سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های عروس 10 ساله مشهدی از ازدواج با مرد 40 ساله
خانه اش بیرون انداخت و گفت: تو به اندازه مصرف و مخارج زندگی ات نمی توانی مواد بفروشی! از آن روز به بعد به زنی کارتن خواب تبدیل شدم و در پارک ها به خرده فروشی مواد مخدر پرداختم تا روزگارم را بگذرانم. اکنون نیز درحال فروش مواد مخدر به یک دختر نوجوان بودم که توسط ماموران گشت کلانتری نجفی دستگیر شدم و... به گزارش مشهدفوری به نقل از خراسان این ها بخشی از اظهارات زن 25 ساله ای است که در اجرای ...
زشت ترین دختر ایرانی مدل شد!
ام سبزه بود و با بروز جوش های صورت، دیگر همه عزت نفسم را از دست دادم. به طوری که احساس می کردم خیلی زشت هستم و در آینده کسی با من ازدواج نمی کند! حتی از دوستانم دوری می کردم و به گوشه انزوا رو آورده بودم! وقتی دختر زیبارویی را می دیدم حس عجیبی داشتم مدام با خودم می اندیشیدم که چرا باید چهره من این گونه شود مادرم را مجبور می کردم مرا نزد پزشکان متخصص ببرد اما هیچ کدام از درمان های پوستی فایده ای ...
فریب مردان مشهدی در شبکه های اجتماعی با وعده ازدواج موقت
علاقه مرا برای این ازدواج دید یک روز به من گفت برای رهن منزل به مبلغ 78 میلیون تومان نیاز دارد تا بعد از آن که منزل مذکور را رهن و اجاره کرد من به راحتی بتوانم به منزل او رفت و آمد کنم. من هم که این شرایط را مناسب می دیدم و دیگر مشکلی برای معاشرت با اونداشتم و از سوی دیگر هم به شدت به او علاقه مند بودم، تصمیم گرفتم مبلغ مذکور را به حساب او واریز کنم؛ آن زن جوان سپس از من خواست برای آن که کسی متوجه ...
مرد رمال طلاهای زن جوان را بر باد داد/ او گفته بود برای اینکه طلسم مرا بشکند باید طلا و تقره در خانه ام ...
خاطر توبه ای که کرده بودم دلم نمی خواست این کار را انجام دهم. من سارق حرفه ای خانه بودم. اما حدود 5 سال قبل، متوجه شدم پسر جوانی برای دختر مورد علاقه ام مزاحمت ایجاد می کند، خواستم از او زهر چشم بگیرم. با چاقو سراغ پسر جوان رفتم اما در این ماجرا زخمی شد و من به زندان افتادم. به خاطر اینکه نمی توانستم دیه را بدهم زمان زیادی پشت میله های زندان ماندم و چون در این مدت خانواده ام خیلی اذیت شدند و ...
قتل؛ جواب مهربانی دخترمعلول
چهره ای روستایی و دست هایی پینه بسته که به نظر می رسید خیلی رنج کشیده است. بهروز مدعی بود که برای کار به شهر ما آمده و به محض پیدا کردن خانه ای مناسب زن و بچه اش را از شهرستان به آنجا می آورد. ظاهر بهروز، دلم را به دست آورد و با خودم گفتم یک کارگر زحمتکش است و حتی اجاره ای که در قرار داد با او نوشتند، نصف اجاره ای که باید می گرفتم هم نبود. اما دلم نیامد، با خودم گفتم کارگر است و زن و بچه دار و من هم ...
لغو قرارداد به خاطر ارتباط با زنان و دختران
موسی لذت می بردم. اما مدتی بعد، او از مرکز آموزشی استعفا کرد و مدعی شد در آموزش و پرورش استخدام شده و قرار است در یکی از روستاهای اطراف چناران خدمت کند. چند ماه بعد از این ماجرا بود که روزی موسی به همراه مادرش به منزل ما آمد و از من خواستگاری کرد. من هم که خاطره خوشی از او داشتم، بدون چون و چرا پاسخ مثبت دادم و درباره وضعیت اخلاقی و اجتماعی او هیچ تحقیقی نکردم. خلاصه هنوز ...
شهیدی که پس از جنگ هم زندگی جهادی را دنبال کرد
. در این کتاب سوژه ای داشتیم که با وجود سن کم در دوران دفاع مقدس حضور پیدا کرده بود و زندگی پربار و پرفراز و نشیبی نیز داشت. وی افزود: در این کتاب مصاحبه هایی را با فرزندان، خانواده، همرزمان، سردار بهشتی فرمانده شهید و همچنین با دوستان شهید که در سوریه همراهش بودند، انجام دادم. خواندن پرونده اولیه زندگی شهید فلاح پیشه نیز نزدیک به پنج ماه زمان برد. بعد از پیشنهاد نگارش کتاب، ایده ای در ...
قتل هولناک زن جوان / رابطه ممنوعه منجر به مرگ او شد!
قبل بعد از 10 سال انتظار از من طلاق گرفت. 9 سال قبل پدرم را در حالی که در این سال ها ندیده بودمش از دست دادم و حتی نتوانستم در خاکسپاری اش شرکت کنم. بعد از بازداشت دیگر مادرم را ندیدم. فقط هر روز تلفنی با او صحبت می کنم. او زمین گیر شده و حال خوشی ندارد. خواهران و برادرانم دیگر جواب تلفن من را نمی دهند چون مرا مقصر مرگ پدرم و وضعیت مادرم می دانند. من خیلی تنها هستم و کسی پیگیر کارم نیست. در زندان ...
بازگشت به مدرسه، بعد از 2 سال ترک تحصیل
...> اما چرا عیسی آن قدر خودساخته بود؟ به هرحال آخرش بازهم پسرعمه عیسی وارد شد و گفت: اصلا غصه نخور! خودم برات کار پیدا می کنم. همان شب آمد خانه مان و گفت: از فردا می ری فیلترسازی. یک فیلترسازی در ویلاشهر بود. (تو ملک آقای جمشیدی عنبران. با توان فیلتر فرق می کرد.) کارم آنجا خوب بود. بماند که هفته ای یک بار انگشتم می رفت زیر قیچی و من مشتری همیشگی بیمارستان شریعتی بودم. یک روز ...
از برادرکشی با سلاح سرد تا اجیر کردن 2 آدمکش برای قتل همسر
برای اینکه او راحت تر بخوابد، به او قرص های آرام بخش می دادم. پس از اظهارات وی، خانواده همسرش با این تصور که نسبت به عروسشان دچار سوء تفاهم شده اند، شکایتشان را پس گرفتند و پرونده مختومه شد. یک سال بعد در حالی که خانواده شهرام با مرگ او به صورت طبیعی کنار آمده بودند، دختر نوجوانش راز قتل پدرش را برای عمویش فاش کرد. دختر نوجوان که پس از قهر با مادرش به خانه عمویش رفته بود، در اظهاراتی ...
سارق سریالی خانه های پایتخت دستگیر شد | نقش عجیب یک رمال در پرونده
نقره ای در خانه ام باشد و من که پول زیادی بابت نسخه اش پرداخت کرده بودم، همه جواهراتی که در خانه داشتم را به خانه مادرم بردم اما درست یک هفته بعد از این ماجرا، زمانی که مادرم مهمان خانه من بود، سارقان به خانه اش دستبرد زده و تمام طلا و جواهراتی که در آنجا بود را سرقت کردند. با شکایت این زن پرونده ای در دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد و در همان ابتدا، مأموران به سراغ رمال رفتند و او را بازداشت ...
وقتی که با لباس و اسب تعزیه و نذورات مردم رفتم مواد خریدم!
بیدار شدم دیدم که هنوز نیامده اند. بهشان زنگ زدم، گفتند ما دیگر نمی آییم. گفتم شاید یکی دو روز بعد بیایند ولی خبری نشد. آنقدر غرق اعتیاد بودم که نفهمیدم سه چهار ماه چطور گذشت. ناگهان صاحبخانه در زد و گفت پول پیشت تمام شده و باید خانه را خالی کنی. اسباب را خانه پدر خانومم گذاشتیم و من ماندم بیرون... اینجا شروع کارتن خوابی من بود... فکر کردم روی من پتو انداخته اند، ولی برف بود! به ...
دزد توبه شکسته به زندان بازگشت
مجرم سابقه دار که پس از آخرین سرقت توبه کرده بود، وقتی متوجه شد در خانه یکی از دوستان دخترعمویش مقدار زیادی طلا وجود دارد، توبه اش را شکست و راهی سرقت شد، اما خیلی زود به دام پلیس افتاد. چندی قبل دختری جوان به اداره پلیس رفت و مأموران را از سرقت طلاهایش با خبر کرد و گفت: چند ماهی است ازدواج کرده ام، اما به خاطر مشکلی که برایم پیش آمده بود، همه طلاهایم را جمع کردم و به خانه مادرم بردم ...
انتقام با شلیک گلوله
بازجویی کرد سکوت کردم و گفتم ضارب را نمی شناسم، چراکه می خواستم خودم انتقام بگیرم. متهم در ادامه گفت: بعد از ترخیص از بیمارستان مردی افغان را پیدا کردم که در کار خرید و فروش اسلحه بود. برای انجام نقشه به او 20 میلیون تومان دادم و یک اسلحه خریدم. روز حادثه وقتی سعید را دیدم به دروغ گفتم حالم خوب نیست و خواستم مرا به خانه برساند. بین راه از او خواستم به طرف خانه هادی برود. او به آن خیابان ...
مجازات موتورسواری که در اتوبان همت به دختران تعرض می کرد!
شاکی ها که زن تحصیل کرده ای بود گفت: من با خانواده ام زندگی می کنم و مجرد هستم. مدتی قبل یک ماشین شخصی خریدم و با ماشین به محل کارم رفت وآمد می کردم. 4 روز به پایان سال 98 مانده بود و از محل کارم به خانه برمی گشتم . اتوبان همت شلوغ بود که مرد موتور سوار به من نزدیک شد و گفت ماشینم دود می کند و آتش گرفته است. من که ترسیدم بودم با هدایت او به سمت گاردریل رفتم و از ماشین پیاده شدم. ...
جوان تهرانی شاهد یک درگیری خونین را کشت / قصاص پایان جنایت مستانه + عکس
عامل جنایت پسری به نام میثم است. ماموران به ردیابی وی پرداختند و او را دستگیر کردند. میثم گفت: چند ماه قبل من و 2 نفر از دوستانم در یک مغازه ساندویچی بودیم که پسری به نام حسین به آنجا آمد و بی دلیل شروع به فحاشی کرد. یکی از دوستانم به نام اکبر به او اعتراض کرد و خواست به خانه برود. حسین به خانه رفت اما همان شب در خانه شان بیهوش شد و به کما رفت و پدرش از ما به خاطر کتک زدن پسرش شکایت کرد ...
دعوای زوج جوان برسر پول سیب زمینی و پیاز
وقتی مرد جوان در مقابل قاضی دادگاه خانواده قرار گرفت، درباره ماجرای زندگی شان و علت درخواست طلاق به قاضی گفت: پنج سال است دارم با سهیلا زندگی می کنم. ولی هنوز هم انگار با هم غریبه ایم. سهیلا برای من و زندگی مان ارزش قائل نیست. او از همان روزهای اول شروع کرد به حساب کتاب خرج های مان؛ به من گفت باید نصف هر خرجی را که برای خانه می کند، پرداخت کنم. من در ابتدا قبول کردم و حرفی نداشتم. تصور نمی ...
انتقام گیری مرگبار با اسلحه کلاشینکف در جنوب تهران / پسر جوان را به رگبار بستند
آسا زنده ماندم. من بعد از یک ماه از بیمارستان مرخص شدم. وقتی در بیمارستان بودم از هادی هیچ شکایتی نکردم. حتی وقتی پلیس به سراغم آمد و از من بازجویی کرد سکوت کردم و گفتم ضارب را نمی شناسم تا خودم از او انتقام بگیرم. من به تازگی از بیمارستان مرخص شده بودم که را به مبلغ 20 میلیون تومان از یک مرد افغان خریدم. من وقتی سعید در خیابان دیدم به دروغ گفتم حالم خوب نیست و از او خواستم تا مرا مقابل ...
انگیزه عجیب مرد جوان از قتل پسرعمه همسرش
آمبولانس دیر می شود. به همین خاطر از پسر صاحب خانه مان کمک خواستم و بهروز را به بیمارستان رساندیم. قصدی برای کشتن بهروز نداشتم و فقط می خواستم از خودم دفاع کنم. سپس وکیل قاسم به دفاع پرداخت و گفت: در گزارش پلیس آمده است متهم و قربانی هر دو سلاح سرد داشتند. قربانی اولین ضربه را به موکلم زده و، چون قوی هیکل تر بوده می توانسته به راحتی او را بکشد. در آن لحظه استفاده از قوای دولتی غیرممکن بوده و ...
عروس خشمگین، مادر شوهرش را سلاخی کرد | قاتل: او مرا همواره تحقیر می کرد
فرار کردم، اما او به سراغم آمد و قصد کشتن مرا هم داشت که دستم را مقابل چاقو گرفتم و زخمی شد. او سپس مرا با همین وضع رها کرد و از خانه گریخت! در این هنگام دختر مقتول نیز که اولین نفر بعد از وقوع جنایت پا به خانه پدرش گذاشته بود، به مقام قضایی اظهار کرد: وقتی من بعد از شنیدن ماجرای قتل مادرم، هراسان به خانه رسیدم، عروسمان در خانه تنها بود و همین ادعا را مطرح کرد! قاضی شعبه 211 ...
رازی که همسر مرد 45 ساله از او پنهان کرده بود | زن جوان در آلبوم چه چیزی را پنهان کرد؟
به گزارش همشهری آنلاین، مرد 45 ساله در تشریح یک ماجرای پیچیده گفت: سال ها قبل با زن جوانی آشنا شدم و از او خواستگاری کردم. او زنی مهربان و خانه دار بود. من هم که معلولیت اندکی در پایم داشتم، در یکی از ادارات دولتی کارمند بودم و روزگار شیرینی را در کنار همسرم می گذراندم اما در طول این سال ها صاحب فرزندی نشدیم. با وجود این، گاهی احساس می کردم همسرم غمی سنگین در سینه دارد و رازی را از من ...
ماجرای سیلی خوردن عزت الله انتظامی | بخشی از خاطرات آقای بازیگر درباره اقامت پنهانی عبدالحسین نوشین در ...
ماه هنگامی که اجاره را به سرهنگ دادم، باید می رفتم منزلش، خیابان فخرآباد پل چوبی. به من گفت: بفرمایید تو. دلم نمی خواست بروم چون حس کردم می خواهد مطلبی به من بگوید. به هر حال رفتم و گفت: آیا شما خانه مرا به کس دیگری اجاره دادید؟ مانده بودم چه بگویم، گفتم: نه. اما یکی از اقوام آمد تهران جا نداشت. خواهش کرد چند روزی خانه در اختیارشان باشد... من هم به خاطر وضعِ حمل همسرم باید پیش ...
بازگشت جنجالی همسر”علیرضا نیکبخت” به فضای مجازی/ عکس
شد و من فکر کردم این خانم! خداست و این همه چیز رو میفهمه ... اینطور بود که رفتم و عقدش کردم. روزهای اول ازدواج که همه چیز خوب بود و داغ بودم از خونه تا ماشین و خط های خوشگلم را به نام همسرم زدم اما وقتی به دعوا کشیده شد دیگر نتوانستم جمع کنم. بعد از سه سال بصورت غیابی طلاق گرفتم و خانه ای که تو آلانیای ترکیه داشتم، ماشینم و خیلی چیزای دیگر را از دست دادم. ماجرای ...
ناگفته های دامداری که دو توله یوز را پیدا کرد
دامدار پیدا کننده 2 توله یوز گفت: اگر سگ های گله زودتر از من وارد این منطقه شده بودند توله ها را تکه و پاره می کردند. حال در شرایطی که جمعیت این گونه باارزش به کمتر از 30 فرد رسیده و زنگ خطر انقراض شدید یوز در کشور به صدا درآمده است، به یکباره خبر پیدا شدن 2 توله یوز ماده در توران و جداشدن آن ها از زیستگاهی طبیعی (پارک ملی توران)، رسانه ای شده و سروصدای زیادی به پا می کند! تا درنهایت سرنوشت این دو یوز هم با پارک پردیسان ت ...
بازداشت عروسی که با خواهر شوهرهایش در مراسم تشییع جنازه دزدی می کرد/ چاره ای جز سرقت نداشتم؛اگر همکاری ...
محسن در فضای مجازی آشنا شدم و بعد از مدتی هم با او ازدواج کردم. اما خیلی زود متوجه شدم که همسرم در کار خلاف است و به خاطر سرقت بازداشت شده بود. از طرفی خواهرشوهرهایم با اینکه وضع مالی خانواده شان متوسط بود اما خودشان وضع مالی خیلی خوبی داشتند. پارسال بود که چند ماهی خواهرشوهر بزرگم ناپدید شد و 6 ماه قبل بود که به خانه برگشت. تازه آن موقع بود که متوجه شدم او در مترو و ایستگاه های اتوبوس جیب بری می ...
بازداشت عروسی که با خواهر شوهرهایش در مراسم تشییع جنازه دزدی می کرد
. چه شد که جیب بر شدی؟ من از خانواده ای فقیر اما آبرومند هستم. با محسن در فضای مجازی آشنا شدم و بعد از مدتی هم با او ازدواج کردم. اما خیلی زود متوجه شدم که همسرم در کار خلاف است و به خاطر سرقت بازداشت شده بود. از طرفی خواهرشوهرهایم با اینکه وضع مالی خانواده شان متوسط بود اما خودشان وضع مالی خیلی خوبی داشتند. پارسال بود که چند ماهی خواهرشوهر بزرگم ناپدید شد و 6 ماه قبل بود که به خانه ...
پناه بردن به حرم مطهر پس از ترک تحصیل
جدید می گرفت. من 10 ریال (یک تومان) می دادم از طرقبه با اتوبوس می رفتم شهدا. بعد یک تومان به تاکسی می دادم و می رفتم میدان هفده شهریور و غروب باز به همین منوال؛ 10 ریال تا شهدا و با اتوبوس 10 ریال تا طرقبه. یک دکه نان رضوی بود اول بازاررضا، دونات را می داد یک تومان. (10 ریال) غروب ها این قدر گرسنه بودم که 10 ریالم را می دادم دونات و بعد تا شهدا پیاده می آمدم. هر روز چهار تومان بیشتر ...
پلیس در تعقیب زنی که سالمندان را به پرتگاه مرگ می کشاند
، معلوم شد که زن سالخورده به کما رفته و برای درمان به بیمارستان منتقل شده است. این در حالی بود که هنوز مشخص نیست چه اتفاقی در این خانه رخ داده و زن تنها چگونه قربانی سرقت شده است. در شرایطی که این زن چند روزی در کما بود، با تلاش پزشکان به زندگی برگشت و اسرار سرقت از خانه اش را فاش کرد. اوگفت: از مدتی قبل برای انجام کارهای شخصی ام دنبال پرستار سالخوردگان می گشتم. تا اینکه فرزندانم از طریق آگهی اینترنتی ...