نه به ناهار سپاه رسیدیم نه به ناهار بسیج!
سایر منابع:
سایر خبرها
جراحت های ناشی از جنگ را پنهان می کرد/ مال دنیا و مقام دنیا، سرچشمه همه خطاهاست
...> بعد هم گفت: مامان مهمونی خیلی بزرگی داریم قیمه نثار درست کن. حاج آقا صبح زود رفت سر کار و بعد آمد خانه. چشم هایش از شدت گریه قرمز شده بود. پرسیدم: چی شده حاجی؟ گفت: حضرت امام به رحمت خدا رفته. به سر و سینه زدیم و گریه کردیم، یادخوابم افتادم. گفتم: حاجی، محمد دیشب آمد به خوابم و گفت مهمانی بزرگی داریم، قیمه نثار بدین. گذشت تا روز سوم امام. در مسجد روستایمان که برای امام ...
نقد و بررسی کتاب سرزمین بی فصل / حاج حمید خواست من "پری" را بنویسم
صحبت نمی کنم. من چند سال منتظر این زمان بودم و خیلی اذیت شدم سرانجام به خود حاج حمید متوسل شدم. چون می دانم نوشتن شهدا خودش رزق است. تا اینکه همسر شهید خوابی دید و قبول کرد که مصاحبه کند. عظیمی با اشاره به علاقه بسیار زیاد خانم مرادی به همسرش، گفت: من بین مصاحبه ها احساس کردم اگر از شهید بپرسم مرتب همسرش منقلب می شود، برای همین مصاحبه ها را به سمت روایت از زندگی خودش بردم. سؤالات خاص و ...
جلسه نقدوبررسی کتاب سرزمین بی فصل برگزار شد
کودکی خودشان بپرسم. این راه فراری بود که بتوانم با ایشان مصاحبه کنم . بعد از یک سال و اندی که گاهی هم سراغ هم رزمان حاج حمید می رفتم، تصمیم گرفتم از زبان خانم مرادی بنویسم. جایی احساس کردم که این نوشتن ادای دینی از طرف حاج حمید به خانم مرادی است به خاطر همه سختی هایی که کشیدند و در نهایت کتاب 6دی ماه 1400 رونمایی شد. وی گفت: 6دی ماه زمان شهادت حاج حمید تقوی فر است. استقبال از کتاب بی نظیر ...
حیات گزارش می دهد؛ درِ این خانه هرگز بسته نشد/ آتش دل مادرِ منتظر خاموش نمی شود
به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات ؛ در کوچه پس کوچه های همدان خانه ای وجود دارد که درِ آن هرگز بسته نمی شود. مادری چشم به راه محمدش است و هر روز در خانه را آب و جارو می کند؛ چون چشم انتظار است. از 41 سال پیش تا به حال هنوز جایی میهمانی نرفته تا مبادا یک وقت پسرش برگردد و پشت در بماند. تا محمد نیاد هیج جا نمی رم. اگر هم برم، می رم خونه بچه هام ناهار می خورم و زود برمی گردم. هر ...
اتفاق وحشتناک برای ژاله صامتی | دلیل عصبانیت ژاله صامتی از این پسر چیست؟
ژاله صامتی: یاس ساعت نه و نیم شب به دنیا آمد و خوب به یاد دارم همه خانم های آن بخش چون همان روز زایمان کرده بودند خواب که چه عرض کنم بیهوش بودند. (می خندد) ولی من که 48 ساعت نخوابیده بودم پس از رفتن مادر و همسرم مرتب یاس را از پتویی که در آن پیچیده شده بود در می آوردم و نگاهش می کردم و هر نیم ساعت یک بار او را در آغوش می گرفتم و دوباره روی تختش می گذاشتم. یاس هم مثل من آن شب بیدار بو ...
طرز تهیه بورانی بادمجان در زمان قاجار | این غذا را اولین بار ملکه ساسانیان پخت | استفاده از بورانی در ...
تندی پلپل بر مزیدن آن افزاید. او را بستودم، گفتم دل شاد دار که پادشاه خوالیگران ایرانی، هنرهای تو در این کار بس دیده ام. زن باید پارسا و پزنده و دوزنده و برنده و خانه دار و هشیوار و خوش خوی بود. این همه را خداوند بزرگ به تو ارزانی فرموده، همواره سپاس گوی و به دست تنگی دل اندوهگین مدار که جهان آفرین به زودی گشایش دهد. و در این درست است که اگر این نامه به شاهنشاه رسد تو بی مزد نگردی. چون ...
کتابی که تاریخ بخشی از مردم عراق را روایت می کند
خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، فاطمه سلیمانی ازندریانی: خواب های ناتمام جدیدترین اثر الهه آخرتی روایت داستانی زندگی اطیاف زبیدی همسر شهید محمد شیبانی است. با خانم اطیاف روز رونمایی کتاب خواب های ناتمام آشنا شدم. نمی دانم چرا خیال می کردم اسمش عطیه است. حتی بعد از اینکه مجری خانم زبیدی را پشت تریبون صدا کرد باز هم اسم اطیاف از ذهنم پرید. متن سخنرانی اش را از روی کاغذ می خواند. با حذف تقریباً نود ...
اثر لقمه حلال و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها
.... حتماً لقمه حلال در پیدایش این شخص و ظرفیتش برای این تربیت، مؤثر بوده است. 1 حاج قاسم، علاوه بر روستای زادگاهش، به مردم کرمان هم عشق می ورزید. دهه محرم، در حسینیه عاشقان ثارالله کرمان، مجلس عزاداری برپا می شود. این حسینیه، مربوط به هیئتی است که مسئولش حاج قاسم بود. محرم سال 1398، ایشان به من گفت پنج روز در آنجا منبر بروم. قبول کردم. بعد، کاری پیش آمد؛ گفتم نمی روم. آقای حاجی صادقی ...
کاش می مُردیم و این روز را نمی دیدیم
سر و صورتش ریخته شده بود. شهید نواب با همان دستی که دست بند داشتند، بچه ها را بغل کردند و مادرشان به شهید نواب گفتند ای کاش ما می مردیم و این روز را نمی دیدیم بعد شهید نواب خطاب به مادرشان گفتند: خانم! اجازه بدهید من پای شما را ببوسم و این را عرض کنم مرگ برای انسان حق است، انسان در بستر بیماری یا در تصادف یا در غرق شدن در آب، یا در مبارزه در راه خدا و برای دین خدا کشته می شود و در خاک و خون می ...
یک ساندویچ خانوادگی با چاشنی عشق!
گروه زندگی: امشب شام نوبت کی بود؟! سجاد همسرم این را می گوید و می رود سراغ یخچال تا نگاهی بیاندازد و ببیند به قول خودش چه داریم که تبدیل به شامش کنیم. همانطور که لباس های نشسته را می سپارم به دل ماشین لباسشویی می گویم: نوبتی نبود آقا! قرار بود هرکس وقت و حوصله بیشتری داشت تدارک شام را ببیند اما... سیبی را از یخچال برمی دارد و گاز می زند بعد همانطور که گوشه لپش پر است با صدای عجیب و غریبی می گوید: اما قرار گذاشتیم عدالت هم برقرار باشه! سر تکان می دهم و جواب می دهم: خب با این حساب نوبت شماست. این قول و قرار از همان ر ...
خانه هنر سبا چه خدماتی می دهد؟
بازیگری را در پیش گرفتم و در کنار پدر هم با همین عناوین حضور داشتم. در سال های قبل چند باری در جشنواره بودم، اما در بخش مسابقه ای تا به حال شرکت نکرده بودم و بیشتر در بخش های غیر مسابقه حضور داشتم. وی در رابطه با نقش پدرش در ورود او به مسیر بازیگری نیز عنوان کرد: نمی توانم بگویم به تنهایی به هنر علاقه مند شدم، چون فضایی که در آن بزرگ شدم ایجاب می کرد این علاقه شکل بگیرد. به نظرم هنر هم مثل ...
آخرین دیدار آیدا در قتلگاه قاتل بی رحم
شعبانی اعلام کرده بود: خواهرم از مدتی پیش بیکار شده بود. هر روز برای مصاحبه کاری بیرون می رفت. روز آخر هم به همین دلیل خانه را ترک کرد. ساعت ها منتظر ماندیم، اما خبری نشد حتی تلفن همراهش نیز خاموش شد. با شکایت مرد جوان، به دستور بازپرس جنایی تحقیقات برای یافتن رد و سرنخی از او آغاز شد. استعلام از بیمارستان ها و مراکز درمانی بی نتیجه بود و دوستان و آشنایان دختر جوان نیز اطلاعی از او نداشتند ...
این مرد ریشو با دل ابوالفضل چه کرد؟
همسر شهید بیات می گوید: قرار شد سپاه عیدی آن سال را زودتر بدهد. مبلغش هم 2500 تومان بود که با حقوقمان پول زیادی می شد. یک شب قاسم آمد خانه و به من گفت می خواهی عیدی مان را با خدا تقسیم کنیم؟ به گزارش خبرگزاری فارس، شهید قاسم بیات از فرماندهان تاکتیک پادگان امام حسین(ع) بود که به تاریخ 8 اسفند سال 62 در عملیات خیبر به شهادت رسید. توران بهلولی همسر این شهید عزیز در برشی از خاطرات خود ...
پسری که شفا گرفت تا شهید شود
خوابی که دیده بود و مژده سلامتی که به او داده بودند، گفت و نتیجه آزمایشات جدید هم حرف هایش را تأیید کرد. حمید شفا گرفته بود و حالا وقت وفای به عهد من بود. دلت را راضی کن بابا! حاج خانم با خودش کنار آمده بود اما من هنوز هم دلم به جبهه رفتن حمید راضی نبود. وقتی فهمیدم ثبت نام کرده، دور از چشمش به پایگاه بسیج رفتم و به مسئول ثبت نام گفتم: شما چطور بدون اجازه من می خواهید پسرم رو به ...
ازادواج؛ عامل یا مانع بروز استعداد زنان
را دارا نیست، در چنین مواقعی سرکوب استعدادها بیشتر نمایان می شود، نکته بعدی آن که نمی توان زندگی را فقط از دریچه معنوی در نظر گرفت، چون انسان بعد مادی و نیازهای مرتبط با آن را نیز دارد. وی بیان کرد: از جمله دلایلی که می توان ازدواج را مانع بروز استعداد زنان دانست، محدودیت زمانی خانم متأهل نسبت به خانم مجرد، مسئولیت های بیشتر زن در رابطه با خانواده همسر، افزایش دغدغه ی روحی خانم متاهل ...
فرازهایی از وصیت نامه شهید شعبان نصیری + فیلم ها و تصاویر
نکرد که بیفتم جای خوب، ولی شانس آوردم و افتادم باتری سازی، 8 صبح می رفتم و 2 بعد از ظهر خانه بودم. یک روز از جبهه آمد و با ناراحتی گفت: جوان ها در جبهه هستند و دارند می جنگند، تو رفتی باتری سازی خدمت می کنی؟! گفتم: داداش! خب من چه کار کنم؟ افتادم آنجا دیگر. می توانی من را از ارتش به سپاه ببر، نمی شود که! خیالم راحت بود که نمی شود. ولی نامه ای نوشت و فردای آن روز در ...
اثر برنامه هایی را که حضرت آقا به مداحان می دهند بر مردم در عاشورا و تاسوعا و در مجالس نمایان است
غزلی که آموزنده است بخوانیم. بسیاری از فرمایشاتی که حضرت آقا به مداحان می فرمایند اجرایی می شود. سیل جمعیتی که می بینید مثلاً در مراسم تشییع حاج قاسم آمدند، کجای دنیا چنین مراسمی می بینید؟ دو-سه روز پیش در خانه ما روضه بود؛ شعری را که درباره حاج قاسم سروده بودند خواندند؛ گفتم حاج قاسم در قلب مردم است و اگر علاقه مند به ایشان نباشند چنین غوغایی در استان ها به خاطر مراسم او برپا نمی شود ...
خانه داری خانه نشینی نیست
حال پولی دریافت نکرده ام. از نظر مالی یک خانواده متوسط هستیم. همسرم تنها نان آور خانه ما هستند. یعنی درآمد ما فقط از طریق همسرم است. به خاطر اجاره خانه مجبور شدیم تهران را ترک کنیم. البته واقعاً دنبال چیز بیشتری نیستم. همین زندگی که داریم برای من کافی است. ما تا چند ماه پیش ساکن تهران بودیم و از وقتی که ازدواج کردیم یک خانه اجاره کردیم. از آخر سال اجاره ها بالا رفت و پرداخت اجاره های ...
دورهمیِ پر هزینه خانم بلاگر لبنانی در کنار همسر رئیسی!
، قرقیزستان، صربستان! حتی همسر رییس جمهور کشور دوست و برادر سوریه هم حاضر نشد به این کنگره بیاید و فرستاده ویژه رئیس جمهور سوریه به ایران آمد. بانوی اول نیجریه هم خودش نیامد و یک نفر را به جای خود فرستاد! بقیه حاضران هم همسر رئیس جمهور اسبق گینه، همسر رئیس جمهور اسبق نیجر و بانوی اول سابق سریلانکا بودند و تمام! حتی یک شخصیت برجسته سیاسی یا همسر یک شخصیت برجسته سیاسی هم در بین میهمانان نبود! ...
رابطه پنهانی دختری با مرد متاهل با قتل خاتمه یافت/ کشف جسد سوخته دختر جوان در بیابان
پیدا کند تا اینکه آخرین بار مانند روزهای قبل برای یافتن کار از خانه بیرون رفت اما دیگر خبری از او نشد. هرچه به موبایلش زنگ زدیم پاسخی نداد و بعد از دقایقی تلفن همراهش خاموش شد و این نگرانی ما را بیشتر کرد. در این مدت همه جا را به دنبالش گشتیم و با همه دوستانش تماس گرفتیم اما هیچ کس خبری از مهشید نداشت و بی سابقه بود که او بی خبر از ما جایی برود. ردپای فامیل دور با اظهارات این ...
مواظب باشید در این شرایط جوگیر نشوید!
خمینی را پخش می کردند. همچنین ناصر شیری همسر خانم ابوالقاسمی و کاظم رستگار باجناق ناصر، از فرماندهان جنگ تحمیلی بودند که هر دو به شهادت رسیدند. آنچه می خوانید بخشی است از خاطرات این زن مبارز است که از فعالیت های انقلابی اش می گوید: شهید ناصر شیری من متولد سال 43 هستم. موقع انقلاب، سن و سالی نداشتم اما تحت تاثیر تفکرات پدر و برادرم که حالا او هم با پدر همراه شده بود، بودم. زندگی ...
ما سیل را تجربه کردیم
را خانه پسر کوچکش باشد. صبح یک نفر خبر آورد مادر بزرگ چند روز است رو به قبله است و دیگر نفس هایش به شماره افتاده است. مادر بزرگم بیش از همه به برادر بزرگم علاقه داشت. جانش برای احمد می رفت. حاج حسین میلان خرش را سوار شد و راه افتاد. پسر عمویم حسن گفت من هم می آیم. حاج حسین گفت شما بمانید و مال و حال را جمع کنید. اما حسن گفت من باید بروم ننه بزرگ را ببینم. دروغ چرا حسن از اول ...
خاطرات سردار شهید شیرسوار منتشر شد
کنار همسران بزرگوارشان بودند، با روی باز پذیرفت. رفتیم و شروع کردیم در هیچ مصاحبه ای به اندازه ی مصاحبه با خانم ملکیان نخندیدیم. از خانه پرمهر و محبتشان با کوله باری از خاطرات جاندار و شنیدنی برگشتیم وجود مهربان و عزیزشان آن قدر بابرکت بود که به ما اجازه بدهند و نام کتاب را شیر سوار انتخاب کنیم تا همه ی ابعاد زندگی ایشان و شهید شیر سوار بروز کند و اینکه تمام عمر ایشان تلاش داشته که نام ...
گلایه دوستانه همسر جانباز از حاج قاسم سلیمانی
.... خانم عسکری همسر یکی از دوستان حاج قاسم است، همسرش از فرماندهان لشکر ثارالله (ع) و از همرزمان حاجی است، اصالت بمی دارند، بعد از چند روز خادمی در مسجد و حسینیه محل دیگری، رمقی برایش نمانده، خبر می دهد که چند تن از خادمین دیگر هم قرار است بیایند اینجا، خوشحال می شوم که جمعمان جمع است. خاطره از حاج قاسم زیاد است، هرکدام از خانم ها اگر مستقیم حاجی را ندیده باشند همینکه در شهری زندگی ...
در پرواز ماهان چه گذشت؟!
جلال چنور، نویسنده و وکیل دادگستری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز داستانکی را به بهانه ی اتفاقی که اخیراً برای همسر و دختر علی دایی رخ داده است، نوشت که در ادامه می خوانید: برای انجام مأموریتی از سوی شرکت عازم دبی بودم بعد از گرفتن کارت پرواز برای عبور از گیت کنترل پاسپورت وارد صف شدم خانم و دختری پیشاپیش من ایستاده بودند چند دقیقه طول کشید تا مأمور کنترل، مُهر خروج را بر روی پاسپورت ...
صدای بی خانه ای از خاورمیانه
، برای خودش این برگه صادر شده بود ولی نام ما در آن نبود، وقت ویزای ما هم رو به اتمام بود؛ چون از وقتی که برای بار دوم به ایران آمدیم، فقط سه ماه فرصت داشتیم. حتی در سرشماری جدید برای انگشت نگاری به دفتر کفالت رفتیم ولی چند هفته بعد که برای پیگیری به کافی نت می رفتیم، هیچ اطلاعات از کد ما نبود، تا اینکه به ما گفتند چون سال 97 رد مرز شدید، این اتفاق افتاده و باید به افغانستان بروید؛ یعنی جمله ای که گفتند ...