا نشسته . وقتی که ...
بابای ساعتی
هستم خوشحال بودم. جای بوسه اش روی لپم خیس شد. دلم برایش سوخت. پیش خودم گفتم کاش بیدار می شدم و با انگشت اشکش را پاک می کردم ولی به هر حال بدجنسی کردم و با قلبی پر از شادی خوابم برد. شبی که مامان بابا با هم خندیده بودند، برایم قصه خوانده بودند و هر دو مرا در آغوش گرفته بودند حتی برای ریختن سس روی لباسم غر نزده بودند من خوشبخت ترین دختربچه دنیا بودم. صبح که بیدار شدم مامان داشت در کشوی کمد ...
پدر خطاکار به جلسه محاکمه نیامد
مرد میانسال که متهم است با خوراندن قرص برنج دختر نوجوانش را به کام مرگ کشانده، در حالی که با سپردن وثیقه آزاد است، روز گذشته درجلسه دادرسی حاضر نشد. به گزارش جوان، دوم اردیبهشت ماه 1400، تحقیقات پلیس تهران با مرگ مشکوک دختر نوجوان به نام زهره در یکی از بیمارستان های شهر به جریان افتاد. با حضور مأموران در محل بررسی های اولیه نشان می داد زهره بر اثر مسمومیت به بیمارستان منتقل شده، اما تلاش ...
سوء ظن خیانت در سومین ازدواج!
مشکوک نامزدم به مغازه سبزی فروشی محله شدم. این موضوع سوء ظن مرا برانگیخت و به همین دلیل به طور پنهانی همسرم را تعقیب کردم تا این که متوجه شدم طاهره با پسر مرد سبزی فروش قبل از ازدواج با من ارتباط داشته و به این ارتباط خیابانی بعد از ازدواج با من نیز ادامه می دهد و تازه فهمیدم که چرا پدرم مخالف این ازدواج بود و نمی خواست من با طاهره ازدواج کنم. از آن روز به بعد درگیری ها و اختلافات ما در ...
طنازی های وسوسه انگیز زن 28 ساله
در یک مرکز ترک اعتیاد بستری شدم و بعد از ترک مواد مخدر قصد داشتم از شهرام طلاق بگیرم اما شهرام یکی از بزرگان فامیل را واسطه کرد و مرا به زندگی مشترک بازگرداند و دوباره من آلوده مواد مخدر شدم. دیگر نمی توانستم پولی از پدرم بگیرم، به همین دلیل روزی طلاهای صاحبخانه ام را سرقت کردم و دیگر به منزلم بازنگشتم. آن روز در یکی از پارک ها و کوچه ها سرگردان بودم که با زنی مطلقه و سابقه دار آشنا ...
محا کمه زو ج جوان د ر قتل مبهم پدر و دختر خردسا ل
. همچنین مشخص شد آخرین بار نامزد بهاره که مرد 34 ساله ای به نام شهرام بود، وارد خانه آن ها شده است. بازداشت زوج جوان مظنون به قتل بنابراین بهاره مورد تحقیق قرار گرفت و در اظهاراتش گفت: روز حادثه کمردرد شدیدی داشتم، به همین خاطر نامزدم به خانه مان آمده بود تا مرا به دکتر ببرد، ولی منصرف شدم. تصمیم گرفتم چند روزی استراحت کنم تا اگر لازم شد به دکتر بروم. شهرام می خواست به خانه اش برگردد، اما ...
جوان تهرانی از جنون سرعت دویدن دزد خیابانی شد ! / 2 کیلو انار بدبختم کرد + فیلم گفتگو
آوردم هم چنین پدرم مرا کتک می زد و مادرم طلاق گرفت. من عاشق بودم اما بعد از چندسال با اذیت های پدرم از این کار هم بیرون آمدم و دیگر به خانه نرفتم، چندماه پیش یکی از دوستانم به من پیشنهاد داد که دزدی بیشتر از پول حلال درآمد دارد، همان دوستم از طریق دزدی زندگی خوبی دارد و حتی دندان هایش را کامپوزیت کرده است اما من دوست نداشتم مردم مرا نفرین کنند. وی افزود: پدرم نمی داند دستگیر شدم، او می ...
زعفران های مرد تاجر رنگ خون گرفت / آغاز شمارش معکوس برای اعدام قاتل
همسایگی خانه یک پیرمرد ثروتمند که تاجر بود زندگی می کردم می دانستم بیشتر اوقات در خانه اش تنها زندگی می کند و اموال با ارزش زیادی در خانه اش دارد به همین خاطر وسوسه شدم و نقشه سرقت از خانه اش را طراحی کردم. روز حادثه از طریق دیوار حیاط وارد خانه او شدم، وقتی پیرمرد مرا دید شروع به سروصدا کرد من هم از ترس جلوی دهانش را گرفتم و با هم درگیر شدیم بعد هم دست و پای او را بستم و داخل انداختم ...
ترفند دختر ایرانی برای فرار از پای سفره عقد
.... چون به شدت عاشقش شده بودم و می خواستم هر طوری شده با او ازدواج کنم. وی ادامه داد: برای ازدواج با او تصمیم گرفتم وی را با اجبار پای سفره عقد بنشانم. از قبل برنامه ریزی ها را انجام دادم و با پرداخت پول به یک عاقد از او خواستم برای خواندن خطبه عقد به خانه ام بیاید. پس از آن با غزل تماس گرفتم و خواستم در خیابان چرخی بزنیم و بعد به رستوران برویم که او قبول کرد. به همراه یکی از بستگانم به ...
شهیدی که خودش خبر اسارتش را به خواهر داد
داشت رفت. تماس گرفتم گفتم برای چه رفتی نیامدی نامه من را ببری؟ خندید و گفت: ولش کن. این دفعه نشد، بماند برای دفعه بعد. یک روز سر نماز نشسته بودم که به من پیام داد و گفت: آبجی اسیرشدم، حلالم کن. زنگ زدم جواب نداد. پیام دادم که چه شده؟! گفت این جا اسیر شدم، به مامان بگو حلالم کند، شاید دیگر نتوانم برگردم. خیلی نگران بودم دست پاچه شده بودم. به سپاه زنگ زدم، با دوستان ...
افشای راز جسد زن جوان زیر چادر عروس!
شصت پاهایش را به هم بچسبانم اما کش مو بزرگ بود و به ناچار یک تکه پارچه بریدم و شصت پاهایش را به هم بستم و در ادامه روی کاغذ یک یادداشت گذاشته و همراه پسرم از خانه خارج شدم. مردی که همسرش را به شکلی وحشتناک به قتل رساند در رابطه با علت این جنایت گفت: شنیده بودم که همسرم قصد ازدواج دارد اما او حرفی نمی زد تا اینکه آخرین بار که به خانه ام آمده بود شنیدم که همسرم تلفنی با خواهرش و در مورد ...
زن کلاهبردار: چون چرخ زندگی ام نمی چرخید، جعل می کردم!
...، چرا مرتکب جرم شدی؟ من زندگی پرآشوبی داشتم و نتوانستم خودم را در این زندگی از وضعیت بدی که داشتم نجات دهم، به همین خاطر هم تباه شدم. چرا زندگی پرآشوبی داشتی؟ وقتی خیلی بچه بودم پدرم فوت کرد. مادرم، چون بچه داشت و کار هم نمی کرد نمی توانست زندگی را اداره کند. پدرم یک مغازه داشت که به من و مادرم می رسید. عمویم با هزار ترفند آن را از دست ما درآورد و این طور بود ...
زعفران های مرد تاجر رنگ خون گرفت / آغاز شمارش معکوس برای اعدام قاتل
م و شیر آب را روی سرش باز کردم و به دنبال سرقت اموال شروع به گشتن خانه کردم. بعد هم خودروی پیرمرد را که در حیاط پارک بود به همراه 10 کیلو زعفران، مقداری پول و اموال با ارزش خانه سرقت کردم و با عجله از خانه گریختم. عامل که در حال حاضر مرد 31 ساله است به جرم قتل یک دستگیر شد و پس از اعتراف به جنایتی که مرتکب شده بود از سوی دادرسان شعبه یکم دادگاه کیفری یک استان البرز به قصاص ن ...
اسیدپاشی عروس حسود روی صورت خواهرشوهر!
کوچک بود یک روز به خانه آمدم و متوجه شدم مچ دست او آسیب دیده است. علت را پرسیدم که سمیه گفت دستش را گرفتم و که در رفت و اسیب دید. من حرف همسرم را باور کردم و او را به بیمارستان بردم. اما حالا با این اتفاق فهمیدم در آن حادثه هم سمیه مقصر بوده است. سپس متهم بار روبه روی قضات ایستاد و ادعا کرد عامل اسیدپاشی نبوده. او گفت: من بی گناهم و 2 سال است که شوهرم و خانواده اش اجازه نمی دهند فرزندم را ...
روایت کودک 2 ساله ای که گلوله کور تکفیر از بدنش عبور کرد/ التماس دعای پدر راستین از مردم
هوای زیارت کرده بود، تصمیم گرفتیم خانوادگی راهی سفر شویم و در این سفر پدر و مادرم را هم که تاکنون زیارت شاه چراغ نرفته بودند، همراهمان کردیم. آقای اسلامی می افزاید: روز حادثه به همراه همسر و پسر هشت ساله ام برای پیگیری پرونده به کامفیروز رفتیم، راستین دو ساله را به پدر و مادرم و آنها را خدا سپردم، بعد از پایان کار اداری در راه بازگشت بودیم که پدرم با من تماس گرفت و گفت حرم تیراندازی ...
زنی که با اسید صورت خواهرشوهرش را نابود کرد: توان پرداخت دیه را ندارم!
.... قاضی گفت: رسیدگی به پرونده تمام و حکم آن نیز صادر شده است. در این جلسه ما فقط در خصوص جزئیات پرداخت دیه صحبت می کنیم. متهم ادامه داد: چند سالی است که در زندان هستم و دیگر تحمل ادامه حبسم را ندارم. یکی از پاهایم فلج شده و نمی توانم زانویم را خم کنم و به انواع و اقسام بیماری ها مبتلا شدم. در این مدت همسرم طلاقم داده و با زن دیگری ازدواج کرده و حتی فرزندم را هم ندیده ام. حالا هم افسردگی گرفته ام. توان پرداخت دیه را هم ندارم. مرگ وحشتناک دو جستجوگر گنج زیر آوار خانه قدیمی در پایتخت زن 22 ساله شوهرش را کشت؛ مرا کتک می زد و طلاق نمی داد! ...
عبرت از شکست های تلخ!
خواستم تا خوب درباره خواستگارم تحقیق کنند و علت طلاق همسرش را نیز جویا شوند زمانی که فهمیدم او در طلاق همسرش بی گناه است به این ازدواج رضایت دادم و سرپرستی پسر او را نیز به عهده گرفتم. طولی نکشید که سعادت و خوشبختی به من روی آورد و زندگی ام از سیاهی و تاریکی بیرون آمد چرا که مهدی جوانی خانواده دوست بود که برای امرار معاش تلاش می کرد و همواره قدردان من بود چند سال بعد و در حالی که خودم صاحب دختری ...
مهرداد مرا با بچه در شکم رها کرد ! / پایان سیاه دوستی خانم مربی ورزش با لیدر تور !
کرد ولی من با پولی که پدرم به من داد خانه ای رهن کردم و به ناچار تنها زندگی کردم. چند ماه بعد از آشنایی با مهرداد صاحب خانه مرا جواب کرد و من به شدت مستاصل بودم، نه می توانستم با وجود مشکلاتی که با همسر پدرم که تقریبا هم سن خودم است داشتم به خانه ی او برگردم و نه مادرم شرایط اش را داشت که مرا بپذیرد، از طرفی هم به زندگی مستقل عادت کرده بودم. وقتی به مهرداد مسئله را گفتم خیلی بی مقدمه از من ...
ساسان با حرف هایش مرا فریب داد/ اصلا نفهمیدم چی شد وقتی به هوش آمد به من تجاوز کرده بود!
چند عکس با هم گرفتیم، دوستم عکس ها را در اینستاگرام بارگذاری کرد و آدرس صفحه من را هم نوشته بود، ساسان به من پیام داد و این طوری بود که با هم آشنا شدیم. 6 ماه بود با هم دوست شده بودیم، ساسان سعی می کرد خودش را آدم درست و حسابی نشان دهد، من هم باورش کرده بودم تا اینکه یک روز به من گفت در خانه شان مهمانی گرفته است، من هم فکر کردم وقتی چند نفر هستیم چه اشکالی دارد بروم. از دوستم پرسیدم او ...
دام شیطانی برای دختر جوان/پیدا شدن دختر دانشجو در بیمارستان!+جزییات کامل
یادآوری صحنه ربوده شدنش از ترس می لرزید در ادامه گفت: وقتی به هوش آمدم، دست و پاهایم با طناب بسته شده بود، به سختی توانستم دست و پایم را باز کنم و متوجه شدم طلاها، گوشی موبایل و 10 میلیون تومان پول خرید داروهایم به سرقت رفته است، به سختی راه می رفتم و چند کیلومتر پیاده روی کردم تا اینکه روی زمین افتادم و بعد از آن یک خانواده مرا با خودرویشان به بیمارستان رساندند. دانشجوی نقاشی ادامه داد: در بیمارستان ...
عنایت حضرت فاطمه(س) به زائر بیمار (حکایت اهل راز)
شریف نبوی خارج شدم، بسیار گریه کردم و از حضرت صدیقۀ طاهره شفای مادرم را خواستم و تا ساعت سه بعد از ظهر در کوچه های مدینه سرگردان بودم و توان رفتن به بیمارستان را نداشتم. بالاخره به بیمارستان رفتم و به محض ورود به اتاق، مادرم را در حالی که روی تخت نشسته بود و دست و پای خود را تکان می داد، مشاهده کردم. با دیدن من به گریه افتاد و فریاد زد: شفا گرفتم، شفا گرفتم! من که متحیّر شده ...
در ویلای شمال چه گذشت؟ کامران بعد از قتل و آزادی چگونه دستگیر شد؟+جزییات
کرده بودم که خلافی نکنم اما نشد. 10 سال قبل من عاشق یک دختر شده بودم و قصد داشتم با او ازدواج کنم و به خواستگاری اش رفتیم اما بعد از چند روز متوجه شدم یکی از بچه محل هایمان نیز دلباخته دختر مورد علاقه ام است و او نیز به خواستگاری او رفته و همین باعث شد تا با رقیب عشقی ام درگیر شوم و با چاقو دست به قتل برسانم. بله، به قصاص محکوم شدم و بعد از 10 سال زندان و کابوس هرشبم با طناب ...
چرا دختران جوان ازدواج نمی کنند؟ | ازدواج گزینی یا ازدواج گریزی؟
قدر سخت گرفته اند. طلاق به دهه هشتادی ها رسیده، چرا ازدواج کنیم؟ ملیحه را جلوی مترو میبینم چند کتاب در دست دارد می گوید اردیبهشت امسال 30 سالش تمام می شود، اما برنامه ای برای ازدواج ندارد. وقتی می پرسم چرا می گوید: همین دو هفته پیش شنیدم یکی از دوستانم که اول سال عروسی کرده بوده طلاق گرفته است. به ش زنگ زدم گفتم: چرا طلاق گرفتی؟ گفت: ما از اول جفت هم نبودیم. آدم اولش نمی فهمد ...
قتل همسر به خاطر عشق به زن دیگر/ شوهر بی رحم به زنش قرص برنج داد!+جزییات
کارم پشیمانم. اینکه گفتم عاشق دختر دیگری شدم درست نیست. با وجود اختلافات بین ما اما من ناهید را دوست داشتم و دلم نمی خواست قاتلش باشم. اختلافات ما در حد قتل و نابود کردن او نبود اختلافات زن و شوهری بود. متهم درباره سوسن دختری که با او رابطه داشت نیز گفت: من آن دختر را به برادر زنم معرفی کردم که با هم ازدواج کنند اما بعد خودم به او دلبسته شدم. او و خانواده اش نمی دانستند که من همسر دارم. من از ...
شکایت از نامزد سابق به اتهام تعرض
اغفال کرد. یک روز مرا به خانه پدری اش دعوت کرد و وقتی رفتم آزارم داد. او با خشونت زیادی من را آزار داد و بعد هم تهدیدم کرد که شکایت نکنم. خودت می گویی مدت ها از موضوع گذشته است. پس چطور در این مدت فکر شکایت نبودی؟ امیرعلی من را تهدید کرد بعد هم قول ازدواج داد، من هم، چون عاشقش بودم قبول کردم. سال ها با هم رابطه داشتید، فکر می کنی حرفت قابل باور است؟ من ...
مقامی: شاید اگر بازیگر می شدم سرنوشت دیگری پیدا می کردم
دیده بودند. همان شب که از رادیو برگشتم متوجه شدم پدرم بیدار است. در آن زمان 19 ساله بودم. از من پرسید کجا بودم و من به او گفتم از رادیو برمی گردم و توضیح داد که در تلویزیون مرا دیده و خواست که دیگر در فیلم و سریال حضور پیدا نکنم. پدرم اصلا به بازیگری علاقه ای نداشت. او اضافه کرده: یادم می آید زنده یاد مجید محسنی می خواست در فیلم بلبل مزرعه او، به جای جواد قائم مقامی بازی کنم اما آقای لطیف ...
اعتراف بادیگاردهای کمدین معروف به اسیدپاشی!
مدتی بعد از رفتار نابخردانه خودم پشیمان شدم و ... اعترافات این متهم 40 ساله درحالی ماجرای پرونده اسیدپاشی را معماگونه کرد که او قصد نداشت مشخصات دوستی را که به همراهش گریخته بود لو دهد اما در نهایت وقتی بازجویی های تخصصی از وی صورت گرفت به ناچار ابعاد دیگری از این حادثه هولناک را فاش کرد و گفت: در روز حادثه مرد جوان دیگری به نام یاسین در منزلم بود که امیر را با ترفندی خاص به خانه کشاندم و ...